eitaa logo
درسهایی از قران کریم ( ترجمه و آموزش و روخوانی و تجوید و دائره المعارف ....... )
2.6هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
5.2هزار ویدیو
17 فایل
آنچه که از قران کریم می دانیم کپی مطالب آزاد و فقط یه صلوات به روح پدر و مادرم بفرست 💗💗💗
مشاهده در ایتا
دانلود
✨دائره المعارف قرآن کریم✨ 🍀> 👈پاسخ هاى ابراهیم علیه السلام به احتجاج و بهانه مشرکان 🌺خداوند دو و یک بهانه از مشرکان در برابر ابراهیم علیه‌السلام و پاسخ‌هاى وى را بازگفته که به ذکر آن در قرآن عبارتند از: 👈 الف. ابراهیم علیه‌السلام به احتجاج پادشاه که در آیه ۲۵۸ بقره بازگو شده و آن چنین است : 🌸پادشاه درباره ابراهیم با او به احتجاج پرداخت . ابراهیم گفت : پروردگار من کسی است که می‌کند و می‌میراند . شاه گفت : من زنده می‌کنم و . 🌺 ابراهیم پاسخ داد : خداوند را از مشرق بیرون می‌آورد ، تو آن را از بیرون آور . پادشاه در برابر این پاسخ ماند ...... 🌸در قرآن این پادشاه ذکر نشده ، ولی روایات ، منابع تفسیری و نیز کتاب‌های تاریخ ، نام وی را بن کنعان ذکر کرده‌اند . 🌺 قرآن تصریح دارد که او با ابراهیم علیه السلام بر سر ربوبیت ، به دلیل و از سر نخوّت بوده است : * اَن ءآتاه الله الملک * (بقره ۲۵۸ ) 🌸بعضی مرجع ضمیر * * را ابراهیم و مقصود از را ولایت شرعی دانسته‌اند ؛ ولی بیشتر مفسران این قول را نپذیرفته‌اند . 🌺در زمان ، میان مفسران اختلاف است . برخی احتجاج را پس از بت‌ها به وسیله ابراهیم علیه السلام و پیش از افکندن وی در و برخی آن را بعد از رهایی از آتش دانسته‌اند که این نظر را روایتی از امام علیه السلام و نیز روند داستان تایید می‌کند ؛ زیرا نمرود با ابراهیم در شکستن بت‌ها ، به صورت حاکمی در برابر مجرم ، برخورد داشته و جریان محاکمه او درباره ، فرصتی برای محاجّه در اینکه آیا رب ، الله است یا ، باقی نمی‌گذاشت و بر فرض اگر محاجّه ای رخ می‌داد ، موضوع محاجّه بت‌ها می‌بود ، نه ربوبیت نمرود . ادامه دارد ...... کانال 👇 @Targomeh 🍀🌺🍀🌺🍀🌺
(ادامه ی تفسیر آیه 1سوره ی توبه ) 💠 اعلان اين آيات‌:💫 در سال هشتم هجرى مكّه فتح شد، امّا مشركان همچنان براى انجام مراسم عبادى خود كه آميخته با خرافات و انحرافات بود، به مكّه مى‌آمدند. از جمله عاداتشان اين بود؛ لباسى را كه با آن طواف مى‌كردند، صدقه مى‌دادند. يك زن كه مى‌خواست طواف‌هاى بيشترى انجام دهد، چون ديگر لباسى نداشت، به اجبار كفّار برهنه طواف كرد و مردم به او نگاه مى‌كردند. اين وضع براى پيامبر و مسلمانان كه در اوج قدرت بودند، غير قابل تحمّل بود. پيامبر منتظر فرمان خدا بود تا آنكه اين سوره در مدينه نازل شد. پيامبر صلى الله عليه و آله به ابوبكر مأموريت داد تا آياتى از آن را بر مردم مكّه بخواند. شايد انتخاب ابوبكر به دليل آن بود كه او پيرمرد بود و كسى نسبت به او حساسيّت نداشت. امّا وقتى او به نزديك مكّه رسيد، جبرئيل از سوى خدا پيام آورد كه تلاوت آيات را بايد كسى انجام دهد كه از خاندان پيامبر باشد. آن حضرت، على عليه السلام را مأمور اين كار كرد و فرمود: من از او هستم و او از من است. على عليه السلام در وسط راه آيات را از ابوبكر گرفت و به مكّه رفت و بر مشركان قرائت نمود. ماجراى تلاوت آيات اين سوره توسّط على عليه السلام، در كتب اهل سنّت نيز آمده و از اصحاب، كسانى همچون ابوبكر و على عليه السلام، ابن عباس، انس‌بن مالك، جابربن عبداللَّه انصارى آن را روايت كرده‌اند و در منابع بسيارى نقل شده است. «1» برخى از اهل سنّت‌ «2» تلاش كرده‌اند كه آن را امرى عادّى جلوه دهند تا امتيازى براى حضرت على عليه السلام به حساب نيايد و تحويل مأموريت تلاوت را به على عليه السلام، براى تأليف دلِ او دانسته‌اند، نه امتيازى براى او. در حالى كه براى به دست آوردن دل كسى، كارى بى‌خطر به او محوّل مى‌كنند، نه تلاوت آياتِ برائت از مشركان، آن هم در منطقه‌ى شرك و توسّط «1». مسند احمد حنبل، (ج 3، ص 212 و 283؛ ج 1، ص 151 و 330)، مستدرك صحيحين، (ج 3، ص 51)، تفسير المنار، (ج 10، ص 157)، تفسير طبرى، (ج 10، ص 46)، تفسير ابن كثير (ج 2، ص 322- 333)، احقاق‌الحق، (ج 5، ص 368) و فضائل‌الخمسه، (ج 2، ص 342). و در الغدير، (ج 6، ص 338) نام 73 نفر كه اين ماجرا را نقل كرده‌اند آمده است. «2». مثل فخررازى و آلوسى در تفسيرهايشان. جلد 3 - صفحه 374 كسى‌كه بسيارى از مشركان را در جنگ‌ها كشته است و عدّه‌اى كينه‌ى او را در دل دارند! وقتى خداوند به حضرت موسى عليه السلام فرمان داد كه نزد فرعون رفته او را به توحيد دعوت كند، وى گفت: خدايا من يك نفر از آنان را كشته‌ام، مى‌ترسم مرا به قصاص بكشند، برادرم را به همراه من بفرست؛ ولى على عليه السلام كه تعداد زيادى از سران شرك را كشته بود، به تنهايى رفت و آياتِ برائت را در نهايت آرامش خواند، آن هم در جاى حسّاسى چون منى‌ و كنار جمره‌ى عقبه. نكاتى كه توسّط على عليه السلام به كفّار اعلام شد عبارت بود از: 1. اعلام برائت و لغو پيمان‌ها. 2. ممنوعيّت شركت مشركان در حج از سال آينده. 3. ممنوعيّت طواف در حالت برهنگى. 4. ممنوعيّت ورود مشركان به خانه‌ى خدا. در موارد زيادى از قرآن، خدا و رسول در كنار هم مطرح شده‌اند، از جمله: الف: در هديه و لطف. «أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ» «1» ب: در بيعت. «إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ» «2» ج: در اطاعت وپيروى. «مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ» «3» د: در برائت و بيزارى از ديگران. «بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» پیام ها 1- لغو اعتبار پيمان با مشركان، از اختيارات رهبر است. «بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» (پيمان‌هاى بسته شده با مشركان درباره‌ى عدم تعرّض به يكديگر بوده است) 2- وفا به پيمان آرى، تسليم توطئه شدن، هرگز. بَراءَةٌ ... إِلَى الَّذِينَ عاهَدْتُمْ‌ 3- گرچه از نظر حقوقى، موظّفيم به پيمان وفادار باشيم، ولى برائت قلبى از «1». توبه، 74. «2». فتح، 10. «3». نساء، 80. جلد 3 - صفحه 375 مشركان و منحرفان، يك اصل دينى است. «1» «بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» 4- گرچه قانونگذار خداست، «لا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَداً» «2» ولى در سيره و عمل، خدا و رسول در كنار هم هستند. «مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» 5- برائت، نشانه‌ى قاطعيّت و اقتدار است، همچنان كه سكوت در برابر توطئه‌ها و پيمان‌شكنى‌ها نشانه‌ى ضعف است. «بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» 6- پيمان بستن با مشركان در شرايطى مانع ندارد. «الَّذِينَ عاهَدْتُمْ» 7- اگر به دليل ترس از توطئه و خيانت، قراردادى لغو شد بايد به مخالفان اعلام شود، تا غافلگير نشوند. بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ‌ ... إِلَى‌ ... الْمُشْرِكِينَ‌ «1». تفسير اطيب‌البيان. «2». كهف، 26. @Targomeh