eitaa logo
آیت الله شیخ عباس اخوان
684 دنبال‌کننده
33 عکس
22 ویدیو
21 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری می‌گردد سعی بر این است که حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده و اگر احیاناً منبع مورد نظر یافت نشد، منابع نزدیک‌تر به موضوع آورده شود تا محققین محترم بهره‌مند گردند یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله شیخ عباس اخوان
خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام المتكلّمون ثلاثة : فرابح، و سالم، و شاجب: فأمّا الرابح فالذاكر للّه و أمّا السالم فالساكت، و أما الشاجب فالّذي يخوض في الباطل» ج۱ص۱۴۹ در محل خود سبب ترقی و است و اگر در غیر محل باشد سبب انحطاط/تکلم اعضای بدن انسان با در هر روز: «عن علي بن الحسين علیهماالسلام قال: إن لسان ابن آدم يشرف كل يوم على جوارحه فيقول: كيف أصبحتم؟ فيقولون: بخير إن تركتنا، ويقولون: الله الله فينا و يناشدونه و يقولون: إنما نثاب بك و نعاقب بك» ج۷۱ص۲۷۸/تجربه علاوه بر علم می‌گوید اگر سخن در موضع خود باشد سبب خیر و اگر در غیر موضع خود باشد سبب شر می‌شود. معنای لغوی و اصطلاحی / متکلم در اصطلاح به صاحبان عقل متعهد به دین برای اثبات دین می‌گویند/ متکلمان مثل و و و و متکلم در روایت معهود منظور سخنگو است از جهت سود و زیان و ساکت (بدون سود و زیان) سخنگوی منتفع و سودمند کسی است که و دارد/ذکر خدا مصادیق مختلف در سخن و قول و وراء سخن و قول دارد ( )/ به معنای یاد کننده است/ به معنای یادآوری؛ سوغات سابق سفر کبریت‌هایی بود که روی آن مکتوب بود: تذکار کربلا/تبیین خدا در وقت در بیان مرحوم : «(والجماع مستقبل القبلة ومستدبرها) للنهي عنه (والكلام) من كل منهما (عند التقاء الختانين إلا بذكر الله تعالى)» ( ) ج۵صص۹۴-۹۵/ «أَفَرَأَيْتُمْ مَا تُمْنُونَ(۵۸)أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ» :۵۹/ تعبیر به در برخی مواقع/ذکر فعلی خدا در مواطن مختلف مثل ذکر فعلی در کاسبی: عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: اَلْكَادُّ عَلَى عِيَالِهِ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ ج۵ص۸۸/ذکر نام علیهم‌السلام و ذکر الهی از مصادیق ذکر خداست. «فأمّا الرابح فالذاكر للّه و أمّا السالم فالساكت و أما الشاجب فالّذي يخوض في الباطل» دم فرو بستن در زمان مناسب زبان بریده به کنجی نشسته صُمٌّ بُکمٌ به از کسی که نباشد زبانش اندر حُکم و زیان کننده در صورت بی‌جا حرف زدن/ مقام مرحوم و حکایتی از ایشان در پیرامون سخن گفتن به‌جا و بی‌جا/ وقار و مهابت با : «المزاح يأكل الهيبة ، وقد أكثر من الهيبة الصامت.» ج۷۸ص۱۱۳ تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد صلی الله علیک یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین تشنه لبا به آب مهر تو سرشته شد گلم چون بکنم دل از تو و چون ز تو مهر بگسلم گرچه بلای دوست را از سر شوق حاملم بار فراق دوستان بسکه نشسته بر دلم می‌روم و نمی‌رود ناقه بزیر محملم عزیز مادرم حسین تا تو بخاطر منی دیده بخواب کی شود؟ راحت و عشق روی تو؟ آتش و آب کی شود؟ غفلت از تو در ره شام خراب کی شود؟ معرفت قدیم را هجر، حجاب کی شود؟ گرچه بشخص غائبی، در نظری مقابلم دیوان روضه اسارت علیهاالسلام سری به نیزه بلند است، در برادر زینب خدا کند که نباشد، سر برادر زینب حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان داس غم تو می کند حاصل عمر را درو درد و بلا همی رسد از چپ و راست نو به نو رفتم و دل بماند در سلسلۀ غمت گرو ای که مهار می‌کشی صبر کن و سبک برو کز طرفی تو می‌کشی وز طرفی سلاسلم دیوان رشته ای بر گردنم افکنده دوست تار و پودش از محبت‌های اوست گه به کوفه گه به شامم می‌برد می‌کشد هرجا که خاطرخواه اوست حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان سیدنا المظلوم یا اباعبدالله ۲۷محرم ۱۴۴۴ ۱۴۰۱٫۶/۳ https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ایام إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٍ (۴۹) و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ (۵۰) وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَآ أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ (۵۱) وَ كُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی ٱلزُّبُرِ (۵۲) وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُّسْتَطَرٌ :۵۳ بحث در آیات قرآنی در شأن فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها و اینکه یکی از شئون سلام‌الله‌علیها در قرآن بنابر روایات بودن حضرتشان است؛ آیا لیلة القدر مرتبهٔ زمانی است یعنی در این موجود است اعم از اینکه ما بدان علم داشته باشیم یا نه؟ که برخی روایات بدین معنا ناظر است؛ یا اینکه غرض آن شأن و مرتبه‌ای است که انسان به قدر خود وقوف پیدا کند؟؛ و یا اینکه هر دو مطلب با هم تقارن دارد؟؛ جلسه قبل بیان شد که بنا بر نظر برخی بزرگان مثل و غیره لیلة القدر آن شأنی است که انسان در حال، در نفس الأمر، دارد و بدان شأن خود وقوف پیدا کند که این مهم است؛ انسان اگر بهانه تراشی را کنار بگذارد می‌فهمد که چه کاره است ولی این مسأله مشکل است: بَلِ ٱلْإِنسَٰنُ عَلَیٰ نَفْسِهِۦ بَصِيرَةٌ (۱۴) وَ لَوْ أَلْقَیٰ مَعَاذِيرَهُ :۱۵؛ یکی از شئون همین است که می‌فهمی چه کاره هستی؛ ٱقْرَأْ كِتَٰبَكَ كَفَیٰ بِنَفْسِكَ ٱلْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا :۱۴؛ "اقرأ کتابک" به یک معنا در مورد قیامت است که در آن وقت می‌فهمی چه کاره‌ای و به یک معنا اگر کسی در این عالم به شأن خود وقوف پیدا کند قیامت شخصی او به پا شده است؛ تبیین اینکه اینقدر با انسان بازی می‌کند که کسی به راحتی نمی‌فهمد چه کاره است؛ اگر کسی متوجه شد که چه کاره است به لیلة القدر وجودی خودش رسیده است که این خودش شأنی پوشیده است و این یکی از عنایات حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها است که به شخص رسیده است تبیین معنای دیگری در باب لیلة القدر؛ مطلب با کردن آن متفاوت است؛ بین علما مشهور است: الحفظ و الذکاء لا یجتمعان؛ در کسی که هم حفظش قوی است و هم در ایشان قوی است را می‌گویند همانند و در معاصرین مرحوم آیت‌الله شیخ محمد حسین اصفهانی ( )؛ از امور پوشیده بر ما این است که: علت اینکه انسان گاهی چندین بار یک مطلب علمی را می‌خواند و نمی‌فهمد ولی بعد از برهه‌ای همان مطلب را می‌فهمد چیست؟ برخی علت را و برخی و برخی سلسله‌ای از و را دخیل می‌دانند؛ فیوضاتی جریان پیدا می‌کند که وقتش است خودت را متصل به آن‌ها کنی: رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله: إنّ لِرَبِّكُم في أيّامِ دَهرِكُم نَفَحاتٍ، فَتَعَرَّضُوا لَهُ لَعَلَّهُ أن يُصِيبَكُم نَفحَةٌ مِنها فلا تَشقَونَ بَعدَها أبدا حدیث ۲۱۲۳۴؛ تبیین مطلب با مثالی در باب اشتغال؛ از بلاهای دوره ما دنبال میز گشتن بسیاری از افراد برای است؛ کلامی از مرحوم آشیخ : یکی دو سه بار در مسائل بهت لبخند می‌زنه، از این لبخند را گرفتی، موفق می‌شوی و می‌روی جلو، اگر این لبخند را نگرفتی تا آخر عمر تو بدو، آن بدو؛ این مسأله مذکور را می‌گویند؛ تبیین توفیق به معنای وفق شرایط و علل و اسباب با انسان؛ در مسائل و گاهی علل و شرایط فراهم است که همان توفیق است؛ وصف مرحوم آیت‌الله میرزا ملقب به ؛ برخی اساتید در استدلال خود در مباحث خود گاهی به نظریات در مرحوم آمیرزا مهدی آشتیانی استدلال می‌کردند؛ مرحوم آمیرزا مهدی آشتیانی گاهی در مباحث معنوی در حالی‌که پشب دست خود می‌زدند، می‌گفتند: «افسوس من خام می‌میرم.» ساقیا یک جرعه‌ای زان آبِ آتش‌گون که من در میانِ پُختگانِ عشقِ او خامم هنوز علت افسوس خوردن آمیرزا مهدی آشتیانی از زبان خودشان؛ انسان وقتی بخواهد کاری را نکند هزار می‌آورد؛ روی طنابش ارزن پهن کرده است ؛ إنّ لِرَبِّكُم في أيّامِ دَهرِكُم نَفَحاتٍ، فَتَعَرَّضُوا لَهُ حدیث ۲۱۲۳۴؛ یکی از بی‌شمار علت می‌تواند انسان را از کاری باز بدارد که ما به آن‌ها علم نداریم و نقل جریانی در این مسأله من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم آنکه آورد مرا باز برد تا وطنم منسوب به اینکه یک سلسله علل و عوامل باید محقق بشود تا انسان در برهه‌ای از زمان به مطلبی برسد، آیا این برهه مال همین انسان است یا نه؟ و تبیین این مطلب با مثال؛ هر کسی یک فلز وجودی دارد که اگر مناسب با فلز وجودی خودش شخصی را مثلاً برای علم‌آموزی در حوزه پیدا نکند، به جایی نمی‌رسد، که شرایطی مثل استاد و شاگرد و غیره دارد که یکی از شرایط فلز وجودی شخص زمان خودش است؛ نقل کلام کسی در مورد به‌عنوان قرن ؛ بحث زمان در میان
آیت الله شیخ عباس اخوان
https://eitaa.com/akavan110
ماه‌ها بر اساس ماه‌های بود و ماه‌های بر اساس اسامی قدیم آن‌ها مثل و بود؛ اسامی ها مثل و و آلهه‌های است که به‌عنوان اسماء سیارات گذاشتند و از تمام این‌ها در آمد زیرا در آن‌ها نگرش توحیدی نبود؛ بحث لیلة القدر از مهام مباحث توحیدی است که انسان با آن می‌فهمد که وحدت چگونه کثرت می‌شود؛ لیلة القدر این عالم است و آنچه ما در این عالم کثرات شروع می‌شود از یک نقطه که همان لیلة القدری است منشأ می‌گیرد إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٍ (۴۹) و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ :۵۰ چشم دل باز کن که جان بینی آنچه نادیدنی است آن بینی گر به اقلیم عشق روی آری همه آفاق گلستان بینی آنچه بینی دلت همان خواهد وانچه خواهد دلت همان بینی هرچه داری اگر به عشق دهی کافرم گر جوی زیان بینی تعابیر مختلف از حقیقت لیلة القدر مثل و که همگی منتهی می‌شود به یک اصل که آن اصل هم تحت یک قرار دارد: و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ :۵۰: سر به سر گرفتن قرآن در ؛ نگرش درست نباشد از آن بیرون می‌آید؛إِنَّآ أَنزَلْنَٰهُ فِی لَيْلَةٍ مُّبَٰرَكَةٍۚ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ :۳؛ منشأ نمو و زیادتی است؛ بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ إِنَّآ أَنزَلْنَٰهُ فِی لَيْلَةِ ٱلْقَدْرِ :۱؛ سر سفارش یه قرائت سوره در شب قدر برای درک شب قدر که در آن مباحث که ظهور عالم وحدت است مطرح شده: لِّمَنِ ٱلْمُلْكُ ٱلْيَوْمَۖ لِلَّهِ ٱلْوَٰحِدِ ٱلْقَهَّارِ :۱۶؛ وَ لَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَٰدَیٰ كَمَا خَلَقْنَٰكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ :۹۴؛ همان‌گونه که یکی یکی بر می‌گردید یکی یکی هم بشوید: قُلْ إِنَّمَآ أَعِظُكُم بِوَٰحِدَةٍۖ أَن تَقُومُوا۟ لِلَّهِ مَثْنَیٰ وَ فُرَٰدَیٰ ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا۟ۚ مَا بِصَاحِبِكُم مِّن جِنَّةٍۚ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذِيرٌ لَّكُم بَيْنَ يَدَیْ عَذَابٍ شَدِيدٍ :۴۶؛ توجه به در قیامت؛ يُبَصَّرُونَهُمْۚ يَوَدُّ ٱلْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِی مِنْ عَذَابِ يَوْمِئِذِۢ بِبَنِيهِ (۱۱) وَ صَٰحِبَتِهِۦ وَ أَخِيهِ (۱۲) وَ فَصِيلَتِهِ ٱلَّتِی تُـْٔوِيهِ (۱۳) وَ مَن فِی ٱلْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ يُنجِيهِ :۱۱؛ اصلاح پیش از موقعی که بخواهی همه‌چیز را فدا کنی تا نجات پیدا کنی؛ لِّمَنِ ٱلْمُلْكُ ٱلْيَوْمَۖ لِلَّهِ ٱلْوَٰحِدِ ٱلْقَهَّارِ :۱۶؛ وَ لَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَٰدَیٰ كَمَا خَلَقْنَٰكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ :۹۴؛ وجود جلوه لیله قدر در فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها نسبت بت همهٔ ائمه اطهار علیهم‌السلام؛ فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها کعبه و قبله همه ائمه اطهار علیهم‌السلام است؛ تعارف نبودن توجه اهلبیت علیهم‌السلام به فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها: قَالَ صلی‌الله علیه وآله وسلم قَدْ فَعَلَتْ فَدَاهَا أَبُوهَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ لابن شهرآشوب، ج۳ص۳۴۳؛ عدم در علیه‌السلام و فرمایش در در این باب؛ تعبیر «سیدتی و مولاتی» صلوات‌الله‌علیه نسبت به فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها: وعن جعفر بن محمد عن آبائه عليهم السلام قال: لما حضرت فاطمة الوفاة بكت فقال لها أمير المؤمنين عليه السلام يا سيدتي ما يبكيك ؟ قالت: أبكي لما تلقى بعدي قال لها لا تبكي، فو الله إن ذلك لصغير عندي في ذات الله ج۴۳ص۲۱۸؛ سفارشات پیامبر به امیرالمؤمنین در شب عروسی با حضرت زهرا صلوات الله علیهم اجمعین؛ علت توسل به علیه‌السلام در آخر به اینکه او قدر خودش را فهمید که باید دست به دامن فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها بزند؛ من تعلق بذیل من ذیولها نجاه الله من النار لیله قدر اولیا، نور نهار اصفیا صبح جمال او طلوع از افق علا کند بضعۀ سید بشر، ام ائمۀ غرر کیست جز او که همسری با شه لافتیٰ کند؟ وحی نبوتش نسب، جود و فتوتش حسب قصه‌ای از مروتش سورهٔ «هل اتی» کند دامن کبریای او دسترس خیال نی پایهٔ قدر او بسی پایه به زیر پا کند در جبروت حکمران، در ملکوت قهرمان در نشأت کن فکان، حکم بما تشا کند دیوان السلام علیک یا ایتها الصدیقة الجلیلة الجمیلة ذات الاحزان الطویلة فی المدّة القلیلة المخفیة قبرها المجهولة قدرها فاطمة الزهرا بنت رسول الله شمس دين تا كه نور گستر شد همه آفاق از او منور شد مكه شد رشك آسمان كه در او مولد دختر پيمبر شد زهره آمد كه بنگرد زهراء از خجالت خفيف و مضطر شد خود به خود گفت زهره با زهرا كى تواند كجا برابر شد تا كه اين غم ز دل كند بيرون رفت سرگرم چنگ و مزمر شد پايه دين حق از اين دختر گرچه بودى قوى قوى‌تر شد
آیت الله شیخ عباس اخوان
شب دوم فاطمیه اول ۲۶ آذر ۱۴۰۰ https://eitaa.com/akavan110
سال علی الاطلاق به یک نفر گفته می‌شد که او (۶۴۸-۷۲۶ق) بود و بعد از آن به علامه و سپس به علامه اطلاق علامه شد و بعد از آن لقب عام شد؛ اوصاف علامه حلی و تألیف به اصرار پسرش محمد بن حسن بن یوسف بن مطهر حلی (۶۸۲-۷۷۱ق)؛ علامه حلی در آخر قواعد الأحکام در زمانی که تازه سقوط کرده و تازه حکومت برپا کرده است؛ مشهور به در علم و علت این شهرت سفر به در سن ۱۱سالگی و با علمای هند و مغلوب کردن ایشان؛ وصف حال فاضل هندی و کتاب در شرح قواعد الأحکام علامه حلی؛ دستور به با در اسلام؛ فرمایش علیه‌السلام در مورد : أَمَّا حَقُّ الزَّوْجَةِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَهَا لَكَ سَكَناً وَ أُنْساً فَتَعْلَمَ أَنَّ ذَلِكَ نِعْمَةٌ مِنَ اللَّهِ عَلَیْكَ فَتُكْرِمَهَا وَ تَرْفُقَ بِهَا وَ إِنْ كَانَ حَقُّكَ عَلَیْهَا أَوْجَبَ فَإِنَّ لَهَا عَلَیْكَ أَنْ تَرْحَمَهَا لِأَنَّهَا أَسِیرُكَ وَ تُطْعِمَهَا وَ تَكْسُوَهَا وَ إِذَا جَهِلَتْ عَفَوْتَ عَنْهَا ج۷۱ص۵ در حدیث از علیه‌السلام است که اگر کسی را می‌خواهید بدانید خوب است یا نه از همسرش خوبی و بدی او را بپرسید؛ وجود برای زن در زمان جاهلیت؛ محرومیت از در برخی از موارد در زمان جاهلیت که اسلام این‌ها را کنار زد که این مسأله برای بسیاری قابل تحمل نبود و به همین علت به مبارزه با اهلبیت علیهم‌السلام پرداختند؛ احترام زن در علیهم‌السلام؛ ابراز علاقه سیدالشهداء علیه‌السلام به علیهاالسلام لعمرك إنني لأحب دارا تكون بها سكينة والرباب أحبهما وأبذل جل مالي وليس لعاتب عندي عتاب ج۴۵ص۴۷ حضور حضرت سکینه علیهاالسلام در مجلس علیه‌السلام و ذکر مصائب ؛ سیدالشهداء علیه‌السلام با حضرت سکینه علیهاالسلام؛ ثُمَّ وَدَّعَ النِّسَاءَ وَ كَانَتْ سُكَيْنَةُ تَصِيحُ فَضَمَّهَا إِلَى صَدْرِهِ وَ قَالَ‌ سَيَطُولُ بَعْدِي يَا سُكَيْنَةُ فَاعْلَمِي‌ مِنْكِ الْبُكَاءُ إِذَا الْحَمَامُ دَهَانِي‌ لَا تُحْرِقِي قَلْبِي بِدَمْعِكِ حَسْرَةً مَا دَامَ مِنِّي الرُّوحُ فِي جُثْمَانِي‌ لابن شهرآشوب ج۴ص۱۰۹ وصیت صلوات‌الله‌علیه در بستر شهادت و رفتار ایشان با دخترانشان؛ ثم نادى أولاده كلهم بأسمائهم صغيرا وكبيرا واحدا بعد واحد، وجعل يود عهم ويقول: الله خليفتي عليكم أستودعكم الله وهم يبكون ج۴۲ص۲۹۱؛ معصوم علیه‌السلام به ما می‌آموزد که جنس بانوان جنس لطیفی است که انسان باید با آن‌ها با مدارا و گذشت برخورد کند؛ برخورد پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم با فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها؛ وَ مَا يَنطِقُ عَنِ ٱلْهَوَیٰٓ (۳) إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ يُوحَیٰ(۴) عَلَّمَهُۥ شَدِيدُ ٱلْقُوَیٰ (۵) ذُو مِرَّةٍ فَٱسْتَوَیٰ :۶؛ فداها أبوها ج۴۳ص۸۶؛ : كان النبي (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) يعظم شأنها و يرفع مكانها، و كان يكنّيها بأمّ أبيها و يحلّها من محبّته محلّا لا يقاربها فيه أحد و لا يوازيها. تألیف ج۱ص۴۳۸؛ «وروى عن مجاهد قال: خرج النبي صلی‌الله علیه وآله وسلم وهو آخذ بيد فاطمة فقال: من عرف هذه فقد عرفها، ومن لم يعرفها فهي فاطمة بنت محمد، وهي بضعة مني وهي قلبي وروحي التي بين جنبي، فمن آذاها فقد آذاني، ومن آذاني فقد آذي الله.» ج۴۳ص۵۴؛ استشمام بوی بهشت توسط پیامبر از فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیهما وآلهما؛ انتقال نور حامل فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها به پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم در شب : كنز : روى الشيخ أبوجعفر الطوسي ، عن رجاله ، عن الفضل بن شاذان ذكره في كتاب مسائل البلدان يرفعه إلى سلمان الفارسي قال : دخلت على فاطمة / والحسن والحسين يلعبان بين يديها ففرحت بهما فرحا شديدا ، فلم ألبث حتى دخل رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم فقلت : يا رسول الله أخبرني بفضيلة هؤلاء لازداد لهم حبا ، فقال : يا سلمان ليلة اسري بي إلى السماء إذ رأيت جبرئيل في سماواته وجنانه ، فبينما أنا أدور قصورها وبساتينها ومقاصرها إذ شممت رائحة طيبة ، فأعجبتني تلك الرائحة فقلت : يا حبيبي ما هذه الرائحة التي غلبت على روائح الجنة كلها؟ فقال : يا محمد تفاحة خلق الله تبارك وتعالى بيده منذ ثلاثمائة ألف عام ما ندري ما يريد بها ، فبينا أنا كذلك إذ رأيت ملائكة ومعهم تلك التفاحة، فقال: يا محمد ربنا السلام يقرء عليك السلام وقد أتحفك بهذه التفاحة، فقال رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم: فأخذت تلك التفاحة فوضعتها تحت جناح جبرئيل، فلما هبط إلى الارض أكلت تلك التفاحة، فجمع الله ماءها في ظهري، فغشيت خديجة بنت
آیت الله شیخ عباس اخوان
شب سوم فاطمیه دوم ۱۶ دی ۱۴۰۰ https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ایام وأما ابتني فاطمة فإنها سيدة نساء العالمين ، من الاولين والاخرين وهي بضعة مني ، وهي نور عيني ، وهي ثمرة فؤداي وهي روحي التي بين جنبي وهي الحوراء الانسية ج۴۳ص۱۷۲ فتح به دست و به دست گرفتن خزانهٔ سلطنتی و پیدا و گم شدن بسیاری از آثار؛ معلوم شدن این امر در سال‌های اخیر که بسیاری توسط مغول به انتقال داده شده است که از کتب در دست بوده است؛ نقلی از مرحوم پیرامون مورد توجه قرار گرفتن جناب از جانب مغول که جهت آن آئین مغول است که همان است وانگ بر آورد ز بسطام بانگ تنگری‌ام تنگری‌ام تنگری بها دادن مغول طبق آیین تنگری به ؛ اسامی ماهها و سالها در همانند و امثالهم برگرفته از فرهنگ مغول است؛ وجود در دستگاه مغول که همان است که با آن یک سری از احکام را استخراج می‌کردند؛ آثار بسیار در پس از مغول؛ جامعیت جناب خواجه نصیرالدین طوسی در علوم مختلف مثل نجوم تا جایی‌که برخی از نقاط آسمانی را به نام وی نامگذاری کرده‌اند؛ مورد توجه بودن جناب خواجه نصیرالدین طوسی در همچون توجه غربی‌ها به و که شخصیت‌های و هستند؛ اسارات محترمانه جناب خواجه نصیرالدین طوسی در و ساخت اولین توسط خواجه نصیرالدین طوسی برای خروج از قلاع اسماعیلیه و اقدام وی و بازگرداندن دوباره وی به قلاع اسماعیلیه؛ رسیدن آوازه خواجه نصیر به مغول و اسارت محترمانه خواجه نصیر در جریان فتح قلاع اسماعیلیه به دست مغول؛ رسم به معاف کردن برخی از طوائف مثل توسط مغول؛ پیدا کردن خواجه نصیر در دستگاه مغول؛ اقتدار بی‌نظیر مقام وزارت خواجه نصیر در طول در دورانی که تقریباً ربع مسکون زمین را در اختیار مغول بوده است؛ مقام و دیدن ایشان در و شاگردی ایشان محضر ؛ در تا قرن‌ها فقط به جناب علامه حلی اطلاق می‌شده است؛ نقل علامه حلی از سید بن طاووس در هنگام کردن صلوات الله علیه در حرم مطهر حضرت در اشرف؛ وصف بی‌نظیر علامه حلی از خواجه نصیرالدین طوسی به عنوان افضل از بشر که دیده‌ام: و من ذلك جمیع ما صنفه الشیخ السعید المعظم خواجة [۱] نصیر الملة و الحق و الدین محمد بن الحسن الطوسی قدس اللّٰه روحه و قرأه و رواه عنی عنه و كان هذا الشیخ أفضل أهل عصره فی العلوم العقلیة و النقلیة و له مصنفات كثیرة فی العلوم الحكمیة و الأحكام الشرعیة علی مذهب الإمامیة و كان أشرف من شاهدناه فی الأخلاق نور اللّٰه ضریحه قرأت علیه إلهیات الشفاء لأبی علی بن سینا و بعض التذكرة فی الهیئة تصنیفه رحمه اللّٰه ثم أدركه الموت المحتوم قدس اللّٰه روحه. ج۱۰۴ص۶۲؛ نامه تند شخصی به خواجه نصیرالدین طوسی و خطاب کردن به او: ای سگ! و پاسخ جناب خواجه نصیرالدین طوسی: ومما وقف له عليه أن ورقة حضرت إليه من شخص من جملة ما فيها: يا كلب يا ابن الكلب، فكان الجواب: أما قوله يا كذا فليس بصحيح؛ لأن الكلب من ذوات الأربع، وهو نابح طويل الأظفار، وأما أنا فمنتصب القامة بادي البشرة عريض الأظفار ناطق ضاحك، فهذه الفصول والخواص غير تلك الفصول والخواص، وأطال في نقض كل ما قاله، هكذا رد عليه بحسن طوية وتأن غير منزعج، ولم يقل في الجواب كلمة قبيحة. تألیف ج۳ص۲۴۸؛ ابتکارات عجیب خواجه نصیرالدین طوسی در مباحث و و مباحث و صورت هندسی ؛ ربانیت و جامعیت مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی؛ نامه‌ای از به در مورد وقایع هجوم به خانه سلام الله علیها با روایت علامه مجلسی: «أقول: أجاز لی بعض الأفاضل فی مكة- زاد اللّٰه شرفها- روایة هذا الخبر، و أخبرنی أنّه أخرجه من الجزء الثانی من كتاب دلائل الإمامة، و هذه صورته: «۱۵۱»-حَدَّثَنَا أَبُو الْحُسَیْنِ مُحَمَّدُ بْنُ هَارُونَ بْنِ مُوسَی التَّلَّعُكْبَرِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَلِیٍّ مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ الْفَزَارِیُّ الْكُوفِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنِی عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ سِنَانٍ الصَّیْرَفِیُّ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ عَلِیٍّ الْحُوَارِ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُسْكَانَ، عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ الْجُعْفِیِّ، عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِیِّ، عَنْ سَعِیدِ بْنِ الْمُسَیَّبِ، قَالَ: لَمَّا قُتِلَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا وَ وَرَدَ نَعْیُهُ إِلَی الْمَدِینَةِ، وَ وَرَدَ الْأَخْبَارُ بِجَزِّ رَأْسِهِ وَ حَمْلِهِ إِلَی یَزِیدَ بْنِ مُعَاوِیَةَ، وَ