┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
الهی...
تو را سپاس میگويم
از اينکه دوباره خورشيد مهرت
از پشت پرده ی
تاريکی و ظلمت طلوع کرد
و جلوه ی صبح را
بر دنيای کائنات گستراند
" سلام صبح عالیتان متعالی "
🔷❤️🖤🇮🇷🇮🇷🇮🇷
@hedye110
#سلام_امام_زمانم
مهدی جان ... صدا ڪردنت سخت نیست من سختش ڪردہام
اَدْعوُكَ يا سَيدي بِلِسان قَدْ اَخْرَسَه ذَنْبُه میخوانمت ای آقای من به زبانی كه گناه لالش كرده
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#محرم
#سلامبرحسین
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🏴🖤🏴
#ماهنقرهای🔹
#داستانواقعی 🦚
#پارتدویستچهلهشتم
مدام توی دلم تکرار میکردم که ای کاش اورهان رو هیچ وقت نمیدیدم،چجوری باید اون حرفارو بهش میزدم،چند ماهی میشد که به خاطر وفاداری به من دست به زن عقدی خودش نزده بود و من باید مستقیم توی چشماش زل میزدمو میگفتم میخوام با برادرت بمونم،حتی شنیدن این جمله برای خودمم سنگین بود چه برسه به اورهان،آه کوتاهی کشیدم شاید شنیدن این حرفا نتیجه خوبی داشته باشه و اورهان رو اونقدر از من متنفر کنه که به زندگی معمولیش برگرده و به سهیلا یه فرصت بده،به هر حال من که براش حروم شده بودم دوست نداشتم افسرده و گوشه گیر ببینمش،حتی اگه لازم باشه شخص دیگه ای جز خودم خوشحالش کنه!
با انعکاس نور فانوس توی شیشه پنجره،هول زده به سمت در رفتم چند نفس عمیق کشیدمو درو باز کردمو آروم قدم بیرون گذاشتمو به سمت نور فانوسی رفتم که خوب میدونستم الان آتاش هم با دیدنش جایی کمین میکنه تا مطمئن شه به اورهان چیزی راجع به تهدیداتش نگم،تقریبا نزدیک جایگاه همیشگی شعبون رسیده بودم که نور فانوس قطع شده و همه جا رو ظلمت فرا گرفت،ترس برم داشته بود که دستی ساعد دستمو گرفت و در گوشم زمزمه کرد:-زود باش شعبون رو فرستادم پی نخود سیاه تا برنگشته باید از اینجا بریم،تا به خودم اومدمو خواستم مقاومت کنم دستمو به سمت بیرون عمارت کشید،دیگه چشمام به تاریکی عادت کرده بود و زیر نور ماه میتونستم اورهان رو واضح ببینم،نگاهی به دستام انداخت:-پس بقچت کو؟
غمگین لب زدم:-من نمیخوام فرار کنم اورهان!
-نگران نباش طوری نمیشه،من فکر همه چیز رو کردم،با خدیجه بی بی هم حرف زدم امشب میری اونجا چند روز که آبا از آسیاب افتاد میام دنبالت همراه خدیجه بی بی میبرمت ده پایین،همه چیز رو برای آقات توضیح میدم،میگم برادرم چیا به سرت آورده،آقات مرد منطقیه آیسن،آقام و آتاش هم مجبورن هم به خاطر آبروشون هم به خاطر فرحناز که آبستنه کوتاه بیان، خودم حواسم بهت هست نمیذارم کوچکترین خطری تهدیدت کنه،فعلا وقت رو تلف نکن راه بیفت بریم بعدا همه چیز رو کامل برات توضیح میدم!
با لکنت لب زدم:-اورهان من نمیخوام برم،دوست ندارم اول جوونی بیوه بشم!
جا خورده ایستاد و نگاهی به چشمام انداخت و با اخمای در هم گفت:-من...منظورت چیه؟یعنی میخوای با آتاش بمونی؟🌷🌷🌷🌷🌷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🦋
🌹🦋
🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🌹🦋
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻
#شهادت_حضرت_رقیه_س
خوش آمدی ای پدر ...
یار سفر کردهی من از سفر آمده
خرابه را زینت کنم که پدر آمده 😭😔
خوش آمدی ای پدر! مرا به همره ببر😭
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
#محرم
#سلامبرحسین
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🏴🖤🏴
YEKNET.IR - roze 2 - shabe 3 muharram 1400 - narimani.mp3
4.91M
🔳 #شهادت_حضرت_رقیه(س)
چشم تو را چقدر به این در گذاشتن
گفتی پدر مقابل تو سر گذاشتن
🎤 #سید_رضا_نریمانی
#السلام_علیک_یا_بنت_الحسین_ع
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
#محرم
#سلامبرحسین
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🏴🖤🏴
◼️ شهادت حضرتـــ رقیـــہ[س] تسلیتـــ باد🌹
♦️در گوشه خرابه کنار فرشته ها
با ناخنی شکسته ز پا خار میکشد
دارد به یاد مجلس نامحرمان صبح
بر روی خاک عکس علمدار میکشد
#السلام_علیک_یا_بنت_الحسین_ع
#محرم
#سلامبرحسین
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🏴🖤🏴
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
#دراوجغربت🌴
#چهارمینمسابقه🌴
#برگشانزدهم🌴
اگر به خانه هانى بروى، مى بينى كه خانه او دو قسمت دارد; قسمتى كه مخصوص رفت و آمد مهمانان است كه ما به آن، "قسمت بيرونى" مى گوييم.
قسمت ديگر هم، مخصوص زندگى خصوصى هانى است كه ما به آن، "قسمت اندرونى" مى گوييم.
هانى اتاقى را در قسمت اندرونى خانه خود به مسلم داده است تا هيچ كس متوجّه حضور مسلم در خانه نشود.
وقتى مردم به خانه هانى مى آيند در قسمت بيرونى مى نشينند و از قسمت اندرونى خبر ندارند.
نمى دانم نام شَريك را شنيده اى؟
شَريك، اهل بصره مى باشد و در جنگ هاى مختلفى در ركاب حضرت على(ع) شمشير زده است.
او اكنون به شهر كوفه آمده و در خانه هانى منزل نموده است و همواره هانى را به يارى كردن مسلم تشويق مى كند.
ابن زياد براى آنكه در ميان مردم جا باز كند، سعى مى كند با مردم رفت و آمد داشته باشد و خود را چهره اى مردمى نشان دهد.
مدّتى است كه شَريك به سختى بيمار شده و در بستر قرار گرفته است.
بزرگان كوفه به ديدار او مى روند و اين خبر به ابن زياد مى رسد.
ابن زياد تصميم مى گيرد به عيادت شَريك برود; براى همين يك نفر را مى فرستد تا به او خبر بدهد.
در اين هنگام شَريك از هانى مى خواهد تا همه مردم را از خانه بيرون كند.
خانه هانى خالى مى شود. شَريك به مسلم پيغام مى دهد كه كار مهمّى با او دارد.
مسلم به كنار بستر شَريك مى آيد.
هانى هم آنجاست.
شَريك به مسلم رو كرده و مى گويد: "اكنون قربانى، خود به قربانگاه مى آيد، ابن زياد تعداد زيادى از شيعيان را به شهادت رسانده است، وقتى او به عيادت من آمد، او را غافلگير نموده و به قتل برسان! مطمئن باش با كشته شدن ابن زياد، ديگر، كسى با تو دشمنى نخواهد كرد".
🦋🔷🔵🦋🔵🔷🦋
<=====●●●●●=====>
#دراوجغربت
#یارورامامزمانباشیم
#چهاردهمینمسابقه
#نشرحداکثری
#کانال_کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
<=====●●●●●=====>
AUD-20210305-WA0095.m4a
3.38M
صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی
به سفارش اقاصاحب الزمان ارواحنا له الفداء🌸
هرعملی رودرعصر جمعه ترک کردی این صلوات رو ترک مکن.
التماس دعای فرج.🌹
🦋🌹💖