eitaa logo
تأملات طلبگی
1.4هزار دنبال‌کننده
674 عکس
712 ویدیو
20 فایل
⚜️ فَبشِّرْ عِبادِ، الَّذينَ یَسْتمِعونَ الْقَولَ فَیَتَّبعونَ أَحْسنَهُ. (۱۷،۱۸ زمر) 🔊 مطالب دینی، مباحث حوزوی، کلام بزرگان، نقد و تحلیل، علوم انسانی، مسائل سیاسی. ⚖️ نَحْنُ أبْناءُ الدَّلیل نَمیلُ حَیْثُ یَمیلُ. ارتباط با ادمین: @Amirhossein_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
امام علی علیه السلام: ملایمت و مهربانی با پیروان از بزرگواری طبع است. 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍سکولاریسم فلسفی استحاله‌ی روشنفکری دینی؟! 🔹روشنفکری دینی در دفاع از سکولاریسم عینی یا سیاسی (جدایی نهاد دین از دولت) کارنامه‌ای نسبتا موفق دارد. بر اساس این دیدگاه دولت توسط منتخبین مردم بر مبنای قوانین عرفی جامعه را اداره می‌کند. متولیان دین وظیفه یا حقوق ویژه‌ای در امر دولت و سیاست ندارند. دولت هم مجاز به دخالت مثبت یا منفی در امر دین نیست. اما سکولاریسم رُویه‌ی دیگری هم دارد: سکولاریسم ذهنی یا فلسفی. در این رُویه‌ زندگی منهای خدا و دین و وحی ترسیم می‌شود. تقلیل نقش دین تا سرحد حذف کامل آن سرلوحه‌ی این رُویه‌ی سکولاریسم است. تأمل من درباره موضع روشنفکری دینی در قبال این امر است. 🔸اگر قرار است از سکولاریسم عینی (جدایی نهاد دین از دولت) دفاع شود از آن روست تا فضایی فراهم شود تا دین‌دار (هر دینی) و بی‌دین در فضایی سالم و رقابتی کالای خود عرضه کنند و مردم آزادانه و با اختیار و بصیرت باور دینی خود را انتخاب کنند و «بدون سوبسید حکومتی» مؤمنانه زندگی کنند و کسی به دلیل باور دینی‌اش محدودیت و تضییق نبیند. مسلمان شیعه‌ی معتقد به حکومت دینی در کنار مسلمان شیعه‌ی منکر حکومت دینی زندگی کند. مسلمان سنی در پایتخت شیعیان مسجد خاص خود داشته حق عبادت در به‌شیوه اهل سنت و جماعت داشته باشد. درویش مسلمان در خانقاه و حسینه‌اش بتواند عبادات خود را به شیوه‌ی فقرای معنوی برگزار کند. گرویدن به مسیحیت و اصولا هر تغییر دینی مجازات اعدام نداشته باشد. جوان بهایی به جرم بهایی بودن از تحصیل در دوره‌ی تحصیلات تکمیلی محروم نشود و سران بهایی به اتهام کلیشه‌ای جاسوسی برای اسرائیل (که چند دهه بعد از تبعید سرکرده‌ی این آئین به حیفا، غاصبانه تاسیس شده!) مجرم شناخته نشوند. در یک نظام سکولار نه شیعه بودن امتیاز است نه سنی و درویش و مسیحی و بهایی بودن عامل محرومیت از حقوق اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی. فضای رخوت‌زده‌ی تک صدایی جای خود را به فعالیت جدی رقابتی چندصدایی می‌دهد. به‌جای خفه کردن صدای «دیگری» اکنون مجبوری شنونده را قانع کنی که تو هم حرف شایسته‌ای برای عرضه داری. در چنین فضای رقابتی دیگر نمی‌توان به سلبیات و انتقادات از اسلام سنتی اکتفا کرد. 🔻پرسش من این است: روشنفکری دینی در چنین فضای رقابتی چه کالایی برای عرضه کردن دارد؟ یا چه کالای ایجابی عرضه کرده است؟ اگر رویکرد روشنفکران دینی به بلاموضوع شدن تدریجی دین و خدا و پیامبر و وحی و قرآن بیانجامد، یعنی اگر روند تدریجی این طیف سکولار کردن خود دین و تقلیل رو به حذف دین شده باشد، در این صورت دیگر چه جای استفاده از پسوند «دینی» برای روشنفکر باقی می‌ماند؟ اگر در محصولات جدید روشنفکری دینی، امر دین تدریجا همانند برف در آفتاب تموز آب می‌شود، و امر قدسی جای خود را به امور دیگری از قبیل فلسفه یا عقلانیت، عرفان، اخلاق، و معنویت می دهد، روشنفکری دینی باید صادقانه استحاله‌ی خود را به روشنفکری عرفانی، اخلاقی، فلسفی یا معنوی به اطلاع علاقه‌مندان و پیروان برساند. واضح است که مرادم عرفان دینی، اخلاق دینی، عقلانیت دینی و معنویت دینی نیست. در نقد «اسلام تک ساحتی» به‌تفصیل در این زمینه سخن گفته‌ام. 👇👇 @Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام صادق علیه السلام: برادر جز در هنگام نیازمندی شناخته نمی شود. 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍مفاد اخبار "من بلغ" 🔹برخی(و شاید مشهور) قائل به آنند که اخبار "من بلغ"، موجب تصحیح سند روایت می شود. بنابراین نتیجه ضمیمه اخبار "من بلغ" به ادلّه مستحبّات، حجّیّت سند ادلّه مستحبّات است. بنابراین می توان فتوی به استحباب آن عمل داد. 🔹برخی دیگر، مفاد اخبار "من بلغ" را استحباب فعلی که ثواب برای آن گفته شده است می دانند؛ البته به عنوان ثانوی(بلوغ ثواب). 🔹برخی نیز، اخبار "من بلغ" را ارشاد به حکم عقل می دانند. بنابراین این اخبار نه موجب تصحیح سند می شوند و نه موجب حکم به استحباب عمل! در نتیجه نمی توان با تمسّک به این اخبار، فتوی به مفاد روایت ضعیف داد! این اخبار تنها ارشاد به حکم عقل می کنند؛ خدای متعال بر بندگان خود تفضّل کرده که اگر از ناحیه پیامبر اکرم وعده ثواب بر عملی به مکلّف برسد و مکلّف هم برای به دست آوردنش، آن فعل را انجام دهد، خدای متعال ثواب وعده داده شده را به بنده اعطاء می کند! بنابراین این اخبار نه سند را تصحیح می کنند، و نه استحباب عمل را! مرحوم آقای خوئی قائل به قول سوم هستند؛ از همین رو در تعلیقه بر کلام عروه و هم چنین در منهاج فرموده اند: بسیاری از مستحبّات و مکروهاتی که در این کتاب(عروة و منهاج) وجود دارد، فاقد دلیل بوده و استحباب و کراهتش ثابت نیست. در نتیجه باید آنها را رجاء به جا آورد. 🔸شمول اخبار "من بلغ" نسبت به مکروهات: به عنوان مثال اگر روایت ضعیفی دلالت بر کراهت پنیر خوردن بدون گردو داشته باشد، آیا مشمول اخبار "من بلغ" خواهد بود یا خیر؟ 🔻برخی جمود بر لفظ کرده و فرموده اند: موضوع اخبار "من بلغ"، "مَن بلغه ثواب" است، و کراهت و حزازت را شامل نمی شود. 🔻در مقابل نیز برخی بین استحباب و کراهت تفاوتی قرار نداده اند؛ "من بلغه ثواب"، اعم از آن است که ثواب بر فعل باشد(مستحبّات)، و یا ثواب بر ترک(مکروهات). 🔸کیفیت بلوغ ثواب آیا بلوغ ثواب (مذکور در اخبار "من بلغ") حتما باید به وسیله روایت باشد؟ 🔻قدر متیقّن از "بلوغ ثواب"، بلوغ به وسیله روایت است. اما ممکن است که گفته شود، حتی اگر با فتوای یک فقیه مبنی بر استحباب یک عمل، ثوابی به ما برسد ، موضوع اخبار "من بلغ" صادق است. به عبارت دیگر: "من بلغه ثواب" اطلاق داشته و همانگونه که شامل ثوابی که از طریق روایت به دست ما رسیده می شود، شامل ثوابی که با فتوای فقهاء هم به دست ما رسیده نیز می شود. 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍️زندگی با الگوی اعراب جاهلی . ♦️جزیرة العرب تا قبل از بعثت پیامبر(ص)، آموزه‌های اعتقادی و اخلاقی و نیز، احکام، آداب، رسوم و قوانین اجتماعی خاص خود را داشته است؛ که مردم آن دیار بادیه‌نشین و غیر متمدن پیش از اسلام، به آنها معتقد و پایبند بوده‌اند. وقتی پیامبر(ص) مبعوث شدند، تا حدود 13 سال، اقبالی در میان جامعه خود نداشتند. هنگامی که به مدینه هجرت نمودند؛ تازه، کم کم توانستند میان مردم این شهر جایگاهی بیابند و بر ایشان مسلط شوند. بنابراین، تقریباً 5 سال آخر عمر پیامبر(ص)، دورۀ طلایی تبیین و ترویج شریعت خاص ایشان بوده است. . ♦️در این دوران طلایی، پیامبر(ص) برخی از آموزه‌های اعتقادی و اخلاقی، و نیز، آداب، رسوم و قوانین اجتماعی موجود در جزیرة العرب را تغییر، و برخی را امضا فرمودند؛ و شاید به جای امضا، بهتر است بگوییم نتوانستند تغییر دهند، و یا در اولویت ایشان برای تغییر، قرار نگرفتند. ♦️تغییراتِ پیامبر(ص)، در «عقائد، اخلاق و احکام» آن دوران، بسیار متفاوت رخ داده است؛ بیشترین میزان تغییرات، در عقائد اعراب جاهلی و کمترین تغییرات، در احکام مردم جزیرة العرب واقع شده است. . ♦️اکنون اگر بتوانیم با کنار زدن تحریفات 1400 سال گذشته در دین اسلام، موارد تغییرات و موارد امضایی پیامبر(ص) را به درستی کشف کنیم، سپس می‌توانیم سه رویکرد نسبت به پایه‌های دین، یعنی عقائد، اخلاق و احکام داشته باشیم: 🔹1ـ همه آن آموزه‌های سه‌گانه را منحصر به دوران صدر اسلام و زمان و مکان خاص جزیرة العرب بدانیم؛ که ربطی به آیندگان ندارند. 🔹2ـ همه آن آموزه‌ها را برای همۀ دوران‌ها، و تمامی زمان‌ها و مکان‌ها بدانیم؛ یعنی هر انسانی که بعد از بعثت پیامبر(ص) به دنیا می‌آید، لازم است که پایبند به این آموزه‌ها باشد. 🔹3ـ قائل به تفکیک شویم؛ و بگوییم، آموزه‌های امضایی پیامبر(ص)، مخصوص صدر اسلام و زمان و مکان خاص آن دوره است؛ و تنها، آموزه‌هایی تغییری پیامبر(ص)، شامل همه دوران‌ها خواهد بود؛ که لازم است مردم به آن پایبند باشند. . ♦️اگر قائل به تفکیک آموزه‌های امضایی و تغییری شویم، بیشترین حجم احکام شرعی، آداب، رسوم و قوانین اجتماعی اسلامِ غیر محرّف، ربطی به امروز ما نخواهد داشت. یعنی ما موظف نیستیم به سبک آموزه‌های بدوی 1400 سال قبل، زندگی کنیم؛ و معیارهای زندگی فردی و اجتماعی خود را بر پایه‌های آموزه‌هایِ پیشین اعراب جاهلی، قرار دهیم. . ❓سؤال آیا عقلاً و منطقاً، درست است که قوانین فردی و اجتماعی، با تحول زمانه و گذشت قرن‌ها، تغییر و تحول نیابند؟ 👇👇 @Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍️تاملی بر مستندات اهل تشیع به منابع اهل سنت برای اثبات بی احترامی خلیفه دوم به حضرت زهراء ( سقط حضرت محسن ) ♦️به مناسبت ایام عزاداری شهادت حضرت فاطمه قصد داریم نگاهی گذرا بر استنادات اهل تشیع به منابع اهل سنت بیندازیم تا اعتبار علمی این استنادات روشن شود . 🔹1)الوافی بالوفیات صفدی : إِن عمر ضرب بطن فَاطِمَة يَوْم البيعة حَتَّى أَلْقَت المحسن من بَطنهَا (جلد : 6 صفحه : 15)!! نقد : واقعا تاسف برانگیز است که برای اثبات این هتک حرمت به چنین منابعی استناد می شود . با جستجوی کوتاه در متن کتاب متوجه این نکته می شویم که عبارت فوق برش و تقطیعی ناشیانه است . ماجرا این است که صفدی میگوید: نظام [ادیب و متکلم مشهور]شخصی معتزلی و گمراه بوده وعقاید گمراهی داشته مثلا میگفته عمر زده پهلوی فاطمه را شکسته.... . صفدی در شرح حال نظام معتزلی موارد افتراق نظر او با معتزله را بیان می کند. او اولین وجه اختلاف را در این می داند که نظام عقیده داشته خداوند موصوف به قادر بر شر و معاصی نمی شود ولی معتزله قائل بودند که خداوند موصوف به این دو می شود ولی بخاطر قبیح بودن این امور را انجام نمی دهد. در ادامه نیز متن مورد استناد شیعه را ذکر می کند : وَمِنْهَا ميله إِلَى الرَّفْض ووقوعه فِي أكَابِر الصَّحَابَة رَضِي الله عَنْهُم وَقَالَ نَص النَّبِي صلى الله عَلَيْهِ وَسلم على أَن الإِمَام عَليّ وعينه وَعرفت الصَّحَابَة ذَلِك وَلَكِن كتمه عمر لأجل أبي بكر رَضِي الله عَنْهُمَا وَقَالَ إِن عمر ضرب بطن فَاطِمَة يَوْم لبيعة حَتَّى أَلْقَت المحسن من بَطنهَا ( الوافی بالوفیات ج 6 ص 15) 🔹2)الملل و النحل شهرستانی : إن عمر ضرب بطن فاطمة يوم البيعة حتى ألقت الجنين من بطنها. ( جلد : 1 صفحه : 71) باز شهرستانی در کتاب خود در شرح حال نظام شروع به شمارش منفردات نظام از معتزله می کند و در مسئله یازده می گوید : الحادية عشرة: ميله إلى الرفض، و وقيعته في كبار الصحابة. .... تا اینکه : و زاد في الفرية فقال: إن عمر ضرب بطن فاطمة يوم البيعة حتى ألقت الجنين من بطنها. ( الملل و النحل ج 1 ص 71) 🔹3)لسان المیزان ابن حجر عسقلانی : أن عمر رفس فاطمة حتى أسقطت بمحسن ( جلد : 1 صفحه : 268) این مطلب اصلا سلسله راوی ندارد!!اصلا نمیشود اسمش را گذاشت روایت بلکه سخن یک شخص رافضی است!! حتی سخن او هم نیست در متن چنین آمده که:یک شخصی می آمد نزد ابن ابی دارم وبه او میگفت:عمر زد پهلوی فاطمه را شکست. لذا این سخن اصلا کلام خود ابن ابی دارم نبوده و کلام فردی مجهول است و حتی اگر کلام خود ابن ابی دارم هم باشد او به لحاظ رجالی اعتباری ندارد. نظر خود ابن حجر عسقلانی در مورد ابن ابی دارم : أحمد بن محمد بن السري بن يحيى بن أبي دارم المحدث أبو بكر الكوفي" الرافضي الكذاب" ( لسان المیزان ج 1 ص 268 ) نظر ذهبی در مورد او : قُلْتُ: شَيْخٌ ضالّ مُعَثَّر. ( سیر اعلام النبلاء ج 12 ص 126) ادامه دارد... 👇👇 @Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹ملت پنجاه سال قبل حق ندارد سرنوشت ملت پنجاه سال بعد را تعیین کند! 🔹ما فرض می‌کنیم که یک ملتی تمامشان رای دادند که یک نفری سلطان باشد، بسیار خوب، این‌ها از باب اینکه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، رای آن‌ها برای آن‌ها قابل است؛ لکن اگر چنانچه یک ملتی رأی دادند (ولو تمامشان) به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، این به چه حقی ملت پنجاه سال از این، سرنوشت ملت بعد را معین می‌کند سرنوشت هر ملتی به دست خودش است. ♦️برشی از سخنرانی حضرت امام در بهشت زهراء مورخه 12 بهمن 1357 👇👇 @Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️معظم له (آیت الله شبیری زنجانی) در پاسخ به درخواست حجت الاسلام والمسلمین رئیسی برای ارائه رهنمود، فرمودند: ما اهل فن نیستیم که درباره جرح و تعدیل مسائل نظر بدهیم. کاری که از دست بنده ساخته است دعا برای رفع مشکلات کشور است. مسئولان هم تلاش کنند که اقداماتشان خالصانه باشد و ارتباط خود را با اولیاء الهی قطع نکنند. اخلاص نتیجه مثبت دارد. 🔹برگرفته از کانال تلگرامی ایشان!!😳😳 👇👇 @Taammolate_talabegi
تأملات طلبگی
♦️معظم له (آیت الله شبیری زنجانی) در پاسخ به درخواست حجت الاسلام والمسلمین رئیسی برای ارائه رهنمود،
موسی شبیری زنجانی از مراجع تقلید شیعه در دیدار با ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور ایران گفت: "ما اهل فن نیستیم که درباره جرح و تعدیل مسائل نظر بدهیم." آقای رئیسی که برای دیدار با مراجع قم به این شهر رفته بود، از آقای شبیری زنجانی درباره ارائه راهکار برای حل مشکلات کشور سوال کرد. آقای شبیری در پاسخ گفت که او متخصص امور نیست و تنها می‌تواند برای حل مشکلات دعا کند. او در همین رابطه افزود که اگر همه به وظایفشان عمل کنند، شرایط تغییر خواهد کرد. شبیری زنجانی از روحانیونی است که در امور حکومتی و سیاسی دخالت نمی‌کند با این حال در چند مورد نام او به رسانه‌ها کشید شده است. او یکبار برای رفع حصر حسینعلی منتظری، از بنیانگذاران جمهوری اسلامی که بعدها یکی از منتقدان اصلی حکومت شد و مخالف اعدام‌های جمعی ۶۷ بود، میانجیگری کرد. بار دیگر نیز محمد یزدی رئیس سابق مجلس خبرگان که سال پیش درگذشت، در سال ۹۷ به آقای شبیری زنجانی نامه‌ای علنی و شدیدالحنی نوشت و از او به‌دلیل دیدار با برخی مقامات سابق اصلاح طلب ازجمله محمد خاتمی رئیس جمهور پیشین، انتقاد کرد. ♦️منبع خبر:بی بی سی فارسی 👇👇 @Taammolate_talabegi
♦️یادداشتی از محسن حسام مظاهری 🔹مادامی که حتی یک کارشناس اهل سنت اجازه‌‌ی حضور در رسانه‌ی عمومی کشور و تبیین مواضع و بیان روایت هم‌مذهبان خود از تاریخ اسلام را ندارد، ادعاهایی ازین قبیل ‌که می‌خواهیم در فلان برنامه درباره‌ی واقعه‌ی حساس و چالش‌برانگیزی مثل سقیفه، علمی و مستند «گفتگو» کنیم، تنها به شوخی شبیه است. 🔹بگذریم از این‌که واقعاً مشخص نیست چه نسبتی است میان بازخوانی رخدادی مثل سقیفه با مسایل انسان امروز و جهان معاصر آن‌هم در یک رسانه‌ی عمومی مثل صداوسیما. 🔹قرن‌هاست یک‌طرف صحاح را شخم می‌زنند و طرف دیگر کتب اربعه و بحار را، به قصد یافتن تعارض‌ها و تناقض‌ها و به قول معروف «سوتی»‌های طرف مقابل و اثبات حقانیت مسلک خود! قرن‌هاست بر سر فتوحات و سقیفه و معنای ولی و شأن نزول آیات سوره‌ی مائده و شورا و خلافت بین اهل قبله نزاع و خونریزی است. قرن‌هاست این‌ها «مؤتمر علمای بغداد» و «شبهای پیشاور» و «ثم اهتدیت» می‌نویسند و آن‌ها «منهاج السنة» و «خرافات وفور» و «شاهراه اتحاد». اینها از امثال تیجانی مجسمه‌ی قهرمان می‌سازند، آن‌ها از امثال برقعی. نهایتش هم هیچکدام از مجادلات تکراری و کسل‌کننده و بی‌حاصل شیوخ شبکه‌های «اهل البیت» و «ولایت» با مولوی‌های «کلمه» و «وصال» گامی فراتر نرفته‌اند. 🔹آخرش چه؟ تاریخی به بلندای چهارده قرن که عمده‌ی صفحاتش را این مباحثات و منازعات فرقه‌ای سیاه و سرخ کرده، چه جای افتخاری دارد؟ عایدی این تاریخ برای انسان امروز چیست؟ مسلمان امروز چه بهره‌ای از پرداختن دوباره و دوباره به این منازعات تاریخی می‌برد؟ کدام مسایلش، کدام چالش‌هایش، کدام پرسش‌هایش در این تورق چندین‌باره قرار است پاسخ پیدا کند؟ 🔹صرف‌نظر از آن دسته، در طرفین، که ارتزاق ازین چالش‌ها می‌کنند و حیات و ممات‌شان بسته به شعله‌ورماندن اختلافات است، باقی مسلمانان، در دنیای پیچیده‌ی امروز چه طرفی از این نگاه به گذشته می‌توانند ببندند؟ غایت این راه جز تفرقه‌ی بیشتر، جز تشدید منازعات فرقه‌ای، جز تعمیق شکاف‌ها، جز تشدید وضعیت نابسامان جوامع اسلامی چه چیز دیگری می‌تواند باشد؟ 🔹اگر هم هدف واقعاً عبرت‌آموزی و مواجهه‌ی راهبردی و «گفتگوی انتقادی» است، ابتدایی‌ترین شرط چنین گفتکویی، حضور نمایندگانی مورد قبول طرفین است. نه آن‌که چند کارشناس تاریخی ـ دینی شیعه با یک مجری روحانیِ شیعه بنشینند و باهم «گفتگوی انتقادی» کنند 👇👇 @Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: هر که برای خدا تواضع کند خدا به او عزت و بزرگی می بخشد. 👇👇 @Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شعر خوانی حسن بیاتانی در محضر رهبر انقلاب 🔹تلفیقی از حوادث صدر اسلام و ذیل اسلام ▪️روضه ای شهدایی 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍️تاملی بر مستندات اهل تشیع به منابع اهل سنت برای اثبات هجوم به خانه حضرت فاطمه -روایت ابن حمید در کتاب تاریخ طبری ♦️طبری مورخ معروف روایت حمله به خانه حضرت علی را چنین نقل می کند : حدثنا ابن حميد ، قال : حدثنا جرير ،عن مغيرة ، عن زياد بن كليب : قال: أتي عمر بن الخطاب منزل عليّ وفيه طلحة والزبير ورجال من المهاجرين فقال: واللّه لأحرقنّ عليكم أو لتخرجنّ إلي البيعة»، فخرج عليه الزبير مصلتاً بالسيف فعثر فسقط السيف من يده فوثبوا عليه فأخذوه. (جلد : 2 صفحه : 443) ♦️نقد محتوایی: همانطور که ملاحظه می کنید حداکثر چیزی که این روایت اثبات می کند صرف تهدید به آتش زدن خانه است و اصلا خبری از سقط جنین و ضرب و شتم و آتش زدن در و دیگر موارد مشهور نیست . ♦️بررسی سند روایت 🔹الف) راوی اول محمد بن حمید بن حیان معروف به الرازی است . در باب او علمای رجال اهل سنت آراء مختلف دارند . احمد بن حنبل ، یحیی بن معین و جعفر بن محمد طیالسی او را ثقه می داند ولی اکثریت رجالیون او را تضعیف کرده اند .نرم افزار رجالی جوامع الکلم که طبق مبانی اهل سنت نوشته شده در ارزیابی شخصیت رجالی محمد بن حمید او را متروک الحدیث توصیف کرده است. ابوجعفر عقيلي اسم او را در ضعفاء آورده ،ابوحاتم رازی در نظری او را کذابی که دروغ گفتن بلد نبود توصیف کرده و در نظری در باب او می گوید :‌ضعیف جدا . ابوزرعه رازی حدیث از او را ترک کرده و نسبت کذب به او داده است. نسائی می گوید او ثقه نیست و کذاب است. اسحاق بن منصور شهادت میداده که او کذاب است . بخاری او را ترک کرده و ذهبی نظر به ترک حدیث از او دارد . سیوطی نیز رای به کذاب بودن او داده است. محمد بن مسلم بن وارة حدیث از او را ترک کرده و او را کذاب می داند . البانی که نزد وهابیت معروف به بخاری دوران است در موارد متعدد او را تضعیف کرده است . خلاصه اینکه در نظر رجالیون اکثر نظرات بر تضعیف اوست گرچه افراد کمی نیز او را توثیق کرده اند. با توجه به اینکه جرح این رجالیون جرح مفسر بوده و جرح مقدم بر توثیق است لذا محمد بن حمید بن حیان فردی غیرموثق است و به لحاظ رجالی روایات او ارزشی ندارد. ♦️راوی دوم جرير بن عبد الحميد بن قرط الضبي از راويان صحيح بخاري و مسلم است و در وثاقت وي شك و شبهه اي نيست. ♦️راوی سوم مغیره بن مقسم ضبی نیز از روات بخاری و مسلم است ولی مدلس بوده یعنی عیب سند را می پوشاند . راوی مدلس هرگاه با لفظ (عن)روایت کند روایتش پذیرفته نیست در اینجا هم بالفظ (عن)روایت کرده است. ♦️راوي آخر زیاد بن کلیب تمیمی بوده که راوی صحیح مسلم است. زیاد بن کلیب ، تابعی است ودر زمانِ ماجرای بیعتِ خلیفه اول اصلا حضور نداشته است. در مورد او گفته شده که مات سنه تسع عشره و مئه در حالی که زمان بیعت سال یازده هجری بوده یعنی 108 سال قبل از وفات این راوی. لذا شاهد ماجرا نبوده است و روایت می شود مرسل. ♦️روایت مرسل نیز حجیتی ندارد . مسلم بن حجاج چنین می گوید : وَالْمُرْسَلُ مِنَ الرِّوَايَاتِ فِي أَصْلِ قَوْلِنَا، وَقَوْلِ أَهْلِ الْعِلْمِ بِالْأَخْبَارِ لَيْسَ بِحُجَّةٍ ( صحیح مسلم ج 1 ص 29 ) فَإِنَّ الْمُرْسَلَ أَكْثَرُ النَّاسِ عَلَى تَرْكِ الِاحْتِجَاجِ بِهِ، ( الاعتبار فی الناسخ و المنسوخ ج 1 ص 15) قالَ ابنُ الصَّلاحِ اعلم أنَّ حكمَ المرسَلِ حكمُ الحديثِ الضعيفِ، إلاّ أنْ يصحَّ مخرجُهُ بمجيِئهِ من وجهٍ آخرَ، ( شرح التبصره و التذکره ج 1 ص 208) اصل در مرسلات این است که ضعیف اند مگر اینکه علما گفته باشند مرسلات فلان شخص صحیح اند. (مثل مرسلات ابن سیرین وسعید بن جبير وبرخی هم مرسلات شعبی را صحیح می‌دانند) پس اصل بر تضعیف مرسلات است. ♦️خلاصه اینکه روایت طبری مبنی بر هجوم به خانه حضرت فاطمه اعتباری ندارد. 👇👇 @Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️مقام معظم رهبری : توجه بشود به مناسبت ایام فاطمیه مسائل اختلاف افکن مطرح نشود امروز سیاست های بین المللی در صدد این هستند که جداً بین شیعه وسنی اختلاف بیندازند. 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍️معمای سقیفه . ♦️یک سؤال در دین اسلام و تاریخ آن، بسیار مهم است؛ و آن این که: آیا مردم جزیرة ‌العرب، پیامبری الهی حضرت محمد(ص) را پذیرفتند، یا سروری وی به عنوان ریاست قوم عرب را قبول کردند؟ . ♦️با توجه به وقایع تاریخی صدر اسلام، به نظر می‌رسد که، جز عده بسیار کمی از افراد آن دیار، مردم هیچگاه شخص محمد را به عنوان «فرستاده الهی» و شخصی که باید به خاطر مقام الهی‌اش، از وی اطاعت کرد، نپذیرفتند. به عبارت دیگر، محمد را، تنها به عنوان فردی مدیر و مدبر، که اخلاق نیکویی دارد و می‌تواند رییس ایل و قوم عرب باشد، پذیرفتند. . ♦️شاهد این ادعا آن است که، پیامبر(ص) با وجود اخلاق نیک و ارایهٔ نمودن قرآن و شاید داشتن برخی کرامات و معجزات، تا ۱۳ سال نتوانستند موفقیتی در جذب مردم کسب کنند؛ و جز اندکی از بستگان و غلامان و فقیران، کسی پیامبری الهی ایشان را نپذیرفت. پیامبر(ص) وقتی از مکه به مدینه فرار نمودند، سالها طول کشید تا اکثر مردم را به سوی خود و خدای خود جذب نمایند؛ و پس از آن نیز، مردم مکه و دیگر مناطق جزیرة العرب، با زور شمشیر و خونریزی، ریاست وی، و نه فرستادگی او از سوی خداوند را، پذیرفتند. . ♦️پس از آنکه ایشان رییس ایل و قوم عرب شدند و جایگاهشان تثبیت شد، در سال ۱۱ هجری، وقتی هنوز ساعتی از رحلت‌شان نگذشته بود، انصار وی (یعنی همان‌هایی که محمد را به مدینه دعوت نمودند و با آغوش باز از وی استقبال کردند)، جلسه سقیفه را تشکیل دادند؛ تا رییس ایل و قوم عرب را انتخاب کنند. هر چند که در این میان، به خاطر اختلافات سابقه‌دار دو قبیله بزرگ انصار، یعنی اوس و خزرج، آنها نتوانستند رییس قوم برای خود مشخص کنند؛ و ابوبکر و عمر، که بعداً به این جلسه سقیفه ملحق گشتند، از این فرصت دعوای قبیلگی آنها بهره برده، و خود توانستند جانشین پیامبر شوند. ♦️در واقع، دو قبیله اوس و خرج، که بزرگان انصار پیامبر(ص) بودند، به خاطر کثرت جمعیت‌شان و این که آنها محمد را به جایگاه «ریاست قومی» رسانده بودند، خود را ذی‌حق حکومت و جانشینی پیامبر می‌دانستند؛ اما اختلافات قبیله‌ای آنها باعث شد، تا یکی از افراد این دو قبیله، رأی جانشینی پیامبر را نیاورد؛ و همانها، بر سر لحاجت این که، فردی از قوم مقابل نتواند جانشین پیامبر(ص) گردد، بر سر ابوبکر به توافق رسیدند، و به او رأی دادند؛ تا وی جانشین پیامبر گردد. . ❓سؤال 🔹چرا انصار، یعنی علاقمندان به اهل‌بیت(ع) و یاوران اصلی پیامبر(ص)، جلسه سقیفه را برای تعیین جانشینی محمد، تشکیل دادند؟ 🔹اگر آنها اعتقاد داشتند که محمد فرستاده خداست، و مقام او و جانشین او، جایگاه و مقامی الهی است، آیا اقدام به تشکیل جلسه برای تعیین جانشینی پیامبر می‌نمودند؟ 👇👇 @Taammolate_talabegi
تأملات طلبگی
✍️تاملی بر عبارت لولا فاطمه لماخلقتکما 🔹غُلُوّ فراتر بردن اعتقادی از حد و اندازه خود ویکی از مهمتر
♦️حدیث لولاک 🔹 آیت الله شبیری زنجانی: ♦️حديث "لولاک" که در الجنه العاصمه ذکر شده است، جعلی است. مرحوم میرجهانی نقل کرده است که من به کتابخانهٔ شیخ محمد سماوی، نویسنده کتاب ابصار العین فی انصار الحسین علیه السلام رفتم و کتابها را می گشتم تا به کتابی از ابن عرندس برخورد کردم. سپس طریقی از ابن عرندس نقل میکند که مجعول بودن آن روشن است. در آن طریق ابن عرندس از کسی نقل میکند که مدتها بعد از او متولد شده است. ♦️علاوه بر این شیخ محمد سماوی از عشاق کتاب بود و کتابهای نادر و نسخه های خطی زیادی داشت. معمولاً کسانی که نسخه های خطی دارند، افراد را به مخازن کتاب خود راه نمی دهند؛ چون احتمال سرقت و حتی خطر جانی وجود دارد، زیرا ممکن است برای تصاحب نسخه ای که مثلاً صد میلیون تومان قیمت دارد، صاحب کتاب را بکشند. شیخ محمد سماوی نیز همینگونه بود و به هیج وجه احدی را به کتابخانه خود راه نمیداد. آقای فیروزآبادی، مؤلف فضائل الخمسة من الصحاح السة برای تألیف کتابش از کتابخانهٔ شیخ محمد سماوی استفاده میکرد، ولی به این نحو که باید وثیقه ای در اختیار آشيخ محمد میگذاشت تا فلان کتاب چایی - نه خطی - را در اختیارش بگذارد، آن هم به این صورت که آشیخ محمد خودش کتاب را از مخزن می آورد و فیروزآبادی در بیرونی می نشست و از کتاب استفاده میکرد و سپس کتاب را تحویل میداد و وثیقه را می گرفت. هیچ کس اجازه نداشت وارد مخزن کتاب او شود. این را مرحوم آقای فحام که مطلع بود، نقل میکرد. من هم از فیروزآبادی شنیدم که از کتابخانهٔ آشیخ محمد استفاده میکرد، ولی کیفیت استفاده را آقای فحام نقل میکرد. شاید از فیروزآبادی شنیده بود. ♦️به مناسبتی پیش آقای آسید عبدالعزیز طباطبایی از نقلیات مرحوم میرجهانی صحبت شد و من گفتم: بالای منبر مطالبی نقل میکرد که انسان نمی تواند باور کند؛ از جمله ماجرای حدیث «لولاک»، آقای آسید عبدالعزیز گفت: همین طور است، امکان نداشت که آشيخ محمد سماوی کسی را به کتابخانه اش راه بدهد، مستحيل بود! 📚جرعه ای از دریا ج۲ ص 684 👇👇 @Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام علی علیه السلام: زکات قدرت انصاف است. 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍نوش‌دارویی پس ازمرگ سهراب! 🔹بنا به گزارش خبرآنلاین، رییس جمهور در سفر اخیر خود به قم هنگامی که از فقیهان و مراجع دینی حوزۀ علمیه درخواست می‌کند برای حل مشکلات کشور راهکار ارائه کنند، آقایان شبیری زنجانی و جوادی آملی به جای پاسخ‌دادن‌های کلیشه‌ای و مبتذل و همیشگی، سنت‌شکنی می‌کنند و دست روی مهم‌ترین معضل و مشکل سیاسی و فرهنگی کشور می‌گذارند که بیش از چهل سال است کشور ایران را گرفتار کرده است. آن مشکل این است که از طرفی حجیت و مرجعیت علوم انسانی معاصر را که لازمۀ آن حکمرانی و ادارۀ دموکراتیک کشور و سپردن کارها به دست متخصصان اهل فن است انکار کرده‌اند و از طرف دیگر ارائۀ راهکارهای نهایی و تصمیمات بنیادی و حکمرانی را از سرسپردان فقیهان طلب کرده‌اند و غیر از فقیه‌سالاری چیز دیگری در صحنه باقی نگداشته‌اند. 🔸حالا پس از آنکه کشور ایران زیر فشار آن مشکل و معضل در طول چند دهه با انواع مشکلات کمرشکن و مسایل درهم‌پیچیده مواجه شده است دو مرجع دینی صدایشان بلند شده است. بنا به گزارش خبرآنلاین آقای جوادی آملی به رئیس جمهور یادآور شده که مدیریت و اقتصاد علم است و راه‌های حل مشکلات کشور را از این علوم باید جست، و اینکه کشور را کمیتۀ امدادی اداره کردن خلاف فرهنگ خلقت است. آقای شبیری هم در پاسخ طلب راهکار رئیس جمهور گفته‌اند ما اهل فن نیستیم که دربارۀ جرح و تعدیل مسائل نظر بدهیم. کاری که از دست بنده ساخته است دعا برای رفع مشکلات کشور است. 🔻آقای شبیری تصریح کرده که ارائۀ راهکار درباب حکمرانی کار فقیهان نیست و اهل فن آن کار دیگران هستند. این‌جانب وقتی دو جواب آن دو مرجع دینی را خواندم، بدون درنگ شعر معروف شهریار به یادم آمد که خطاب به معشوقۀ بی‌وفایش گفته است: «آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا / بی‌وفا حالا که من افتاده‌ام از پا چرا؛ نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی/سنگدل این زودتر می‌خواستی حالا چرا». این سخنان که امروزان دو مرجع می‌گویند همان نوشداروی پس از مرگ سهراب است. کلیۀ کسانی‌که پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ تاکنون آن‌ها را با مارک لیبرالیسم و غرب‌زدگان کوبیده‌اند سخنشان همان بوده که امروز آن دو مرجع می‌گویند. ▪️نویسندۀ این یادداشت که در سال ۱۳۷۶ کتاب هرمنوتیک ، کتاب و سنت را منتشر کرد تمام حرفش در آن کتاب همین بود که با علم فقه نمی‌توان کشور را اداره کرد و فقیه‌سالاری مشکلات خواهد آفرید. پس از این هم راه‌حل اساسی آن معضل سیاسی و فرهنگی که گفته شد تفکیک نهاد دیانت از نهاد سیاست و مدیریت است، والسلام. محمد مجتهد شبستری ۱۴ دی ۱۴۰۰ 👇👇 @Taammolate_talabegi
🔹طلبه‌ها برای اینکه در کوچه و خیابان فحش و متلک نشوند، لباس روحانیت را در می‌آورند. ▪️حجت الاسلام والمسلمین فاضل میبدی: 🔸طلبه‌ها در بازار و مغازه‌ها از مردم متلک یا فحش می‌شوند. دیگر وضع از بهبود رابطه میان مردم و روحانیون گذشته است. طلبه‌ها برای اینکه در کوچه و خیابان فحش و متلک نشوند، لباس روحانیت را در می‌آورند. نگاه کنونی مردم به روحانیون و طلاب مثبت نیست. 🔻کنار گذاشتن پست‌ و مناصب اجرایی به نفع طلاب و روحانیون است. اینکه هرجایی یک طلبه یا روحانی بگذاریم یا هرجایی که یک افتتاحیه‌ای باشد یا ریسمانی قیچی شود، استاندار یا فرماندار یا هرکسی باشد، در کنارش یک طلبه‌ای یا معلمی باشد؛ درست نیست. باید فکری به حال این وضعیت کرد. حوزه علمیه «زیادی سیاسی شده» است. 🔸همه روحانیون در بدنه قدرت نیستند، حتی برخی به دلیل مشکلات معیشتی، از جمله اجاره‌نشینی و کمی‌ درآمد مجبور به کار در اسنپ و سرایداری هستند و اختلاف خانوادگی در این گروه زیاد شده است. 👇👇 @Taammolate_talabegi