💔
حرف آخر...
✨این نور خداست که خاموش نمی شود
حتی اگر تمام کفر جمع شود
و کمر به خاموش کردن آن بسته باشند
اگر چه داغ رفتنشان سخت و جگرسوز است
اما خنکای دل داغدارمان، وعده صادق الهیست...
همان وعده حقی که مستضعفان، عاقبت وارثان زمین خواهند شد...
📸محل شهادت سیدحسن نصرالله در ضاحیه، که حالا پذیرای زوار مقتل سید شهید است...
#وعده_صادق
#شهید_سیدحسن_نصرالله
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
نامه یکی رزمندگان حزبالله به صاحب خانه لبنانی که در جنگ به خانه آنها وارد شدند
ما را ببخشید.
مجبور شدیم یکی از مجروحانمان را به خانه شما بیاوریم.
خونی که روی زمین است ، خون آن مجروح است.
مجروح ما در منزل مبارک شما به شهادت رسید...
#وعده_صادق
#لبنان
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
شهید عباس داودی یکی از دوستانم بود. از کاظم[در حالی که در #خلسه بود] خواستم از شهید بپرسد که پیام یا حرفی برای ما ندارد؟
ارتباط با شهید برقرار شد و پیام هم گرفته شد. عجیبتر اینکه حتی کاظم در آن حالِ بخصوصش با برادر حسن حمزه که در عراق اسیر بود، ارتباط برقرار کرد و حرفهای[بردار او] را برایش گفت؛ حرفها و اوضاع و شرایط اسارتش را!
البته قضیه خلسه شاید در برابر چیزهایی که ما بعدها از کاظم دیدیم چیز کوچکی بود.
یک روز در بانه قرار گذاشتیم و با کاظم راه افتادیم و رفتیم به طرف کوه آربابای کوچک. خودش دو جای مسیر به ما گفت: «من آقا را الان دارم میبینم...»؛ منظورش امام عصر(ع) بود. میگفت: الان فلان جا ایستاده؛ و اشاره میکرد به یک نقطهای. دقیقا دو جا این حرف را زد؛ در یک جمع هفت هشت نفره. هیچکدام حتی این احتمال در ذهنمان ایجاد نشد که «یعنی راست میگوید؟»
یقین داشتیم بهش...
برشی از کتاب #سه_ماه_رویایی
خاطرات بینظیر #شهید_کاظم_عاملو
با اندکی تغییر
*عکس شهید در کنار سردار شهید کیومرث نوروزی
#خاطرات
#سوریه
#وعده_صادق
#امام_زمان
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
🌷 #هر_روز_با_شهدا
#یک_سؤال؟؟
🌷یکبار حسین خاطرهای را از عبادتهایش برایم تعریف کرد. میگفت: «تصمیم قاطع گرفته بودم که از گناه دوری کنم و معصومانه زندگی کنم. چند قرص نان گرفتم و گذاشتم توی سبد دوچرخه و راه افتادم سمت زمینهای سبیلی (منطقهای حاصلخیز در شمال دزفول و در شرق رودخانه دز.) زمینها مملو بود از گندم. کنار یکی از مزارع گندم، سجاده را پهن کردم و شروع کردم به نماز خواندن. ساعتها گذشت و من مشغول عبادت و مناجات و دعا بودم؛ تا اینکه وقت نماز ظهر شد. نماز ظهر و عصر را خواندم و نشستم تا چند لقمه نان بخورم.
🌷....لقمه اول را گذاشتم توی دهانم که تمام فکر و ذهنم متوجه یک سؤال شد. با خودم گفتم: «حسین! اگه قرار باشه تو بری توی بیابان و فقط عبادت کنی و هیچ وسیله و ابزار گناهی دورت نباشه که فایدهای نداره! اگه مردی، باید بری توی شهر و اونجا باشی و گناه نکنی. اینه که ارزش داره. نه اینکه بری یه جاییکه زمینهی گناه هم فراهم نباشه!» حسین گفت: «وقتی به این مسئله خوب فکر کردم، دوباره سوار دوچرخه شدم و رکابزنان برگشتم خانه. برگشتم تا با امارهترین نفس مبارزه کنم!»
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز، نوجوان ۱۶ ساله، عبدالحسین خبری
#فاطمیه
#وعده_صادق
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
مواظب باشید ایمانتان سقوط نکند
میگن اگر سوریه سقوط کند خون شهدای مدافع حرم حیف میشه!
این حرف درست نیست
خون این شهدا پای جریان حق ریخته شده
نه برای فتح خاک که با از دست رفتنش حیف بشه
کما اینکه خون عمار و اصحاب امیرالمومنین و سیدالشهدا بی فتح خاک حیف نشد....
#وعده_صادق
#سوریه
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
شهید عباس داودی یکی از دوستانم بود. از کاظم[در حالی که در #خلسه بود] خواستم از شهید بپرسد که پیام یا حرفی برای ما ندارد؟
ارتباط با شهید برقرار شد و پیام هم گرفته شد. عجیبتر اینکه حتی کاظم در آن حالِ بخصوصش با برادر حسن حمزه که در عراق اسیر بود، ارتباط برقرار کرد و حرفهای[بردار او] را برایش گفت؛ حرفها و اوضاع و شرایط اسارتش را!
البته قضیه خلسه شاید در برابر چیزهایی که ما بعدها از کاظم دیدیم چیز کوچکی بود.
یک روز در بانه قرار گذاشتیم و با کاظم راه افتادیم و رفتیم به طرف کوه آربابای کوچک. خودش دو جای مسیر به ما گفت: «من آقا را الان دارم میبینم...»؛ منظورش امام عصر(ع) بود. میگفت: الان فلان جا ایستاده؛ و اشاره میکرد به یک نقطهای. دقیقا دو جا این حرف را زد؛ در یک جمع هفت هشت نفره. هیچکدام حتی این احتمال در ذهنمان ایجاد نشد که «یعنی راست میگوید؟»
یقین داشتیم بهش...
برشی از کتاب #سه_ماه_رویایی
خاطرات بینظیر #شهید_کاظم_عاملو
با اندکی تغییر
*عکس شهید در کنار سردار شهید کیومرث نوروزی
#خاطرات
#سوریه
#وعده_صادق
#امام_زمان
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
کاظم شب قبل از اعزامِ آخر توی پایگاه بسیج به من گفت: «میدونم شهید میشم.» قشنگ این جمله را یادم هست. انقدر پردهها برایش کنار رفته بود که حتی تاریخ شهادتش را در خواب(#خلسه) بهش گفته بودند؛ یعنی گفته بودند کِی و کجا به شهادت میرسد. توی خلسه درباره تاریخ شهادت خودش میگوید: «نزدیک عیدِ؟ جبهه غرب؟» بعد با حسرت ادامه میدهد که «فقط اون روز بیاد. بقیهش مهم نیست.»
و تاریخ شهادتش دقیقاً موقعی بود که به او وعده داده بودند؛ اسفند ۶۶ و در گوجار.
یک ماه بعد از شهادت خوابش را دیدم.
دیدم آمده توی محل. با هم رفتیم مسجد جهادیه و نماز خواندیم. خیلی سرحال و خوشحال بود. من با اینکه میدانستم شهید شده، عکسالعمل خاصی از خودم نشان ندادم.
با هم چرخی زدیم و یکهو بیدار شدم.
ولی تعبیرش را نپرسیدم.
برشی از کتاب #رویای_بانه
خاطرات بینظیر #شهید_کاظم_عاملو
با اندکی تغییر
#خاطرات
#سوریه
#وعده_صادق
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
💔
راهِ قدس؛
مرد جنگ میخواهد ...
و مرد جنگ نیز کربلایی است ...
و کربلایی مَرد میدان عشق است ...
و از سختیها و مشقات و سرباختنها
و جان دادن ها نمیهراسد ...
#شهید_سیدمرتضی_آوینی
#وعده_صادق
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
سبک گفتگوی کاظم[در #خلسه] مثل #شهید_آوینی بود. بعدها خودم آنرا تطبیق دادم. لااقل کمتر از او نبود. مثلاً در خلسه با لحن زیبا و دلنشینی میگفت: «شهادت نوری است که مثل خورشید بر دلها میتابد... .» این را شهید «مُحبشاهدین» میگفت و او تکرار میکرد. ما هم فیالفور مینوشتم. یا وقتی از شهید سوال میکرد که انسان یعنی چه؟ تعریف انسان را از زبان او برایمان میگفت. میگفت: «انسان یعنی... .»
نوشتهها هنوز هست. این را کسی میگفت که نمیدانم آخر دیپلمش را توانست بگیرد یا نه! کاظم در خلسه، در حد یک انسان سطح بالا حرف میزد و برای ما جای شکّی باقی نمیمانْد که اینها سخنان خودش نیست؛ هر چه میشنود را میگوید. میدانستیم که او نه روحانی، نه فرمانده، و نه چیز دیگری است. حتی مسئولیت خاصی هم ندارد. فقط یک بسیجی عادی است و خیلی بعید بهنظر میرسد که اینها از خودش باشد.
جنس و مخاطب سخنان کاظم هم در جای خودش قابل تأمل بود؛ با خیلیها گفتگو میکرد. حتی با حضرات معصومین(ع) و امام عصر(عج) هم حرف میزد؛ زیاد. معدودی را هم برای ما میگفت.
البته همه اینها فقط برای همان سه ماهی است که ما در بانه بودیم و به هم نزدیک شده بودیم. اینکه بعداً چه شد را خدا عالم است. از آن به بعد ما دیگر نه چیزی فهمیدیم و نه چیزی دستگیرمان شد. دست کم نه به اندازه «بانه».
دیگر کاظم رفت برای خودش...
برشی از کتاب #رویای_بانه
خاطرات بینظیر #شهید_کاظم_عاملو
با اندکی تغییر
#خاطرات
#امام_زمان
#صوت_خلسه
#بصیرت
#وعده_صادق
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
♨️ یک مرزبان بر اثر یخزدگی در منطقه محل خدمت به شهادت رسید
🔹استوار دوم سپهر روشنی در حین انجام وظیفه و گشت زنی در مناطق مرزی کردستان، جان خود را از دست داد. این مرزبان فداکار در پی بارش سنگین برف به ارتفاع دو متر و سرمای شدید ۱۸ درجه زیر صفر، در حین گشتزنی و کمین، بر اثر سرمازدگی جان باخته است.
علو درجات این شهید عزیز صلوات میفرستیم
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
#وعده_صادق
#ماه_رجب
#حاج_قاسم
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
*🔰وجدان ِخود را قاضی کنید،*
*ببینید آن وظیفهای*
*که بر عـُهدهی شما بوده ؛*
*انجام دادهاید یا نه..🌱*
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#وعده_صادق
#ماه_رجب
#شهادت
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
🌱سرِ دوراهي #گناه و ثواب به حُبّ #شهادت فكر كن؛
به نگاه امام زمانت فكر كن ...
ببين می توانی از گناه بگذری؟!
از گناه كه گذشتی ، از جانت هم
می گذری ...
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#وعده_صادق
#ماه_رجب
#شهادت
#حاج_قاسم
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄