eitaa logo
آیت الله شیخ عباس اخوان
684 دنبال‌کننده
33 عکس
22 ویدیو
21 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری می‌گردد سعی بر این است که حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده و اگر احیاناً منبع مورد نظر یافت نشد، منابع نزدیک‌تر به موضوع آورده شود تا محققین محترم بهره‌مند گردند یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام من تعظّم في نفسه لعنته ملائكة السماء و ملائكة الأرض، و من تكبّر على إخوانه و استطال عليهم فقد ضادّ الله، و من ادّعى ما ليس له فهو اعنى لغير.» ج۱ص۱۵۴ مضر و سرطان‌گونهٔ در انسان؛ برخی صفات مقدار کم آن ضرر ندارد ولی اگر زیاد بشود مهلک است مثل ؛ ضرورت رعایت حد و حدود خودباوری و در انسان؛ باور تا اندازه‌ای که انسان در جنبه نباشد لازم است یعنی باشد که بر اساس علل و به مطلوب خودش می‌رسد در غیر اینصورت اگر خودباوری بی‌جا باشد است یعنی خود را بی‌جا بزرگ می‌انگارد که این سبب محرومیت شخص می‌شود؛ رَحِمَ اَللَّهُ اِمْرَءً عَرَفَ قَدْرَهُ وَ لَمْ يَتَعَدَّ طَوْرَهُ ص۳۷۳؛ این رحم الله است علی‌الظاهر نه یعنی خدا بر کسی است که اندازه خودش را می‌داند؛ بررسی مفهوم خاص و عام در روایات؛ یعنی طرد و ملعون یعنی مطرود؛ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ‌ لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ ص ثَلَاثَةً الْآكِلَ زَادَهُ وَحْدَهُ وَ النَّائِمَ فِي بَيْتٍ وَحْدَهُ وَ الرَّاكِبَ فِي الْفَلَاةِ وَحْدَهُ‌ ج۲ص۲۷۷؛ معنای ملعون بودن کسی‌که تنها برود و تنها کند این است که خودش را از رحمت دور کرده است؛ کسی‌که (=اندازه) خودش را نمی‌داند از رحمت دور است؛ جریانی از مرحوم آیت‌الله ؛ جریانی از مرحوم آیت‌الله شیخ ؛ مرعوب نشدن به کثرت و ضابطه‌مندی فقیه در این مسئله؛ سر جای خود نشستن خیلی مهم است خوش به جای خویشتن بود این نشست خسروی تا نشیند هر کسی اکنون به جای خویشتن «يا هشام من تعظّم في نفسه لعنته ملائكة السماء و ملائكة الأرض، و من تكبّر على إخوانه و استطال عليهم فقد ضادّ الله، و من ادّعى ما ليس له فهو اعنى لغير.» انسان در خودبزرگ‌بینی؛ انسان هر اندازه داشته باشد کم است زیرا علم بیشتر موارد را به انسان بیشتر نشان می‌دهد و هرچه زیادتر بداند بیشتر به جهل خود پی می‌برد؛ دوره درس مرحوم آیت‌الله (صاحب ) در مبحث هفتاد سال طول کشید؛ فرمایشی از مرحوم آیت‌الله درباره اینکه چرا به سر دارد در حالی‌که برخی چیزها را نمی‌داند: (عمامه کهیر من این نشانه ابن است که من یک چیزهایی را می‌دانم نه اینکه همه‌چیز را می‌دانم)؛ همه‌چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزاده‌اند مواجهه انسان در خود با عجایبی که باد و بود انسان را می‌ریزد؛ مرحوم که از اوحدی فحول علمای است که نقل کرده کفاشی را در در دیدم که از من اعلم بود؛ حکم به در ؛ عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) ـ في حديث ـ قال: كلّ شيء نظيف حتّى تعلم أنه قذر، فإذا علمت فقد قذر، و ما لم تعلم فليس عليك ج۳ص۴۶۷؛ عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال: الماء كله طاهر حتى تعلم أنه قذر ج۱ص۱۴۲؛ اصالت حمل عمل مومن به احسن وجه خرده بینانند در عالم بسی واقفند از کار و بار هر کسی نقلی از در برخورد با اولیای خدا؛ جریانی از شیخ بهائی در مدت در بلاد (= ) که امروزه شامل و و می‌شود؛ زندگی بدوی و بودن مردم بلاد شامات سابق؛ وصف هنر که از چند یک کشور ساخت؛ وجود ها ها و ذکر آن در کتاب و اهل خاص در بلاد شامات؛ کتاب علمی بودن شیخ بهایی گر بر سر نفس خود امیری، مردی بر کور و کر ار نکته نگیری، مردی مردی نبود فتاده را پای زدن گر دست فتاده‌ای بگیری، مردی به بزرگی از علما که بزرگان به دیدن او می‌رفتند به واسطه نگهداری یک شب از یک شخص بیچاره؛ انسان برای خدا کار کند اصلا به حساب نمی‌آید عارفانِ رُخ تو جمله ظَلومند و جَهول این ظلومیّ‌ و جهولی‌، سَر و سودای‌ من است خمینی ظلوم به زیر پا گذاشتن و به فراموشی هر کار خیری که کرده است؛ جریانی از مجلس خصوصی مرحوم آیت‌الله و بحث از و ضبط لفظ ستاره ؛ کتاب حاکم در علم کتب مرحوم است؛ (جدا) فِی حَدِیثِ الْقِبْلَةِ: ضَعِ الْجَدْیَ قَفَاکَ وَصَلِّ ». الْجَدْیُ - بالفتح فالسکون -: نجم إلی جنب القطب تعرف به القبلة، ویقال له: « جَدْیُ الفرقد » و قیل: هو الْجُدَیّ مصغرا، و الأول أعرف.
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام من تعظّم في نفسه لعنته ملائكة السماء و ملائكة الأرض، و من تكبّر على إخوانه و استطال عليهم فقد ضادّ الله، و من ادّعى ما ليس له فهو اعنى لغير [رشده].» ج۱ص۱۵۴ اهمیت موضوع کردن در علم و ؛ ادعا کردن جهات مختلفی دارد مثل اینکه انسان را در آن‌چه که نیست وارد معرکه می‌کند مثل اینکه و امری دارد که در آن وارد نیست که بدون تردید پس از ورودش مفتضح می‌شود؛ دعوت به اینکه در حدود مرزهایی که توان دارید گام بردارید؛ برخی در سابق با در یک شغل ضعیف یک خانواده را می‌گرداندند ولی چه بسیار در دوران ما دیده شده که افرادی با سودای رسیدن به اهدافی که خبرویت در رسیدن به آن ندارند بدبخت شده‌اند چون خودشان را در معرض امری قرار داده‌اند که شأن آن را ندارند که این افراد یا در نزد خودشان ادعای واهی دارند و یا اینکه گاهی این ادعای گزاف را در معرض دید دیگران قرار می‌دهند که روانشناسان و بیشتر به جنبه ادعای نزد خود اشخاص می‌پردازند تا به آسیب‌هایی همچون مبتلا نشوند مسأله «اندازه نگهدار که اندازه نکوست» ( ) فقط مربوط به امور خوردنی و آشامیدنی نیست بلکه در همه امور سرایت دارد حتی در امری مثل دادن؛ جریاناتی از هدایای برخی افراد که بیش شأن و اندازه خود هدیه دادند؛ در شرع وارد شده که در هدیه دادن شأن خود را رعایت کنید؛ اندازه نگه نداشتن سبب می‌شود انسان مدعی بشود و سبب محرومیت او از خوبی‌هایی می‌گردد «و من ادّعى ما ليس له فهو اعنى لغير [رشده].» کسی‌که ادعایی کند که اندازه او نباشد خودش را از ترقی بازداشته است؛ کثرت افرادی که حدود خود را نگه نداشتند و زمین خوردند؛ رَحِمَ اَللَّهُ اِمْرَءً عَرَفَ قَدْرَهُ وَ لَمْ يَتَعَدَّ طَوْرَهُ ص۳۷۳؛ این رحم الله است علی‌الظاهر نه یعنی خدا بر کسی است که اندازه خودش را می‌داند که این شخص می‌تواند درست کند؛ ادعا یعنی بی‌جایی دارد و خودش را خورده؛ جریانی از شخص بیماری که تحمل شنیدن بیماری خود را نداشت؛ بسیاری از کسانی که در دین گذاشتند کسانی بودند که نسبت به خود بیهوده داشتند و عده‌ای را گمراه کردند و دروغی را به دین بستند؛ فرمایش مرحوم آیت‌الله سید شهاب‌الدین پیرامون علت اصلی انحراف سردستهٔ فرقه (از شاخه‌های ) به علت و ادعای بی‌جای میرزا و جریان به دنبال رفتن وی در پشت‌بام منزلش در و مجنون شدنش؛ آثار دیوانگی میرزا محمدعلی باب در جریان محاکمه‌اش توسط در در حضور ولیعهد زمان ؛ ادعای بی‌جای به جا آوردن در حد شخصی مثل مرحوم ؛ اَلْكَمَالُ كُلُّ اَلْكَمَالِ اَلتَّفَقُّهُ فِي اَلدِّينِ وَ اَلصَّبْرُ عَلَى اَلنَّائِبَةِ وَ تَقْدِيرُ اَلْمَعِيشة ص۲۹۲؛ اهمیت تقدیر المعیشة و اندازه نگه داشتن در ؛ جریانی جالب منقول از کتاب تألیف میرزا عبدالرسول پیرامون ملاقات روحانی‌ای که اهل بود (ولی توان رعایت کسوت را نداشت) با مرحوم آیت محلاتی؛ وصف حال آیت الله حاج آقا مرجع تقلید در ؛ فرمایش در سخنرانی خود در مورد (۴ آذر۱۳۴۳: «ای مراجع، ای آقایان، ای نجف، ای قم، ای مشهد، ای تهران، ای شیراز، من اعلام خطر می‌کنم») منظور خطاب به حاج بهاءالدین محلاتی بوده است؛ ماجرای شدن مرحوم آقای صاحب تالیفات و ؛ وصف شهر در حدود دهه چهل شمسی؛ برخورد جالب در قم (حضرات آیات و و کوه کمره‌ای) به همراه با مرحوم شریف رازی؛ اگر کسی در وادی وارد بشود که نداشته باشد نمی‌تواند کار را به جایی برساند؛ سیره حاجی قدیم در تدبیر برای خود در پادویی کردن پیش دیگران تا بتواند بازاری بشود؛ ادعای بی‌جا نزد دیگران سبب شدن با آن وادی می‌شود؛ النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا «و من ادّعى ما ليس له فهو اعنى لغير [رشده].» ۱۴۰۲/۱/۱۵ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری یکی از معانی والعصر سوگند به فشردهٔ وجودی خود هر شخص است علی ای که جز به عشق تو نبوده های و هویم علی ای که جز به ذکر تو نبوده گفتگویم می عشق توست تنها به صراحی و سبویم پی آب زندگانی ره ظلمت از چه پویم که رسیده‌ام به خاک در تو به روشنایی گل من نه رسته به راستی چو قد سرو به باغ دل انسان باید سیر کند عصارهٔ وجودی خودش که چه چیزی‌اش به دردش می‌خورد و همان را به کار ببندد؛ جلوات در در صورت و که راه به مقام یا الهی می‌برد؛ هر انسانی در پی هر امری می‌رود در نظر او این امر یک کمال به نظر رسیده وگرنه نمی‌رفت دنبال آن مثل عالم به دنبال علم و ثروتمند به دنبال ثروت و حتی به دنبال مواد؛ خاطره‌ای از یک مبتلا به اعتیاد؛ آنکه به دنبال کمال حقیقی است در نظرش کمال حقیقی کمال آمده که به دنبال آن رفته و عصارهٔ وجودی او شده؛ روایتی پیرامون نجات به وسیله حتی یک حسنه؛ تبیین صعوبت بردن یک حسنه به آخرت؛ فرق بین به جا آوردن مثل صورت نماز و روزه با به داشتن روح در واقعیت و نداشتن روح در صورت از برون، طعنه زنی بر بایزید وز درونت، ننگ می‌دارد یزید ظاهرت، چون گور کافر پر حلل وز درون، قهر خدا عز و جل عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ: مَنْ قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ صَلَاةً وَاحِدَةً لَمْ یُعَذِّبْهُ وَ مَنْ قَبِلَ مِنْهُ حَسَنَةً لَمْ یُعَذِّبْهُ. ج۴ص۲۲؛ صعوبت بردن یک حسنه به‌خاطر ارادهٔ غیر خدا کردن: عَنْ رَجُلٍ عَنْ مُعَاذٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی‌الله علیه وآله وسلم فِي خَبَرٍ طَوِيلٍ: وَ تَصْعَدُ الْحَفَظَةُ بِعَمَلِ الْعَبْدِ أَعْمَالًا بِفِقْهٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ وَرَعٍ لَهُ صَوْتٌ كَصَوْتِ الرَّعْدِ وَ ضَوْءٌ كَضَوْءِ الْبَرْقِ وَ لَهُ ثَلَاثَةُ آلَافِ مَلَكٍ فَيَمُرُّ بِهِمْ عَلَى مَلَكِ السَّمَاءِ السَّابِعَةِ فَيَقُولُ الْمَلَكُ قِفْ وَ اضْرِبْ بِهَذَا الْعَمَلِ وَجْهَ صَاحِبِهِ أَنَا مَلَكُ الْحِجَابِ أَحْجُبُ كُلَّ عَمَلٍ لَيْسَ لِلَّهِ إِنَّهُ أَرَادَ رِفْعَةً عِنْدَ الْقَوَّادِ وَ ذِكْراً فِي الْمَجَالِسِ وَ صَوْتاً فِي الْمَدَائِنِ أَمَرَنِي رَبِّي أَنْ لَا أَدَعَ عَمَلَهُ يُجَاوِزُنِي إِلَى غَيْرِي مَا لَمْ يَكُنْ خَالِصاً قَالَ وَ تَصْعَدُ الْحَفَظَةُ بِعَمَلِ الْعَبْدِ مُبْتَهِجاً بِهِ مِنْ صَلَاةٍ وَ زَكَاةٍ وَ صِيَامٍ وَ حَجٍّ وَ عُمْرَةٍ وَ خُلُقٍ حَسَنٍ وَ صَمْتٍ وَ ذِكْرٍ كَثِيرٍ تُشَيِّعُهُ مَلَائِكَةُ السَّمَوَاتِ وَ مَلَائِكَةُ السَّمَوَاتِ السَّبْعَةِ بِجَمَاعَتِهِمْ فَيَطَئُونَ الْحُجُبَ كُلَّهَا حَتَّى يَقُومُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ فَيَشْهَدُوا لَهُ بِعَمَلٍ صَالِحٍ وَ دُعَاءٍ فَيَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى أَنْتُمْ حَفَظَةُ عَمَلِ عَبْدِي وَ أَنَا رَقِيبٌ عَلَى مَا فِي نَفْسِهِ إِنَّهُ لَمْ يُرِدْنِي بِهَذَا الْعَمَلِ عَلَيْهِ لَعْنَتِي فَتَقُولُ الْمَلَائِكَةُ عَلَيْهِ لَعْنَتُكَ وَ لَعْنَتُنَا تألیف ج۱ص۱۱۲؛ تبیین صعوبت با ذکر جریانی از که نماز‌های خود را به خاطر از عبادت قضا کرد؛ جریان شخصی که فقط یک سلام از او به علیه‌السلام قبول شد به‌خاطر حالت شرمندگی که از حالت جنابت خود داشت؛ جریانی منقول از مرحوم آیت‌الله سید شهاب‌الدین پیرامون قبول نماز شخصی عشق را ابری و آبی دیگر است آسمان و آفتابی دیگر است عصارهٔ وجودی انسان جایی است که خود را در غایت پستی ببیند افتادگی آموز اگر طالب فیضی هرگز نخورد آب زمینی که بلند است پوریای ولی (۷۲۲ق) در ؛ علیه‌السلام کی و چگونه متوجه می‌شوند که الان امام هستند: باب فی الإمام متی یعلم أنّه إمام ... رأیت أبا الحسن علیه السّلام فی الیوم الذی توفّی فیه أبو جعفر علیه السّلام، فقال: إنّا للّه و إنّا إلیه راجعون، مضی أبو جعفر. فقیل له: و کیف عرفت ذلک؟ قال: داخلتنی ذلّة للّه لم أکن أعرفها ج۲صص۳۸۲-۳۸۳؛ بشارت به سرشکستگان: وَ بَشِّرِ ٱلْمُخْبِتِينَ :۳۴؛ افتاده‌تر از فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها در علیهم‌السلام نیست صبّت عَليّ مَصائبٌ لو أنّها صُبّت عَلى الأيّام صِرنَ لياليا تا انسان به ذیلی از ذیول فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها چنگ نزند به عصارهٔ وجودی خودش پی نمی‌برد السلام علیک یا ایتها الصدیقة الجلیلة الجمیلة ذات الاحزان الطویلة فی المدّة القلیلة المخفیة قبرها المجهولة قدرها فاطمة الزهرا بنت رسول الله دست من و عنایت و لطف و عطای فاطمه قلب من و محبت و مهر ولای فاطمه درد و من و کرامت و جود و شفای فاطمه جرم و من شفاعت روز جزای فاطمه
آیت الله شیخ عباس اخوان
https://eitaa.com/akavan110
لأعدائه، لم أنكره من قولكم، و لكن هذه مرتبة شريفة ادعيتموها، إن لم تصدقوا قولكم بفعلكم هلكتم، إلاّ أن تتدارككم رحمة ربكم. قالوا: يابن رسول اللّه! فانّا نستغفر اللّه و نتوب إليه من قولنا بل نقول كما علّمنا مولانا: نحن محبوكم و محبوا أوليائكم، و معادوا أعدائكم. قال الرّضا عليه السّلام: فمرحبا بكم إخواني و أهل ودّي ارتفعوا! فمازال يرفعهم حتّى ألصقهم بنفسه. ثمّ قال لحاجبه: كم مرّة حجبتهم؟ قال: ستين مرّة. قال: فاختلف إليهم ستين مرّة متوالية، فسلّم عليهم و اقرأهم سلامي فقد محوا ما كان من ذنوبهم باستغفارهم و توبتهم، و استحقوا الكرامة لمحبّتهم لنا و موالاتهم، و تفقد أمورهم و أمور عيالاتهم، فأوسعهم نفقات و مبرّات و صلات و دفع معرّات. ج۲صص۴۵۹-۴۶۱ بعد از این ما و سرکوی دل‌آرای دگر با غزالی به غزلخوانی و غوغای دگر چشم خود فرش کنم زیر کف پای دگر بر کف پای دگر بوسه زنم جای دگر بعد از این رای من اینست و همین خواهد بود من بر این هستم و البته چنین خواهدبود فرق و حضرات علیهم‌السلام خوش به جای خویشتن بود این نشست خسروی تا نشیند هر کسی اکنون به جای خویشتن تا کسی تمکین و نکند جای خود را پیدا نمی‌کند؛ وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَا لُقْمَٰنَ ٱلْحِكْمَةَ أَنِ ٱشْكُرْ لِلَّهِۚ وَ مَن يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِۦۖ وَ مَن كَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِیٌّ حَمِيدٌ علیه‌السلام:۱۲؛ إِنْ هُوَ إِلاَّ عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَيْهِ وَ جَعَلْنَٰهُ مَثَلاً لِّبَنِیٓ إِسْرَٰٓءِيلَ :۵۹؛ شأن شأن ظرف خالی است؛ إِلهِی کفی بِی عِزّاً أَنْ أَکونَ لَک عَبْداً، وَکفی بِی فَخْراً أَنْ تَکونَ لِی رَبّاً، أَنْتَ کما أُحِبُّ فَاجْعَلْنِی کما تُحِبُّ. ج۹۴ص۹۲ بنده‌ام بنده ولی بیخردم خواجه با بیخردی می خردم خواجه‌ام دید و پسندید و خرید واگهی داشت ز هر نیک و بدم حِمَ اَللَّهُ اِمْرَءً عَرَفَ قَدْرَهُ وَ لَمْ يَتَعَدَّ طَوْرَهُ ص۳۷۳؛ وقوف بر شأن؛ این رحم الله است علی‌الظاهر نه یعنی خدا بر کسی است که اندازه خودش را می‌داند؛ مقام به فراهم شدن بسترهٔ ؛ يُؤْتِی ٱلْحِكْمَةَ مَن يَشَآءُۚ وَ مَن يُؤْتَ ٱلْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَيْرًا كَثِيرًاۗ وَ مَا يَذَّكَّرُ إِلَّآ أُوْلُوا۟ ٱلْأَلْبَٰبِ :۲۶۹؛ به کسی می‌رسد که در محل خودش واقف بشود که این محل در وقتی معلوم می‌شود که در آنجا سیطرهٔ ولی خدا واقع بشود؛ إِنْ هُوَ إِلاَّ عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَيْهِ وَ جَعَلْنَٰهُ مَثَلاً لِّبَنِیٓ إِسْرَٰٓءِيلَ :۵۹؛ هرجا «نا» (=ما) بیاید صدور فیضی است که دارد از مبدأ تعالی می‌شود با وسائط فیض؛ شأنی که از زهرای اطهر سلام‌الله‌علیها واقع شده این محل خود را یافتن است و ما هیچ محلی نداریم مگر اینکه چنگ بزنیم به دامان زهرای اطهر سلام‌الله‌علیها که او خلقت است و ما همه در منزلهٔ فرزندی و طفلی او هستیم؛ من تعلق بذیل من ذیولها نجاه الله من النار؛ چنگ زدن به رشته‌ای از چادر حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها سبب نجات از آتش منیت نفس است؛ شأن برای رسیدن به مقام : ..وَ صِلِ اللّهُمَّ بَيْنَنا وَ بَيْنَهُ، وُصْلَةً تُؤَدّى إِلى مُرافَقَةِ سَلَفِهِ وَاجْعَلْنا مِمَّنْ يَأْخُذُ بِحُجْزَتِهِمْ، وَ يَمْكُثُ فى ظِلِّهِمْ می‌نروم هیچ از این خانه من در تک این خانه گرفتم وطن خانه یار من و دارالقرار کفر بود نیت بیرون شدن سر نهم آن جا که سرم مست شد گوش نهم سوی تنن تنتنن نکته مگو هیچ به راهم مکن راه من این است تو راهم مزن ای به گه بزم بهین عیش و نوش وی به گه رزم مهین صف شکن جان مثل ذره بود بی‌قرار با تو شود ساکن نعم السکن تبعیت جناب تمار از مولا صلوات الله علیه؛ جناب لقمان حکیم به طولانی: «فس: أبي ، عن القاسم بن محمد ، عن المنقري ، عن حماد قال : سألت أبا عبدالله علیه‌السلام عن لقمان وحكمته التي ذكرها الله عزوجل ، فقال : أما والله ما اوتي لقمان الحكمة بحسب ولا مال ولا أهل ولا بسط في جسم ولا جمال ، ولكنه كان رجلا قويا في أمر الله ، متورعا في الله ، ساكتا ، سكينا ، عميق النظر ، طويل الفكر ، حديد النظر ، مستغن بالعبر ...» ج۱۳صص۴۰۹-۴۱۰؛ به نفس تلخ کشیدن بر مصائب فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها: عن أبي عبدالله علیه‌السلام قال : نفس المهموم لظلمنا تسبيح ، وهمه لناعبادة ، وكتمان سرنا جهاد في سبيل الله. ثم قال أبوعبدالله علیه‌السلام: يجب أن يكتب هذا الحديث بماء الذهب.
آیت الله شیخ عباس اخوان
شب وفات حضرت ام البنین(سلام الله علیها)۱۴۰۰ هیئت بیت الاحزان آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://ei
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم وفات سلام الله علیها ٱدْخُلُوا۟ ٱلْجَنَّةَ أَنتُمْ وَ أَزْوَٰجُكُمْ تُحْبَرُونَ :۷۰ مسألهٔ در و مراتب آن و لزوم عدم اکتفای بحث زوجیت به مراتب پایین آن در رفع نیازهای جسمی و استمرار ؛ ضرورت عدم اکتفای به مواهب امور عبادی؛ غایت ؛ ٱلْخَبِيثَٰتُ لِلْخَبِيثِينَ وَ ٱلْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَٰتِۖ وَ ٱلطَّيِّبَٰتُ لِلطَّيِّبِينَ وَ ٱلطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَٰتِۚ أُوْلَٰٓئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَۖ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ :۲۶ ناریان مر ناریان را جاذب‌اند نوریان مر نوریان را طالب‌اند السنخیة علة الانضمام؛ ضعف در مباحث تحلیلی و را عین گرفتن مسألهٔ زوجیت در کریم: وَ مِنْ ءَايَٰتِهِۦٓ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَٰجًا لِّتَسْكُنُوٓا۟ إِلَيْهَا وَ جَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةًۚ إِنَّ فِی ذَٰلِكَ لَأَيَٰتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ :۲۱؛ جعل عامل و در امر ازدواج بین همهٔ مومنین نه فقط بین ؛ بهرهٔ در خود از و خدای متعال مثل بهرهٔ سمیع و علیم و غیره؛ ذات الهی: وَ لَمَّا جَآءَ مُوسَیٰ لِمِيقَٰتِنَا وَ كَلَّمَهُۥ رَبُّهُۥ قَالَ رَبِّ أَرِنِیٓ أَنظُرْ إِلَيْكَۚ قَالَ لَن تَرَیٰنِی وَ لَٰكِنِ ٱنظُرْ إِلَی ٱلْجَبَلِ فَإِنِ ٱسْتَقَرَّ مَكَانَهُۥ فَسَوْفَ تَرَیٰنِیۚ فَلَمَّا تَجَلَّیٰ رَبُّهُۥ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُۥ دَكًّا وَ خَرَّ مُوسَیٰ صَعِقًاۚ فَلَمَّآ أَفَاقَ قَالَ سُبْحَٰنَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَ أَنَا۟ أَوَّلُ ٱلْمُؤْمِنِينَ :۱۴۳؛ تجلی و کردن انسان در مقاطع مختلف در اموری که به نظرش بزرگ آمده برای آنکه به خیال خودش خودش را به ظهور برساند: زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ ٱلشَّهَوَٰتِ مِنَ ٱلنِّسَآءِ وَ ٱلْبَنِينَ وَ ٱلْقَنَٰطِيرِ ٱلْمُقَنطَرَةِ مِنَ ٱلذَّهَبِ وَ ٱلْفِضَّةِ وَ ٱلْخَيْلِ ٱلْمُسَوَّمَةِ وَ ٱلْأَنْعَٰمِ وَ ٱلْحَرْثِۗ ذَٰلِكَ مَتَٰعُ ٱلْحَيَوٰةِ ٱلدُّنْيَاۖ وَ ٱللَّهُ عِندَهُۥ حُسْنُ ٱلْمَـَٔابِ :۱۴؛ انسان موجودی است جلوه‌طلب که می‌گردد ظرف مناسبی بیاید و در آن جلوه کند که اصل زوجیت برای همین است؛ نیاز انسان از دو طرف: مقام جلوه‌گری (=جنبه ) و مقام اخذ و گیرندگی (=جنبه انفعال و ) که این معنا در هم هست: ٱدْخُلُوا۟ ٱلْجَنَّةَ أَنتُمْ وَ أَزْوَٰجُكُمْ تُحْبَرُونَ :۷۰؛ شروع برخی از ها با شروع زوجیت به جهت اینکه جلوه‌گری بی‌جا و بدون برخلاف انسان که می‌نگرد کجا باید جلوه کند؛ تبیین اصل زوجیت برای این جهت که مقام جلوه‌گری به انجام برسد که از مقام شروع می‌شود تا به کمالات انسانی برسد؛ شأن در امور مختلف؛ اکتفا کردن به در بسیاری از اطهار علیهم‌السلام به جهت پیدا نشدن زوجهٔ مناسب؛ کم اهمیت نبودن امر ازدواج؛ مسأله ازدواج علیه‌السلام؛ عدم پیدا کردن ظرف مناسب در ازدواج صلوات‌الله‌علیه از سن تکلیف تا ۲۶ سالگی؛ ظرف مناسب یعنی مرآت و آیینه‌ای باشد که لایق جلوه کردن باشد که برای هرکسی باید مورد متناسب با خود برای جلوه‌گری پیدا کرد؛ بیان حال آیه نه إخبار آن: ٱلْخَبِيثَٰتُ لِلْخَبِيثِينَ وَ ٱلْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَٰتِۖ وَ ٱلطَّيِّبَٰتُ لِلطَّيِّبِينَ وَ ٱلطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَٰتِۚ أُوْلَٰٓئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَۖ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ :۲۶؛ ظرف لایق برای غیر از فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها نبوده است اما در مراتب نسبی، در جاهایی که مرتبهٔ اخذ و گیرندگی در ایشان بوده، این‌ها را معصوم علیه‌السلام به زوجیت در آورده‌اند که علیهاالسلام یکی از ایشان است مشخص شدن جناب ام البنین علیهاالسلام با حضرت علیه‌السلام با دو نفر از زوجات اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم و امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه که این دو گزارششان به ما رسیده: یکی جناب سلام الله علیها که سیدالشهداء خطاب مادرجان به ایشان کردند: يا امّاه إن لم أذهب اليوم ذهبت غدا، و إن لم أذهب غدا ذهبت‌ بعد غد، و ما من الموت يا امّه و اللّه بدّ، و اني لأعرف اليوم و الموضع الذي اقتل فيه و الساعة التي اقتل فيها و الحفرة التي ادفن فيها كما أعرفك و أنظر إليها كما أنظر إليك ج۳ص۴۹۰؛ استناد جناب ام السلمه سلام الله علیها به : وَ قَرْنَ فِی بُيُوتِكُنَّ وَ لاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ ٱلْجَٰهِلِيَّةِ ٱلْأُولَیٰۖ وَ أَقِمْنَ ٱلصَّلَوٰةَ وَ ءَاتِينَ ٱلزَّكَوٰةَ وَ أَطِعْنَ ٱللَّهَ وَ رَسُولَهُۥٓ :۳۳؛ دستور به سکونت در
آیت الله شیخ عباس اخوان
شب پانزدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ ۱۴۰۳/۱/۶ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «و اعلم أنّ الله لم يرفع المتواضعين بقدر تواضعهم و لكن رفعهم بقدر عظمته و مجده. و لم يؤمن الخائفين بقدر خوفهم و لكن آمنهم بقدر كرمه و جوده. و لم يفرج المحزونين بقدر حزنهم و لكن بقدر رأفته و رحمته.» ص۳۹۹ اشاره به علل و اسبابی که برای سزاوران دریافت فیض الهی به‌عنوان مجلبهٔ فیض وجود دارد؛ تبیین که ماده جلب است یعنی توجه را جلب می‌کند؛ توضیح شعری از خطاب به علیه‌السلام: خرمن حسن تو را موقع احسان بود مفلسم و مفتقر، از همه درویش‌تر دیوان کردن شخص متواضع مجلبهٔ فیض می‌کند چون در تواضع نداری مطرح است نه دارایی «واعلم أنّ الله لم يرفع المتواضعين بقدر تواضعهم و لكن رفعهم بقدر عظمته و مجده» حکایتی از عکس که پهلوان در زمان است؛ اهمیت تواضع در بهره‌برداری بیشتر از عنایت خدای متعال «و لم يؤمن الخائفين بقدر خوفهم و لكن آمنهم بقدر كرمه و جوده.» از به سبب ؛ ایمن شدن خائفین نه به قدر ایشان بلکه به قدر و الهی؛ تبیین خوف الهی؛ مثالی از احوال اطرافیان هنگام به تخت نشستن وی «و لم يفرج المحزونين بقدر حزنهم و لكن بقدر رأفته و رحمته.» احوال برخی از افراد که و ایشان غم و درد است؛ خاطره‌ای از یکی از پامنبری‌های قدیم استاد؛ در انسانی که به درد معنوی رسیده؛ کلام از یکی شاگردان علامه خطاب به ایشان هر که دلارام دید از دلش آرام رفت چشم ندارد خلاص هر که در این دام رفت انسان دردمند معنویت که محزون شده در پی و گشایش است؛ ذکر امور علمی که در دوران طلبگی استاد برایشان درد و مسأله بود؛ دردمند و مسأله داشتن اهل ؛ خدای متعال انسان محزون را به قدر حزنش گشایش نمی‌دهد بلکه به و خود به او عنایت می‌کند که این عنایت مسائل دیگر وی را هم حل و رفع می‌کند السلام علیک یا مولانا یا ابامحمد یا حسن بن علی ایها المجتبی یابن رسول الله یا حجة الله علی خلقه یا سیدنا و مولانا انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله شب پانزدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ ۱۴۰۳/۱/۶ آیت الله https://eitaa.com/akavan110