eitaa logo
آیت الله شیخ عباس اخوان
686 دنبال‌کننده
33 عکس
22 ویدیو
21 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری می‌گردد سعی بر این است که حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده و اگر احیاناً منبع مورد نظر یافت نشد، منابع نزدیک‌تر به موضوع آورده شود تا محققین محترم بهره‌مند گردند یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله شیخ عباس اخوان
شب چهاردهم رجب المرجب ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۱۱/۵ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «قال هشام: فقلت له: فإن وجدت رجلا طالبا له غير أن عقله لا يتسع لضبط ما القي إليه؟ قال عليه السلام: فتلطف له في النصيحة، فإن ضاق قلبه لا تعرضن نفسك للفتنة. واحذر رد المتكبرين، فإن العلم يدل على أن يملى على من لا يفيق. قلت: فإن لم أجد من يعقل السؤال عنها؟ قال عليه السلام: فاغتنم جهله عن السؤال حتى تسلم من فتنة القول وعظيم فتنة الرد.» صص۳۹۸-۳۹۹ مضمون کلامی عجیب از صلوات‌الله‌علیه بدین بیان که: من با هیچ عالمی سخن نگفتم مگر اینکه بر او غلبه کردم و با هیچ جاهلی سخن نگفتم مگر اینکه او به من غلبه کرد؛ انسان آن‌قدر در خودش غرق است که تا این جهل و باطل خودش را بر کرسی ننشاند نمی‌نشیند ولی طالب دانش در برخورد با امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه چون می‌بیند حضرت علم محض است و خودش علم محض نیست علم را از او می‌گیرد؛ شأن به عرضه در محل خود و جلوگیری از عرضهٔ آن در غیر محل خودش؛ جایگاه والای و در هر علم؛ نقلی از مرحوم آیت‌الله پیرامون آیت الله زمان که از سال ۱۳۱۳-۱۳۱۴ شروع مشکلات علما بود تا پایان پهلوی اول؛ سفر به در ۱۳۱۳ و سپس شروع جریان و در و قلع و قمع مخالفین؛ لزوم رعایت شأن ؛ وَ قَالَ (علیه السلام) لِسَائِلٍ سَأَلَهُ عَنْ مُعْضِلَةٍ: سَلْ تَفَقُّهاً، وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتاً؛ فَإِنَّ الْجَاهِلَ الْمُتَعَلِّمَ شَبِيهٌ بِالْعَالِمِ، وَ إِنَّ الْعَالِمَ الْمُتَعَسِّفَ [الْمُتَعَنِّتَ] شَبِيهٌ بِالْجَاهِلِ الْمُتَعَنِّتِ. حکمت۳۲۰ ؛ روایتی پیرامون یک سؤال از محضر علیه‌السلام و چند پاسخ مختلف بدان سؤال و تعجب راوی (که البته برخاسته از جهل وی بود)؛ سوالهای مطرح شده دو جهت دارند: ۱) سؤال از روی تفنن و اطلاعات عمومی؛ انواع ۲) سؤال از روی مسأله و مشکل فکری حیات یه دو صورت همراه و بدون فکر؛ تعریف در بیان ملاهادی به اینکه کسی است که در مثل که دیگران زندگی می‌کنند، زندگی می‌کند: الحكمة صيرورة الإنسان عالما عقليا* مضاهيا للعالم العيني؛ *) انّما قالوا «عقليا» لانّ‌ صيرورته عالما حسّيا و عالما مثاليا، ليست حكمة، فان النار مثلا نار طبيعيّة في المادّة و هي المحسوسة بالعرض، و نار حسّية و هي المحسوسة بالذات، و نار مثاليّة سواء كانت في المثال المطلق، اوفي المثال المقيد الذي فينا، و هذا هو المتخيّل بالذات و كلها جزئيات لا كمال للنفس بنيلها و دركها و ان كانت هذه النيران في وجود الانسان بلا كلفة اذ في بدنك النار الطبيعيّة بعينها، لانّها احد اركان بدنك، و بنظيرتها و هي الصفراء، و في حسّك المشترك نار، و في خيالك نار لكن ما هي كمال نفسك نار عقليّة، لها وحدة جمعية جميع تلك النيران مشمولها، نيلها نيل الكل. فعليك بادراك نار كليّة عقليّة، بعنوان مطابق لحقيقتها بالبحث عن النار الطبيعيّة عن هيولاها و صورتها و انها متصلة واحدة غير مركّبة من اجزاء لا تتجزّى، و لها صورة اخرى نوعيّة. و اذا عقلت على سبيل الكليّة ماهيّتها و هليّتها، اعني هليّة النار العقلية و لميّتها، و من لميّة النّار الطبيعيّة، - سوى تسخين المركّبات و نضجها و تلطيفها، و غير ذلك، الخلافة عن الانوار العلوية في الاضائة ليلا، فكانّك احطت بجميع النيران الماضيّة و الغابرة. و النار الكلّي نور يسعى بين يدي عقلك، يعرف بها جزئياتها. و لذا كان الكلّي كاسبا و مكتسبا، بخلاف الجزئي، و قس عليه سائر موجودات العالم العيني و عقلياتها موجودات محيطة مجردة بسيطة، و وجودها في العقل البسيط‍‌ ابسط‍‌، و بالحكمة تحصل ماهياتها المطابقة لما هي عليه في نفس الامر. ج۲صص۵۰-۵۱؛ فرق با در فیلسوف و زندگی با در دیگران؛ نحوه برخورد با انسان‌هایی که سوال از روی مسأله و مشکل خود دارند و انسان‌هایی که سوال از روی اغراض دیگری دارند؛ جریانی از سؤال از مرحوم آسید مهدی در مورد و برخورد وی؛ خاطره‌ای از سید مهدی قوام از جانب یکی از اساتید دانشگاه که شاگرد علامه هم بوده است؛ اهمیت تشخیص درد دیگران و پاسخ به آن‌ها طبق درد ایشان «قال هشام: فقلت له: فإن وجدت رجلا طالبا له غير أن عقله لا يتسع لضبط ما القي إليه؟» چگونگی برخورد با طالب ؛ لزوم قرار گرفتن علم در سر جای خودش؛ جریانی از مرحوم آشیخ امام جماعت مسجد کوچک ؛ اختلاف مراتب در علیهم‌السلام؛ صیرفی (= ) بود؛ محمّد بن علی بن نعمان بی‌أبی طریفة بجلی کوفی(درگذشت ۱۶۰ یا پس ۱۸۰ق) ملقب به مؤمن الطاق؛ مؤمن طاق
آیت الله شیخ عباس اخوان
شب پانزدهم رجب المرجب ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۱۱/۶ شب وفات حضرت زینب سلام الله علیها آیت الله #شیخ_عباس_اخوان h
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «قال هشام: فقلت له: فإن وجدت رجلا طالبا له غير أن عقله لا يتسع لضبط ما القي إليه؟ قال عليه السلام: فتلطف له في النصيحة، فإن ضاق قلبه لا تعرضن نفسك للفتنة. واحذر رد المتكبرين، فإن العلم يدل على أن يملى على من لا يفيق. قلت: فإن لم أجد من يعقل السؤال عنها؟ قال عليه السلام: فاغتنم جهله عن السؤال حتى تسلم من فتنة القول و عظيم فتنة الرد.» صص۳۹۸-۳۹۹ طلب از سوی کسی‌که ظرفیت لازم را ندارد با ارائهٔ پاره‌ای از حکمت؛ چگونگی برخورد با کسی‌که طلب حکمت ندارد و عقل او به این مباحث نمی‌رسد؛ عمومی و همگانی بودن پامنبری‌ها و چگونگی برخورد با ایشان و نقل جریانی در این مورد؛ جریانی از مرحوم پدر استاد و مرحوم آشیخ پیرامون مرحوم آیت‌الله شیخ محمد علی ؛ خاطره‌ای از پسر عمهٔ استاد (که مکبّر نماز جماعت مرحوم آیت‌الله شاه‌آبادی بودند) پیرامون والای مرحوم آیت‌الله شاه‌آبادی؛ توضیح اجمالی مبحث از مباحث پر دامنهٔ علم ؛ توصیهٔ مرحوم آقا سيّد حسين به مرحوم علامه مبنی بر استفاده از مرحوم آیت‌الله در علم برای آمادگی بیشتر در ؛ پیش‌نیازی ریاضیات برای فلسفه؛ مباحث عقلی حفظی نیست بلکه فهمیدنی است؛ خاطره‌ای از دوران تعلیم نزد یکی از اساتید؛ خاطره‌ای از یکی از بزرگان که درک محضر مرحوم آقای را هم کرده بودند؛ مراتب علوم حوزوی در اهل علم: ، ، ؛ مرحوم آیت‌الله شیخ عبدالکریم (که مرد ملایی بود)؛ تلمذ مرحوم حق‌شناس در اوایل طلبگی خدمت مرحوم آشیخ ؛ تأثیرات مثبت مرحوم شیخ محمدحسین زاهد در شاگردان خود همچون آقایان حق‌شناس و شیخ و شیخ ؛ مرحوم حق‌شناس از مرحوم شیخ محمدحسین زاهد؛ ربانیت مرحوم آیت‌الله سید و جریانی از ایشان؛ تکامل علمی پس از رحلت یا علیا مکرمه سلام الله علیها روضه سلام الله علیها خواهرش بر سینه و بر سرزنان رفت تا گیرد برادر را عنان سیل اشکش بست بر شه، راه را دود آهش کرد حیران، شاه را در قفای شاه رفتی هر زمان بانگ مهلا مهلنش بر آسمان یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین شب پانزدهم رجب المرجب ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۱۱/۶ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
شب پانزدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ ۱۴۰۳/۱/۶ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «و اعلم أنّ الله لم يرفع المتواضعين بقدر تواضعهم و لكن رفعهم بقدر عظمته و مجده. و لم يؤمن الخائفين بقدر خوفهم و لكن آمنهم بقدر كرمه و جوده. و لم يفرج المحزونين بقدر حزنهم و لكن بقدر رأفته و رحمته.» ص۳۹۹ اشاره به علل و اسبابی که برای سزاوران دریافت فیض الهی به‌عنوان مجلبهٔ فیض وجود دارد؛ تبیین که ماده جلب است یعنی توجه را جلب می‌کند؛ توضیح شعری از خطاب به علیه‌السلام: خرمن حسن تو را موقع احسان بود مفلسم و مفتقر، از همه درویش‌تر دیوان کردن شخص متواضع مجلبهٔ فیض می‌کند چون در تواضع نداری مطرح است نه دارایی «واعلم أنّ الله لم يرفع المتواضعين بقدر تواضعهم و لكن رفعهم بقدر عظمته و مجده» حکایتی از عکس که پهلوان در زمان است؛ اهمیت تواضع در بهره‌برداری بیشتر از عنایت خدای متعال «و لم يؤمن الخائفين بقدر خوفهم و لكن آمنهم بقدر كرمه و جوده.» از به سبب ؛ ایمن شدن خائفین نه به قدر ایشان بلکه به قدر و الهی؛ تبیین خوف الهی؛ مثالی از احوال اطرافیان هنگام به تخت نشستن وی «و لم يفرج المحزونين بقدر حزنهم و لكن بقدر رأفته و رحمته.» احوال برخی از افراد که و ایشان غم و درد است؛ خاطره‌ای از یکی از پامنبری‌های قدیم استاد؛ در انسانی که به درد معنوی رسیده؛ کلام از یکی شاگردان علامه خطاب به ایشان هر که دلارام دید از دلش آرام رفت چشم ندارد خلاص هر که در این دام رفت انسان دردمند معنویت که محزون شده در پی و گشایش است؛ ذکر امور علمی که در دوران طلبگی استاد برایشان درد و مسأله بود؛ دردمند و مسأله داشتن اهل ؛ خدای متعال انسان محزون را به قدر حزنش گشایش نمی‌دهد بلکه به و خود به او عنایت می‌کند که این عنایت مسائل دیگر وی را هم حل و رفع می‌کند السلام علیک یا مولانا یا ابامحمد یا حسن بن علی ایها المجتبی یابن رسول الله یا حجة الله علی خلقه یا سیدنا و مولانا انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله شب پانزدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ ۱۴۰۳/۱/۶ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
شب شانزدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ ۱۴۰۳/۱/۷ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «فما ظنك بالرؤوف الرحيم الذي يتودد إلی من يؤذيه بأوليائه، فكيف يمن يؤذى فيه. و ما ظنك بالتواب الرحيم الذي يتوب على من يعاديه، فكيف بمن يترضاه و يختار عداوة الخلق فيه.» ص۳۹۹ بحث به خدای متعال و تابع و بودن این مسأله در مورد خدای متعال و لطف او به بنده؛ تبیین شأن به مسبوقیت مخلوق به خدای متعال و مسبوقیت اراده به مقام الهی که در پی این بینش لطف خدای متعال به مخلوق خود مشخص می‌گردد؛ توجه خدای متعال در و به بندگان؛ رحمت رحمانیه علی‌الدوام الهی به بندگان بنابر بندگان: أَفَعَيِينَا بِٱلْخَلْقِ ٱلْأَوَّلِۚ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ #ق:۱۵؛ فقر ذاتی امکان، و احتیاج ذاتی مخلوق است و در هر آنی بی‌نهایت مورد عنایت الهی است؛ محروم شدن از رحمت رحیمیه به واسطهٔ سرکشی بنده ای همه هستی ز تو پیدا شده خاک ضعیف از تو توانا شده «فما ظنك بالرؤوف الرحيم الذي يتودد إلی من يؤذيه بأوليائه، فكيف يمن يؤذى فيه» اذیت کنندهٔ دوستان خدا، دارد خدا را اذیت می‌کند؛ : آن که ولی خدا اذیت می‌کند، خدا به او رحمت رحمانیه و دارد، چگونه می‌شود به کسی که دوست خداست، خدا رحمت رحمانیه نداشته باشد؛ رحمت رحمانیه شأنی است که خدای متعال از کتم عدم موجود کرده و سپس این موجودیت را استدامه می‌دهد؛ سؤال از علیه‌السلام: قَالَ فَمَن رَّبُّكُمَا يَٰمُوسَیٰ (۴۹) قَالَ رَبُّنَا ٱلَّذِیٓ أَعْطَیٰ كُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُۥ ثُمَّ هَدَیٰ :۵۰؛ فراگیری و الهی بر همگان؛ ٱلَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ يَهْدِينِ (۷۸) وَ ٱلَّذِی هُوَ يُطْعِمُنِی وَ يَسْقِينِ (۷۹) وَ إِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ (۸۰) وَ ٱلَّذِی يُمِيتُنِی ثُمَّ يُحْيِينِ :۸۱؛ : ٱهْدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلْمُسْتَقِيمَ :۶؛ اذیت و آزار الهی: إِنَّ ٱلَّذِينَ يُؤْذُونَ ٱللَّهَ وَ رَسُولَهُۥ لَعَنَهُمُ ٱللَّهُ فِی ٱلدُّنْيَا وَ ٱلْأَخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِينًا :۵۷ «فما ظنك بالرؤوف الرحيم الذي يتودد إلی من يؤذيه بأوليائه، فكيف يمن يؤذى فيه.» الرحیم اشاره به رحمت رحیمیه الهی است؛ استمرار : وَ ضَرَبَ لَنَا مَثَلاً وَ نَسِیَ خَلْقَهُۥۖ قَالَ مَن يُحْیِ ٱلْعِظَٰمَ وَ هِیَ رَمِيمٌ (۷۸) قُلْ يُحْيِيهَا ٱلَّذِیٓ أَنشَأَهَآ أَوَّلَ مَرَّةٍۖ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ :۷۹؛ فراموشی خلقت خود: أَفَعَيِينَا بِٱلْخَلْقِ ٱلْأَوَّلِۚ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ #ق:۱۵؛ به خلقت شده و استمرار دارد: إِنَّمَآ أَمْرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَيْـًٔا أَن يَقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ :۸۲ «فما ظنك بالرؤوف الرحيم الذي يتودد إلی من يؤذيه بأوليائه، فكيف يمن يؤذى فيه.» رحمت رحیمیه به ولی اذیت شونده الهی به قیاس اولویت؛ مثال قیاس اولویت: فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ :۲۳؛ استفاده مکرر مرحومین و از قیاس اولویت در «و ما ظنك بالتواب الرحيم الذي يتوب على من يعاديه، فكيف بمن يترضاه و يختار عداوة الخلق فيه.» تبیین معنای به اینکه معنای التزامی توبه است وگرنه معنای مطابقی توبه است؛ توبه به معنای بازگشت است: تاب، أی: رجع؛ لَّقَد تَّابَ ٱللَّهُ عَلَی ٱلنَّبِیِّ :۱۱۷؛ أی: رجع الله علی النبی، یعنی خدای متعال باز به رسولش توجه کرد؛ بودن خدای متعال یعنی مدام به بندگانش توجه می‌کند؛ در حال و توبه الهی در بازگشت فوری به خدای متعال با توجه رحیمیه که در حال معصیت از بنده برداشته شده بار محقق گردد و خدای متعال به او توجه رحیمیه کند؛ وَ ٱذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ :۲۴؛ لَّقَد تَّابَ ٱللَّهُ عَلَی ٱلنَّبِیِّ :۱۱۷؛ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِيمُ :۳۷؛ فرمایشی از مرحوم آیت‌الله پیرامون توبه؛ اثر توبه حقیقی بر پوشاندن تمام معاصی؛ فرمایش مرحوم علامه پیرامون فرازهای حدیث «و ما ظنك بالتواب الرحيم الذي يتوب على من يعاديه، فكيف بمن يترضاه و يختار عداوة الخلق فيه.» آنکه با خدای متعال دشمنی می‌کند را خدا به او توجه می‌کند که ناظر به توجه رحمانی است، حال چطور می‌شود که کسی‌که در راه خدای متعال مورد دشمنی و عداوت قرار گرفته، خدای متعال او را مورد عنایت خود قرار ندهد؟! که این هم قیاس اولویت است برای رفع به خدای متعال؛ خاطره‌ای از منبر در قدیم الایام و یادی از مرحوم آسید و نقل قولی از ایشان از شخص حاجت‌مندی که ۹ سال اصرار بر گرفتن
آیت الله شیخ عباس اخوان
شب هفدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ ۱۴۰۳/۱/۸ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام من أحب الدنيا ذهب خوف الآخرة من قبله و ما اوتي عبد علما فازداد للدنيا حبا إلا ازداد من الله بعدا و ازداد الله عليه غضبا.» ص۳۹۹ هوو بودن و در بیان مرحوم : قال بعض أصحابنا ما ملخصه: إن الدنيا والآخرة ضرتان، كلما قربت من إحداهما بعدت عن الأخرى ص۲۱۹؛ دو گونه است: نگرانی بی‌جا و موهوم همانند و نگرانی حقیقی به نسبت آن چیزی که در پیش رویش است ببیند آیا مقتضیات آن را به انجام رسانده یا نه و اگر رسانده دغدغه داشته باشد که آیا می‌توانم این امر را به سلامت به محل خودش برسانم یا نه؟؛ ضرورت نگرانی حقیقی برای آخرت؛ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ ٱنفِرُوا۟ فِی سَبِيلِ ٱللَّهِ ٱثَّاقَلْتُمْ إِلَی ٱلْأَرْضِۚ أَرَضِيتُم بِٱلْحَيَوٰةِ ٱلدُّنْيَا مِنَ ٱلْأَخِرَةِۚ فَمَا مَتَٰعُ ٱلْحَيَوٰةِ ٱلدُّنْيَا فِی ٱلْأَخِرَةِ إِلاَّ قَلِيلٌ :۳۸؛ مِن در آیه من مقابله است به تقابل حیات دنیا با حیات آخرت؛ نتیجه تابع اخس مقدمتین است و وقتی مقدمه انسان دنیایی شد نتیجه‌ای هم که می‌دهد دنیایی است «يا هشام من أحب الدنيا ذهب خوف الآخرة من قبله و ما اوتي عبد علما فازداد للدنيا حبا إلا ازداد من الله بعدا و ازداد الله عليه غضبا.» و از آخرت یعنی باید شئونی که مربوط به آخرت است را رعایت کند و وقتی در فکر آن بود دغدغه آخرت دارد پس نگرانی‌اش برای آن انجام است؛ اهمیت به امر برای موفقیت در آن همی گویم و گفته ام بارها بود کیش من مهر دلدارها پرستش به مستی ست در کیش مهر برونند زین جرگه هشیارها به شادی و آسایش و خواب و خور ندارند کاری دل افگارها بجز اشک چشم و بجز داغ دل نباشد به دست گرفتارها کشیدند در کوی دلدادگان میان دل و کام دیوارها علامه تفاوت اهمیت ندادن به دنیا از سر اهتمام به امر آخرت یا از سر تنبلی؛ یه کارگیری امور دنیوی در راستای آخرت: قُلْ إِن كَانَ ءَابَآؤُكُمْ وَ أَبْنَآؤُكُمْ وَ إِخْوَٰنُكُمْ وَ أَزْوَٰجُكُمْ وَ عَشِيرَتُكُمْ وَ أَمْوَٰلٌ ٱقْتَرَفْتُمُوهَا وَ تِجَٰرَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَ مَسَٰكِنُ تَرْضَوْنَهَآ أَحَبَّ إِلَيْكُم مِّنَ ٱللَّهِ وَ رَسُولِهِۦ وَ جِهَادٍ فِی سَبِيلِهِۦ فَتَرَبَّصُوا۟ حَتَّیٰ يَأْتِیَ ٱللَّهُ بِأَمْرِهِۦۗ وَ ٱللَّهُ لاَ يَهْدِی ٱلْقَوْمَ ٱلْفَٰسِقِينَ :۲۴؛ احوال سه تن از مراجع تقلیدی که ترس از داشتن خانه داشتند: آیات عظام و و ؛ حالات آیت الله مرعشی نجفی در خدمت مرحوم آیت‌الله شیخ عبدالکریم ؛ مقام مرحوم آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی و مرحوم آیت الله نزد مردم و ؛ شئون و حقوق بودن؛ منزل مرحوم آیت‌الله سید احمد خوانساری و وضعیت ساکنین منازل در بازار قبل از پیروزی ؛ حالات و مجاهدات مرحوم آیت‌الله سید عبدالله شیرازی در راستای انقلاب اسلامی و رفاقت ایشان با ؛ مهاجرت مرحوم آیت‌الله سید عبدالله شیرازی به مقدس پس از ارتحال مرحوم آیت‌الله ؛ وَ مَآ أَدْرَیٰكَ مَا ٱلْعَقَبَةُ (۱۲) فَكُّ رَقَبَةٍ (۱۳) أَوْ إِطْعَٰمٌ فِی يَوْمٍ ذِی مَسْغَبَةٍ (۱۴) يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ (۱۵) أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ :۱۶ «يا هشام من أحب الدنيا ذهب خوف الآخرة من قبله و ما اوتي عبد علما فازداد للدنيا حبا إلا ازداد من الله بعدا و ازداد الله عليه غضبا.» کسی‌که دنیا در قلبش داشت خوف از آخرت از قلبش می‌رود؛ توصیف مرحوم امام از مرحوم آیت‌الله شیخ و نقل خوابی از ایشان؛ بدترین : أعدى عدوك نفسك التي بين جنبيك ج۷۰ص۶۴ صلی الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین توسل به علیه‌السلام بود امیدم تا مرا یاری کنی سالها بهرم علمداری کنی ای دریغا شد امیدم نا امید بی برادر گشتم و پشتم خمید یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین الانَ إنکَسَرَ ظَهرِي وَ قَلَّت حِيلَتِي حسین جان حسین جان شب هفدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ ۱۴۰۳/۱/۸ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
شب هجدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ ۱۴۰۳/۱/۹ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام إن العاقل اللبيب من ترك ما لا طاقة له به. و أكثر الصواب في خلاف الهوى. و من طال أمله ساء عمله.» ص۳۹۹ فرازهایی کاربردی از روایت؛ اشتباه بندهٔ خداناشنا«يا هشام إن العاقل اللبيب من ترك ما لا طاقة له به.س در بین خدای متعال و ؛ هنر نبودن خود را به زحمت انداختن مگر زحمت کشیدن زیاد برای مطلبی که وظیفهٔ انسان است؛ جریان در صلی‌الله علیه وآله وسلم «يا هشام إن العاقل اللبيب من ترك ما لا طاقة له به» فهمیده کاری را ادامه می‌دهد که در توانش است؛ خطرات تحمل در صورتی که انسان را از رسیدن به بعدی باز بدارد؛ جریان نذر شخصی برای علیه‌السلام؛ تصور اشتباه و بر خلاف وحی الهی پیرامون رضایت خدا در به تعب انداختن انسان خودش را: يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَاۚ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَ عَلَيْهَا مَا ٱكْتَسَبَتْۗ رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَآ إِن نَّسِينَآ أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَ لاَ تَحْمِلْ عَلَيْنَآ إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُۥ عَلَی ٱلَّذِينَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَ لاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِۦۖ وَ ٱعْفُ عَنَّا وَ ٱغْفِرْ لَنَا وَ ٱرْحَمْنَآۚ أَنتَ مَوْلَیٰنَا فَٱنصُرْنَا عَلَی ٱلْقَوْمِ ٱلْكَٰفِرِينَ ؛ بهترین امری است که بر آن باشد ولو در نظر انسان کوچک بیاید: قَلِيلٌ تَدُومُ عَلَيْهِ أرْجى مِنْ کَثِيرٍ مَمْلُولٍ مِنْهُ حکمت ۲۷۸ ؛ فرمایشی از مرحوم آیت‌الله میرزا جواد پیرامون اثر عملی که بر آن مداومت باشد؛ اصل عدم مطلوبیت درست کردن امور شاقه برای خود نزد مقدس؛ تبیین معنای: أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ أَحْمَزُهَا ص۴۵؛ اجر والای انسان در صورتی که تکلیفی از سوی خدای متعال برای انسان است که آن تکلیف مشقت و سختی دارد «و أكثر الصواب في خلاف الهوى.» بیشترین صواب در مخالفت با ؛ سهل‌تر بودن ترک، نسبت به انجام؛ تحمیل بسیاری از سختی‌ها بر خود برگرفته از تصوراتی است که مأخذ ندارند؛ حکمت سفارش شارع به انجام برخی از امور که ممکن است سختی در پی داشته باشد همچون کمک به که حکمت آن ایجاد و در خود شخص، و انجام دادن عمل خود با مهربانی بیشتر، ایجاد بی رغبتی نسبت به است؛ جریانی از کمک یکی از افراد به دست خود به خانواده‌ای بی‌سرپرست؛ ثواب قدم برداشتن برای کمک به : مَنْ سَعَی لِمَرِیضٍ فِی حَاجَةٍ قَضَاهَا أَوْ لَمْ یقْضِهَا خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ کیوْم وَلَدَتْهُ أُمُّه ج۴ص۱۶؛ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الْخَارِقِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام يَقُولُ‌ مَنْ مَشَى فِي حَاجَةِ أَخِيهِ الْمُؤْمِنِ يَطْلُبُ بِذَلِكَ مَا عِنْدَ اللَّهِ حَتَّى تُقْضَى لَهُ‌ كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ بِذَلِكَ مِثْلَ أَجْرِ حَجَّةٍ وَ عُمْرَةٍ مَبْرُورَتَيْنِ‌ وَ صَوْمِ شَهْرَيْنِ مِنْ أَشْهُرِ الْحُرُمِ وَ اعْتِكَافِهِمَا فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ مَنْ مَشَى فِيهَا بِنِيَّةٍ وَ لَمْ تُقْضَ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِذَلِكَ مِثْلَ حَجَّةٍ مَبْرُورَةٍ فَارْغَبُوا فِي الْخَيْرِ. ج۲صص۱۹۴-۱۹۵؛ ضرورت مدیریت صحیح برای انجام اعمال و رفتار که نتیجه آن مطلوبیت نزد خداست؛ مشقت انداختن خود بی‌جهت برخواسته از و نادنی است «و أكثر الصواب في خلاف الهوى.» نمونه‌هایی از مخالفت تدریجی با نفس؛ سفارش مولا صلوات‌الله‌علیه به فرزند خویش به تصبر دادن (= ورزیدن) نفس: عَوِّدْ نَفْسَكَ التَّصَبُّرَ عَلَى الْمَكْرُوهِ وَ نِعْمَ الْخُلُقُ التَّصَبُرُ فِي الْحَق‏ نامه۳۱ صلی الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین روضه سلام الله علیها عمه بیا گمشده پیدا شده کنج خرابه شب یلدا شده پدر فدای سر نورانی‌ات سنگ جفا که زد به پیشانی‌ات بس که دویدم عقب قافله پای من از ره شده پر آبله حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان شب هجدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ ۱۴۰۳/۱/۹ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
شب بیستم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ ۱۴۰۳/۱/۱۱ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «و من طال أمله ساء عمله.» ص۳۹۹ ضرورت پرهیز از یا و ؛ شکل‌گیری آرزو با توجه به واقعیت و بدون توجه به واقعیت؛ جریانی از انسانی خیالباف؛ ضرر بی‌جا مثل و ناامیدی بی‌جا است؛ گردش عالم به علل و اسباب و ضرورت توجه به علل و اسباب در انجام امور و آرزو؛ عوارض (= آرزوی دراز) همچون: سنگدلی در انسان، و سلب قدرت ، و خرابی عمل «و من طال أمله ساء عمله.» یا موافق تعقل است که موفقیت به دنبال دارد، یا موافق تعقل نیست که به نتیجه مطلوب نمی‌رسد؛ رابطهٔ بد و بدرفتاری؛ ضرورت درس گرفتن از دیگران در مقابل ؛ خدمت برخی از ها به بشریت: آب در هاون کوبیدن؛ تهیه بستنی بر بسته شدن تدریجی در مقابل آب در هاون کوبیدن «يا هشام لو رأيت مسير الاجل لالهاك عن الامل» ص۳۹۹ اگر نگاه کنی چگونه سراغ انسان می‌آید، آرزوهایت کوتاه و از خیال‌بافی و خیال‌پردازی دور می‌شوی؛ شرح احوالی از یک غیرمسلمان از آمریکای لاتین؛ تفاوت آرزو داشتن و انجام وظیفه کردن؛ انجام وظیفه نسبت به دارایی خود برای تدبیر امور ورثه؛ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام فِی حَدِیثٍ قَالَ: إِنْ أُجِّلْتَ فِی عُمُرِکَ یَوْمَیْنِ فَاجْعَلْ أَحَدَهُمَا لِأَدَبِکَ لِتَسْتَعِینَ بِهِ عَلَی یَوْمِ مَوْتِکَ قِیلَ لَهُ وَ مَا تِلْکَ الِاسْتِعَانَهُ قَالَ تُحْسِنُ تَدْبِیرَ مَا تُخَلِّفُ وَ تُحْکِمُهُ. ج۱۹ص۲۶۶؛ اندیشه و برنامه‌ریزی انسان هم جزء دارایی انسان است؛ جریانی از دگران کاشتند و ما خوردیم ما بکاریم و دیگران بخورند عمل آمدن متریال چینی با حدود هفتاد سال فعالیت برای ساخت ظرف چینی؛ مطلوب شارع بودن برنامه‌ریزی برای آینده با توجه به اسباب و علل صلی‌الله علیک یا مولانا یا امیرالمؤمنین اکنون در خانه علی را یک جانی نابکار بسته سر رشته نظم عالمین را یک ضربت ناروا گسسته در بستر احتضار حیدر از غصه روزگار رسته مردم مردم به کنار خانهٔ او، استاده، نشسته، دسته دسته مصیبت حضرت مولا صلوات‌الله‌علیه هنگام شهادت حضرت به و و اللَّهَ اللَّهَ فِي الْأَيْتَامِ فَلَا تُغِبُّوا أَفْوَاهَهُمْ وَ لَا يَضِيعُوا بِحَضْرَتِكُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي جِيرَانِكُمْ فَإِنَّهُمْ وَصِيَّةُ نَبِيِّكُمْ مَا زَالَ يُوصِي بِهِمْ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَيُوَرِّثُهُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآنِ لَا يَسْبِقُكُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَيْرُكُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دِينِكُمْ نامه۴۷ تو ای علی مرتضی که مظهر خداستی به کوفه رفته‌ای به خواب و خود کجا رواستی حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان شب بیستم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ ۱۴۰۳/۱/۱۱ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
شب بیست و دوم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ ۱۴۰۳/۱/۱۳ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام إياك والطمع. و عليك باليأس مما في أيدي الناس. و أمت الطمع من المخلوقين، فإن الطمع مفتاح للذل، و اختلاس العقل، و اختلاق المروات، و تدنيس العرض، و الذهاب بالعلم» ص۳۹۹ موضوع و خراب کردن انسان؛ تبیین به اینکه انسان برای رسیدن به مطلوبی از غیر طریق مألوف مقدماتی را مثل تقرب جستن با تملق فراهم فراهم کند تا به مطلوب برسد؛ امکان رسیدن به منافعی در پی و بی‌جا و حتمیت رسیدن به ضررهایی همچون بسته شدن باب در انسان؛ ضرورت تدبیر صحیح توسط انسان در مقابل طمع ورزیدن به امری که در آن جایگاه مناسبت ندارد ضررهای طمع: «فإن الطمع مفتاح للذل» طمع کلید خواری و شدن است؛ «و اختلاس العقل» طمع را به کجی و گمراهی می‌اندازد؛ ضرورت چینش مقدمات صالحه برای رسیدن به مطلوب عقل بر در ارباب بی‌مروت دنیا چند نشینی که خواجه کی به درآید مقایسه فرهنگ نیروی کار در داخل کشور و نیروی کار وارد شده از کشورهای همسایه به طمع نورزیدن و تبعات اجتماعی آن؛ محترم بودن طرفین فضای در و از بین رفتن این مسأله با طمع ورزیدن؛ طمع ورزیدن یعنی کسی از طریق غیر مألوف می‌خواهد به جایی برسد که دیگران از طریق مألوف بدان رسیده‌اند «و اختلاق المروات» از بین رفتن و در انسان طمع‌ورز؛ مروت نداشتن انسان طماع نسبت به خود و دیگران؛ جریانی از شخصی طماع در محل کار مرحوم پدر استاد؛ جریانی از شخصی طماع که زندگی افسانه‌ای برای خودش درست کرده بود؛ جریانی از شخصی در بازار فرش پیرامون از بین رفتن بازار فرش در بیش از چهل سال قبل؛ نابود شدن توسط طمع و وظیفهٔ متصدیان و کشور برای آموزش به ؛ تبیین معنای قناعت به اینکه انسان راضی به مرز و حد خود باشد؛ مقابل است که به شخصی می‌گویند که از حد خودش تجاوز می‌کند؛ مسرف در جهات مختلف است که یکی تجاوز در حد خود در طمع ورزیدن است «و تدنيس العرض» آلوده و حقیر کردن خود انسان با طمع ورزیدن؛ ضرورت پرهیز از اموری که حرمت انسان در آن‌ها ریخته می‌شود؛ جریانی از منبر در مسجد و برخورد با برخی از افراد با شخصیت؛ لِلْفُقَرَآءِ ٱلَّذِينَ أُحْصِرُوا۟ فِی سَبِيلِ ٱللَّهِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِی ٱلْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ ٱلْجَاهِلُ أَغْنِيَآءَ مِنَ ٱلتَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِيمَٰهُمْ لاَ يَسْـَٔلُونَ ٱلنَّاسَ إِلْحَافًاۗ وَ مَا تُنفِقُوا۟ مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ ٱللَّهَ بِهِۦ عَلِيمٌ :۲۷۳؛ جمع بین ثروتمند بودن و گدا بودن در برخی انسان‌های بدون باور درست و جمع بین فقیر بودن و عزیز بودن در برخی انسان‌های با باور درست «يا هشام إياك والطمع. و عليك باليأس مما في أيدي الناس» از راه‌های ترقی در امور همین داشتن از آن‌چه در دست مردم است می‌باشد؛ توصیه‌ای به در : عدم سوال از شغل بازاریان «و تدنيس العرض» اهمیت عِرض و حرمت در ؛ بالاتر بودن حرمت از حرمت : عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ: الْمُؤْمِنُ أَعْظَمُ حُرْمَةً مِنَ الْكَعْبَةِ ص۲۷؛ طمع ورزیدن به امور مختلف همچون طمع به و و ، که هر اندازه این‌ها زیر پا گذاشته شوند انسان به سمت در حرکت است شعری از پیرامون طمع ای بسته دل اندر خوان طمع وی خسته تن از پیکان طمع ای مرغ دلت پیوسته کباب از نائرۀ سوزان طمع فریاد که آب رخت را ریخت بر خاک مذلت، نان طمع یا آنکه بنه دندان به جگر یا آنکه بکش دندان طمع یا گوش بهر بد و نیک بده یا آنکه به بند زبان طمع دیوان محاسن در کلام مولا صلوات‌الله‌علیه صلی‌الله علیک یا مولانا یا امیرالمؤمنین السلام علیک یا اول المظلوم مناجات علی از سوی نخلستان نمی آید صدای دلنشین شاه انس و جان نمی‌آید یتیمی دامن مادر گرفته اشک می‌ریزد که ای مادر چرا غم خوار ما طفلان نمی‌آید به جای صوت قرآن چون شده کز خانه حیدر نوایی جز صدای ناله و فغان نمی‌آید علی جانم علی جانم علی جانم علی جانم علی جانم علی جانم علی جانم علی جانم وصیت امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه مبنی برای تدفین شبانه بدن مبارکشان به صورت مخفیانه به منظور مصون ماندن از جسارت روضه تدفین ابدان مطهر پنج تن آل عبا علیهم‌السلام و غربت علیه‌السلام هنگام تدفین
آیت الله شیخ عباس اخوان
شب بیست و چهارم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ ۱۴۰۳/۱/۱۵ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan11
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «وعليك بالاعتصام بربك و التوكل عليه» ص۳۹۹ اعتصام به رب؛ ذکر رب به منظور توجه به جنبهٔ و آویختگی به او؛ توکل به الله و توکل به رب؛ رب ذاتی است که در مقام پروردگاری انسان است؛ تبیین معنای ؛ ارزش همه‌چیز به پرورش و پروریده شدن آن است؛ لزوم بریدن از و به رب؛ توصیف علیه‌السلام در مورد چگونه دیدن امر پروردگار نسبت خودش: وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّدًا وَ قَالَ يَا أَبَتِ هٰذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا وَ قَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَ جَاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَ بَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِمَا يَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ علیه‌السلام:۱۰۰ «و التوكل عليه» به معنی پشت دادن و اتکال است که از کَلّ (= آویزان شدن به چیزی) گرفته شده است؛ خودت را به ذاتی که می‌پروراند متکی کن؛ بودن جمیع امور در مسیر نه نفس به معنی اینکه انسان راهی که خدا گفته را برود که اگر آن که می‌خواهد بشود خیرش است و اگر آن که را می‌خواهد نشود باز هم خیرش است زیرا او را خدا دارد می‌پروراند؛ جریان منقول از در مورد نذر شخصی در برای فرزند دار شدن؛ انسان به باید به خود عامل باشد و در و راضی به رضای خدا و قانع به آن‌چه خدا می‌دهد باشد «و جاهد نفسك لتردها عن هواها، فإنه وجب عليك كجهاد عدوك» ص۳۹۹ با خود بجنگ تا هوایش را از خودت دور کنی؛ هوا و هوای نفس به معنی سقوط است و یعنی نفسی که انسان را زمین می‌زند که زمین خوردن جنبهٔ مخالف ترقی را بیان می‌کند؛ بودن جهاد با نفس همچون وجوب با ؛ اوصاف؛ نمونه‌ای از نیکوی مرحوم آیت‌الله که با آنکه و صاحب کتاب بود کتاب مرحوم آیت‌الله شیخ را که معاصر وی بود در درس خارج تدریس و بحث می‌کرد؛ توصیف مرحوم امام از مرحوم آیت‌الله شیخ و نقل خوابی از ایشان؛ بدترین : أعدى عدوك نفسك التي بين جنبيك ج۷۰ص۶۴؛ لزوم مبارزه با نفس و توجه به زمان مند بودن و به بودن آن؛ اوحدی شست سال سختی دید تا شبی روی نیک بختی دید سی سال لاف مهر زدم تا سحرگهی وا شد دلم چو گل ز نسیم بهار عشق ضرورت پرهیز از برخورد عوامانه با اموری همچون ؛ تحلیل صحیح یک شبه عوض شدن برخی افراد؛ جریانی از شخصی که سر به عاقبت به خیری برد صلی‌الله علیک یا ایتها الصدیقة الجلیلة الجمیلة ذات الاحزان الطویلة فی المدّة القلیلة المخفیة قبرها المجهولة قدرها فاطمة الزهرا بنت رسول الله محبوبهٔ حق، جان جهان فاطمه‌ام بود هم قائمهٔ روح و روان فاطمه‌ام بود مام حسنین، مونس جان فاطمه‌ام بود غمخوار دل غمزدگان فاطمه‌ام بود بقیع فاطمه‌ام کو؟ دُر عالمه‌ام کو؟ در راه خدا طائر من گشته فدایی ما بین من و فاطمه افتاده جدایی طفلان همه گویند که مادر به کجایی ای سینه شکسته ز چه در خانه نیایی بقیع فاطمه‌ام کو؟ دُر عالمه‌ام کو؟ نفسي علی زَفَراتها محبوسةٌ یا لـیتها خـرجـت مـع الزَّفَـراتِ لا خیرَ بعدكِ في الحیاةِ و إنّما أبکي مخافةَ تـطـولَ حـیاتي مردم همه در خوابند الا من افسرده در کنار قبر تو می‌گریم و می‌نالم ای طائر پر بسته، رفتی به دل خسته با پهلوی بشکسته، ای شمع شبستانم دیگر نخوری سیلی، رویت نشود نیلی رفتی و شدی راحت، از محنت دورانم صلی‌الله علیک یا مولاتی یا فاطمة الزهرا السلام علیکم و رحمة الله و برکاته شب بیست و چهارم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ ۱۴۰۳/۱/۱۵ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
شب بیست و یکم محرم الحرام ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۵/۵ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «قلت: فإن لم أجد من يعقل السؤال عنها؟ قال عليه‌السلام: فاغتنم جهله عن السؤال حتى تسلم من فتنة القول و عظيم فتنة الرد» ص۳۹۹ از بزرگترین بلاها در زندگانی سر و کار با انسان نافهم و کج اندیش است؛ از امور سختی برخورد رسول با انسان‌هایی است که زبان او را نمی‌فهمند؛ از سختی عدم موفقیت در فهم مطلبی به دیگری است؛ از سخت‌ترین بلاها برای انسان‌هایی که قدرت تکلم خود را از دست می‌دهند عدم موفقیت در ارتباط با دیگران برای فهماندن مقصودشان است تشریح صعوبت عدم موفقیت انتقال امور محتلف به افرادی که ظرفیت لازم را ندارند همچون برخی رنج برخی از حضرات معصومین علیهم‌السلام به علت عدم ظرفیت در افراد برای انتقال مطالب و روایاتی که به آن‌ها عالم هستند و نمی‌توانند به دیگران انتقال بدهند: كش: جبرئيل بن أحمد، عن اليقطيني، عن إسماعيل بن مهران، عن أبي جميلة عن جابر، قال : حدثني أبوجعفر علیه‌السلام تسعين ألف حديث لم احدث بها أحدا قط، و لا احدث بها أحدا أبدا، قال جابر: فقلت لابي جعفر علیه‌السلام: جعلت فداك إنك قد حملتني وقرا عظيما بما حدثتني به من سركم الذي لا احدث به أحدا، فربما جاش في صدري حتى يأخذني منه شبه الجنون، قال: يا جابر فإذا كان ذلك فاخرج إلى الجبال: فاحفر حفيرة و دل رأسك فيها، ثم قل: حدثني محمد بن علي بكذا وكذا. ج۲ص۶۹؛ سنگینی نفس نگه داشتن مطالب معارفی؛ تفسیر برخی پیرامون به درک حقایقی که در شخص رخ داده و به عشق کشانده و در عین حال تمایل به انتقال حقایق به دیگران دارد ولی زمینه‌ای نمی‌بیند تا موقع مرگ خود: مَن عَشِقَ فعَفَّ ثُمَّ ماتَ، ماتَ شَهيدا ۶۹۹۹ ج۲ص۳۷۲؛ کمال در نگهداری نفس از اظهار معارف؛ عقوبت اظهار برخی از در همین دنیا؛ اصل بر این است که در بسیاری از مواقع کمال در اظهار اقل مطالب معارفی و اخفای بیشتر و نگهداری نزد خود است «قلت: فإن لم أجد من يعقل السؤال عنها؟» اقتضای رساندن به دیگران توسط این است که از او شود ولی در جایی‌که سائلی نیست چه باید کرد؟؛ آن را که سخن به کام و لب خاموش است تفوه کلام در اظهار غیر حکیمانه و رذیلهٔ و جلوهٔ بی‌جا کردن؛ ضرورت اظهار علم در جای خود و روایت مبنی بر اینکه کسی‌که اظهار علم در غیر موضع خود کند ذلیل می‌شود گوهر خود را مزن صائب به سنگ ناقصان باش تا جوهرشناس کاملی پیدا شود اگر گوهرشناس قابل پیدا نشد چه باید کرد؟؛ فرمایش رحمه‌الله در مورد عالم در موقعی که از او سوال می‌شود؛ سخن مرحوم در احوالات مرحوم ج۲ص۶۷۴ به بعد؛ جلوس قبل از تدریس مرحوم آیت‌الله به منظور در دسترس بودن طلاب برای سؤال «قلت: فإن لم أجد من يعقل السؤال عنها؟ قال عليه‌السلام: فاغتنم جهله عن السؤال حتى تسلم من فتنة القول و عظيم فتنة الرد» غنیمت سائل از سؤال از محضر عالم به منظور مصون ماندن از ؛ جریان سؤال از مکان جناب علیه‌السلام و وقایع پس از آن؛ برکات عدم مراجعه به عالم برای خود عالم در برخی مواقع؛ امکان وجود فتنه در گفتن و فتنهٔ پس از آن به علت عدم وجود فهم در مقام اخذ توسط سائل؛ تسلا دادن علیه‌السلام به جناب صلی الله علیک یا مولانا یا صاحب العصر و الزمان ای شمع جهان افروز بیا وی شاهد عالم سوز بیا ای مهر سپهر قلمرو غیب شد روز ظهور و بروز بیا ای طائر سعد فرخ رخ امروز توئی فیروز بیا روزم از شب تیره‌تر است ای خود شب ما را روز بیا عمریست گذشته به نادانی ای علم و ادب آموز بیا شد گلشن عمر خزان از غم ای باد خوش نوروز بیا دیوان یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن تا به کی ای نوش جان می‌زنیم نیشتر زخم از این بیشتر یا دل از این ریش‌تر ز آه من اندیشه کن، بیخ جفا تیشه کن مهر و وفا پیشه کن، بیشتر از پیشتر در نظر اهل دل، سادگی آزادگی است جز متصنع مدان، از همه بدکیش‌تر ای به نصاب جمال، یافته حدّ کمال نیست مرا آرزو، جز نظری بیشتر خرمن حسن تو را، موقع احسان بود مفلسم و مفتقر، از همه درویش‌تر دیوان یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن فلاندبنك صباحا و مساء، و لابكين عليك بدل الدموع دما ... و أسرع فرسك شاردا، و إلى خيامك قاصدا، محمحما باكيا. ج۱۰۱صص۲۳۸-۲۴۰ الظليمة الظليمة من امة قتلت ابن بنت نبيها ج۴۴ص۳۰۸ حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان شب بیست و یک محرم الحرام ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۵/۵ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
شب بیست و دوم محرم الحرام ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۵/۶ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «و اعلم أن الله لم يرفع المتواضعين بقدر تواضعهم و لكن رفعهم بقدر عظمته و مجده.» ص۳۹۹ غنیمت دانستن جاهل برای در هنگامی‌که سؤالی برای پرسیدن ندارد؛ جلوه کردن عالم هنگام پاسخ به سوالات و رفعت عالم در این مقام همچون رفعت دست دهنده بر دست گیرنده: اليد العليا خير من اليد السفلى ج۲۶ص۱۶۲؛ مذموم بودن صفت درصدد بودن جلوه‌نمایی و ضرورت در موضع قرار گرفتن «و اعلم أن الله لم يرفع المتواضعين بقدر تواضعهم و لكن رفعهم بقدر عظمته و مجده.» رفعت دادن خدای متعال شخص متواضع را به قدر عظمت و مجد خود نه به قدر تواضع متواضع؛ رفعت به قدر اظهار علم: يَرْفَعِ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ مِنكُمْ وَ ٱلَّذِينَ أُوتُوا۟ ٱلْعِلْمَ دَرَجَاتٍ :۱۱؛ رفعت دادن متواضع به اندازهٔ عظمت الهی؛ عظمت و بزرگی مجانبهٔ نفس انسان در تواضع به پوشاندن عظمت خویش «و اعلم أن الله لم يرفع المتواضعين بقدر تواضعهم و لكن رفعهم بقدر عظمته و مجده.» نمونه‌هایی از متواضعین در عصر در و علیهماالسلام؛ ملقب بودن جناب عبدالمطلب علیه‌السلام به و اطهر طاهرین: عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ: إِنَّ اللَّهَ كَانَ إِذْ لَا كَانَ فَخَلَقَ الْكَانَ وَ الْمَكَانَ وَ خَلَقَ نُورَ الْأَنْوَارِ الَّذِي نُوِّرَتْ مِنْهُ الْأَنْوَارُ وَ أَجْرَى فِيهِ مِنْ نُورِهِ الَّذِي نُوِّرَتْ مِنْهُ الْأَنْوَارُ وَ هُوَ النُّورُ الَّذِي خَلَقَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً فَلَمْ يَزَالا نُورَيْنِ أَوَّلَيْنِ إِذْ لَا شَيْ‌ءَ كُوِّنَ قَبْلَهُمَا فَلَمْ يَزَالا يَجْرِيَانِ طَاهِرَيْنِ مُطَهَّرَيْنِ فِي الْأَصْلَابِ الطَّاهِرَةِ حَتَّى افْتَرَقَا فِي أَطْهَرِ طَاهِرِينَ فِي عَبْدِ اللَّهِ وَ أَبِي طَالِبٍ علیهم‌السلام. ج۱ص۱۴۲؛ مذکور در روایت از باب طهارت در است: إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجْسَ أَهْلَ ٱلْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا :۳۳؛ أشهد أنك كنت نورا في الأصلاب الشامخة، والأرحام المطهرة، لم تنجسك الجاهلية بأنجاسها، ولم تلبسك من مدلهمات ثيابها ج۹۸ص۳۳۲؛ در مسیر بودن علیه‌السلام: سَلَٰمٌ عَلَیٰٓ إِبْراهِيمَ :۱۰۹؛ إِنَّ أَوْلَی ٱلنَّاسِ بِإِبْراهِيمَ لَلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُ وَ هَٰذَا ٱلنَّبِیُّ :۶۸؛ جایگاه حضرت ابراهیم و حضرت عبدالمطلب علیهماالسلام در شب ؛ رفعت مقام حضرت عبدالمطلب علیه‌السلام به علت (=خویشتن‌داری) در فضای جاهلیت در «و اعلم أن الله لم يرفع المتواضعين بقدر تواضعهم و لكن رفعهم بقدر عظمته و مجده.» حفظ علم با تواضع و ندادن آن به دست نااهلان؛ از اسرار بودن : في كتاب كشف اللئالي لصالح بن عبد الوهّاب بن العرندس، إنّه روى عن الشيخ إبراهيم بن الحسن الذرّاق، عن الشيخ عليّ بن هلال الجزائريّ، عن الشيخ أحمد بن فهد الحلّيّ، عن الشيخ زين الدين عليّ بن الحسن الخازن الحائريّ، عن الشيخ أبي عبد الله محمّد بن مكّيّ الشهيد، بطرقه المتّصلة إلى أبي جعفر محمّد بن عليّ بن موسی بن بابويه القمّيّ، بطريقه إلى جابر بن يزيد الجعفيّ، عن جابر بن عبدالله الأنصاريّ، عن رسول الله صلی الله علیه و آله، عن الله تبارك و تعالى، أنّه قال: ﴿ يَا أَحْمَدُ لَوْلَاكَ لما خَلَقْتُ الْأَفْلَاكِ، وَ لَوْ لَا عَلِيُّ لَمَا خَلَقْتُكِ، وَ لَوْ لا فَاطِمَةَ لَما خلقتكما﴾. ثُمَّ قَالَ جَابِرٌ: هَذَا مِنْ الْأَسْرَارِ الَّتِی أَمَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِکِتْمَانِهِ إِلَّا عَنْ أَهْلِهِ. صص۳۰۲-۳۰۳؛ ضرورت حضرات معصومین علیهم‌السلام و تحذیر از و عواقب آن در : المحاسن: أبي، عن عبد الله بن يحيى، عن حريز بن عبد الله السجستاني، عن معلى ابن خنيس، قال: قال أبو عبد الله عليه السلام: يا معلى، اكتم أمرنا ولا تذعه، فإنه من كتم أمرنا ولم يذعه أعزه الله في الدنيا، وجعله نورا بين عينيه في الآخرة يقوده إلى الجنة. يا معلى من أذاع حديثنا وأمرنا ولم يكتمها أذله الله في الدنيا، ونزع النور من بين عينيه في الآخرة: وجعله ظلمة يقوده إلى النار، يا معلى إن التقية ديني ودين آبائي، ولا دين لمن لا تقية له. يا معلى إن الله يحب أن يعبد في السر كما يحب أن يعبد في العلانية. يا معلى إن المذيع لأمرنا كالجاحد به.
آیت الله شیخ عباس اخوان
شب بیست و دوم محرم الحرام ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۵/۶ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
42 - رجال الكشي: أحمد بن علي السكري، عن الحسين بن عبد الله، عن ابن أورمة عن ابن يزيد. عن ابن عميرة، عن المفضل، قال: دخلت على أبي عبد الله عليه السلام يوم صلب فيه المعلى فقلت له: يا ابن رسول الله، ألا ترى هذا الخطب الجليل الذي نزل بالشيعة في هذا اليوم؟ قال: وما هو؟ قال: قلت: قتل المعلى بن خنيس قال: رحم الله المعلى قد كنت أتوقع ذلك لأنه أذاع سرنا، وليس الناصب لنا حربا بأعظم مؤونة علينا من المذيع علينا سرنا. فمن أذاع سرنا إلى غير أهله لم يفارق الدنيا حتى يعضه السلاح أو يموت بخيل. 43 - المحاسن: ابن الديلمي، عن داود الرقي، ومفضل، وفضيل، قال: كنا جماعة عند أبي عبد الله عليه السلام في منزله يحدثنا في أشياء، فلما انصرفنا وقف على باب منزله قبل أن يدخل، ثم أقبل علينا فقال: رحمكم الله لا تذيعوا أمرنا ولا تحدثوا به إلا أهله، فإن المذيع علينا سرنا أشد علينا مؤونة من عدونا، انصرفوا رحمكم الله ولا تذيعوا سرنا. ج۲صص۷۳-۷۴؛ افضلیت بر ؛ بیان پیرامون چرایی عظمت : چون شب قدر از همه مستور شد لاجرم، از پای تا سر نور شد اسم اعظم، چون که کس نشناسدش سروری بر کل اسما باشدش تا تو نیز از خلق پنهانی همی لیلةالقدری و اسم اعظمی پوشاندن جهل با خودنمایی در اظهار علم؛ نقلی از مرحوم آیت‌الله ؛ نقلی از مرحوم ؛ توصیه به جاهل: «قال هشام: فقلت له: فإن وجدت رجلا طالبا له غير أن عقله لا يتسع لضبط ما القي إليه؟ قال عليه‌السلام: فتلطف له في النصيحة، فإن ضاق قلبه لا تعرضن نفسك للفتنة. واحذر رد المتكبرين، فإن العلم يدل على أن يملى على من لا يفيق» ص۳۹۵ یک نصیحت ز سر صدق جهانی ارزد صلی الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین روضه حضرت زینب سلام الله علیها تشنه لبا به آب مهر تو سرشته شد گلم چون بکنم دل از تو و چون ز تو مهر بگسلم گرچه بلای دوست را از سر شوق حاملم بار فراق دوستان بسکه نشسته بر دلم می‌روم و نمی‌رود ناقه به زیر محملم تا تو به خاطر منی دیده به خواب کی شود؟ راحت و عشق روی تو؟ آتش و آب کی شود؟ غفلت از تو در ره شام خراب کی شود؟ معرفت قدیم را هجر، حجاب کی شود؟ گرچه به شخص غائبی، در نظری مقابلم داس غم تو می‌کند حاصل عمر را درو درد و بلا همی رسد از چپ و راست نو به نو رفتم و دل بماند در سلسلۀ غمت گرو ای که مهار می‌کشی صبر کن و سبک برو کز طرفی تو می‌کشی وز طرفی سلاسلم دیوان رشته‌ای بر گردنم افکنده دوست تار و پودش از محبت‌های اوست گه به کوفه، گه به شامم می‌برد می‌کشد هرجا که خاطرخواه اوست یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین ما توهمت يا شقيق فؤادي كان هذا مقدرا مكتوبا ج۴۵ص۱۱۵ حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان شب بیست و دوم محرم الحرام ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۵/۶ آیت الله https://eitaa.com/akavan110