eitaa logo
آیت الله شیخ عباس اخوان
686 دنبال‌کننده
33 عکس
22 ویدیو
21 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری می‌گردد سعی بر این است که حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده و اگر احیاناً منبع مورد نظر یافت نشد، منابع نزدیک‌تر به موضوع آورده شود تا محققین محترم بهره‌مند گردند یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله شیخ عباس اخوان
خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام بئس العبد عبد يكون ذا وجهين و ذا لسانين يطري أخاه إذا شاهده، و يأكله إذا غاب عنه، إن اُعطي حسده و إن ابتلى خذله» ج۱ص۱۵۰ یکی از بدترین بدی‌ها است؛ مثال به ساخت در که از اول با محاسبه اشتباه ساخته شده؛ مثال‌هایی در مورد مشکلات عدم تدبیر یا تدابیر سوء در طول ؛ برخی از تدابیر سوء مثل از است/تشریح اینکه چرا شخص دورو و می‌شود/نتیجه دورویی و دوزبانی و بیچارگی است؛ وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ :۱۹/یکی از بدترین بیماری‌های است؛ تبیین بی‌هویتی به اینکه انسان خودش نمی‌داند که چی است که نتیجه‌اش گاهی می‌شود انسان یا انسان سه شخصیتی و ؛ انسان دو شخصیتی نمی‌تواند زندگی خود را بکند؛ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ :۱۵۰/وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ :۱۹؛ بیماری بی‌هویتی هر قبله‌ای که بینی بهتر ز خودپرستی کسی‌که ندارد او دستاویز ندارد/از علل سختی‌های شخص این است که خود را جوابگوی به کسی نمی‌بیند؛ کسی‌که عروه و دستاویز نداشته باشد در جامعه با بی‌هویتی پیش می‌رود. از مواردی که از بی‌هویتی نشأت می‌گیرد دو رو شدن انسان است؛ انسان شریف و با و نه کسی را می‌کند و نه به کسی می‌زند چون تکلیفش با خودش مشخص است ولی انسان و دو رو در برابر هرکسی یک رفتاری دارد که در حقیقت دارد ریشه خودش را می‌زند برای همین حضرت علیه‌السلام می‌فرماید: «بئس العبد» این بد آدمی است. «بئس العبد عبد يكون ذا وجهين و ذا لسانين يطري أخاه إذا شاهده، و يأكله إذا غاب عنه» دو رو و دو چهره در برابر خود تعریف زیاد از او می‌کند و در پشت سر او مشغول خوردن اوست، «یأکله إذا غاب عنه» یعنی او را می‌کند؛ وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ :۱۲. «إن اُعطي حسده و إن ابتلى خذله» برخی بدی‌ها در انسان ریشهٔ بدی‌های دیگر می‌شود؛ در مسائل و در انسان‌ها اشتراک دیده می‌شود؛ علمای (به معنای خاص) ریشه‌یابی نمی‌کنند و سراغ ظاهر می‌روند که مثلاً غیبت نکن، تهمت نزن و امثالهم اما ریشه اینکه چرا انسان غیبت می‌کند در این علم نمی‌گنجد بلکه این ریشه‌ها در روانشناسی و مباحث معرفتی پیدا می‌شوند؛ خاطره‌ای از دوران کودکی استاد و عدم علاقه به غذا خوردن؛ تفاوت مدل طبابت اطبای و اطبای ؛ امام علیه‌السلام در این‌جا در مقام ریشه‌یابی امر است و می‌فرماید: بد بنده‌ای است که صاحب دو زبان و دو چهره است که نتیجه‌اش بی‌هویت شدن شخص است و جهت اینکه این‌طور شپده این است که کسی را ندارد که به او چنگ بزند و تکیه کندو مقتدای خودش کند بنابراین دنبال از راه دیگری است و در این موقع می‌گوید همه‌چیز باید مال من باشد تا من به آرامش برسم هر قبله‌ای که بینی بهتر ز خودپرستی بهتر از است و یکی از مقصودهای در کلماتش همین است که مورد انتقاد واقع شده است؛ جریانی از پدر مرحوم که بوده است؛ کریم و را تأیید نمی‌کند ولی در قبال هیچ آن را بهتر می‌داند؛ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا :۴۰؛ فرمایش مرحوم آیت‌الله به خارج از کشور در مورد عدم تخریب جایگاه کلیسا و توصیه به مبارزه با منکرین اصل انسانی که هیچ چیزی را قبول ندارد و خودش بخواهد تدبیر کند «والله وراء القصد» و «عَرَفْتُ آللّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ العَزَائِمِ، وَحَلِّ آلْعُقُودِ، وَنَقْضِ آلْهِمَمِ» و «وَاللَّهُ مِنْ وَرَائِهِمْ مُحِيطٌ» :۲۰؛ این انسان این‌ها را نمی‌فهمد و فقط می‌گوید: «منم» و در این هنگام می‌خواهد همه‌چیز را تدبیر کند و این انسان در مقابل «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» :۱۵۶، می‌بیند چون همه‌چیز را در خودش می‌بیند و این شخص می‌شود و و ... «إن اُعطي حسده و إن ابتلى خذله» اگر نعمت در دیگران ببیند می‌ورزد و اگر آن‌ها را مبتلا ببیند آن‌ها را خوار و ذلیل می‌کند؛ سنت کشی توسط این افراد؛ تمام این رذائل ریشهٔ دارد و ریشهٔ تمام روان‌پریشی‌ها خدا نداشتن است؛ انسان همه‌طلب است که یا بیرون خود اوست که (انا لله و انا الیه راجعون) یا در درون خود اوست
آیت الله شیخ عباس اخوان
خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام الغضب مفتاح الشرّ، و أكمل المؤمنين إيماناً أحسنهم خُلقاً، و إن خالطت الناس فإن استطعت أن لا تخالط أحداً منهم إلّا من كانت يدك عليه العليا فافعل.» ج۱ص۱۵۱ دستورات بسیار از علیهم‌السلام پیرامون روابط ؛ واکنش‌های مختلف انسان در هنگام نرسیدن به اهداف خود در مواجهه با دیگران مثل و به جای امر؛ واکنش و در روابط با دیگران؛ یکی از علل غضب و خشمگینی ناکام دیدن شخص در رسیدن به اهداف خود است؛ خطر بیشتر خشم و غضب نسبت به یأس و عجله زیرا در حالت خشم انسان به نوعی جنون مبتلا می‌شود و در آنجاست که برخی از اعصاب تحریک می‌شود زیرا قوای ضعیف شده است، لذا دست به امور بسیار خطرناک می‌زند؛ در مقدس یکی از جاهایی که انسان مورد قبول نیست در مورد خشمگین بودن است، مثلاً اگر کلامی گفت که کلامش بود این از سوی او قبول نیست یا مثلاً مالی را کرد که در برخی مواردش قبول نیست چون از حالت طبیعی خارج شده و در برخی موارد حتی برایش ذکر شده است؛ روایتی پیرامون کنترل خشم و غضب توسط جناب رضی‌الله‌عنه «يا هشام الغضب مفتاح الشرّ» حکایتی از سوءقصد به افشار و بدبینی به پسرش و کور کردن او؛ تجارب نادرشاه از وقایعی که از صفوی در خاطر داشتند که پسرش زندانی‌اش کرد و به جایش نشست؛ بی‌دینی نادرشاه ولو در ظاهر بوده؛ مستشاران نادرشاه؛ اعتقاد سخیف نادرشاه در مورد عاقل‌تر بودن او از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم؛ منشأ جنون نادرشاه این بود که خشم خود را در مورد کور کردن پسرش کنترل نکرد؛ نقلی از قاجار و مخالفت با دستور وی توسط عالم و ادامه جریان؛ تحلیل مشکل شرایط داخلی در دوران فتحعلی شاه قاجار به علت شدید مردم از دوران قاجار ؛ عواقب ندامت بار تصمیم‌گیری در هنگام غضب و خشم و بی عقلی؛ ذکر نمونه‌ای از تصمیم نابخردانه هنگام غضب؛ مکرر و تند گاهی عواقبی که برای غضب هست را به دنبال دارد. تصمیمات انسان باید تابع و باشد؛ یکی از عوامل بیرون کننده انسان از تصمیم عاقلانه غضب است که حضرت علیه‌السلام به‌عنوان کلید ذکر می‌کنند؛ هنگام غضب باید خود را از حیطه و میدان غضب بیرون آورد. معصومین علیهم‌السلام در عین بیان مطالب بلند معارفی، انسان اجتماعی می‌کردند؛ ضرورت بلد بودن زندگی در عین بودن؛ دید بسیار بد برخی از مدعیان تدین در برخورد و مواجهه با مردم. «يا هشام الغضب مفتاح الشرّ، و أكمل المؤمنين إيماناً أحسنهم خُلقاً» حیطه وسیع‌تر از گشاده‌رویی؛ خوش خلقی این است که انسان در جای خودش به درستی عمل بکند و آنچه که لازمهٔ تعامل هست آن را انجام بدهد، مثلاً در جای خشم اخم کند؛ رذیلهٔ بدخلقی در غیر جای خود؛ جریانی از و دشمنان بسیار او در زمان ؛ تقابل دو جریان مرحوم آخوند خراسانی و مرحوم ؛ جریانات بسیار از حسن خلق آخوند خراسانی؛ نمونه‌ای از نیکوی مرحوم آیت‌الله که با آنکه و صاحب کتاب بود کتاب مرحوم آیت‌الله شیخ را که معاصر وی بود در درس خارج تدریس و بحث می‌کرد؛ نمونه‌ای از برخورد متواضعانه مرحوم خوانساری با مرحوم شیخ محمد تقی آملی؛ و مرام پهلوانی. «و أكمل المؤمنين إيماناً أحسنهم خُلقاً، و إن خالطت الناس فإن استطعت أن لا تخالط أحداً منهم إلّا من كانت يدك عليه العليا فافعل.» اختلاط و هم‌نشینی ضروری با به شرط دست بالا داشتن نسبت به آن‌ها یعنی دست دهنده داشته باش. صلی الله علیک یا مولانا یا صاحب العصر و الزمان تا به کی ای نوش جان می‌زنیم نیشتر زخم از این بیشتر یا دل از این ریش‌تر ز آه من اندیشه کن بیخ جفا تیشه کن مهر و وفا پیشه کن بیشتر از پیشتر در نظر اهل دل سادگی آزادگی است جز متصنع مدان از همه بدکیش‌تر ای به نصاب جمال یافته حدّ کمال نیست مرا آرزو جز نظری بیشتر خرمن حسن تو را موقع احسان بود مفلسم و مفتقر از همه درویش‌تر دیوان یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن مهر تو رسانده به ماه مرا وز چه به ذروه جاه مرا افسوس كه طالع تيره من بنشاند به خاك سياه مرا جز خرقه فقر و فنا نبود تشريف عنايت شاه مرا عمرى به درش برديم پناه نگرفت دمى به پناه مرا در رهگذرش چون خاك شدم بگذشت و نكرد نگاه مرا چون گرد دويدم در عقبش بگذشت و گذاشت به راه مرا سوزاند مرا چندان كه نماند جز شعله ناله و آه مرا من سوخته تو و مفتقرم ديگر مستان به گناه مرا دیوان یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن
آیت الله شیخ عباس اخوان
خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام عليك بالرفق، فإنّ الرفق يمنٌ و الخرق شؤمٌ. إنّ الرفق و البرّ و حسن الخلق يعمّر الديار، و يزيد في الرزق. يا هشام قول الله: «هل جزاء الاحسان إلّا الاحسان» جرت في المؤمن والكافر، و البرّ و الفاجر، من صنع إليه معروف فعليه أن يكافئ به، و ليست المكافاة أن تصنع كما صنع حتّى ترى فضلك، فإن صنعت كما صنع فله الفضل بالابتداء.» ج۱صص۱۵۱ـ۱۵۲. علیهم‌السلام در عین بیان مطالب بلند معارفی، ظرائف را نیز بیان فرموده‌اند؛ عظمت مقام مرحوم و جریانی از دعوت ایشان از مرحوم که صاحب فضلی در اشرف بوده است، برای جلسه موعظه و روضه؛ نیاز همگان به نکات مربوط به و ؛ ظرائف کم‌نظیر در روایت اولی‌الالباب و فرمایشات موسی بن جعفر علیهماالسلام خطاب به هشام. «يا هشام عليك بالرفق» تبیین جایگاه به‌عنوان ملایمت و کردن که از نکات ظریف است؛ نقلی از دوران کودکی استاد و خاطره‌ای از مرحوم پدر استاد از سفر حج و برخورد با ؛ نقل جریانی از شب عروسی والدین استاد؛ نقل جریانی از راننده‌ای بسیار با ادب. «فإنّ الرفق يمنٌ و الخرق شؤمٌ» رفقا و مدارا (یمن=) شگون دارد. (شؤم=) از خشم خود را در مقام دریدگی قرار دادن و پریدن به کسی. «إنّ الرفق و البرّ و حسن الخلق يعمّر الديار، و يزيد في الرزق.» مدارا کردن و و سلب آبادی دیار و شهرهاست و و را زیاد می‌کند زیرا اثر نیکوی رفق و مدارا در مؤمن و غیر مؤمن وارد می‌شود. «يا هشام قول الله: «هل جزاء الاحسان إلّا الاحسان» جرت في المؤمن و الكافر، و البرّ و الفاجر، من صنع إليه معروف فعليه أن يكافئ به، و ليست المكافاة أن تصنع كما صنع حتّى ترى فضلك، فإن صنعت كما صنع فله الفضل بالابتداء.» مطلبی پیرامون جزای و نیکی یا بدی است در ؛ اتق من شر من احسنت إلیه تألیف ابواسحاق ج۵ص۷۱؛ تعلیم کریم این است که جزای نیکی کردن نیکی است: هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ :۶۰. «يا هشام قول الله: «هل جزاء الاحسان إلّا الاحسان» جرت في المؤمن و الكافر، و البرّ و الفاجر. من صنع إليه معروف فعليه أن يكافئ به، و ليست المكافاة أن تصنع كما صنع حتّى ترى فضلك، فإن صنعت كما صنع فله الفضل بالابتداء.» جزای احسان احسان است چه طرف طرف مقابل باشد چه و چه (برّ=) باشد و چه ؛ احسان در مقابل احسان رفع دین است بلکه می‌فرماید تو باید از او سر باشی تا باشی و با کرامت و احترام خاصی به تو احسان کرده؛ حکایتی از مرحوم پدر استاد و ختم قرآنی برای مولف کتاب تحفه حکیم؛ دستوری برای رفع لاغری ج۱ص۲۲۵؛ رعایت درست و کامل اهل تحقیق برای جزای احسان؛ این است که انسان باید دست بالا را نسبت به مردم داشته باشد؛ نکته‌ای در مورد جمع اینکه آیا جزای نیکی کردن نیکی کردن است و یا بدی کردن به اینکه گاهی اگر احسان کردی نباید دیگر منتظر بمانی و آن که می‌ایستد گاهی مصداق این می‌شود که جزای نیکی بدی می‌شود برایش یعنی انتظار دارد که در مقابل احسانی که به شخص مقابلش کرده احسانی ببیند از او که نتیجه عکس می‌دهد؛ إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا :۹؛ برخی از مردم در قبال احسان پنجه به صورت احسان کننده می‌زنند؛ جریانی از قاجار که خود وی شخصی بوده در عین جنایتکار بودن باهوش و در زندگی فردی متدین بوده است؛ ضرورت اینکه حوری احسان بکنی که با گذاشتن نباشد که در غیر اینصورت ممکن است در قبال این منت گذاشتن بعداً طرف احسان دیده به دل بگیرد؛ حکایت نانوا را داخل تنور کردن مربوط به است [نه ]؛ جزای الهی به کسی‌که احسان کرده و منتظر احسان نمانده این است که خدای متعال به او شأن و جایگاه می‌دهد؛ إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ :۱۰. السلام علیک یا مولانا یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین پس پس با زبان پر گله آن بضعة الرسول رو در مدينه کرد که يا ايهاالرسول اين کشته فتاده به هامون حسين توست وين صيد دست و پا زده در خون حسين توست صلی علیک ملیک السماء هذا حسینک مرمل بالدماء مقطع الاعضاء مسلوب العمامة و الرداء حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان شب هفتم رجب المرجب ۱۴۴۴ ۱۴۰۱/۱۱/۸ https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام من تعظّم في نفسه لعنته ملائكة السماء و ملائكة الأرض، و من تكبّر على إخوانه و استطال عليهم فقد ضادّ الله، و من ادّعى ما ليس له فهو اعنى لغير [رشده].» ج۱ص۱۵۴ اهمیت موضوع کردن در علم و ؛ ادعا کردن جهات مختلفی دارد مثل اینکه انسان را در آن‌چه که نیست وارد معرکه می‌کند مثل اینکه و امری دارد که در آن وارد نیست که بدون تردید پس از ورودش مفتضح می‌شود؛ دعوت به اینکه در حدود مرزهایی که توان دارید گام بردارید؛ برخی در سابق با در یک شغل ضعیف یک خانواده را می‌گرداندند ولی چه بسیار در دوران ما دیده شده که افرادی با سودای رسیدن به اهدافی که خبرویت در رسیدن به آن ندارند بدبخت شده‌اند چون خودشان را در معرض امری قرار داده‌اند که شأن آن را ندارند که این افراد یا در نزد خودشان ادعای واهی دارند و یا اینکه گاهی این ادعای گزاف را در معرض دید دیگران قرار می‌دهند که روانشناسان و بیشتر به جنبه ادعای نزد خود اشخاص می‌پردازند تا به آسیب‌هایی همچون مبتلا نشوند مسأله «اندازه نگهدار که اندازه نکوست» ( ) فقط مربوط به امور خوردنی و آشامیدنی نیست بلکه در همه امور سرایت دارد حتی در امری مثل دادن؛ جریاناتی از هدایای برخی افراد که بیش شأن و اندازه خود هدیه دادند؛ در شرع وارد شده که در هدیه دادن شأن خود را رعایت کنید؛ اندازه نگه نداشتن سبب می‌شود انسان مدعی بشود و سبب محرومیت او از خوبی‌هایی می‌گردد «و من ادّعى ما ليس له فهو اعنى لغير [رشده].» کسی‌که ادعایی کند که اندازه او نباشد خودش را از ترقی بازداشته است؛ کثرت افرادی که حدود خود را نگه نداشتند و زمین خوردند؛ رَحِمَ اَللَّهُ اِمْرَءً عَرَفَ قَدْرَهُ وَ لَمْ يَتَعَدَّ طَوْرَهُ ص۳۷۳؛ این رحم الله است علی‌الظاهر نه یعنی خدا بر کسی است که اندازه خودش را می‌داند که این شخص می‌تواند درست کند؛ ادعا یعنی بی‌جایی دارد و خودش را خورده؛ جریانی از شخص بیماری که تحمل شنیدن بیماری خود را نداشت؛ بسیاری از کسانی که در دین گذاشتند کسانی بودند که نسبت به خود بیهوده داشتند و عده‌ای را گمراه کردند و دروغی را به دین بستند؛ فرمایش مرحوم آیت‌الله سید شهاب‌الدین پیرامون علت اصلی انحراف سردستهٔ فرقه (از شاخه‌های ) به علت و ادعای بی‌جای میرزا و جریان به دنبال رفتن وی در پشت‌بام منزلش در و مجنون شدنش؛ آثار دیوانگی میرزا محمدعلی باب در جریان محاکمه‌اش توسط در در حضور ولیعهد زمان ؛ ادعای بی‌جای به جا آوردن در حد شخصی مثل مرحوم ؛ اَلْكَمَالُ كُلُّ اَلْكَمَالِ اَلتَّفَقُّهُ فِي اَلدِّينِ وَ اَلصَّبْرُ عَلَى اَلنَّائِبَةِ وَ تَقْدِيرُ اَلْمَعِيشة ص۲۹۲؛ اهمیت تقدیر المعیشة و اندازه نگه داشتن در ؛ جریانی جالب منقول از کتاب تألیف میرزا عبدالرسول پیرامون ملاقات روحانی‌ای که اهل بود (ولی توان رعایت کسوت را نداشت) با مرحوم آیت محلاتی؛ وصف حال آیت الله حاج آقا مرجع تقلید در ؛ فرمایش در سخنرانی خود در مورد (۴ آذر۱۳۴۳: «ای مراجع، ای آقایان، ای نجف، ای قم، ای مشهد، ای تهران، ای شیراز، من اعلام خطر می‌کنم») منظور خطاب به حاج بهاءالدین محلاتی بوده است؛ ماجرای شدن مرحوم آقای صاحب تالیفات و ؛ وصف شهر در حدود دهه چهل شمسی؛ برخورد جالب در قم (حضرات آیات و و کوه کمره‌ای) به همراه با مرحوم شریف رازی؛ اگر کسی در وادی وارد بشود که نداشته باشد نمی‌تواند کار را به جایی برساند؛ سیره حاجی قدیم در تدبیر برای خود در پادویی کردن پیش دیگران تا بتواند بازاری بشود؛ ادعای بی‌جا نزد دیگران سبب شدن با آن وادی می‌شود؛ النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا «و من ادّعى ما ليس له فهو اعنى لغير [رشده].» ۱۴۰۲/۱/۱۵ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
شب اول رجب المرجب ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۱۰/۲۲ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام إيّاك و الكبر على أوليائي، و الاستطالة بعلمك فيمقتك الله، فلا تنفعك بعد مقته دنياك ولا آخرتك، و كن في الدنيا كساكن الدار ليست له، إنما ينتظر الرحيل» ج۱ص۱۵۶ دو فقره: بر الهی و در کبر بر اولیای الهی؛ امتیاز دانش در امور مختلف و بر آن؛ جریانی از مرحوم آیت‌الله شیخ محمد و فرمایش ایشان: در محضر الهی باید گدایی کرد، گدایی کرد، گدایی؛ امکان و چشیدن بدون دانستن در برخی افراد و ضرورت مواظب بودن بر مفاخره بر ایشان که سبب و الهی می‌گردد؛ نقلی از یکی از علمای «يا هشام إيّاك و الكبر على أوليائی» در عبارت «اولیایی» ممکن است کبر بر اولیای الهی باشد بنابر اینکه باشد و یا کبر بر اولیای علیه‌السلام؛ امر امام کاظم علیه‌السلام بر برخی از اولیای خود که خودشان را به حالت بزنند مثل : نقل است كه هارون به واسطۀ حفظ‍‌ ملك عقيم همواره در دفع امام واجب التعظيم بود و بهانه‌ها مى‌انگيخت كه آن حضرت را به درجۀ شهادت برساند و خاطر از ممر او جمع گرداند تا آنكه در آن ايام امام را متهم به داعيۀ خروج نمود و از متقيان زمان خود يكى از آن جمله بهلول بود استفسار اباحۀ قتل امام معصوم نمود ديگران فتوى دادند و بهلول به خدمت حضرت امام رفت و از صورت واقعه خبر داد و التماس نمود كه او را در آن باب ارشادى نمايد آن حضرت فرمودند كه خود را گسسته مهار و ديوانه و بى‌وقار ظاهر مى‌ساز بهلول به مقتضاى اشارۀ واجب‌الاطاعه عمل نموده خود را از تكليف هارون خلاص فرمود ج۲ص۱۴؛ بودن بهلول: مجنون- بهلول بن عمرو - كوفى صوفى، عالم عارف كامل، كاشف از اسرار فنون و معروف به بهلول مجنون .... بنوشته روضات الجنّات از خواص تلامذه حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام و بفنون آداب و حكم و معارف عارف و از جمله مفتيان زمان خود بود و موافق طريقت حقّه جعفريّه فتوى ميداد تا وقتيكه هرون قتل حضرت امام موسى بن جعفر علیه‌السلام را تصميم داده و خواستار فتوى شرعى گرديد. همه مفتيان بلد ببهانه داعيه خروج، به مهدور الدّم بودن آن امام معصوم علیه‌السلام فتوى دادند. فقط بهلول خوددارى نمود و قضيه را پنهانى بعرض حضور آن حضرت رسانيده و خواستار هدايت و ارشاد طريق نجات گرديد، حسب الاشاره آن حضرت تجنّن كرده و در انظار ايشان اظهار سفه و هذيان مينمود تا بدان وسيله حفظ ديانت و احقاق حق و ابطال باطل كند و موفق بوظائف امر بمعروف و نهى از منكر گردد. چنانكه جابر جعفى سابق الذّكر نيز كه از اصحاب اسرار ائمّه اطهار علیهم‌السلام بوده محض اينكه در نشر مناقب ايشان اهتمام داشته والى كوفه مأمور بقتل او و فرستادن سرش نزد خليفه گرديد بدين‌جهت هنگام رفتن بكوفه از طرف قرين الشرف حضرت امام باقر علیه‌السلام مأمور به تجنّن شد و بدان وسيله مستخلص گرديد. در روضات بعد از اين جمله گويد الّا اينكه جنون جابر ادوارى و بجهت قلّت تقيّه در زمان امام باقر و امام صادق علیه‌السلام مخصوص بهمان اوقات بوده بخلاف جنون بهلول كه بجهت كثرت و شدت تقيّه در زمان او اطباقى و در تمامى عمر خود بحالت جنون بوده است. تألیف مرحوم محمدعلی ج۵صص۲۰۶-۲۰۷؛ اظهار کردن در مقابل اولیای مخفی الهی و عواقب تلخ آن «يا هشام إيّاك و الكبر على أوليائي، و الاستطالة بعلمك فيمقتك الله، فلا تنفعك بعد مقته دنياك ولا آخرتك، وكن في الدنيا كساكن الدار ليست له، إنما ينتظر الرحيل» یعنی چیزی را که بلدی پیش دیگران ابراز کنی و اظهار فخر بدان‌ها نمایی؛ گردن‌کشی نزد اولیای الهی و عاقبت آن که شکستن گردن انسان توسط خداست؛ نهایت عداوت‌ورزی است؛ بعد از مورد غصب الهی واقع شدن نه دنیا به درد شخص می‌خورد نه آخرت؛ جریانی از شخصی که پس از ابتلایی می‌گفت خدایا فقط برای دنیایم باشد نه آخرت؛ جریانی از ابتلای ساعتچی حرم علیه‌السلام از قول مرحوم ؛ خطر وقت الهی در مورد شخصی که به حرفی که می‌زند نمی‌کند: كَبُرَ مَقْتًا عِندَ ٱللَّهِ أَن تَقُولُوا۟ مَا لاَ تَفْعَلُونَ :۳؛ فرمایش استاد پیرامون معامله واجب کردن با رفتن و کنایه شخصی به ایشان؛ دشمنی کردن با خدا و شدن خدا با شخص؛ فرمایش مرحوم آیت‌الله در مورد دو نفر در اشرف؛ اقتدای عظام تقلید نجف اشرف به مرحوم آشیخ علی و قداست و ورع ایشان؛ استطاله علمی کردن یعنی علم خودت را به رخ بکشی که نتیجه‌اش مقت الهی است که نتیجه‌اش عدم نفع در دنیا و است؛ نتیجه عمل خیر و عمل شر در برخی موارد: عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ
آیت الله شیخ عباس اخوان
شب پانزدهم رجب المرجب ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۱۱/۶ شب وفات حضرت زینب سلام الله علیها آیت الله #شیخ_عباس_اخوان h
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «قال هشام: فقلت له: فإن وجدت رجلا طالبا له غير أن عقله لا يتسع لضبط ما القي إليه؟ قال عليه السلام: فتلطف له في النصيحة، فإن ضاق قلبه لا تعرضن نفسك للفتنة. واحذر رد المتكبرين، فإن العلم يدل على أن يملى على من لا يفيق. قلت: فإن لم أجد من يعقل السؤال عنها؟ قال عليه السلام: فاغتنم جهله عن السؤال حتى تسلم من فتنة القول و عظيم فتنة الرد.» صص۳۹۸-۳۹۹ طلب از سوی کسی‌که ظرفیت لازم را ندارد با ارائهٔ پاره‌ای از حکمت؛ چگونگی برخورد با کسی‌که طلب حکمت ندارد و عقل او به این مباحث نمی‌رسد؛ عمومی و همگانی بودن پامنبری‌ها و چگونگی برخورد با ایشان و نقل جریانی در این مورد؛ جریانی از مرحوم پدر استاد و مرحوم آشیخ پیرامون مرحوم آیت‌الله شیخ محمد علی ؛ خاطره‌ای از پسر عمهٔ استاد (که مکبّر نماز جماعت مرحوم آیت‌الله شاه‌آبادی بودند) پیرامون والای مرحوم آیت‌الله شاه‌آبادی؛ توضیح اجمالی مبحث از مباحث پر دامنهٔ علم ؛ توصیهٔ مرحوم آقا سيّد حسين به مرحوم علامه مبنی بر استفاده از مرحوم آیت‌الله در علم برای آمادگی بیشتر در ؛ پیش‌نیازی ریاضیات برای فلسفه؛ مباحث عقلی حفظی نیست بلکه فهمیدنی است؛ خاطره‌ای از دوران تعلیم نزد یکی از اساتید؛ خاطره‌ای از یکی از بزرگان که درک محضر مرحوم آقای را هم کرده بودند؛ مراتب علوم حوزوی در اهل علم: ، ، ؛ مرحوم آیت‌الله شیخ عبدالکریم (که مرد ملایی بود)؛ تلمذ مرحوم حق‌شناس در اوایل طلبگی خدمت مرحوم آشیخ ؛ تأثیرات مثبت مرحوم شیخ محمدحسین زاهد در شاگردان خود همچون آقایان حق‌شناس و شیخ و شیخ ؛ مرحوم حق‌شناس از مرحوم شیخ محمدحسین زاهد؛ ربانیت مرحوم آیت‌الله سید و جریانی از ایشان؛ تکامل علمی پس از رحلت یا علیا مکرمه سلام الله علیها روضه سلام الله علیها خواهرش بر سینه و بر سرزنان رفت تا گیرد برادر را عنان سیل اشکش بست بر شه، راه را دود آهش کرد حیران، شاه را در قفای شاه رفتی هر زمان بانگ مهلا مهلنش بر آسمان یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین شب پانزدهم رجب المرجب ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۱۱/۶ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
شب بیست و چهارم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ ۱۴۰۳/۱/۱۵ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan11
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «وعليك بالاعتصام بربك و التوكل عليه» ص۳۹۹ اعتصام به رب؛ ذکر رب به منظور توجه به جنبهٔ و آویختگی به او؛ توکل به الله و توکل به رب؛ رب ذاتی است که در مقام پروردگاری انسان است؛ تبیین معنای ؛ ارزش همه‌چیز به پرورش و پروریده شدن آن است؛ لزوم بریدن از و به رب؛ توصیف علیه‌السلام در مورد چگونه دیدن امر پروردگار نسبت خودش: وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّدًا وَ قَالَ يَا أَبَتِ هٰذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا وَ قَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَ جَاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَ بَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِمَا يَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ علیه‌السلام:۱۰۰ «و التوكل عليه» به معنی پشت دادن و اتکال است که از کَلّ (= آویزان شدن به چیزی) گرفته شده است؛ خودت را به ذاتی که می‌پروراند متکی کن؛ بودن جمیع امور در مسیر نه نفس به معنی اینکه انسان راهی که خدا گفته را برود که اگر آن که می‌خواهد بشود خیرش است و اگر آن که را می‌خواهد نشود باز هم خیرش است زیرا او را خدا دارد می‌پروراند؛ جریان منقول از در مورد نذر شخصی در برای فرزند دار شدن؛ انسان به باید به خود عامل باشد و در و راضی به رضای خدا و قانع به آن‌چه خدا می‌دهد باشد «و جاهد نفسك لتردها عن هواها، فإنه وجب عليك كجهاد عدوك» ص۳۹۹ با خود بجنگ تا هوایش را از خودت دور کنی؛ هوا و هوای نفس به معنی سقوط است و یعنی نفسی که انسان را زمین می‌زند که زمین خوردن جنبهٔ مخالف ترقی را بیان می‌کند؛ بودن جهاد با نفس همچون وجوب با ؛ اوصاف؛ نمونه‌ای از نیکوی مرحوم آیت‌الله که با آنکه و صاحب کتاب بود کتاب مرحوم آیت‌الله شیخ را که معاصر وی بود در درس خارج تدریس و بحث می‌کرد؛ توصیف مرحوم امام از مرحوم آیت‌الله شیخ و نقل خوابی از ایشان؛ بدترین : أعدى عدوك نفسك التي بين جنبيك ج۷۰ص۶۴؛ لزوم مبارزه با نفس و توجه به زمان مند بودن و به بودن آن؛ اوحدی شست سال سختی دید تا شبی روی نیک بختی دید سی سال لاف مهر زدم تا سحرگهی وا شد دلم چو گل ز نسیم بهار عشق ضرورت پرهیز از برخورد عوامانه با اموری همچون ؛ تحلیل صحیح یک شبه عوض شدن برخی افراد؛ جریانی از شخصی که سر به عاقبت به خیری برد صلی‌الله علیک یا ایتها الصدیقة الجلیلة الجمیلة ذات الاحزان الطویلة فی المدّة القلیلة المخفیة قبرها المجهولة قدرها فاطمة الزهرا بنت رسول الله محبوبهٔ حق، جان جهان فاطمه‌ام بود هم قائمهٔ روح و روان فاطمه‌ام بود مام حسنین، مونس جان فاطمه‌ام بود غمخوار دل غمزدگان فاطمه‌ام بود بقیع فاطمه‌ام کو؟ دُر عالمه‌ام کو؟ در راه خدا طائر من گشته فدایی ما بین من و فاطمه افتاده جدایی طفلان همه گویند که مادر به کجایی ای سینه شکسته ز چه در خانه نیایی بقیع فاطمه‌ام کو؟ دُر عالمه‌ام کو؟ نفسي علی زَفَراتها محبوسةٌ یا لـیتها خـرجـت مـع الزَّفَـراتِ لا خیرَ بعدكِ في الحیاةِ و إنّما أبکي مخافةَ تـطـولَ حـیاتي مردم همه در خوابند الا من افسرده در کنار قبر تو می‌گریم و می‌نالم ای طائر پر بسته، رفتی به دل خسته با پهلوی بشکسته، ای شمع شبستانم دیگر نخوری سیلی، رویت نشود نیلی رفتی و شدی راحت، از محنت دورانم صلی‌الله علیک یا مولاتی یا فاطمة الزهرا السلام علیکم و رحمة الله و برکاته شب بیست و چهارم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ ۱۴۰۳/۱/۱۵ آیت الله https://eitaa.com/akavan110