eitaa logo
آیت الله شیخ عباس اخوان
684 دنبال‌کننده
33 عکس
22 ویدیو
21 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری می‌گردد سعی بر این است که حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده و اگر احیاناً منبع مورد نظر یافت نشد، منابع نزدیک‌تر به موضوع آورده شود تا محققین محترم بهره‌مند گردند یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ایام حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ يَحْيَى الْجَلُودِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ زَكَرِيَّا الْجَوْهَرِيُّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَارَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) عَنْ فَاطِمَةَ لِمَ سُمِّيَتِ الزَّهْرَاءَ فَقَالَ لِأَنَّهَا كَانَتْ إِذَا قَامَتْ فِي مِحْرَابِهَا زَهَرَ نُورُهَا لِأَهْلِ السَّمَاءِ كَمَا تَزْهَرُ نُورُ الْكَوَاكِبِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ ج۱ص۱۸۱ «سئل الصادق علیه السلام: لم سمیت فاطمة علیهاالسلام بالزهراء؟ قال علیه السلام: لأن الزهراء کانت زاهرة کالنور، فإذا وقفت فی محرابها للصلوه کانت تزهر لأهل السموات کما تزهر النجوم لأهل الارض، ولهذا سمیت بالزهراء» اسماء مختلف برای سلام‌الله‌علیها مثل که نصرت الهی برای حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها از آسمانی‌ها بود و و بودن حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها به جهاتی مثل ظهور خیر کثیر حضرتشان در بسیارشان؛ عنه صلي الله عليه و آله: إنَّ لِكُلِّ بَني أبٍ عَصَبَةً يَنتَمونَ إلَيها إلاّ وُلدَ فاطِمَةَ، فَأَنَا وَلِيُّهُم وأنَا عَصَبَتُهُم، وهُم عِترَتي خُلِقوا مِن طينَتي، وَيلٌ لِلمُكَذِّبينَ بِفَضلِهِم، مَن أحَبَّهُم أحَبَّهُ اللّه ُ، ومَن أبغَضَهُم أبغَضَهُ اللّه ُ  ج۱۲ص۹۸ تألیف ؛ ظهور خیر کثیر به فعل حکیمانه‌ای که حجت حضرتشان برای بر همگان است؛ وجه نامگذاری حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها به (=درخشنده و نورانی)؛ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ يَحْيَى الْجَلُودِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ زَكَرِيَّا الْجَوْهَرِيُّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَارَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) عَنْ فَاطِمَةَ لِمَ سُمِّيَتِ الزَّهْرَاءَ فَقَالَ لِأَنَّهَا كَانَتْ إِذَا قَامَتْ فِي مِحْرَابِهَا زَهَرَ نُورُهَا لِأَهْلِ السَّمَاءِ كَمَا تَزْهَرُ نُورُ الْكَوَاكِبِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ ج۱ص۱۸۱ بحث بسیار مهم تفاوت حضرات علیهم‌السلام با ما و طرح این مبحث در بیش از حدود ۱۶۰ مبنی بر اینکه خدای متعال معصومین علیهم‌السلام را از نور عظمت خود خلق کرده است و استخراج حدود ۱۶۰ روایت توسط استاد پیرامون این مبحث در سنین بین ۱۸ تا ۲۳ سالگی که تعداد این روایات در صورت تحقیق فعلی بیش از ۲۵۰ روایت است که در روایات (= و ) آمده است؛ ذکر نمونه‌ای از این دسته از روایات از کتاب تألیف از فحول علمای اهل سنت که سه جلد کتابش در مورد مولا صلوات‌الله‌علیه است: أخبرنا أبو غالب بن البنّا ، أنا أبو محمّد الجوهري ، أنا أبو علي محمّد بن أحمد بن يحيى العطشي ، نا أبو سعيد العدوي الحسن بن علي ، أنا أحمد بن المقدام العجلي أبو الأشعث، أنا الفضيل بن عياض ، عن ثور بن يزيد ، عن خالد بن معدان ، عن زاذان ، عن سلمان قال : سمعت حبيبی رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم يقول: «كنت أنا وعلي نورا بين يدي الله مطيعا يسبّح الله ذلك النور ويقدّسه قبل أن يخلق آدم بأربعة عشر ألف عام ، فلمّا خلق الله آدم ركز ذلك النور في صلبه ، فلم نزل في شيء واحد حتى افترقنا في صلب عبد المطّلب ، فجزء أنا وجزء علي» تألیف ج۴۲ص۶۷؛ عن أبي عثمان النهدي،عن سلمان الفارسي رضي اللّه عنه قال:سمعت رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم يقول: خلقت أنا و علي بن أبي طالب من نور اللّه عن يمين العرش نسبح اللّه و نقدسه من قبل أن يخلق اللّه عزّ و جل آدم بأربعة عشر ألف سنة،فلما خلق اللّه آدم نقلنا إلى أصلاب الرجال و أرحام النساء الطاهرات،ثم نقلنا إلى صلب عبد المطلب و قسمنا نصفين فجعل نصف في صلب أبي عبد اللّه،و جعل نصف[آخر]في صلب عمي أبي طالب،فخلقت من ذلك النصف،و خلق علي من النصف الآخر، و اشتق اللّه تعالى لنا من أسمائه أسماء فاللّه عز و جل محمود و أنا محمد،و اللّه الأعلى و أخي علي،و اللّه الفاطر و ابنتي فاطمة،و اللّه محسن و ابناي الحسن و الحسين، و كان اسمي في الرسالة و النبوة،و كان اسمه في الخلافة و الشجاعة،و أنا رسول اللّه و علي ولي اللّه ج۱ص۴۱ بودند علی و ذات احمد یک نور ببارگاه سرمد چون عهد وجود گشت معهود چون مهد شهود شد ممهد آئینه شکافت از تجلی یک جلوه بتافت در دو مشهد یک شمع فروخت در دو روزن یک روح شد از دو تن مجسد
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ایام إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٍ (۴۹) و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ (۵۰) وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَآ أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ (۵۱) وَ كُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی ٱلزُّبُرِ (۵۲) وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُّسْتَطَرٌ :۵۳ بحث در آیات قرآنی در شأن فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها و اینکه یکی از شئون سلام‌الله‌علیها در قرآن بنابر روایات بودن حضرتشان است؛ آیا لیلة القدر مرتبهٔ زمانی است یعنی در این موجود است اعم از اینکه ما بدان علم داشته باشیم یا نه؟ که برخی روایات بدین معنا ناظر است؛ یا اینکه غرض آن شأن و مرتبه‌ای است که انسان به قدر خود وقوف پیدا کند؟؛ و یا اینکه هر دو مطلب با هم تقارن دارد؟؛ جلسه قبل بیان شد که بنا بر نظر برخی بزرگان مثل و غیره لیلة القدر آن شأنی است که انسان در حال، در نفس الأمر، دارد و بدان شأن خود وقوف پیدا کند که این مهم است؛ انسان اگر بهانه تراشی را کنار بگذارد می‌فهمد که چه کاره است ولی این مسأله مشکل است: بَلِ ٱلْإِنسَٰنُ عَلَیٰ نَفْسِهِۦ بَصِيرَةٌ (۱۴) وَ لَوْ أَلْقَیٰ مَعَاذِيرَهُ :۱۵؛ یکی از شئون همین است که می‌فهمی چه کاره هستی؛ ٱقْرَأْ كِتَٰبَكَ كَفَیٰ بِنَفْسِكَ ٱلْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا :۱۴؛ "اقرأ کتابک" به یک معنا در مورد قیامت است که در آن وقت می‌فهمی چه کاره‌ای و به یک معنا اگر کسی در این عالم به شأن خود وقوف پیدا کند قیامت شخصی او به پا شده است؛ تبیین اینکه اینقدر با انسان بازی می‌کند که کسی به راحتی نمی‌فهمد چه کاره است؛ اگر کسی متوجه شد که چه کاره است به لیلة القدر وجودی خودش رسیده است که این خودش شأنی پوشیده است و این یکی از عنایات حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها است که به شخص رسیده است تبیین معنای دیگری در باب لیلة القدر؛ مطلب با کردن آن متفاوت است؛ بین علما مشهور است: الحفظ و الذکاء لا یجتمعان؛ در کسی که هم حفظش قوی است و هم در ایشان قوی است را می‌گویند همانند و در معاصرین مرحوم آیت‌الله شیخ محمد حسین اصفهانی ( )؛ از امور پوشیده بر ما این است که: علت اینکه انسان گاهی چندین بار یک مطلب علمی را می‌خواند و نمی‌فهمد ولی بعد از برهه‌ای همان مطلب را می‌فهمد چیست؟ برخی علت را و برخی و برخی سلسله‌ای از و را دخیل می‌دانند؛ فیوضاتی جریان پیدا می‌کند که وقتش است خودت را متصل به آن‌ها کنی: رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله: إنّ لِرَبِّكُم في أيّامِ دَهرِكُم نَفَحاتٍ، فَتَعَرَّضُوا لَهُ لَعَلَّهُ أن يُصِيبَكُم نَفحَةٌ مِنها فلا تَشقَونَ بَعدَها أبدا حدیث ۲۱۲۳۴؛ تبیین مطلب با مثالی در باب اشتغال؛ از بلاهای دوره ما دنبال میز گشتن بسیاری از افراد برای است؛ کلامی از مرحوم آشیخ : یکی دو سه بار در مسائل بهت لبخند می‌زنه، از این لبخند را گرفتی، موفق می‌شوی و می‌روی جلو، اگر این لبخند را نگرفتی تا آخر عمر تو بدو، آن بدو؛ این مسأله مذکور را می‌گویند؛ تبیین توفیق به معنای وفق شرایط و علل و اسباب با انسان؛ در مسائل و گاهی علل و شرایط فراهم است که همان توفیق است؛ وصف مرحوم آیت‌الله میرزا ملقب به ؛ برخی اساتید در استدلال خود در مباحث خود گاهی به نظریات در مرحوم آمیرزا مهدی آشتیانی استدلال می‌کردند؛ مرحوم آمیرزا مهدی آشتیانی گاهی در مباحث معنوی در حالی‌که پشب دست خود می‌زدند، می‌گفتند: «افسوس من خام می‌میرم.» ساقیا یک جرعه‌ای زان آبِ آتش‌گون که من در میانِ پُختگانِ عشقِ او خامم هنوز علت افسوس خوردن آمیرزا مهدی آشتیانی از زبان خودشان؛ انسان وقتی بخواهد کاری را نکند هزار می‌آورد؛ روی طنابش ارزن پهن کرده است ؛ إنّ لِرَبِّكُم في أيّامِ دَهرِكُم نَفَحاتٍ، فَتَعَرَّضُوا لَهُ حدیث ۲۱۲۳۴؛ یکی از بی‌شمار علت می‌تواند انسان را از کاری باز بدارد که ما به آن‌ها علم نداریم و نقل جریانی در این مسأله من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم آنکه آورد مرا باز برد تا وطنم منسوب به اینکه یک سلسله علل و عوامل باید محقق بشود تا انسان در برهه‌ای از زمان به مطلبی برسد، آیا این برهه مال همین انسان است یا نه؟ و تبیین این مطلب با مثال؛ هر کسی یک فلز وجودی دارد که اگر مناسب با فلز وجودی خودش شخصی را مثلاً برای علم‌آموزی در حوزه پیدا نکند، به جایی نمی‌رسد، که شرایطی مثل استاد و شاگرد و غیره دارد که یکی از شرایط فلز وجودی شخص زمان خودش است؛ نقل کلام کسی در مورد به‌عنوان قرن ؛ بحث زمان در میان
آیت الله شیخ عباس اخوان
شب دوم فاطمیه اول ۲۶ آذر ۱۴۰۰ https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ایام «... فقالت نشدتکما الله الم تسمعا رسول الله یقول: رضا فاطمة من رضای وسخط فاطمة من سخطی» تألیف ج۱ص۳۱ توضیح پیرامون اصطلاح ۷۵ روز یا ۹۵ روز برای تاریخ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها؛ دستور رسمی در صدر اسلام مبنی بر به بهانهٔ احترام به کریم و ادامهٔ آن تا زمان یعنی تا حدود سال ۱۰۰ق؛ جریان دستور لغو منع کتابت حدیث توسط عمر بن عبدالعزیز؛ در خفا و بودن و لوازم آن؛ خطرات کتابت توسط امثال ؛ اعتراض یه شیعه مینی بر اهمیت ندادن شیعه به وجود مبارک اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم و فرمایشات ایشان، در حالی‌که شیعه ارادت از عمق جان به رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم دارد و اشکال شیعه مبنی اینکه در حالی‌که به دستور خلفا کتابت حدیث ممنوع بوده چگونه این همه روایت از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم پیدا شده است؟! و دیگر اینکه مشکلی در پیرامون راوی حدیث به قواعد فنی وجود دارد؛ قبول روایات پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم توسط شیعه در صورت اینکه از طرق معتبری مثل از طریق علیهم‌السلام یا از طریق رسیده باشد؛ مقبول بودن و ؛ جریان سؤال شخصی از ابن مسعود پیرامون روایتی از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم و جواب ابن مسعود مبنی بر خطر جانی؛ کشته شدن این مسعود توسط به‌خاطر نقل حدیث: «...فأما قوله: (إن عثمان لم يضربه، وإنما ضربه بعض مواليه لما سمع وقيعته فيه) فالأمر بخلاف ذلك وكل من قرأ الأخبار، علم أن عثمان أمر بإخراجه من المسجد على أعنف الوجوه، وبأمره جرى ما جرى عليه، ولو لم يكن بأمره ورضاه، لوجب أن ينكر على مولاه كسره لضلعه، ويعتذر إلى من عاتبه على فعله بأن يقول إنني لم آمر بذلك، ولا رضيته من فاعله، وقد أنكرت على من فعله، وفي علمنا بأن ذلك لم يكن دليل على ما قلناه. وقد روى الواقدي بإسناده وغيره، أن عثمان لما استقدمه المدينة دخلها ليلة جمعة، فلما علم عثمان بدخوله، قال أيها الناس إنه قد طرقكم الليلة دويبة من تمشي على طعامه يقئ ويسلح فقال ابن مسعود لست كذلك ولكنني صاحب رسول الله صلى الله عليه وآله يوم بدر، وصاحبه يوم أحد، وصاحبه يوم بيعة الرضوان، وصاحبه يوم الخندق، وصاحبه يوم حنين، قال: فصاحت عائشة: أيا عثمان. أتقول هذا لصاحب رسول الله صلى الله عليه وآله فقال: عثمان اسكتي ثم قال لعبد الله بن زمعة بن الأسود بن المطلب بن أسد بن عبد العزى ابن قصي: أخرجه إخراجا عنيفا، فأخذه ابن زمعة فاحتمله حتى جاء به باب المسجد فضرب به الأرض فكسر ضلعا من أضلاعه، فقال ابن مسعود قتلني ابن زمعة الكافر بأمر عثمان، وفي رواية آخر أن ابن زمعة مولى لعثمان أسود وكان مسدما طوالا وفي رواية أخرى أن فاعل ذلك يحموم مولى عثمان، وفي رواية أنه لما احتمله ليخرجه من المسجد ناداه عبد الله أنشدك الله أن تخرجني من مسجد خليلي رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم.» تألیف ج۴صص۲۸۱-۲۸۲؛ انحصار مراودات به مباحث و عدم درست نقل ؛ علت ماندگاری روز که روز شهادت علیه‌السلام است به علت اسم داشتن روز عاشورا بین عامه مثل اینکه بلاتشبیه اتفاقی در روز سیزده بدر بیفتد که این اتفاق را ما به‌خاطر تقارن با این روز به‌خاطر می‌آوریم؛ برخورد با نوعی با تاریخ و به علت محذور نقل تاریخی که همین اختلاف تاریخی سبب اختلاف در تواریخ شهادات و اعیاد شده؛ دو قول مشهورتر در تاریخ شهادت سلام الله علیها در ۷۵روز و ۹۵ روز پس از رحلت رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم؛ شهرت قول ۷۵روز در بین علمای اشرف سابق که ترویج آن توسط مرحوم که زعیم شیعه پس از در دورهٔ در نجف اشرف بوده است؛ عدم وجود انگیزه نقل ایام شهادات در عامه و وجود این تواریخ در شیعه به حالت خفا و سینه به سینه تا زمانی که به کتابت رسیده است که طبیعتاً اختلاف اقوال به وجود می‌آید؛ وظیفهٔ ما در بزرگداشت اقوال مختلف و استفاده از فیوضات آن‌ها فضای غالب در عرب جاهلی انسان در درجهٔ دوم پس از مردان به حساب می‌آمده است که دوباره در دوران این احیا شد که بر خلاف فرهنگ اسلامی آورده شده توسط پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم بود؛ جایگاه زن در اسلام به‌عنوان زنی که است: الجنة تحت أقدام الأمهات تألیف ج۱۶ص۴۶۱؛ جایگاه زن در مقام در : وَ ٱلَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَٰجِنَا وَ ذُرِّيَّٰتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ ٱجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا :۷۴؛ در شیعه در حدود ۴۰۰
آیت الله شیخ عباس اخوان
شب بیست و یکم محرم الحرام ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۵/۵ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «قلت: فإن لم أجد من يعقل السؤال عنها؟ قال عليه‌السلام: فاغتنم جهله عن السؤال حتى تسلم من فتنة القول و عظيم فتنة الرد» ص۳۹۹ از بزرگترین بلاها در زندگانی سر و کار با انسان نافهم و کج اندیش است؛ از امور سختی برخورد رسول با انسان‌هایی است که زبان او را نمی‌فهمند؛ از سختی عدم موفقیت در فهم مطلبی به دیگری است؛ از سخت‌ترین بلاها برای انسان‌هایی که قدرت تکلم خود را از دست می‌دهند عدم موفقیت در ارتباط با دیگران برای فهماندن مقصودشان است تشریح صعوبت عدم موفقیت انتقال امور محتلف به افرادی که ظرفیت لازم را ندارند همچون برخی رنج برخی از حضرات معصومین علیهم‌السلام به علت عدم ظرفیت در افراد برای انتقال مطالب و روایاتی که به آن‌ها عالم هستند و نمی‌توانند به دیگران انتقال بدهند: كش: جبرئيل بن أحمد، عن اليقطيني، عن إسماعيل بن مهران، عن أبي جميلة عن جابر، قال : حدثني أبوجعفر علیه‌السلام تسعين ألف حديث لم احدث بها أحدا قط، و لا احدث بها أحدا أبدا، قال جابر: فقلت لابي جعفر علیه‌السلام: جعلت فداك إنك قد حملتني وقرا عظيما بما حدثتني به من سركم الذي لا احدث به أحدا، فربما جاش في صدري حتى يأخذني منه شبه الجنون، قال: يا جابر فإذا كان ذلك فاخرج إلى الجبال: فاحفر حفيرة و دل رأسك فيها، ثم قل: حدثني محمد بن علي بكذا وكذا. ج۲ص۶۹؛ سنگینی نفس نگه داشتن مطالب معارفی؛ تفسیر برخی پیرامون به درک حقایقی که در شخص رخ داده و به عشق کشانده و در عین حال تمایل به انتقال حقایق به دیگران دارد ولی زمینه‌ای نمی‌بیند تا موقع مرگ خود: مَن عَشِقَ فعَفَّ ثُمَّ ماتَ، ماتَ شَهيدا ۶۹۹۹ ج۲ص۳۷۲؛ کمال در نگهداری نفس از اظهار معارف؛ عقوبت اظهار برخی از در همین دنیا؛ اصل بر این است که در بسیاری از مواقع کمال در اظهار اقل مطالب معارفی و اخفای بیشتر و نگهداری نزد خود است «قلت: فإن لم أجد من يعقل السؤال عنها؟» اقتضای رساندن به دیگران توسط این است که از او شود ولی در جایی‌که سائلی نیست چه باید کرد؟؛ آن را که سخن به کام و لب خاموش است تفوه کلام در اظهار غیر حکیمانه و رذیلهٔ و جلوهٔ بی‌جا کردن؛ ضرورت اظهار علم در جای خود و روایت مبنی بر اینکه کسی‌که اظهار علم در غیر موضع خود کند ذلیل می‌شود گوهر خود را مزن صائب به سنگ ناقصان باش تا جوهرشناس کاملی پیدا شود اگر گوهرشناس قابل پیدا نشد چه باید کرد؟؛ فرمایش رحمه‌الله در مورد عالم در موقعی که از او سوال می‌شود؛ سخن مرحوم در احوالات مرحوم ج۲ص۶۷۴ به بعد؛ جلوس قبل از تدریس مرحوم آیت‌الله به منظور در دسترس بودن طلاب برای سؤال «قلت: فإن لم أجد من يعقل السؤال عنها؟ قال عليه‌السلام: فاغتنم جهله عن السؤال حتى تسلم من فتنة القول و عظيم فتنة الرد» غنیمت سائل از سؤال از محضر عالم به منظور مصون ماندن از ؛ جریان سؤال از مکان جناب علیه‌السلام و وقایع پس از آن؛ برکات عدم مراجعه به عالم برای خود عالم در برخی مواقع؛ امکان وجود فتنه در گفتن و فتنهٔ پس از آن به علت عدم وجود فهم در مقام اخذ توسط سائل؛ تسلا دادن علیه‌السلام به جناب صلی الله علیک یا مولانا یا صاحب العصر و الزمان ای شمع جهان افروز بیا وی شاهد عالم سوز بیا ای مهر سپهر قلمرو غیب شد روز ظهور و بروز بیا ای طائر سعد فرخ رخ امروز توئی فیروز بیا روزم از شب تیره‌تر است ای خود شب ما را روز بیا عمریست گذشته به نادانی ای علم و ادب آموز بیا شد گلشن عمر خزان از غم ای باد خوش نوروز بیا دیوان یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن تا به کی ای نوش جان می‌زنیم نیشتر زخم از این بیشتر یا دل از این ریش‌تر ز آه من اندیشه کن، بیخ جفا تیشه کن مهر و وفا پیشه کن، بیشتر از پیشتر در نظر اهل دل، سادگی آزادگی است جز متصنع مدان، از همه بدکیش‌تر ای به نصاب جمال، یافته حدّ کمال نیست مرا آرزو، جز نظری بیشتر خرمن حسن تو را، موقع احسان بود مفلسم و مفتقر، از همه درویش‌تر دیوان یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن فلاندبنك صباحا و مساء، و لابكين عليك بدل الدموع دما ... و أسرع فرسك شاردا، و إلى خيامك قاصدا، محمحما باكيا. ج۱۰۱صص۲۳۸-۲۴۰ الظليمة الظليمة من امة قتلت ابن بنت نبيها ج۴۴ص۳۰۸ حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان شب بیست و یک محرم الحرام ۱۴۴۶ ۱۴۰۳/۵/۵ آیت الله https://eitaa.com/akavan110