eitaa logo
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
2.8هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
229 فایل
☎️ تلفن تماس: ۳۴۶۴۲۰۷۲- ۰۲۶ 👥 ارتباط با مدیریت کانال: @admin_zeynabiyeh غنچه های زینبی: @ghonchehayezeynabi ریحانه الزینب: @reyhanatozeynab بنات الزینب: @banatozeynab فروشگاه: @zendegi_salem_zeynabiyehgolshahr کتابخانه: @ketabkhaneh_zeynabiyeh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷 وقتی بزرگان جامعه در مورد مسئله ای می کنند, این سکوت فقط به خودشان بر نمیگردد!! زیان هایی برای جامعه دارد مانند فتنه ۸۸. 🔷 در زمان سیدالشهدا (ع) اکثر صحابه پیامبر (ص) که زمان ایشان را درک کرده بودند در مقابل فسق آشکار زمانه سکوت کردند. اصحاب سیدالشهدا (ع) به دلیل و که از ایشان دریافت کرده بودند, در زمانی که حاکم بود توانستند انتخابی داشته باشند. در به باطل لباس حق پوشاندند و آن چنان جلوه دادند که مردم فکر میکنند خودشان اتتخاب میکنند در حالی که !! وقتی پیران جامعه می شوند, جرئت ندارند ارزش های حقیقی اسلام را برگردانند, نتیجه همان میشود که برای امان حسین (ع) اتفاق افتاد و جامعه سرگردان میشوند بین عهد صحابه پیامبر (ص) و عصر حاضر با اسلامی !! در چنین شرایطی امام حسین (ع) ایستاد و به یزید زمانه نه گفت!! به مردم جامعه نشان داد باید برگردند به عهدی که با اسلام و خدا بستند و به جوانان عرضه داشتند: !! 📄 سخنران: سرکار خانم نظری 🚩 مکان: زینبیه گلشهر کرج 🗓تاریخ: ۱۳۹۷.۶‌.۳۱ 🎙 برای دریافت فایل کامل صوتی به و شناسه زیر مراجعه نمایید. @zeynabiyehgolshahrkaraj 🆔 @zeynabiyehgolshahrkaraj
🔖 حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها شهیده‌ی ، جان خود را در راه پیوند زدن توحید و فدا کرد. امروز نه دی روز است. اگر بصیرت در بین خواص باشد ایجاد نمی‌شود و یا حداقل ماه‌ها فتنه ادامه پیدا نمی‌کند. اگر در بصیرت بین خواص وجود داشت خلافت غصب نمی‌شد. در حماسه۹ دی طی یک حرکت جمعی آتش فتنه توسط مردم خاموش شد، اما زهرای مرضیه سلام الله علیها تنها بود و این شد که فتنه به خاموشی خود زهرا سلام‌الله‌علیها ختم شد. فقط یک خطای فردی مرتکب نشدند، بلکه اشتباه و آن‌ها باعث شد سرنوشت اسلام عوض شود. رفتار فردی با رفتار جمعی بسیار متفاوت است. در رفتارهای فردی باید ویژگی‌هایی وجود داشته باشد تا عمل به پاداش برسد از جمله: / عقلانیت و تقوا و مراقبت از عمل است. میتوان گفت ویژگی اول و دوم مقدمه‌ای است برای سومین ویژگی. اگر اخلاص و داشته‌باشیم با عدم مراقبت و تقوا دست به حراج اعمالمان نمی‌زنیم ... حضرت زهرا سلام الله علیها به انصار همین را متذکر شدند که شما از خوبان ما بودید، اما با یک خطای جمعی که ناشی از عدم مراقبت بود همه‌چیز را از دست دادید. از فتنه‌های جمعی غافل نشوید که اول از حرمت‌شکنی شروع می‌شود... ⚠️ پس در رابطه با بحث ولایت باید مراقب بود.... در غصب فدک همه زمین غصب شد، وقتی ولایت را از مردم گرفتند ... 🎙سخنران: سرکار خانم نظری فاطمیه ۱۴۰۰ ♨️ جهت دریافت فایل صوتی سخنرانی به کانال صوتی ما در پیام رسان بله بپیوندید: https://ble.ir/zeynabiyehgolshahr 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖 کوفه سراسر است و خاک مرگ، روی شهر پاشیده اند. از آسمان غم می بارد. نگرانی در عمق زمان و لحظه ها موج می زند. علی(ع) در بستر آرمیده است. شهادت مظلومانه آقا امام علی (ع) محضر امام زمان (عج) و تمامی شیعیان تسلیت باد🥀🕯 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
AUD-20220730-WA0056.mp3
3.17M
🔖 💢در مقابل محبت و لطف بی‌تفاوت نباش! 📍برگرفته از کلاس می‌خواهم زن باشم 🎙استاد سرکار خانم نظری 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
: 💠 سفرنامه اربعین. قسمت آخر. دلم نمی‌خواست این تمام بشه ولی نگاهم روی که افتاد فهمیدم باید برم. دستم را به نیت با امام گرفتم به ضریح و همین طور از امام کاظم شروع کردم تا امام جواد علیه السلام.... بعضی حس ها قابل بیان نیست. آمدیم تو مسجد و اول ظهر و عصر و بعد هم دو تا نماز زیارت... سر به که می‌ذاری وقت گفتن حرفهای در گوشی با خداست. دلم نمی‌خواست بلند شم ولی هی میگفت وقت تمامه! آمدم از بیرون و با بچه ها هر چی گشتیم پیدا نکردیم آخر تصمیم گرفتیم بخریم چاره ای نبود تا مرز دیگه هیچ جایی برای غذا نبود و از صبح هم چیزی نخورده بودیم. توی راه بحث نوریه اهل بیت بشدت ذهنم را مشغول کرده بود. میخواستم برای بچه ها بگم ولی چون طلبی نبود گذشتم و کردم. دیگه وقت دارم تا یه چرت بزنم. هر چند دلم مونده پیش امامین که توفیق زیارت حاصل نشد. ما با خیال تو چه محتاج شرابیم مستی به یک کرشمه ساقی سپرده اند برای نماز مغرب تو منزل یک توقف کردیم چه بی ریا کمک کردند تا وضو بگیریم و نماز بخوانیم. عکس دو زینت بخش دیوار منزلشان بود از تاریخ شهادتشان پیدا بود که مربوط به جنگ با است. اصولاً هر جا شما رنگ و بوی می‌بینید شهادت هم کنارش هست. اللهم الرزقنا توفیق الشهاده سجاده ها را پهن کرده بودند و آماده... نماز را خواندیم و سوار ماشین شدیم. حالم داشت هر لحظه میشد بشدت درد داشتم فکر کنم سرما خورده بودم. چند تا مسکن خوردم و سعی کردم تا مرز بخوابم. همسفران هر کاری می‌کردند تا از شدت درد من کمتر بشه ... یکی ماساژ میداد. یکی آب و درست میکرد و ... به مرزکه رسیدیم کمی بهتر شده بودم. الحمدلله از مرز هم با سرعت گذشتیم آنطرف بچه ها شام خوردند هم سپاه ایلام موکبش شام میداد و هم آستان قدس دوباره سوار ماشین شدیم حدود دو نیمه شب بود که به سمت حرکت کردیم. امام حسین علیه السلام را با همه وجودم حس میکردم. دلم مانده بود ولی باید بر می‌گشتیم. دوباره دردها شروع شد و دیگه آروم نمیشد. و لرز کردم. کلا بیماریهای بعد برای من علامت خوبیه ... نمیتونم بگم چرا ... ولی الحمدلله رب العالمین تو دلم میکردم .. گر طبیبانه بیایی به سر بالینم به دو عالم ندهم لذت بیماری را تو مسیر خواستم یه بر بدن بزنم که متاسفانه پیدا نشد. کلا من آدم تو درد هستم ولی خیلی طاقت فرسا شده بود. ترافیک بود راهی که باید در ۱۲ ساعت طی میشد ۱۵ ساعت طول کشید. کلا اربعین برای من آغاز حرکت و در راه امام است. همانطور که در زیارت اربعین هم می‌خوانیم ونصرتی لکم معده بنابر این همیشه اربعین همراه با تقسیم و جهاد است. جهادی که طبق نظر حضرت آقا به معنای مبارزه با دشمن هست. همینطور که چشمهایم را بسته بودم و درد می‌کشیدم به مسیر پیش رو فکر میکردم که باید پر تر از قبل حرکت کنیم انشاالله. اشکالات و نواقص برطرف شود و نقاط قوت تقویت. کلا اربعین آغاز حرکت جهادی ها باید باشد امتحانات من هم که با شروع شد برای همین بود. ظرفیت و وسعت وجودی باید بالا بره. تحمل باید زیاد بشه ماشین برای بچه های هماهنگ شد و من هم گفتم که بیان دنبالم ولی...‌ بگذریم اینم امتحانی دیگر... یه راست همسفران من را بردند درمانگاه تب ۴۰ درجه داشتم سرم ودوتا آمپول سهم من شد و کلی داروی دیگه که تو کیسه دستم دادند آمدم منزل بچه ها ناراحت شدند از اینکه هستم .... تیکه هایی هم نثارم کردن... همین طور که بزور داشتم خودم را میشستم زیر دوش... به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف گریه کردم نماز خوندم خوابیدم.... تا انشاالله حالم خوب بشه و آماده برای جهادی دیگر .... به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقیست 🔹 به قلم یک زائر اربعین. 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
امروز روز آخر بود و این سفره جمع شد... فاطمیه عجیبی بود امسال! هم داشتیم هم جنس روضه ها و اشک ها فرق داشت؛ چون توی این فاطمیه معنای پای کار بودن رو فهمیدیم. فهمیدیم شهید در راه یعنی چی... فهمیدیم و دیدیم که چطوری یه عده میتونن سر یک نفر بریزن، فهمیدیم در مقابل حق چه دردی داره، حرف پیامبر رو نادیده گرفتن چه دردی داره... روضه گودال و در و کوچه... فاطمیه‌ی امسال رو با چشم دل دیدیم! فاطمیه تمام شد اما؛ درس هایی که از این فاطمیه گرفتیم نه! سخنرانی های این ایام زینبیه، راه رو به ما نشون میده... 💠 اعضای محترم کانال، عزاداری هاتون قبول باشه ان شاءالله 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
‌ ▪️دخترانه‌ترین اربعین▪️ 💢 قسمت ششم. دیشب حدود ساعت ۱۱ بود که رسیدیم ... یه از راه دور به امام دادیم و اشک و اه...🥺 بعد رفتیم موکب تا وسایلمون رو بزاریم و بیاییم برای زیارت ...😍 قسمت سخت سفر اربعین همین جاست که خسته وارد کربلا میشی و حالا باید مسافت زیادی رو تا پیدا کردن موکب طی کنی...🙈 دیگه اخرها کم آورده بودم ولی باید استقامت داشت در مسیر و ، تمرین همه آمادگی‌های ظهوره ... عضلات پشت پام بشدت گرفته و درد ناک شده ولی به خودم قول دادم هیچی نگم .... تمرین و ....☺️ خلاصه رو پیدا کردیم و اومدیم بریم جاگیر بشیم که یکی از همسفرها بدلیل گرمازدگی حالش بد شد و راهی سرم و ....🤒 تو موکب وقتی جای ما رو تحویل داد که مستقر بشیم یکی از خانم‌های زائر شروع کرد به اینکه تا این خط مال ماست و ....😐 باز هم بحث تکراری منفعت طلبی .... خیلی حرفه این همه راه با و بیایی ولی هنوز گیر این باشی که ده سانت جای تو بیشتر باشه ....😏 به هر حال جا اونقدر بود که برای خوابیدن باید به پهلو میخوابیدی...🙈 بخصوص که بغلت هم یه کوچولو خوابیده باشه و تو باید مراقب باشی بهش نزدیک نشی بیدار بشه ....🥰 بیشتر از تو این سفر مامان‌هاشون خسته میشن و باید یه خدا قوت از همین جا بهشون گفت....خلاصه یک ساعتی دراز کشیدیم و بلند شدیم تا راهی حرم ارباب بشیم 😍✋ وضو که گرفتم زیر لب شعری می‌اومد به سر زنان آمد به کربلا .....😭 دستهام ناخودآگاه به سرم میخورد انگار دلم میخواست با زینب همراه و هم ناله باشم ۶۰۰ متری تا حرم فاصله داشتیم که تو خلوت اون وقت شب به سرعت طی شد و به باب سلطانیه رسیدیم با فشار و وارد حرم شدیم و تو سرازیری قرار گرفتیم دلچسب ترین دنیا ....😭😍 سلام آقا که الان روبروتونم ....✋ من اینجام و زیارتنامه میخونم .... خدا رو شکر کردم که یک بار دیگه اربعین زیارت امام حسین علیه السلام قسمتم شد🙏 با همسفرها منتظر نماز صبح شدیم و بعد اومدیم تو زیارت ... با هر قدم بازی میکنی و کم کم نزدیک به حرم میشی و بعد یهو به خودت میای که روبروی ضریح هستی 😭 انقدر که از دور میتونی حرف بزنی نزدیک ضریح که میشی انگار وارد تونل وحشت میشی😐 چون خادمان عزیز و زحمتکش بصورت گروهی حمله می‌کنند و اصلا اجازه تمرکز نمیدن🙈 خلاصه اومدم کنار و یه گوشه‌ای خلوت کردم و زیارت اربعین رو خوندم و به نیابت همه ملتمسین و حق داران و .... من عادت دارم حتی به نیابت هم زیارت میکنم هر جا میرم ... بعد از ساعاتی اومدم بیرون و با همسفرها راهی موکب شدیم ✋😍 اما چه موکبی که چون بلد نبودیم هر چه بیشتر راه میرفتیم دورتر میشدیم! آخر سر دوباره برگشتیم نزدیک حرم تا تونستیم موکب رو پیدا کنیم راهی که ۶۰۰ متر بود رو دو کیلومتر راه رفتیم ....😔 وقتی رسیدیم موکب بی خوابی دیشب و خستگی و ....دست به دست هم داد و نزاشت گرما و سرو صدا و ...مانع بیهوشی بشه و از ساعت ۸ تا ۹/۳۰ خوابیدم🙈 بعد دیگه با بیدارشدم و .... بعد نماز ظهر راه افتادیم طرف برای زیارت دوباره و که بماند برای فردا شرح ماجرا.... 🔰 ادامه دارد. 🆔 https://eitaa.com/ZeynabiyehGolshahrKaraj