آیت الله شیخ عباس اخوان
https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ایام #فاطمیه
إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٍ (۴۹) و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ (۵۰) وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَآ أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ (۵۱) وَ كُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی ٱلزُّبُرِ (۵۲) وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُّسْتَطَرٌ #القمر:۵۳
مرور مباحث پیرامون لیلة القدر بودن حضرت زهرا سلاماللهعلیها؛ قدر و اندازه داشتن موجودات و #تقدیر موجودات؛ ٱلَّذِی لَهُۥ مُلْكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلْأَرْضِ وَ لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَ لَمْ يَكُن لَّهُۥ شَرِيكٌ فِی ٱلْمُلْكِ وَ خَلَقَ كُلَّ شَیْءٍ فَقَدَّرَهُۥ تَقْدِيرًا #الفرقان:۲؛ تبیین تقدیر در فارسی که به #جبر توصیف میشود که خارج از مفهوم آن تقدیر در #قرآن کریم است؛ تقدیر به معنای اندازهگیری است که در قرآن کریم این اندازهگیری به عناوین مختلف تفسیر شده که گاهی به تقدیر سالیانه با عنوان #شب_قدر بیان شده که شب در آن به جهت مخفی و پوشیده بودن آن است که مکنون است در #علم_الهی؛ مانعیت نداشتن ظهور شب قدر در این عالم و تقارن آن با یک شب ولی اینکه به شب نامگذاری شده به معنای وجود آن در شب قدر نیست؛ إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٍ #القمر:۴۹؛ تبیین دو #عالم_خلق و #عالم_امر در قرآن کریم؛ عالم امر به منزلهٔ عالمی است که امور در آن به نحو کلی است؛ تعبیر از عالم امر به #عالم_خزائن: وَ إِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَآئِنُهُۥ وَ مَا نُنَزِّلُهُۥٓ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ #الحجر:۲۱؛ وجود اصل هر چیزی در عالم خزائن؛ وجود حساب و کتابها در عالم تقدیر که در #لیلة_القدر همهٔ اینها مشخص میشود؛ عدم تداخل این مباحث با مبحث #جبر بلکه فقط در نهایت #اراده بنده تقارن میکند با آنچه که تقدیر شده است؛ وَ كُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی ٱلزُّبُرِ (۵۲) وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُّسْتَطَرٌ #القمر:۵۳؛ معلوم بودن همهٔ امور و #شأن داشتن همهٔ امور؛ و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ #القمر:۵۰؛ به امر خدا بودن امور و عدم تحول در علم الهی؛ تبیین اینکه علم خدای متعال به مبادی عین علم او به غایات است؛ اللهم إني أسئلك من مشيتك بأمضاها وكل مشيتك ماضية، اللهم وأسئلك بمشيتك كلها #بحارالأنوار ج۹۷ص۳۷۰؛ تبیین علم #ازلی الهی و #مشیت ماضیه الهی؛ وَ اَسْعَدَهُ عَلى ذلِكَ الْقَضاَّءُ #دعای_کمیل؛ معلوم شدن علم الهی بر #ملائکه سال به سال؛ #هدایت مردم یکی از شئون ولی الهی است؛ یکی از از شئون ولی الهی این است که #علم_کتاب دارد: وَ يَقُولُ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ لَسْتَ مُرْسَلاًۚ قُلْ كَفَیٰ بِٱللَّهِ شَهِيدَاۢ بَيْنِی وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِندَهُۥ عِلْمُ ٱلْكِتَٰبِ #الرعد:۴۳؛ کتاب قرآن نازلهٔ علم خدای متعال است: بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ إِنَّآ أَنزَلْنَٰهُ فِی لَيْلَةِ ٱلْقَدْرِ #القدر:۱؛ علم خدای متعال از جانب خدای متعال به ولی خودش داده میشود که این حیثیت همان لیلة القدر است که این حیثیت در نهایت #تقارن میکند با شب زمانی لیلة القدر نه اینکه خود آن حیثیتی شب قدر باشد و در این حیثیت لیلة القدر تمام ملائکه و #روح_القدس نازل میشوند: تَنَزَّلُ ٱلْمَلَٰٓئِكَةُ وَ ٱلرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ #القدر:۴؛ وجود حیثیات مختلف #عقل و #عشق و #عاطفه در انسان؛ در حیثیت لیلة القدر سه شأن واقع میشود: ولی خدا، قرآن کریم، ملائکه؛ وصف برخی از ملائکه در کلام #امیرالمؤمنین صلوات الله علیه: وَ مِنْهُمُ الثَّابِتَةُ فِی الْأَرَضِینَ السُّفْلَى أَقْدَامُهُمْ وَ الْمَارِقَةُ مِنَ السَّمَاءِ الْعُلْیا أَعْنَاقُهُمْ وَ الْخَارِجَةُ مِنَ الْأَقْطَارِ أَرْكَانُهُمْ وَ الْمُنَاسِبَةُ لِقَوَائِمِ الْعَرْشِ أَكْتَافُهُمْ نَاكِسَةٌ دُونَهُ أَبْصَارُهُمْ مُتَلَفِّعُونَ تَحْتَهُ بِأَجْنِحَتِهِمْ #نهج_البلاغة خطبه۱
ای برون از وَهْم و قال و قیل من
خاک بر فرق من و تمثیل من
#مثنوی_معنوی
#امام_معصوم علیهالسلام #فیض الهی را برای یک سال میگیرد و به ملائکه در حیثیت لیلة القدر میدهد که خود این حیثیت لیلة القدری یک از شئون #حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
گاهی #وحی در #نماز بر #پیامبر اکرم صلیالله علیه وآله وسلم نازل میشده و گاهی بهخاطر وجود #سیدالشهداء علیهالسلام بر شانه پیامبر صلیالله علیه وآله وسلم سجده حضرت طولانی میشده است: خرج علینا رسول الله(ص)فی احدی صلاتی العشی: الظهر او العصر و هو حامل احد ابنیه الحسن او الحسین فتقدم رسول الله(ص)فوضعه عند قدمه الیمنی فسجد رسول الله(ص) سجدة اطالها قال ابی: فرفعت راسی من بین الناس فاذا رسول الله(ص)ساجد و اذا الغلام راکب علی ظهره فعدت فسجدت فلما انصرف رسول الله(ص)قال الناس: یا رسول الله لقد سجدت فی صلاتک هذه سجدة ما کنت تسجدها، افشی ء امرت به او کان یوحی