eitaa logo
آیت الله شیخ عباس اخوان
686 دنبال‌کننده
33 عکس
22 ویدیو
21 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری می‌گردد سعی بر این است که حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده و اگر احیاناً منبع مورد نظر یافت نشد، منابع نزدیک‌تر به موضوع آورده شود تا محققین محترم بهره‌مند گردند یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله شیخ عباس اخوان
خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام مثل الدنيا مثل ماء البحر كلّما شرب منه العطشان ازداد عطشاً حتّى يقتله. يا هشام إيّاك و الكبر فإنّه لا يدخل الجنة من كان في قلبه مثقال حبّة من كبر، الكبر رداء الله فمن نازعه رداءه أكبّه الله في النار على وجهه.» ج۱ص۱۵۲. تؤام کردن برخی از مواضع با مثال توسط حضرت علیه‌السلام به جهت تأثیر بیشتر؛ مثل به آب دریا که خوردنش سبب عطش بیشتر می‌شود؛ ضرورت استفاده و مشغولیت به دنیا به اندازه نیاز انسان و ضرر بیشتر در صورت حریص بودن؛ و ریشه در دارد ولی در موضع اشتباه گرفته شده است؛ تبیین ظهور و بروز حرص و طمع و ریشه آن؛ نسبت انسان با دنیا از دو حال خارج نیست: یا بسنده می‌کند به آن نیاز یا بسنده نمی‌کند؛ روایت پیرامون در لباس داشتن مطابق با اشخاص؛ تبیین فطرت انسان؛ جریان عیادت استاد از مرحوم و نقلی از پسر ایشان؛ فطرت انسان راضی نمی‌شود مگر اینکه به همه‌چیز برسد و این همه‌چیز فقط با همراهی با خدای متعال به دست می‌آید که این امر در انسان دنیاطلب نیست ولذا سیر از دنیا نمی‌شود. «يا هشام إيّاك والكبر فإنّه لا يدخل الجنة من كان في قلبه مثقال حبّة من كبر ، الكبر رداء الله فمن نازعه رداءه أكبّه الله في النار على وجهه.» پرهیز از که محصول و است وز خیالی فخرشان و ننگشان جریانی از شخصی که برای سلوک نزد طریق رفت؛ تا انسان در بند خیال است به هیچ‌جا نمی‌رسد؛ نقلی از مرحوم در مورد شخصی که از علیه‌السلام خواست صورت باطنی خود را بداند؛ نقلی از خدا به شخصی که بسیاری از اهل معنا نزد او می‌رفتند. «يا هشام إيّاك و الكبر فإنّه لا يدخل الجنة من كان في قلبه مثقال حبّة من كبر، الكبر رداء الله فمن نازعه رداءه أكبّه الله في النار على وجهه.» یک ذره از کبر مانع ورود به است؛ کبر مال خداست؛ وَلَهُ الْكِبْرِيَاءُ :۳۷؛ تبیین ماهیت کبر به اینکه انسان در خود چیزی را ببیند چه آن چیز واقعاً در او نباشد مثل اینکه خود را اهل بداند در حالی‌که بی‌تقواست؛ جریانی از مرحوم آیت‌الله ؛ مسئولیت انسان در قبال انسان و نادار و جریانی از شخصی در این مورد؛ در صورت مداقه در انسان بسیاری از خلأها مشاهده می‌شود. ای مرغ سحر، عشق ز پروانه بیاموز کآن سوخته را جان شد و آواز نیامد این مدعیان در طلبش بی‌خبرانند کآن را که خبر شد خبری باز نیامد جریانی از مرحوم آیت‌الله ؛ گاهی انسان با برخی کارهایش می‌خواهد خیال خودش را راحت کند در حالی‌که در خیلی زمینه‌ها مشکل دارد؛ در صورت اتکاء به خود انسان به هیچ‌جا نرسیده و فقط باید امید به خدا داشت؛ نقلی از مرحوم آیت‌الله در مورد انحصار امید ایشان به به علیه‌السلام؛ بودن مرحوم آیت‌الله سید احمد خوانساری و نقلی از مرحوم آیت‌الله که ناظر مرحوم خوانساری بوده‌اند. السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین کشتی‌شکست‌خوردهٔ طوفان کربلا در خاک و خون تپیدهٔ میدان کربلا از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید خاتم، ز قحط آبْ سلیمان کربلا گر چشم روزگار بر او فاش می‌گریست خون می‌گذشت از سر ایوان کربلا آه از دمی که لشکر اعدا نکرده شرم کردند رو به خیمهٔ سلطان کربلا حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان شب یازدهم رجب المرجب ۱۴۴۴ ۱۴۰۱/۱۱/۱۲ https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام لا خير في العيش إلّا لرجلين: لمستمع واع، و عالم ناطق.» ج۱ص۱۵۴ ارزانی شدن ها و خدا بر اساس ؛ گرفتن کریم از و برای عدم نعم الهی به علل مختلفی مثل اینکه اعطای نعم الهی تابع حکمت است؛ أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ (۱۷) وَإِلَى السَّمَاءِ كَيْفَ رُفِعَتْ (۱۸) وَإِلَى الْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ (۱۹) وَإِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ :۲۰؛ نعمت کردن؛ زندگی در راه خدا باعث آیات الهی می‌شود؛ انّ الله خلق آدم علی صورته؛ خلقت آدم و صدور جلوات از صورت آدم همان‌گونه که از خدا صادر شد؛ در عربی به معنای زندگی کردن است؛ تبیین چگونه و چه موقع به ظهور رسیدن آیات الهی در زندگی در مسیر خدای متعال با تمثیل قطار در ریل و قطار در خارج از ریل؛ انسان در خود همه و خوبی است و انسان در غیر شأن خود همه پستی و بدی است؛ انسان موقعی در مسیر است که مطابق و وجودی خودش باشد؛ سیر علی نبینا و آله و علیه السلام؛ قَالَ اجْعَلْنِي عَلَىٰ خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ علیه‌السلام:۵۵؛ اشاره به دو انسان: و ؛ در انسان به جهت حفیظ بودن قرار داده شده است؛ کمال در انسان به است؛ هنگامی انسان می‌تواند مطابق بایسته‌ها و نبایسته‌ها عمل کند که اراده‌اش قوی باشد و تحت دانایی و توانایی قرار بگیرد؛ توانا بود هرکه دانا بود (منسوب به ) اشاره به دو صفت اراده و علم دارد؛ محور تمام کمالات در انسان به علم و اراده است و کمال این دو به حفظ و علم که خود حفیظ بودن هم تحت علیم بودن است؛ اگر دانایی در انسان بود توانایی به درد می‌خورد وگرنه توانایی سبب بدبختی انسان می‌شود غایة الغایات کمال در کلام امام علیه‌السلام: «يا هشام لا خير في العيش إلّا لرجلين: لمستمع واع، و عالم ناطق.» در زندگی انسان از بهره می‌برد مگر به اینکه در یکی از دو حیثیت باشد: یا یا ؛ ضرورت به کارگیری و در مسیر کمال برای بهره بردن از زندگی؛ «لرجلین» یعنی دو قسم بهره‌ور: «لمستمع واع»: دانش‌آموزی گیرا و «عالم ناطق»: دانشمندی سخنگو؛ شأن والای دانش‌آموز گیرنده (=واع)؛ ذکر یکی از صفات علیه‌السلام در قرآن (اذن واعیة) است: الصّادق (علیه السلام)- لَمَّا نَزَلَتْ وَ تَعِیَها أُذُنٌ واعِیَةٌ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) هِیَ أُذُنُکَ یَا عَلِیُّ (علیه السلام) ج۱ص۴۲۳؛ إِنَّا لَمَّا طَغَى الْمَاءُ حَمَلْنَاكُمْ فِي الْجَارِيَةِ (۱۱) لِنَجْعَلَهَا لَكُمْ تَذْكِرَةً وَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ :۱۲: ما شما را از نجات دادیم و شما را بر کشتی نشانیدیم تا اینکه این نجات دادن ما شما را برای شما یادگاری بوده باشد؛ چه یادگاری‌ای؟ (= اینکه در نظر داشته باشید ما شما را وا نمی‌گذاریم و شما را نجات می‌دهیم)؛ این سخن الهی را آنکسی می‌گیرد که داشته باشد؛ شرایط گوش شنوا در انسان؛ وَانْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ وَاهِيَةٌ (۱۶) وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ :۱۷؛ پس ای که صاحب گوش شنوا بودی این عالم روزی بساطش به هم می‌ریزد و آن روز آنکسی بهره‌مند است که شنوایی لازمه را داشته است «يا هشام لا خير في العيش إلّا لرجلين: لمستمع واع، و عالم ناطق.» واع از وعی یعی به معنای گیرایی؛ شنوایی با و شنوایی بدون غفلت؛ وقتی انسان سراپا گوش است نکات را می‌گیرد مثل درسی که سیصد نفر هستند و چهار نفر بیشتر نمی‌شوند چون فقط این‌ها سراپا گوش بودند؛ قرار دادن آلات گیرایی در انسان: أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَيْنَيْنِ (۸) وَلِسَانًا وَشَفَتَيْنِ (۹) وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ (۱۰) فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ :۱۱؛ گوش نکردن سخن منذران: تَكَادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّمَا أُلْقِيَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ (۸) قَالُوا بَلَى قَدْ جَاءَنَا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنَا وَقُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ كَبِيرٍ :۹؛ گوش نکردن و نکردن: وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ :۱۰
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ایام [فایل صوتی از ابتدا ناقص است] لزوم بودن مطلب هنگام نقل؛ معرفی کتاب تألیف مرحوم که به زبان است؛ هنر بودن نگارش فقه به فارسی و متداول بودن تألیف فقه فارسی در سده‌های گذشته و اشکال بر عیب دانستن تألیف کتب به زبان فارسی؛ مرحوم محمدتقی ابتدا فارسی نگارش یافت ولی بر اثر اشکال به ایشان کتاب خود را با نام به نگارش کرد؛ مرحوم سید محمدباقر شفتی معروف به دو جلد فارسی دارند؛ عظمت انسانی که واقف به خود است؛ جریانی از در هنگام زیارت در قبرستان و ندایی که از بقعه شنید: می‌رود و به غفلت می‌رود گوش خر بفروش و دیگر گوش خر مقام شیخ بهایی که از به حساب می‌آید؛ دستور کریم در مورد شخص نسبت به خودش: اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا :۱۴؛ جریانی منقول از مرحوم شیخ محمدتقی از کسی که درخواست علم به باطن خود از علیه‌السلام کرده بود؛ هر انسان در جایی است که وقوف به خود پیدا کند که من چی هستم؛ فرمایش مرحوم شیخ محمدتقی جعفری در کنگره بزرگداشت ایشان در مورد یکی از اساتید خودشان در اشرف به نام آشیخ در مورد کسی‌که از ایشان کسی در حرم مولا علیه‌السلام استفتایی کرده بود که بالای صفحه عناوین و القاب بسیاری نوشته بوده یک چند به کودکی به استاد شدیم یک چند به استادی خود شاد شدیم پایان سخن شنو که ما را چه رسید از خاک در آمدیم و بر باد شدیم چون شب قدر از همه مستور شد لاجرم، از پای تا سر نور شد اسم اعظم، چون که کس نشناسدش سروری بر کل اسما باشدش تا تو نیز از خلق پنهانی همی لیلةالقدری و اسم اعظمی یکی از معانی لیلة القدر یعنی شأن و رتبتی است که انسان در آن واقع است؛ تبیین مسأله: لیله قدر ما آیا با لیله قدر علیه‌السلام یکی است یا نه؟؛ ما با فرج علیه‌السلام یکی است یا نه؟؛ منشأ برخی اشتباهات در تفسیر یا مبنی بر اینکه به خواب بیننده یا مکاشفه کننده گفتند: فلان سال فرج واقع می‌شود و فرج امام زمان علیه‌السلام در آن سال نمی‌شود زیرا این او بوده نه : أَسْأَلُكَ یَا اللَّهُ وَ أَسْأَلُكَ یَا رَحْمَانُ أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ فَرَجَنَا بِفَرَجِهِمْ ج۹۵ص۲۴؛ رحِمَ اَللَّهُ اِمْرَءً عَرَفَ قَدْرَهُ وَ لَمْ يَتَعَدَّ طَوْرَهُ ص۳۷۳؛ آیا لیله قدر ما با لیله قدر معصوم علیه‌السلام می‌شود مقارن بشود یا نه؟؛ وقتی آدم فهمید چه کاره است می‌نشیند سر جای خودش و اینکه آدم بنشیند سر جای خودش خیلی مهم است؛ جریانی از تصرف شیخ بهایی در ملا سلیمان که از او تقاضای پست و مسئولیت می‌کرد؛ از عنایات خاص سلام‌الله‌علیها این است که حضرت عنایت کنند جایگاه و قدر خودش را بشناسد صلی الله علیک یا مولانا یا صاحب العصر و الزمان ای ز عشقت دلم زنده مهدی دین به مهر تو پاینده مهدی مهر خاور به مهر جمالت از افق می‌زند خنده مهدی عیسی ار مرده را زنده می‌کرد صد چو عیسی کنی زنده مهدی ای امید ناامیدان در کجایی غرق خون شد قلب ما، داد از جدایی یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن انبیا را تویی رهنما تو اولیا را تویی نور دیده یادگار شه لافتایی بر خسان خط باطل کشیده خود به کوی وصال تو ای گل دل چونان غنچه جامه دریده با خیال تو و قد سروت قامت سر عاشق خمیده تا کند رو به سوی تو پرواز دل به ببر چون کبوتر تپیده عاشق منتظر در پی تو، بس شماتت ز دشمن شنیده خیز و بر فاطمه مرهم آور مرهمی بر دل آن شهیده یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن صبر کن یا فاطمه ای بانوی پهلو شکسته مهدی‌ات با شیشه دارو و درمان خواهد آمد صلی الله علیک یا مولاتی یا فاطمة الزهرا السلام علیک و علی آل بیتک الطیبین الطاهرین و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته فاطمیه سال ۱۳۹۹ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ایام إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٍ (۴۹) و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ (۵۰) وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَآ أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ (۵۱) وَ كُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی ٱلزُّبُرِ (۵۲) وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُّسْتَطَرٌ :۵۳ مرور مباحث پیرامون لیلة القدر بودن حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها؛ قدر و اندازه داشتن موجودات و موجودات؛ ٱلَّذِی لَهُۥ مُلْكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلْأَرْضِ وَ لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَ لَمْ يَكُن لَّهُۥ شَرِيكٌ فِی ٱلْمُلْكِ وَ خَلَقَ كُلَّ شَیْءٍ فَقَدَّرَهُۥ تَقْدِيرًا :۲؛ تبیین تقدیر در فارسی که به توصیف می‌شود که خارج از مفهوم آن تقدیر در کریم است؛ تقدیر به معنای اندازه‌گیری است که در قرآن کریم این اندازه‌گیری به عناوین مختلف تفسیر شده که گاهی به تقدیر سالیانه با عنوان بیان شده که شب در آن به جهت مخفی و پوشیده بودن آن است که مکنون است در ؛ مانعیت نداشتن ظهور شب قدر در این عالم و تقارن آن با یک شب ولی اینکه به شب نامگذاری شده به معنای وجود آن در شب قدر نیست؛ إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٍ :۴۹؛ تبیین دو و در قرآن کریم؛ عالم امر به منزلهٔ عالمی است که امور در آن به نحو کلی است؛ تعبیر از عالم امر به : وَ إِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَآئِنُهُۥ وَ مَا نُنَزِّلُهُۥٓ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ :۲۱؛ وجود اصل هر چیزی در عالم خزائن؛ وجود حساب و کتابها در عالم تقدیر که در همهٔ این‌ها مشخص می‌شود؛ عدم تداخل این مباحث با مبحث بلکه فقط در نهایت بنده تقارن می‌کند با آنچه که تقدیر شده است؛ وَ كُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی ٱلزُّبُرِ (۵۲) وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُّسْتَطَرٌ :۵۳؛ معلوم بودن همهٔ امور و داشتن همهٔ امور؛ و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ :۵۰؛ به امر خدا بودن امور و عدم تحول در علم الهی؛ تبیین اینکه علم خدای متعال به مبادی عین علم او به غایات است؛ اللهم إني أسئلك من مشيتك بأمضاها وكل مشيتك ماضية، اللهم وأسئلك بمشيتك كلها ج۹۷ص۳۷۰؛ تبیین علم الهی و ماضیه الهی؛ وَ اَسْعَدَهُ عَلى ذلِكَ الْقَضاَّءُ ؛ معلوم شدن علم الهی بر سال به سال؛ مردم یکی از شئون ولی الهی است؛ یکی از از شئون ولی الهی این است که دارد: وَ يَقُولُ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ لَسْتَ مُرْسَلاًۚ قُلْ كَفَیٰ بِٱللَّهِ شَهِيدَاۢ بَيْنِی وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِندَهُۥ عِلْمُ ٱلْكِتَٰبِ :۴۳؛ کتاب قرآن نازلهٔ علم خدای متعال است: بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ إِنَّآ أَنزَلْنَٰهُ فِی لَيْلَةِ ٱلْقَدْرِ :۱؛ علم خدای متعال از جانب خدای متعال به ولی خودش داده می‌شود که این حیثیت همان لیلة القدر است که این حیثیت در نهایت می‌کند با شب زمانی لیلة القدر نه اینکه خود آن حیثیتی شب قدر باشد و در این حیثیت لیلة القدر تمام ملائکه و نازل می‌شوند: تَنَزَّلُ ٱلْمَلَٰٓئِكَةُ وَ ٱلرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ :۴؛ وجود حیثیات مختلف و و در انسان؛ در حیثیت لیلة القدر سه شأن واقع می‌شود: ولی خدا، قرآن کریم، ملائکه؛ وصف برخی از ملائکه در کلام صلوات الله علیه: وَ مِنْهُمُ الثَّابِتَةُ فِی الْأَرَضِینَ السُّفْلَى أَقْدَامُهُمْ وَ الْمَارِقَةُ مِنَ السَّمَاءِ الْعُلْیا أَعْنَاقُهُمْ وَ الْخَارِجَةُ مِنَ الْأَقْطَارِ أَرْكَانُهُمْ وَ الْمُنَاسِبَةُ لِقَوَائِمِ الْعَرْشِ أَكْتَافُهُمْ نَاكِسَةٌ دُونَهُ أَبْصَارُهُمْ مُتَلَفِّعُونَ تَحْتَهُ بِأَجْنِحَتِهِمْ خطبه۱ ای برون از وَهْم و قال و قیل من خاک بر فرق من و تمثیل من علیه‌السلام الهی را برای یک سال می‌گیرد و به ملائکه در حیثیت لیلة القدر می‌دهد که خود این حیثیت لیلة القدری یک از شئون سلام‌الله‌علیها گاهی در بر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم نازل می‌شده و گاهی به‌خاطر وجود علیه‌السلام بر شانه پیامبر صلی‌الله علیه وآله وسلم سجده حضرت طولانی می‌شده است: خرج علینا رسول الله(ص)فی احدی صلاتی العشی: الظهر او العصر و هو حامل احد ابنیه الحسن او الحسین فتقدم رسول الله(ص)فوضعه عند قدمه الیمنی فسجد رسول الله(ص) سجدة اطالها قال ابی: فرفعت راسی من بین الناس فاذا رسول الله(ص)ساجد و اذا الغلام راکب علی ظهره فعدت فسجدت فلما انصرف رسول الله(ص)قال الناس: یا رسول الله لقد سجدت فی صلاتک هذه سجدة ما کنت تسجدها، افشی ء امرت به او کان یوحی
آیت الله شیخ عباس اخوان
https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ایام روز شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ إِنَّآ أَعْطَيْنَٰكَ ٱلْكَوْثَرَ (۱) فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ ٱنْحَرْ (۲) إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ ٱلْأَبْتَرُ سوره کوثر در شأن سلام‌الله‌علیها؛ مباحث پیرامون اینکه چرا فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها نامیده شده است و شأن حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها چیست؛ الهی برای علیه‌السلام: يَٰزَكَرِيَّآ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَٰمٍ ٱسْمُهُۥ يَحْيَیٰ لَمْ نَجْعَل لَّهُۥ مِن قَبْلُ سَمِيًّا سلام‌الله‌علیها:۷؛ نام‌گذاری از جانب خدای متعال با رعایت شخص؛ روایات اولیای دین و صدیقه کبری سلام الله علیهم اجمعین در کتبی همچون و مرحوم شیخ ؛ وَ مِنَ ٱلَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِۦ نَافِلَةً لَّكَ عَسَیٰٓ أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا :۷۹؛ وجه برای اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم؛ تبیین وجه کوثر و برای که مبالغه در فزونی و زیادتی است مثل و و ...؛ يَٰزَكَرِيَّآ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَٰمٍ ٱسْمُهُۥ يَحْيَیٰ لَمْ نَجْعَل لَّهُۥ مِن قَبْلُ سَمِيًّا سلام‌الله‌علیها:۷؛ زنده‌گری در اسم علیه‌السلام و مثل ایشان در مثل علیه‌السلام در این امت است؛ فَإِنَّهُ (الحسین)، سَيِّدُ الشُّهَداءِ، وسَيِّدُ شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ، وشَبيهُ يَحيَى بنِ زَكَرِيّا. ص۴۸۶؛ زنده‌گری و حضرت یحیی علیه‌السلام؛ وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَا لُقْمَٰنَ ٱلْحِكْمَةَ أَنِ ٱشْكُرْ لِلَّهِۚ وَ مَن يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِۦۖ وَ مَن كَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِیٌّ حَمِيدٌ علیه‌السلام:۱۲؛ اعطا شده به جناب علیه‌السلام است؛ يُؤْتِی ٱلْحِكْمَةَ مَن يَشَآءُۚ وَ مَن يُؤْتَ ٱلْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَيْرًا كَثِيرًاۗ وَ مَا يَذَّكَّرُ إِلَّآ أُوْلُوا۟ ٱلْأَلْبَٰبِ :۲۶۹؛ کوثر در لغت همان است که همان حکمت است؛ ٱدْعُ إِلَیٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِٱلْحِكْمَةِ وَ ٱلْمَوْعِظَةِ ٱلْحَسَنَةِۖ وَ جَٰدِلْهُم بِٱلَّتِی هِیَ أَحْسَنُۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِۦۖ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِٱلْمُهْتَدِينَ :۱۲۵؛ بحث پیرامون اشتقاق از و بالعکس؛ تشکیل لغات در بسترهٔ زمان در میان مردم؛ در عرب به ابزار کنترل چهارپایان توسط سوارکار حکمة الدابة می‌گویند که در فارسی به آن گاهی لگام می‌گویند که از اجزای مهار است که لغت حکمت از این حکمة الدابة گرفته شده است؛ يُؤْتِی ٱلْحِكْمَةَ مَن يَشَآءُۚ وَ مَن يُؤْتَ ٱلْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَيْرًا كَثِيرًاۗ وَ مَا يَذَّكَّرُ إِلَّآ أُوْلُوا۟ ٱلْأَلْبَٰبِ :۲۶۹؛ حکمت یعنی در جای خود بودن و تمام بدبختی انسان در این است که سر جای خودش نیست؛ كلامه (علیه‌السلام) في معنى (شيعة أمير المؤمنين«علیه‌السلام») و بهذا الإسناد عن أبي محمّد العسكري عليه السّلام أنّه قال: لما جعل إلى عليّ بن موسى الرّضا عليهما السّلام ولاية العهد، دخل عليه آذنه فقال: إنّ قوما بالباب يستأذنون عليك، يقولون: «نحن من شيعة عليّ عليه السّلام». فقال: أنا مشغول فاصرفهم! فصرفهم إلى أن جاءوا هكذا يقولون و يصرفهم شهرين، ثمّ أيسوا من الوصول فقالوا: «قل لمولانا إنّا شيعة أبيك عليّ بن أبي طالب»عليه السّلام قدشمت بنا أعداؤنا في حجابك لنا، و نحن ننصرف هذه الكرة، و نهرب من بلدنا خجلا و أنفة ممّا لحقنا، و عجزا عن احتمال مضض ما يلحقنا بشماتةأعدائنا». فقال عليّ بن موسى عليه السّلام: إئذن لهم ليدخلوا، فدخلوا عليه فسلّموا عليه فلم يرد عليهم و لم يأذن لهم بالجلوس، فبقوا قياما. فقالوا: يابن رسول اللّه! ما هذا الجفاء العظيم، و الاستخفاف بعد هذاالحجاب الصعب، أيّ باقية تبقى منّا بعد هذا؟ فقال الرّضا عليه السّلام: اقرؤا«وَ مََا أَصََابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمََا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ» و اللّه ما اقتديت إلاّ بربّي عزّ و جلّ و برسوله و بأمير المؤمنين و من بعده من آبائي الطّاهرين عليهم السّلام، عتبوا عليكم فاقتديت بهم. قالوا: لماذا يابن رسول اللّه؟ قال: لدعواكم أنّكم شيعة أمير المؤمنين! و يحكم إنّما شيعته: الحسن و الحسين و سلمان و أبو ذر و المقداد و عمّار و محمّد بن أبي بكر، الذين لم يخالفوا شيئا من أوامره، و أنتم في أكثر أعمالكم له مخالفون، و تقصرون في كثير من الفرائض و تتهاونون بعظيم حقوق إخوانكم في اللّه، و تتقون حيث لا تجب التقية، و تتركون التّقية حيث لا بدّ من التقية، لو قلتم: إنّكم مواليه و محبّوه، و الموالون لأوليائه و المعادون
آیت الله شیخ عباس اخوان
شب هفتم رجب المرجب ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۱۰/۲۸ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «و ينبغي للعاقل إذا عمل عملاً أن يستحيي من الله» ج۱ص۱۵۵ فهم مناسبت تامه برخی از در مسیر با در بدایت امر؛ وقوف و عدم وقوف به خود در انسان ؛ شأن خود انسان در خود؛ خاطره‌ای از جلسات ایام قدیم و برخورد با انسان‌های با شخصیتی که با ظاهر آن‌ها مناسبت ندارد؛ عدم ربط به دارایی و عدم دارایی؛ نمونه‌هایی از انسان به خود در انسان‌های و ؛ نقلی از جریان ثروتمند شدن ؛ نقل جریانی از پیدا شدن طلای بسیاری توسط یه رفته‌گر با شخصیت گفت: آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه گفت: در سر عقل باید، بی‌کلاهی عار نیست منافات شخصیت با ؛ پیدایش در انسان با شخصیت؛ ارزش حیای از خدای متعال؛ تبیین معنای سزاوار بودن حیا در انسان عاقل؛ با دیگران همان کاری را بکن که دوست داری با تو بکنند؛ جریاناتی از برخی از افراد با شخصیت از صاحبان مشاغل؛ لزوم سنجش کارهای انسان نسبت به شخصیت خود نه نسبت به ؛ هیچ چیزی به اندازه شخصیت داشتن در حتی در همین دنیا به درد انسان نمی‌خورد «و ينبغي للعاقل إذا عمل عملاً أن يستحيي من الله» تفاوت انسان با حیا و بی حیا در انجام کار از روی شخصیت و از روی هوا و هوس صلی الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله الحسین السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین روضه سلام الله علیها این نخله که داحی نبوت مقرش پیوند ولایت است بر شاخ ترش البته چو زینب آورد میوه پدید طوبی که نکو، نخل طوبی ثمرش تسلیم و رضا نگر که آن دخت بتول در مقتل کشتگان چو فرمود نزول شکرانه سرود کی خداوند جلیل قربانی ما به پیشگاه تو قبول ناگه نظرش فتاد بر آن طلعت پاک بر پیکر انوری که افتاده به خاک در بحر عجب فتاد و گفتا عجب است گنجایش آسمان در این تیر مغاک جان اخا ملبوس پیکرت کو خاکم به سر عمامه سرت کو زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست خار و خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست خاک عالم به سرم کز اثر تیغ و سنان جای یک بوسهٔ من در همه اعضای تو نیست ما توهمت يا شقيق فؤادي كان هذا مقدرا مكتوبا ج۴۵ص۱۱۵ شب هفتم رجب المرجب ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۱۰/۲۸ آیت الله https://eitaa.com/akavan110