eitaa logo
آیت الله شیخ عباس اخوان
686 دنبال‌کننده
33 عکس
22 ویدیو
21 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری می‌گردد سعی بر این است که حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده و اگر احیاناً منبع مورد نظر یافت نشد، منابع نزدیک‌تر به موضوع آورده شود تا محققین محترم بهره‌مند گردند یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله شیخ عباس اخوان
*فایل صوتی از اول و آخر ناقص است و شش دقیقه اول نسبتاً خراب است. وَ لَقَدْ كُنتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَيْتُمُوهُ وَ أَنتُمْ تَنظُرُونَ ( :١٤٣) عدم شناخت عالم حالات بیان شده توسط یکی از روانشناسان در کتاب خود رفع خیالات واهی با مرگ حالات انسان در وقت مرگ از خیالی صلحشان و جنگشان وز خیالی فخرشان و ننگشان ( دفتر اول) وَتَرَی الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ ( :۸۸) وَانشَقَّتِ السَّمَاءُ فَهِیَ یَوْمَئِذٍ وَاهِیَةٌ ( :۱۶) ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی وان گه برو که رستی از نیستی و هستی در آستان جانان از آسمان میندیش کز اوج سربلندی افتی به خاک پستی سیر انسان در ابتدا در عالم چَک مرگ! إِنَّ بَطْشَ رَبِّکَ لَشَدِیدٌ (۱۲) إِنَّهُ هُوَ یُبْدِئُ وَیُعِیدُ (۱۳) وَهُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ ( :۱۴) عدم مفارقت انسان از خویش در ممثل شدن سه امر هنگام مرگ: جریان مرگ مرحوم شیخ درخواست ملاقات آیت الله با مرحوم حاج آقا مرتضی طالقانی درخواست درس مرحوم از مرحوم حاج آقا مرتضی طالقانی و جریان آخرین روزهای حیات ایشان این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی وین دفتر بی‌معنی غرق می ناب اولی چون عمر تبه کردم چندان که نگه کردم در کنج خراباتی افتاده خراب اولی چون مصلحت اندیشی دور است ز درویشی هم سینه پر از آتش هم دیده پرآب اولی خر طالقون رفته پالونش مونده... جریان مرگ حاج آقا و نقلی از مرحوم آیت‌الله در رابطه با استفاده اخلاقی از ایشان آنکه از مرگ نمی‌ترسد امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه است نه ما! وَاللّه ِ لاَبنُ أبيطالِبٍ آنَسُ بِالمَوتِ مِنَ الطِّفلِ بِثَدىِ اُمِّهِ ( خطبه۵) خُطَّ الْمَوْتُ عَلی وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقَلادَةِ عَلی جیدِ الْفَتاةِ ( ج۴۴ص۳۶۶) بیانی از مرحوم آیت‌الله از جریان فوت مرحوم آیت‌الله بروجردی جریان فوت مرحوم آیت‌الله و وصایت مرحوم آیت‌الله و نقل‌های ایشان در مورد ماترک مرحوم خوانساری و حالات روزهای پایانی عمر ایشان ۹۱٫۹٫۲۶ https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
🔉سخنرانی 🎤 آیت الله شیخ عباس اخوان ✅️شب هشتم صفرالمظفر ۱۴۴۶ قمری 🎪هیئت عزیزم حسین علیه السلام
السلام علیک یا ثارالله و ابن ثاره و الوتر الموتور اهمیت بحث و اندازه شناسی/ إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ :۴۹/تبیین معنای تقدیر به اندازه/ وَ خَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا :۲/ بغیر حساب یعنی اندازه نشده/ خدای متعال به غایات مثل علمش است به بدایات/کمی علم انسان نسبت به امور: وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا :۸۵/ نقلی از یکی از پزشکان پیرامون عدم زمان برای مردم/ تقدیر امر بی حساب و کتاب نیست/وَ خَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا :۲؛ همه مخلوقات اندازه‌ای دارند و هیچ مخلوقی همچون علیهم‌السلام عظمت ندارد و عدم علم ما به عظمت ایشان: قطره ز اوصاف بحر هر چه بگويد خطاست‏ دیوان ص۳۵۱/نقلی از آقای / حال انسان است که تا به چیزی نرسیده آن را باور نمی‌کند/ کلامی منسوب به : کاش یک‌بار به دنیا می‌آمدیم، تجربه می‌کردیم، می‌مردیم، یک‌بار دیگر می‌آمدیم و از این تجربه‌ها استفاده می‌کردیم/ وصف ما از حضرات معصومین به اندازه خودمان است/ وصف خدای متعال از صلوات‌الله‌علیه: یا رسول الله تو را نشناخت مگر من و و من را نشناخت مگر تو و علی و علی را نشناخت مگر من و تو نزول می‌کند که دست ما را بگیرد نه اینکه ما بالا برویم و به او برسیم/ جریانی از عنایت علیه‌السلام به مرحوم شیخ (از معتدل و صاحب کتاب و اهمیت آن در ) / عشق مرحوم بحرانی به اشرف و عوض شدن وصیت خود مبنی بر دفن در نجف به جای در آخر عمر بشکست چو این صدف در این بحر دیدم در وادی نجف بود وصفش ز خرد سئوال کردم آن بر در این سخن خزف بود شایسته بزم حضرت حق زان گشت که تحفه التحف بود شمشاد قدش به گلشن قدس زیبنده و راست چون الف بود پشتش چو به بندگی دو تا شد آن حرف الف چو حرف با شد مفتی شهر که می‌دیدمش از منع شراب روز و شب ورد زبان مساله لا و لن است دیدمش دوش که در کوی خرابات، خراب بی‌خود و بی‌خرد و بی‌خبر از خویشتن است چون سبو تا بخورد باده، سرا پا شکم است چون قدح تا بزند شیشه، سراسر دهن است گفتمش کان همه ناموس کجا رفت و چه شد گفت خشت سر خم شیشه تقوی شکن است نتیجه اینکه معنای والوتر الموتور این است که: حسین تو تکی! کسی در افق وجودی تو نیست. خواست آن خم همه یک‌جا نوشد غیرت آورد که تنها نوشد خشت را از سر آن خم برداشت قدمی از پی مردم برداشت خاک هم باده از آن خم نوشید که در او خون شهیدان جوشید مرحوم (از دوستان استاد) آنی که تنهایی مال کربلاست حسین است، دو تا ندارد، یک کربلاست و یک حسین، مابقی را خودش برده.... اندازه‌ها را خودش می‌داند... سربریدهٔ وادی تقدیر حسین است و بس. قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ (۱۰۵)... وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ (۱۰۷)وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ(۱۰۸) سَلَامٌ عَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ :۱۰۹ فرمایشی از مرحوم علامه در مورد انتظار از آجرهای صحن و سرای حضرات معصومین علیهم السلام تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشت از سمک تا به سما کش کشش لیلا برد من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه ذره‌ای بودم و مهر تو مرا بالا برد همه یاران به سر راه تو بودیم ولی غم روی تو مرا دید و ز من یغما برد همه دلباخته بودیم و هراسان که غمت همه را پشت سر انداخت، مرا تنها برد علامه هرجا که به سوی تو می‌بینم یک جا همه روی تو می‌بینم طغرای صحیفۀ هستی را در طرۀ موی تو می‌بینم از صبح ازل تا شام ابد یک نعمه ز هوی تو می‌بینم نبود عجب ار خم گردون را سرشار سبوی تو می‌بینم دیوان غزل۲۸ نقلی مستقیم از مرحوم آیت‌الله و شخصی دیگر از شاگردان مرحوم / لزوم انجام و داشتن / عدم اطلاع انسان از آینده‌اش شیخی پس صد چله پی دختر ترسا آن کرد، از او غیرت دین بیشترم نیست جریانی از مرحوم حاج آقا / جریانی از جوانی.../نقلی از نمازگزاری در نماز جماعت مرحوم آیت‌الله / نقلی دیگر از مرحوم آیت‌الله مرعشی نجفی از برخورد با شخصی مست و تقاضای روضه صلوات الله علیه شب هشتم صفرالمظفر ۱۴۴۶ ۱۴۰۳٫۵٫۲۲ https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «و قال امیرالمؤمنين صلوات الله عليه: إنَّ لله عبادا كسرت قلوبهم خشیته، وأسكتتهم عن النطق وإنّهم لفصحاء عقلاء، يستبقون إلى الله بالأعمال الزكيّة، لا يستكثرون له الكثير، ولا يرضون له من أنفسهم بالقليل، يرون في أنفسهم أنّهم أشرار، وإنهم لأكياس وأبرار» ج۱ص۱۴۸-۱۴۹ و گفتن مطابق با مقام الهی؛ فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ :۵۰ متصور بودن سه شأن برای انسان به نسبت نزد اهل : توحید دانستنی ( ) و توحید معاینة ( ) و توحید یافتنی ( ) / غلیان است و عشق نزد عرفا در بحر توحید است آنچنان برده یادت از هوشم که به کلی ز خود فراموشم «إنَّ لله عبادا كسرت قلوبهم خشیته» مقام چون و ود را در الهی مشاهده می‌کنند نه اینکه فانی باشند/ تشریفاتی نبودن مقام مشاهده/ عالم محضر خداست /هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ :۴/ خدا با بندگان نه معیت بندگان با خدا/دانایی باعث سکوت می‌شود و نادانی باعث حرّافی است کم گوی و گزیده گوی چون دُر تا ز اندک تو جهان شود پر جریان تشرف یکی از شاگردان مرحوم خدمت ایشان «وأسكتتهم عن النطق وإنّهم لفصحاء عقلاء، يستبقون إلى الله بالأعمال الزكيّة» اشتفال به عبادی/ نقل‌هایی از مرحوم آقای و مرحوم آیت‌الله از حالات «لا يستكثرون له الكثير» شأن عاقل و جاهل در مواجهه با عمل برای و /نقل جریانی از مرحوم / لزوم رعایت محضر هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین بینش اهل حـقیقت چو حقیقت بین است در تو بینند حقیقت که حقیقت این است نیست چشم دگران سوی حقیقت نگران ورنه آن رایت حقیقت که چنین آئینست من اگر جاهل گمراهم اگر شیخ طریق قبله‌ام روی حسین است و همینم دین است او چو بینا حقیقت بود از دیدهٔ من به حقیقت که مرا چشم حقیقت بین است خردلی بار غمت را دل عالم نکشد آه از این بار امانت که عجب سنگین است دختری را به که گویم که سر نعش پدر تسلیت سیلی شمر و سر نی تسکین است روضه علیهاالسلام این بدن از کیست که سر ندارد عزیز زهراست کفن ندارد می‌کشد غیرت دینم که بگویم به امم این جفا بر نبی از امت بی تمکین است ۲۲محرم ۱۴۴۴ ۱۴۰۱٫۵٫۲۹ https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام مجالسة أهل الدين شرف الدنيا و الآخرة، و مشاورة العاقل الناصح يمنٌ و بركةٌ و رشدٌ و توفيقٌ من الله، فإذا أشار عليك العاقل الناصح فإياك و الخلاف فإن في ذلك العطب.» ج۱ص۱۵۵ مطلب مهمی در عرفیات که حضرت می‌فرمایند مطلب است؛ ذکر خیر یکی از اقوام استاد که انسان عاقل و مورد مشاوره آشنایان بوده است؛ اهمیت وجود افرادی عاقل در اطراف انسان برای مشاوره؛ ذکر خیری از مرحوم پدر استاد؛ ارتباط مرحوم آیت‌الله با عموی استاد؛ حرمت و در قدیم؛ فرمایش مولا صلوات الله علیه پیرامون اهمیت رأی نسبت به : قَالَ (علیه السلام): رَأْيُ الشَّيْخِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ جَلَدِ الْغُلَامِ وَ [يُرْوَى‏] رُوِيَ مِنْ مَشْهَدِ الْغُلَامِ‏ حکمت ۸۳؛ از علل قوام بیشتر در قدیم نسبت به امروزه نظر گرفتن و بررسی در امر بود «و مشاورة العاقل الناصح يمنٌ و بركةٌ و رشدٌ و توفيقٌ من الله، فإذا أشار عليك العاقل الناصح فإياك و الخلاف فإن في ذلك العطب.» شناخت انسان که باشد سبب و (=زیاده شدن) است؛ اهمیت استفاده از ؛ آدم رعایت احترام در اجتماع ما با وجود تأکید بر این امر؛ احترام بسیار خاص به افراد سنین بالای ۸۰ سال در برخی از جوامع به‌جهت اهمیت به این افراد؛ وجود افراد معتمد نزد عظامی همچون حضرات آیات و که این افراد با تعبیر مسامحی شناخته می‌شدند که به مراجع خط می‌دادند؛ دستور دین است که انسان در انجام کارهای خود و بی‌جا نداشته باشد و امر را بررسی و سبک و سنگین کند و حتی کارش را در برخی موارد که احتیاج است با پیش ببرد؛ در زندگی‌های قدیم افراد متمول تهران افرادی بودند برای مشورت که به آن‌ها می‌گفتند که مورد کار و شغلشان مشورت دادن به این افراد بود؛ علت تأکید بر مشورت در روایات این است که انسان کارهای خود را فقط با تکیه بر عقل خود انجام ندهد بلکه از دیگران نیز استفاده کند نه از دیگران؛ درستی سخن «دو تا عقل بهتر از یک عقل است» به شرط اینکه طرف کرد مشاوره برای خود نکند بلکه خیرخواه انسان باشد که در مواضع مختلف این خیرخواهی شخص مقابل خود را می‌نمایاند؛ اهمیت و خیرخواه؛ سخن یکی از دوستان استاد پیرامون ارزش ؛ ذکر جریان حکیمانه توسط (با اینکه حدیث نبوده) در میان کتب ج۲ص۵۸۴ به‌بعد؛ نظر برخی بر اینکه همان است؛ ترجمه داستان بلوهر و یوذاسف توسط مرحوم در ج۱ص۵۰۳ به‌بعد؛ ذکر خیر مرحومه مادر استاد که در سن چهار پنج سالگی استاد بر سر سفره برای فرزندان خود داستان بلوهر و یوذاسف را می‌خواندند؛ داستان بلوهر و یوذاسف مثل یک است که به صورت حکایت در حکایت می‌آید؛ جریانی از استاد در حضور مرحومین آیت الله و در حوزه ؛ داستانی در میان حکایت بلوهر و یوذاسف پیرامون مشورت؛ انسان همه عمرش بگردد از و خود مشاوره‌ای صاف‌تر و زلال‌تر و خیرخواه‌تر پیدا نمی‌کند؛ نقلی از مرحوم پدر استاد پیرامون نگهداری از افراد با تجربه در منازل خود برای مشورت گرفتن؛ خانه‌ای که در آن ریش سفید و گیس سفید نباشد برکت ندارد که از آن الان فاصله گرفته شده است؛ ذکر بسیار زیاد مرحوم آیت‌الله شیخ این روایت را: قَالَ (علیه السلام): رَأْيُ الشَّيْخِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ جَلَدِ الْغُلَامِ وَ [يُرْوَى‏] رُوِيَ مِنْ مَشْهَدِ الْغُلَامِ‏ حکمت ۸۳؛ نقلی از یک راننده با تجربه و خوش‌ نیت: جاده با کسی شوخی ندارد؛ هر موفقی یک رقیب دارد شخصیت او را ترور کند؛ داستان امر حقیقی در است که با حسنک وزیر را پیش پادشاه از چشم انداختند که سرانجام بر اثر پادشاه موجب بر دار رفتن حسنک وزیر شد؛ جریانی از مشورت شخصی که در زندگی‌اش بین و مادرش اختلاف بود «و مشاورة العاقل الناصح يمنٌ و بركةٌ و رشدٌ و توفيقٌ من الله» مشاوره با عاقل خیرخواه یمن و برکت و و از ناحیه خدای متعال دارد از پاکی انسان است که خودش را بد بداند سفارش به برای ذوی‌الحقوق سختی بسیار زیاد روضه حضرت امیرالمومنین صلوات الله علیه [شام نوزدهم ماه مبارک رمضان] صلی الله علیک یا مولانا یا امیرالمؤمنین ۱۴۰۲/۱/۲۰ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام إيّاك و مخالطة الناس و الاُنس بهم إلّا أن تجد منهم عاقلاً مأموناً فأنس به و اهرب من سائرهم كهربك من السباع الضارية.» ج۱ص۱۵۵ نیاز به در انسان به دلیل بودنش که اقتضای این انس این است که با دیگری باشد؛ دیگران در انسان به دلیل اینکه انسان به انس سبب تاثیرپذیری از دیگران می‌شود؛ المجالسة مأثرة؛ حال انسان به چه کسی کند که در تاثیرپذیری قهری از او این تأثیر مفید باشد؟؛ خیال عدم تاثیر انسان از دیگران است مگر اینکه این و مجالست بسیار حساب شده باشد که در اینصورت تاثیر کمتر می‌شود؛ در علوم گفته شده که انسان با هرکسی معاشرت کند همان کس است ولو خیال نکند تاثیر نمی‌گیرد تو اول بگو با کیان دوستی پس آنگه بگویم که تو کیستی منشین با بدان که صحبت بد گرچه پاکی ترا پلید کند آفتاب ار چه روشن‌ست او را پاره‌ای ابر ناپدید کند معاشرت با نشان از به و معاشرت با نشان از گرایش به است؛ میل انسان را به جهات مختلف می‌کشد گر در همه شهر یک سر نیش‌ترست در پای کسی رود که درویش‌ترست با این همه راستی که میزان دارد میل از طرفی رود که زر بیشتر است جریان شخصی که مدام میل به داشت کمی انسان و کثرت انسان ؛ به معنای عام و تربیت به معنای خاص؛ در بحث ما تربیت به معنای خاص منظور است که انسان با تربیت کسی است که در راه وجودی خودش گام برداشته است؛ مسأله تربیت پذیری در ؛ کردن علیه‌السلام: وَقَالَ نُوحٌ رَبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا (۲۶) إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلَا يَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا علیه‌السلام:۲۷؛ تأثیر جامعه از تربیت عام ؛ تبیین کمی تربیت خاص مطابق با کمال وجودی در جامعه؛ تبیین تاثیرپذیری انسان با مثال جریان شخصی که در به محله‌ای برخورد به نام محله که عین است که در آن‌جا زندگی می‌کنند؛ بودن تاثیرپذیری در بسیاری از موارد؛ صورت ظاهر بی‌تربیت (به معنای خاص) مربوط به تعاملات ظاهری است و حقیقت باطن مردم بی‌تربیت همان است که در صلوات الله علیه به فرزندشان جناب آمده است: وَ إِیَّاکَ أَنْ تَغْتَرَّ بِمَا تَرَی مِنْ إِخْلاَدِ أَهْلِ الدُّنْیَا إِلَیْهَا وَ تَکَالُبِهِمْ عَلَیْهَا فَقَدْ نَبَّأَکَ اللَّهُ عَنْهَا وَ نَعَتْ هِیَ لَکَ عَنْ نَفْسِهَا وَ تَکَشَّفَتْ لَکَ عَنْ مَسَاوِیهَا فَإِنَّمَا أَهْلُهَا کِلاَبٌ عَاوِیَهٌ وَ سِبَاعٌ ضَارِیَهٌ یَهِرُّ بَعضُهَا عَلَی بَعضٍ وَ یَأکُلُ عَزِیزُهَا ذَلِیلَهَا نامه ۳۱؛ استعمال عباراتی مثل و در بسیاری از موارد برای مردمان بی‌تربیت؛ ( ) تألیف (۱۱۶۶-۱۲۲۱ق) که بوده و از تا سفر کرده که از مجالس شب‌نشینی در می‌گوید که خوشی در شب‌ها به شکایت در محاکم در روزها از همدیگر می‌رسد آدمی صورتان به صورت دیو نه یکی صد هزار می‌بینم اوصاف مرحوم آیت‌الله شیخ استاد مرحوم و دیگران؛ ذکر شخصیت و حالات بی‌نظیر و عجیب مرحوم (۱۱۹۰- ۱۲۷۰ق) در روزنامه رسمی دولتی و اهمیت آن کتاب تألیف دوران ؛ وجود منحصر دو کتاب کریم و در حجره آخوندملاحسن آرندی نائینی؛ جریانی از آخوندملاحسن آرندی نائینی رحمه‌الله در دستوری به به نقل مرحوم حاج آقا رحیم ؛ جریانی از شخصی که باطن مردم بی‌تربیت را در دیده بود؛ توصیه‌ای از مرحوم آیت‌الله پیرامون معاشرت و تاثیر نفَس مردم؛ حالات مرحوم آیت‌الله و جریانی از ایشان «يا هشام إيّاك و مخالطة الناس و الاُنس بهم إلّا أن تجد منهم عاقلاً مأموناً فأنس به و اهرب من سائرهم كهربك من السباع الضارية.» ای هشام بپرهیز از مخالطت و مجالست یا مردم و انس با ایشان مگر اینکه بیابی در میان ایشان انسانی و ؛ بی‌عقل به درد نمی‌خورد: عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ الْأَحْمَرِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ الدَّیْلَمِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) فُلَانٌ مِنْ عِبَادَتِهِ وَ دِینِهِ وَ فَضْلِهِ فَقَالَ کَیْفَ عَقْلُهُ قُلْتُ لَا أَدْرِی فَقَالَ إِنَّ الثَّوَابَ عَلَی
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام أوحى الله إلى داود: قل لعبادي لا يجعلوا بيني و بينهم عالماً مفتوناً بالدنيا فيصدّهم عن ذكري، و عن طريق محبّتي و مناجاتي، اُولئك قطّاع الطريق من عبادي، إنَّ أدنى ما أنا صانع بهم أن أنزع حلاوة عبادتي و مناجاتي من قلوبهم.» ج۱ص۱۵۴ روکرده به علمش را مشوب به می‌کند؛ لطافت تا آن اندازه‌ای است که می‌تواند با هر امری همراهی کند و ممزوج بشود یعنی موضوع در مقام تجرید ذهنی اگرچه از علم از انسان جداست ولی در مقام نمایاندن در انسان تؤام با خواسته‌های آنان شخص خود را می‌نماید؛ فَانْظُرْ إِلَىٰ آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا ۚ إِنَّ ذَٰلِكَ لَمُحْيِي الْمَوْتَىٰ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ :۵۰؛ نگرش به آثار رحمت خدا با دنیاطلبی یا با باور به خدا؛ امکان جمع علم با هر منکری فلذا دستور است که علم را از اخذ کنید: لَا عِلْمَ إِلَّا مِنْ عَالِمٍ رَبَّانِیٍّ ج۱ص۱۳۷؛ بیان صفات الهی با ؛ نقل جریانی از یکی از علمای ؛ کاسه جایی رود که بازآید قدح ؛ تغییر شکل مجالس و ها از هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو (برو) وصف حال مرحوم آیت‌الله و تعریف مرحوم آیت‌الله از ایشان؛ تفاوت کسی‌که علم برای او است و کسی‌که علم برای او است؛ با علم می‌شود هر بازی‌ای در آورد؛ علم در راه نفسانیت تا جایی‌که شخص خودش را هم فریب می‌دهد: قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا (۱۰۳) الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا :۱۰۴؛ ضرورت دقت در نشدن به عالمی که در ظاهر نشانه‌های مذموم را دارد زیرا شاید توجیه درستی داشته باشد بلکه این مطالب برای متذکر شدن از مکاید خود انسان است؛ خیال خوب بودن با مکاید و بازی‌های نفس با انسان؛ احتیاج انسان در تمام طول حیات خود به ؛ بیان مستقیمی از مرحوم آیت‌الله در مورد رجوع (حتی در دوران ) به حاج آقا حسین برای مطالب اخلاقی در حالی‌که خود حاج آقا حسین فاطمی از مرحوم امام تقلید می‌کرده‌اند؛ اگر بنای نفسانیت در کار باشد همه امور قابل هستند «يا هشام أوحى الله إلى داود: قل لعبادي لا يجعلوا بيني و بينهم عالماً مفتوناً بالدنيا فيصدّهم عن ذكري» مفتون به دنیا است یعنی دنیا اش شده و یعنی اسیر دنیاست و اگر دنبال این عالم انسان برود فقط باید از علمش استفاده کند وگرنه از او ربانیت در نمی‌آید؛ نفلی از یکی از اساتید دانشگاه که در ادبیات عرب بسیار مسلط بوده است و اهل هم بوده است؛ مرحوم آقا شیخ که با گونی خمس مردم را برای آیت الله می‌برد؛ مفتون شدن به شخصی که اهل دنیا بود و هفت سال در حال بود؛ وصایت مرحوم آیت‌الله برای مرحوم آیت‌الله سید احمد خوانساری و نقل‌های ایشان در مورد ماترک مرحوم خوانساری و حالات روزهای پایانی عمر ایشان؛ نقل یکی از آقایان در مورد مرحوم آیت‌الله سید احمد خوانساری؛ مرحوم آیت‌الله سید احمد خوانساری برای کسی که به ایشان فحاشی کرده بود «يا هشام أوحى الله إلى داود: قل لعبادي لا يجعلوا بيني و بينهم عالماً مفتوناً بالدنيا فيصدّهم عن ذكري، و عن طريق محبّتي و مناجاتي، اُولئك قطّاع الطريق من عبادي، إنَّ أدنى ما أنا صانع بهم أن أنزع حلاوة عبادتي و مناجاتي من قلوبهم.» عالم مفتون به دنیا مانع از خدا می‌شود و راه به خدا را می‌بندد؛ قطاع الطّریق بودن عالم مفتون به دنیا؛ اولین چیزی که عالم مفتون به دنیا گرفته می‌شود با خداست؛ وصف حال مرحوم آیت‌الله سید شهاب‌الدین و آیت الله سید احمد خوانساری و آیت الله و اعراض عجیب ایشان از دنیا؛ عوض شدن وضع مردم پس از ؛ در نظر معرضین از دنیا که ایشان هم اعراض از دنیاست؛ شغل قرار دادن خرید و فروش ملک ج۱۷ص۶۹ «بَابُ اسْتِحْبَابِ شِرَاءِ الْعَقَارِ وَ کَرَاهَةِ بَیْعِهِ إِلَّا أَنْ یُشْتَرَی بِثَمَنِهِ بَدَلُهُ وَ کَوْنِ الْعَقَارَاتِ مُتَفَرِّقَةً» صلی الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علیّ بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین ای سمت نوکری‌ات شرف و عزت و فخر همه ای به تمنای غمت به لب اهل ولا زمزمه ذاکر و مداح توام نظری ای پسر فاطمه
آیت الله شیخ عباس اخوان
شب پانزدهم رجب المرجب ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۱۱/۶ شب وفات حضرت زینب سلام الله علیها آیت الله #شیخ_عباس_اخوان h
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «قال هشام: فقلت له: فإن وجدت رجلا طالبا له غير أن عقله لا يتسع لضبط ما القي إليه؟ قال عليه السلام: فتلطف له في النصيحة، فإن ضاق قلبه لا تعرضن نفسك للفتنة. واحذر رد المتكبرين، فإن العلم يدل على أن يملى على من لا يفيق. قلت: فإن لم أجد من يعقل السؤال عنها؟ قال عليه السلام: فاغتنم جهله عن السؤال حتى تسلم من فتنة القول و عظيم فتنة الرد.» صص۳۹۸-۳۹۹ طلب از سوی کسی‌که ظرفیت لازم را ندارد با ارائهٔ پاره‌ای از حکمت؛ چگونگی برخورد با کسی‌که طلب حکمت ندارد و عقل او به این مباحث نمی‌رسد؛ عمومی و همگانی بودن پامنبری‌ها و چگونگی برخورد با ایشان و نقل جریانی در این مورد؛ جریانی از مرحوم پدر استاد و مرحوم آشیخ پیرامون مرحوم آیت‌الله شیخ محمد علی ؛ خاطره‌ای از پسر عمهٔ استاد (که مکبّر نماز جماعت مرحوم آیت‌الله شاه‌آبادی بودند) پیرامون والای مرحوم آیت‌الله شاه‌آبادی؛ توضیح اجمالی مبحث از مباحث پر دامنهٔ علم ؛ توصیهٔ مرحوم آقا سيّد حسين به مرحوم علامه مبنی بر استفاده از مرحوم آیت‌الله در علم برای آمادگی بیشتر در ؛ پیش‌نیازی ریاضیات برای فلسفه؛ مباحث عقلی حفظی نیست بلکه فهمیدنی است؛ خاطره‌ای از دوران تعلیم نزد یکی از اساتید؛ خاطره‌ای از یکی از بزرگان که درک محضر مرحوم آقای را هم کرده بودند؛ مراتب علوم حوزوی در اهل علم: ، ، ؛ مرحوم آیت‌الله شیخ عبدالکریم (که مرد ملایی بود)؛ تلمذ مرحوم حق‌شناس در اوایل طلبگی خدمت مرحوم آشیخ ؛ تأثیرات مثبت مرحوم شیخ محمدحسین زاهد در شاگردان خود همچون آقایان حق‌شناس و شیخ و شیخ ؛ مرحوم حق‌شناس از مرحوم شیخ محمدحسین زاهد؛ ربانیت مرحوم آیت‌الله سید و جریانی از ایشان؛ تکامل علمی پس از رحلت یا علیا مکرمه سلام الله علیها روضه سلام الله علیها خواهرش بر سینه و بر سرزنان رفت تا گیرد برادر را عنان سیل اشکش بست بر شه، راه را دود آهش کرد حیران، شاه را در قفای شاه رفتی هر زمان بانگ مهلا مهلنش بر آسمان یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین شب پانزدهم رجب المرجب ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۱۱/۶ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
شب شانزدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ ۱۴۰۳/۱/۷ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «فما ظنك بالرؤوف الرحيم الذي يتودد إلی من يؤذيه بأوليائه، فكيف يمن يؤذى فيه. و ما ظنك بالتواب الرحيم الذي يتوب على من يعاديه، فكيف بمن يترضاه و يختار عداوة الخلق فيه.» ص۳۹۹ بحث به خدای متعال و تابع و بودن این مسأله در مورد خدای متعال و لطف او به بنده؛ تبیین شأن به مسبوقیت مخلوق به خدای متعال و مسبوقیت اراده به مقام الهی که در پی این بینش لطف خدای متعال به مخلوق خود مشخص می‌گردد؛ توجه خدای متعال در و به بندگان؛ رحمت رحمانیه علی‌الدوام الهی به بندگان بنابر بندگان: أَفَعَيِينَا بِٱلْخَلْقِ ٱلْأَوَّلِۚ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ #ق:۱۵؛ فقر ذاتی امکان، و احتیاج ذاتی مخلوق است و در هر آنی بی‌نهایت مورد عنایت الهی است؛ محروم شدن از رحمت رحیمیه به واسطهٔ سرکشی بنده ای همه هستی ز تو پیدا شده خاک ضعیف از تو توانا شده «فما ظنك بالرؤوف الرحيم الذي يتودد إلی من يؤذيه بأوليائه، فكيف يمن يؤذى فيه» اذیت کنندهٔ دوستان خدا، دارد خدا را اذیت می‌کند؛ : آن که ولی خدا اذیت می‌کند، خدا به او رحمت رحمانیه و دارد، چگونه می‌شود به کسی که دوست خداست، خدا رحمت رحمانیه نداشته باشد؛ رحمت رحمانیه شأنی است که خدای متعال از کتم عدم موجود کرده و سپس این موجودیت را استدامه می‌دهد؛ سؤال از علیه‌السلام: قَالَ فَمَن رَّبُّكُمَا يَٰمُوسَیٰ (۴۹) قَالَ رَبُّنَا ٱلَّذِیٓ أَعْطَیٰ كُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُۥ ثُمَّ هَدَیٰ :۵۰؛ فراگیری و الهی بر همگان؛ ٱلَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ يَهْدِينِ (۷۸) وَ ٱلَّذِی هُوَ يُطْعِمُنِی وَ يَسْقِينِ (۷۹) وَ إِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ (۸۰) وَ ٱلَّذِی يُمِيتُنِی ثُمَّ يُحْيِينِ :۸۱؛ : ٱهْدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلْمُسْتَقِيمَ :۶؛ اذیت و آزار الهی: إِنَّ ٱلَّذِينَ يُؤْذُونَ ٱللَّهَ وَ رَسُولَهُۥ لَعَنَهُمُ ٱللَّهُ فِی ٱلدُّنْيَا وَ ٱلْأَخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِينًا :۵۷ «فما ظنك بالرؤوف الرحيم الذي يتودد إلی من يؤذيه بأوليائه، فكيف يمن يؤذى فيه.» الرحیم اشاره به رحمت رحیمیه الهی است؛ استمرار : وَ ضَرَبَ لَنَا مَثَلاً وَ نَسِیَ خَلْقَهُۥۖ قَالَ مَن يُحْیِ ٱلْعِظَٰمَ وَ هِیَ رَمِيمٌ (۷۸) قُلْ يُحْيِيهَا ٱلَّذِیٓ أَنشَأَهَآ أَوَّلَ مَرَّةٍۖ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ :۷۹؛ فراموشی خلقت خود: أَفَعَيِينَا بِٱلْخَلْقِ ٱلْأَوَّلِۚ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ #ق:۱۵؛ به خلقت شده و استمرار دارد: إِنَّمَآ أَمْرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَيْـًٔا أَن يَقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ :۸۲ «فما ظنك بالرؤوف الرحيم الذي يتودد إلی من يؤذيه بأوليائه، فكيف يمن يؤذى فيه.» رحمت رحیمیه به ولی اذیت شونده الهی به قیاس اولویت؛ مثال قیاس اولویت: فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ :۲۳؛ استفاده مکرر مرحومین و از قیاس اولویت در «و ما ظنك بالتواب الرحيم الذي يتوب على من يعاديه، فكيف بمن يترضاه و يختار عداوة الخلق فيه.» تبیین معنای به اینکه معنای التزامی توبه است وگرنه معنای مطابقی توبه است؛ توبه به معنای بازگشت است: تاب، أی: رجع؛ لَّقَد تَّابَ ٱللَّهُ عَلَی ٱلنَّبِیِّ :۱۱۷؛ أی: رجع الله علی النبی، یعنی خدای متعال باز به رسولش توجه کرد؛ بودن خدای متعال یعنی مدام به بندگانش توجه می‌کند؛ در حال و توبه الهی در بازگشت فوری به خدای متعال با توجه رحیمیه که در حال معصیت از بنده برداشته شده بار محقق گردد و خدای متعال به او توجه رحیمیه کند؛ وَ ٱذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ :۲۴؛ لَّقَد تَّابَ ٱللَّهُ عَلَی ٱلنَّبِیِّ :۱۱۷؛ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِيمُ :۳۷؛ فرمایشی از مرحوم آیت‌الله پیرامون توبه؛ اثر توبه حقیقی بر پوشاندن تمام معاصی؛ فرمایش مرحوم علامه پیرامون فرازهای حدیث «و ما ظنك بالتواب الرحيم الذي يتوب على من يعاديه، فكيف بمن يترضاه و يختار عداوة الخلق فيه.» آنکه با خدای متعال دشمنی می‌کند را خدا به او توجه می‌کند که ناظر به توجه رحمانی است، حال چطور می‌شود که کسی‌که در راه خدای متعال مورد دشمنی و عداوت قرار گرفته، خدای متعال او را مورد عنایت خود قرار ندهد؟! که این هم قیاس اولویت است برای رفع به خدای متعال؛ خاطره‌ای از منبر در قدیم الایام و یادی از مرحوم آسید و نقل قولی از ایشان از شخص حاجت‌مندی که ۹ سال اصرار بر گرفتن