eitaa logo
آیت الله شیخ عباس اخوان
686 دنبال‌کننده
33 عکس
22 ویدیو
21 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری می‌گردد سعی بر این است که حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده و اگر احیاناً منبع مورد نظر یافت نشد، منابع نزدیک‌تر به موضوع آورده شود تا محققین محترم بهره‌مند گردند یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله شیخ عباس اخوان
خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام إنَّ مثل الدنيا مثل الحيّة، مسّها ليّنٌ، و في جوفها السمّ القاتل، يحذرها الرجال ذووا العقول، و يهوي إليها الصبيان بأيديهم.» ج۱ص۱۵۲. تبیین تمثیل شأن به مار که ظاهر زیبا و سم کشنده دارد؛ تفاوت ماهیت دنیا با چیزی که انسان از ظاهر دنیا می‌بیند؛ فاصلهٔ دانستن ماهیت گذران دنیا تا تحقق و ؛ يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ صلی‌الله علیه وآله وسلم:۳۸؛ اِعمَل لِدُنياكَ كَأَنَّكَ تَعيشُ أبَدا، وَاعمَل لاِآخِرَتِكَ كَأَنَّكَ تَموتُ غَدا ج۴۴ص۱۳۹؛ خطرات دلدادگی به دنیا و در آن‌چه در غیر مرضات الهی است در وقت ؛ زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَٰلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ :۱۴؛ أَفَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا :۲۵؛ دنیا و بدی کردار و در نظر ؛ وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ :۴۸؛ کار و دنیا بدی را خوب نشان دادن است؛ قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ :۳۹؛ نقش و تأثیر زینت چیزی در نظر انسان برای کشیده شدن به سوی آن؛ و انسان با همان چیزی است که در او به فعلیت رسیده است؛ باطن مورچه برای شخص و باطن خوک برای شخص ؛ و در انسان در بدو خلقت برای رسیدن به خوبی و بدی؛ حسن و نیکویی اعتراف به بدی عمل خود و امید به رهانیدن از با این ؛ خطر شخص گناهکاری که متکبر و اهل و به سبب آن‌چه که از امور اطلاع ندارد؛ جریانی از پسر آدمی صورتان به صورت دیو نه یکی صد هزار می‌بینم صورت ظاهر دنیا و صورت باطن دنیا؛ تبیین چرایی عدم تشخیص صورت ظاهر و باطن دنیا؛ و صورت محققی است که در قبال باورها و اعمال ما دارد شکل می‌گیرد؛ از معصیت سبب صورت ناری است؛ وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَىٰ يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا (۲۷) يَا وَيْلَتَىٰ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا (۲۸) لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي ۗ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا :۲۹. «يا هشام إنَّ مثل الدنيا مثل الحيّة، مسّها ليّنٌ، و في جوفها السمّ القاتل، يحذرها الرجال ذووا العقول» به معنای مردانگی؛ فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ (۳۶) رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ ۙ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ :۳۷؛ این مردان از باطن دنیا می‌گریزند. «و يهوي إليها الصبيان بأيديهم.» کودک صفتان و خام‌ها به دنبال بازی با دنیا هستند؛ تعبیر بسیار زیبا و بی‌نظیر امام علیه‌السلام از باطن دنیا؛ تمام آنچه در این دنیا بر انسان جلوه می‌کند و به دنبال آن می‌رویم دارند برزخ و قیامت ما را می‌سازند؛ اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ :۲۰. صلی الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین روضه علیه‌السلام گفت که ای قوم روح پیکرم اینست ثانی حیدر علی اصغرم اینست آن همه اصغر بدند اکبرم اینست حجت کبرای روز محشرم اینست رحمی کش حال بر فناست محول اما ترونه کیف یتلذی... ذبح الطفل من الاذن الی الاذن و من الورید الی الورید حسین جان حسین جان شب هشتم رجب المرجب ۱۴۴۴ ۱۴۰۱/۱۱/۹ https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام تمثّلت الدنيا للمسيح علیه‌السلام في صورة امرأة زرقاء، فقال لها: كم تزوَّجت؟ فقالت: كثيراً، قال: فكلٌّ طلّقك؟ قالت: لا بل كلّاً قتلت! قال المسيح: فويح أزواجك الباقين كيف لايعتبرون بالماضين؟» ج۱ص۱۵۲. در کلام علیهم‌السلام گاهی تمثیل استفاده شده برای فهم بهتر مردم؛ تمثیل در کریم مثلاً برای سستی اهل غیر موحدین: مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ :۴۱؛ مثال سرگردانی و آشفتگی غیر موحدین: حُنَفَاءَ لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ :۳۱؛ اقتباس فرمایشات معصومین علیهم‌السلام از قرآن کریم؛ حضرت کاظم علیه‌السلام در این کلام مثال به جناب علیه‌السلام زدند با اینکه شأن بالاتر از شأن است و با اینکه علم داریم که ذوات معصومین علیهم‌السلام از پیامبران علیهم‌السلام بالاترند ولی اینکه حضرت این مثال را نسبت به حضرت عیسی علیه‌السلام می‌زنند به چهد جهت نافع است: ذکر یاد که ترویج و بزرگداشت خوبان است و دیگر اینکه خود این یادکرد منافع و برکاتی برای خود انسان دارد مثل اینکه کسی‌که بزرگان را بزرگ بدارد یک سلسله توفیقات برای او حاصل می‌شود و در مقابل کسی‌که بزرگان را تحقیر کند عمرشان کوتاه می‌شود؛ دو عالم معاصر به نام‌های مازندارنی و مازندارنی؛ شریف العلما مازندارنی استاد شیخ انصاری است؛ اصل شالوده علمی شیخ انصاری از سه نفر است: و شریف العلما و که ظاهراً موثرترین ایشان شریف العلما است که از نوابغ علمی است؛ ویژگی‌هایی از ؛ مرام شریف العلما در برخورد با عناوین علما؛ عمر کوتاه شریف العلما و واکنش سعید العلما؛ ایجاد در ذکر بزرگی نام بزرگان؛ بزرگش نخوانند اهل خرد که نامِ بزرگان به زشتی برد انتساب به منشأ آن در کلام حضرت کاظم علیه‌السلام؛ نقلی از مرحوم (که زحمت کشیده در بود) از ؛ ویژگی‌های مرحوم آقا بزرگ تهرانی؛ ذکر ویژگی‌ای از مرحوم صاحب و ذکر خیر مرحوم امین از مرحوم آقا بزرگ تهرانی؛ حکمت ذکر نام انبیاء علیهم‌السلام در معصومین علیهم‌السلام. «يا هشام تمثّلت الدنيا للمسيح علیه‌السلام في صورة امرأة زرقاء، فقال لها: كم تزوَّجت؟ فقالت: كثيراً، قال: فكلٌّ طلّقك؟ قالت: لا بل كلّاً قتلت! قال المسيح: فويح أزواجك الباقين كيف لايعتبرون بالماضين؟» بی اعتباری با ذکر مثالی از امام کاظم علیه‌السلام؛ عدم نوع مردم به بی اعتباری دنیا؛ فَیَأْتِیَهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ :۲۰۲؛ اینکه فرموده به یک باره سراغ انسان می‌آید یعنی خودش باور نداشت که مرگ سراغش می‌آید. «تمثّلت الدنيا للمسيح علیه‌السلام في صورة امرأة زرقاء» دنیا خودش را نمایانید به صورت زنی زیبا و چشم آبی. «فقال لها: كم تزوَّجت؟ فقالت: كثيراً، قال: فكلٌّ طلّقك؟ قالت: لا بل كلّاً قتلت! قال المسيح: فويح أزواجك الباقين كيف لايعتبرون بالماضين؟» حکایت ازدواج دنیا با طالبان خود و کشتن ایشان؛ انسانِ در پی یا به آرزویش می‌رسد یا نمی‌رسد و در آن می‌میرد؛ انسانی که دنیا آرزویش است هیچ موقع به به آرزویش نمی‌رسد و در آن می‌میرد؛ تبیین ماهیت آرزوی دنیا در انسان؛ آرزو فراتر از مایحتاج زندگی است؛ منشأ آرزو در انسان زیاده‌خواهی است که اصولاً تمامی ندارد چون از منشأ می‌گیرد و فطرت هم فقط با رسیدن به خدای متعال آرام می‌گیرد؛ کلام مرحوم آیت‌الله پیرامون فطرت به عنوان از براهین توحیدی؛ مطلق طلبی انسان فقط به مقام توحید تمام می‌شود. «قال المسيح: فويح أزواجك الباقين كيف لايعتبرون بالماضين؟» وای بر ازواج باقی دنیا که از گذشتگان پند و نمی‌گیرند! توسل و روضه صلوات الله علیها السلام علیک یا ایتها الصدیقة الجمیلة الجلیلة ذات الاحزان الطویلة فی المدّة القلیلة المخفیة قبرها المجهولة قدرها فاطمة الزهراء بنت رسول الله آتش کین ز هر طرف چرا زبانه می‌کشد ناله ز دل خدای من بانوی خانه می‌کشد میان دود و آتش است بانوی دلشکسته‌ام به امر حق بود که من به خانه‌ام نشسته‌ام فاطمه آرام دلم گریه کنم برای تو به حق حق به گوش دل می‌شنوم صدای تو تو بین دیوار و دری پیش دو چشمان ترم میان خون شناوری فاطمه جان با پسرم
آیت الله شیخ عباس اخوان
خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام إنَّ ضوء الجسد في عينه فإن كان البصر مضيئاً استضاء الجسد كلّه، و إن ضوء الروح العقل، فإذا كان العبد عاقلاً كان عالماً بربّه، و إذا كان عالماً بربّه أبصر دينه، و إن كان جاهلاً بربّه لم يقم له دين، و كما لايقوم الجسد إلّا بالنفس الحيَّة فكذلك لا يقوم الدين إلّا بالنيّة الصادقة، و لا تثبت النية الصادقة إلّا بالعقل.» ج۱ص۱۵۳. فرمایش مرحوم در تعلیقات بر بحارالأنوار پیرامون کم نظیر بودن برخی فرازهای حدیث اولی الالباب؛ و مثال محسوس به معقول در روایت به ضعف در چشم که سبب عیب در بدن می‌شود برای این مطلب که نورانیت در به است؛ انسان در خود به وسیله عقلش نظر و تعمق می‌کنند برخلاف مردمان متعارف؛ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا :۲۷۵؛ جریان شخصی که برای تصحیح وضوی خود نزد مرحوم آیت‌الله رفت؛ معمولا مردم به ظاهر باتقوا کاری به حلال بودن خود ندارند؛ اکثر تصورات مردم به ظاهر باتقوا در مورد کسب خودشان این است که خودمان بلدیم و دیگر اینکه خیال می‌کنند رضایت طرفینی در معامله و هر امری که باشد نافذ است و اینکه باید من در هر معامله‌ای سود کنم و هیچ‌گاه متضرر نشوم؛ اکثر سوالات مردم به ظاهر باتقوا در نجسی و پاکی و امثالهم است که این خودش نوعی تلقین به نفس است که من آدم متدینی هستم؛ لبه تیز شرعی در و و مالی است؛ اَلْعِبادَةُ عَشْرَةُ اَجْزاءٍ تِسْعَةُ اَجْزاءٍ فى طَلَبِ الْحَلالِ ج۱۰۰ص۹؛ جریانی از اختلاف مالی پدر و پسر به ظاهر باتقوا؛ جریان انحصار وراثت مرحوم پدر استاد؛ بلای اختلافات مردم در اموال و امور مالی؛ محدودیت دین بسیاری در صورت ظاهری آداب و نسک؛ تلقی و رسم اشتباه و غلط طلبی متداول پس از عدم رعایت امور دینی و ترویج این مسأله توسط برخی مبلغین؛ روایت مذکور در پیرامون کسی‌که برای مصرف بدون اجازه از امام معصوم علیه‌السلام حلالیت طلبید. «و إن ضوء الروح العقل، فإذا كان العبد عاقلاً كان عالماً بربّه» انسان عاقل عالم به رب خود می‌شود؛ فَمَا ظَنُّكُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِينَ :۸۷؛ بستگی به میزان عقل در شخص دارد. «و إذا كان عالماً بربّه أبصر دينه» ذاتی است که می‌پروراند فلذا به رب می‌گویند؛ نمی‌توان خرما جوشانید و شیره انگور به دست آورد؛ خرما نتوان خورد از این خار که کشتیم دیبا نتوان بافت از این پشم که رشتیم فَمَا ظَنُّكُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِينَ :۸۷؛ در نگاهی تسامحی اگر یک دهم این وقتی که از در مدرسه و می‌گیرند صرف مسائل دینی کنند وقتی به دیپلم می‌رسد نیمچه مجتهدی می‌شود!؛ اگر کسی وقتی در امور دینی نگذارد در زندگی کج جلو می‌رود؛ از اول باید به تدریج مسائل دینی را یاد بگیرد تا بشود؛ وقت گذاشتن می‌خواهد و آدم باید برای دینش وقت بگذارد؛ در بسیاری از متدینین دین امر فوق‌برنامه است در حالی‌که اگر کسی را دارد که دین برای است و برای گذر باید تمام حواسش باشد که در مزرعه دنیا چه می‌کارد تا در برداشت کند؛ الدنیا مزرعة الآخرة ج۱ص۲۶۷؛ تبیین معنای با تشریح معنای پروریدن؛ که مزرعه آخرت است نوع پرورش آن متفاوت است؛ عدم پرورش بسیاری از مدعیان تربیت و مدعیان بودن. «و إن كان جاهلاً بربّه لم يقم له دين» گول زدن خوش را! صلی الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین ای تاب و توانم را برده رحمی بر این دل افسرده برگی از گلشن خرم عمر باقی بود آن هم پژمرده خوناب جگر از ساغر دل در فصل بهار غمت خورده بیمار توایم و نپرسیدی کاین غمزده به شد یا مرده دیوان روضه صلوات الله علیه فسقط عن الفرس و جلس علی التراب و جعل یمسح التراب عن وجهه فوضع خده علی خده و صاح سبع مرات و قال ولدی علیّ علی الدنیا بعدک العفا قتل الله قوما قتلوک بابی العطشان حتی قضی بابی المغموم حتی مضی روحی فداک یا اباعبدالله ۱۴۰۱/۱۱/۲۳ https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام ما أقبح الفقر بعد الغنى و أقبح الخطيئة بعد النسك، و أقبح من ذلك العابد للّه ثمّ يترك عبادته» ج۱صص۱۵۳-۱۵۴. دگرگونی و در انسان؛ وَوْا فِي غَيْرِ الْكُتُبِ الْمَشْهُورَةِ قِرَاءَةَ الدُّعَاءِ التَّالِي عِنْدَ تَحْوِيلِ السَّنَةِ كَثِيراً، وَ قَالَ بَعْضُهُمْ بِقِرَاءَتِهِ 360 مَرَّةً: يَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَى أَحْسَنِ الْحَالِ. وَ بِرِوَايَةٍ أُخْرَى: يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ يَا مُدَبِّرَ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ يَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَى أَحْسَنِ الْحَالِ. علامه ؛ حول یعنی گردش یعنی ای خداوندگار را به بهترین حال بگردان؛ تحول دائمی انسان از حالی به حالی دیگر و از مرحله‌ای به مرحله‌ای دیگر؛ و انسان در عمر خود به سوی که یا به سوی است یا به سوی ؛ درخواست به گردش حول به مطلوب که همگی تابع و نگرش و انسان است متاع کفر و دین بی‌مشتری نیست گروهی آن گروهی این پسندند قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَىٰ شَاكِلَتِهِ :۸۴؛ همه مردم بر اساس ؛ تبیین شاکله به مقام جهان‌بینی‌ای که انسان دارد بر این زادم و هم بر این بگذرم چنان دان که خاک پی حیدرم چرا یکی می‌شود و یکی می‌شود سلطان که یکی مولا علیه‌السلام و یکی امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه می‌شود که همه این‌ها بر اثر شاکله فکری شخص است که به مرور زمان در شخص شکل می‌گیرد؛ دگرگونی و تحول در باورها که گاهی به حق برای شخص باب جدید باز می‌شود و گاهی به باطل؛ بازگشت برخی افراد از مسیر باطل به حق و از مسیر حق به باطل؛ دگرگونی یکباره در نظر ماست و بروز و ظهور می‌کند وگرنه حقیقتی است که به در شخص شکل گرفته است؛ تابعیت در هر شخص؛ نیت جنبه نهانی درون هر کسی است؛ تفسیر شاکله به نیست در برخی روایات؛ الصّادق ( عَنْ سُفْیَانَ‌بْنِ‌عُیَیْنَهًَْ عَنْ أَبِی‌عَبْدِ اللَّهِ (وَ النِّیَّهًُْ أَفْضَلُ مِنَ الْعَمَلِ أَلَا وَ إِنَّ النِّیَّهًَْ هِیَ الْعَمَلُ ثُمَّ تَلَا قَوْلَهُ عزّوجلّ قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ یَعْنِی عَلَی نِیَّتِهِ. ج۲ص۱۶ الصّادق ( إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ النَّارِ فِی النَّارِ لِأَنَّ نِیَّاتِهِمْ کَانَتْ فِی الدُّنْیَا أَنْ لَوْ خُلِّدُوا فِیهَا أَنْ یَعْصُوا اللَّهَ أَبَداً وَ إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ الْجَنَّهًِْ فِی الْجَنَّهًِْ لِأَنَّ نِیَّاتِهِمْ کَانَتْ فِی الدُّنْیَا أَنْ لَوْ بَقُوا فِیهَا أَنْ یُطِیعُوا اللَّهَ أَبَداً فَبِالنِّیَّاتِ خُلِّدَ هَؤُلَاءِ وَ هَؤُلَاءِ ثُمَّ تَلَا قَوْلَهُ تَعَالَی قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ قَالَ عَلَی نِیَّتِهِ. ج۲ص۸۵ الصّادق ( عَنْ سُفْیَانَ‌بْنِ‌عُیَیْنَهًَْ عَنْ أَبِی‌عَبْدِاللَّهِ (فِی قَوْلِهِ عزّوجلّ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا قَالَ لَیْسَ یَعْنِی أَکْثَرَکُمْ عَمَلًا وَ لَکِنْ أَصْوَبَکُمْ عَمَلًا وَ إِنَّمَا الْإِصَابَهًُْ خَشْیَهًُْ اللَّهِ تَعَالَی وَ النِّیَّهًُْ الصَّادِقَهًُْ الْحَسَنَهًُْ ثُمَّ قَالَ: الْإِبْقَاءُ عَلَی الْعَمَلِ حَتَّی یَخْلُصَ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ وَ الْعَمَلُ الْخَالِصُ الَّذِی لَا تُرِیدُ أَنْ یَحْمَدَکَ عَلَیْهِ أَحَدٌ إِلَّا اللَّهُ عزّوجلّ وَ النِّیَّهًُْ أَفْضَلُ مِنَ الْعَمَلِ أَلَا وَ إِنَّ النِّیَّهًَْ هِیَ الْعَمَلُ ثُمَّ تَلَا قَوْلَهُ عزّوجلّ قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ یَعْنِی عَلَی نِیَّتِهِ. ج۶۷ص۲۵۰ مثال تحول یکباره توسط ؛ إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَىٰ وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ :۸۰؛ جریانی از مرحوم آیت‌الله سیدمحمدرضا که به همراه به عیادت مریضی رفتند؛ نگهداری در شخص از ابتدا تا موقعی که حب دنیا در شخص بروز و ظهور کند؛ عدم جمع با و ؛ در آمدن با دستمایه کردن دین تفاوت دارد «يا هشام ما أقبح الفقر بعد الغنى» مثال به (اقبح=) رنج‌آور بودن بعد و تبیین آن؛ دستور شارع به برخورد کریمانه مثل دوره عزت شخص با فقیری که زمانی غنی بوده است؛ ضرورت دقت در برخورد مناسب و کرامت مندانه با گدایی که زمانی عزیز و غنی بوده است؛ قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُهَا أَذًى :۲۶۳
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام من تعظّم في نفسه لعنته ملائكة السماء و ملائكة الأرض، و من تكبّر على إخوانه و استطال عليهم فقد ضادّ الله، و من ادّعى ما ليس له فهو اعنى لغير.» ج۱ص۱۵۴ مضر و سرطان‌گونهٔ در انسان؛ برخی صفات مقدار کم آن ضرر ندارد ولی اگر زیاد بشود مهلک است مثل ؛ ضرورت رعایت حد و حدود خودباوری و در انسان؛ باور تا اندازه‌ای که انسان در جنبه نباشد لازم است یعنی باشد که بر اساس علل و به مطلوب خودش می‌رسد در غیر اینصورت اگر خودباوری بی‌جا باشد است یعنی خود را بی‌جا بزرگ می‌انگارد که این سبب محرومیت شخص می‌شود؛ رَحِمَ اَللَّهُ اِمْرَءً عَرَفَ قَدْرَهُ وَ لَمْ يَتَعَدَّ طَوْرَهُ ص۳۷۳؛ این رحم الله است علی‌الظاهر نه یعنی خدا بر کسی است که اندازه خودش را می‌داند؛ بررسی مفهوم خاص و عام در روایات؛ یعنی طرد و ملعون یعنی مطرود؛ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ‌ لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ ص ثَلَاثَةً الْآكِلَ زَادَهُ وَحْدَهُ وَ النَّائِمَ فِي بَيْتٍ وَحْدَهُ وَ الرَّاكِبَ فِي الْفَلَاةِ وَحْدَهُ‌ ج۲ص۲۷۷؛ معنای ملعون بودن کسی‌که تنها برود و تنها کند این است که خودش را از رحمت دور کرده است؛ کسی‌که (=اندازه) خودش را نمی‌داند از رحمت دور است؛ جریانی از مرحوم آیت‌الله ؛ جریانی از مرحوم آیت‌الله شیخ ؛ مرعوب نشدن به کثرت و ضابطه‌مندی فقیه در این مسئله؛ سر جای خود نشستن خیلی مهم است خوش به جای خویشتن بود این نشست خسروی تا نشیند هر کسی اکنون به جای خویشتن «يا هشام من تعظّم في نفسه لعنته ملائكة السماء و ملائكة الأرض، و من تكبّر على إخوانه و استطال عليهم فقد ضادّ الله، و من ادّعى ما ليس له فهو اعنى لغير.» انسان در خودبزرگ‌بینی؛ انسان هر اندازه داشته باشد کم است زیرا علم بیشتر موارد را به انسان بیشتر نشان می‌دهد و هرچه زیادتر بداند بیشتر به جهل خود پی می‌برد؛ دوره درس مرحوم آیت‌الله (صاحب ) در مبحث هفتاد سال طول کشید؛ فرمایشی از مرحوم آیت‌الله درباره اینکه چرا به سر دارد در حالی‌که برخی چیزها را نمی‌داند: (عمامه کهیر من این نشانه ابن است که من یک چیزهایی را می‌دانم نه اینکه همه‌چیز را می‌دانم)؛ همه‌چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزاده‌اند مواجهه انسان در خود با عجایبی که باد و بود انسان را می‌ریزد؛ مرحوم که از اوحدی فحول علمای است که نقل کرده کفاشی را در در دیدم که از من اعلم بود؛ حکم به در ؛ عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) ـ في حديث ـ قال: كلّ شيء نظيف حتّى تعلم أنه قذر، فإذا علمت فقد قذر، و ما لم تعلم فليس عليك ج۳ص۴۶۷؛ عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال: الماء كله طاهر حتى تعلم أنه قذر ج۱ص۱۴۲؛ اصالت حمل عمل مومن به احسن وجه خرده بینانند در عالم بسی واقفند از کار و بار هر کسی نقلی از در برخورد با اولیای خدا؛ جریانی از شیخ بهائی در مدت در بلاد (= ) که امروزه شامل و و می‌شود؛ زندگی بدوی و بودن مردم بلاد شامات سابق؛ وصف هنر که از چند یک کشور ساخت؛ وجود ها ها و ذکر آن در کتاب و اهل خاص در بلاد شامات؛ کتاب علمی بودن شیخ بهایی گر بر سر نفس خود امیری، مردی بر کور و کر ار نکته نگیری، مردی مردی نبود فتاده را پای زدن گر دست فتاده‌ای بگیری، مردی به بزرگی از علما که بزرگان به دیدن او می‌رفتند به واسطه نگهداری یک شب از یک شخص بیچاره؛ انسان برای خدا کار کند اصلا به حساب نمی‌آید عارفانِ رُخ تو جمله ظَلومند و جَهول این ظلومیّ‌ و جهولی‌، سَر و سودای‌ من است خمینی ظلوم به زیر پا گذاشتن و به فراموشی هر کار خیری که کرده است؛ جریانی از مجلس خصوصی مرحوم آیت‌الله و بحث از و ضبط لفظ ستاره ؛ کتاب حاکم در علم کتب مرحوم است؛ (جدا) فِی حَدِیثِ الْقِبْلَةِ: ضَعِ الْجَدْیَ قَفَاکَ وَصَلِّ ». الْجَدْیُ - بالفتح فالسکون -: نجم إلی جنب القطب تعرف به القبلة، ویقال له: « جَدْیُ الفرقد » و قیل: هو الْجُدَیّ مصغرا، و الأول أعرف.
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام من تعظّم في نفسه لعنته ملائكة السماء و ملائكة الأرض، و من تكبّر على إخوانه و استطال عليهم فقد ضادّ الله، و من ادّعى ما ليس له فهو اعنى لغير [رشده].» ج۱ص۱۵۴ اهمیت موضوع کردن در علم و ؛ ادعا کردن جهات مختلفی دارد مثل اینکه انسان را در آن‌چه که نیست وارد معرکه می‌کند مثل اینکه و امری دارد که در آن وارد نیست که بدون تردید پس از ورودش مفتضح می‌شود؛ دعوت به اینکه در حدود مرزهایی که توان دارید گام بردارید؛ برخی در سابق با در یک شغل ضعیف یک خانواده را می‌گرداندند ولی چه بسیار در دوران ما دیده شده که افرادی با سودای رسیدن به اهدافی که خبرویت در رسیدن به آن ندارند بدبخت شده‌اند چون خودشان را در معرض امری قرار داده‌اند که شأن آن را ندارند که این افراد یا در نزد خودشان ادعای واهی دارند و یا اینکه گاهی این ادعای گزاف را در معرض دید دیگران قرار می‌دهند که روانشناسان و بیشتر به جنبه ادعای نزد خود اشخاص می‌پردازند تا به آسیب‌هایی همچون مبتلا نشوند مسأله «اندازه نگهدار که اندازه نکوست» ( ) فقط مربوط به امور خوردنی و آشامیدنی نیست بلکه در همه امور سرایت دارد حتی در امری مثل دادن؛ جریاناتی از هدایای برخی افراد که بیش شأن و اندازه خود هدیه دادند؛ در شرع وارد شده که در هدیه دادن شأن خود را رعایت کنید؛ اندازه نگه نداشتن سبب می‌شود انسان مدعی بشود و سبب محرومیت او از خوبی‌هایی می‌گردد «و من ادّعى ما ليس له فهو اعنى لغير [رشده].» کسی‌که ادعایی کند که اندازه او نباشد خودش را از ترقی بازداشته است؛ کثرت افرادی که حدود خود را نگه نداشتند و زمین خوردند؛ رَحِمَ اَللَّهُ اِمْرَءً عَرَفَ قَدْرَهُ وَ لَمْ يَتَعَدَّ طَوْرَهُ ص۳۷۳؛ این رحم الله است علی‌الظاهر نه یعنی خدا بر کسی است که اندازه خودش را می‌داند که این شخص می‌تواند درست کند؛ ادعا یعنی بی‌جایی دارد و خودش را خورده؛ جریانی از شخص بیماری که تحمل شنیدن بیماری خود را نداشت؛ بسیاری از کسانی که در دین گذاشتند کسانی بودند که نسبت به خود بیهوده داشتند و عده‌ای را گمراه کردند و دروغی را به دین بستند؛ فرمایش مرحوم آیت‌الله سید شهاب‌الدین پیرامون علت اصلی انحراف سردستهٔ فرقه (از شاخه‌های ) به علت و ادعای بی‌جای میرزا و جریان به دنبال رفتن وی در پشت‌بام منزلش در و مجنون شدنش؛ آثار دیوانگی میرزا محمدعلی باب در جریان محاکمه‌اش توسط در در حضور ولیعهد زمان ؛ ادعای بی‌جای به جا آوردن در حد شخصی مثل مرحوم ؛ اَلْكَمَالُ كُلُّ اَلْكَمَالِ اَلتَّفَقُّهُ فِي اَلدِّينِ وَ اَلصَّبْرُ عَلَى اَلنَّائِبَةِ وَ تَقْدِيرُ اَلْمَعِيشة ص۲۹۲؛ اهمیت تقدیر المعیشة و اندازه نگه داشتن در ؛ جریانی جالب منقول از کتاب تألیف میرزا عبدالرسول پیرامون ملاقات روحانی‌ای که اهل بود (ولی توان رعایت کسوت را نداشت) با مرحوم آیت محلاتی؛ وصف حال آیت الله حاج آقا مرجع تقلید در ؛ فرمایش در سخنرانی خود در مورد (۴ آذر۱۳۴۳: «ای مراجع، ای آقایان، ای نجف، ای قم، ای مشهد، ای تهران، ای شیراز، من اعلام خطر می‌کنم») منظور خطاب به حاج بهاءالدین محلاتی بوده است؛ ماجرای شدن مرحوم آقای صاحب تالیفات و ؛ وصف شهر در حدود دهه چهل شمسی؛ برخورد جالب در قم (حضرات آیات و و کوه کمره‌ای) به همراه با مرحوم شریف رازی؛ اگر کسی در وادی وارد بشود که نداشته باشد نمی‌تواند کار را به جایی برساند؛ سیره حاجی قدیم در تدبیر برای خود در پادویی کردن پیش دیگران تا بتواند بازاری بشود؛ ادعای بی‌جا نزد دیگران سبب شدن با آن وادی می‌شود؛ النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا «و من ادّعى ما ليس له فهو اعنى لغير [رشده].» ۱۴۰۲/۱/۱۵ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام ما قسّم بين العباد أفضل من العقل، نوم العاقل أفضل من سهر الجاهل. و ما بعث الله نبيّاً إلّا عاقلاً حتّى يكون عقله أفضل من جميع جهد المجتهدين، و ما أدّى العبد فريضةً من فرائض الله حتى عقل عنه.» ج۱ص۱۵۴ فراز قبلی مبنی بر بهره‌مندی از به سبب بود و در این فراز امام علیه‌السلام می‌فرمایند: برترین موهبت الهی به بندگان است چه اینکه علم به عقل فهمیده می‌شود؛ عقل آن حیثیتی و جایگاهی است که و خود را در آن می‌نماید و ظرف دانش در عقل است که این دانش در کجا و چگونه به کار می‌آید و در کل هر حیثتی دانش دارد با مقام عقل است پس برترین موهبت الهی عقل است؛ کسی که تمام نعم دنیوی را دارد ولی جهاز هاضمه را نداشته باشد یه کارش نمی‌آید؛ سخن ( ): «الهى آن که را عقل‏ دادى‏ پس چه ندادى؟ و آن که را عقل ندادى پس چه دادى» ریشه در کلام علیه‌السلام دارد فلذا گفته می‌شود در سخن اینان رگه‌های هست چون این سخنان در وجود ندارد بلکه این حرف‌ها را علیهم‌السلام می‌آموزد؛ کارکرد در و ؛ تفاوت خطوط در پیشانی و صورت انسان زنده و انسان مرده؛ فعالیت در هنگام خواب که تدبیر و و غیره را می‌کند که تمام این‌ها تابع در انسان است؛ انسان در خواب هم شاد است و انسان در خواب هم غمگین است؛ خواب انسان تابع این است که اگر اهل تباهی باشد خوابش هم در تباهی است و اگر اهل صلاح و سداد است خوابش هم در صلاح و سداد است؛ اشرف بودن خواب از بیداری چون انسان عاقل در خوابش نیز مشغول تبعیت از خود در بیداری است در حالی‌که انسان جاهل در بیداری‌اش هم در تباهی است؛ باطل محصولش خرابی است و فکر خراب محصولش تباهی است؛ عدم خواب در انسان عاقل «يا هشام ما قسّم بين العباد أفضل من العقل، نوم العاقل أفضل من سهر الجاهل» ای هشام چیزی بالاتر از عقل بین بندگان تقسیم نشده است، خواب عاقل افضل از جاهل است «و ما بعث الله نبيّاً إلّا عاقلاً حتّى يكون عقله أفضل من جميع جهد المجتهدين، و ما أدّى العبد فريضةً من فرائض الله حتى عقل عنه» هیچ پیامبری را خدا در میان اقوامی مبعوث نکرد مگر اینکه عقل او از تمام کوشش‌گران زمان خودش والاتر بوده است؛ جنبه‌ای که سبب دستگیری انسان از دیگران است است که این در علیهم‌السلام در بالاترین مقام عقلی است تا بتوانند مردمان را آنگونه که شایسته و بایسته است دستگیری کنند صلی الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علیّ بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین بینش اهل حـقیقت چو حقیقت بین است در تو بینند حقیقت که حقیقت این است نیست چشم دگران سوی حقیقت نگران ورنه آن رایت حقیقت که چنین آئینست من اگر جاهل گمراهم اگر شیخ طریق قبله‌ام روی حسین است و همینم دین است او چو بینا حقیقت بود از دیدهٔ من به حقیقت که مرا چشم حقیقت بین است خردلی بار غمت را دل عالم نکشد آه از این بار امانت که عجب سنگین است دختری را به که گویم که سر نعش پدر تسلیت سیلی شمر و سر نی تسکین است روضه علیهاالسلام این بدن از کیست که سر ندارد عزیز زهراست کفن ندارد حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان ۲۲محرم۱۴۴۵ ۱۸مرداد۱۴۰۲ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام أوحى الله إلى داود: قل لعبادي لا يجعلوا بيني و بينهم عالماً مفتوناً بالدنيا فيصدّهم عن ذكري، و عن طريق محبّتي و مناجاتي، اُولئك قطّاع الطريق من عبادي، إنَّ أدنى ما أنا صانع بهم أن أنزع حلاوة عبادتي و مناجاتي من قلوبهم.» ج۱ص۱۵۴ روکرده به علمش را مشوب به می‌کند؛ لطافت تا آن اندازه‌ای است که می‌تواند با هر امری همراهی کند و ممزوج بشود یعنی موضوع در مقام تجرید ذهنی اگرچه از علم از انسان جداست ولی در مقام نمایاندن در انسان تؤام با خواسته‌های آنان شخص خود را می‌نماید؛ فَانْظُرْ إِلَىٰ آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا ۚ إِنَّ ذَٰلِكَ لَمُحْيِي الْمَوْتَىٰ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ :۵۰؛ نگرش به آثار رحمت خدا با دنیاطلبی یا با باور به خدا؛ امکان جمع علم با هر منکری فلذا دستور است که علم را از اخذ کنید: لَا عِلْمَ إِلَّا مِنْ عَالِمٍ رَبَّانِیٍّ ج۱ص۱۳۷؛ بیان صفات الهی با ؛ نقل جریانی از یکی از علمای ؛ کاسه جایی رود که بازآید قدح ؛ تغییر شکل مجالس و ها از هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو (برو) وصف حال مرحوم آیت‌الله و تعریف مرحوم آیت‌الله از ایشان؛ تفاوت کسی‌که علم برای او است و کسی‌که علم برای او است؛ با علم می‌شود هر بازی‌ای در آورد؛ علم در راه نفسانیت تا جایی‌که شخص خودش را هم فریب می‌دهد: قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا (۱۰۳) الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا :۱۰۴؛ ضرورت دقت در نشدن به عالمی که در ظاهر نشانه‌های مذموم را دارد زیرا شاید توجیه درستی داشته باشد بلکه این مطالب برای متذکر شدن از مکاید خود انسان است؛ خیال خوب بودن با مکاید و بازی‌های نفس با انسان؛ احتیاج انسان در تمام طول حیات خود به ؛ بیان مستقیمی از مرحوم آیت‌الله در مورد رجوع (حتی در دوران ) به حاج آقا حسین برای مطالب اخلاقی در حالی‌که خود حاج آقا حسین فاطمی از مرحوم امام تقلید می‌کرده‌اند؛ اگر بنای نفسانیت در کار باشد همه امور قابل هستند «يا هشام أوحى الله إلى داود: قل لعبادي لا يجعلوا بيني و بينهم عالماً مفتوناً بالدنيا فيصدّهم عن ذكري» مفتون به دنیا است یعنی دنیا اش شده و یعنی اسیر دنیاست و اگر دنبال این عالم انسان برود فقط باید از علمش استفاده کند وگرنه از او ربانیت در نمی‌آید؛ نفلی از یکی از اساتید دانشگاه که در ادبیات عرب بسیار مسلط بوده است و اهل هم بوده است؛ مرحوم آقا شیخ که با گونی خمس مردم را برای آیت الله می‌برد؛ مفتون شدن به شخصی که اهل دنیا بود و هفت سال در حال بود؛ وصایت مرحوم آیت‌الله برای مرحوم آیت‌الله سید احمد خوانساری و نقل‌های ایشان در مورد ماترک مرحوم خوانساری و حالات روزهای پایانی عمر ایشان؛ نقل یکی از آقایان در مورد مرحوم آیت‌الله سید احمد خوانساری؛ مرحوم آیت‌الله سید احمد خوانساری برای کسی که به ایشان فحاشی کرده بود «يا هشام أوحى الله إلى داود: قل لعبادي لا يجعلوا بيني و بينهم عالماً مفتوناً بالدنيا فيصدّهم عن ذكري، و عن طريق محبّتي و مناجاتي، اُولئك قطّاع الطريق من عبادي، إنَّ أدنى ما أنا صانع بهم أن أنزع حلاوة عبادتي و مناجاتي من قلوبهم.» عالم مفتون به دنیا مانع از خدا می‌شود و راه به خدا را می‌بندد؛ قطاع الطّریق بودن عالم مفتون به دنیا؛ اولین چیزی که عالم مفتون به دنیا گرفته می‌شود با خداست؛ وصف حال مرحوم آیت‌الله سید شهاب‌الدین و آیت الله سید احمد خوانساری و آیت الله و اعراض عجیب ایشان از دنیا؛ عوض شدن وضع مردم پس از ؛ در نظر معرضین از دنیا که ایشان هم اعراض از دنیاست؛ شغل قرار دادن خرید و فروش ملک ج۱۷ص۶۹ «بَابُ اسْتِحْبَابِ شِرَاءِ الْعَقَارِ وَ کَرَاهَةِ بَیْعِهِ إِلَّا أَنْ یُشْتَرَی بِثَمَنِهِ بَدَلُهُ وَ کَوْنِ الْعَقَارَاتِ مُتَفَرِّقَةً» صلی الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علیّ بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین ای سمت نوکری‌ات شرف و عزت و فخر همه ای به تمنای غمت به لب اهل ولا زمزمه ذاکر و مداح توام نظری ای پسر فاطمه
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام من تعظّم في نفسه لعنته ملائكة السماء و ملائكة الأرض، و من تكبّر على إخوانه و استطال عليهم فقد ضادّ الله، و من ادّعى ما ليس له فهو اعنى لغير [رشده].» ج۱ص۱۵۴ برخی ریشه برخی از رذائل و بدهی‌های دیگر است مثل رذیله که سبب شدن انسان می‌شود؛ ریشه بودن برخی از برای دیگر فضائل و خوبی‌ها مثل بودن که از آن صفات نیکویی مثل و از دیگران در می‌آید؛ از صفات بسیار بد است به اینکه انسان به خود بی‌جا داشته باشد؛ باور درست مثل باور انسان به بلد بودن حرفه خود و باور اشتباه به خود را تافتهٔ جدا بافته دانستن از دیگران دانستن؛ بزرگی در انسان این است که آنچه که شأن است در او محقق شده باشد که معیار آن این است که مورد پذیرش خدای متعال بوده باشد؛ کسی‌که شأن در انسانیت برای خود قائل باشد به فرموده امام علیه‌السلام مورد ملائکه الهی است؛ حرکت در وادی غیر از حرکت در وادی صنایع و حرف و امور اجتماعی است؛ در وادی توحید به هر اندازه انسان پیش برود با خدای متعال بیشتر آشنا می‌شود که این باعث می‌شود خود را هر بیشتر پیش برود کم‌رنگ‌تر و کم‌فروغ‌تر و افتاده‌تر و ضعیف‌تر در مقابل خدای متعال ببیند؛ کسی‌که در مقابل خدای متعال برای خود شأن قائل است معلوم می‌شود کلا از وادی توحید بیرون است؛ روایات در مذمت ناظر به چند مطلب است: یکی اینکه خودش خودش را چیزی در محضر الهی ببیند که همان مطلبی بود که گذشت و دیگری این است که برای خود نسبت به دیگران جایگاهی قائل باشد یعنی بگوید من از دیگران برترم و دیگران به جایی نرسیدم و من رسیدم که جهت مذمت این دسته این است که سخنی می‌گوید که از باطن این سخن آگاه نیست؛ وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا :۳۶؛ چیزی را که نمی‌دانی نگو، حال آیا کسی که می‌گوید من از دیگران برترم واقف هست از دیگران یا نه؟ اگر بگوید واقفم که باید مدعای دانستن دیگران را داشته باشد که آن کسی‌که مغیبات دیگران را می‌داند واقف است که برخی چه نورانیتی دارند که او آن‌ها نرسیده است و یا اینکه نه مغیبات دیگران را نمی‌داند و نمی‌بیند بلکه دارد که این این در چند جهت خود را می‌نمایاند: ۱) به قصد دیگران و خود را بالا بردن که در واقع دارد می‌گوید. ۲) چه بسا همین دیگرانی که او دارد تحقیر می‌کند آن‌ها در وادی توحید شأن داشته باشد در حالی‌که این مدعی نمی‌داند؛ مرحوم آیت‌الله شیخ : ملا شدن چه مشکل، آدم شدن محالِ؛ نقل جریانی از مرحوم آیت‌الله شیخ پیرامون پدرشان مرحوم آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی در دوران جوانی و ارتکاب طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد در وادی انسان نباید دم بزند و باید کند چو پیرِ سالِک عشقت به مِی حواله کند بنوش و منتظرِ رحمتِ خدا می‌باش جریان صبر چهل ساله مرحوم آقای اوحدی شست سال سختی دید تا شبی روی نیک بختی دید سی سال لاف مهر زدم تا سحرگهی وا شد دلم چو گل ز نسیم بهار عشق خطر تحقیر ولی خدا و مواجه شدن با لعن ملائکه و جن و انس السلام علیک یا ایتها الصدیقة الجلیلة الجمیلة ذات الاحزان الطویلة فی المدّة القلیلة المخفیة قبرها المجهولة قدرها فاطمة الزهراء بنت رسول الله دست من و عنایت و لطف و عطای فاطمه قلب من و محبت و مهر ولای فاطمه درد و من و کرامت و جود و شفای فاطمه جرم و من شفاعت روز جزای فاطمه به بذل دست فاطمه، به خاک پای فاطمه منم گدای فاطمه منم گدای فاطمه منم گدای فاطمه منم گدای فاطمه ۲۹محرم۱۴۴۵ ۲۵مرداد۱۴۰۲ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ایام إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٍ (۴۹) و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ (۵۰) وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَآ أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ (۵۱) وَ كُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی ٱلزُّبُرِ (۵۲) وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُّسْتَطَرٌ :۵۳ در این آیات مبارکات خدای متعال به بندگان خود و و می‌دهد که غیر از مباحث است؛ بینش به معلوم؛ اگر بحث از نباشد مباحث و یا هیچ ثمره‌ای ندارد یا ثمره کمی دارد؛ انسان باید بداند که بینش و نگرش و و می‌تواند انسان را در مسیر موفق بدارد؛ نبود بینش صحیح در مذکور در روایت: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ الدَّیْلَمِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) فُلَانٌ مِنْ عِبَادَتِهِ وَ دِینِهِ وَ فَضْلِهِ فَقَالَ کَیْفَ عَقْلُهُ قُلْتُ لَا أَدْرِی فَقَالَ إِنَّ الثَّوَابَ عَلَی قَدْرِ الْعَقْلِ إِنَّ رَجُلًا مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ کَانَ یَعْبُدُ اللَّهَ فِی جَزِیرَةٍ مِنْ جَزَائِرِ الْبَحْرِ خَضْرَاءَ نَضِرَةٍ کَثِیرَةِ الشَّجَرِ ظَاهِرَةِ الْمَاءِ وَ إِنَّ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکَةِ مَرَّ بِهِ فَقَالَ یَا رَبِّ أَرِنِی ثَوَابَ عَبْدِکَ هَذَا فَأَرَاهُ اللَّهُ تَعَالَی ذَلِکَ فَاسْتَقَلَّهُ الْمَلَکُ فَأَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَیْهِ أَنِ اصْحَبْهُ فَأَتَاهُ الْمَلَکُ فِی صُورَةِ إِنْسِیٍّ فَقَالَ لَهُ مَنْ أَنْتَ قَالَ أَنَا رَجُلٌ عَابِدٌ بَلَغَنِی مَکَانُکَ وَ عِبَادَتُکَ فِی هَذَا الْمَکَانِ فَأَتَیْتُکَ لِأَعْبُدَ اللَّهَ مَعَکَ فَکَانَ مَعَهُ یَوْمَهُ ذَلِکَ فَلَمَّا أَصْبَحَ قَالَ لَهُ الْمَلَکُ إِنَّ مَکَانَکَ لَنَزِهٌ وَ مَا یَصْلُحُ إِلَّا لِلْعِبَادَةِ فَقَالَ لَهُ الْعَابِدُ إِنَّ لِمَکَانِنَا هَذَا عَیْباً فَقَالَ لَهُ وَ مَا هُوَ قَالَ لَیْسَ لِرَبِّنَا بَهِیمَةٌ فَلَوْ کَانَ لَهُ حِمَارٌ رَعَیْنَاهُ فِی هَذَا الْمَوْضِعِ فَإِنَّ هَذَا الْحَشِیشَ یَضِیعُ فَقَالَ لَهُ ذَلِکَ الْمَلَکُ وَ مَا لِرَبِّکَ حِمَارٌ فَقَالَ لَوْ کَانَ لَهُ حِمَارٌ مَا کَانَ یَضِیعُ مِثْلُ هَذَا الْحَشِیشِ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی الْمَلَکِ إِنَّمَا أُثِیبُهُ عَلَی قَدْرِ عَقْلِهِ. ج۱ص۱۲؛ از بیش از شش هزار آیات کریم حدود پانصد آیه پیرامون است و مابقی پیرامون مباحث معارفی است؛ عدم ثمره از بدون باور به ؛ روایتی پیرامون طعنه شخصی به پیرامون علیه‌السلام و پاسخ عباس بن عبدالمطلب به او؛ اهمیت باور توحیدی؛ انسانی که نگرش توحیدی دارد هم فرق دارد با دیگران؛ فرمایش علیه‌السلام هنگام تیر خوردن به گلوی جناب علیه‌السلام: تلقى الدم بكفيه فلما امتلأتا رمى بالدم نحو السماء ثم قال: هون على ما نزل بي إنه بعين الله ص۶۱؛ به سیدالشهداء علیه‌السلام: فنودي من الهواء: «دعه يا حسين، فإنّ له مرضعا في الجنّة» تألیف: ج۲ص۱۶۴؛ در الهی دیدن خود در علیه‌السلام: وَ ٱصْنَعِ ٱلْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَ وَحْيِنَا وَ لاَ تُخَٰطِبْنِی فِی ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓا۟ۚ إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ علیه‌السلام:۳۷؛ خطاب به : أَلَمْ يَعْلَم بِأَنَّ ٱللَّهَ يَرَیٰ :۱۴؛ بینش دادن آیات قرآن به انسان برای و عدم فایدهٔ بدون آدم سازی؛ تشکیل سمیناری در سال ۱۹۸۶م در در با حضور دانشمندان برجسته‌ای مثل و برخی آخوندهای فراری پیرامون اینکه چرا نمی‌میرد؟!؛ بررسی مسأله نهادینه شدن (=از بین رفتن روح این ادیان و ماندن ظاهر) به جز شیعه در سمینار تلاویو و نتیجه‌گیری سمینار به اینکه تا شیعه (صلوات الله علیه) را دارد نمی‌میرد و باید حسین را از شیعه بگیریم!؛ سمینار دیگری پس از چند سال و نتیجه دیگر اینکه علاوه بر حسین، شیعه زنده به است و باید (صلوات الله علیه) را از شیعه بگیریم!؛ سمینار سوم پیرامون شیعه و اینکه عامل سوم نمردن شیعه (صلوات الله علیه) است؛ علت حمله به ها جریانی برون‌مرزی است تا بساط شیعه از بین برود؛ و با امام مهدی علیه‌السلام؛ دو در دستگاه سیدالشهداء و امام زمان علیهماالسلام و یک عمل در دستگاه امام صادق علیه‌السلام؛ چگونه منتهی شدن به و مشکل ها در این جهت که قائل به دو خدایی خوبی و بدی شدند؛ ماه‌های و و تا آخر هرکدام الاهه‌های مکتب زردشتی‌گری است و قرار دادن این‌ها به عنوان ماه‌های سال از دورهٔ که ماقبل آن
آیت الله شیخ عباس اخوان
شب هفتم رجب المرجب ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۱۰/۲۸ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «و ينبغي للعاقل إذا عمل عملاً أن يستحيي من الله» ج۱ص۱۵۵ فهم مناسبت تامه برخی از در مسیر با در بدایت امر؛ وقوف و عدم وقوف به خود در انسان ؛ شأن خود انسان در خود؛ خاطره‌ای از جلسات ایام قدیم و برخورد با انسان‌های با شخصیتی که با ظاهر آن‌ها مناسبت ندارد؛ عدم ربط به دارایی و عدم دارایی؛ نمونه‌هایی از انسان به خود در انسان‌های و ؛ نقلی از جریان ثروتمند شدن ؛ نقل جریانی از پیدا شدن طلای بسیاری توسط یه رفته‌گر با شخصیت گفت: آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه گفت: در سر عقل باید، بی‌کلاهی عار نیست منافات شخصیت با ؛ پیدایش در انسان با شخصیت؛ ارزش حیای از خدای متعال؛ تبیین معنای سزاوار بودن حیا در انسان عاقل؛ با دیگران همان کاری را بکن که دوست داری با تو بکنند؛ جریاناتی از برخی از افراد با شخصیت از صاحبان مشاغل؛ لزوم سنجش کارهای انسان نسبت به شخصیت خود نه نسبت به ؛ هیچ چیزی به اندازه شخصیت داشتن در حتی در همین دنیا به درد انسان نمی‌خورد «و ينبغي للعاقل إذا عمل عملاً أن يستحيي من الله» تفاوت انسان با حیا و بی حیا در انجام کار از روی شخصیت و از روی هوا و هوس صلی الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله الحسین السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین روضه سلام الله علیها این نخله که داحی نبوت مقرش پیوند ولایت است بر شاخ ترش البته چو زینب آورد میوه پدید طوبی که نکو، نخل طوبی ثمرش تسلیم و رضا نگر که آن دخت بتول در مقتل کشتگان چو فرمود نزول شکرانه سرود کی خداوند جلیل قربانی ما به پیشگاه تو قبول ناگه نظرش فتاد بر آن طلعت پاک بر پیکر انوری که افتاده به خاک در بحر عجب فتاد و گفتا عجب است گنجایش آسمان در این تیر مغاک جان اخا ملبوس پیکرت کو خاکم به سر عمامه سرت کو زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست خار و خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست خاک عالم به سرم کز اثر تیغ و سنان جای یک بوسهٔ من در همه اعضای تو نیست ما توهمت يا شقيق فؤادي كان هذا مقدرا مكتوبا ج۴۵ص۱۱۵ شب هفتم رجب المرجب ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۱۰/۲۸ آیت الله https://eitaa.com/akavan110