eitaa logo
🥀عکس نوشته ایتا🥀
3.5هزار دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
5.1هزار ویدیو
47 فایل
😘همه چی تواین کانال هست😘 ⬅تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران➡ 💪تأسیس:1398/05/3💪 مدیر⤵️⤵️ @yazahra1084 @kamali220👈شنوای حرفاتونیم🎶🎶🎶 ادمین تبادلات⤵️⤵️ @Yare_mahdii313 تعرفه های کانالمون⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/4183359543C72fc8331a5
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 🦚 آهی کشیدمو خودمو انداختم روی تشک:-نترس گلناز کاری که از دستم ساخته نیس نصف شبی که نمیتونم برم پی اورهان! -خانوم جان شما که این همه تحمل کردین یکم دیگه هم صبر کنین تا مادر اصغری حرف آخر رو بزنه اونوقت خودم شده به بهونه دعوت عقدمون میرمو به اورهان خان همه چیز رو میگم آخه آقاتون گفت اگه همه موافقت کنن برای منو اصغری یه جشن کوچیک توی همین عمارت میگیرن دستشون درد نکنه برام پدری کردن! باشه ای گفتمو نفسی پر صدا بیرون دادم:-گلناز میشه فردا منم‌ همراهت بیام حموم؟ ذوق زده سرجاش نشست:-آره خانوم جان خیلی خوب میشه،اینجوری جلوی چشممین منم دلم قرص تره البته اگه مادر اصغری بیاد! با لبخندی که به روش زدم،سرجاش دراز کشیدو با خیال راحت پلکاشو روی هم گذاشت،دوست نداشتم سرشو شیره بمالم اما از نظرم بیشتر از این صبر کردن جایز نبود،همین الانشم دیر بود از فکر اینکه اورهان خواطرخواه کس دیگه ای شده باشه اخمام در هم شد هر جور شده باید همین فردا میرفتمو میدیدمش! با این فکر پلکامو روی هم گذاشتمو هر جور شده سعی کردم چند ساعتی بخوابم! با صدای خروس پلکامو از هم باز کردمو چشم چرخوندم توی اتاق خبری از گلناز نبود،از فکر اینکه تنهایی رفته باشه حموم شوک زده از جا پریدم و در اتاق رو تا آخر باز کردم و با دیدن گلناز که داشت عمارت رو آب و جارو میکرد نفسمو پر صدا بیرون دادم آخه این تنها راهی بود که میتونستم بدون اینکه مواخذه ام کنن از عمارت بیرون برم و نمیخواستم از دستش بدم،صدای عزیز توی گوشم پیچید:-بسه دختر بلند شو برو حاضر شو الانه که مادرشوهرت سر برسه، پیغوم فرستاده که حاضر باشی،همینمون کم مونده بود که رعیت جماعت هم برای ما پیغوم پسغوم بفرستن و امر و نهیمون کنن! گلناز سری تکون داد و جارو رو بغل حیاط گذاشت و هول زده به سمت اتاق اومد،سعی کردم حال و روزم و‌عادی نشون بدم تا به چیزی شک نکنه:-خانوم جان مشتلق بدین مادر اصغری پیغوم فرستاده که داره میاد،باید بقچمو ببندم الانه که برسه! -من که گفتم میاد الکی مضطرب بودی مکثی کردمو ادامه دادم:-گلناز میشه یکی از لباساتو هم بدی من بپوشم؟ دست از کار کشید و متعجب نگاهی بهم انداخت:-خانوم جان انگار شما بدتر از من دستپاچه شدین،این همه لباس ابریشمی خوب دارین لباس کلفتی من به چه کارتون میاد؟ در حالیکه با انگشتای دستم بازی میکردم لب زدم:-نمیخوام اونارو بپوشم شاید خدایی نکرده مادر اصغری گمون کنه خواستم بهتون فخر بفروشم،فقط یک روز میپوشمش بعد برش میگردونم! با غم رو ازم گرفت و بقچه لباسشو باز کرد و کف اتاق گذاشت:-حق دارین خانوم جان،اخلاقای خاصی دارن،من فقط همین دو‌سه تیکه لباس رو دارم خودتون یکی انتخاب کنین،گرچه هیچ کودوم برازنده شما نیست! 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
زخمی‌به‌جگرداشت ودرتب‌میسوخت از داغ بــرادرش مـرتـب میسوخت هر جا که سر درد دلش وا میشد😭 میگفت: امان ازدل زینب.... میسوخت😭 🇮🇷 @emame_mehraban            🕊🕊🕊🕊
• . شڪستھ های دلت را بھ بازار‌خدا‌ببر .. خدا‌خود‌بھای‌ شڪستھ دلان است ^^💔' ✨👑 🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
ولی خوشبختی واقعا تعریف نداره. یکی با یه دوچرخه خوشبخته، یکی با یه هکتار باغ آلبالو، اون یکی با آدم رویاهاش، هرجا که دلت راضی باشه خوشبختی! 🔮 🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
⸢ شاید زندگۍ همین باشد🌿!' ⸥ 🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
『♥️』 شاید ملاقات بعدی مان بر روی ماه باشد همینقدر غیر ممکن. 🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
✏️سکوت شما، فریاد تاریخ را بلند خواهد کرد، منتظر باشید! ❗️ ✍️ 🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ پرچم ما گفتگوست، انقلاب ما انقلاب اقناع است آمده بوده وسط جمعیت سیزده آبان، شاید به عمد و به قصد تحریک حتی. وسط این همه چادری و حزب‌اللهی درست بعد از اتفاقات کرج، اکباتان و شاهچراغ، روزهایی که خون جلوی چشم های امت انقلابی را گرفته. اما می داند اتفاقی برایش نخواهد افتاد. هر کس به زبانی تذکری می داد، حتی بعضی رویش را هم بوسیدند... داشتم به این فکر می کردم که اگر یک بسیجی با چفیه و عکس رهبری وسط اینها برود چگونه با او برخورد خواهد شد؟ می دانید، این تصویر نشان از شجاعت و جسارت آن خانم کشف حجاب کرده نیست، نشانی است از قدرت گفتمانی انقلابی که باکی از مواجهه با رادیکال ترین مخالفانش هم ندارد، چون کمر به ستون حقانیت استوار کرده، کاش این جسارت در صدا و سیما و سایر نهادهای ما هم بود. اما رفیق آزادی گوی این روزها، وجدانت قاضی، یک بسیجی در جمع آن ها که در عزای حدیث نجفی بودند اگر با چفیه و عکس رهبری حاضر می شد چه می شد؟ و از آن مهمتر آنچه می شد را چگونه روایت می کردی؟ با شرم یا افتخار؟ ✍ محسن آقایی 🇮🇷             @hedye110 🔸🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶🔸
🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠