eitaa logo
فلسفه ذهن
916 دنبال‌کننده
140 عکس
69 ویدیو
21 فایل
محتوای تخصصی در حوزه #فلسفه_ذهن و فلسفه #علوم_شناختی توسط: مهدی همازاده ابیانه @MHomazadeh عضو هیات علمی موسسه حکمت و فلسفه ایران با همکاری هیئت تحریریه
مشاهده در ایتا
دانلود
🔐رویکرد محاسباتی به ذهن، حاصل پیشرفتها و دستاوردهایی بود که از نیمه قرن بیستم در حوزه مهندسی کامپیوتر و هوش مصنوعی اتفاق افتاد و رفته رفته این نگرش را گسترش داد که چه بسا هم دقیقا – و نه بعنوان تشبیه - یک سیستم کامپیوتری باشد. بدین ترتیب ذهن را باید بمثابه نرم‌افزاری که بر روی سخت‌افزار مغز اجرا می‌شود، در نظر گرفت. در نگاه طرفداران این دیدگاه، فرآیندهای مهم ذهنی مانند استدلال‌کردن، تصمیم‌گیری، حل مسئله و ... قابلیت تطبیق بالایی با الگوی محاسباتی‌ای داشتند که در ماشین تورینگی اجرا می‌شد؛ بدین معنا که محاسبات ذهنی با دستکاری نمادها اتفاق می‌افتد و این نمادها در واقع، همان محتوای حالات ذهنی‌اند. 🔐دیدگاه فوق البته بعدها در دهه 70 و 80 توسط جری فودور تکمیل شد. او با تمرکز بر دستکاری نمادها در فرآیند محاسباتی، سیستمی از بازنمایی ذهنی را مطرح کرد که حاوی نمادهای (mentalese) یا زبان تفکر(Language of Thought: LOT) بودند. گرایشات گزاره‌ای (حالات ذهنی مانند باور و میل و تردید و امید و ... که معطوف به یک گزاره هستند)، در نگاه فودور در واقع با این نمادهای زبان ذهن مرتبط‌اند و این نمادها نیز حاصل زنجیره علّی ارتباط با محیط‌اند که درون سیستم عصبی بازنمایی می‌شوند. (Fodor, 1975, The Language of Thought) فودور بدنبال انتقادات فراوانی که به درون‌گرایانه بودن می‌شد، بعدها تلاش کرد (wide content) ذهنی را در قالب محاسبات به شیوه‌ای که شبیه قوانین بازنمایی وسیع باشد، توضیح دهد (Fodor, 1994, The Elm and the Expert)، هرچند قابلیت‌های بازنمایی محلی (local) در نظریه وی برای این هدف کفایت نمی‌کرد و مناقشات در این‌باره را باقی ‌گذاشت. 🔐اما به هرحال تئوری محاسباتی فودور که در واقع تلفیقی از محاسبه‌گرایی () و () است، با استقبال فراوانی در حوزه مواجه شد و بعدها نیز در چارچوب تداوم یافت. در واقع دیدگاه فودور اگرچه فرآیند محاسباتی را منتزع از ساختار بیولوژیک بازنمایی‌کننده لحاظ می‌کرد تا بتواند مدل محاسباتی ماشین تورینگی را فارغ از دستگاه سیلیکونی یا نورونی بازنمایی‌کننده لحاظ نماید، بعدها با اهمیت‌یافتن ساختار نوروبیولوژیک در چارچوب علوم شناختی، به دیدگاه پیوندگرایی () شیفت کرد که فرآیند محاسباتی و بازنمایی محتوای ذهنی را در قالب اتصالات و شلیک‌های شبکه نورونی تبیین کند. هرچند هسته اصلی دیدگاه محاسباتی همچنان برقرار باقی ماند و شلیک‌های نورونی در مسیرهای توزیع‌شده موازی، در جایگاه همان نمادهای زبان ذهن می‌نشستند که توسط سیستم عصبی دستکاری می‌شوند. @PhilMind
برون‌گرایی تجربه پدیداری 1 🌏 پاتنم در مقاله "معنای معنا"، یک آزمون فکری با استفاده از همزاد زمین مطرح می‏کند؛ زمینی که از هر جهت دقیقاً ‌شبیه زمین واقعی است؛ فقط با این تفاوت که مایع شفاف و بی‏رنگ و بی‏بویی که از ابرها می‏بارد و «آب» نامیده می‏شود، دارای ترکیب مولکولی XYZ است و نه H2O. اسکار در زمین واقعی و همزاد اسکار در همزاد زمین، بلحاظ درونی مولکول به مولکول شبیه هم هستند و حتی تاریخچه و سوابق علّی یکسانی هم دارند. پاتنم بنحوی مقبول استدلال می‏کند که وقتی همزاد اسکار در همزاد زمین، واژه «آب» را به كار می‌برد، همان معنایی را نمی‏دهد که برای اسکار در زمین واقعی دارد. «آب» برای همزاد اسکار، به معنای مایعی با ترکیب مولکولی XYZ است و برای اسکار به معنای مایعی با ترکیب مولکولی H2O (ولو این‏که هیچکدام از آن‏ها اطلاعی از ترکیب‏های مولکولی نداشته باشند). 🌍 بنابراین با این‏که تمامی وضعیت‏های دروني اسکار و همزاد اسکار، یکسان و مشترک بود، معنای واژه «آب» برای آن دو متفاوت گردید، و این تفاوت از اختلاف بیرونی و محیطی ناشی می‏شود. نتیجه استدلال پاتنم آنست که باورهاي ما درباره انواع طبیعی، (برونگرا) دارند و صرفاً به آنچه در درون ذهن‌ها و سرهاي ما رخ مي‌دهد، وابسته نيستند و نمی‏توانند صرفاً بر حالات نوروفیزیولوژیک یکسان‏مان سوپروین شوند (Putnam, 1975, "The Meaning of Meaning"). البته پاتنم خود در برون‌گرایی معنا متوقف می‏ماند، اما تایلر برج چند سال بعد، به سادگی استدلال وی را به هم تعمیم داده است. 🌎 یکی از مهم‏ترین انگيزه‌های فیلسوفان برای پذيرش ، استدلالی‌ست كه بواسطه آزمون‌هاي فكري پاتنم و بِرج تثبيت شد. بعنوان مثال لایکن در مواجهه با رویکرد درون‌گرايانه هورگان و تینسون، از همین آزمون بهره می‏گیرد. هورگان و تینسون را مبتنی بر حالات درونی شخص ادراک‏کننده می‏دانند، و نقش ویژگی بیرونی را صرفاً در حد علت ایجادکننده حالت درونی، به رسمیت می‏شناسند. طبق این دیدگاه، اگر حالت درونی مذکور به هر نحو دیگری – حتی مغز در خمره - هم تحقق یابد، تجربه‌ی آگاهانه ظاهر خواهد شد. طبق تبیین ایشان، عوامل محیطی، علّت دور تجربه‏های حسی بشمار مي‌آيند که بوسیله تحریکات فیزیکی در سیستم ادراکی بدن تأثیرگذارند. این تأثیرات بوسیله تکانه‏های نورونی - که حاصل عبور داده‏ها از گیرنده‏های حسی بدن است – پدید می‏آیند. بنابراین تجربه آگاهانه شما می‏تواند دقیقاً بلحاظ پدیداری مشابه الان باشد، حتی اگر علل بیرون از مغز که باعث فعالیت‏های نورونی می‏شوند، کاملاً متفاوت از چیزی باشند که الان هستند. فقط کافیست فعالیت‏های درونی سیستم نورونی، مشابه و یکسان باقی بمانند. (Horgan & Tienson, 2002, "The Intentionality of Phenomenology and The Phenomenology of Intentionality"pp.526-527). 🌏 لايكن در اعتراض به اين ديدگاه خاطرنشان مي‌كند كه در آزمون پاتنم نیز تمام زنجیره‏های علّی بین ابژه بیرونی و سیستم ادراکی درونی، ميان اسكار و همزاد اسكار يكسان است، و حالات درونی آن‏ها هم کاملاً مشابه است. پس اگر در مثال پاتنم مي‌پذيريم كه بدليل تفاوت در محيط، محتوای باورها متفاوت مي‌شود، چرا در حالات پديداري به ديدگاهي مشابهی قائل نشويم؟ لايكن از هورگان و تینسون می‏خواهد که در متن توضيح ديدگاه‏شان، واژگانی مانند «» و «تجربه» را با «محتوای باور» جایگزین کنند. به باور لايكن، نتيجه اين جايگزيني، استدلالی غلط علیه برونگرایی خواهد بود. (Lycan, 2008, "Phenomenal Intentionalities" p.246) 🌍 یکی از مهم‌ترین نتایج بحث از این قرار است که طبق استراتژی درون‌گرایانه، هر دو شخص S1 و S2 که در لحظه t بلحاظ درونی اینهمان بوده و حالات نوروفیزیولوژیک کاملا یکسانی داشته باشند، حالات ذهنی دقیقا یکسانی هم در آن زمان خواهند داشت. اما براساس برون‌گرایی کاملاً ممکن است که S1 و S2 در زمان t دارای متفاوتی باشند؛ با این‌که شلیک‌ها و شبکه این دو دقیقاً مشابه هم باشد. بدین ترتیب صرفا مطالعه محاسبات مغزی و نمی‌تواند تبیین‌کننده درستی برای حالات ذهنی‌شان باشد. ادامه دارد ... @PhilMind
قید «طبیعی» در تعریف و امکان (1) ❇️ فیلسوفان مسلمان در تعریفی که تبارش را به ارسطو می‌رسانند، نفس را چنین تعریف می‌کنند: «کمال اول برای جسم طبیعی آلی دارای حیات بالقوه» و با تک‌تک این قیود، نکته‌ای را در نظر دارند و چیزی را خارج می‌کنند یا توضیح می‌‌دهند، ازجمله بسته به اینکه «طبیعی» صفت جسم باشد یا کمال، جسم صناعی یا کمال صناعی را از تعریف بیرون می‌کنند. ✳️ برای نمونه، فارابی جسم را بر دو قسم طبیعی و صناعی دانسته است. چیزهایی مانند تخت، لباس، شمشیر و شیشه نمونه‌هایی از جسم صناعی‌اند و بدن انسان و بدن حیوانات و عناصر چهارگانه از نمونه‌های اجسام طبیعی‌اند. (الاعمال الفلسفیة، ص341/ فصول منتزعة، ص26). دیگران نیز از ابن‌سینا تا ملاصدرا و پس از وی، همگی همین تقسیم و تعریف را می‌پذیرند. 📚 بر این اساس، نفس تنها در/برای جسم طبیعی متحقق می‌شود و جسم صناعی نمی‌تواند نفس‌مند باشد. ⚒ مراد از جسم صناعی، آن است که توسط انسان یا حیوان ساخته شده باشد و به همین صورت در طبیعت موجود نباشد. فارابی به‌خوبی اشاره کرده است که «وقتی می‌گوییم صناعی، دلالت بر فاعل دارد» (المنطقیات، ج3، ص400). ابن‌سینا هم در جایی گفته است که صناعی آن است که از صناعت به وجود آید. (رساله نفس، ص۱۰-۱۱) البته ملاصدرا حتی شهر را از مصادیق چیزی صناعی دانسته (اسفار، ج8، ص15) و توسعه‌ای معنایی داده است. 🛎 نیز تقسیم سه‌گانه‌ای برای افعال به افلاطون نسبت داده‌اند: فعل اختراعی، طبیعی و صناعی. فعل اختراعی فعل مخصوص خداوند است، که موجود کردن چیزی از هیچ است (أیس از لیس)؛ فعل طبیعی موجود کردن چیزی از چیزی است (أیس از أیس)، بدین‌نحو که صورت اولی از میان برود و مبدل به صورت دومی شود. فعل طبیعی مخصوص علت‌هاست که به اذن خداوند کار می‌کنند؛ فعل صناعی موجود کردن چیزی از چیزی است (أیس از أیس)، بدون اینکه صورت اولی از میان برود. فعل صناعی، فعل معلول‌هاست که با اراده و مشیت خداوند کار می‌کنند. (رسائل ابن‌حزم اندلسی، ص391) 💢 بر این اساس، به نظر می‌رسد بنا بر تعریف، نفس‌شناسی ارسطویی فیلسوفان مسلمان امکان ساخته شدن ماشینی با هوش مصنوعی قوی را رد می‌کند، زیرا: - اگر ماشين دارای هوش مصنوعی قوی ممکن باشد، جسم صناعی باید بتواند نفس‌مند شود؛ - جسم صناعی نمی‌تواند نفس‌مند شود (نفس کمال جسم صناعی نیست)؛ - نتیجه: ماشين دارای هوش مصنوعی قوی ممکن نیست. (مطابق قاعدۀ رفع تالی). ⭕️ اما آیا این نتیجه صحیح است؟ ادامه دارد ... 🖊 رضا درگاهی‌فر @PhilMind
🌀 دانشکده الهیات دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران با حمایت ستاد توسعه علوم و فناوری‌های شناختی با همکاری دانشکده مهندسی دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران برگزار می‌کند: 💢 سلسله نشست‌های «فلسفه هوش مصنوعی» 👤 ارائه‌کنندگان: دکتر کاظم فولادی قلعه دکتر مهدی همازاده دکتر ابوالفضل صبرآمیز دکتر محمدحسن مرصعی دکتر بهروز مینایی 🗓 از سه‌شنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۲ ⏰ ساعت ۱۰:۱۵ تا ۱۲ 📍  قم، ابتدای جاده قدیم تهران،    دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران،    دانشکده مهندسی، سالن اجتماعات 📌 https://balad.ir/p/POi01R3IoFzLRV 🔵 لینک شرکت در جلسه به‌صورت برخط: 🔗 http://vroom.cysp.ir/a 🔴 پخش زنده مستقیم رویداد از سایبرنما: 🔗 http://tv.cysp.ir پیوستن به کانال رویداد: https://eitaa.com/joinchat/2269512280C234b9605d6 https://t.me/+gpuBw16Y-SZhNThk
قید «طبیعی» در تعریف و امکان (2) ❇️ آیا بر پایۀ تعریف ارسطویی‌تبار نفس، که فیلسوفان مسلمان پذیرفته‌اند، می‌توان امکان ماشین هوشمند و دارای آگاهی پدیداری را انکار کرد؟ ✳️ نگارنده در کلمات فیلسوفان مزبور، دلیل و وجهی برای افزودن قید «طبیعی» و بیرون راندن جسم صناعی از تعریف نیافته است. به نظر می‌رسد حضور این قید در تعریف تنها ازآن‌رو بوده است که تحقق جسم صناعی یا ماشین هوشمند نزد این فیلسوفان کمترین احتمال وقوعی نداشته است. ⚠️ به بیانی دیگر و موافق اصطلاحات امروزین، حضور این قید در تعریف مزبور به‌گونۀ ad hoc است. 🛎 قید یا فرض یا فرضیۀ ad hoc آن است که به نظریه افزوده می‌شود تا آن را از ابطال یا برخی مشکلات برهاند، بدون اینکه حضورش دلیلی یا وجهی داشته باشد. 🔰 گویا فیلسوفان مزبور دیده‌اند که اگر در تعریف نفس بگویند «کمال اول برای جسم ...»، آنگاه تعریفشان کمالات اول مصنوعاتی مانند شمشیر را نیز شامل خواهد شد، پس برای اینکه چنین نشود، قید «طبیعی» را به تعریف افزوده‌اند. لازمۀ چنین تعریفی این است که از پیش مفروض انگاشته شود که جسم صناعی نمی‌تواند نفس‌دار باشد. پذیرش این لازمه اگر آگاهانه بوده باشد، ظاهراً دلیلی جز استبعاد نداشته است. ⭕️ اگر کسی واقعاً معتقد است که تنها جسم طبیعی می‌تواند نفس‌مند شود، باید بتواند چرایی این اختصاص را تبیین کند. صرف طبیعی یا صناعی بودن، یعنی مثلاً انسان‌ساز بودن یا نبودن جسم، بی‌ربط به نفس‌دار بودن یا نبودن به نظر می‌رسد. آیا مثلاً در ذات سلول‌هایی که در حیوانات و گیاهان یافت می‌شوند، يا در ذات تركيبات خاصي از آنها، قوۀ نفس‌مندی نهفته است؟ از این نکته می‌گذرم که تقسیم جسم به طبیعی و صناعی نیز خود مشکلاتی در پی دارد که باید حل شوند. 💢 برخی بر اساس مبانی حکمت متعالیه، به‌ویژه حدوث جسمانی نفس، معتقد شده‌اند که تحقق ماشین دارای هوش مصنوعی قوی ممکن است، تنها باید ماشین پیچیدگی‌های لازم برای برخورداری از نفس‌مندی یا هوش‌مندی را دارا شود. حتی برخی پیشنهاد کرده‌اند که به‌جای هوش مصنوعی، تعبیر مغز یا بدن مصنوعی به کار برده شود، زیرا هوش یا نفس اولا و بالذات متصف به مصنوعی بودن نمی‌شود. کسی که چنین می‌اندیشد، قید «طبیعی» را برای تعریف نفس لازم نمی‌بیند. ❇️ بنابراین نه‌تنها نباید بر اساس تصویری که تعریف مزبور از نفس‌مندی به دست می‌دهد، هوش مصنوعی قوی را انکار کرد، که باید بر اساس امکان آن – اگر استدلال و تبیینی مستقل بر استحاله‌اش در کار نباشد – به تعریف مجدد نفس یا هوش‌مندی پرداخت، که تمام انواع آن را در بر گیرد. 🖊 رضا درگاهی‌فر @PhilMind
فلسفه ذهن
برون‌گرایی تجربه پدیداری 1 🌏 پاتنم در مقاله "معنای معنا"، یک آزمون فکری با استفاده از همزاد زمین مط
برون‌گرایی تجربه پدیداری ۲ 🌕یک راهکار مهم برای درون‏گرا در برابر استدلال‌های فلسفی پاتنم و برج و ... از این قرار بوده که را به دو نوع مختلف تقسیم کنند؛ یک نوع از محتوای بازنمایی که منشاء است، و نوع دیگر از محتوای بازنمایی که در شکل‏گیری خصیصه پدیداری نقش ندارد (مثل محتواهای گزاره‏ای در باورها و قصدها و امیال و ...). براي مثال، خصیصه پدیداری تجربه‌اي كه از آب داريم در حقيقت همان بازنمايي ویژگی‏های حسی و ظاهری مایع درون اقیانوس‌هاست، ويژگي‌هايي چون رنگ، شفافیت، مزه، بو، امواج و ... . 🌕در تجربه بصري اسكار از water (در زمین ما) و نیز در تجربه همزاد او از twater (در زمین دوقلو)، همين ويژگي‌هاي ظاهري يكسان، بازنمايي مي‌شوند. بنابراين، محتواي پديداري تجربيات اسكار و همزاد او يكسان باقي مي‌ماند و به ديگر سخن، ترکیب مولکولی متفاوت water و twater، نقشی در محتوای بازنمایی پدیداری ندارد و بخشی از آن نیست. (See: Block, 2007, Consciousness, Function, and Representation, p.537) 🌕 هم در توضیح استراتژی درون‌گرایانه و در برابر استدلال‏هاي پاتنم و برج، همین پاسخ مبتنی بر تفکیک بین ویژگی‏های بازنمودی را ارائه می‏دهد؛‌ یعنی استدلال‏های مذکور را دلایل خوبی برای این می‏داند که بسیاری از ویژگی‏های بازنمودی، وسیع‏اند؛ ولي اين استدلال‌ها، وسيع بودن همه ويژگي‌هاي بازنمودي را نتیجه نمي‌دهند. وی با تأکید بر این‏که «برخی» ویژگی‏های بازنمودی می‏توانند محدود باشند، ناسازگاریِ ميان درونی‌بودن ويژگي‌هاي پدیداري و بیرونی‌بودن را از همین طریق، برطرف می‏سازد.‌ 🌕طبق این استراتژی اگرچه دو باور مختلف درباره «آب» در زمین و زمین دوقلو متفاوت‏اند، چرا که یکی درباره H2O است و دیگری درباره XYZ، اما همچنان این باورها می‏توانند محتواهایی محدود مشتركي داشته باشند، که این مایع‏ها را در جنبه‏های کیفی و ویژگی‏های ظاهری توصیف می‏کنند. ( Chalmers, 2010, The Character of Consciousness, pp.354-355.) بدین‌ترتیب لااقل بخش مهمی از حالات ذهنی – که شامل باورها و نیت‌ها و امیال و ... و سایر گرایشات گزاره‌ای است – بنحوی برون‌گرایانه و با ابتناء (سوپروین) بر پایه‌ای متشکل از محیط و اجتماع و و تحقق می‌یابد. 🌕اما وضعیت می‌تواند از این هم فراتر رود. چراکه طبق یک استراتژی معقول که برای گرایشات گزاره‌ای نیز قائل به جنبه پدیداری است، تبیین بازنمایی در حالاتی مانند باور و میل و ... بصورت دوگانه‌ی درون‌گرایانه (در جنبه پدیداری باور) و برون‌گرایانه (در جنبه محتوایی آن) ناسازگار و دشوار بنظر می‌رسد. طبق این استراتژی که بر استدلال فیلسوفانی مانند چارلز سیورت و دیوید پیت استوار می‌شود، كيفيت پديداري حالات گزاره‌ای (مانند باور)، تفرد بخش (individuative) است، بدين معنا كه محتواي بازنمودي باور را تقوّم مي‌بخشد (constitute). 🌕مطابق این استدلال، تفکرات آگاهانه با محتواهای بازنمودی متفاوت، پدیدارشناسی‏های متمایز از سنخِ شناختی دارند که همین ، مقوّم محتوای بازنمودی آن‏هاست (See: Pitt, "The Phenomenology of Cognition", 2004, pp.7-8). یعنی آن‌چه که به جنبه پدیداری باور مربوط می‌شود، مقوّم آن‌چیزی است که با جنبه گزاره‌ای آن ارتباط دارد. سیورت پس از ارائه استدلال برای پدیدارانه بودن تمام حالات التفاتی (See: Siewert, 1998, The Significance of Consciousness, pp.275-276)، و را کرانه‏هایی تفکیک ناپذیر می‌داند، نه فقط در تجربیات حسی و تخیلات؛ بلکه همچنین در قلمرو حکم‏کردن، تفکر مفهومی، و ادراک زبانی. 🌕بدین‌ترتیب استراتژی تفکیک بین نحوه بازنمایی در جنبه پدیداری و جنبه محتوایی حالاتی مانند باورها، به مشکل برخواهد خورد و بنظر می‌رسد همان نحوه بازنمایی که درون‌گرایان براساس استدلال پاتنم و برج برای جنبه محتوایی می‌پذیرند، باید برای جنبه پدیداری نیز پذیرا باشند. در نتیجه برون‌گرایی نه فقط در محتوای گزاره‌ای و حالاتی مانند باور و میل و قصد و ...، بلکه در تجربه پدیداری و حالاتی مانند ادراک حسی و غم و شادی و خشم و ... هم قوت می‌یابد. 🌕از مهم‌ترین پیامدهای برون‌گرایی اینست که مطالعه حالات ذهنی صرفا با و براساس فعالیت‌های نورونی، لزوما به نتایج درستی نمی‌انجامد و بلکه می‌تواند گمراه‌کننده باشد. طبق برون‌گرایی، دو شخص S1 و S2 می‌توانند بلحاظ درونی و فعالیت‌های نورونی دقیقا شبیه هم باشند، اما بدلیل تفاوت محیط و تاریخچه، حالات ذهنی متفاوتی را تجربه کنند. چرا که طبق برون‌گرایی، ذهن بر پایه‌ای ترکیب‌یافته از مغز و بدن و‌ محیط و اجتماع و ... سوپروین می‌شود. @PhilMind
14.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🧠کریستوف کوخ - از چهره‌های نوروساینس - در گفتگویی که 3 روز پیش منتشر شده👆، از رد دیدگاه اینهمانی و () می‌گوید و بدنبال تقویت است. 🧬البته پنسایکیزم () هم مانند ایمرجنتیزم، می‌تواند خوانشی ماتریالیستی و نیز خوانشی غیر فیزیکال داشته باشد. همانطور که در ایمرجنتیزم ضعیف، لایه ذهنی و روان‌شناختی برآمده از لایه‌های زیرین (بیولوژیک و شیمی و ...) همچنان در سطح عالم فیزیکی قرار دارد، در پنسایکیزم مادی‌انگار نیز ویژگی بنیادین آگاهی همچون سایر ویژگی‌های بنیادین فیزیک (جرم و بار و فضا زمان و ...) در ردیف حقایق بنیادین مادی جهان قرار می‌گیرد. گلن استراوسون در ویدیوی قبلی و کوخ نیز در این‌جا از این نسخه پنسایکیزم دفاع می‌کنند. 🎈ولی پنسایکیزم غیر مادی‌انگار (به لیدری چالمرز) در عین این‌که ویژگی آگاهی را بنیادین و تقلیل‌ناپذیر می‌داند، اما آن را در لایه غیرفیزیکی جهان تعریف می‌کند. کما این‌که ایمرجنتیزم قوی در مورد ویژگی اعتقاد دارد برخلاف سایر ویژگی‌های ایمرج‌یافته و برآمده در لایه‌های بیولوژیک (از لایه شیمی) و در لایه شیمیایی (از لایه فیزیک)، مادی نیست. 💥کوخ البته در این‌جا برای توضیح دیدگاه خود، گاه بین تبیین نوظهورگرایانه و پنسایکیستی نیز خلط می‌کند و در ارائه استدلال، ناامیدکننده ظاهر می‌شود. پنسایکیزم مادی‌انگار همانطور که استراوسون توضیح داد، به اینهمانی مغز و ذهن بازگشت می‌کند و برخلاف تلاش کوخ و داعیه استراوسون، رافع نیست. در این‌باره بیشتر خواهیم گفت. @PhilMind
آزمایش فکری در فلسفۀ ذهن 🚩 استفاده از (thought experiment) برای تقویت یا اثبات ادعا در مباحث فلسفی معاصر و از جمله در کاملا رایج است، ولی می‌توان استفاده از آزمایش‌های فکری را در کار فیلسوفان تا گذشتۀ دور ردگیری کرد. 🚩 لایب نیتس برای رد دیدگاه لاک که می‌گوید در ملاک این‌همانی شخصی، جوهر هیچ نقشی ندارد، وضعیتی را دربارۀ دو کرۀ کاملاً مشابه به تصویر کشیده است؛ انسان‌های ساکن این دو کره از حیث ظاهر و از حیث حالات آگاهی کاملاً این‌همان‌اند؛ وی در پایان نتیجه گرفته است اگر جوهر نقشی در این‌همانی شخصی نداشته باشد، نمی‌توان این اشخاص را از یکدیگر متمایز ساخت. توماس رید نیز برای ابطال همین دیدگاه لاک، آزمایش فکری افسر شجاع را طراحی کرده است. برخی دیگر از آزمایش‌های فکری معروف در فلسفۀ ذهن بدین قرار است: اتاق چینی، استدلال معرفت، شهود پیوند، انتقال به دور و ... . 🚩 نیکولاس رشر در مقاله‌ای با عنوان «آزمایش فکری در فلسفه پیشاسقراطی» استفاده از آزمایش فکری را تا دوران باستان به عقب بازمی‌گرداند. او در تعریف آزمایش فکری می‌نویسد: تلاشی است برای بیرون کشیدن معلومات از فرآیند استدلالی فرضی که با استخراج نتایج یک فرضیه پیش می‌رود. سپس اقسام آزمایش فکری را شرح می‌دهد. برخی از اقسام ذکر شده بدین قرار است: آزمایش فکری تبیینی، برهان خلف، آزمایش فکری شکاکانه، تمثیل و ... . 🚩 اشکال مهم رویکرد رشر گستردگی بیش از حد این تعریف است. به تعبیر مارتین بونزل در مقالۀ منطق آزمایش‌های فکری: «بر اساس این دیدگاه، بسیاری از استدلال‌های فلسفی، آزمایش فکری به حساب می آیند». حال آن که هدف از معرفی آزمایش‌های فکری وارد کردن روشی جدید در مباحث فلسفی است. قرار است ما با استفاده از قوۀ تخیل خود به احکامی دربارۀ جهان واقعی برسیم. به عبارت دیگر در آزمایش فکری صرفاً با اندیشیدن دربارۀ سناریوهای تخیلی، دربارۀ جهان واقعی چیزی یاد می‌گیریم. 🚩 راشل کوپر در مقالۀ آزمایش‌های فکری دربارۀ چیستی و کارکرد آزمایش‌های فکری، دیدگاه‌های برخی از اندیشمندان را نقل و نقد کرده، سپس تبیین خود را دربارۀ آزمایش‌های فکری ارائه کرده است. تبیین مورد نظر او آزمایش‌های فکری را بسان مدلی از معرفی می‌کند. به نظر او آزمایش‌های فکری مجموعه‌ای از سؤالات «چه می‌شد اگر» به ما ارائه می‌دهند. ما به طور موقت جهان بینی خود را تنظیم می‌کنیم تا مدلی مطابق با پاسخ به این سؤالات «چه می شد اگر» بسازیم. در هنگام پاسخ دادن به سؤال «چه می‌شد اگر» با الهام از رفتار در موارد واقعی، پاسخ رفتار موارد خیالی را می‌یابیم. بدین ترتیب آزمایش‌های فکری امکان یا عدم امکان یک موقعیت خاص را به ما نشان می‌دهند و یا پیامدهای نظریه‌های ما را دربارۀ جهان آشکار می‌کنند. 🖋احمد لهراسبی @PhilMind
🌀 دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران با حمایت ستاد توسعه علوم و فناوری‌های شناختی برگزار می‌کند: 💢 سلسله نشست‌های «فلسفه هوش مصنوعی» 💥نشست دوم موضوع نشست: 🔻نظریه‌های آگاهی در هوش مصنوعی 👤 ارائه‌کننده: دکتر مهدی همازاده پژوهشکده علوم شناختی 🗓 سه‌شنبه ۷ آذر ۱۴۰۲ ⏰ ساعت ۱۰:۱۵ تا ۱۲ 📍 قم، ابتدای جاده قدیم تهران، دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران، دانشکده مهندسی، سالن اجتماعات 📌 https://balad.ir/p/POi01R3IoFzLRV 🔵 لینک شرکت در جلسه به‌صورت برخط: 🔗 http://vroom.cysp.ir/a 🔴 پخش زنده مستقیم رویداد از سایبرنما: 🔗 http://tv.cysp.ir
📚 کتاب «متافیزیک معرفت»، نوشته کیث هوساک، در 328 صفحه توسط انتشارات آکسفورد در 2007 چاپ شده است. 🌕 در این کتاب چند مبحث و فصل مهم و مرتبط با فلسفه ذهن مطرح شده است. ✳️ پیش‌فرض نویسنده این است که معرفت درواقع رابطۀ بسیط غیرفیزیکی است و ازاین‌رو وظیفۀ معرفت‌شناسی تحلیل معرفت از راه صدق و توجیه نیست، بلکه مطالعۀ توجیه است با مفروض انگاشتن مفهوم معرفت. ☘️ فصل نخست تبیین می‌کند که معرفت رابطه‌ای میان ذهن و واقعیت است. در این فصل در این باره بحث شده است که آیا معرفت، یک است؟ سپس رابطۀ میان معرفت و حالات ذهنی را بررسی می‌کند. 🍀 محور بحث در فصل سوم، است و بیان می‌شود که محتوا گونه‌ای یک واقعیت است و محتوا ویژگی است و همین ویژگی، ارزش شناختی فعل ذهنی را متعین می‌سازد. سپس دربارۀ و رابطه‌اش با بحثی مطرح می‌شود. 🌿 نویسنده فصل پنجم را به بحث دربارۀ اختصاص می‌دهد و می‌کوشد و را از راه معرفت تعریف کند. می‌گوید یک حالت ذهنی آگاهانه است اگر مصداق گونه‌ای خاص از کلی (universal)، یعنی (quale)، باشد. 🌱 در فصل ششم دربارۀ چیستی بحث می‌شود و نویسنده، همنوا با جان لاک، شخص را نیز بر اساس معرفت تعریف می‌کند: شخص آن ذهنی است که می‌تواند تحت مفهوم "من" دربارۀ خود بیندیشد؛ پس شخص آن موجودی است که خود را تحت مفهوم "من" می‌شناسد. در این فصل دربارۀ ، و نظریۀ نیز مباحثی مطرح شده است. 🖊 رضا درگاهی‌فر @PhilMind
1_7937464284.mp3
39.11M
💥صوت اولین نشست از مجموعه جلسات فلسفه هوش مصنوعی، با ارائه دکتر کاظم فولادی قلعه و موضوع «چیستی و تاریخچه » 📍دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران 📅 سه‌شنبه ۲۳ آبان @PhilMind
1_8108186037.mp3
36.55M
💥صوت دومین نشست از مجموعه جلسات فلسفه هوش مصنوعی، با ارائه دکتر مهدی همازاده ابیانه و موضوع «نظریه‌های در » 📍دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران 📅 سه‌شنبه ۷ آذر @PhilMind