eitaa logo
آیت الله شیخ عباس اخوان
686 دنبال‌کننده
33 عکس
22 ویدیو
21 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری می‌گردد سعی بر این است که حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده و اگر احیاناً منبع مورد نظر یافت نشد، منابع نزدیک‌تر به موضوع آورده شود تا محققین محترم بهره‌مند گردند یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام لا خير في العيش إلّا لرجلين: لمستمع واع، و عالم ناطق.» ج۱ص۱۵۴. اصطلاحات وارده در و پیدایش الفاظ مطابق با مثل و و و ؛ در هر مکتبی که نو باشد در شروع آن به تدریج الفاظ و اصطلاحاتی نو مطابق آن مکتب پدید می‌آید؛ پیدایش اصطلاح و در مکتب اسلام؛ مدح وارده در اسلام برای عالم تؤام با است: إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ :۲۸؛ دخل رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم المسجد فإذا جماعة قد أطافوا برجل، فقال: ما هذا؟ فقيل: علّامة، قال: و ما العلامة؟ قالوا: أعلم الناس بأنساب العرب و وقائعها، و أيّام الجاهليّة، و بالأشعار و العربيّة، فقال النبيّ صلی‌الله علیه وآله وسلم: ذاك علم لايضرّ من جهله، و لا ينفع من علمه ... ثمّ قال صلی‌الله علیه وآله وسلم: إنّما العلم ثلاثة آيةٌ محكمةٌ، أو فريضةٌ عادلةٌ، أو سنّةٌ قائمةٌ، و ما خلاهنّ هو فضل. ج۱ص۱۲۸؛ در نظر رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم در سه امر خلاصه می‌شود: و و و مابقی علوم (=برتری) است که اگر این فضل با آن سه امر تؤام بشود به مراتب بالای می‌تواند برسد ولی اگر تؤام نشود برای او برتری می‌سازد ولی در عین حال دستگیری از او نمی‌کند دو جنبه دارد: امر زائد بر سازمان که در نزد نوع مردم هست که این صرفاً در عین خوب بودنش می‌تواند سکوی پرش به بالا باشد و دیگر اینکه معنویت به معنای داشتن چارچوب فکری است که همه در این چارچوب فکری معنا بشود تا سبب راهی که این چارچوب می‌نماید به و کمال برسد که این معنای دوم معنویت در بحث ما مورد نظر است؛ علمی که رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم می‌فرمایند علمی است که تؤام با این معنویت است وگرنه فقط مثل اوراقی است که پراکنده هستند که صاحب آن خودش هم نمی‌داند در پی چیست «يا هشام لا خير في العيش إلّا لرجلين: لمستمع واع، و عالم ناطق.» صاحب علم تؤام با معنویت فائده‌اش برای دیگران هم جاری است که یعنی دانشمندی گویاست؛ العقل ولادة، والعلم إفادة، و مجالسة العلماء زيادة ج۱ص۱۶۰؛ به ما می‌نماید چه چیزی سودآوری و چه چیزی زیان برای ما دارد ولی اینکه خود سود و زیان چیست دوباره عقل دیگری می‌خواهد؛ امکان تشخیص اشتباه سود و زیان در اجتماع؛ مثالی به بازی تیله‌گلی در دوران کودکی استاد در مورد تشخیص سود و زیان؛ تبیین مفهوم و در اسلام؛ سودآوری آن است که اندوخته‌ها طوری به کار بیاید که مسیر انسان در راه کمال هموارتر بشود؛ اصلاح دید انسان در مورد سودآوری در به گونه‌ای که زیان در آن نباشد؛ قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّىٰ يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ ۗ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ :۲۴؛ تذکری پیرامون تصور اشتباه از مردم و گفتار پیرامون جزیرة العرب‌ در ج۴ص۱۹۹ https://www.ghbook.ir/Book/9132 مردم مکه با مسیر جانبی از تا به ؛ دوستداری همه موارد مثل و در راستای خدا باید باشد وگرنه مورد مورد غضب الهی است؛ اهمیت اسلام به ؛ نه جزء از ده جزء در است: اَلْعِبادَةُ عَشْرَةُ اَجْزاءٍ تِسْعَةُ اَجْزاءٍ فى طَلَبِ الْحَلالِ ج۱۰۳ص۹؛ وصف حال از اصحاب خاص علیه‌السلام در مورد داشتن؛ اهمیت و شغل در اسلام؛ جریانی از مرحوم حاج آقا رضا از کاسبان قدیم هم محلی استاد؛ عن رسول الله ( صلّى الله عليه وآله ) ـ في حديث طويل ـ انه رأى ليلة الاسراء ، هذه الكلمات مكتوبة على الباب السادس من الجنّة : لا إله إلا الله ، محمّد رسول الله ، على ولىّ الله ، من أحب أن يكون قبره واسعا فسيحا ، فليبن المساجد ، ومن أحبّ أن لا تأكله الديدان تحت الأرض ، فليكنس المساجد ، ومن أحب أن لا يظلم لحده ، فلينوّر المساجد ، ومن أحب ان يبقى طريا تحت الأرض فلا يبلى جسده ، فليشتر بُسط المسجد ج۳ص۲۸۵؛ دستور به ولو به یک حبه خرما؛ مناسب برای حرکت صحیح معنوی
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام ما قسّم بين العباد أفضل من العقل، نوم العاقل أفضل من سهر الجاهل، و ما بعث الله نبيّاً إلّا عاقلاً حتّى يكون عقله أفضل من جميع جهد المجتهدين، و ما أدّى العبد فريضةً من فرائض الله حتى عقل عنه.» ج۱ص۱۵۴. اصطلاحات وارده در و پیدایش الفاظ مطابق با مثل و و و و ؛ در هر مکتبی که نو باشد در شروع آن به تدریج الفاظ و اصطلاحاتی نو مطابق آن مکتب پدید می‌آید؛ از فنون آوردن لغتی است که معنای دیگری دارد ولی از آن معنای دیگری اراده کند؛ پیدایش اصطلاح در مکتب اسلام تبیین مفهوم خاص عقل در مکتب اسلام؛ عقل در نظر و عرف بسیاری از مردم؛ کسی است که از بین دو یا چند آن‌چه نیکوتر است برگزیند و بین دو یا چند شر آن‌چه شرش کمتر است را برگزیند: ليس العاقل من يعرف الخير من الشر، و لكن العاقل من يعرف خير الشرين ج۷۸ص۶؛ تشکیل مفهوم و بر اساس یک ؛ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ :۲۱۶؛ خیر و شر با توجه به گسترده‌ای است که منتهی به غایتی می‌شود که بد و خوب معنا پیدا می‌کند؛ مثال به جلوگیری از تصمیم‌گیری توسط نیرویی در نوع مردم در هنگام که همان و است؛ مبارزه با و توسط انسان‌ها برای رسیدن به مطلوب؛ اکثر کسانی که در موفق هستند با و تلاش بوده است که آن‌ها بر اساس برنامه‌ریزی است؛ بیان مرحوم شهید پیرامون و صص۱۹۹-۲۰۱؛ اصل مهم در اسلام برنامه‌ریزی برای است؛ سعی و تلاش در راه اهداف عالیه با توجه به چهارچوب و جهان‌بینی الهی: يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسَانُ مَا سَعَىٰ :۳۵؛ فهم اشتباه از مفهوم ؛ کار محکم انجام دادن را خدا دوست دارد: إنَّ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله نَزَلَ حَتّى لَحَدَ سَعدَ بنَ مُعاذٍ و سَوَّى اللَّبِنَ عَلَيهِ ، و جَعَلَ يَقولُ : ناوِلْني حَجَرا ، ناوِلْني تُرابا رَطْبا ، يَسُدُّ بِهِ ما بَينَ اللَّبِنِ ، فلَمّا أن فَرَغَ و حَثا التُرابَ عَلَيهِ و سَوّى قَبرَهُ قالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : إنّي لَأعلَمُ أنَّهُ سَيَبلى و يَصِلُ إلَيهِ البَلاءُ ، و لكِنَّ اللّه َ يُحِبُّ عَبدا إذا عَمِلَ عَمَلاً أحكَمَهُ ج۳ص۳۳۰؛ بودن و فعالیت خدا بر اساس و است و انسان هم باید همین‌گونه باشد؛ إِنْ أُجِّلْتَ فِي عُمُرِكَ يَوْمَيْنِ فَاجْعَلْ أَحَدَهُمَا لِأَدَبِكَ لِتَسْتَعِينَ بِهِ عَلَى يَوْمِ مَوْتِكَ فَقِيلَ لَهُ وَ مَا تِلْكَ الِاسْتِعَانَةُ قَالَ تُحْسِنُ تَدْبِيرَ مَا تُخَلِّفُ وَ تُحْكِمُهُ ج۸ص۱۵۰؛ ضرورت برنامه‌ریزی در راستای «يا هشام ما قسّم بين العباد أفضل من العقل» چیزی بین بندگان تقسیم نشده است که برتر از عقل باشد؛ هیچ چیزی به اندازه نزد خدا عظیم نیست. «نوم العاقل أفضل من سهر الجاهل» یعنی شب‌زنده‌داری؛ خواب افضل از شب‌زنده‌داری است؛ خواب عاقل با است و بیداری جاهل در ؛ در دم الاغ!؛ چهارچوب فکری نداشتن سبب فکر و سخن بیهوده است؛ ساعَةٌ مِن عالِمٍ يَتَّكِئُ عَلى فِراشِهِ يَنظُرُ في عَمَلِهِ ، خَيرٌ مِن عِبادَةِ العابِدِ سَبعينَ عاما ص۱۶؛ خواب شیخ یوسف از علیه‌السلام و و سفارش حضرت صلوات الله علیه به مرحوم بحرانی برای فعالیت علمی در ؛ نِيَّةُ اَلْمُؤْمِنِ خَیْرٌ مِنْ عَمَلِهِ ج۶۷ص۱۸۹؛ معنای افضلیت مومن از خود به اینکه از جهان‌بینی مومن است که این عمل نیکو از آن رخ می‌دهد؛ پاسخی به اشکال برخی مبنی بر اینکه به جای مجالس علیهم‌السلام کار خیر مثل بیمارستان ساختن کنید؛ بروز خیرات از برکات مجالس اهل‌بیت علیهم‌السلام با ساخته شدن چارچوب فکری و جهان‌بینی؛ جریان ساخت ؛ برکات مجالس اهل‌بیت علیهم‌السلام و بدخواهی بدخواهان برای از بین بردن این مجالس روضه صلوات الله علیه سقط عن الفرس فجلس علی التراب فجعل یمسح التراب عن وجهه فوضع خده علی خده و قال ولدی علیّ علی الدنیا بعدک العفا بابی العطشان حتی قضی بابی المهموم حتی مضی روحی فداک یا اباعبدالله ۱۴۰۲/۱/۶ https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «و ما بعث الله نبيّاً إلّا عاقلاً حتّى يكون عقله أفضل من جميع جهد المجتهدين، و ما أدّى العبد فريضةً من فرائض الله حتى عقل عنه.» ج۱ص۱۵۴ توفیق پی بردن به علل و اسباب خود؛ پشت پا زدن برخی به اسباب موفقیت خود وقتی افتاد فتنه‌ای در شام هر کس از گوشه‌ای فرا رفتند پسران وزیر ناقص عقل به گدایی به روستا رفتند استفاده برخی از مواهب برای رسیدن به به در معرض قرار دادن خود؛ إن لربكم في أيام دهركم نفحات الا فتعرضوا لها ج۸۴ص۲۶۷؛ عنصر بسیار مهم در ؛ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمَانِهِمْ ۖ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ علیهم‌السلام:۹؛ از مواهب الهی موضوع در مبادی است؛ یافت جایگاه انسان با فکر صحیح به در مقام عبودیت بودن و ضرورت سیر به سمت کمال؛ درست کردن گاهی مسامحتا گفته شده و به تعبیر مسامحی‌تر گاهی گفته می‌شود؛ و بی نیازی خدای متعال، و آفرینش و ظهور و جلوه هستی بر اساس و ازلی؛ به عبث خلق نشدن مخلوقات و برای مخلوقات؛ مقام و در انسان که بنابر می‌تواند به برسد؛ در انسان برای رسیدن کمال؛ ماهیت به انتقال از عالمی به عالمی دیگر؛ در انسان و ضرورت به فعلیت رساندن استعدادها و پیدایش بحث و بنابر ؛ راهنمایی عقل به اینکه انسان برای طی مراحل کمال نیاز به راهنمایی الهی علیهم‌السلام دارد؛ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا سلام الله علیها:۳۱؛ نیاز به و عبادت برای رسیدن کمال طیران مرغ دیدی تو ز پای بند شهوت بدر آی تا ببینی طیران آدمیت «و ما أدّى العبد فريضةً من فرائض الله حتى عقل عنه.» بنده هر واجبی از واجبات را که انجام می‌دهد تعقل می‌کند که این برای خود انسان است تا از حضیض عالم اسفل به بالاترین مراتب کمال برسد؛ أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدًى :۳۶؛ راهنمایی مقام برای انسان؛ کلام امام علیه‌السلام ناظر به این معنا است که انسان تعقل می‌کند که برای رسیدن به کمال نیاز به این معرفت و عبادت دارد و انسان هر فریضه‌ای را که انجام می‌دهد برای خودش انجام می‌دهد و منفعتی برای خدا ندارد نه اینکه به این معنا باشد که خدا چرا مثلاً نماز صبح را دو رکعت قرار داده است صلی الله علیک یا مولانا یا صاحب العصر و الزمان ای مرهم سینۀ خستۀ ما وی مونس قلب شکستۀ ما در نغمه گری دستان تواند در گلشن وحدت دستۀ ما پیوسته بود با نفخۀ صور این زمزمۀ پیوستۀ ما برخاسته تا افق گردون فریاد ز بخت نشستۀ ما کی حلقه شود در گردن یار این دست به گردن بستۀ ما دیوان یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن به خدا که ز غیر تو بیزارم وز خویش همیشه در آزارم آوارۀ کوه و بیابانم سرگشتۀ کوچه و بازارم چون مرغ شب آویزم همه شب روزانه چه بلبل گلزارم در خرمن نه فلک آتش زد یک شعله ز آه دل زارم رنجورم و باز مرنجانم بیزارم و باز نیازارم آن خاطر نازک را ترسم کز زاری خویش بیازارم دیوان یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن عزیزٌ علیّ أن أری الخلقَ و لا تُری و لا أسمع لک حسیسا و لا نجوی دعای روضه بازگشت به خیمه‌گاه فلاندبنك صباحا ومساء، ولابكين عليك بدل الدموع دما ... وأسرع فرسك شاردا، وإلى خيامك قاصدا، محمحما باكيا. ج۱۰۱صص۲۳۸-۲۴۰ الظليمة الظليمة من امة قتلت ابن بنت نبيها ج۴۴ص۳۰۸ حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان بابی العطشان حتی قضی بابی المهموم حتی مضی روحی فداک یا اباعبدالله ۱۴۰۲/۱/۱۰ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «و ما أدّى العبد فريضةً من فرائض الله حتى عقل عنه.» ج۱ص۱۵۴ هیچ بنده‌ای هیچ واجبی را نمی‌تواند به حق خودش ادا کند مگر آنگاه که در این واجب تفکر و تعقل کند؛ سوال از اینکه حق نماز چگونه ادا می‌شود پاسخی دارد ولی این کلام امام علیه‌السلام این‌جا این است که هیچ واجبی را به حق خودش نمی‌توانی ادا می مگر آنکه با عقل خودت سنجیده باشی آن را که این از تو چه می‌خواهد؟ وظیفه تو نسبت به این واجب چیست؟ چرا باید این را انجام بدهی؟؛ کردن یعنی بررسی کردن و زیر و رو کردن عمل و یافتن حکمت عمل که این عمل چرا واجب شده است و از من چه می‌خواهد «و ما أدّى العبد فريضةً من فرائض الله حتى عقل عنه.» هیچ بنده‌ای ادا نمی‌کند هیچ واجبی از واجبات الهی را مگر آن زمانی که در این واجب تعقل لازم را انجام داده باشد؛ عدم نیاز خدای متعال به اعمال ما؛ بازی در آوردن انسان برای چیزی که به صلاحش است؛ مفید بودن برای خود انسان؛ جریانی از جوانی که فرزندی نابینا پیدا کرد؛ ضرورت به دست آوردن اجزای معنوی با انجام دستورات برای عدم نقصان در آخرت؛ مناط شادی و غم در آخرت؛ وَكُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَابًا يَلْقَاهُ مَنْشُورًا (۱۳) اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا :۱۴؛ تشکیل احزاب معنوی انسان به سود یا ضرر او؛ الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ :۶۵؛ وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنَا ۖ قَالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ :۲۱؛ اهمیت برای تقویت روح؛ و طمع انسان در امور نه امور معنوی؛ ضرورت تعقل در فرازهای عباداتی مثل ؛ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ :۴؛ روز فقط قیامت نیست بلکه همین الآن در جزای عمل خود هستی با داشتن در نماز که حاصل عمل تو بوده است؛ با بر یک یک مجموعه تعقل کرد مثل تعقل در مفاهیم و ؛ هر موقع انسان فهمید که و و دیگر و سیر به سوی زندگی دیگر یعنی چی آن‌وقت می‌فهمیم که معنای رحمانیت و رحیمیت خدا چیست؛ در عبادت انسان باید اول بفهمد که چه کاره است؛ نهی صلوات الله علیه بر بی حقیقت؛ وَ قَالَ (عليه السلام) لِقَائِلٍ قَالَ بِحَضْرَتِهِ "أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ": ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ، أَ تَدْرِي مَا الِاسْتِغْفَارُ؟ الِاسْتِغْفَارُ دَرَجَةُ الْعِلِّيِّينَ وَ هُوَ اسْمٌ وَاقِعٌ عَلَى سِتَّةِ مَعَانٍ: أَوَّلُهَا النَّدَمُ عَلَى مَا مَضَى، وَ الثَّانِي الْعَزْمُ عَلَى تَرْكِ الْعَوْدِ إِلَيْهِ أَبَداً، وَ الثَّالِثُ أَنْ تُؤَدِّيَ إِلَى الْمَخْلُوقِينَ حُقُوقَهُمْ حَتَّى تَلْقَى اللَّهَ أَمْلَسَ لَيْسَ عَلَيْكَ تَبِعَةٌ، وَ الرَّابِعُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَى كُلِّ فَرِيضَةٍ عَلَيْكَ ضَيَّعْتَهَا فَتُؤَدِّيَ حَقَّهَا، وَ الْخَامِسُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَى اللَّحْمِ الَّذِي نَبَتَ عَلَى السُّحْتِ فَتُذِيبَهُ بِالْأَحْزَانِ حَتَّى تُلْصِقَ الْجِلْدَ بِالْعَظْمِ وَ يَنْشَأَ بَيْنَهُمَا لَحْمٌ جَدِيدٌ، وَ السَّادِسُ أَنْ تُذِيقَ الْجِسْمَ أَلَمَ الطَّاعَةِ كَمَا أَذَقْتَهُ حَلَاوَةَ الْمَعْصِيَةِ؛ فَعِنْدَ ذَلِكَ تَقُولُ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ. ح۴۱۷؛ از کلاه‌مالی فقط پف نم‌زدنش را یاد گرفته‌است ؛ جریانی از حالات شب بیداری مرحوم و گریه وی بر دلدادگی‌؛ وادی و وقت صرف کردن دل داده‌ام به یاری، شوخی‌کشی، نگاری مَرضیّةُ السَجایا مَحمودَةُ الخَصائل در عینِ گوشه‌گیری بودم چو چشمِ مستت و اکنون شدم به مستان چون ابرویِ تو مایل صلی الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علیّ بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین شاهی که عنان عالمش بود به دست بر ناقهٔ بی‌عنان شدش اوج نشست این مفخر اولیا پس از ختم رسل معراج به ناقه کرد زین عالم پست روضه علیه‌السلام و اسارت آل الله علیهم‌السلام آن پردگیان که مهرشان چهره ندید چون مهر چهره گشوده گشتند پدید حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان ۲۴محرم۱۴۴۵ ۲۰مرداد۱۴۰۲ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام أوحى الله إلى داود: قل لعبادي لا يجعلوا بيني و بينهم عالماً مفتوناً بالدنيا فيصدّهم عن ذكري، و عن طريق محبّتي و مناجاتي، اُولئك قطّاع الطريق من عبادي، إنَّ أدنى ما أنا صانع بهم أن أنزع حلاوة عبادتي و مناجاتي من قلوبهم.» ج۱ص۱۵۴ شأن در انسان و تشجیع و ترهیب خود بر اثر حدیث نفس؛ اتکاء به نفس قسمی از حدیث نفس است؛ افراط در حدیث نفس و لزوم کنترل آن برای رسیدن به حد کمال؛ خود انسان با حدیث نفس مربی درونی خود است که مثلاً خودش را و تشویق و ترغیب می‌کند؛ رسیدن انسان با درونی و حدیث نفس؛ بسیاری از شعرا ازمقوله حدیث نفس برای رسیدن به کمال در امور است ای بخت سرکش! تنگش به بَر کش گه جام زر کش، گه لعل دل‌خواه ادامهٔ حدیث نفس در انسان تا وقتی‌که به امری در انسان هست؛ تغییر و زائل شدن در انسان با راهنمایی اشتباه توسط دیگران؛ و در انسان مطابق آن امری است که در او بزرگ و با عظمت است؛ از راه‌های به انسان ساخت برای انسان است؛ به جوامع بشری برای ارائه الگوهای کاذب که غیر از هوی و هوس چیزی نیستند تا مبادا سراغ الگوهای درست بروند؛ هر آنچه که انسان بدان داشت خودبه‌خود و به صورت قهری از آن اثر گرفته و مقابلش کوتاه می‌آید؛ نهی امام علیه‌السلام در این فقره از دل دادن به عالمی که اهل است که او الگوهای کاذب برای انسان می‌سازد و انسان را خودش می‌کند و از می‌ماند؛ جریان رقاصی که نزد مرحوم (فرزند شهید ) آمده بود؛ تجزیه‌اش ایرادی ندارد مرده‌شور ترکیبت را ببرند؛ کسی‌که در دلش بود یعنی بالاترین همّ اوست؛ دل دادن به محب دنیا سبب اثرپذیری و دلدادگی مثل او به دنیا می‌شود؛ عالم اهل دنیا به اهل دنیا نبودن سبب باد دادن تظاهر به مریدش می‌شود؛ باز داشتن از راه خدا و بیرون آوردن خدا از دل توسط عالم محب دنیا با گرفتن مناجات با خدا از انسان؛ دلدادگی به دنیا ولو نیست ولی سبب باز ماندن از سایر کمالات می‌شود؛ بودن مرحوم میرزا اسماعیل (که از اساس کوره‌های آجرپزی داشتند) و جریانی از مراجعه شخصی به ایشان و پیشنهاد سود بیشتر در کار کوره‌پزی و کلام مرحوم دولابی به وی؛ چگونگی پدید آمدن گودهای بسیار بر اثر آجرپزی در ؛ دوران ساخت‌وساز تهران در دوره و پدید آمدن چاله‌های بسیار در اطراف تهران و پر کردن آن‌ها با تدبیر «يا هشام أوحى الله إلى داود: قل لعبادي لا يجعلوا بيني و بينهم عالماً مفتوناً بالدنيا فيصدّهم عن ذكري، و عن طريق محبّتي و مناجاتي، اُولئك قطّاع الطريق من عبادي، إنَّ أدنى ما أنا صانع بهم أن أنزع حلاوة عبادتي و مناجاتي من قلوبهم.» قطاع طریق بودن مفتون به دنیا؛ کنار رفتن مناجات با خدا سبب سیاهی دل می‌شود؛ اثر در انسان؛ نهی از پرسش از و خدا از عالم مفتون به دنیا؛ فرق خدایی که عالم مفتون به دنیا می‌گوید با خدایی که معرفی می‌کند؛ نقلی از آقا شیخ از پدرش مرحوم ؛ شیعیان ؛ جمعیت بیشتر هندوستان نسبت به شیعیان و ؛ تضعیف شیعیان هندوستان توسط صلی الله علیک یا مولانا یا صاحب العصر و الزمان ساقیا بده جامی، زان شراب روحانی تا دمی برآسایم زین حجاب جسمانی بهر امتحان ای دوست، گر طلب کنی جان را آن‌چنان برافشانم، کز طلب خجل مانی بی‌وفا نگار من، می‌کند به کار من خنده‌های زیر لب، عشوه‌های پنهانی ما ز دوست غیر از دوست، مقصدی نمی‌خواهیم حور و جنت ای زاهد! بر تو باد ارزانی ما سیه گلیمان را جز بلا نمی‌شاید بر دل بهائی نه هر بلا که بتوانی یابن الحسن یابن الحسن ۲۸محرم۱۴۴۵ ۲۴مرداد۱۴۰۲ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
شب اول رجب المرجب ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۱۰/۲۲ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام إيّاك و الكبر على أوليائي، و الاستطالة بعلمك فيمقتك الله، فلا تنفعك بعد مقته دنياك ولا آخرتك، و كن في الدنيا كساكن الدار ليست له، إنما ينتظر الرحيل» ج۱ص۱۵۶ دو فقره: بر الهی و در کبر بر اولیای الهی؛ امتیاز دانش در امور مختلف و بر آن؛ جریانی از مرحوم آیت‌الله شیخ محمد و فرمایش ایشان: در محضر الهی باید گدایی کرد، گدایی کرد، گدایی؛ امکان و چشیدن بدون دانستن در برخی افراد و ضرورت مواظب بودن بر مفاخره بر ایشان که سبب و الهی می‌گردد؛ نقلی از یکی از علمای «يا هشام إيّاك و الكبر على أوليائی» در عبارت «اولیایی» ممکن است کبر بر اولیای الهی باشد بنابر اینکه باشد و یا کبر بر اولیای علیه‌السلام؛ امر امام کاظم علیه‌السلام بر برخی از اولیای خود که خودشان را به حالت بزنند مثل : نقل است كه هارون به واسطۀ حفظ‍‌ ملك عقيم همواره در دفع امام واجب التعظيم بود و بهانه‌ها مى‌انگيخت كه آن حضرت را به درجۀ شهادت برساند و خاطر از ممر او جمع گرداند تا آنكه در آن ايام امام را متهم به داعيۀ خروج نمود و از متقيان زمان خود يكى از آن جمله بهلول بود استفسار اباحۀ قتل امام معصوم نمود ديگران فتوى دادند و بهلول به خدمت حضرت امام رفت و از صورت واقعه خبر داد و التماس نمود كه او را در آن باب ارشادى نمايد آن حضرت فرمودند كه خود را گسسته مهار و ديوانه و بى‌وقار ظاهر مى‌ساز بهلول به مقتضاى اشارۀ واجب‌الاطاعه عمل نموده خود را از تكليف هارون خلاص فرمود ج۲ص۱۴؛ بودن بهلول: مجنون- بهلول بن عمرو - كوفى صوفى، عالم عارف كامل، كاشف از اسرار فنون و معروف به بهلول مجنون .... بنوشته روضات الجنّات از خواص تلامذه حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام و بفنون آداب و حكم و معارف عارف و از جمله مفتيان زمان خود بود و موافق طريقت حقّه جعفريّه فتوى ميداد تا وقتيكه هرون قتل حضرت امام موسى بن جعفر علیه‌السلام را تصميم داده و خواستار فتوى شرعى گرديد. همه مفتيان بلد ببهانه داعيه خروج، به مهدور الدّم بودن آن امام معصوم علیه‌السلام فتوى دادند. فقط بهلول خوددارى نمود و قضيه را پنهانى بعرض حضور آن حضرت رسانيده و خواستار هدايت و ارشاد طريق نجات گرديد، حسب الاشاره آن حضرت تجنّن كرده و در انظار ايشان اظهار سفه و هذيان مينمود تا بدان وسيله حفظ ديانت و احقاق حق و ابطال باطل كند و موفق بوظائف امر بمعروف و نهى از منكر گردد. چنانكه جابر جعفى سابق الذّكر نيز كه از اصحاب اسرار ائمّه اطهار علیهم‌السلام بوده محض اينكه در نشر مناقب ايشان اهتمام داشته والى كوفه مأمور بقتل او و فرستادن سرش نزد خليفه گرديد بدين‌جهت هنگام رفتن بكوفه از طرف قرين الشرف حضرت امام باقر علیه‌السلام مأمور به تجنّن شد و بدان وسيله مستخلص گرديد. در روضات بعد از اين جمله گويد الّا اينكه جنون جابر ادوارى و بجهت قلّت تقيّه در زمان امام باقر و امام صادق علیه‌السلام مخصوص بهمان اوقات بوده بخلاف جنون بهلول كه بجهت كثرت و شدت تقيّه در زمان او اطباقى و در تمامى عمر خود بحالت جنون بوده است. تألیف مرحوم محمدعلی ج۵صص۲۰۶-۲۰۷؛ اظهار کردن در مقابل اولیای مخفی الهی و عواقب تلخ آن «يا هشام إيّاك و الكبر على أوليائي، و الاستطالة بعلمك فيمقتك الله، فلا تنفعك بعد مقته دنياك ولا آخرتك، وكن في الدنيا كساكن الدار ليست له، إنما ينتظر الرحيل» یعنی چیزی را که بلدی پیش دیگران ابراز کنی و اظهار فخر بدان‌ها نمایی؛ گردن‌کشی نزد اولیای الهی و عاقبت آن که شکستن گردن انسان توسط خداست؛ نهایت عداوت‌ورزی است؛ بعد از مورد غصب الهی واقع شدن نه دنیا به درد شخص می‌خورد نه آخرت؛ جریانی از شخصی که پس از ابتلایی می‌گفت خدایا فقط برای دنیایم باشد نه آخرت؛ جریانی از ابتلای ساعتچی حرم علیه‌السلام از قول مرحوم ؛ خطر وقت الهی در مورد شخصی که به حرفی که می‌زند نمی‌کند: كَبُرَ مَقْتًا عِندَ ٱللَّهِ أَن تَقُولُوا۟ مَا لاَ تَفْعَلُونَ :۳؛ فرمایش استاد پیرامون معامله واجب کردن با رفتن و کنایه شخصی به ایشان؛ دشمنی کردن با خدا و شدن خدا با شخص؛ فرمایش مرحوم آیت‌الله در مورد دو نفر در اشرف؛ اقتدای عظام تقلید نجف اشرف به مرحوم آشیخ علی و قداست و ورع ایشان؛ استطاله علمی کردن یعنی علم خودت را به رخ بکشی که نتیجه‌اش مقت الهی است که نتیجه‌اش عدم نفع در دنیا و است؛ نتیجه عمل خیر و عمل شر در برخی موارد: عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ
آیت الله شیخ عباس اخوان
شب پانزدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ ۱۴۰۳/۱/۶ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «و اعلم أنّ الله لم يرفع المتواضعين بقدر تواضعهم و لكن رفعهم بقدر عظمته و مجده. و لم يؤمن الخائفين بقدر خوفهم و لكن آمنهم بقدر كرمه و جوده. و لم يفرج المحزونين بقدر حزنهم و لكن بقدر رأفته و رحمته.» ص۳۹۹ اشاره به علل و اسبابی که برای سزاوران دریافت فیض الهی به‌عنوان مجلبهٔ فیض وجود دارد؛ تبیین که ماده جلب است یعنی توجه را جلب می‌کند؛ توضیح شعری از خطاب به علیه‌السلام: خرمن حسن تو را موقع احسان بود مفلسم و مفتقر، از همه درویش‌تر دیوان کردن شخص متواضع مجلبهٔ فیض می‌کند چون در تواضع نداری مطرح است نه دارایی «واعلم أنّ الله لم يرفع المتواضعين بقدر تواضعهم و لكن رفعهم بقدر عظمته و مجده» حکایتی از عکس که پهلوان در زمان است؛ اهمیت تواضع در بهره‌برداری بیشتر از عنایت خدای متعال «و لم يؤمن الخائفين بقدر خوفهم و لكن آمنهم بقدر كرمه و جوده.» از به سبب ؛ ایمن شدن خائفین نه به قدر ایشان بلکه به قدر و الهی؛ تبیین خوف الهی؛ مثالی از احوال اطرافیان هنگام به تخت نشستن وی «و لم يفرج المحزونين بقدر حزنهم و لكن بقدر رأفته و رحمته.» احوال برخی از افراد که و ایشان غم و درد است؛ خاطره‌ای از یکی از پامنبری‌های قدیم استاد؛ در انسانی که به درد معنوی رسیده؛ کلام از یکی شاگردان علامه خطاب به ایشان هر که دلارام دید از دلش آرام رفت چشم ندارد خلاص هر که در این دام رفت انسان دردمند معنویت که محزون شده در پی و گشایش است؛ ذکر امور علمی که در دوران طلبگی استاد برایشان درد و مسأله بود؛ دردمند و مسأله داشتن اهل ؛ خدای متعال انسان محزون را به قدر حزنش گشایش نمی‌دهد بلکه به و خود به او عنایت می‌کند که این عنایت مسائل دیگر وی را هم حل و رفع می‌کند السلام علیک یا مولانا یا ابامحمد یا حسن بن علی ایها المجتبی یابن رسول الله یا حجة الله علی خلقه یا سیدنا و مولانا انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله شب پانزدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ ۱۴۰۳/۱/۶ آیت الله https://eitaa.com/akavan110