eitaa logo
مقالات حسینی منتظر
158 دنبال‌کننده
489 عکس
299 ویدیو
34 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
مباهله مشانژاد و میرنورد 👇👇👇 🚩🚩🚩 🚩🚩 🚩 🚩 آخرین بازمانده مباهله؛ جمعه ۲۵ ذی‌الحجة ۶۰ هـ.ق. منزل عقبة البطن(حوالی‌کربلا) 👈 این‌روزها کاروان (ع)، آخرین بازمانده از واقعه شکوهمند مباهله به کربلا نزدیکتر و نزدیکتر می‌شود و در چنین روزی (سالگرد مباهله) وارد توقفگاه عقبة البطن شده است. بعد از دو هفته، ۷۲ نفر از مردان این کاروان به رسیده و الباقی اعضای که عمدتا زن و بچه هستند به اسارت خواهند رفت. در این فاجعه عظمی، «قدیمی‌ترین انسان » به شهادت می‌رسد. ⁉️ و ما بار دیگر با این سؤال مواجهیم که چرا حضرت (ع) در مقابله با دشمنان قسیّ‌القلب خود که شکمهایشان انباشته از حرام بود، نفرمود؟! 🌀 روزهای پساانتخابات ۱۳۸۸ خیابانهای مرکزی (از میدان هفتم تیر تا میدان آزادی) شاهد آشوب‌های دهها هزار نفره روزافزون کسانی بود که و را به هم ریخته بودند که به مشهور شد. 👈 یکی از مدیران‌کل وزارت اطلاعات با حضور در یک محفل سیاسی، به تحلیل حواشی ۸۸ پرداخت و اینکه اگر این تظاهرات تداوم یابد وظیفه نظام چیست؟! و هر کسی جوابی می‌داد؛ یکی گفت: همه این خس و خاشاک‌ها باید از دم تیغ گذرانده شوند! بنده هم گفتم: ما چیزی بنام نداریم وقتی که مباهله را داریم. راه‌حل پیشنهادی من است. طرفداران پیشقدم بشوند و با طرفداران در یکی از بیابان‌های اطراف تهران جمع بشوند و از خدا بخواهند که طرف باطل را نابود گرداند! دیگری هم (که از همه ما عاقل‌تر بود!) گفت: تنها راه‌حل اینست که بازداشت و محاکمه و اعدام شوند تا این شرارت‌های خیابانی خاتمه پیدا کند. تقریبا همین پیشنهاد پیش رفت البته به اعدام نرسید و قضیه با حبس و حصر فیصله پیدا کرد. اما یکی دو نفر هم در جلسه بودند که پیشنهاد بنده را دنبال کردند که در قالب چند سؤال و جواب مختصر می‌کنم: سؤال: مگر مباهله قابل بهره‌برداری است؟! جواب: مگر نگفتند؛ مباهله مؤمن است و تا همیشه قابل استفاده است؟ س: آیا تاکنون از این سلاح علیه دشمنان استفاده شده است؟ ج: بنده سراغ ندارم حتی خود هم از آن علیه دشمنان‌شان استفاده نکردند؛ نه ، نه ، و نه (علیهم السلام)! س: آیا لازمست هم در این مباهله شرکت نماید؟ ج: بسیار بعید می‌دانم! س: خود شما در کدام طرف موضع می‌گیرید؟ ج: اساسا نه تنها شرکت نمی‌کنم بلکه تا جائی که بتوانم با خانواده‌ام از آن اجتماع فاصله می‌گیرم! س: بنظرتان کدام طرف ماجرا نابود می‌شود؟ (طرفداران میرحسین یا احمدینژاد؟) ج: احتمالا هر دو طرف!! س: یعنی چی؟!! ج: بنظرم هر دو طرف، تیغه یک هستند علیه ج.ا.ا. (نمی‌دانم چرا بعد از آن دیگر مرا به جلساتشان دعوت نکردند!) ⁉️ الغرض؛ چرا امام حسین(ع) در مواجهه با ، از مباهله استفاده نکردند؟! اگر عمری باقی بود، بنده نظر و تحلیل خود را کماکان بمناسبت سالگرد ، عرض خواهم کرد. 🤔 عجالتا خواستم صرفا طرح مسئله بکنم. این مسئله مهم را (که به فهم مباهله هم کمک می‌کند) در همه گروههای خود به اشتراک بگذارید. بنظرم در بی‌خاصیت‌ترین و بلکه ضدانقلاب‌ترین گروهها هم یکی دو نفر پیدا می‌شوند که جواب خوبی بدهند. بنده شخصا در آنها تیزهوشانی را دیده‌ام که در گروههای و حتی کمتر دیده‌ام! حتی اگر نظر خود مرا هم که در سالهای پیشین (در قالب مقاله و سخنرانی یا درج پستی در تلگرام و واتساپ) تقدیم کرده‌ام بیاورید، از جایزه بنده برخوردار خواهید شد. مهم اینست که این مطلب مورد بررسی بیشتری قرار بگیرد. ان‌شآءالله 🌹 🌹🌹 🌹🌹🌹 ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۰۹۳۵۱۳۲۷۷۹۴ ☝️از مقالات بازیافتی از ذخیره گوشی☝️ تحریر این مقاله☝️ باید در حد فاصل سالهای خرداد ۱۳۹۷ لغایت آبان ۱۴۰۱ باشد که بنده در واتساپ، فعال بودم. زیرا بنده بعد از فیلترینگ تلگرام در سال ۱۳۹۷ وارد واتساپ و بعد از فیلترینگ واتساپ از آبان ۱۴۰۱ وارد ایتا شدم. در واتساپ بجای تاریخ تحریر، معمولاً شماره تماس خود را می‌نوشتم تا اگر کسی بخواهد إن‌قلتی به مقاله‌ام داشته باشد، بتواند با من ارتباط پیدا بکند! در تلگرام، مقاله/مقالاتی در باره مباهله نوشته بودم و از کف رفته بود و این یادداشت، تقاضا و فراخوان از کسانی بوده است که شاید به مقالات بنده در تلگرام دسترسی داشته‌اند! ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۱/۴/۱۱ 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 پدافند ناشناخته مقاومت! و قصه آن یک هلی‌کوپتر!! (قسمت دوم): ⁉️چرا در عملیات هوائی اخیر دشمنان ، از ده‌ها فروند بمب‌افکن‌ها و شکاری‌های اسراعیلی_آمریکایی بر فراز اردن و عراق و باکو و...، فقط توسط ، ساقط شد؟! ⏪ همانطور که در 👈قسمت اول👉 اشاره شد؛ یکی از فرماندهان لبنان، از معجزات (که پیامد عملیات رخ داد) تعریف می‌کرد و اینکه چگونه وعده پیروزی به ، تحقق یافت! بخش آخر آن خاطره‌گوئی آن برادر لبنانی، در باره نحوه انهدام اسکادران هوایی اسراعیل بود که می‌تواند اشاره به موضوعیت داشته باشد: سیدحسن نصرالله از طریق تجهیزات ارتباطی اتاق جنگ لبنان، وضعیت صحنه جنگ را به اطلاع حضرت آقا گزارش می‌کرد که در اتاق جنگ ایران، حضور دائمی داشتند. تا اینکه نوبت رسید به آخرین عملیات اسراعیل که اعزام ۲۰ فروند هلیکوپتر آپاچی جدید و پیشرفته‌ای بود که به تازگی از آمریکا تحویل گرفته بود. در شنود مکالمات ستاد جنگ اسراعیل با اسکادران اعزامی آن، متوجه شدیم که یکی از هدف‌های اصلی دشمن، همین اتاق جنگی بود که ما در آن مشغول فرماندهی جبهه‌ها بودیم و نفهمیدیم محل ما از کجا لو رفته است!؟ سیدحسن سریعاً صحنه را به امام خامنه‌ای گزارش داد ولیکن دیدیم که سیدحسن، برافروخته شد و از دستگاه فاصله گرفت و ما با تعجب پرسیدیم چه شد؟! او گفت: خودتان را برای آماده کنید! زیرا آقا فرمودند: من چیزی جز برای مقابله با آن هلیکوپترها ندارم! پرسیدیم: حالا شما می‌خواهید چه کنید؟! سیدحسن نصرالله گفت: می‌روم که در گوشه‌ای به دعا و توسل بنشینم! در آن لحظات کلیه اعضای اتاق جنگ دست از کار کشیده و مشغول وصیت و‌ راز و نیاز با خدا شدند و اینکه هر لحظه فرصت پرواز فرا می‌رسد. حتی هیچ مجالی برای گریز و دور شدن از آن نقطه را نداشتیم! یکی از برداران که به حالت سجده افتاده بود و عاشقانه نجوا می‌کرد، دیدیم پرید هوا و با خوشحالی فریاد زد: کار تمام شد ... کار تمام شد ...!!! ما پیش خود فکر کردیم که به علت فشار روانی شدید آن لحظات قاطی کرده و او را دعوت به آرامش کردیم اما او خود را به رادار رسانید و لحظاتی که به صفحه رادار چشم دوخته بود، با همان هیجان گفت: نگفتم تمام شد؟!... دیدید تمام شد؟!... عملیات دشمن شکست خورد!... امید و شادی عجیب او ما را هم به سمت رادار کشانید و از شنود مکالمات، متوجه شدیم که دشمن دستور عقب‌نشینی سریع برای آن اسکادران صادر کرده! عملیات دشمن لغو شد و ما به بررسی دقیق‌تر و عمیق‌تر قضیه پرداختیم و متوجه شدیم که یکی از هلیکوپترها (سرفرماندهی)، در آسمان، خود به خود محو شده است! شنود مکالمات حاکی از این بود که صهیونیست‌ها به همدیگر می‌گفتند؛ حزب الله سلاح جدیدی دارد که هلیکوپتر پیشتاز را در هوا کاملاً پودر کرده و هیچ اثری از آن باقی نگذاشته است! حسابی گیج شدیم! چون از طرف حزب‌الله هیچ نوع شلیکی علیه آن هلیکوپترها نداشتیم و اینکه چرا فقط یک هلیکوپتر نابود شده است؟! ریختیم سر آن برادرمان که بالاپایین می‌پرید و خوشحال بود و ماجرا را از او جویا شدیم. گفت: من شهادتین را که گفتم، چون دوست داشتم در حالت به شهادت برسم به سجده افتادم و در حالت خلسه بودم که ناگهان احساس کردم با تعدادی از حزب‌الله در یک بیابان تحت تعقیب هلیکوپترهای دشمن هستیم و در حال فرار ناگهان به یک مواجهه شدیم و زود فهمیدیم که باید دست به دامن او بشویم و در حال طرح مسئله بودیم که او گفت: من دارم برایتان دعا می‌کنم! ما قدری عصبانی شدیم و گفتیم: حضرت آقا در ایران در حال دعاست و سیدحسن هم در لبنان مشغول دعاست و شما هم در این بیابان؟! اما تا دعاهای شما به اجابت برسد، کار از کار گذشته و ...! آن بانو گفت: اگر عجله دارید بروید جلوتر! شاید مادرم بتواند کمکتان بکند! و ما به سرعت از او جدا شدیم و به جهتی که او اشاره کرد دویدیم و همانجا تازه فهمیدیم که او سلام‌الله علیها بود و ما را به سلام‌الله علیها ارجاع داده است! بالاخره به بانوی اعظم(س) رسیدیم و تا خواستیم شرح ماوقع را بگوییم، اشاره کرد که صحنه را می‌بینم! و دست در چادر خود فرو برد و دستمال سفیدی را بیرون آورد و آنرا در هوا تکان داد و به ما گفت: مشکل شما حل شد! برگردید به مقر خودتان! و من چنان مطمئن به نابودی دشمن شدم که از خواب و خلسه پریدم و بقیه حالات مرا هم که خودتان دیدید. آن‌جا بود که فهمیدیم، ما را از آن وضعیت خیلی خطرناک، نجات داده است. در شنودهای بعدی، دریافتیم که دشمن، تیم خاصی را مأمور به شناسایی سلاح جدید حزب‌الله کرده است! ..ادامه دارد. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۸/۱۲ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 پدافند ناشناخته مقاومت و قصه آن یک هلی‌کوپتر! (بخش۳): آن در خاطرات خود از و ، نکته جالبی هم در باره گفت که بد نیست آن‌را هم در اینجا بگویم: بعد از معجزه‌ای که رخ داد و هلیکوپتر اسراعیلی توسط (س)، در هوا پودر شد و ، کرد، نشستیم و مشغول گفتگو‌ در باره لحظاتی شدیم که در مقطع ناامیدی بر ما گذشت. گفت در آن لحظه من یاد یک قصه قدیمی ایرانی‌ها افتادم! که یک می‌رود (ع) و دو دستی پنجره‌های ضریح را می‌گیرد و سرش را به آن چسبانیده و با تشکر از اجابت سالهای قبل خودش، خواسته‌های جدیدش را از می‌خواهد. اما هنگام رها کردن ضریح می‌بیند که تعدادی از موهای صورتش در لای شبکه فولادی ضریح گیر کرده و گمان می‌کند که مطالباتش از حضرت، بیش از حد بوده و لذا برخی از خواسته‌های خود را پس می‌گیرد اما می‌بیند که ریش او هنوز گیره و لذا تعداد دیگری از مطالبات خود را پس می‌گیرد که می‌بیند بیفایده است و نهایتاً همه خواسته‌های خود را پس میگیرد اما کماکان ریشش گیر بوده و می‌پرسد؛ نکند کمک‌های سالهای قبل را هم می‌خواهی پس بدهم؟! خلاصه اینکه با عصبانیت سرش را محکم به عقب می‌کشد که در نتیجه چند تار از ریشش کنده شده و دردش می‌آید و از شدت ناراحتی می‌گوید: همین کارها را کردید که شهیدتون کرده‌اند دیگه! سیدحسن در آن لحظات به پس دادن مطالباتش از خدا فکر می‌کرده که اجازه دهد سالم بمانند! ✍حسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۸/۱۶ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏