eitaa logo
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
2.8هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
229 فایل
☎️ تلفن تماس: ۳۴۶۴۲۰۷۲- ۰۲۶ 👥 ارتباط با مدیریت کانال: @admin_zeynabiyeh غنچه های زینبی: @ghonchehayezeynabi ریحانه الزینب: @reyhanatozeynab بنات الزینب: @banatozeynab فروشگاه: @zendegi_salem_zeynabiyehgolshahr کتابخانه: @ketabkhaneh_zeynabiyeh
مشاهده در ایتا
دانلود
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
‌ 🏴|خاطرات اربعینی| اینجا جای کندن نعلین است... میزنم به دل جمعیت ورودی تفتیش رد میشوم... هوای ح
‌ 🏴|خاطرات اربعینی| گوشواره های امانت را بین کودکان عراقی پخش میکنیم. چشم هایشان از ذوق روشن میشود... اصلا ما آمده ایم جبران کنیم... اولین استراحتمان خانه ای ست که به محض ورود برایمان یک سینی آب بسته بندی می اورند... هدیه های زهرا را پیشکش زن خانه میکنیم... تا بحال انقدر بی دلیل آدم های غریبه ای که هیچ زبان هم را بلد نیستیم دوست نداشته ام...دلم برایشان میتپد... هرچند که خانه هایشان را کثیف کنیم و هزار و یک خواسته داشته باشیم آن ها به چشم یک گنجینه به ما نگاه میکنند... حسین ما را قیمتی کرده است... انگار روی زمین نیستیم...در قسمتی از زمان و مکان قدم میزنیم که متعلق به هیچ جا نیست... هر ۲۰ عمود می ایستیم، کتف هایمان تیر میکشد...اما من انگار چیزی به اسم کمر درد را تا بحال تجربه نکرده ام... مردی ایستاده میان یکی از موکب ها و فریاد میزند : ماشاالله بهتون ...خدا قوت ...التماس دعا ... قلب من پر و خالی میشود از ماهی های ریز کوچک.... قرار اولمان عمود ۲۰۲ است... خسته ایم...موکب موعود را پیدا نکرده ایم و در یک خانه مستقر شده ایم...زهرا اما با همه ی مدارا حالش بد میشود و احتیاج دارد به درمانگاه...مجدد راه می افتیم چند عمود جلوترگروهی آمده اند که دردهای مردم را درمان باشند.. . من با زهرا میروم داخل و سمیه و مریم میروند پی پیدا کردن اسکانمان... لحظه به لحظه دارد تربیتمان میکند این مسیر ...خسته ام که باشی باید برای رفیقت بایستی... حسابی دیر میرسیم...داخل ساختمان ها پر شده است و حالا باز هم سهم ما چهار نفر یک پتوست ....این شاید اولین بار باشد که خوابیدن زیر نور مهتاب را تجربه میکنم ... قرار حرکتمان بعد از اذان صبح است ...روز دوم باید عمودهای بیشتری را برویم ... فشار روحی و جسمی روز دوم بیش از حد توانمان است ...هر چهارنفرمان راهی درمانگاه میشویم... حین رفتن به درمانگاه اشک هایم از خستگی سر میخورند روی صورتم... ته دلم میگویم نوش جونت عزیزدلم... از لیوان های شیشه ای که مدام پر میشوند از آب خنک میخوریم به نیت شفا... چای های ایرانی و عراقی و لیمو عمانی را تجربه میکنیم که این بزرگترین کیف دنیایی ماجراست برای من ... مردان عراقی موکب دار برایمان لقمه های فلافل و بادمجان میگیرند... جایی اگر بی توجهی کنی برایت توضیح میدهند که غذاها را به شیوه ی ایرانی درست کرده اند ... من پوششم شبیه زنان عرب است...پوشیه ام ..چادرم...گروهی اصرار دارند عربی حرف بزنم، گروهی هم به سختی و اشاره سوال میکنند و من فارسی جواب میدهم خنده شان میگیرد.... از این تشابه خوشم می آید... 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
‌ 🏴|خاطرات اربعینی| گوشواره های امانت را بین کودکان عراقی پخش میکنیم. چشم هایشان از ذوق روشن میشود.
‌ 🏴|خاطرات اربعینی| روی هم حساب میکنیم...روی غریبه هایی که غریبه نیستند... وسیله قرض میگیریم ، قرض میدهیم... این چند شب لالایی خوابمان ترکیبی از صدای زنان عرب و گریه‌ی نوزادهاست ...اما کسی اعتراضی نمیکند.... گاهی میان خواب و بیداری ما گروه تازه ای از راه میرسند و ما جمع و جورتر میخوابیم و داوطلبانه برای هم جا باز میکنیم زیادند مردانی که مسیر باز میکنند برایمان ... از روی صندلی بلند میشوند که ما بنشینیم ...جلوی جمعیت را میگیرند که ما از جایی رد شویم...حالا من چقدر جواب دارم برای آن هایی که میگویند اربعین جای زن نیست... ظهرها جمعیت کمتر میشود اما هستیم زهرا میگوید دقت کرده ای این طریق در تمام شبانه روز خالی نمیشود انگار گروهی پرچم را تحویل میدهند میروند استراحت و بعد گروهی دیگر...من هر صبح به نیت برداشتن پرچم بیدار میشوم. ابتدای مسیر قدم ها صلابت دارد محکم است... عمودهای میانی قدم ها کشیده میشود و عمودهای اخر شوق است که میبرتت... قرار است تشنه و خسته و غبار گرفته برسیم سر قرارمان... چهار روز در یک مدینه ی فاضله قدم میزنیم و میرسیم به پل سلام... قد ها خم میشود...زانو ها تا میشود...حقیقی ترین شکرهای زندگی بر لب می آید... بعد از نماز صبح میرویم برای زیارت...اول قصد حرم حضرت عباس میکنیم ...جمعیت ورودی آنقدر زیاد است که با دوبار تلاش برای ورود راه به جایی نمیبرم...تاول پاهایم له میشود و دل ضعفه امان میبرد...بچه ها میروند داخل اما اذن دخول من داده نمیشود... گوشه ای مینشینیم...همه ی خستگی های راه اشک میشود زیر تکه ای سیاهی...دلم گرفته از اینکه راهم نداده اند...حسابی گرسنه ام شده... چند نفری کنارم نشسته اند ...خادمی می آید لقمه ای تعارف میکند...از ناامیدی نگاهش هم نمیکنم... قطعا لقمه ی از حرم امده را روی هوا میبرند...خادم دقیقا صدایم میکند و بفرما میزند...این خوشمزه ترین لقمه ی دنیاست...کسی از این حرم غصه دار بیرون نمیرود... بچه ها جایشان داخل خوب است بیرون نمی آیند من کفش هایم را از بچه ها میگیرم و تنها راه می افتم...پشت سر دسته های عزاداری حرکت میکنم میان خیل زنان عرب...ذکرم میان شلوغی ها شده یا حضرت عباس و راه ها باز میکند این ذکر.... 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
‌ 🏴|خاطرات اربعینی| روی هم حساب میکنیم...روی غریبه هایی که غریبه نیستند... وسیله قرض میگیریم ، قرض
‌ 🏴|خاطرات اربعینی| استراحت میکنیم و سر ظهر میرویم برای زیارت ارباب...خسته، تشنه...غبار گرفته... ورودی تفتیش بطرز عجیبی خلوت است ... برای رسیدن به ضریح ردیف به ردیف میله کشیده اند. قاطی جمعیت میشویم بی فکر... لحظه ای میله ها تمام میشوند و دیگر خودمان نیستیم که جلو میرویم...موج جمعیت ما را با خودش جابجا میکند، این تنها نقطه ی دنیاست که من له شدن میان جمعیت را دوست دارم... چشمم که به ضریح میخورد...خنده و گریه ام ترکیب میشود... صدای گریه ی آرام میشود فریاد ...میشود هق هق ... حسین جان ....حسین جان.... آنقدر بیچاره بنظر می ایم که زنی میان آن جمعیت خودش را میکشد بالا دم گوشم میگوید زیر قبه هر دعایی مستجابه... یاد سحر می افتم...گفت دعا کن ...برای ظهور زیاد دعا کن...وای به من و چشم های کور شده ام اقا جان در مسیر بودید و ندیدمتان..؟ میرسیم زیر قبه ای که دعا مستجاب است...آنجا که انگار جاذبه بر ما اثر ندارد...دنیا بر ما اثر ندارد....آن چند لحظه ای که خالص عشق را زندگی میکنیم...آنجا که تنها دعای مستجاب من شمایید منتقم خون ح سین... ته صدایم را میشنوم...خش برمیدارد و میرسد به سقف.... اللهم عجل لولیک الفرج... پایان. پ.ن: این سفر زشتی و سختی نداشت ؟! نمیدونم!! مارو عاقله زنی به این سفر برد که جز زیبایی چیزی ندید :)) 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‌ |تسلیت| اربعین است اربعین کربلاست هر طرف غوغایی از غم ها به پاست گویی از آن خیمه های نیم سوز خود صدای العطش آید هنوز اربعین حسینی بر شما تسلیت باد🖤🥀 🆔️https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
‍ 🌟‍|هم اکنون، کربلا| ✋🏻اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 🙏🏻🍃ممنون از مخاطبی که ما رو نزد سیدالشهدا و قمربنی هاشم یاد کردند. 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
‌ 🔖|نزدیک قله قوی‌تر گام برمیداریم| خدا رحمت کند آقای مشکینی را؛ یکبار قبل از انتخاباتی در خطبه هایش انتخابات را تشبیه می کرد به و میفرمود: 🔻صحنه انتخابات است. ▪️کسیکه در انتخابات شرکت نمیکند گویا دارد یزید را می کند. ▫️کسیکه در انتخابات شرکت میکند ولی رای سفید میدهد انگار در کربلا است ولی تیر به سوی هدف خاصی نمی اندازد. 🔸کسیکه به غیر صالح رأی میدهد گویا دارد علیه امام حسین شمشیر میزند. 🔹کسیکه می گردد و اصلح را انتخاب میکند گویا دارد از امام حسین دفاع میکند. 🔺رأی مسئولیت آور است. با دقت و بصیرت رأی دهیم.🙏 چه تعبیر زیبایی👌 شادی روح آیت الله مشکینی صلوات ⏹️ . 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود...! میتوان زنی باشی و اثر گذار زن باشی و بقای اسلام به تو باشد... حضرت زینب سلام الله علیها در روز عاشورا و بعد از شهادت امام حسین علیه‌السلام و یارانش نقش بسیار مهم و مؤثری در رویدادهای کربلا داشت. حضرت زینب با جهاد تبیین چنان علمداری کرده که برنده ظاهری کربلا را رسوا کرد و چهره زشت دشمن به همه نشان داد... اسلام بعد از عاشورا مدیون رشادت زینب است... او با شجاعت و صداقت خود ، تلاش کرد تا پیام امام حسین و اهداف انقلابی او را به جامعه انتقال دهد و مردم را برای مبارزه با ستم و ظلم تحریک کند. «پس ما هم باید یاد بگیریم در مواجهه با مشکلات و چالش‌ها، استقامت و صبر داشته باشیم و از این رویکرد برای پیشبرد اهدافمون استفاده کنیم..» (س)🕯 ╲\╭┓ ╭‌🥀🖤@banatozeynab ┗╯\╲
‌‌ 🔖 |کلام شهید| 💌 اخلاق اسلامى را در خود دوباره احیاء کنید 🌹 و نگذارید که این شرم و حیا از بین جوانان ما بیرون برود . 🌹 هوشیار باشید تا شیطان از راههاى مختلف در بین شما نفوذ نکند. 🌹 از هیچ چیز واهمه نداشته باشید و از آینده نیز هراسى به دل راه مدهید که وعده خدا حق است و پیروزى از آن اسلام عزیز است. 🔰برای شهید حاج اسماعیل فرجوانی صلوات و فاتحه ای قرائت بفرمایید. ⚘️کارگروه شهداء زینبیه_عرصه ای برای میثاق با شهداء ⚘️ 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
‌‌ 🔖 |شوق پرواز| حاج قاسم سلیمانی : اگر‌ کسی،شوق‌ شهادت‌دارد آن‌ را‌ فعلا‌ طلب‌ نکند...! شهادت‌ را در‌ جنگ‌ با‌ آمریکا و‌ اسرائیل از‌ خدا‌ بخواهید... پیام حماس در پی شهادت «فواد علی شکر»: 🔹 فرمانده بزرگ فواد علی شکر در شریف‌ترین و بزرگترین نبردها در مسیر آزادسازی قدس و در نبرد طوفان الاقصی جامه شهادت به تن کرد؛ نبردی که با خون جلوه وحدت آزادگان امت شد. 🔹شهید فواد علی شکر نقشی مهم در ایجاد و تقویت جبهه مقاومت علیه اشغالگران صهیونیست و نیز حمایت و پشتیبانی از مردم و مقاومت فلسطین طی نبرد طوفان الاقصی داشت. 🔰برای شهید فواد علی لشکر صلوات و فاتحه ای قرائت بفرمایید. ⚘️کارگروه شهداء زینبیه_عرصه ای برای میثاق با شهداء ⚘️ 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‌ 🔖 |دلنوشت| دقت کردید خداوند چطور شهادت شهید هنیه رو رقم زد❗️ ظاهرش اینه که ایشون در یک کشور دیگه و غریبانه شهید شد😊 اما فرض کنید مثل فرزندانشون داخل غزه به شهادت می رسید ‌‌‌.... کجا بر پیکرشون نماز می خوندن؟ چند نفر جمعیت می تونست در تشییع ایشون شرکت کنه؟ و چه کسی بر ایشون نماز می خواند ؟ اصلا پوشش خبری چندانی داده می شد؟ باز هم دشمن احمق خواست نور✨ الهی رو خاموش کنه 🧐 ولی تقدیر الهی اینطور رقم زد : کسی که از همه چیز خودش گذشت در مملکت امام زمان شهید شد نائب امام زمان بر پیکرش نماز می خواند تشییع میلیونی و با شکوه با پوشش خبری جهانی لحظه به لحظه و محل اجتماع تمام آزادی خواهان جهان که با او وداع کنن 🇮🇷🤍 از این زیباتر هم داریم؟ و از این مقتدرانه تر؟ 🔰برای شهید اسماعیل هنیه صلوات و فاتحه ای قرائت بفرمایید. ⚘️کارگروه شهداء زینبیه_عرصه ای برای میثاق با شهداء ⚘️ 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
‌‌ 🔖 |کلام شهید| "همیشه‌قـبل‌از‌سـفر‌کـربلـا‌می‌گـفت‌که‌کـوله‌ی‌سفـر‌که‌می‌بنـدی🎒 اطـلاع‌بـده‌ دل‌ 🫀اونـایی‌که‌‌هـم‌که‌میخـواستـن باشـن و‌ نیستـن‌تو‌کولـه‌بـزار‌با‌خـودت‌ببـر." 🔰برای شهید محمودشفیعی صلوات و فاتحه ای قرائت بفرمایید. ⚘️کارگروه شهداء زینبیه_عرصه ای برای میثاق با شهداء ⚘️ 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
هدایت شده از بنات الزینب
🔸[ اندر احوالات سفر عشق ]🔸 👈این قسمت: گلای خونه🌱 وقتي داشتم از خونه ميومدم بيرون، نگاه آخر رو به گلام انداختم… به اقا امام حسين گفتم:« آقا جان به شما برای آب جفا کردن، پس میدونین تشنگی چه سخته... حواستون به گلام باشه که خیلی تشنه نشن... ________ پ.ن: و من یقین دارم که وقتی ان شاء الله برگشتم ، این گلا همینجوری با طراوت میمونن🌱 ____ ✨به جمع دخترونه بناتی ها بپیوندید✨ @banatozeynab •┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🕊❀•┈┈•
هدایت شده از بنات الزینب
🔸[ اندر احوالات سفر عشق ]🔸 👈این قسمت: خونه پدری💕 این دیدار با همه زیارتا فرق داره! چون دعوت شدی به یه ملاقات «پدر دختری»... فقط دلت میخواد بشینی تو ایوون نجف و سرت رو بزاری رو پای پدر و براش حرف بزنی 😌 و ای کاش که این گوشِ دل هم، حرفای پدر رو بشنوه... ____ پ.ن: نمی‌دونم شمام این حس منو دارین یا نه ولی وقتی به امیرالمومنین فکر میکنم یه پدر باابهت ولی مهربون رو تجسم میکنم که مثل یه کوه پشتته💚 ____ ✨به جمع دخترونه بناتی ها بپیوندید✨ ‏@banatozeynab •┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🕊❀•┈┈•
هدایت شده از بنات الزینب
🔸[ اندر احوالات سفر عشق ]🔸 👈این قسمت: نیت قدم‌هام🍃 داشتم به قدم‌هایی که میرفتم فکر میکردم... گفتم خدایا این قدما منو به معرفت الله ، معرفت نفس و معرفت امامم برسونه... به نیت همه شهدا، همه اموات، همه کسایی که دوست داشتن بیان و نیومدن و حتی همه کسایی که دوست نداشتن بیان، قدم برمیدارم! برای آزادی فلسطین و سرنگونی اسرائیل منحوس قدم برمیدارم... برای سربلندی اسلام و ایران قدم برمیدارم... ⁉️داشتم همینجوری با خودم صحبت میکردم که یه دفعه شیطون دلم اومد و گفت:« حالا انگار چقدر داری پیاده میری که این همه داری بذل و بخشش میکنی، اصلا پیاده رویت قبوله که حالا داری برای بقیه هم نیت می‌کنی؟! ✅همون لحظه زدم تو دهن شیطان و گفتم:«خدایی که من دارم، امامی که من دارم حتی با یه قدم می‌تونه منو به همه این نیت‌ها برسونه...» ____ پ.ن: رفقا تک تک قدم‌هاتون رو بین همه تقسیم کنین، خدا خودش بلده چه جوری وسعتش بده...🥰🌿 ____ ✨به جمع دخترونه بناتی ها بپیوندید✨ @banatozeynab •┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🕊❀•┈┈•
هدایت شده از بنات الزینب
🔸[ اندر احوالات سفر عشق ]🔸 👈این قسمت:دلتنگی قبل دیدار ♥️ نمی‌دونم چه حسیه! وقتی دارم به وصالت نزدیک‌تر میشم، دلم بیشتر برات تنگ میشه «حسین جان» حالا معنی این جمله رو بیشتر درک میکنم:« بیچاره اون که حرم رو ندیده ، بیچاره‌تر اونکه دید کربلاتو...» اره آقاجان! حالا هم من اون بیچاره‌ایم که کربلاتو دیده و برای دوباره دیدنت دلتنگه... ____ پ.ن: وقتی یه شیرینی رو چشیدی، برای دوباره تجربه کردنش بیشتر شوق داری و دلتنگی💔 رفقا برای تک تکتون این دلتنگی رو از خدا میخوام... ____ ✨به جمع دخترونه بناتی ها بپیوندید✨ ‏@banatozeynab •┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🕊❀•┈┈•
هدایت شده از بنات الزینب
🔸[ اندر احوالات سفر عشق ]🔸 👈این قسمت: لحظه دیدار💔 و بلاخره رسیدیم به سرمنزل مقصود ... داشتیم همینجوری زیر لب غر می‌زدیم که چرا نمیرسیم؟ نکنه راهو گم کردیم؟؟ از کی تا حالاست از هرکس می‌پرسیم میگه:«مستقیم حرم!» بین همین غر زدنا یهو چشممون افتاد به حرم... وااای انگار قلبم از حرکت ایستاد! اصلا همه چی یادم رفت... انگار نه انگار همین الان داشتم غر میزدم انگار نه انگار خسته بودم! اصلا دیگه نه کوله پشتی سنگین بود! نه هوا گرم بود و نه پاهام درد میکرد! همه چی تموم شد! و فقط من بودم و گنبدی که عجیب خودنمایی می‌کرد♥️ السلام علیک یا ابوالفضل العباس🤚 ________ پ.ن: رفقا لحظه‌ی شیرینیه و تک تکتون تو این لحظات کنارمون هستین... ____ ✨به جمع دخترونه بناتی ها بپیوندید✨ ‏@banatozeynab •┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🕊❀•┈┈•
هدایت شده از بنات الزینب
🔸[ اندر احوالات سفر عشق ]🔸 👈این قسمت: مهمانِ صاحب خانه💚 وای نمیدونین وقتی داشتم زیارت روز دوشنبه رو میخوندم چه حالی داشتم... تک تک این جملات رو با تمام وجودم حس میکردم اینکه امروز من مهمان حضرتم، پناهنده به حضرتم... حس میکردم انگار این زیارت دوشنبه رو برای امروزِ من، نوشته بودن انگار امام جلوی ما نشستن و دارن مهمان نوازی میکنن چی دارم میگم؟؟؟ «انگار؟؟؟؟!!!» معلومه قطعاااا همینطوره! اصلا برای همینه که وقتی چشممون به گنبد و ضریح میفته همه خستگیا، همه سختی ها به یه چشم بر هم زدنی از بین می‌ره و دیگه فقط چشمامون بارونیه... امام با دستای خودشون یه دستی به سر ما میکشن و مهمان نوازی میکنن... و چه مهمان نوازی ... ________ پ.ن: برای تک تکتون این حال رو از امام می‌خوام و به یادتون بودم و از طرفتون به آقا سلام دادم💚 ____ ✨به جمع دخترونه بناتی ها بپیوندید✨ ‏@banatozeynab •┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🕊❀•┈┈•
🔖|ویژه اربعین| 🔵 فرهنگ های نیک در مکان های مذهبی و زیاراتی به ویژه زیارت اربعین 🔺قسمت اول 🔶 با توجه به اینکه مطالبی چون غسل نمودن، با وضو بودن، نماز اوّل وقت و جماعت و کمک کردن به دیگران و ... بسیار مورد تأکید قرار داده شده است؛ سعی شده است که آنچه به عنوان فرهنگ باید در خود ارتقاء دهیم، ارائه نمائیم. 🔶همراه داشتن مهر و تسبیح را از آداب سفر برای خود بدانیم؛ چنانکه با این کار، قداست و شخصی بودن تسبیح را به دیگران نیز یادآور شویم. 🔶برای سرگرم نمودن کودک، از به همراه بردن خوراکی و وسایل سرگرم کننده غافل نشویم. 🔶 از امور مطلوب دیگر، میتوان به ترجیح دادن دعا برای دیگران بر خود اشاره نمود. 🔶 داشتن دستمال اشک، از امور بسیار مطلوب برای یک عزادار است. در صورت نداشتن دستمال اشک، پس از اتمام برنامه به اینکه دستمال استفاده شده بر زمین نیفتاده باشد، دقت لازم را داشته باشیم. زیباتر آنکه، می توانیم پس از مراسم، توجهی به اطراف خود داشته باشیم که اگر دستمالی بر زمین افتاده به نیت خادمی اهل بیت (علیهم السلام) آن را به سطل زباله بیندازیم. 🔶 خدمت خدام را وظیفه آنان تلقی نکنیم، بلکه گاه با ابراز مهربانی، قدردان آنان باشیم؛ در وصف این مطلب به این سخن وحیانی: «مَن لَم یَشکُرِ المَخلوقَ، لَم یَشکُرِ الخالقَ»، بسنده میکنیم. البته باید بیاحترامی به خادمان را بیاحترامی به محبان اصیل حضرات معصومین (علیهم السلام) بدانیم؛ چنانکه شرکت‌کنندگان در مراسم اهل بیت (علیهم السلام) را از محبین با عظمت میخوانیم. 🔶تفاوتی میان نظم در خانه و محل‌های دیگر نگذاریم؛ چنانکه نظم در منزل خود را پسندیده و امری لازم می‌خوانیم. شایان ذکر است که به مسلک مسلمان، اولویت دادن مکان‌های مذهبی نزدیک‌ تر است و هرگز دریافت فحوایی چون ارجحیت خانه بر مسجد که از تزریق های فرهنگی _ عقیدتی از جانب صهیونیسم است را برای خود توجیه یا روشنفکری قرار ندهیم. 🔶اگر تسبیح، مهر، کتاب یا هر وسیله ای دیگری را استفاده می‌کنیم به نحو صحیح و زیبا در محل مشخص شده‌ی آنها بگذاریم؛ به حدی به این مسئله حساس باشیم که حتی اگر نامرتبی مشاهده کردیم چون منزل خود، پس از مرتب نمودن محل را ترک کنیم. 🔶اگر فردی به امور بهداشتی و رعایت نظم دقت ندارد، با محبت و با واژگانی لطیف برای همراهیش به نظافت بشتابیم. البته باید بر این موضوع که کودک باید مسجد، حرم، هئیت و سایر مراسم-های مذهبی را محل امن خود بیابد، امعان نظر داشته باشیم و هرگز تذکری که سبب ناراحتی و خاطره بد برای وی شود، داده نشود؛ بلکه وظیفه بر خود بدانیم که به روح پاک او آرامش را تزریق کنیم؛ حتی اگر کودکان مهر و تسبیح را ابزاری برای بازی‌های خود انتخاب کردند. 🔶محبت و احترام به دوستان و حتی آنانکه جزء در مراسم، آنها را نخواهیم دید را بر خود امری لازم و ضروری تلقی کنیم؛ وقتی این موضوع در جامعه غلبه یابد، جایگاه عاطفه و ادب مراسم-های مذهبی خواهد شد؛ می‌توان به حتم گفت دیگر نگران نخواهیم بود که چگونه کودک و نوجوان ها را مشتاق به رفتن به مکان های مذهبی نمود. البته نکته مهم تر آنکه محبت و ادب پس از آنکه در وجود انسان پای نهاد، هرگز فکر بیرون نرفتن نمی¬کند؛ چنانکه چون شیشه عطری که با باز شدن درِ آن هر فضایی معطر می‌شود؛ از همین روی نیز جامعه ای با محبت و تأدیب یافته خواهیم داشت. 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
🔖|ویژه اربعین| 🔵 فرهنگ های نیک در مکان های مذهبی و زیاراتی به ویژه زیارت اربعین 🔺قسمت اول 🔶 با ت
🔖|ویژه اربعین| 🔵فرهنگ های نیک در مکان های مذهبی و زیارتی به ویژه زیارت اربعین 🔺قسمت دوم 🔶 آنچه در موضوع مطرح بسیار مهم است، چنین است که با دیدن کج خلقی و بد رفتاری فرد دیگر، سکوت و صبر را بر پاسخ هم تراز ترجیح دهیم؛ چنانکه لطافتِ لبخند و دعوت به آرامش زیباترین پاسخ ممکن است. ادب را از مظاهر الگو گرفتن از اهل بیت (علیهم السلام) بدانیم. چنانکه به گواه تاریخ، حضرت زینب (سلام ا... علیها) حتی در هنگام اهانت های یزید و هم رأی‌هایش در شام، خطبه خواندن خود را متوقف می‌کردند و سپس به فرمایشات خود ادامه می‌دانند؛ این در حالی است که در مراسم‌های مذهبی، عاشقان حضرات معصومین (علیهم السلام) گرد هم می‌آیند. 🔶تقاضای گرفتن غذا یا هر نذری دیگری نداشته باشیم؛ همچنانکه زیباتر آن است که نگران باشیم به افراد دیگر آن نذری خواهد رسید یا خیر؛ گاه مشاهده می‌شود برخی از افراد با قصدی نیک به جهت تبرک جستن و طلب شفا نمودن از اهل بیت (علیهم السلام) درخواست‌های این چنینی دارند؛ این در حالی است که اطمینان داریم با اندک از نذری حتی به اندازه دانه‌ای از برنج نذری به شفا خواهیم رسید. 🔶هسته‌ی خرما را بدون رعایت بهداشت از دهان خارج نکنیم؛ زیبا است که ابتدا هسته‌ی خرما را با دستان خود در بیاوریم و در دستمال بیاندازیم. اگر بخواهیم یکی از اثرات انداختن هسته‌ی خرما در لیوان را تصور کنیم؛ باید خود را در حال شستن لیوانی که هسته خرمای فرد دیگری در آن است تصور کنیم؛ هرچند انداختن هسته خرما در لیوان شخصی، نیز بهداشتی نیست و حس خوبی را نیز به خود فرد القاء نمی‌کند. 🔶 برداشتن تعداد خرما یا هر نذری دیگر، می‌تواند بخشی از شخصیت ما را نشان دهد. چگونه؟ روشن است! تنها کافی است به این فکر کنیم اگر با برداشتن یک خرمای اضافه، به دوست دیگری خرما نرسد؛ اتفاق جالبی روی خواهد داد؟ حال نقش ما در این موضوع چیست؟ انسان در هر کار کوچکی می¬تواند سیلی بزرگی به نفس اماره بزند؛ چنانکه برنداشتن بیش از یک خرما یا هر نذری و حتی هر خوردنی لذیذی علی رغم تمایل به آن می‌تواند به تأدیب نفس کمک کند؛ همچنانکه لطیف و زیباتر شدن وجودمان را مزه مزه کنیم. محل قرار دادن هسته‌ی خرما پس از قرار دادن در دستمال کاغذی در سطل زباله است. حتی اگر دستمال به همراه نداشتیم، قرار دادن آن در لیوان یا کنار سینی، بشقاب و ... را پذیرفتنی ندانیم. حدالامکان پس از اتمام مراسمی که در آن حضور داریم به آنچه میل شد توجه کنیم. 🔶نگران چشم های غمگین زائرانی که به دلایلی چون ضعف نمی‌وانند به حرم های مطهر نزدیک شوند باشیم؛ همچنانکه نگران مادر یا مادربزرگ ها یا حتی دیگر همراهان خود هستیم. هل دادن در اماکن شلوغ را خلاف شرع بدانیم، چنانکه بنابر فرمایش امام خمینی (ره)، خلاف قانون، خلاف شرع است. اهانت به شخص که بر ضعیف کردن فرد نیز دلالت دارد را بی قانونی بدانیم. 🔶در زیارات به ویژه زیارت امام حسین(ع) در زمان اربعین که به نهایت شلوغی زائران اظهار داریم در یک جمله¬ی اساسی: صبور باشیم. نگران دیگران نیز باشیم؛ آنها نیز مانند ما به استحمام، استراحت، شستشو و خشک شدن لباس های شان و حتی شارژ شدن گوشی همراه احتیاج دارند. 🔶توقع و انتظاری از خادمان، دیگر زائران و حتی همراهان خود نداشته باشیم؛ بلکه هر لحظه در رؤیا و سپس در عرصه عمل به نیت رضایت خداوند متعال به یاری دادن آنان بشتابیم. 🔶از بحث های قومیتی و البته بحث هایی که در زمینه برخی از موضوعات سیاسی خواهد شد و نتیجه ای را در برندارد در زیارات به ویژه در زمان اربعین پرهیز جدی داشته باشیم؛ همچنانکه با تغییر بحثِ پیش آمده طرفین بحث را به آرامش دعوت کنیم. البته باید سکوت یا اعلام بی‌طرفی و رضایت بر بحث‌های نادرست را بر خود حرام کنیم. 🔶اسراف نکردن را به عنوان یک فریضه در هر زمان و مکانی و به ویژه با نمودی معین در زیارات بر خود ضروری بدانیم. دقت در آب مصرفی در زمان استحمام، وضو و حتی مایع دستشوئی از نمودهای آن است. 🔶اگر با فردی ناتوان، گمشده و غمگین برخورد کردیم؛ در ابتدا چند ثانیه فکر کنیم و سپس بهترین و زیباترین سخن را برای همراهی او بیان کنیم و البته از هر اقدامی که در توان داریم نیز دریغ نکنیم. 🔶اگر با امعان نظر لازم به این نکته دست یافتیم که ضروری است نکته‌ای در باب احکام، اخلاق یا هر موضوع دیگری به سایر افراد دهیم، توجه کنیم هرگز در جمع به عزت نفس افراد خدشه وارد نکنیم. 🔶زائرانی که کودک یا افراد سالخورده در سفر اربعین با خود همراه دارند را مورد سرزنش قرار ندهیم؛ بلکه با روی گشاده به آنان کمک کنیم و حتی آنان را مورد تشویق و قدردانی قرار دهیم. 🔶و هر آنچه می دانیم موجب رضایت خداوند حکیم، پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و اهل بیت (علیهم السلام) می‌شود. شک ندارم که مهربان هستید... 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
هدایت شده از بنات الزینب
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸[ اندر احوالات سفر عشق ]🔸 👈قسمت اخر: خادم کوچولو😍 وقتي اين دختر كوچولو رو ديدم كه چجوري جارويي كه دو برابر خودش بود رو داره ميكشه تا مثلا به خيال خودش زمين رو تميز كنه ياد اين مصرع افتادم:« ز کودکی خادمِ این تبارِ محترمم» اره واقعا ما بچه شیعه‌ها از بچگی به عشق اینکه تو دم و دستگاه حسین علیه‌السلام کاری کنیم قد کشیدیم... ان شاء الله که که عاقبت، تو همین راه برای اربابمون جون بدیم♥️ ________ پ.ن: دوست داشتم برگ آخر این سفر با تصویر این کوچولو ورق بخوره تا یادمون بمونه «همه خادم این تبار محترمیم»🥰 ____ ✨به جمع دخترونه بناتی ها بپیوندید✨ ‏@banatozeynab •┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🕊❀•┈┈•
33.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ این نامه ای هست که همه با اشک می خونن... این نامه رو میشناسی؟ حتی اگر جامانده‌ی کربلا هستی، باز هم این نامه رو روز اربعین بخون❤️ 🆔https://eitaa.com/ZeynabiyehGolshahrKaraj
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
‌ 🔖|اطلاعیه| ▪️از شنبه، ۲۷‌ام مرداد لغایت ۴‌ شهریور ماه، ساعت ۱۶، در زینبیه گلشهر میزبان دوستداران
‌ همه دارند به پابوسي تو مي آيند طبق معمول من بي سروپا جاماندم… ◾️عزاداران گرامی فردا در روز اربعین، ساعت ۱۶ عصر در زینبیه گلشهر میزبان شما عزیزان هستیم🌹 🆔https://eitaa.com/ZeynabiyehGolshahrKaraj
33.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ این نامه ای هست که همه با اشک می خونن... این نامه رو میشناسی؟ حتی اگر جامانده‌ی کربلا هستی، باز هم این نامه رو روز اربعین بخون❤️ 🆔https://eitaa.com/ZeynabiyehGolshahrKaraj
‌ ▪️دخترانه‌ترین اربعین▪️ 💢 قسمت ششم. دیشب حدود ساعت ۱۱ بود که رسیدیم ... یه از راه دور به امام دادیم و اشک و اه...🥺 بعد رفتیم موکب تا وسایلمون رو بزاریم و بیاییم برای زیارت ...😍 قسمت سخت سفر اربعین همین جاست که خسته وارد کربلا میشی و حالا باید مسافت زیادی رو تا پیدا کردن موکب طی کنی...🙈 دیگه اخرها کم آورده بودم ولی باید استقامت داشت در مسیر و ، تمرین همه آمادگی‌های ظهوره ... عضلات پشت پام بشدت گرفته و درد ناک شده ولی به خودم قول دادم هیچی نگم .... تمرین و ....☺️ خلاصه رو پیدا کردیم و اومدیم بریم جاگیر بشیم که یکی از همسفرها بدلیل گرمازدگی حالش بد شد و راهی سرم و ....🤒 تو موکب وقتی جای ما رو تحویل داد که مستقر بشیم یکی از خانم‌های زائر شروع کرد به اینکه تا این خط مال ماست و ....😐 باز هم بحث تکراری منفعت طلبی .... خیلی حرفه این همه راه با و بیایی ولی هنوز گیر این باشی که ده سانت جای تو بیشتر باشه ....😏 به هر حال جا اونقدر بود که برای خوابیدن باید به پهلو میخوابیدی...🙈 بخصوص که بغلت هم یه کوچولو خوابیده باشه و تو باید مراقب باشی بهش نزدیک نشی بیدار بشه ....🥰 بیشتر از تو این سفر مامان‌هاشون خسته میشن و باید یه خدا قوت از همین جا بهشون گفت....خلاصه یک ساعتی دراز کشیدیم و بلند شدیم تا راهی حرم ارباب بشیم 😍✋ وضو که گرفتم زیر لب شعری می‌اومد به سر زنان آمد به کربلا .....😭 دستهام ناخودآگاه به سرم میخورد انگار دلم میخواست با زینب همراه و هم ناله باشم ۶۰۰ متری تا حرم فاصله داشتیم که تو خلوت اون وقت شب به سرعت طی شد و به باب سلطانیه رسیدیم با فشار و وارد حرم شدیم و تو سرازیری قرار گرفتیم دلچسب ترین دنیا ....😭😍 سلام آقا که الان روبروتونم ....✋ من اینجام و زیارتنامه میخونم .... خدا رو شکر کردم که یک بار دیگه اربعین زیارت امام حسین علیه السلام قسمتم شد🙏 با همسفرها منتظر نماز صبح شدیم و بعد اومدیم تو زیارت ... با هر قدم بازی میکنی و کم کم نزدیک به حرم میشی و بعد یهو به خودت میای که روبروی ضریح هستی 😭 انقدر که از دور میتونی حرف بزنی نزدیک ضریح که میشی انگار وارد تونل وحشت میشی😐 چون خادمان عزیز و زحمتکش بصورت گروهی حمله می‌کنند و اصلا اجازه تمرکز نمیدن🙈 خلاصه اومدم کنار و یه گوشه‌ای خلوت کردم و زیارت اربعین رو خوندم و به نیابت همه ملتمسین و حق داران و .... من عادت دارم حتی به نیابت هم زیارت میکنم هر جا میرم ... بعد از ساعاتی اومدم بیرون و با همسفرها راهی موکب شدیم ✋😍 اما چه موکبی که چون بلد نبودیم هر چه بیشتر راه میرفتیم دورتر میشدیم! آخر سر دوباره برگشتیم نزدیک حرم تا تونستیم موکب رو پیدا کنیم راهی که ۶۰۰ متر بود رو دو کیلومتر راه رفتیم ....😔 وقتی رسیدیم موکب بی خوابی دیشب و خستگی و ....دست به دست هم داد و نزاشت گرما و سرو صدا و ...مانع بیهوشی بشه و از ساعت ۸ تا ۹/۳۰ خوابیدم🙈 بعد دیگه با بیدارشدم و .... بعد نماز ظهر راه افتادیم طرف برای زیارت دوباره و که بماند برای فردا شرح ماجرا.... 🔰 ادامه دارد. 🆔 https://eitaa.com/ZeynabiyehGolshahrKaraj
‌ ▪️دخترانه‌ترین اربعین▪️ 💢 قسمت هفتم. خروج از همیشه بغض خاصی داره🥺 مدام زیر لب تکرار میکنی ⚜ولاجعله الله اخرالعهد منی لزیارتکم.....⚜ پیش خودم گفتم خوبه آدم حتی اگر اجلش برسه ملائک نقال آدم رو بیارن کربلا که اخرین زیارتش نباشه ...😭 به هر حال برگشتیم سمت ... خیلی شدید بود بطوریکه از صورتم آب میچکید 😐 ترافیک زیادی هم بود اما دلم میخواست حتما برم زیارت امیرالمومنین علیه السلام.. لذا هر طوری بود با همراهانم اومدیم سمت حرم ☺️🥺 رفتم یه لباسی عوض کردم و تجدید وضو و اومدیم تو حرم ... خدا رو شکر حرم باز شده بود و رفتم کنار ضریح ...✋ رو که به ضریح چسبوندم خنکای عجیبی وجودم رو گرفت...😌😍 چقدر دلم برای آغوش حضرت تنگ شده بود ...🥺 بعد از اومدم تو صحن حضرت زهرا سلام الله علیها و رو برو ضریح آقا نشستم و نگاه کردم و کمی هم قرآن و تدبر و...☺️ درد و خستگی دیگه اجازه نمیداد تا زمان حرکت به سمت فرودگاه کمی دراز کشیدم و سرم رو روی پاهای عالم گذاشتم ..🥺 نمیدونم تا حالا تو حرم امام حس این رو داشتید که خونه اومدید و قشنگ میتونید بی رودربایستی خستگی تون رو در بیارید و ....☺️🥺 ولی من اینطوری هستم و با امام خیلی راحتم من بیشتر از اینکه با پدر دنیاییم باشه با پدرهای آسمونیم هست 😍😌 آخه تا خودم رو شناختم نداشتم و با پدرهای آسمونیم به لطف خدا انس گرفتم همه شادی‌ها و غم‌ها و دلتنگی‌هام با اونهاست و از این بابت هزار بار خدا رو شکر میکنم☺️ زمان حرکت به سمت فرودگاه رسید و اومدیم بیرون ... یه نگاه دوباره به ایوان طلا و ضریح آقا کردم 🥺 هنوز نرفتم ولی چقدر دلم دوباره تنگ شده... مثل سر خم کردم و گفتم زود دوباره مهمانم کنید ...🙏😭 انگار بدرقه رو حس میکردم و ... تو فرودگاه از همراهانم جدا شدم ساعت پروازمون متفاوت بود و این زمان خوبی بود برای خلوت و جمع بندی ...☺️🤓 سفری که با نیت اومده بودم و حالا به این نتیجه رسیده بودم و زمزمه کردم ⚜میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز ...⚜ 🆔 https://eitaa.com/ZeynabiyehGolshahrKaraj