کجاست پیرهن آبی ات که مثل قدیم
میان فاصله ی دکمه هاش پر بزنم...
#ساجده_جبارپور
به خودم که نگاه میکنم میبینم؛ باید چندین سالِ پیش به دنیا میآمدم!
کنارِ حوضِ آبی خانمان، زیرِ درخت خرمالو چای مینوشیدم و به روح انگیز و مرضیه و ویگن گوش میدادم. عاشق مردی با ساس بند مشکی که کت و شلوار مشکیِ تر و تمیزی به تن کرده و پاپیون بیشتر از کراوات به چهره اش میآید ، میشدم. عصر ها با شورلت سفیدش به سراغم میآمد که شهر را خیابان به خیابان، و پاییزش را برگ به برگ به دوست داشتنمان آغشته میکردیم. من باید خیلی سالِ پیش زندگی میکردم تا در و پنجرهی خانهیمان چوبی میبود. و موسیقی را با گرامافون به جان و دلِ خانه تزریق میکردم. دمِ غروب منتظر میماندم که عشقم به خانه بیاید و یک "بانو" کنارِ اسمم بچسباند، تا با سیب و انار و دامنِ گلدار به استقبالش بروم و او سرخیِ گونه هایم را ببوسد و بگوید: دلبر سیب دارد .. دلبر انار دارد ... و هر دو لبخند بزنیم. از آن لبخندها که یعنی خیلی دوستت دارم ، که یعنی بی تو نمیشود ، نه میشود نه میتوانم ... از آن لبخندها. بعد دلمان گرم میشد به عشق، به خانه، به زندگی.
از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان !
من آدمِ این زمان نیستم.
از تار و پودم جا ماندهام ...
به هر دری میزنم عشق را اینجا ، بین اينهمه شلوغی، پیدا نمیکنم.
#مریم_قهرمانلو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آمدی
وقتی که دیگر بینهایت دیر شد
#حمیدرضا_گلشن
#شعر_خوانی ✨
نه که رفته باشی
یا نداشته باشمت
از اول هم نیامده بودی ..
از اول نبودی
نمیخواستی که باشی !
دلم داشتنت را توهم زده بود
دید میچسبد
ادامه داد ...🗿
#مریم_قهرمانلو
طرحی از صلح در سرت داری
_ساده اما پر از ظرافتِ عشق_
خنده بر لب ز راه میآیی
خندهات راویِ صراحتِ عشق
از بَری رازهای قلبم را
خوب میدانی از چه میترسم:
اینکه ترکم کنی و دور از تو
دق کنم در حصارِ حسرتِ عشق
مینشینی کنارِ گلدانها
[ خیره در چشمهای غمناکم ]
غنچهای را ز شوق میبوسی
با همان شدت و حرارتِ عشق
شاعرِ خندهروی لبهایت
با همان لحنِ گرم و مهرآمیز
غزلی عاشقانه میخواند
غزلی تازه از طراوتِ عشق
مینویسم حکایتی از صلح
در گلستانِ قلبِ بیتابم
سعدیِ بیقرارِ آغوشت
مست خواهد شد از لطافتِ عشق...
#مهشید_تجلیان
همه چیز را رها کن
جز دلی که برای خوشحال کردنت
دست به هر کاری می زند .
#غسان_کنفانی
🧡჻ᭂ࿐🟤☕️
گاه گاهى با خودم نامهربانی ميكنم
با خودم لج مى كنم با غم تبانی ميكنم
مى نشينم چاى مى نوشم كنار پنجره
بی كسى هاى خودم را ديدبانی مى كنم
#سیدتقیسیدی
دنبال یه فروشگاه منصف لوازم خانگی میگردی؟
جنس های اصل با گارانتی مطمئن و قیمت مناسب میخوای ؟!
پس منتظر چی هستی؟!
سریع توی #فروشگاه_لوازم_خانگی_ایلیا عضو شو و اون رو به عزیزانت هم معرفی کن😉
یه جای سراسر تخفیف برای زوج های جوان😍🎊
و اون هایی که قصد خرید لوازم خانگی دارن.
https://eitaa.com/joinchat/3204710851C46cf84ff81
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرزو میکنم امروز
در فصل پاییز
از شوق سر ریز باشید و
لبخندی به بلندی آسمان
رو لبهاتون نقش ببندد
صبحتون سرشار
از خیر و برکت الهی....
روزبخیر 🍳 🥰🏕️
هزاران چشم
تماشا می شوم
وقتی که قرار است
چشم های تو برایم طلوع کنند
#محمـد_بشیرے
از عشق، از جدایی چیزی سرم نمیشد
مىگفت ماندنى نيست من باورم نمىشد
تا صبح گریه کردم دریاچه شد اتاقم
سدی حریف سیل چشم ترم نمیشد
یک در میان ما بود، یک در به نام قلبم
میخواستم که از آن در بگذرم نمیشد
من سنگ بودم او رود، او شعله بود و من دود
باید که میگذشتم، چون لاجرم نمیشد
شاید که دور باشم از او صبور باشم
هم در شکنجه باشم هم محترم، نمیشد
#سیدتقی_سیدی
يا سيد الكريم...
تهران پر از طراوت عطر و شمیم توست
چشمان نا امید به دست کریم توست
جانی دوباره می دهد این جا به زائران
کرب و بلای کشور ایران حریم توست
۴ ربیع الثانی سالروز 🌺 #ولادت_حضرت_عبدالعظیم عليه السلام مبارك باد💐🌺
دلم بهانه گیر شده
زندگی می خواهد
عشق میخواهد
هوای تازه می خواهد
سفر می خواهد
نه...هیچ کدام از اینها را
نمی خواهد...
دلم تو را می خواهد...👨🦯
#عباس_معروفی
پرستاری ندارم بر سرِ بالینِ تنهایی
مگر ٬آهم٬ از این پهلو به آن پهلو بگرداند...
#شفایی_اصفهانی