eitaa logo
آیت الله شیخ عباس اخوان
684 دنبال‌کننده
33 عکس
22 ویدیو
21 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری می‌گردد سعی بر این است که حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده و اگر احیاناً منبع مورد نظر یافت نشد، منابع نزدیک‌تر به موضوع آورده شود تا محققین محترم بهره‌مند گردند یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله شیخ عباس اخوان
🔉سخنرانی 🎤 آیت الله شیخ عباس اخوان ✅️شب نهم صفرالمظفر ۱۴۴۶ قمری 🎪هیئت عزیزم حسین علیه السلام
السلام علیک و علی الأرواح التی حلت بفتائک تکرار به تکرار و تجدید ظهورات و جلوات است چه خود ملتفت به تجدید لطف باشد ... داد امروزم دو صد بوس از لبی که به من دیروز دو صد دشنام داد بر سر لطف آمد آن دلدار ما جان فدای یار شیرین کار ما در دل چون سنگ او تاثیر کرد عاقبت این ناله‌های زار ما می‌خلید اندر دل ما خارها صد هزاران گل شکفت از خار ما صبحدم دیدم که ناگه آفتاب می‌زند سر بر در و دیوار ما یوسف از کنعان به پای خویشتن مشتری شد بر سر بازار ما کفر ما آخر به ایمان می‌کشد چون سر زلف تو شد زنار ما آفتاب روی او برهان ماست شیخ و زاهد گر کند انکار ما ... چه ملتفت نباشد؛ مثالی به عدم التفات جلوه با نقل جریانی از مرحوم آقای و حاجتی که از علیه‌السلام می‌خواسته است/انسان باید باور داشته باشد که حضرات معصومین علیهم‌السلام خیر او را می‌خواهند/ جریاناتی از مرحوم آیت‌الله مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم هوادارانِ کویش را چو جانِ خویشتن دارم آشکار شدن تکرار جلوات در موقع ؛لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَٰذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ #ق :۲۲ تکرار سلام یعنی تکرار فیض و عنایت و مرحمت/جواب علامه به چگونگی تحمل سختی‌ها: ما در پیش داریم جریانی به نقل از مرحوم شیخ تو بندگی چو گدایان به شرطِ مزد مکن که دوست خود روشِ بنده‌پروری داند نسبت حضرات معصومین علیهم‌السلام به بندگان خدا از سَرِ چه صد رسن انداختی تا سوی بالای تو بازآمدیم غزل۱۷۷۴ بسته بدی تو در و بام سرا آمدت آن حکم ز بامی دگر گر به سَنام سر گردون روی بر تو قضا راست سنامی دگر ای ز تو صد کام دلم یافته می‌طلبد دل ز تو کامی دگر ای رخ و رخسار تو رومی دگر ای سر زلفین تو شامی دگر سوی چنان روم و چنان شام رو تا ببری دولت رامی دگر لطف تو عام آمد چون آفتاب گیر مرا نیز تو عامی دگر هر سحری سر نهدت آفتاب گوید بپذیر غلامی دگر بر تو و برگرد تو هر کس که هست دم به دم از عرش سلامی دگر غزل۱۷۷۱ خوش به حال آنی که خودش را ناپاک می‌بیند و میاد... از سبب سازیش من سودائی‌ام وز سبب سوزیش سوفسطائی‌ام بار خدايی که گل از حطب آرد پديد خوشه‏ی زرين ز خاک چون عنب آرد پديد نخل کند هسته را تا رطب آرد پديد فواکه از طبع خاک بوالعجب آرد پديد هر سببی را ز غيب بی‌سبب آرد پديد گرچه بود بر سبب کار جهان را مدار دیوان ص۶۹۳ عنایت صلوات‌الله‌علیه اثرات زیارت امام رضا علیه‌السلام روضه علیه‌السلام بست آن دست خدا دستانش داد آنگاه ره میدانش دید گر دست وِ‌را باز کند باید آن سر همه ابراز کند ور گشاید ید حیدر وارش نتوان بست ره آثارش منتقم جلوه در او خواهد کرد رفع این خیل عدو خواهد کرد با لبی تشنه ز اندازه فزون تشنه لب آمد از آن شط بیرون آب را ریخت ز کف بر سر آب یعنی ای تو را کو تب و تاب همتت از چه بر این طفلان نیست خبرت از عطش عطشان نیست از تو ای آب ننوشد عباس جامه ننگ نپوشد عباس مرحوم (از دوستان استاد) شب نهم صفرالمظفر ۱۴۴۶ ۱۴۰۳٫۵٫۲۳ https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام إنَّ ضوء الجسد في عينه فإن كان البصر مضيئاً استضاء الجسد كلّه، و إن ضوء الروح العقل، فإذا كان العبد عاقلاً كان عالماً بربّه، و إذا كان عالماً بربّه أبصر دينه، و إن كان جاهلاً بربّه لم يقم له دين، و كما لايقوم الجسد إلّا بالنفس الحيَّة فكذلك لا يقوم الدين إلّا بالنيّة الصادقة، و لا تثبت النية الصادقة إلّا بالعقل.» ج۱ص۱۵۳. فرمایش مرحوم در تعلیقات بر بحارالأنوار پیرامون کم نظیر بودن برخی فرازهای حدیث اولی الالباب؛ و مثال محسوس به معقول در روایت به ضعف در چشم که سبب عیب در بدن می‌شود برای این مطلب که نورانیت در به است؛ انسان در خود به وسیله عقلش نظر و تعمق می‌کنند برخلاف مردمان متعارف؛ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا :۲۷۵؛ جریان شخصی که برای تصحیح وضوی خود نزد مرحوم آیت‌الله رفت؛ معمولا مردم به ظاهر باتقوا کاری به حلال بودن خود ندارند؛ اکثر تصورات مردم به ظاهر باتقوا در مورد کسب خودشان این است که خودمان بلدیم و دیگر اینکه خیال می‌کنند رضایت طرفینی در معامله و هر امری که باشد نافذ است و اینکه باید من در هر معامله‌ای سود کنم و هیچ‌گاه متضرر نشوم؛ اکثر سوالات مردم به ظاهر باتقوا در نجسی و پاکی و امثالهم است که این خودش نوعی تلقین به نفس است که من آدم متدینی هستم؛ لبه تیز شرعی در و و مالی است؛ اَلْعِبادَةُ عَشْرَةُ اَجْزاءٍ تِسْعَةُ اَجْزاءٍ فى طَلَبِ الْحَلالِ ج۱۰۰ص۹؛ جریانی از اختلاف مالی پدر و پسر به ظاهر باتقوا؛ جریان انحصار وراثت مرحوم پدر استاد؛ بلای اختلافات مردم در اموال و امور مالی؛ محدودیت دین بسیاری در صورت ظاهری آداب و نسک؛ تلقی و رسم اشتباه و غلط طلبی متداول پس از عدم رعایت امور دینی و ترویج این مسأله توسط برخی مبلغین؛ روایت مذکور در پیرامون کسی‌که برای مصرف بدون اجازه از امام معصوم علیه‌السلام حلالیت طلبید. «و إن ضوء الروح العقل، فإذا كان العبد عاقلاً كان عالماً بربّه» انسان عاقل عالم به رب خود می‌شود؛ فَمَا ظَنُّكُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِينَ :۸۷؛ بستگی به میزان عقل در شخص دارد. «و إذا كان عالماً بربّه أبصر دينه» ذاتی است که می‌پروراند فلذا به رب می‌گویند؛ نمی‌توان خرما جوشانید و شیره انگور به دست آورد؛ خرما نتوان خورد از این خار که کشتیم دیبا نتوان بافت از این پشم که رشتیم فَمَا ظَنُّكُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِينَ :۸۷؛ در نگاهی تسامحی اگر یک دهم این وقتی که از در مدرسه و می‌گیرند صرف مسائل دینی کنند وقتی به دیپلم می‌رسد نیمچه مجتهدی می‌شود!؛ اگر کسی وقتی در امور دینی نگذارد در زندگی کج جلو می‌رود؛ از اول باید به تدریج مسائل دینی را یاد بگیرد تا بشود؛ وقت گذاشتن می‌خواهد و آدم باید برای دینش وقت بگذارد؛ در بسیاری از متدینین دین امر فوق‌برنامه است در حالی‌که اگر کسی را دارد که دین برای است و برای گذر باید تمام حواسش باشد که در مزرعه دنیا چه می‌کارد تا در برداشت کند؛ الدنیا مزرعة الآخرة ج۱ص۲۶۷؛ تبیین معنای با تشریح معنای پروریدن؛ که مزرعه آخرت است نوع پرورش آن متفاوت است؛ عدم پرورش بسیاری از مدعیان تربیت و مدعیان بودن. «و إن كان جاهلاً بربّه لم يقم له دين» گول زدن خوش را! صلی الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین ای تاب و توانم را برده رحمی بر این دل افسرده برگی از گلشن خرم عمر باقی بود آن هم پژمرده خوناب جگر از ساغر دل در فصل بهار غمت خورده بیمار توایم و نپرسیدی کاین غمزده به شد یا مرده دیوان روضه صلوات الله علیه فسقط عن الفرس و جلس علی التراب و جعل یمسح التراب عن وجهه فوضع خده علی خده و صاح سبع مرات و قال ولدی علیّ علی الدنیا بعدک العفا قتل الله قوما قتلوک بابی العطشان حتی قضی بابی المغموم حتی مضی روحی فداک یا اباعبدالله ۱۴۰۱/۱۱/۲۳ https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «و ما بعث الله نبيّاً إلّا عاقلاً حتّى يكون عقله أفضل من جميع جهد المجتهدين، و ما أدّى العبد فريضةً من فرائض الله حتى عقل عنه.» ج۱ص۱۵۴ توفیق پی بردن به علل و اسباب خود؛ پشت پا زدن برخی به اسباب موفقیت خود وقتی افتاد فتنه‌ای در شام هر کس از گوشه‌ای فرا رفتند پسران وزیر ناقص عقل به گدایی به روستا رفتند استفاده برخی از مواهب برای رسیدن به به در معرض قرار دادن خود؛ إن لربكم في أيام دهركم نفحات الا فتعرضوا لها ج۸۴ص۲۶۷؛ عنصر بسیار مهم در ؛ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمَانِهِمْ ۖ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ علیهم‌السلام:۹؛ از مواهب الهی موضوع در مبادی است؛ یافت جایگاه انسان با فکر صحیح به در مقام عبودیت بودن و ضرورت سیر به سمت کمال؛ درست کردن گاهی مسامحتا گفته شده و به تعبیر مسامحی‌تر گاهی گفته می‌شود؛ و بی نیازی خدای متعال، و آفرینش و ظهور و جلوه هستی بر اساس و ازلی؛ به عبث خلق نشدن مخلوقات و برای مخلوقات؛ مقام و در انسان که بنابر می‌تواند به برسد؛ در انسان برای رسیدن کمال؛ ماهیت به انتقال از عالمی به عالمی دیگر؛ در انسان و ضرورت به فعلیت رساندن استعدادها و پیدایش بحث و بنابر ؛ راهنمایی عقل به اینکه انسان برای طی مراحل کمال نیاز به راهنمایی الهی علیهم‌السلام دارد؛ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا سلام الله علیها:۳۱؛ نیاز به و عبادت برای رسیدن کمال طیران مرغ دیدی تو ز پای بند شهوت بدر آی تا ببینی طیران آدمیت «و ما أدّى العبد فريضةً من فرائض الله حتى عقل عنه.» بنده هر واجبی از واجبات را که انجام می‌دهد تعقل می‌کند که این برای خود انسان است تا از حضیض عالم اسفل به بالاترین مراتب کمال برسد؛ أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدًى :۳۶؛ راهنمایی مقام برای انسان؛ کلام امام علیه‌السلام ناظر به این معنا است که انسان تعقل می‌کند که برای رسیدن به کمال نیاز به این معرفت و عبادت دارد و انسان هر فریضه‌ای را که انجام می‌دهد برای خودش انجام می‌دهد و منفعتی برای خدا ندارد نه اینکه به این معنا باشد که خدا چرا مثلاً نماز صبح را دو رکعت قرار داده است صلی الله علیک یا مولانا یا صاحب العصر و الزمان ای مرهم سینۀ خستۀ ما وی مونس قلب شکستۀ ما در نغمه گری دستان تواند در گلشن وحدت دستۀ ما پیوسته بود با نفخۀ صور این زمزمۀ پیوستۀ ما برخاسته تا افق گردون فریاد ز بخت نشستۀ ما کی حلقه شود در گردن یار این دست به گردن بستۀ ما دیوان یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن به خدا که ز غیر تو بیزارم وز خویش همیشه در آزارم آوارۀ کوه و بیابانم سرگشتۀ کوچه و بازارم چون مرغ شب آویزم همه شب روزانه چه بلبل گلزارم در خرمن نه فلک آتش زد یک شعله ز آه دل زارم رنجورم و باز مرنجانم بیزارم و باز نیازارم آن خاطر نازک را ترسم کز زاری خویش بیازارم دیوان یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن عزیزٌ علیّ أن أری الخلقَ و لا تُری و لا أسمع لک حسیسا و لا نجوی دعای روضه بازگشت به خیمه‌گاه فلاندبنك صباحا ومساء، ولابكين عليك بدل الدموع دما ... وأسرع فرسك شاردا، وإلى خيامك قاصدا، محمحما باكيا. ج۱۰۱صص۲۳۸-۲۴۰ الظليمة الظليمة من امة قتلت ابن بنت نبيها ج۴۴ص۳۰۸ حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان بابی العطشان حتی قضی بابی المهموم حتی مضی روحی فداک یا اباعبدالله ۱۴۰۲/۱/۱۰ آیت الله https://eitaa.com/akavan110