eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
جمعـه‌شد باز دل و روح و روان درگیرت می‌کشد سمت تو هر سوخته را زنجیرت اسب را زین کن و شمشیر بکش زود بیـا ما به قــــربان تو و اسب تو و شمشیرت سن مان کمتر از اینست خودت می‌دانی حسرتت کــــرده سر و ظاهر ما را پیرت کار دنیـــــــــا شده بازیچه‌ی بی تدبیران چشممـــان هست به در تا برسد تدبیرت کاش یک روز شود مثـل طلایی مرغوب مس بی ارزش مـــــــان از مدد اکسیرت باید از حق و عدالت بنویسی هـــــــرجا یک جهـــــــان منتظر خط تو و تحریرت روی زیبـــای تو را می طلبد جان هرچند هست در آلبوم سینه یمـــــــان تصویرت
بر آمدنش هیـــچ کس اصرار ندارد با بود و نبودش که کسی کار ندارد اندازه‌ی این شعرکده وای بمیـــــرم مولای غریب دلمــــــــــان یار ندارد 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭 ✍
به شوق فتح تو دل نقشه می‌کشید اما خبر نداشت که این قله پرتگاه من است...
اندر احوالاتِ عشق ما همین یک جمله بس من تو را بسیار میخواهم،تو من را..بگذریم!
. چون سایه، رفیق باوفا نیست که نیست از سایه رفیق‌تر بگویید که کیست؟ هر وقت که خنده کردم، او هم خندید هرگاه که گریه کردم، او نیز گریست...
سلام. چقدر تو نبود من مدیر کانال فعال بوده!!!😬😢 خوبه مدیر مدبر ادمینی مثل من داره وگرنه ....
•• . به دهر، هر خبری هست، زیر پرچم توست اگر کسی درِ دیگر زند ز بی‌خبری است🍂
•| |• بسم رب النور رب العشق رب العالمین بسم احمد ، بسم زهرا و امیرالمؤمنین . بسم رب الجود بسم مجتبی بسم کریم بسم ثارالله بسم الله رحمن الرحیم . السلام ای بهترین ماه ای محرم السلام السلام ای بهترین ارباب عالم السلام . از تو ممنونم که از غم راحتم کردی حسین با تمام روسیاهی دعوتم کردی حسین . تا شدم مجنون تو عقلم دو چندان رشد کرد در محرم نور ایمانم فراوان رشد کرد . ذره ای هستم که از مهر شما آکنده ام شک اگر کردم به درمان شما شرمنده ام . آنکه اهل حرف بود و در عمل جا زد منم آنکه دائم پای عشقت رنگ می بازد منم . تو همان آقایی و روضه همان دارالشفاست گریه بر داغ تو بر هر درد بی درمان دواست . قطره ی اشکی سبب شد کور بینا بازگشت با عصا آمد به سوی روضه با پا بازگشت . هست مدیون تو سر تا پا وجودم یا حسین بی نگاهت صد کفن پوسانده بودم یا حسین . حرف پیر زیرکی همواره در یاد من است مثل او این حرف در طوفان فریاد من است . ” هر که هستم هر چه هستم بر کسی مربوط نیست “ جود اربابم حسین بن علی مشروط نیست . پیرهن مشکی به تن کردن عبادت کردن است یا حسینِ ما همان قرآن تلاوت کردن است . واجب عینی است گریه قابل تبدیل نیست کعبه هم تعطیل باشد روضه ات تعطیل نیست . می شود این روضه ها بی سایبان هم برقرار برتر از عرش است روضه سقف می خواهد چه کار . چادر زهرای اطهر سایبان روضه هاست بانوی پهلو شکسته میزبان روضه هاست . روضه ای را که به پا کرده در این دنیا خودش اختیارش نیست دست هیچ کس الا خودش . پس به پای هم چرا بیهوده می پیچیم ما پای زهرا که وسط باشد همه هیچیم ما . ما تأسی می کنیم امسال بر بانو رباب سینه زن خواهیم شد حتی به زیر آفتاب . بی اراده غرق ناله بی امان بی اختیار گریه باید کرد مثل مادران داغدار . گریه های مادرانه یادگار فاطمه است روضه خواندن کار ماها نیست کار فاطمه است . سوختی در آتش صحرا بُنَیّ سوختم رفت غارت آن لباسی که برایت دوختم . کاش در گودالِ خون عطشان نبودی لااقل پیش چشم این و آن عریان نبودی لااقل ✍
تو در مقام فتوت کم از درخت مباش که سنگ می‌خورد و بار بر زمین ریزد
ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت دست مرا بگیر كه آب از سرم گذشت مانند مرده ای متحرك شدم، بیا! بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت می خواستم كه وقف تو باشم تمام عمر دنیا خلاف آنچه كه می خواستم گذشت دنیا كه هیچ، جرعه آبی كه خورده ام از راه حلق تشنه من، مثل سم گذشت بعد از تو هیچ رنگ تغزل ندیده ایم از خیر شعر گفتن، حتی قلم گذشت تا كی ؟ غروب جمعه ببینم كه مادرم یك گوشه بغض كرده كه این جمعه هم گذشت مولا! شمار ! درد دلم بی نهایت است تعداد درد من به خدا از رقم گذشت حالا برای لحظه ای آرام میشوم ساعات خوب زندگی‌ام در حرم گذشت سید حمیدرضا برقعی
سیـل دریـا دیده هـرگز بر نمـی گردد به جوی نیست ممکن هر که مجنون شد دگر عاقل شود❤️‍🩹🥲🌱 صائب تبریزی
دارد زمان آمدنت دیر می شود دارد جوان سینه زنت پیر می شود وقتی به نامه عملم خیره می شوی اشک از دو دیده ی تو سرازیر می شود کی این دل رمیده ی من هم زُهیروار در دام چشم های تو تسخیر می شود؟ این کشتی شکسته ی طوفان معصیت با ذوق دست توست که تعمیر می شود حس می کنم که پای دلم لحظه ی گناه با حلقه های زلف تو درگیر می شود در قطره های اشک قنوت شب شما عکس ضریح گمشده تکثیر می شود تقصیر گریه های غریبانه ی شماست دنیا غروب جمعه چه دلگیر می شود
عمری‌ست انتظار تو ای ماه می‌کشم در انتظار مهر رخت آه می‌کشم شیرین لبا، ز تلخی هجر تو همچو نی از بندبند، نالۀ جانگاه می‌کشم سرگشتگی، ز دیدۀ من شد نصیب دل دل را ز دست دیده، به هر راه می‌کشم سر تا به پای، غرق تمنّا شود دلم در لوح دیده، روی تو هر گاه می‌کشم کوه غمی که رنج فراقت به دل نهاد در آرزوی وصل تو چون کاه می‌کشم یکدم ز مهر بر سر مشفق قدم گذار عمری‌ست انتظار تو ای ماه می‌کشم 🌹🌹🌹
خواب دیدم که شبی من مردم و به تعبیر همان پژمردم زد و خوردی شده بین من و تو زده ای جا و منم جا خوردم ظاهراً گرچه که پیروز شدی بازیِ باخته را من بردم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلم از روز ازل تنگ تو بوده است حسین به لبم ذکر تو آهنگ تو بوده است حسین در صف سینه زنان این همه سال از عمرم آن چه بر سینه زدم سنگ تو بوده است حسین
♡•• ناڪامـ خواهمـ بود اگر در اربعین تُـو هرجاےاین دنیاے فانۍ جُزحَـرمـ باشمـ.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا رقیه جان... جان دادی وجا ماندی از قافله ی عشق جان دارم وجا ماندم این درد کمی نیس 🌴🏴🌴
4_723784306722074777.mp3
5.19M
یه دل پر ز غم دارم تو رو دارم چی کم دارم داره باز میاد آرزوی حرم دارم... 🎤
مجنون ترين آواره ي روي زمينم آواره ي كرب و بلا در اربعينم ديگر نخواهم داشت در دل آرزويي امروز اگر مهدي زهرا را ببينم آقا كجاي شهر هستي تا بيايم قدري به پاي روضه هاي تو نشينم با گريه كردن بر غريبي تو آقا امروز كامل مي شود اركان دينم اي كاش ميشد تا كه همچون جاده من نيز از خاك پايت هرقدم بوسه بچينم اي واي كه از راه آمد اربعين و از غصه زينب نمردم شرمگينم
عاشِـق شُدَن نـه صِـرفِ بُریـدَن زِ عـالَـم اسـت وَقتی به عِشق می‌رِسَد انسان که از خودَش...
با شورِ شیرینت، میان موکبی کوچک دور از عراقت در فراقت چای می‌نوشم...
عِطرِ سیبِ حَرَمَت می‌وَزَد از سَمتِ عِراق شَبِ جُمعه‌ است دِلَم باز هَوایی شُده است
چهل غروب جهان خون گریست در غم رویت چهل غروب، عطش سوخت، شرمسار گلویت چهل غروب مرا مویه بود و موی پریشان پناه می‌برم از شام هجر بر شب مویت چهل غروب نفس حبس شد، طلوع نیامد چهل غروب دویده‌ است جان خسته به سویت چهل غروب جهان خطبه‌خوان مرثیه‌ات شد چهل هزار غروب و طلوع، مرثیه‌گویت کجاست خانه‌ات ای بی‌کفن شقایق صحرا که ریگ ریگ بیابان معطرند به بویت به اربعین تو با جان خسته آمده این دل بگو که بشنود از شرح رازهای مگویت به اربعین تو مهمان شدند خیل ملائک قدم نهاده در این ره هزار عارف و سالک به‌جز نگاه تو شیرین نمی‌کند غم ما را قبول کن کمی از ذکر و نوحه و دم ما را نشان ز خون تو دارد نشان ز سبزی گامت کشیده راه سپیدت سه رنگ پرچم ما را... خدا نگیرد از این قوم، عشق آل عبا را که سیل غم نشکسته‌‌ است عزم محکم ما را کنار موکب دلدادگان راه زلالت علم به دست ببین غیرت مجسم ما را رسیده‌ایم به پابوستان به پای پیاده قبول کن غم ما را قبول کن کم ما را هزار بادیه سهل است در پی تو دویدن خوشا نگاه زلالت، خوشا به چشمه رسیدن :: نفس‌نفس، همۀ راه را به گریه دویدم به جز نگاه زلالت به چشمه‌ای نرسیدم چه زخم‌ها که به جامانده بر جهانِ پس از تو پس از غروب غریبانه‌ات چه‌ها که ندیدم چهل غروب پس از تو هزار درد نهان را میان بغض فرو خفته‌ام به دوش کشیدم هزار ساله منم، داغ قلب لاله منم من زمانه رشتۀ دل را برید و من نبریدم عطش نمی‌رود از خاطر مکدر دریا صدای العطش از طفل آب کم نشنیدم تمام عمر در این داغ جانگداز شکستم خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدم زلال خندۀ خورشید و وسع آینه‌داران منم که ران ملخ می‌برم به مُلک سلیمان مستشار نظامی
... صدای تو از دور آمد، شنیدم به سمت صدایت دویدم، دویدم قفس بود و در تنگنای نفس بود درِ آسمان باز شد، پر کشیدم زدم دل به جاده، شتابان، پیاده نفس بودم و از خودم دل بریدم شدی داغ و در عمق جانم نشستی شدم اشک و در پای عشقت چکیدم دویدم، بریدم، شکستم، نشستم نفس تازه کردم، به سمتت پریدم شدم بید مجنون، شدم دل، شدم خون نسیم تو آمد، به سویت وزیدم اگر منت باد سوزان.. کشیدم اگر ناز خار بیابان... خریدم علم تا علم رد شدم از خودم هم به تو آرزوی عزیزم رسیدم شبی بود روشن، فقط تو، فقط من در آغوش زیبایی‌ات آرمیدم...
دلم از روز ازل تنگ تو بوده است حسین به لبم ذکر تو آهنگ تو بوده است حسین در صف سینه زنان این همه سال از عمرم آن چه بر سینه زدم سنگ تو بوده است حسین
🏴 صلی الله علیک یا اباعبدالله ▪️چند بند از چهارپارۀ ای عشق بی‌نهایت و ای مستی مدام ای مرغ دل هوایی صحن و سرای تو جامانده‌ایم ای همه جان‌ها فدای تو از دور می‌دهیم دوباره به تو سلام از دور می‌دهیم سلامی به اشک و آه اما کبوتر دل ما رفته تا عراق با عاشقت چه‌ها که نکرده غم فراق این اشک‌ها دلیل و همین سوز دل گواه یک اربعین هوای تو می‌پرورید دل تا پای عشق را بسپارد به شطّ نور محروم مانده‌ایم از آن شور و از حضور از چشم ما به یاد تو نم‌نم چکید دل خورده گره دوباره دریغا به کار وصل نم‌نم چکید اشک فراقت ز چشم ما ای کشتۀ فتاده به هامون کربلا کی می‌شود دوباره بیاید بهار وصل هر روز و شب به عکس حرم دیده دوختیم هرجا که بود نام تو عاشق دوید و رفت دل شد هوایی حرم و پر کشید و رفت ما مانده‌ایم و از غم هجر تو سوختیم هرجا که بود نام تو و یاد اربعین گفتیم از مسیر نجف کربلای تو عالم شده اسیر نجف کربلای تو ای عشق آسمانی و ای دلبر زمین این روزها که روضۀ تو روزی دل است سرگشتگان بزم عزای توییم ما شب‌ها خراب شور و نوای توییم ما صبر از غم فراق چه جان‌کاه و مشکل است شد اربعین و باز نشد راه یا حسین ما مانده‌ایم خسته و دل مبتلای توست هرجا که می‌رویم غم کربلای توست از دوری تو دربه‌دریم آه یا حسین شد اربعین و زینب غمدیده‌ات رسید اما از او نپرس که دردانه‌ات کجاست سیمای او گواه همه درد و داغ‌هاست دیدی چطور خواهر رعنای تو خمید؟ از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام هرجا که پا گذاشت سرت را به نیزه دید خون گریه کرد و گیسویش از غصه شد سپید اما چه کرد با دل زینب عذاب شام... ✍️ ، اربعین ۱۳۹۹ 🏴
به زیر سایه‌ی زلف تو آمده‌‌ست دلم به غم بگوی که این خسته در پناه من است 🏴