تا پایِ جان...
ما را نترسانید از طوفان
ما گردبادِ آسمان گَردیم
در برفریز ظلمت و بیداد
زخم تبر خوردیم و گل کردیم
از هشت فصل داغ میآییم
از سالهای آب و آیینه
از فصلهای لالهبارانها
از روزهای بغض در سینه
از پیلهٔ تحریمها رستیم
در پیلهها پروانهتر گشتیم
ما در مصاف صخرههای سخت
چون موجها کوبنده برگشتیم
داغ شهیدان زمان هرگز
در سینهها پرپر نمیماند
از کاخ ظلمتخیز استکبار
جز مشت خاکستر نمیماند
با خون خود هر لاله زد فریاد
تا پای جان بر عهد و پیمانیم
یعنی که صلح با خزان هرگز
ما خار چشمان زمستانیم
✍🏻 #عالیه_مهرابی
🏷 #شعر_پایداری | #دفاع_مقدس
🇮🇷 @Shere_Enghelab
سنگر من
روی اجاق، قوری شبنم گذاشتم
دمنوش خاطرات تو را دم گذاشتم
شد آخرین لباس تنت، دستمال اشک
این روضه را برای محرم گذاشتم
گفتی که صبر پیشه کن ای باغ مریمم
هر روز ختم سورۀ مریم گذاشتم
هر بار روی خون تو قیمت گذاشتند
غمهای تازهای به روی غم گذاشتم
هرگز تکان شانۀ دل را کسی ندید
من داغ لرزه را به دل بم گذاشتم
تو در رکاب حضرت زینب قدم زدی
من بر رکاب صبر تو، خاتم گذاشتم
حالا من و یتیمی گلهای باغ تو
قابی که روی چادر بختم گذاشتم
این خانه بعد رفتن تو سنگر من است
این گونه پا به خطّ مقدّم گذاشتم
✍🏻 #عالیه_مهرابی
🏷 #مدافعان_حرم | #همسران_شهدا
🇮🇷 @Shere_Enghelab
بهار تازه در راه است...
قلم بردار و از لبنان زخمت داستان بنویس
قلم بردار ای سوگ زمین از آسمان بنویس
قلم بردار و راز «خار و میخک» را روایت کن
از آن عطری که روشن میکند ما را، از آن بنویس
قلم امشب عصای دست موسی را روایت کن
قلم بردار و از پایان کار ساحران بنویس
بیا و نامهای سمت عرب بفرست با خونت
بیا و نامهای بر آن شیوخ بیدهان بنویس
بیا ای صبح، ای خون سحر، بیدار کن ما را
شبی بر کاشی گلدستهها ذکر اذان بنویس
بیا بنویس از قدقامت زخم سپیداران
بهار تازه در راه است از مرگ خزان بنویس
مگر که خون یحیی بشکند جادوی شبها را
تو ای یحیی طلوعی تازه بر این آسمان بنویس
شهادت، شیشۀ عطری نشانت میدهد سنوار
بیا لطفاً از آن روشنترین عطر جهان بنویس
✍🏻 #عالیه_مهرابی
🏷 #شهید_یحیی_سنوار
🇮🇷 @Shere_Enghelab