eitaa logo
آیت الله شیخ عباس اخوان
684 دنبال‌کننده
33 عکس
22 ویدیو
21 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری می‌گردد سعی بر این است که حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده و اگر احیاناً منبع مورد نظر یافت نشد، منابع نزدیک‌تر به موضوع آورده شود تا محققین محترم بهره‌مند گردند یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله شیخ عباس اخوان
خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «إنَّ الله حرم الجنّة على كلَّ فاحش بذي قليل الحياء، لايبالي ما قال و لا ما قيل فيه» ج۱ص۱۴۹ گفتن و رعایت و نسبت حیا به /راه رعایت حیاء بی حیایی انسان را به بی‌حساب حرف زدن می‌کشاند/ مسئولیت انسان نسبت به سخن گفتن: مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ #ق :۱۸/ عاقبت عدم رعایت شئون در سخن گفتن به بی دینی می‌کشد که همان گروه سابق‌الذکر است «إنَّ الله حرم الجنّة على كلَّ فاحش بذي قليل الحياء، لايبالي ما قال و لا ما قيل فيه» و و در عربی یعنی کسی‌که ابایی از بی‌پروایی و دریدگی ندارد؛ وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًا :۳۲؛ آیه در مقام بیان این است که قرب و نزدیکی به فاحشه است همان سخن به درشتی و ناروایی است قلیل‌ الحیاء؛ بحث از کم حیا است که بهشت نمی‌رود؛ گاهی انسان به خود تلقین می‌کند که من بی‌حیا نیستم که از مقولهٔ اثبات و خودفریبی است/ انسان‌ها حالاتشان هرکسی با دیگری فرق دارد/انسان موجود بسیار عجیب و پیچیده‌ای است/مصادیق متعدد اقناع نفس حتی در جنایتکاران که در خیال خودشان دارند کار نیکو می‌کنند/ نفس انسان میزان‌الحراره عجیبی دارد/ موش و گربه بازی نفس!/ جریانی به نقل از به نقل از مرحوم آیت‌الله شیخ : ملا شدن چه مشکل، آدم شدن محالِ/نقل جریانی از مرحوم آیت‌الله شیخ پیرامون پدرشان مرحوم آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی در دوران جوانی؛ طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد در لسان اهل یعنی جایی وظیفه کردن بودن صبر نکردیم/وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَىٰ قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ :۲۰؛ یاری مردم مناطق پایین به علیهم‌السلام؛ از اقصی المدینة بوده/ / تصنعی نبودن حالات «يرون في أنفسهم أنّهم أشرار، وإنهم لأكياس وأبرار» ج۱ص۱۴۹ «إنَّ الله حرم الجنّة على كلَّ فاحش بذي قليل الحياء، لايبالي ما قال و لا ما قيل فيه» حرمت بر کم حیای بد زبان «لايبالي ما قال و لا ما قيل فيه» جلوه به حیوانیت در کسانی‌که چیزی در کف ندارند/ انسان دارا و صاحب است صلی الله علیک یا مولانا یا صاحب العصر و الزمان ما بدین در نه پِیِ حشمت و جاه آمده‌ایم از بد حادثه این جا به پناه آمده‌ایم رهروِ منزلِ عشقیم و ز سرحدِّ عَدَم تا به اقلیمِ وجود این همه راه آمده‌ایم آبرو می‌رود ای ابرِ خطاپوش ببار که به دیوانِ عمل نامه سیاه آمده‌ایم یادی از مرحوم آیت‌الله شیخ (۴شهریور۱۴۰۱) به خدا که ز غیر تو بیزارم وز خویش همیشه در آزارم آوارۀ کوه و بیابانم سرگشتۀ کوچه و بازارم چون مرغ شب آویزم همه شب روزانه چو بلبل گلزارم مولای من یابن الحسن یوسف فاطمه رنجورم و باز مرنجانم بیزارم و باز نیازارم آن خاطر نازک را ترسم کز زاری خویش بیازارم من مفتقر سودا زده‌ام اینست متاعم و ابزارم دیوان یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن تا به کی ای نوش جان می‌زنیم نیشتر زخم از این بیشتر یا دل از این ریش‌تر ز آه من اندیشه کن بیخ جفا تیشه کن مهر و وفا پیشه کن بیشتر از پیشتر در نظر اهل دل سادگی آزادگی است جز متصنع مدان از همه بدکیش‌تر ای به نصاب جمال یافته حدّ کمال نیست مرا آرزو جز نظری بیشتر خرمن حسن تو را موقع احسان بود مفلسم و مفتقر از همه درویش‌تر دیوان یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن توسل به علیه‌السلام و بان الانکسار فی وجه الحسین... بود امیدم تا مرا یاری کنی سالها بهرم علمداری کنی ای دریغا شد امیدم نا امید بی برادر گشتم و پشتم خمید سیدنا المظلوم یا اباعبدالله سیدنا الغریب یا اباعبدالله سیدنا العطشان یا اباعبدالله ۲۸محرم ۱۴۴۴ ۱۴۰۱٫۶/۴ https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ایام إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٍ (۴۹) و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ (۵۰) وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَآ أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ (۵۱) وَ كُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی ٱلزُّبُرِ (۵۲) وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُّسْتَطَرٌ :۵۳ خدای متعال در کریم ما را ملتفت به ریشه مسائل و تبیین آن با طرح بحث در و به اینکه منشأ ماده از بحث جزء لا یتجزاء رسید به و سپس با شکافت اتم رسید به ذرات اتم و تا رسید به اینکه در سال ۲۰۱۲ در به این رسیدند که منشأ ماده یک شیء یک بعدی است که از پدید آمده است که البته این هیچ، با متفاوت است و این همان بحث است که می‌گوید: منشأ ماده عالم ورای ماده است؛ مشایعت با قطرات باران: وَ مُشَیعِی الثَّلْجِ وَ الْبَرَدِ، وَ الْهَابِطِینَ مَعَ قَطْرِ الْمَطَرِ إِذَا نَزَلَ، وَ الْقُوَّامِ عَلَی خَزَائِنِ الرِّیاحِ، وَ الْمُوَکلِینَ بِالْجِبَالِ فَلَا تَزُولُ وَ الَّذِینَ عَرَّفْتَهُمْ مَثَاقِیلَ الْمِیاهِ، وَ کیلَ مَا تَحْوِیهِ لَوَاعِجُ الْأَمْطَارِ وَ عَوَالِجُهَا. صلوات الله علیه دعای سوم؛ اتصال هر امر به عالم ماورای ماده؛ ذره و عدم قصد توسط محققین آن؛ الاهیون به عالم ورای ماده عالم می‌گویند که در باور فیزیکدان با نگرش فیزیکی‌اش هیچ می‌شود در حالی‌که هیچ نیست بلکه یک حیثیت ورای ماده است؛ وَ إِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَآئِنُهُۥ وَ مَا نُنَزِّلُهُۥٓ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ :۲۱؛ چیزی در این عالم نیست بلکه ما محاسبه آن را نمی‌دانیم؛ به کار بردن عبارت بی‌شمار برای ستارگان توسط برخی به علت عدم علم به محاسبه آن بوده وگرنه در بی‌شمار نیست و محاسبه دارد؛ جایی است که اصل هر چیزی آنجاست؛ «بقدر معلوم» یعنی اندازه آن مشخص است؛ وَ عِندَهُۥ مَفَاتِحُ ٱلْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَآ إِلاَّ هُوَۚ وَ يَعْلَمُ مَا فِی ٱلْبَرِّ وَ ٱلْبَحْرِۚ وَ مَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَ لاَ حَبَّةٍ فِی ظُلُمَٰتِ ٱلْأَرْضِ وَ لاَ رَطْبٍ وَ لاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِی كِتَٰبٍ مُّبِينٍ :۵۹؛ در آیه که کلید عالم غیب است را خدا می‌داند که به علیهم‌السلام خود آموخته است؛ رد بر نظر در مورد و و قطع ارتباط با این عالم؛ امر به سؤال صلی‌الله علیه وآله وسلم از رسولان قبلی: وَ سْـَٔلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنَآ أَجَعَلْنَا مِن دُونِ ٱلرَّحْمَٰنِ ءَالِهَةً يُعْبَدُونَ :۴۵؛ انتقال فلسفه و علوم از به و نوع پوشش اساتید غربی با و که عبا به شنل و عمامه به کلاه مندیل دار که شبیه تحت‌الحنک عمامه است تبدیل شد چون این علوم از به ایشان رسید؛ جریان که با محاسبات هندسی که از مسلمین گرفته بود مالیات مردم را محاسبه می‌کرد و چون مردم به این کار آگاهی نداشتند این کار پاپ را می‌دانستند و به او پاپ شیطان می‌گفتند؛ محاسبه داشتن همه عالم؛ بیشتر بودن تعداد اتم‌های یک حبه قند از تمام دانه‌های شن کره زمین که هر کدام از این‌ها طول موج و انا الحق خودش را دارد که نه تقابل و نه تداخل با شیء دیگر ندارد چنان لطف او شامل هر تن است که هر بنده گوید خدای من است علی‌السویه بودن به همه‌چیز؛ روایات دال بر کم و زیاد شدن عمر انسان بر اثر برخی امور مربوط به است که مربوط به علم ملائکه است نه ؛ رقم تمام محاسبات در لیله قدر زده می‌شود و این یکی از شئون فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها است؛ : كان النبي (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) يعظم شأنها و يرفع مكانها، و كان يكنّيها بأمّ أبيها و يحلّها من محبّته محلّا لا يقاربها فيه أحد و لا يوازيها. تألیف ج۱ص۴۳۸؛ یکی از معانی ام ابیها: محاسبه وجود ملکی خود پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم هم در وجود حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها انجام می‌گیرد السلام علیک یا ایتها الصدیقة الجلیلة الجمیلة ذات الاحزان الطویلة فی المدّة القلیلة المخفیة قبرها المجهولة قدرها فاطمة الزهرا بنت رسول الله دختر فکر بکر من، غنچه لب چو وا کند از نمکین کلام خود حق نمک ادا کند طوطی طبع شوخ من گر که شکر شکن شود کام زمانه را پر از شکر جان‌فزا کند بلبل نطق من ز یک نغمه عاشقانه‌ای گلشن دهر را پر از زمزمه و نوا کند خامه مشک‌سای من گر بنگارد این رقم صفحه روزگار را مملکت ختا کند نظم برد بدین نسق از دم عیسوی سبق خاصه دمی که از مسیحا نفسی ثنا کند
آیت الله شیخ عباس اخوان
شب اول رجب المرجب ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۱۰/۲۲ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام إيّاك و الكبر على أوليائي، و الاستطالة بعلمك فيمقتك الله، فلا تنفعك بعد مقته دنياك ولا آخرتك، و كن في الدنيا كساكن الدار ليست له، إنما ينتظر الرحيل» ج۱ص۱۵۶ دو فقره: بر الهی و در کبر بر اولیای الهی؛ امتیاز دانش در امور مختلف و بر آن؛ جریانی از مرحوم آیت‌الله شیخ محمد و فرمایش ایشان: در محضر الهی باید گدایی کرد، گدایی کرد، گدایی؛ امکان و چشیدن بدون دانستن در برخی افراد و ضرورت مواظب بودن بر مفاخره بر ایشان که سبب و الهی می‌گردد؛ نقلی از یکی از علمای «يا هشام إيّاك و الكبر على أوليائی» در عبارت «اولیایی» ممکن است کبر بر اولیای الهی باشد بنابر اینکه باشد و یا کبر بر اولیای علیه‌السلام؛ امر امام کاظم علیه‌السلام بر برخی از اولیای خود که خودشان را به حالت بزنند مثل : نقل است كه هارون به واسطۀ حفظ‍‌ ملك عقيم همواره در دفع امام واجب التعظيم بود و بهانه‌ها مى‌انگيخت كه آن حضرت را به درجۀ شهادت برساند و خاطر از ممر او جمع گرداند تا آنكه در آن ايام امام را متهم به داعيۀ خروج نمود و از متقيان زمان خود يكى از آن جمله بهلول بود استفسار اباحۀ قتل امام معصوم نمود ديگران فتوى دادند و بهلول به خدمت حضرت امام رفت و از صورت واقعه خبر داد و التماس نمود كه او را در آن باب ارشادى نمايد آن حضرت فرمودند كه خود را گسسته مهار و ديوانه و بى‌وقار ظاهر مى‌ساز بهلول به مقتضاى اشارۀ واجب‌الاطاعه عمل نموده خود را از تكليف هارون خلاص فرمود ج۲ص۱۴؛ بودن بهلول: مجنون- بهلول بن عمرو - كوفى صوفى، عالم عارف كامل، كاشف از اسرار فنون و معروف به بهلول مجنون .... بنوشته روضات الجنّات از خواص تلامذه حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام و بفنون آداب و حكم و معارف عارف و از جمله مفتيان زمان خود بود و موافق طريقت حقّه جعفريّه فتوى ميداد تا وقتيكه هرون قتل حضرت امام موسى بن جعفر علیه‌السلام را تصميم داده و خواستار فتوى شرعى گرديد. همه مفتيان بلد ببهانه داعيه خروج، به مهدور الدّم بودن آن امام معصوم علیه‌السلام فتوى دادند. فقط بهلول خوددارى نمود و قضيه را پنهانى بعرض حضور آن حضرت رسانيده و خواستار هدايت و ارشاد طريق نجات گرديد، حسب الاشاره آن حضرت تجنّن كرده و در انظار ايشان اظهار سفه و هذيان مينمود تا بدان وسيله حفظ ديانت و احقاق حق و ابطال باطل كند و موفق بوظائف امر بمعروف و نهى از منكر گردد. چنانكه جابر جعفى سابق الذّكر نيز كه از اصحاب اسرار ائمّه اطهار علیهم‌السلام بوده محض اينكه در نشر مناقب ايشان اهتمام داشته والى كوفه مأمور بقتل او و فرستادن سرش نزد خليفه گرديد بدين‌جهت هنگام رفتن بكوفه از طرف قرين الشرف حضرت امام باقر علیه‌السلام مأمور به تجنّن شد و بدان وسيله مستخلص گرديد. در روضات بعد از اين جمله گويد الّا اينكه جنون جابر ادوارى و بجهت قلّت تقيّه در زمان امام باقر و امام صادق علیه‌السلام مخصوص بهمان اوقات بوده بخلاف جنون بهلول كه بجهت كثرت و شدت تقيّه در زمان او اطباقى و در تمامى عمر خود بحالت جنون بوده است. تألیف مرحوم محمدعلی ج۵صص۲۰۶-۲۰۷؛ اظهار کردن در مقابل اولیای مخفی الهی و عواقب تلخ آن «يا هشام إيّاك و الكبر على أوليائي، و الاستطالة بعلمك فيمقتك الله، فلا تنفعك بعد مقته دنياك ولا آخرتك، وكن في الدنيا كساكن الدار ليست له، إنما ينتظر الرحيل» یعنی چیزی را که بلدی پیش دیگران ابراز کنی و اظهار فخر بدان‌ها نمایی؛ گردن‌کشی نزد اولیای الهی و عاقبت آن که شکستن گردن انسان توسط خداست؛ نهایت عداوت‌ورزی است؛ بعد از مورد غصب الهی واقع شدن نه دنیا به درد شخص می‌خورد نه آخرت؛ جریانی از شخصی که پس از ابتلایی می‌گفت خدایا فقط برای دنیایم باشد نه آخرت؛ جریانی از ابتلای ساعتچی حرم علیه‌السلام از قول مرحوم ؛ خطر وقت الهی در مورد شخصی که به حرفی که می‌زند نمی‌کند: كَبُرَ مَقْتًا عِندَ ٱللَّهِ أَن تَقُولُوا۟ مَا لاَ تَفْعَلُونَ :۳؛ فرمایش استاد پیرامون معامله واجب کردن با رفتن و کنایه شخصی به ایشان؛ دشمنی کردن با خدا و شدن خدا با شخص؛ فرمایش مرحوم آیت‌الله در مورد دو نفر در اشرف؛ اقتدای عظام تقلید نجف اشرف به مرحوم آشیخ علی و قداست و ورع ایشان؛ استطاله علمی کردن یعنی علم خودت را به رخ بکشی که نتیجه‌اش مقت الهی است که نتیجه‌اش عدم نفع در دنیا و است؛ نتیجه عمل خیر و عمل شر در برخی موارد: عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ