eitaa logo
آیت الله شیخ عباس اخوان
686 دنبال‌کننده
33 عکس
22 ویدیو
21 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری می‌گردد سعی بر این است که حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده و اگر احیاناً منبع مورد نظر یافت نشد، منابع نزدیک‌تر به موضوع آورده شود تا محققین محترم بهره‌مند گردند یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
سخنرانی (3).MP3
58.92M
🔉سخنرانی 🎤آیت الله شیخ عباس اخوان ✅️شب سوم صفر المظفر ۱۴۴۵ هجری قمری 🎪هیئت عزیزم حسین علیه السلام علیه‌السلام گزارش تألیف از پیش از اسلام شروع گزارش ویلدورانت از تاریخ جزیرة العرب‌ در تاریخ تمدن ویلدورانت - جلد ۴، صفحه ۱۹۹ https://www.ghbook.ir/Book/9132 شواهدی از ثروت و تمدن جاهلی در کتاب و سنت: (مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ) ( :۱۳) حرمت مصرف غذا در ظروف طلا و نقره (أُولٰئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ)( :۳۱) (الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَ عَدَّدَهُ)( :۲) (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا الرِّبَا أَضْعَافًا مُضَاعَفَةً)( :۱۳۰) پایه‌های تحت کنترل بنی امیه: شروع قبل از اسلام با خواندن هاشم علیه‌السلام پایه‌گذاری ریشه عدوات بنی امیه با بنی هاشم در در قبل از اسلام مرگ مشکوک جناب هاشم علیه‌السلام در شام عدم دشمنان اهل‌بیت علیهم‌السلام جریان اسلام ظاهری جریان رد دعوت بیعت ابوسفیان از سوی علیه‌السلام وجاهت امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه در جامعه سند عزت کربلاست روضه سلام الله علیها https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
🔉سخنرانی 🎤 آیت الله شیخ عباس اخوان ✅️شب دهم صفرالمظفر ۱۴۴۶ قمری 🎪هیئت عزیزم حسین علیه السلام
آیت الله شیخ عباس اخوان: السلام علیک و علی الأرواح التی حلت بفتائک علیکم منی جمیعا سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار برای تمنن و تبرک است تا فیض الهی شامل بشود با نام خدای متعال تا عنایات الهی شامل بشود چه بداند چه نداند فیض سلام از عالم است که همان عالم می‌باشد/ تبیین عالم به ذوابعاد و دارای جرم بودن که باطن عالم ملک عالم است/قال صلی‌الله علیه وآله:...«وأنزل الله من السماء ماء» يعني المطر ينزل مع كل قطرة ملك يضعها في موضعها الذي يأمره به ربه عزوجل. ج۲۷ص۹۹-۱۰۰/هر امر در عالم ماده ریشه در ملکوت دارد/إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (۸۲) فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ :۸۳/تبیین مسألۀ اینکه باطن عالم ماده عالم ملکوت است توسط مرحوم آیت‌الله / عدم شرطیت تقارن زمانی بین ملک و ملکوت و شرطیت بین ملک و ملکوت/رسیدن الهی به اشخاص یا با سلام یا با جواب سلام/ جایگاه الهی در عالم جبروت/تحت ذیل بودن برخی از اسماء نسبت به اسماء دیگر مثل اینکه اسم رحیم و رب تحت اسم رحمن هستند/فوق سلام مراتبی از اسماء است و فیض انسان متدین تا مرتبه سلام است و بیشتر از آن را باید در شأن دیگری بیاید/وَالْمَلَائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بَابٍ (۲۲) سَلَامٌ عَلَيْكُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ :۲۳/مرتبه فوق سلام مال اولیاست که حضرت علیه‌السلام به دنبال آن است/وَ إِذْ قالَ مُوسی لِفَتاهُ لا أَبْرَحُ حَتَّی أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَیْنِ أَوْ أَمْضِیَ حُقُباً :۶۰/ تأکید موسی علیه‌السلام به رسیدن به مطلب/فَلَمَّا بَلَغا مَجْمَعَ بَیْنِهِما نَسِیا حُوتَهُما فَاتَّخَذَ سَبِیلَهُ فِی الْبَحْرِ سَرَباً (۶۱) فَلَمَّا جاوَزا قالَ لِفَتاهُ آتِنا غَداءَنا لَقَدْ لَقِینا مِنْ سَفَرِنا هذا نَصَباً :۶۲ در بگشا کآمد خامی دگر پیشکشی کن دو سه جامی دگر هین که رسیدیم به نزدیک ده همره ما شو دو سه گامی دگر هین هله چونی تو ز راه دراز هر قدمی غصه و دامی دگر غصه کجا دارد کان عسل ای که تو را سیصد نامی دگر غزل۱۷۷۱ تبلور همه اسماء الحسنی در قالَ أَ رَأَیْتَ إِذْ أَوَیْنا إِلَی الصَّخْرَةِ فَإِنِّی نَسِیتُ الْحُوتَ وَ ما أَنْسانِیهُ إِلاَّ الشَّیْطانُ أَنْ أَذْکُرَهُ وَ اتَّخَذَ سَبِیلَهُ فِی الْبَحْرِ عَجَباً :۶۳ دو خلاف مشهور در کریم: أَنْسانِیهُ- هَاؤُمُ اقْرَءُوا كِتَابِيَهْ :۱۹/در می‌گویند دوجا انسان به زبان امی حرف می‌زند: زائدالوصف و زائدالوصف/ موسی، خضر را نشناخت!؛ عن ابن عباس و المعنی دخل موسی الکوة علی إثر الحوت فإذا هو بالخضر «قالَ ذلِکَ ما کُنَّا نَبْغِ» قال موسی (علیه السلام) ذلک ما کنا نطلب ج۵ص۳۲۷/ جریان مجاهده با از جانب و برخوردی با یکی از اولیای خدا/ خرده بینانند در عالم بسی واقفند از کار و بار هر کسی قالَ ذلِکَ ما کُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلی آثارِهِما قَصَصاً (۶۴)فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً :۶۵ اسم سلام مربوط به مرحله متوسط است؛ سلام موسی به خضر در زمینی که در آن سلام نبود؛ فکتبوا إلی أبی الحسن الرضا (علیه السلام) یسألونه عن ذلک فکتب فی الجواب أتی موسی العالم فأصابه فی جزیرة من جزائر البحر فسلم علیه موسی فأنکر السلام إذ کان بأرض لیس بها... ج۵ص۳۲۶/وادی سلام الله علیها وادی‌ای است که ریشه همه صفات و اسماء است که همان است؛ مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ :۱۹/ حاصل دوجهانی است که بین دو دریای و که تلاطم ایجاد شده نیاز به است که نه باشد نه باشد و هم از نبوت و هم از امامت بهره برده باشد تا اینکه دو دریا ایجاد تلاطم نکند و این مجمع‌البحرین است که مقام فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها است/جناب موسی دنبال فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها است که وادی‌اش سلام ندارد بلکه سوختن دارد و کمالش به سوختن است؛ بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا يَبْغِيَان :۲۰/وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُبَارَكًا فَأَنْبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَحَبَّ الْحَصِيدِ #ق :۹ ؛ تفسیر به زیاد شدن بی‌حساب که به است ن آتش ولی موسی علیه‌السلام وقتی نزدیک شد یه شجرهٔ طور آتشی دید؛ فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا؛ دو نوع برکت: زیاده شدن و از دست دادن/ در همه از دست دادند هرآنچه داشتند تا یکپارچه جلوه علیه‌السلام بشنوند
آیت الله شیخ عباس اخوان
البصری: کانَ الحُسَینُ بنُ عَلِی(علیهماالسلام) سَیدا زاهِدا وَرِعا صالِحا ناصِحا حَسَنَ الخُلُقِ، فَذَهَبَ ذاتَ یومٍ مَعَ أصحابِهِ إلی بُستانِهِ، وکانَ فی ذلِک البُستانِ غُلامٌ لَهُ اسمُهُ «صافی»، فَلَمّا قَرُبَ مِنَ البُستانِ رَأَی الغُلامَ قاعِدا یأکلُ خُبزا، فَنَظَرَ الحُسَینُ(علیه‌السلام) إلَیهِ وجَلَسَ عِندَ نَخلَةٍ مُستَتِرا لا یراهُ، فَکانَ یرفَعُ الرَّغیفَ فَیرمی بِنِصفِهِ إلَی الکلبِ ویأکلُ نِصفَهُ الآخَرَ. فَتَعَجَّبَ الحُسَینُ(علیه‌السلام) مِن فِعلِ الغُلامِ، فَلَمّا فَرَغَ مِن أکلِهِ قالَ: الحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمینَ، اللّهُمَّ اغفِر لی، وَاغفِر لِسَیدی، وبارِک لَهُ کما بارَکتَ عَلی أبَوَیهِ، بِرَحمَتِک یا أرحَمَ الرّاحِمینَ. فَقامَ الحُسَینُ(علیه‌السلام) وقالَ: یا صافی! فَقامَ الغُلامُ فَزِعا وقالَ: یا سَیدی وسَیدَ المُؤمِنینَ، إنّی ما رَأَیتُک، فَاعفُ عَنّی. فَقالَ الحُسَینُ(علیه‌السلام): اِجعَلنی فی حِلٍّ یا صافی، لِأَنّی دَخَلتُ بُستانَک بِغَیرِ إذنِک. فَقالَ صافی: بِفَضلِک یا سَیدی وکرَمِک وسُؤدُدِک تَقولُ هذا. فَقالَ الحُسَینُ(علیه‌السلام): رَأَیتُک تَرمی بِنِصفِ الرَّغیفِ لِلکلبِ وتَأکلُ النِّصفَ الآخَرَ، فَما مَعنی ذلِک؟ فَقالَ الغُلامُ: إنَّ هذَا الکلبَ ینظُرُ إلَی حینَ آکلُ، فَأَستَحی مِنهُ یا سَیدی لِنَظَرِهِ إلَی، وهذا کلبُک یحرُسُ بُستانَک مِنَ الأَعداءِ، فَأَنَا عَبدُک، وهذا کلبُک، فَأَکلنا رِزقَک مَعا. فَبَکی الحُسَینُ وقالَ: أنتَ عَتیقٌ للّهِِ، وقَد وَهَبتُ لَک ألفَی دینارٍ بِطیبَةٍ مِن قَلبی. فَقالَ الغُلامُ: إن أعتَقتَنی فَأَنَا اُریدُ القِیامَ بِبُستانِک. فَقالَ الحُسَینُ علیه‌السلام: إنَّ الرَّجُلَ إذا تَکلَّمَ بِکلامٍ فَینبَغی أن یصَدِّقَهُ بِالفِعلِ، فَأَنَا قَد قُلتُ: دَخَلتُ بُستانَک بِغَیرِ إذنِک، فَصَدَّقتُ قَولی، ووَهَبتُ البُستانَ وما فیهِ لَک، غَیرَ أنَّ أصحابی هؤُلاءِ جاؤوا لِأکلِ الِّثمارِ وَالرُّطَبِ فَاجعَلهُم أضیافا لَک وأکرِمهُم مِن أجلی، أکرَمَک اللّهُ یومَ القِیامَةِ وبارَک لَک فی حُسنِ خُلقِک وأدَبِک. فَقالَ الغُلامُ: إن وَهَبتَ لی بُستانَک فَأَنَا قَد سَبَّلتُهُ لِأَصحابِک وشیعَتِک. علیه‌السلام تألیف ج۱صص۲۲۲-۲۲۳؛ بی‌نظیر سیدالشهداء علیه‌السلام یا اباعبدالله ما بدین در نه پِیِ حشمت و جاه آمده‌ایم از بد حادثه این جا به پناه آمده‌ایم رهروِ منزلِ عشقیم و ز سرحدِّ عَدَم تا به اقلیمِ وجود این همه راه آمده‌ایم آبرو می‌رود ای ابرِ خطاپوش ببار که به دیوانِ عمل نامه سیاه آمده‌ایم روضه سر بریده سیدالشهداء علیه‌السلام أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا :۹ علی لعنة الله علی القوم الظالمین ۱۴۰۲/۱/۹ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
ثمَّ نَزَل صلی‌الله علیه وآله وسلم وكان وقت الظَهيرة ـ فصَلّى ركعتين، ثمّ زالتِ الشمس فأَذَّن مُؤَذن
الصداقة!هكذا ينبغي ان يفعل الصديق بصديقه،و كنت في تلك المدة في ضيق و شدة و بلاء و محنة، فما قمت من الحضرة إلاّ و خلصتني منها و الآن يومان أو ثلاثة أرسلوني إلى الحمام و طهروني من الأقذار و الكثافات،و بعث إلى الرسول(صلی‌الله علیه وآله وسلم)بهذه الثياب و الصديقة الطاهرة سلام اللّه عليها بهذه العباء،و صار أمري بحمد اللّه إلى حسن و عافية،و جئت إليك مشيعا لك و مبشرا،فطب نفسا انك ترجع إلى أهلك سالما صحيحا و هم سالمون فانتبهت شاكرا فرحا،و على الفطن الخبير ان يتأمل في دقائق تلك الرؤيا فان فيها ما تزيل عن القلب العمى و عن البصر القذى. ج۲صص۱۷۲-۱۷۴؛ «يا هشام قال رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم: إذا رأيتم المؤمن صموتاً فادنوا منه، فإنّه يلقي الحكمة، والمؤمن قليل الكلام كثير العمل، والمنافق كثير الكلام قليل العمل.» و سعی بسیار مؤمن در عمل و کم حرف و صموت بودن که به این شخص باید نزدیک شد که این شخص است و از آنکه است و کم عمل فرار کنید که این شخص دورو (= ) است دامن‌آلوده، اگر خود همه حکمت گوید به سخن‌گفتنِ زیباش، بَدان، بِه نشوند وآن‌که پاکیزه رَوَد، گَر بنشیند خاموش همه، از سیرتِ زیباش، نصیحت شنوند كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ ج۲ص۷۸؛ خاطره‌ای از موفق در به علت اهل عمل بودن امام جماعت؛ يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسَانُ مَا سَعَىٰ :۳۵؛ ضرورت تسریع در کار خیر؛ فی التأخیر آفاتٌ؛ ضرورت تسریع و تعجیل در کار خیر و تاخیر در : أَخِّرِ الشَّرَّ فَإِنَّكَ إِذَا شِئْتَ تَعَجَّلْتَهُ نامه ۳۱ صلی الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین روضه سلام الله علیها تا تو افشان مو نگاهی سوی زینب می‌کنی ای مه ابرو هلالم روز من شب می‌کنی من صبورم لیک از هجران طاقت سوز خود کاسه صبر مرا از غم لبالب می‌کنی می‌خورد بر هم لبت ای میزبان کائنات قصهٔ تلخ پذیرایی دیشب می‌کنی أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا :۹ حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان ۱۴۰۲/۱/۱۱ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
میلاد حضرت زینب سلام الله علیها هیئت عبدالله بن الحسن علیهما السلام سخنرانی حضرت استاد اخوان #سخن
از خداوند تعالی‏‎ ‎‏برای ایشان رحمت و مغفرت و برای علمای اعلام و حوزه های علمیه صبر و اجر‏‎ ‎‏خواستارم. والسلام علی عبادالله الصالحین.‏ ‏‏روح الله الموسوی الخمینی‏ ج۱۹ص۱۲۸؛ نقل آقای در مورد فرمایش مرحوم امام پیرامون شک در ( ) مرحوم آیت‌الله سید احمد خوانساری؛ فرمایش مرحوم آیت‌الله شیخ در مورد حالات مرحوم آیت‌الله سید احمد خوانساری؛ فرمایش سید پیرامون صعوبت تشخیص و عدم شرط بودن کرامات (که حتی ممکن است به دست نیز رسیده باشد): «و اما استاد عامّ‌ شناخته نمى‌شود مگر به مصاحبت او در خلأ و ملأ و معاشرت باطنيّه و ملاحظۀ تماميّت ايمان جوارح و نفس او. و زينهار به ظهور خوارق عادات و بيان دقائق نكات و اظهار خفاياى آفاقيّه و حباياى انفسيّه و تبدّل بعضى از حالات خود، به متابعت او فريفته نبايد شد، چه اشراف بر خواطر و اطّلاع بر دقائق و عبور بر ماء و نار و طىّ‌ زمين و هوا و استحضار از آينده و امثال اين‌ها در مرتبۀ مكاشفۀ روحيّه حاصل مى‌شود و از اين مرحله تا سر منزل مقصود راه بى‌نهايت است. و بسى منازل و مراحل است، و بسى راهروان اين مرحله را طىّ‌ كرده و از آن پس، از راه افتاده به وادى دزدان و ابالسه داخل گشته، و از اين راه بسى كفّار را اقتدار بر بسيارى از امور حاصل بلكه از تجلّيات صفاتيّه نيز پى به وصول صاحبش به منزل نتوان برد. و آنچه مخصوص واصلين است تجلّيات ذاتيّه است و آن نيز قسم ربّانيّه‌اش، نه روحانيّه.» صص۱۶۸-۱۷۰؛ قسم سوم علوم که منأش مثل علوم کسبی و علوم وهبی دیگر حسب و ریاضت نیست است؛ صاحب علم لدنی به هر اندازه به مبدأ تعالی نزدیک شود در او آثار خدایی به جلوه می‌رسد؛ و روى الحافظ البرسي قال: ورد في الحديث القدسي عن الرب العلي انه يقول: عبدي أطعني أجعلك مثلي... تألیف مرحوم شیخ ص۲۸۴؛ فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا :۶۵ قوم دیگر می‌شناسم ز اولیا که دهانشان بسته باشد از دعا علیهم‌السلام ( ) علم لدنی است؛ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ حَمَّادٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) کَیْفَ کُنْتُمْ حَیْثُ کُنْتُمْ فِی الْأَظِلَّةِ فَقَالَ یَا مُفَضَّلُ کُنَّا عِنْدَ رَبِّنَا لَیْسَ عِنْدَهُ أَحَدٌ غَیْرُنَا فِی ظُلَّةٍ خَضْرَاءَ نُسَبِّحُهُ وَ نُقَدِّسُهُ وَ نُهَلِّلُهُ وَ نُمَجِّدُهُ وَ مَا مِنْ مَلَکٍ مُقَرَّبٍ وَ لَا ذِی رُوحٍ غَیْرُنَا حَتَّی بَدَا لَهُ فِی خَلْقِ الْأَشْیَاءِ فَخَلَقَ مَا شَاءَ کَیْفَ شَاءَ مِنَ الْمَلَائِکَةِ وَ غَیْرِهِمْ ثُمَّ أَنْهَی عِلْمَ ذَلِکَ إِلَیْنَا. ج۱ص۴۴۱؛ اثرات نزدیکی به ائمه اطهار علیهم‌السلام در ظهور آثار؛ تنها صاحب شأنی که نزدیک ائمه اطهار علیهم‌السلام هست دارد این است که از منبع خودش فاصله بگیرد فلذا وقتی حضرت به علیهماالسلام در فرمود من می‌روم و تو می‌مانی حضرت زینب سلام الله علیها افتادند؛ سفارش سیدالشهداء به حضرت زینب سلام الله علیهما در مورد نگهداری و حفظ علیه‌السلام هر کجایی سخن از رب بوده همه‌جا جلوه زینب بوده از ازل رب که خدایی می‌کرد زین أب جلوه‌نمایی می‌کرد عدم دسترسی به حضرت سجاد علیه‌السلام به علت ممانعت زینب کبری سلام الله علیها و دخالت ؛ رها کردن تجهیز و تکفین و تدفین سیدالشهداء علیه‌السلام به علت تعارض با حفظ جان امام دیگر این نخله که داحی نبوت مقرش پیوند ولایت است بر شاخ ترش البته چو زینب آورد میوه پدید طوبی که نکو، نخل طوبی ثمرش این مهر سپهر حلم و گردون وقار می‌ریخت زدیده اشک چون ابر بهار چون حرکت آسمان روا شد یه زمین بی‌صبر و قرار لیک با صبر و قرار تا نیک یقین کند که این کشته کیست با دیدهٔ معرفت در آن تن نگریست عریان بدنی بدید کز تیغ و سنان اعداد و جراحتش هزار است و دویست چون دید سرش بریده از راه قفاست وان پیکر انورش لگدکوب جفاست دانست یقین که باشد این جسم امام زیرا که بلا همیشه بر اهل ولاست صلی علیک ملیک السماء هذا حسین مرمل بالدماء مقطع الاعضاء مسلوب العمامة و الرداء این کشته فتاده به هامون حسین توست این صید دست و پا زده در خون حسین توست آیت الله https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام أوحى الله إلى داود: قل لعبادي لا يجعلوا بيني و بينهم عالماً مفتوناً بالدنيا فيصدّهم عن ذكري، و عن طريق محبّتي و مناجاتي، اُولئك قطّاع الطريق من عبادي، إنَّ أدنى ما أنا صانع بهم أن أنزع حلاوة عبادتي و مناجاتي من قلوبهم.» ج۱ص۱۵۴ روکرده به علمش را مشوب به می‌کند؛ لطافت تا آن اندازه‌ای است که می‌تواند با هر امری همراهی کند و ممزوج بشود یعنی موضوع در مقام تجرید ذهنی اگرچه از علم از انسان جداست ولی در مقام نمایاندن در انسان تؤام با خواسته‌های آنان شخص خود را می‌نماید؛ فَانْظُرْ إِلَىٰ آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا ۚ إِنَّ ذَٰلِكَ لَمُحْيِي الْمَوْتَىٰ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ :۵۰؛ نگرش به آثار رحمت خدا با دنیاطلبی یا با باور به خدا؛ امکان جمع علم با هر منکری فلذا دستور است که علم را از اخذ کنید: لَا عِلْمَ إِلَّا مِنْ عَالِمٍ رَبَّانِیٍّ ج۱ص۱۳۷؛ بیان صفات الهی با ؛ نقل جریانی از یکی از علمای ؛ کاسه جایی رود که بازآید قدح ؛ تغییر شکل مجالس و ها از هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو (برو) وصف حال مرحوم آیت‌الله و تعریف مرحوم آیت‌الله از ایشان؛ تفاوت کسی‌که علم برای او است و کسی‌که علم برای او است؛ با علم می‌شود هر بازی‌ای در آورد؛ علم در راه نفسانیت تا جایی‌که شخص خودش را هم فریب می‌دهد: قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا (۱۰۳) الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا :۱۰۴؛ ضرورت دقت در نشدن به عالمی که در ظاهر نشانه‌های مذموم را دارد زیرا شاید توجیه درستی داشته باشد بلکه این مطالب برای متذکر شدن از مکاید خود انسان است؛ خیال خوب بودن با مکاید و بازی‌های نفس با انسان؛ احتیاج انسان در تمام طول حیات خود به ؛ بیان مستقیمی از مرحوم آیت‌الله در مورد رجوع (حتی در دوران ) به حاج آقا حسین برای مطالب اخلاقی در حالی‌که خود حاج آقا حسین فاطمی از مرحوم امام تقلید می‌کرده‌اند؛ اگر بنای نفسانیت در کار باشد همه امور قابل هستند «يا هشام أوحى الله إلى داود: قل لعبادي لا يجعلوا بيني و بينهم عالماً مفتوناً بالدنيا فيصدّهم عن ذكري» مفتون به دنیا است یعنی دنیا اش شده و یعنی اسیر دنیاست و اگر دنبال این عالم انسان برود فقط باید از علمش استفاده کند وگرنه از او ربانیت در نمی‌آید؛ نفلی از یکی از اساتید دانشگاه که در ادبیات عرب بسیار مسلط بوده است و اهل هم بوده است؛ مرحوم آقا شیخ که با گونی خمس مردم را برای آیت الله می‌برد؛ مفتون شدن به شخصی که اهل دنیا بود و هفت سال در حال بود؛ وصایت مرحوم آیت‌الله برای مرحوم آیت‌الله سید احمد خوانساری و نقل‌های ایشان در مورد ماترک مرحوم خوانساری و حالات روزهای پایانی عمر ایشان؛ نقل یکی از آقایان در مورد مرحوم آیت‌الله سید احمد خوانساری؛ مرحوم آیت‌الله سید احمد خوانساری برای کسی که به ایشان فحاشی کرده بود «يا هشام أوحى الله إلى داود: قل لعبادي لا يجعلوا بيني و بينهم عالماً مفتوناً بالدنيا فيصدّهم عن ذكري، و عن طريق محبّتي و مناجاتي، اُولئك قطّاع الطريق من عبادي، إنَّ أدنى ما أنا صانع بهم أن أنزع حلاوة عبادتي و مناجاتي من قلوبهم.» عالم مفتون به دنیا مانع از خدا می‌شود و راه به خدا را می‌بندد؛ قطاع الطّریق بودن عالم مفتون به دنیا؛ اولین چیزی که عالم مفتون به دنیا گرفته می‌شود با خداست؛ وصف حال مرحوم آیت‌الله سید شهاب‌الدین و آیت الله سید احمد خوانساری و آیت الله و اعراض عجیب ایشان از دنیا؛ عوض شدن وضع مردم پس از ؛ در نظر معرضین از دنیا که ایشان هم اعراض از دنیاست؛ شغل قرار دادن خرید و فروش ملک ج۱۷ص۶۹ «بَابُ اسْتِحْبَابِ شِرَاءِ الْعَقَارِ وَ کَرَاهَةِ بَیْعِهِ إِلَّا أَنْ یُشْتَرَی بِثَمَنِهِ بَدَلُهُ وَ کَوْنِ الْعَقَارَاتِ مُتَفَرِّقَةً» صلی الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علیّ بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین ای سمت نوکری‌ات شرف و عزت و فخر همه ای به تمنای غمت به لب اهل ولا زمزمه ذاکر و مداح توام نظری ای پسر فاطمه
آیت الله شیخ عباس اخوان
شب شانزدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ ۱۴۰۳/۱/۷ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «فما ظنك بالرؤوف الرحيم الذي يتودد إلی من يؤذيه بأوليائه، فكيف يمن يؤذى فيه. و ما ظنك بالتواب الرحيم الذي يتوب على من يعاديه، فكيف بمن يترضاه و يختار عداوة الخلق فيه.» ص۳۹۹ بحث به خدای متعال و تابع و بودن این مسأله در مورد خدای متعال و لطف او به بنده؛ تبیین شأن به مسبوقیت مخلوق به خدای متعال و مسبوقیت اراده به مقام الهی که در پی این بینش لطف خدای متعال به مخلوق خود مشخص می‌گردد؛ توجه خدای متعال در و به بندگان؛ رحمت رحمانیه علی‌الدوام الهی به بندگان بنابر بندگان: أَفَعَيِينَا بِٱلْخَلْقِ ٱلْأَوَّلِۚ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ #ق:۱۵؛ فقر ذاتی امکان، و احتیاج ذاتی مخلوق است و در هر آنی بی‌نهایت مورد عنایت الهی است؛ محروم شدن از رحمت رحیمیه به واسطهٔ سرکشی بنده ای همه هستی ز تو پیدا شده خاک ضعیف از تو توانا شده «فما ظنك بالرؤوف الرحيم الذي يتودد إلی من يؤذيه بأوليائه، فكيف يمن يؤذى فيه» اذیت کنندهٔ دوستان خدا، دارد خدا را اذیت می‌کند؛ : آن که ولی خدا اذیت می‌کند، خدا به او رحمت رحمانیه و دارد، چگونه می‌شود به کسی که دوست خداست، خدا رحمت رحمانیه نداشته باشد؛ رحمت رحمانیه شأنی است که خدای متعال از کتم عدم موجود کرده و سپس این موجودیت را استدامه می‌دهد؛ سؤال از علیه‌السلام: قَالَ فَمَن رَّبُّكُمَا يَٰمُوسَیٰ (۴۹) قَالَ رَبُّنَا ٱلَّذِیٓ أَعْطَیٰ كُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُۥ ثُمَّ هَدَیٰ :۵۰؛ فراگیری و الهی بر همگان؛ ٱلَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ يَهْدِينِ (۷۸) وَ ٱلَّذِی هُوَ يُطْعِمُنِی وَ يَسْقِينِ (۷۹) وَ إِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ (۸۰) وَ ٱلَّذِی يُمِيتُنِی ثُمَّ يُحْيِينِ :۸۱؛ : ٱهْدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلْمُسْتَقِيمَ :۶؛ اذیت و آزار الهی: إِنَّ ٱلَّذِينَ يُؤْذُونَ ٱللَّهَ وَ رَسُولَهُۥ لَعَنَهُمُ ٱللَّهُ فِی ٱلدُّنْيَا وَ ٱلْأَخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِينًا :۵۷ «فما ظنك بالرؤوف الرحيم الذي يتودد إلی من يؤذيه بأوليائه، فكيف يمن يؤذى فيه.» الرحیم اشاره به رحمت رحیمیه الهی است؛ استمرار : وَ ضَرَبَ لَنَا مَثَلاً وَ نَسِیَ خَلْقَهُۥۖ قَالَ مَن يُحْیِ ٱلْعِظَٰمَ وَ هِیَ رَمِيمٌ (۷۸) قُلْ يُحْيِيهَا ٱلَّذِیٓ أَنشَأَهَآ أَوَّلَ مَرَّةٍۖ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ :۷۹؛ فراموشی خلقت خود: أَفَعَيِينَا بِٱلْخَلْقِ ٱلْأَوَّلِۚ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ #ق:۱۵؛ به خلقت شده و استمرار دارد: إِنَّمَآ أَمْرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَيْـًٔا أَن يَقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ :۸۲ «فما ظنك بالرؤوف الرحيم الذي يتودد إلی من يؤذيه بأوليائه، فكيف يمن يؤذى فيه.» رحمت رحیمیه به ولی اذیت شونده الهی به قیاس اولویت؛ مثال قیاس اولویت: فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ :۲۳؛ استفاده مکرر مرحومین و از قیاس اولویت در «و ما ظنك بالتواب الرحيم الذي يتوب على من يعاديه، فكيف بمن يترضاه و يختار عداوة الخلق فيه.» تبیین معنای به اینکه معنای التزامی توبه است وگرنه معنای مطابقی توبه است؛ توبه به معنای بازگشت است: تاب، أی: رجع؛ لَّقَد تَّابَ ٱللَّهُ عَلَی ٱلنَّبِیِّ :۱۱۷؛ أی: رجع الله علی النبی، یعنی خدای متعال باز به رسولش توجه کرد؛ بودن خدای متعال یعنی مدام به بندگانش توجه می‌کند؛ در حال و توبه الهی در بازگشت فوری به خدای متعال با توجه رحیمیه که در حال معصیت از بنده برداشته شده بار محقق گردد و خدای متعال به او توجه رحیمیه کند؛ وَ ٱذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ :۲۴؛ لَّقَد تَّابَ ٱللَّهُ عَلَی ٱلنَّبِیِّ :۱۱۷؛ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِيمُ :۳۷؛ فرمایشی از مرحوم آیت‌الله پیرامون توبه؛ اثر توبه حقیقی بر پوشاندن تمام معاصی؛ فرمایش مرحوم علامه پیرامون فرازهای حدیث «و ما ظنك بالتواب الرحيم الذي يتوب على من يعاديه، فكيف بمن يترضاه و يختار عداوة الخلق فيه.» آنکه با خدای متعال دشمنی می‌کند را خدا به او توجه می‌کند که ناظر به توجه رحمانی است، حال چطور می‌شود که کسی‌که در راه خدای متعال مورد دشمنی و عداوت قرار گرفته، خدای متعال او را مورد عنایت خود قرار ندهد؟! که این هم قیاس اولویت است برای رفع به خدای متعال؛ خاطره‌ای از منبر در قدیم الایام و یادی از مرحوم آسید و نقل قولی از ایشان از شخص حاجت‌مندی که ۹ سال اصرار بر گرفتن