eitaa logo
🥀عکس نوشته ایتا🥀
3.4هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
5هزار ویدیو
47 فایل
😘همه چی تواین کانال هست😘 ⬅تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران➡ 💪تأسیس:1398/05/3💪 مدیر⤵️⤵️ @yazahra1084 @kamali220👈شنوای حرفاتونیم🎶🎶🎶 ادمین تبادلات⤵️⤵️ @Yare_mahdii313 تعرفه های کانالمون⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/4183359543C72fc8331a5
مشاهده در ایتا
دانلود
شبی که کمتر از شب قدر نیست شب عید فطر را احیا بگیریم. صلوات و دعا برای فرج امام مهدی (عج) فراموش نشود.💚 @hedye110
زِ تو دلْ غرق رحمت کرده بودیم پر از عشق و محبت کرده بودیم بمان ای مهـــــربانْ ماهِ خــــدایی که تازه با تو عادت کـرده بـودیم روز آخر رمضان، خدایا دست خالی از این ماه نرویم پیشاپیش 🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
سلام🌸 عیدتون مبارک 🌸 یه هدیه ی خاص براتون داریم ابتدا نیت کنید و از بین عدد ۱ تا ۱۰ یک عدد انتخاب کنید و روی پاکت اون شماره بزنید و هدیه تون رو دریافت کنید🌸 پاکت 1️⃣ پاکت 2️⃣ پاکت 3️⃣ پاکت 4️⃣ پاکت 5️⃣ پاکت 6️⃣ پاکت 7️⃣ پاکت 8️⃣ پاکت 9️⃣ پاکت 0️⃣1️⃣ دوستان این نامه‌ها برگرفته از توقیعات امام زمان برای شیعیانشون هست. این پیام رو برای دوستانتون هم ارسال کنید و این هدیه ی زیبا رو بهشون عیدی بدین🌸
دل خوشی دنیای من میدونی که چقدر دوست دارم ای آقای من غصه ها بی معنی میشه یعنی میای می بینمت یعنی میشه یعنی میای می بینمت یعنی میشه  🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
┄┅─✵💖✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @hedye110
ڪاش عیـــدے مـــرا نقـــدے دهنـــد روزیمـــ را دیــدن مهـــدے(عج) دهنـــد💚 💔یــــآصــآحــِبــَ اَڶزَمـــآݩ أدرِڪݩے💔  🇮🇷 🇮🇷             eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef 🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
راستی دقت کردید به تاریخ امسال؟ عید فطر لاکچریتون مبارک🌹😍🤲 رندترین عید فطر 02/02/02😍👌👌👌 @hedye110
🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
دیر گاهیست که افتاده ام ازخویش به دور 🍃🌷شاید این عید به دیدار خودم هم بروم 🍃📚قیصر امین پور 🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴📹☀️دیداری از پایتخت خوزستان اهواز زیبا 🍃🌴☀️سرزمین طلای سیاه 🍃🌴☀️زمینهای حاصلخیز 🍃🌴☀️طبیعتی کم‌نظیر 🍃🌴☀️و نخلهای برافراشته 🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
┄┅─✵💖✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @hedye110
💕سلام امام زمانم مهدی جان 💜 تمام ها رو بہ آسمان باز است ببار حضرت باران ڪہ فصل است ڪجا قدم زده اے تا ببوسم آنجا را ڪہ بوسہ بر اثر عین پرواز است ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
🍀 💜 🌺 حسابی کنجکاو شده بودم،یعنی هدفش چی بود؟نکنه میخواست دوا رو به خورد کسی بده؟اما کی؟ پاورچین پاورچین قدم هامو به سمت مطبخ برداشتم و تا خواستم یواشکی سرکی به داخل بکشم آرات با عجله بیرون اومد،اونقدر عصبی بود که خدارو شکر متوجه حضور من نشد،نفسی بیرون دادمو از این که نتونستم بفهمم توی مطبخ چه کاری داشته حرصی زدم روی در و با صدای جیغ کوتاهی که از داخل به گوشم رسید متعجب سرم رو داخل مطبخ کردم و با دیدن ملک لبخند گشادی روی لبم نشست:-چته دختر؟زهره ترک شدم معلوم نیس همه امشب چشون شده! با خوشحالی وارد مطبخ شدمو با دیدن دمنوش توی دست ملک پرسیدم:-ملک آرات اینجا چیکار داشت؟ ابرویی بالا انداخت و گفت:-نمیدونم چش بود یه شیشه آورده میگه این برای چی خوبه؟ -خب؟نکنه ازش داخل دمنوش ریخت؟ لبش رو به دندون گزید و گفت:-میگم جنی شدی نگو نه یعنی من میذارم کسی همچین دوایی به خورد آنات بده؟آقات که الکی منو نیاورده اینجا،اومدم مراقب خانوم باشم،خدایی نکرده اگه مویی از سرشون کم بشه اول همه پای من گیره! -خیلی خب ملک من که چیزی نگفتم،اصلا مگه چی توی اون شیشه بود؟ -مگه تو دوا ها رو میشناسی؟همینقدر بگم که چیز خوبی نبود اگه هر بار چند قطره ازش به خورد کسی بدی توی چند ماه آدم رو از پا در میاره! با این حرف چشمام اندازه دو تا نعلبکی شد،باورم نمیشد لیلا مقداری از اون شیشه رو به خورد آنام داده بود،پس اون خون روی دستمال برای همین بود! -حالا چی شده همه در مورد اون دوا میپرسن؟ با ترس سری تکون دادمو گفتم:-چیزی نیس،دیدمش دست آرات کنجکاو شدم،من میرم توی اتاقم تو به کارت برس! -خیلی خب! لبی به دندون گزیدمو با ناراحتی از مطبخ بیرون رفتم،یعنی لیلا قصد جون آنامو کرده بود؟نه اگه کار لیلا بود که تا آخر شیشه رو به خوردش میداد،حتما کار گوهره خواسته با این کار آنامو ذره ذره به کشتن بده،اما چرا؟ با دیدن آقام که داشت همراه آرات به سمت اتاقمون میرفت از فکر بیرون اومدمو قدم هامو به سمتشون تند تر کردم! 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
🍀 💜 🌺 -چی شده آقاجون؟ -لیلا داخله؟ -اوهوم! با گفتن این حرف بدون درنگ در اتاق رو باز کرد و داخل شد،منم پشت سرش با ترس رفتم داخل،لیلا که همرنگ گچ دیوار شده بود ترسیده سر جاش نشست و با صدایی لرزون پرسید:-آقاجون طوری شده؟ آقام که از خشم به نفس نفس افتاده بود اخماشو در هم کرد و گفت:-چرا همچین چیز مهمی رو از منو آنات پنهون کردی؟ لیلا که کم مونده بود پس بیفته با لب های لرزونش نگاهی به من انداخت:-منظورتون چیه آقاجون؟ آقاجون شیشه دارو رو گرفت جلوی روی لیلا و گفت:-اینو از کی گرفتی؟به اجازه کی وقتی نمیدونی چی داخلشه به خورد آنات دادیش؟ به یکباره نگاه لیلا با دیدن شیشه دست آقاجون رنگ خشم به خودش گرفت،دیگه از ترس چند دقیقه قبلش هیچ خبری نبود،شاید هم گمون میکرد آقاجون پی به راز بزرگش برده باشه و حالا با دیدن شیشه خیالش کمی آسوده شده بود! عصبی نگاهی به من انداخت و گفت:-میدونم کی این حرفارو بهتون زده آقاجون اما من کار اشتباهی نکردم،تموم اینا به خاطر صلاح آنا کردم! -صلاح آنات اینه که زهر به خوردش بدی؟هیچ میفهمی داری چیکار میکنی دختر؟ -چی؟کی بهتون گفته این زهره،آقاجون این دختر داره دروغ توی گوشتون میخونه اون خون به خاطر سرفه های آنا بود نه دوا! آقاجون ابروهاشو بالا انداخت و گفت:-خون؟از چی حرف میزنی؟چند وقت اینو به خورد آنات دادی؟ لیلا نگاهی به من انداخت و با شک گفت: -تا همون روزی که فهمیدیم آبستنه به خدا قسم راست میگم! -نکنه زده به سرت دختر؟برو دعا کن بلایی سر بچه توی شکم آنات نیاد،فردا صبح میفرستم پی اون زن دعا نویس اگه فرار کرده باشه تنبیه سختی در انتظارته! با بیرون رفتن آقام با شک نگاهی به آرات که بیرون ایستاده بود انداختم و خواستم چیزی بپرسم که سوزش بدی توی سرم احساس کردم:-خدا لعنتت کنه میخوای از چشم آقاجونم بندازیم؟چی از جونم میخوای؟چرا راحتم نمیذاری؟ -آخ،ولم کن،من به آقاجون چیزی نگفتم،ولم کن! -پس از کجا میدونست،هان؟ شیشه دارو دست اون چیکار میکرد؟ فقط تو خبر داشتی،خدا لعنتت کنه،حیف اون خوبی هایی که در حقت نکردم،الان میرم بهش میگم میخواستی با اون پسره محمد فردا کنی،ببینم تو هم از چشمش می افتی یا نه! 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
💕ﮔﺎﻫﯽ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﯽ ﺳﻮﺯﺩ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ 2 ﺑﺎﺭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﺭﻭﻍ ﻧﮕﻔﺖ ﻧﻤﺎ ﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺑﺎ ﻧﻔﺲ ﻣﯽ کشند! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
👤 آیت‌الله خوشوقت می‌فرمود: شياطين رها نمی‌کنند و منتظرند وقتی تمام شد، جيب بعضی را همان روز می‌زنند. او را به گناهی مبتلا می‌کنند و همه از بين می‌رود. بعضی يک هفته‌ی ديگر؛ بعضی دو هفته ديگر و بالاخره کم هستند کسانی که بتوانند تا ماه رمضان آينده، آن نتايج مثبت و مفيد را در خود نگه دارند. @hedye110
┄┅─✵💝✵─┅┄ با نام و یاد خــدا میتوان بهترین روز را براے خـود رقم زد پس با تمام وجـود بگیم خـدایا بہ امید تو نه بہ امید خلق تو 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @hedye110