◾️ به مناسبت رحلت بانو سکینه بنت الحسین علیهما السلام
سلام بر بانو سکینه
دختر شعر و شهود!
___________________
ایستاده ای..در ابتدای بلوغ، بر بلندای افق تکامل...آنگونه که مادرانه های "رباب" را به بهت و شوق می کشانی و پدرانه های"حسین" را به عاشقانه..که:"لعمرک انی لاُحبّ داراً/ تَحُلُّ بها سکینة و الرباب...
جمال ظاهر که با کمال باطن درآمیزد،"عقیلة القریش" می شوی،همپای عمه...
تو بلندای آن شعر عارفانه ای که پدر همقافیه ای برایت نمی یابد:" و اما السکینة فغالبٌ علیها الاستغراق مع الله تعالی فلا تصلح لرجلٍ"
و هموزنت اگر باشد،پسرعمویی است که بهشت بودن را از پدر میراث دارد..
امینه ی حسین! سکینه ی رباب!
به هر نام که می نامندت لبریز وقار و آرامشی...
ای بهترین زنان! چقدر به جان حسین نشسته ای که اشکت را تاب نمی آورد و واپسین بغض هایش روضه می شود که:" لاتُحرقی قلبی بدمعک...فاذا قُتِلتُ فانت اولی بالذی تبکینه یا خیرة النسوان"...
در مکاشفه ی ناگهانت "سر"ی می بینی کمی آنسوتر از بدن که نجوا می کند:" شیعتی مهما شربتم ماء عذب فاذکرونی"...
تاریخ، از بلندای زندگیت نوشته است که شکوه بودنت را تا سال ۱۱۷ ه.ق می کشانی در مدینه و جرعه می نوشی از سلسبیل های بازمانده از تشنگی عاشورا... تا ناگاهِ شهود همیشگی...
شعر و شهود...
نشسته در بن چشمش ستاره های قشنگی
شبیه دفتر شعر استعاره های قشنگی
رسیده رد سلوکش به صبح اول باران
گذشته چله نشین از هزاره های قشنگی
مدام می چکد از غیب بر شهود نگاهش
کنایه های لطیفی،اشاره های قشنگی
به دخترانه ی دامان او همین دم آخر
کشیده شعله شتابان،نگاره های قشنگی
خدا کند نرسد تند باد تا در خیمه
که بسته اند در آن گاهواره های قشنگی
خدا کند که در این دشت شورچشم نباشد
به روی دست کسی شیرخواره های قشنگی
به پیشواز اذان های سربریده ی در راه
نشسته اند به آذین مناره های قشنگی
بیا و باز کن این شعر- این نهاد جنون را-
که می کشاندمان تا گزاره های قشنگی
کنار آیه ی چشمت برای از تو نوشتن
گرفته است غزل، استخاره های قشنگی
سلام دختر شعر و شهود و خلسه و خلوت!
سلام دختر سیر و سلوک و ذکر و روایت!
حسین پیر طریق و تو در سلوک مدامی
چه سالکی! چه سلوکی! چه مرشدی! چه مقامی!
چه جذبه های قشنگی! چه جذبه های عمیقی!
خوشا به هر نفسی عاشقانه طی طریقی!
عجب تکامل محضی!عجب مراد و مریدی!
عجیب نیست که غیر از جمال هیچ ندیدی!
دمی به سایه ی طوبای آن نگاه نشینی
چه حاجت است که عمری به خانقاه نشینی
میان خیمه و گودال- این سلوک لبالب-
به بی نهایت بعد از فنا رسیده ای امشب
نشسته بر دل صاحبدلی حدیث مگویی
چکیده جرعه ی "مهما شربتم"ی ز گلویی
در این تکامل رفتن، در این شهود پیاپی
تو را به وادی چندم کشیده این سر بر نی؟
بیا و شعر کن این رستخیز شور و جنون را
ردیف کن همه ی زخم های قافیه گون را
چه حاجت است لهوفانه شرح غم بنویسی
مفصل است حدیثت اگر چه کم بنویسی
فقط بگو که شب است و صدای آب می آید
و کاش قطع کنی جمله را...رباب می آید
#حضرت_سکینه
___________________
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1
◾️سلام بر امام حسن عسگری و یادگار غریبش
آجرک الله یا بقیه الله
_________________
این که افتاده و نور از نسبش می ریزد
پاکی هر چه سحر از لقبش می ریزد
شعله ی خیمه ز گرمای تبش می ریزد
زهر انگور خراسان ز لبش می ریزد
از تب داغ نفس هاش عطش می بارد
زهر با ایل و تبارش سر و سرّی دارد
"ماه خورشید نمایَش" به خسوف افتاده
روضه آتش شده بر جان لهوف افتاده
سی و دو درد به تقدیر حروف افتاده
کیست این؟ "ابن رضا" یی که رئوف...افتاده
آب می لرزد و در لرزش دستش جاریست
قصه تشنگی طایفه اش تکراری ست
چه زمینی ست که زندان شده اقیانوسش
ترک خشک عطش باز شده کابوسش
واژه در واژه سراب است فقط قاموسش
یازده بار خدا آمده با فانوسش
جلوه ذات فرود آمده محسوس شده
یازده بار همین معجزه مبعوث شده
شانزده سال فقط بغض مکرر؛ کوچه
حسرت جای قدم های کسی در کوچه
رد پایی که نشد حک بشود بر کوچه
بعد او آهِ کشیده ست سراسر کوچه
یک دل سیر ندیده ست قد حیدری اش
به چه دل خوش بکند بی حسن عسگری اش
حرمش گرچه اثر از غم غربت دارد
حسن دوم زهراست؛ ابهت دارد
دشمن از گنبد او کینه و وحشت دارد
هتک و تخریب در این طایفه قدمت دارد
بی جهت نیست مدام اسلحه بر کف دارند
از "حسن" های "علی" ترس مضاعف دارند
نرسیده ست به جزءِ سی ام این مصحف نور
بی وضو ختم نمودند او را مُشتی کور
"معتمد"های جهان گر چه کنندش محصور
می تراود ز حریمش همه جا عطر ظهور
پشت این پرده رسولی ست که خاتم با اوست
"آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوست"
پرده را پس بزن ای آن که تماشا داری
ارث پاکی ز "محمد"، ز "مسیحا" داری
بهره از دامن "زهرا" و "ملیکا" داری
"انچه خوبان همه دارند تو تنها داری"
آی رویای قشنگی که حقیقت داری!
به نماز آمده ای، قصد قیامت داری؟!
عطر نرگس به پَر شال تو بسته ست نسیم
هر چه گل، گوشه ی دستار تو گشته ست مقیم
با تو کرده ست خدا بوی خوشش را تقسیم
می کند نبض زمان را ضربانت تنظیم
پرده را پس بزن ای حضرت خورشید!بتاب
تا بلرزد ز تماشات دل هر سرداب
زیر پاهای تو جاری ست بهاری مسدود
دست های پُر بارانِ تو خورشیداندود
نفست رخصت جاری شدن چشمه و رود
گوشه ی دنج نگاه تو بهشت موعود
در پس این شبِ آفت زده پیچیده صدات
بر تو و لحظه ی زیبای ظهورت، صلوات!
#امام_حسن_عسگری
#بقیه_الله_الاعظم
............
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1
🌸 به مناسبت دهم ربیع الاول سالروز ازدواج پیامبر رحمت و حضرت خدیجه
سلام بر حضرت خدیجه...
عاشقانه های پیامبر مهربانی با بانوی عشق و پاکی...
____________________
در سنگلاخ شعب ابیطالب،تاول نشسته بر تَرَک پایت
آرام می روی و به هم خورده، موزونیِ لطیف قدم هایت
طوبای من! که فهم کسی جز من، هرگز نمی رسد به بلندایت
چشمی پر از نجابت و دلتنگی آورده ام برای تماشایت...
چشم تو کهنه کارترین تاجر،مال التجاره اش همه ابریشم
در قولنامه ای که به من دادی یک بند مانده بود فقط مبهم
بندی که مانده بود و گره می زد چشم تو و نگاه مرا کم کم
در بار من نهاد کسی انگار، جام دلی عزیز و پس از آن هم...
در من نفس کشید سحرگاهی دشتی پر از طهارت مریم ها
می آمدی و گوشه ی چشمانت یک قول می شدند مصمم ها
تو اصل زن،اصالت زن اما، وقتی خبر رسید به دَرهم ها
یادم نرفته مسخره ات کردند، آن تا همیشه تا به ابد کم ها...
شب های نقره فام حرا وقتی، من بودم و سکوت شبی دلخواه
یک بقچه اشتیاق در آغوشت، می آمدی و کوچه پر از اکراه
گلهای ریز دامنت آزرده، از خارهای دامنه در این راه
پایین کوه یکسره میپیچید، عطر ملیح روسری ات ناگاه...
آسان نبود ماندن تو وقتی، توهین و قهر و توطئه عادی بود
وقتی هدف شکستن مردت بود، هر جا که طرح و پیشنهادی بود
آن روزها که در پسِ هر تبلیغ، تقویم، غربتی متمادی بود
چادرنماز ساده ی تو بانو، تنها قرارگاه جهادی بود!...
همنام ابرهای پر از باران،همنام نخلهای تناور تو ۱
"میمونه" و "مبارکه"ی انجیل، سرچشمه ی مبارک کوثر تو ۲
گفتی که عقل؟ عشق؟ ادب؟ گفتم:" اول تو و سپس تو و آخر تو"...
تو مادرِ سلامِ شب قدری، باید خدا سلام کند بر تو...
در قحط سال شعب ابیطالب،باران تویی و دختر کم سالت
تو ریشه ی شکفتن بعد از این، اعجاز هر بهار به دنبالت
ای وسعت بلندْ افق، کز خاک، ننشسته گرد روی پر و بالت
چندیست خیره ای به عبای من، محبوب من خدا نکند حالت...
۱- معنی نام های حضرت خدیجه سلام الله علیها
۲- اشاره به نام حضرت خدیجه در انجیل
#حضرت_خدیحه
#پیامبر_رحمت
___________________
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1
🥀 تقدیم به مادران شهدای دفاع مقدس
_________________
قسم به لحظه ی آتش،به آن سری که نداری
تمام من شده آن جسم پرپری، که نداری
دوباره مادر و یک بغض بوسه برلب و اشکی
بگو که خم نشود روی پیکری که نداری
فدای قد بلند صنوبر تو بگردم
فدای قد بلند صنوبری که ...نداری
پلاک آمدی ای مرد،اشتباه نکردم?
فقط پلاک و دعا...چیز دیگری که نداری
کجا نوشته ای آن لحظه های آخری ات را
کجاست سوخته ی برگ دفتری که.. نداری
چقدر عطر خدا می تراود از دل این خاک
شده ست معبد من،خاک سنگری که ... نداری
#دفاع_مقدس
#شهدا
#مادران_شهید
............
@SayyedeAzamHoseini1
🌕 تقدیم به آنانی که شهیدانه زیستند و شهید شدند
____________________
اینان بشارتند؟ شکوهند؟ چیستند؟
پیداست از اهالی این خاک نیستند
دست اشاره ی ملکوتند بر زمین
اینان که روی خاک،شهیدانه زیستند...
به رغم عقل،این شور جنون آور نمی میرد
به رغم مرگ،این سودای سرتاسر نمی میرد
شب بی رحم طوفان،لاله ی مغرور صحرایی
به دست باد وحشی می شود پرپر...نمی میرد!
صدا از جنس "هل من ناصرٍ" وقتی که برخیزد
خوشا آن کس که جز با تیزی خنجر نمی میرد!
کفن بادا حرامِ این بدن،جایی که پرچم هست
که با فتوای غیرت، مرد در بستر نمی میرد
خوشا قامت کشیدن از میان خون و خاکستر!
کسی با مرگی از این مرگ زیباتر نمی میرد!
اگر جا می گذارد بر زمین تن،جا نمی مانَد
اگر سر می زند از روی نی با سر...نمی میرد!
مسیر لاله باران ظهور است این که می بینی
که در این راه هر کس کشته شد، دیگر نمی میرد!
چه فرقی می کند "مَن یَنتَظِر" با "مَن قَضیٰ نَحبَه"؟
شهید از ابتدا زنده ست و تا آخر نمی میرد
نفس،جریان سیالی ست؛ می آید،نمی پاید
نفس، تنها اگر شد ذکرِ "یا حیدر" نمی میرد!
برو -در ازدحام فتنه- زیر چادر "زهرا"
فقط هر کس که زیر چادر مادر...نمی میرد..
#شهید
#شهادت
#دفاع_مقدس
..........
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1
🇵🇸 برای مردم غیور و مظلوم فلسطین
صدا پژواک یک زخم است و با تکرار برخیزد
دعا کن کودکش از زیر این آوار برخیزد
کمی از خنده های کودکش را جمع خواهد کرد
اگر این سقف قدری پا شود، دیوار برخیزد
دلش تنگ است…کو آن کودک نوپا که در خانه
بیفتد بر زمین هر بار و هی هر بار برخیزد
به یاد ناله های مادری در پشت یک خیمه
که شاید کودکش با خواهش و اصرار برخیزد
که مادر بود…عبا را دیده بود…اما دلش می خواست
"علی" در دست گیرد گوشه ی دستار، برخیزد
دوباره قصه ی قنداقه های خالی خونی
بگو «عباس» برگردد، بگو «مختار» برخیزد
صدا زخمی، گلو زخمی، حکایت موبه مو زخمی
بگو از لابلای زخم ها «سردار» برخیزد
کنار روضه ی اسباب بازی های بی کودک
دعا کن زودتر دنیا شود بیدار…برخیزد
نه با سازش، نه با نرمش، نه با خواهش، نه با کرنش
که غاصب باید از هر خانه با اجبار برخیزد
کی اند این پربهانه قوم خودخواه و لجوجی که
پی تهدید آنها کوه با اخطار برخیزد
کی اند این وارثان حنجر گوساله ای زرین
که هر صوت از گلوشان شوم و ناهنجار برخیزد
چنان کودک کش و وارونه گو بودند از اول
که گرگ از دستشان با زوزه ی انکار برخیزد
بگو با برگزیده قوم شیطان می رسد روزی
که از هر ریشه ی قنداقه صدها دار برخیزد
بگو خیبرنشین! دل، خوش به این بارو نکن باشد
به زودی ذوالفقار حیدر کرار برخیزد
بترس ای ریسمان سحر! ای موهوم پوسیده
که تنها شیرخوار مانده موسی وار برخیزد…
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
________
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1
بمان به رغم تبرهای گیج سردرگم
آهای داغ بلند هزاره ی چندم!
تو آذرخش عظیمی و باز پیچیده ست
صدای غرّش تو؛" جَهِّزوا مَلاجئکُم"...
#سید_حسن_نصرالله
#حزب_الله
.....کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1
به مناسبت سالروز عملیات طوفان الاقصی
• و با ادای احترام به شاعر تونسی،ابوالقاسم الشابی...
به صبحِ سوارانِ عزم و ثبات
که "از نیل" سر می زند "تا فرات"
که قاموس این است در کائنات
"اذا الشعبُ یوما اراد الحیاة
فلابدّ ان یستجیب القدر"
به هنگامه هایی که طوفانی اند
صبور و بلندند؛ "جولان"ی اند
شروع اند و در خطّ پایانی اند
که در امتداد "سلیمانی" اند
"و هم اِستَلَذّوا رُکوبَ الخطر"
سبک سیر مردانِ طوفان نژاد
که همزاد سنگ اند و آیینه زاد
نوید بهارند در انجماد
به زیتونِ در هجمه ی تند باد!
به زیتونِ در ازدحام تبر!
بگو با سرانِ سکوت و درنگ
سرانِ تماشاگرِ سوگ و سنگ
برادرنماهای تغییرِ رنگ
که اف باد بر زندگانی به ننگ!
" و مَن یقنع العیشَ عیش الحَجَر!"
بگو پشت این تارهای خیال
نفس می کشد عنکبوت زوال
به آیات منصورِ اذنِ قتال
که "من لا یُحبّ صعودَ الجبال
یعشْ ابدالدهرِ بین الحُفَر"
به باغی که بالیده پشتِ غبار
به هر شاخه ی در مصافِ حصار
به هفتاد سال انتظار بهار
رسیده "فجاسوا خلالَ الدّیار"
بلند است غوغای "این المفرّ"...
بگو کودکِ فصلِ هفتادمین!
تو را دیده ام روزگاری جز این
سحرگاهِ بی گنبدِ آهنین
که می چینی از شاخه "زیتون" و "تین"
" و سحرَ الزُّهورِ و سحرَ الثمر"
شبی پشت خوابِ شب اندودها
ورق های بربادِ "تَلمود" ها
و خاکستر سرد نمرودها
زمین می رسد دست موعودها
سلامٌ علی قائم المنتظَر....
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
#قدس
..........
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باز پخش به مناسبت سالروز عملیات طوفان الاقصی
شعرخوانی در حضور رییس جمهور مردمی
🔻شهید سید ابراهیم رییسی🔻
با موضوع مقاومت مردم غزه و طوفانالاقصی
#فلسطین
#طوفان_الاقصی
#رییس_جمهور
____________
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1
به مناسبت نکوداشت پدر شعر آیینی حاج احد ده بزرگی
این همه دلکشی و دلبری بی عددش
از دم "شاه چراغ" است و به لطف مددش
شهرِ عشق است و نباید که به جز این باشد
که به نام پسر "فاطمه" خورده سندش!
گنبدی هست در این شهر که جز دست دعا
هیچ دستی نرسیده به بلندای قدش!
سبدی دست بهار است به نام شیراز
هر چه گل، می چکد از گوشه کنار سبدش!
گر چه هر گوشه ی آن محفل شعر است،ولی
ای خوشا محفل آیینی و "بابا احد"ش...
**** **** **
به "بابا احد" شعر آیینی و نوحه ی ماندگار "گهواره خالی..."
غمی که چشم تو را جرعه جرعه نم داده
به آن نگاه، شکوهی شگرف هم داده
به پاسداری آیین شعر آیینی
خوشا کسی که به دستان تو علم داده
مبارک است مسیری که گرچه سخت و بلند
ولی شکوه رسیدن به هر قدم داده!
کنار نوحه ی "گهواره خالی"ات انگار
"رباب" آمده و دست تو قلم داده!
به ماندگاری این روضه-شعر زمزمه خیز
کدام سوز نفس دم گرفته، دم داده؟
به قلب من- که خودم مادرم- همان یک بیت
تمام شورشِ ترکیب "محتشم" داده..
به غیر پیر غلامیِ شیرخوار "رباب"
هر آن نشان که خدا داد، باز کم داده....
#بابا_احد
#شعر_آیینی
#شیراز
.......
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1
تقدیم به حضرت فاطمه ی معصومه سلام الله علیها
به پرچمی که ورق می خورد رها در باد
دخیل بسته دل خسته بارها در باد
به گرد وسعت این گنبد معمایی
کبوترانه نگاه فرشته ها در باد
نشسته روی ترک های بغض های نجیب
صدای مخملی و نرم ربنا در باد
دلی که می شکند می رود کریمانه
به شانه های دعا تا خود خدا در باد
نسیم می وزد و می تراود از همه جا
شمیم رحمت فرزند هل اتی در باد
نسیم می وزد و عاشقانه ها جاری ست
دوباره بین دو تا گنبد طلا در باد
نسیم می وزد و خواهرانه های کسی
گشوده بال سوی مشهد الرضا در باد
شبیه حسرت زینب ،دوباره دلتنگی
دوباره روضه ی جانسوز کربلا در باد
کسی به وسعت زهرا نشسته است و هنوز
نگاه سبز و کریمش به هر کجا در باد
#حضرت_فاطمه_معصومه
........
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1
سلام و عرض ادب خدمت همه ی عزیزان ،
در آستانه ی سالروز حادثه ی تروریستی حرم حضرت شاهچراغ علیه السلام و به درخواست تعدادی از اعضای محترم کانال، نماهنگ قول مادرانه ،به حول و قوه ی الهی فردا بارگزاری خواهد شد.
37.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ قول مادرانه
تقدیم به شهدای حادثه ی تروریستی حرم حضرت شاهچراغ علیه السلام
شاعر و راوی: سیده اعظم حسینی
کارگردان : محمد علی یزدانی
#شاهچراغ
#حادثه_تروریستی
#آرتین_سرایداران
........
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1
در آستانه سالروز حادثه تروریستی حرم حضرت شاهچراغ علیه السلام،
تقدیم به کودک کرمانی شهید این حادثه "علی اصغر"
بسم الله...
به کودک شهید شاهچراغ
آسمان،پشت شیشه ی ماشین،یک زمین بزرگ آبی بود
دو طرف کوه ها دو دروازه،توپ فوتبال،آفتابی بود
پسرک شور و حال دیگر داشت،در دلش شوق و اضطرابی بود
نیمکت های ابر،خالی بود...
صورتش را به شیشه می چسپاند،به افق های دور زل می زد
مثل برنامه کودک دیروز،ابر در پیش پاش پل می زد
در زمینی که آسمانی بود،پسرک می دوید و گل می زد
غرق در کودکانه های خیال..
بر خلاف تمام همسالان،شیطنت هاش،گر چه اندک بود
فصل هایش شلوغ و بازیگوش،فصل هایش نجیب و کوچک بود
"کی به شیراز می رسیم"؟ آن روز،پرسش فلسفی کودک بود
شهرها رد شدند و دور شدند..
وقت مغرب به پیشواز غروب،شهر با نور و رنگ می آمد
پسرک خیره می شد و همه چیز،پیش چشمش قشنگ می آمد
شاخه ی ترد باغ فردا بود،کاش بعد از تفنگ می آمد
شهر مهمان نواز بود اما...
پدر آرام پا به صحن گذاشت،با سلامی به سیدالسادات
اشک مادربزرگ جاری شد،و فرستاد زیر لب صلوات
غرفه ها یادِ کودک آوردند،خنده های معلم و ...سوغات...
پدرش گفته بود:"برگشتن"..
گنبد و پرچم و ضریح و حرم،پسرک غرق در تماشا بود
دسته ای از کبوتران سفید،پشت نقاره خانه پیدا بود
مثل صحن امامزاده علی،صحن شاه چراغ زیبا بود۱
کاش نقاره می زدند امشب..
پدر آورده بود با پاییز،میوه ی نوبر بهاری را۲
در کنار ضریح می انداخت،آخرین عکس یادگاری را
پسرک قاب کرد در چشمش،خنده ی خادم کناری را
و نگاهش به چوب پرها بود..
ناگهان تشنه شد دلش می خواست،برود پیش حوض و فواره
با صدایی که در حرم پیچید،پدر او را گرفت یکباره
پسرک فکر کرد می کوبند،چوب بر طبل های نقاره
لحظه ای ذوق کرد و بعد افتاد..
از نگاه تمام آینه ها،موج در موج خون و غم می ریخت
پوکه ی کینه های دیرین بود،آنچه در گوشه ی حرم می ریخت
نام کودک چه بود کز نامش،میزبان بیشتر به هم میـریخت؟
آشنا بود با گلو این تیر..
شادیِ کودکانه هایش را،پس گرفت از جهانِ بی باور
صبح فردا به گوش شهر رسید،"پسری باز روی دست پدر..."
دستِ خالی گذشت از جاده،کاروان باز،بی "علی اصغر"
کودکی باز از سفر برگشت...
۱.امامزاده ای در سیرجان
۲-این کودک شهید،متولد فروردین ماه بود.
........
#حادثه_تروریستی_شاهچراغ
#کودک_کرمانی
#چهارم_آبان
......
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1
🌸 السلام علی زینب الصبور
ولادت حضرت صبر وایثار مبارکباد
خوشا سرودن فصل شکفتنی که تو باشی!
به نام نامیِ مهرآفرین زنی که تو باشی!
" ندانمت به حقیقت که در جهان به چه مانی"
که هر چه از تو بگویند،باز برتر از آنی
به نام نامی ات ای دختر بزرگ شب قدر!
به نام نامی ات ای دختر شُکوه نهانی!
گُلی به هیبت کوه و زنی به هیأت طوفان
تو آن حقیقت محضی که ماورای بیانی!
عزیز حضرت حیدر! عروس حضرت جعفر!
برای لرزه به دشمن،چه خطی و چه نشانی!
تو همزمان که نشستی به آرد کردن گندم
ورای فهم زمینی،ورای درک زمانی!
که کوله بار علی،عطر دستپخت تو را داشت
برای کودک بی نان،هنوز دل نگرانی!........
......
#حضرت_زینب
#آیینی
____
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خواننده:محسن نشاسته گر
شاعر: سیده اعظم حسینی
کاری از سیمای مرکز فارس
#فلسطین
#طوفان_الاقصی
......
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1
🕯تقدیم به ساحت بلند و مقدس قرآن کریم
-------------------------------------
هر مسیری غیر تو بیراهِ در هم ریخته!
ردّ پاها لغزش ناگاه در هم ریخته
دور از نور قدیم تو تمام کائنات
سایه های بی هدف،اشباح در هم ریخته!
آن طرف تر از افق های بلند اندیش تو
آسمان مشتی شب بی ماه در هم ریخته!
برقی از شوق تجلایت اگر افتد به کوه
چیست غیر از خرمنی از کاه در هم ریخته!
روزهای بی تو تکرار ملال انگیز شب
روزهای مات نادلخواه در هم ریخته!
زندگی آنسوتر از دار الشفای رحمتت
دردها ی مزمن جانکاه در هم ریخته!
هر که با یک قطره از ژرفای تو مانوس تر
چشمه تر،دریاچه تر،دریاتر،اقیانوس تر
آتشت روشن! که با پیغمبرِ گم کرده راه
نیست جز "انی اناالله"ت به شب فانوس تر!
ساحلت آباد! ای پیغمبران نیمه راه
بی تو در ژرفای دریا تا ابد محبوس تر!
واژه ها را یا تو معنا می کنی یا مهملند
هرچه از تو دورتر، بی ریشه ،بی قاموس تر!
واژه تاکیدی ست بر نزدیکی صاحب کلام
ای خدا در "لن ترانی"های تو محسوس تر!
آیه هایت را سر هر کوچه افشا کرده اند
آن رسولانِ به روی نیزه ها مبعوث تر...
خسته تر از بالهای بی پناه یاکریم
می نشینم در پناه سایه نورت یا کریم!
در حریمت هر که آمد احترامش واجب است
بی طهارت مس نشاید کرد شیطان رجیم
می تراوی از دهان غارهای صبح قدر
باید از هر غار برخیزند اصحاب رقیم!
چیست این راز ادیبانه که شعر و قصه را
می دهد پیوند، حسن مطلعِ "طا،سین،میم"۱
از کنارت رد شدم هر بار با کج راهه ها
در کنارم ماندی و هربار گفتی: "مستقیم"!
با همان لحن صمیمی باز هم تعریف کن
خلوتی داریم.... "بسم الله الرحمن الرحیم"
۱-در ابتدای دو سوره حروف مقطعه ی "طسم" آمده،سوره شعرا و سوره قصص...
#قرآن_کریم
#قرآن_عترت
.................
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم به حضرت فاطمه ،یکتای آفرینش.
با استناد به حدیث شریف کساء
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا
......
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1
◾️ درد دل گونه ی حضرت زهرا با پیامبر رحمت...
--------------------------------
تو می روی، پس از این، احترام می شکند
تو می روی و دل من مدام می شکند
علی، غریبترین عابر است وقتی که
میان کوچه جواب سلام می شکند
بگو امام جماعت اگر معاویه شد
نماز از اول رکن قیام می شکند
امام اگر که " مُذل" خوانده شد در این کوچه
بگو که معنی قرآن، تمام می شکند
مدینه شهر فروش غدیر اگر بشود
بگو "عقیله" به بازار شام می شکند
هر آن که چشم بدوزد به سکه های طلا
میان برق دو چشمش، امام می شکند
به منفعت طلبی گر خواص رو کردند
حریم شرع، میان عوام می شکند
سر حسین مرا سنگ های کوفی نه
که لقمه؛ لقمه ی شوم حرام می شکند
چه فرق می کند این کوچه یا ته گودال؟
چه فرق می کند این سال یا کدامین سال؟
بگو امام کشی رسم می شود وقتی
که جابه جا بشود سنت حرام و حلال
بگو که شبهه چنان میکند که"ابن زیاد"
"حسین" جلوه کند زیر سبزی یک شال
بگو حرام اگر خورده شد نمی فهمید
امام عصر به خطبه نشسته یا دجال
مشخص است که یک روز خیمه می سوزد
که روشن است مداوم، چراغ بیت المال
دگر به تاک خراسان هم اعتمادی نیست
اگر که پیش رود وضع، بر همین منوال...
گران گرفت فدک را... گرانتر از هر چیز
نخوانده بود به عمرش" مکاسب" این دلّال
دلم گرفته، دلم داغدار رفتن توست
مگر که کارگشایی کند اذان بلال
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا
......................
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1
43.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روی بیعت زهرا حساب دیگر کن...
نماهنگ فاخر
#بیعت_آبها
🔳 بازپخش به مناسبت ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
روایتی متفاوت از برکه غدیر تا کوچه های مدینه
کارگردان: محمدعلی یزدانی
شاعر و روایتگر: دکتر سیده اعظم حسینی
❇️ تهیه شده در:
حوزه هنری انقلاب اسلامی استان فارس
سازمان سینمایی سوره
❇️ مجری طرح: مرکز هنر انقلاب-مها فیلم
#بیعت_زنان
#کوچه_های_مدینه
#شهادت_حضرت_زهرا
...........
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1
🏴 تقدیم به ساحت مقدس زهرای مرضیه سلام الله علیها
..............
سه چار کودک و تابوت مادر و یک مرد
چه سخت بود بگوید یواش گریه کنند!
نخواست شهر بفهمد،نخواست مردم...نه
که حیفِ فاطمه، اینان براش گریه کنند!
که حیف فاطمه اینان براش گریه کنند!
که گریه بر غم "زهرا" شعور می خواهد!
نه اشک منفعلانه...نه اشک حسرت بار!
"بتول" گریه کنانی غیور می خواهد!
خوشا به غیرت آنی که بر نمی تابد
"علی" نشسته و غیری به جای او باشد
محبّ "فاطمه" در شأن خود نمی داند
کسی به غیر "علی" مقتدای او باشد!
.........................................................
سلام بر فاطمه ،یکتای آفرینش
با استناد به حدیث شریف کساء
..........................................................
زنی زیر عبا با آسمان سرّ و سری دارد
خدا غیر از "محمد" در عبا پیغمبری دارد
در این منظومه، این خورشید، نور دیگری دارد
کنار دست ساقی جلوه ی کوثرتری دارد
بگو این جمع، جز با "فاطمه" کامل نخواهد شد
نباشد آیه ی تطهیر هم نازل نخواهد شد...
که "زهرا" در عبا پوشانده قرآن کریمی را
ز "با" تا "میم"ِ بسم الله الرحمن الرحیمی را
تماشا کرده قدری پرتو نور "قدیم"ی را
و جرعه جرعه نوشیده ست صهبای شمیمی را
"اشُمُّ عندکٍ" یعنی که این بوی رسولانه
بهشتی تر شود دور و برٍ زهرای ریحانه
نگاهش آسمان را با زمین دمسازتر کرده
کلام او کلام الله را اعجازتر کرده
مفاتیحش یداللهِ "علی" را بازتر کرده
که قرآن است و هر تفسیر او را رازتر کرده
سلامی داده اند این چار تن بر جلوه ی ذاتش
رسانده جمع را زیر عبا رمزِ اشاراتش
شب قدری که با سرّ نظر، راهِ قدَر بسته
"سلامٌ فیه" را با چادرش دور کمر بسته
ملَک بر ریشه های جانمازش بال و پر بسته
"و مَن تحتَ الکساء"؟ یعنی که او رازی ست سربسته
نمی فهمد کسی این راز را غیر از خدای او
به حکم آیه ی "لا یعلم الاسرارَ الا هو"...
نشسته گردی از دستاس روی آستین هایش
زنی جامانده دورِ عرش، ردٌ روشن پایش
که سیب سرخ معراج است آغاز معمایش
ازل، آغازِ دیروزش، ابد پایان فردایش
رسیده لحظه ی اذن دخولِ "فاطمه" آنَک
خدا در اشتیاق واژه های "قَد اذِنتُ لَک"...
"فَلَمّا اِکتَمَلنا"...فاش شد اسرار پنهانی
زمین و آسمان با عشق در آیینه گردانی
خدا آن سوی پرچینِ زمان گرم غزلخوانی
مبادا خاطر این جمع را هرگز پریشانی!
"فلما اکتملنا" عشق با تقدیر توأم شد
تجلی کرد نور پنج تن، آن جلوه، عالم شد...
خوشا هنگامه ی " هُم فاطِمَه" با هر چه اسرارش
خدا در چرخه ی هر نام، هی کرده ست تکرارش
"ابوها"..."بعلها"..شوری ست در تکرارِ هر بارَش
کسی اذن هبوطی خواسته با شوق دیدارش
شنیده بی حجابِ وحی، نجوای خداوندی
که دارد "فاطمه" بی واسطه با عرش پیوندی...
عبا را روی سر دارد ولی این بار در کوچه
عبا می افتد از سر، بی خبر زن، بی خبر کوچه!
و در هم می شود تصویر ماتِ "رهگذر"..کوچه...
از این جا می شود داغ بلندی مختصر،کوچه..
عبا را می کشد روی زمین آهسته آهسته
چرا مادر می آید این چنین آهسته آهسته...
کسی رد می شود بی اذن از زیر عبا مبهم
کسی مثل لگد، مثل غلافی آهنین، محکم
عبا می افتد از سر بر زمین ناگاه، مادر هم...
کنارش آیه ی تطهیر جاری می شود کم کم
هنوز از خاطرات این عبا تنزیل می ریزد
هنوز از تار و پودش بال جبراییل می ریزد
میان التهاب کوچه ها آنچه نباید، شد
زنی زیر عبا از خواب سنگین زمین رد شد
زن ایمان بود، باور بود، اما شهر مرتد شد
در ابهام شبی تاریک رفت و رازِ ممتد شد
مدار عالمِ "امر" است خطّ سرخ امضایش
زنی روی زمین جا مانده ردّ روشن پایش...
#حدیث_کساء
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه
#ایام_فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا
....................
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1
🏴 السلام علی فاطمه الزهرا
این زن که به در بسته همه بال و پرش را
دیده ست لهیب شرر دور و برش را؟
این یاس که بر روی خزان پنجه کشیده ست
آیا نشنیده ست صدای تبرش را؟
این زن که چنین سینه سپر کرده در آشوب
انگار ندیده ست شکاف سپرش را
این سیب بهشتی که سپرده به سرِ میخ
جای نفس و بوسه گرم پدرش را
در خانه خاموش علی چیست که این زن
اینگونه در آغوش گرفته ست درش را؟
این بانوی آب است کسی نیست به آبی
خاموش نماید حرم شعله ورش را؟
این زن شب قدر است، کسی نیست بخواهد
تغییر دهد سیر قضا و قدرش را؟
پیداست درآن ردّ قدمهای "محمد"
این کوچه که بسته ست مسیر گذرش را
سیلی ثمر نخل فدک بود و نشسته ست
دستی که به بانو بچشاند ثمرش را
مسدودترین کوچه و بن بست ترین دست
ای کاش علی نشنود اصلا خبرش را
می خواست بگیرد جلوی چشم پسر را
اما نتوانست ببیند پسرش را
بانو نتوانست سرِ پا....نتوانست
دستش نتوانست بگیرد کمرش را
آرام تکانید کمی چادر خاکی
می خواست که پنهان بکند بیشترش را
ردّی که روی صورت او بود ولی گفت
با غربت چشمان علی مختصرش را
از کوچه که برگشت، علی دید که در راه
بسته ست دگر فاطمه بار سفرش را...
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
#حضرت_زهرا
#سیده_اعظم_حسینی
...........
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1
🏴 تقدیم به زهرای مرضیه سلام الله علیها
گر چه یک شهر،تماشاگرِ ابتر هم داشت
آنچنان سوخت،که گفتند:"مگر در هم داشت؟"
دخترک گوشه به گوشه،همه جا گشت و گریست
گفت:"این خانه ی ماتم زده،مادر هم داشت!."
نفَسِ شرقی این باغچه،پیش از تاراج
هر سحر،رایحه ی یاس معطر هم داشت!
هر که هر جور دلش خواست،"علی"را فهمید
یادشان رفت "علی"،معنی دیگر هم داشت!
آه،این کوهِ تَرَک خورده ی افتاده به بند
پشت هر دامنه ی حوصله،"حیدر"هم داشت!
شیخ،آیات گزینش شده را خواند و گذشت
اصلا انگار نه انگار، که"کوثر"هم داشت!
از بلندای یقین لگدش پیدا بود
نه فقط بغضِ "اُحُد"،کینه ی "خیبر"هم داشت
نعل ها،شکل دگردیسی این نعلینند
که به مادر زد و چشمی به برادر هم داشت...
کوچه،گودال شد و...زخم شد و....یک "تن" ماند
نعل ها همهمه کردند:"مگر سر هم داشت؟!"
#در_دیوار
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
#فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#سیده_اعظم_حسینی
..............................................
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1
🏴دردِ دل حضرت زهرا سلام الله علیها با عموی شهیدشان حضرت حمزه سلام الله علیه...
این چندمین شب است؟ نمی دانم
حال و هوای خانه مساعد نیست
در خانه جانماز "علی" پهن است
خانه مگر مجاور مسجد نیست؟
این چندمین شب است؟ نمی دانم
در خانه غیر صحبت غربت نیست
حیدر چرا نماز فرادا خواند؟
حیدر مگر امام جماعت نیست؟
چندین دوشنبه رد شده از تقویم؟
از این سکوت مبهم بی تغییر
امروز شنبه بود عمو حمزه!
ای شنبه بی زیارت تو دلگیر..
گفتم خودم اگر بشود...امروز..
این شد که فضه را نفرستادم
یک بار هم بلند شدم،اما
حیدر اگر نبود می افتادم...
این بار چندم است قسم می داد؟
جان علی بخواب! رعایت کن
واجب که نیست فاطمه جان! اصلا
در بسترت نشسته زیارت کن..
حتی نشسته هم نتوانستم
این را کسی به جز تو نمی داند
تسبیح تربت تو که سنگین نیست
دستم توان نداشت بچرخاند..
دردم لگد که نیست عمو! اصلا
انگار کن که خسته ام از دستاس
دردم جماعتی ست نمک پرورد
دردم جماعتی ست نمک،نشناس...
ضلع شمال غربی این مسجد
با مسجد ضرار برادر شد
"شب" زیر سایه بان بلند شهر
غلظت گرفت و چند برابر شد
شهری اسیر هر چه که پیش آید
شهری بدون "حمزه" و بی "جعفر"
در سینه ی من آنچه فرو میرفت
دندان "هند" بود نه میخ در
کعبه "علی" ست کو دم شمشیرت
تا هر چه بت که مانده بتاراند
کو منطق بُرنده ی "جعفر" تا
این آیه را به شهر بفهماند...
من خواب دیدم از وسط کوچه
تو آمدی و کوچه مسلمان شد
گل میخ ها کنار کشیدند و
هیزم شکوفه داد،گلستان شد
دیدم که نخل های فدک دست
هر شاهد غدیر رطب دادند
برگشت دست "جعفر" و در کوچه
دستان سیلی از نفس افتادند
من خواب دیدم از وسط کوچه
مشکی برای آب امان می برد
گهواره ی تمامی نوزادان
آرام در نسیم تکان می خورد..
از خواب می پرم و دوباره "در"
با یک صدای مبهم ناشفاف
این بوی چوب نیست که می آید
انگار خیمه سوخته این اطراف
نگذاشت تنگه ی اُحُدی امروز
فصل الخطاب کوچه ی ما باشی
باور نمی کنم که به این منوال
تنها تو "سیدالشهدا" باشی
با یک سلام سمت تو می چرخم
از گوشه های زخمی این بستر
کار عمو و دختر دیگر کاش
هرگز به درددل نکشد دیگر...
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#در_سوخته
#ایام_فاطمیه
#سیده_اعظم_حسینی
..............................................................
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1