آیت الله شیخ عباس اخوان
#حدیث_اولی_الالباب
خطابات حضرت #امام_کاظم علیهالسلام به #هشام_بن_حکم پیرامون #اولی_الالباب
«يا هشام مثل الدنيا مثل ماء البحر كلّما شرب منه العطشان ازداد عطشاً حتّى يقتله. يا هشام إيّاك و الكبر فإنّه لا يدخل الجنة من كان في قلبه مثقال حبّة من كبر، الكبر رداء الله فمن نازعه رداءه أكبّه الله في النار على وجهه.» #بحارالأنوار ج۱ص۱۵۲.
تؤام کردن برخی از مواضع #موعظه با مثال توسط حضرت علیهالسلام به جهت تأثیر بیشتر؛ مثل #دنیا به آب دریا که خوردنش سبب عطش بیشتر میشود؛ ضرورت استفاده و مشغولیت به دنیا به اندازه نیاز انسان و ضرر بیشتر در صورت حریص بودن؛ #حرص و #طمع ریشه در #فطرت دارد ولی در موضع اشتباه گرفته شده است؛ تبیین ظهور و بروز حرص و طمع و ریشه آن؛ نسبت انسان با دنیا از دو حال خارج نیست: یا بسنده میکند به آن نیاز یا بسنده نمیکند؛ روایت پیرامون #اسراف در لباس داشتن مطابق با #شأن اشخاص؛ تبیین #مطلق_خواهی فطرت انسان؛ جریان عیادت استاد از مرحوم #پروفسورحسابی و نقلی از پسر ایشان؛ فطرت انسان راضی نمیشود مگر اینکه به همهچیز برسد و این همهچیز فقط با همراهی با خدای متعال به دست میآید که این امر در انسان دنیاطلب نیست ولذا سیر از دنیا نمیشود.
«يا هشام إيّاك والكبر فإنّه لا يدخل الجنة من كان في قلبه مثقال حبّة من كبر ، الكبر رداء الله فمن نازعه رداءه أكبّه الله في النار على وجهه.»
پرهیز از #کبر که محصول #وهم و #خیال است
وز خیالی فخرشان و ننگشان
#مثنوی_معنوی
جریانی از شخصی که برای سلوک نزد #استاد طریق رفت؛ تا انسان در بند خیال #مردم است به هیچجا نمیرسد؛ نقلی از مرحوم #علامه_جعفری در مورد شخصی که از #امام_رضا علیهالسلام خواست صورت باطنی خود را بداند؛ نقلی از #عنایت خدا به شخصی که بسیاری از اهل معنا نزد او میرفتند.
«يا هشام إيّاك و الكبر فإنّه لا يدخل الجنة من كان في قلبه مثقال حبّة من كبر، الكبر رداء الله فمن نازعه رداءه أكبّه الله في النار على وجهه.»
یک ذره از کبر مانع ورود به #بهشت است؛ کبر مال خداست؛ وَلَهُ الْكِبْرِيَاءُ #الجاثیة :۳۷؛ تبیین ماهیت کبر به اینکه انسان در خود چیزی را ببیند چه آن چیز واقعاً در او نباشد مثل اینکه خود را اهل #تقوا بداند در حالیکه بیتقواست؛ جریانی از مرحوم آیتالله #سیدمحسن_حکیم ؛ مسئولیت انسان در قبال انسان #فقیر و نادار و جریانی از شخصی در این مورد؛ در صورت مداقه در #اعمال انسان بسیاری از خلأها مشاهده میشود.
ای مرغ سحر، عشق ز پروانه بیاموز
کآن سوخته را جان شد و آواز نیامد
این مدعیان در طلبش بیخبرانند
کآن را که خبر شد خبری باز نیامد
#گلستان_سعدی
جریانی از مرحوم آیتالله #مرعشی_نجفی؛ گاهی انسان با برخی کارهایش میخواهد خیال خودش را راحت کند در حالیکه در خیلی زمینهها مشکل دارد؛ در صورت اتکاء به #عمل خود انسان به هیچجا نرسیده و فقط باید امید به #فضل خدا داشت؛ نقلی از مرحوم آیتالله #سیداحمدخوانساری در مورد انحصار امید ایشان به #توسل به #سیدالشهداء علیهالسلام؛ #مقدس بودن مرحوم آیتالله سید احمد خوانساری و نقلی از مرحوم آیتالله #سیدرضی_شیرازی که ناظر #وصیت مرحوم خوانساری بودهاند.
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین
کشتیشکستخوردهٔ طوفان کربلا
در خاک و خون تپیدهٔ میدان کربلا
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید
خاتم، ز قحط آبْ سلیمان کربلا
گر چشم روزگار بر او فاش میگریست
خون میگذشت از سر ایوان کربلا
آه از دمی که لشکر اعدا نکرده شرم
کردند رو به خیمهٔ سلطان کربلا
#محتشم_کاشانی
حسین جان حسین جان
حسین جان حسین جان
شب یازدهم رجب المرجب ۱۴۴۴
۱۴۰۱/۱۱/۱۲
#شیخ_عباس_اخوان
https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#حدیث_اولی_الالباب
خطابات حضرت #امام_کاظم علیهالسلام به #هشام_بن_حکم پیرامون #اولی_الالباب
«يا هشام ما أقبح الفقر بعد الغنى و أقبح الخطيئة بعد النسك، و أقبح من ذلك العابد للّه ثمّ يترك عبادته» #بحارالأنوار ج۱صص۱۵۳-۱۵۴.
انسان در چارچوب فکری خوب امور را طی کرده تا به مرگ منتهی شود؛ انسان #عابد خود را در چارچوب پذیرش خدای متعال قرار داده که شامل #عبودیت میشود؛ #عبادت در عابد #ملکه شده؛ اگر کسی صورت عبادت را بنمایاند به این #نسک و #متنسک گفته میشود و نه #تظاهر ولی وقتی در او ملکه شد به او عابد میگویند؛ تبیین معنای نسک: قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ #الأنعام:۱۶۲
«يا هشام ما أقبح الفقر بعد الغنى و أقبح الخطيئة بعد النسك، و أقبح من ذلك العابد للّه ثمّ يترك عبادته»
بررسی امکان برگشت از ملکه (=شخصیت ثانوی)؛ تبیین معنای #عبودیت؛ لغت #عبد در عرب به کسی گفته میشود که از خودش هیچ شأنی در برابر مولای خود ندارد؛ نمونههایی از برخورد با کسی که در جنگها اسیر و عبد شده مثل در آوردن کاسه سر و یا رنگ کردن فرش با خون اسیر و کشتگان که از اینجا بحث طهارت و نجاست خون به کار رفته در فرش در فقه مطرح شده است
مرا سهم دادی که در پای پیل
تنت را بسایم چو دریای نیل
#هجونامه منتسب به #فردوسی
خیزید و خز آرید که هنگام خزانست
باد خنک از جانب خوارزم وزانست
آن برگ رزان بین که بر آن شاخ رزانست
گویی به مثل پیرهن رنگرزانست
دهقان به تعجب سر انگشت گزانست
کاندر چمن و باغ، نه گل ماند و نه گلنار
#منوچهری
جنایات در قبال بردگان در #عرب و #عجم؛ عبد کالا حساب میآمده؛ کسیکه در قبال خدای خود هیچ شأنی برای خود نمیبیند عبد نامیده شده؛ يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ #الرحمن:۴۱؛ برخورد با بنده و عبد با مولا از راههای مختلف مثل #ترس و یا شایستگی مثل جناب #قنبر در محضر #امیرالمؤمنین صلوات الله علیه؛ احوال #قنبر بزرگزاده بود و #فضه که شاهزاده بود؛ جریان قصد خریدن قنبر توسط آشنایان برای حاکم و پادشاهی بر قوم خود؛ عبد مانند قنبر از ملکه خود بر نمیگردد ولی برخی که عبد هستند در صدد فرار هستند؛ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً #محمد صلیالله علیه وآله وسلم
بندهام بنده ولی بیخردم
خواجه با بیخردی می خردم
خواجهام دید و پسندید و خرید
واگهی داشت ز هر نیک و بدم
#ادیب_الممالک
جریان تن دادن به اسارت و کنیزی جناب #نرجس_خاتون سلام الله علیها برای رسیدن خدمت #امام_حسن_عسکری صلوات الله علیه
شاهنشه روم دختری داشت
در برج عفاف اختری داشت
آينه عصمت و ادب بود
دارای شرافت نســـب بود
میبود مليکه نام ناميش
میداشت پدر چون جان گراميش
آزاده نواده حــــــواری
شایســــــته هر بـــزرگواری
شمعون وصی مسیح جدش
از باغ کمال رسته قدش
برده نسب از هر سو ملیکا
از قیصر و جانشین عیسی
#میرفخرا
سیر زینبی جناب نرجس خاتون سلام الله علیهما؛ تفاوت عبد با کره و ناراحتی و عبد با دلدادگی
خود را به شمار غلامانش
میآورم و دور از ادبم
عبادت از سر خوف و ترس و امور مشابه با تلنگری ممکن است برگردد برخلاف آنکه عبادتش از راه دلدادگی و #محبت و #معرفت لازمه است بر نمیگردد؛ آفت #طمع و احتمال بازگشت از عبودیت
مقیم آستان وصل حیدر
مهذب گشته دور از هر هوایی
چگونه باشدش با ضربتی چوب
رود غیر سرای اوی جایی
روایت قطع دست #أسود که محب امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه بود به جرم دزدی: البرسي: بالإسناد و غيره، يرفعه، عن الأصبغ بن نباتة أنّه قال: كنت جالسا عند أمير المؤمنين عليّ بن أبي طالب- (عليه السلام)- و هو يقضي بين الناس إذ أقبل جماعة و معهم أسود مشدود الأكتاف، فقالوا: هذا سارق يا أمير المؤمنين، فقال- (عليه السلام)-: يا أسود سرقت؟ قال: نعم، يا أمير المؤمنين، قال [له]: ثكلتك امّك، إن قلتها ثانية قطعت يدك، سرقت؟ قال: نعم [يا مولاي]. قال: ويلك انظر ما ذا تقول، سرقت؟ قال: نعم [يا مولاي]، فعند ذلك قال- (عليه السلام)-: اقطعوا يده لأنّه وجب عليه القطع. قال: فقطع يمينه فأخذها بشماله و هي تقطر دما، فاستقبله رجل يقال له ابن الكوّاء، فقال له: يا أسود من قطع يمينك؟ قال: قطع يميني سيّد المؤمنين و قائد الغرّ المحجّلين، و أولى الناس باليقين، و سيّد الوصيّين أمير المؤمنين عليّ بن أبي طالب- (عليه السلام)- إمام الهدى، و زوج فاطمة الزهراء ابنة محمد المصطفى، أبو الحسن المجتبى، و أبو الحسين المرتضى، السابق إلى جنّات النعيم، مصادم الأبطال، المنتقم من الجهّال، معطي الزكاة، منيع الصيانة من هاشم القمقام، ابن عمّ الرسول، الهادي إلى الرشاد، الناطق بالسداد، شجاع مكّي، جحجاح وفيّ (فهو نور) بطين أنزع، أمين من آل حم و يس، و طه و
آیت الله شیخ عباس اخوان
شب بیست و دوم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ ۱۴۰۳/۱/۱۳ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#حدیث_اولی_الالباب
خطابات حضرت #امام_کاظم علیهالسلام به #هشام_بن_حکم پیرامون #اولی_الالباب
«يا هشام إياك والطمع. و عليك باليأس مما في أيدي الناس. و أمت الطمع من المخلوقين، فإن الطمع مفتاح للذل، و اختلاس العقل، و اختلاق المروات، و تدنيس العرض، و الذهاب بالعلم»
#تحف_العقول ص۳۹۹
موضوع #طمع و خراب کردن #شخصیت انسان؛ تبیین #طمع به اینکه انسان برای رسیدن به مطلوبی از غیر طریق مألوف مقدماتی را مثل تقرب جستن با تملق فراهم فراهم کند تا به مطلوب برسد؛ امکان رسیدن به منافعی در پی #تملق و #تواضع بیجا و حتمیت رسیدن به ضررهایی همچون بسته شدن باب #تدبیر در انسان؛ ضرورت تدبیر صحیح توسط انسان در مقابل طمع ورزیدن به امری که در آن جایگاه مناسبت ندارد
ضررهای طمع: «فإن الطمع مفتاح للذل»
طمع کلید خواری و #ذلیل شدن است؛
«و اختلاس العقل»
طمع #عقل را به کجی و گمراهی میاندازد؛ ضرورت چینش مقدمات صالحه برای رسیدن به مطلوب عقل
بر در ارباب بیمروت دنیا
چند نشینی که خواجه کی به درآید
#حافظ
مقایسه فرهنگ نیروی کار در داخل کشور و نیروی کار وارد شده از کشورهای همسایه به طمع نورزیدن و تبعات اجتماعی آن؛ محترم بودن طرفین فضای #کار در #اجتماع و از بین رفتن این مسأله با طمع ورزیدن؛ طمع ورزیدن یعنی کسی از طریق غیر مألوف میخواهد به جایی برسد که دیگران از طریق مألوف بدان رسیدهاند
«و اختلاق المروات»
از بین رفتن #مروت و #مردانگی در انسان طمعورز؛ مروت نداشتن انسان طماع نسبت به خود و دیگران؛ جریانی از شخصی طماع در محل کار مرحوم پدر استاد؛ جریانی از شخصی طماع که زندگی افسانهای برای خودش درست کرده بود؛ جریانی از شخصی در بازار فرش پیرامون از بین رفتن بازار فرش #تبریز در بیش از چهل سال قبل؛ نابود شدن #جامعه توسط طمع و وظیفهٔ متصدیان و #مسئولان کشور برای آموزش #قناعت به #مردم؛ تبیین معنای قناعت به اینکه انسان راضی به مرز و حد خود باشد؛ #قانع مقابل #مسرف است که به شخصی میگویند که از حد خودش تجاوز میکند؛ مسرف در جهات مختلف است که یکی تجاوز در حد خود در طمع ورزیدن است
«و تدنيس العرض»
آلوده و حقیر کردن #حرمت خود انسان با طمع ورزیدن؛ ضرورت پرهیز از اموری که حرمت انسان در آنها ریخته میشود؛ جریانی از منبر در مسجد #گود و برخورد با برخی از افراد #فقیر با شخصیت؛ لِلْفُقَرَآءِ ٱلَّذِينَ أُحْصِرُوا۟ فِی سَبِيلِ ٱللَّهِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِی ٱلْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ ٱلْجَاهِلُ أَغْنِيَآءَ مِنَ ٱلتَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِيمَٰهُمْ لاَ يَسْـَٔلُونَ ٱلنَّاسَ إِلْحَافًاۗ وَ مَا تُنفِقُوا۟ مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ ٱللَّهَ بِهِۦ عَلِيمٌ #البقرة:۲۷۳؛ جمع بین ثروتمند بودن و گدا بودن در برخی انسانهای بدون باور درست و جمع بین فقیر بودن و عزیز بودن در برخی انسانهای با باور درست
«يا هشام إياك والطمع. و عليك باليأس مما في أيدي الناس»
از راههای ترقی در امور #معنوی همین #یأس داشتن از آنچه در دست مردم است میباشد؛ توصیهای به #امام_جماعت در #بازار: عدم سوال از شغل بازاریان
«و تدنيس العرض»
اهمیت عِرض و حرمت در #اسلام؛ بالاتر بودن حرمت #مؤمن از حرمت #کعبه: عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام قَالَ: الْمُؤْمِنُ أَعْظَمُ حُرْمَةً مِنَ الْكَعْبَةِ #الخصال ص۲۷؛ طمع ورزیدن به امور مختلف همچون طمع به #شهرت و #مقام و #ثروت، که هر اندازه اینها زیر پا گذاشته شوند انسان به سمت #کمال در حرکت است
شعری از #محقق_اصفهانی پیرامون طمع
ای بسته دل اندر خوان طمع
وی خسته تن از پیکان طمع
ای مرغ دلت پیوسته کباب
از نائرۀ سوزان طمع
فریاد که آب رخت را ریخت
بر خاک مذلت، نان طمع
یا آنکه بنه دندان به جگر
یا آنکه بکش دندان طمع
یا گوش بهر بد و نیک بده
یا آنکه به بند زبان طمع
دیوان #کمپانی
محاسن #عفت_نفس در کلام مولا #امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه
صلیالله علیک یا مولانا یا امیرالمؤمنین
السلام علیک یا اول المظلوم
مناجات علی از سوی نخلستان نمی آید
صدای دلنشین شاه انس و جان نمیآید
یتیمی دامن مادر گرفته اشک میریزد
که ای مادر چرا غم خوار ما طفلان نمیآید
به جای صوت قرآن چون شده کز خانه حیدر
نوایی جز صدای ناله و فغان نمیآید
علی جانم علی جانم
علی جانم علی جانم
علی جانم علی جانم
علی جانم علی جانم
وصیت امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه مبنی برای تدفین شبانه بدن مبارکشان به صورت مخفیانه به منظور مصون ماندن از جسارت #خوارج
روضه تدفین ابدان مطهر پنج تن آل عبا علیهمالسلام و غربت #سیدالشهداء علیهالسلام هنگام تدفین
آیت الله شیخ عباس اخوان
شب بیست و چهارم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ ۱۴۰۳/۱/۱۵ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan11
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#حدیث_اولی_الالباب
خطابات حضرت #امام_کاظم علیهالسلام به #هشام_بن_حکم پیرامون #اولی_الالباب
«وعليك بالاعتصام بربك و التوكل عليه»
#تحف_العقول ص۳۹۹
اعتصام به رب؛ ذکر رب به منظور توجه به جنبهٔ #تربیت و آویختگی به او؛ توکل به الله و توکل به رب؛ رب ذاتی است که در مقام پروردگاری انسان است؛ تبیین معنای #پروردگار؛ ارزش همهچیز به پرورش و پروریده شدن آن است؛ لزوم بریدن #طمع از #مردم و #اعتصام به رب؛ توصیف #حضرت_یوسف علیهالسلام در مورد چگونه دیدن امر پروردگار نسبت خودش: وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّدًا وَ قَالَ يَا أَبَتِ هٰذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا وَ قَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَ جَاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَ بَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِمَا يَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ #یوسف علیهالسلام:۱۰۰
«و التوكل عليه»
#توکل به معنی پشت دادن و اتکال است که از کَلّ (= آویزان شدن به چیزی) گرفته شده است؛ خودت را به ذاتی که میپروراند متکی کن؛ #خیر بودن جمیع امور در مسیر #پرورش_الهی نه #پرورش_ نفس به معنی اینکه انسان راهی که خدا گفته را برود که اگر آن که میخواهد بشود خیرش است و اگر آن که را میخواهد نشود باز هم خیرش است زیرا او را خدا دارد میپروراند؛ جریان منقول از #شهریار در مورد نذر شخصی در #تبریز برای فرزند دار شدن؛ انسان به باید به #وظیفه خود عامل باشد و در #توسل و #ابتهال راضی به رضای خدا و قانع به آنچه خدا میدهد باشد
«و جاهد نفسك لتردها عن هواها، فإنه وجب عليك كجهاد عدوك» #تحف_العقول ص۳۹۹
با #نفس خود بجنگ تا هوایش را از خودت دور کنی؛ هوا و هوای نفس به معنی سقوط است و #هوای_نفس یعنی نفسی که انسان را زمین میزند که زمین خوردن جنبهٔ مخالف ترقی را بیان میکند؛ #واجب بودن جهاد با نفس همچون وجوب #جهاد با #دشمن؛ اوصاف؛ نمونهای از #اخلاق نیکوی مرحوم آیتالله #سیداحمدخوانساری که با آنکه #مرجع و صاحب کتاب #جامع_المدارک بود کتاب #مصباح_الهدی_فی_شرح_العروة_الوثقی مرحوم آیتالله شیخ #محمدتقی_آملی را که معاصر وی بود در درس خارج #فقه تدریس و بحث میکرد؛ توصیف مرحوم امام از مرحوم آیتالله شیخ #محمدتقی_آملی و نقل خوابی از ایشان؛ بدترین #دشمن: أعدى عدوك نفسك التي بين جنبيك #بحارالأنوار ج۷۰ص۶۴؛ لزوم مبارزه با نفس و توجه به زمان مند بودن و به #تدریج بودن آن؛
اوحدی شست سال سختی دید
تا شبی روی نیک بختی دید
#اوحدی
سی سال لاف مهر زدم تا سحرگهی
وا شد دلم چو گل ز نسیم بهار عشق
#وحدت_کرمانشاهی
ضرورت پرهیز از برخورد عوامانه با اموری همچون #شب_قدر؛ تحلیل صحیح یک شبه عوض شدن برخی افراد؛ جریانی از شخصی که سر به عاقبت به خیری برد
صلیالله علیک یا ایتها الصدیقة الجلیلة الجمیلة ذات الاحزان الطویلة فی المدّة القلیلة المخفیة قبرها المجهولة قدرها فاطمة الزهرا بنت رسول الله
محبوبهٔ حق، جان جهان فاطمهام بود
هم قائمهٔ روح و روان فاطمهام بود
مام حسنین، مونس جان فاطمهام بود
غمخوار دل غمزدگان فاطمهام بود
بقیع فاطمهام کو؟
دُر عالمهام کو؟
در راه خدا طائر من گشته فدایی
ما بین من و فاطمه افتاده جدایی
طفلان همه گویند که مادر به کجایی
ای سینه شکسته ز چه در خانه نیایی
بقیع فاطمهام کو؟
دُر عالمهام کو؟
نفسي علی زَفَراتها محبوسةٌ
یا لـیتها خـرجـت مـع الزَّفَـراتِ
لا خیرَ بعدكِ في الحیاةِ
و إنّما أبکي مخافةَ تـطـولَ حـیاتي
مردم همه در خوابند الا من افسرده
در کنار قبر تو میگریم و مینالم
ای طائر پر بسته، رفتی به دل خسته
با پهلوی بشکسته، ای شمع شبستانم
دیگر نخوری سیلی، رویت نشود نیلی
رفتی و شدی راحت، از محنت دورانم
صلیالله علیک یا مولاتی یا فاطمة الزهرا
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
شب بیست و چهارم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵
۱۴۰۳/۱/۱۵
آیت الله #شیخ_عباس_اخوان
https://eitaa.com/akavan110