eitaa logo
🥀عکس نوشته ایتا🥀
3.4هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
5هزار ویدیو
47 فایل
😘همه چی تواین کانال هست😘 ⬅تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران➡ 💪تأسیس:1398/05/3💪 مدیر⤵️⤵️ @yazahra1084 @kamali220👈شنوای حرفاتونیم🎶🎶🎶 ادمین تبادلات⤵️⤵️ @Yare_mahdii313 تعرفه های کانالمون⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/4183359543C72fc8331a5
مشاهده در ایتا
دانلود
┄┅─✵💝✵─┅┄ چه زیباست که هر صبح همراه با خورشید به خدا سلام کنیم💚 نام خدا را نجوا کنیم و آرام بگوییم الهی به امید تو💚 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @hedye110
این جـ‌هان را بےبهاری تا بہ ڪے شیـعیـان را بیـقرارے تا بہ ڪے ڪے میایـے با ڪدامیـن قافـلہ مهدیا چشم انتـظارے تا بہ ڪے 🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
🍀 💜 🌺 نیم نگاهی به آنام انداختم ترس از توی نگاهش پیدا بود،ترسی که منم داشتم،اگه باز برگرده چی؟ اگه به فکر انتقام بیفته؟ -نمیشه اورهان خان نمیتونی به همین راحتی از خونش بگذری،اینجوری زن ها دیگه از شوهراشون حساب نمیبرن،مگه غیرت نداری،اگه من بودم الان سرش رو گذاشته بودم روی سینه اش تا دیگه از این غلطا نکنه! با این حرف جمعیت هم صدای مرد شروع به هم همه کردن و عمو آتاش نزدیک آقام شد و چیزی در گوشش گفت اما آقام دوباره عصبی تر از قبل داد کشید: -من دستم رو به خون همچین آدم کثیفی آلوده نمیکنم،این آدم برای من ارزش مردن هم نداره،به علاوه نمیخوام دخترم تموم عمرش عذاب بکشه که آقاش قاتل مادرشه،همین که گفتم! -اورهان خان اون دختر که دختر شما نیست،حرامزادس،خون اون مردیکه بی شرف تو رگ هاشه! هنوز حرف مرد تموم نشده بود که آقام عصبی به سمتش حمله برد و یقه پیرهنش رو اسیر مشتاش کرد:-از این به بعد کسی راجع به ناموسم حرفی به زبون بیاره میدم همینجا گردنش رو بزنن،هر کسی میخواد باشه،فهمیدین؟ با این حرف همه ترسیده عقب کشیدن،آقام دستی روی پهلوی زخمیش گذاشت و با صدایی که از خشم دو رگه شده بود داد کشید:-فردا اون مردیکه بی شرف رو هم تحویل آژان ها میدم باید تموم عمرش گوشه هلفدونی بمونه و زجر بکشه مردن براش کمه... فقط به خاطر اینکه تموم این سال ها زندگی رو به کام پسرم زهر کرده وگرنه بی آبروییش با این زن برام هیچ ارزشی نداره،همونطور که این زن برام بی ارزشه! والسلام حالا اگه به چیزی که خواستین رسیدین میتونین برین خونه هاتون و از غیرت نداشته من حرف بزنین اما کلمه ای از ناموسم به زبون بیارین نشونتون میدم غیرت یعنی چی! هنوز حرف آقام تموم نشده بود که صدای مردی از میون جمعیت بلند شد:-شاید تو ازش بگذری اورهان خان اما ما نمیگذریم! اینو گفت و سنگی به سمت سهیلا پرتاب کرد و بقیه رعیت هم پشت بندش سنگ های ریز و درشتی که آماده کرده بودن یکی یکی انداختن و با بیل و سنگ افتادن به جون سهیلا و تا آقامو کارگرا خواستن جلوی رعیت رو بگیرن سهیلا غرق در خون جلوی در مهمونخونه افتاده بود! 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
🍀 💜 🌺 وقتی مردنش رو به چشم دیدن همه با هم حمله بردن سمت طویله و با بیل و چوب به دیوارا و درش میکوبیدن و با هر زوری که بود داخل شدن و حسین رو کشیدن بیرون و پیت نفتی روی سرش خالی کردن و وسط عمارت به آتیش کشیدنش،همه اینا توی چند ثانیه اتفاق افتاد تموم تنم از ترس داشت میلرزید که با دستی که روی چشمام قرار گرفت به سمت آنام سر چرخوندم: -نگاه نکن دختر بیا اینطرف! وحشت زده بهش چسبیدم و از گوشه چشم نگاهی به آقام انداختم دستش رو گذاشته بود جایی که چاقو خورده بود و به کارگرا دستور میداد تا جمعیت رو کنترل کنن،با شنیدن صدای داد و فریاد حسین که داشت میون آتیش میسوخت دست روی گوشام گذاشتمو چسبیدم به آنام،ترسیده بودم تا به حال همچین چیزایی به عمرم ندیده بودم،حدود نیم ساعتی گذشت که کم کم صدا ها پایین اومد و انگار عمارت خالی شد،آنام از جا بلند شد و شتاب زده به سمت حیاط و آقام دوید و کنارش روی زمین نشست،آقام تکیه اشو داده بود به ستون روبه روی مهمونخونه و به جنازه خاکستر شده حسین نگاه میکرد، بوی گوشت سوخته خاطرات کلبه آیاز رو توی ذهنم تداعی میکرد و با فکر کردن بهش از اینکه این مرد مرده بود خدا رو شکر کردم... درسته جون لیلا رو نجات داده بود اما به نظرم حقش همین بود این آدم تموم سالای حوونی پدر و نادر و کودکی برادرم رو به کامشون تلخ کرده بود! نگاهم سر خورد گوشه حیاط و جنازه سهیلا که کت آقام صورتش رو پوشونده بود،عمو‌ آتاش نزدیک آقام شد و دستش رو روی شونه اش گذاشت: -بهت که گفتم این مردم بدون خونریزی آروم نمیشن،نباید میذاشتی کار به اینجا ها بکشه،خدا رو شکر که آسیبی به لیلا و بقیه نرسوندن،دیگه بهش فکر نکن این زن و مرد حقشون بود بدتر از این ها مجازات بشن یالا مرد پاشو الان موقع ماتم گرفتن نیست! اینو گفت و زیر بازوی آقامو گرفت و هر دو‌باهم راهی مهمونخونه شدن!🌺 با رفتنشون نگاهی به ننه حوری انداختم که روسری جلوی دهنش گرفته بود و مات برده به جنازه سهیلا خیره خیره نگاه میکرد کم کم نزدیک شد و کت رو کناری زد و با نگاه کردن به صورتش با وحشت سر چرخوند و گفت:-بسم الله ببین چه به روزش آوردن،هر چند حقش بیشتر از اینم نبود دختره ی نمک به حروم از اون اجنه ای که دنیا آورده بود باید میفهمیدیم چه گناهی کرده! 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
نذر امام رضاع❤️✌️ بسم رب الرضا. السلام علیک یا امیرالمومنین .السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا. عرض سلام خدمت همه شما ارادتمندان خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام .در ایام دهه کرامت و در آستانه ولادت معین الضعفاء حضرت امام رضا علیه السلام در تدارک مقدمات برگزاری اردو زیارتی آموزشی رضویون منتظر(ممتازین دوره آموزشی سبک زندگی رضوی خورشید ولایت )هستیم. قصد داریم تا تعدادی از نوجوانان جنوب کرمان دیار سردار شهید حاج قاسم سلیمانی را به نیابت از این شهید خادم الرضا علیه السلام که تعدادی از آنان زیارت اولی یا زیارت کمتری هستند را در ایام عیدغدیر خم به مشهد مقدس اعزام کنیم .از آنجا که مخارج این اردو آموزشی و زیارتی زیاد هست و مقدورات ما کم. از شما نیکوکاران مهربان و کلیه گروه های خیریه ای که قصد کمک به این اردو را دارند میتوانند با مرکز نیکوکاری سردار دلها❤️ تماس حاصل نمایند . شماره تماس مرکز نیکوکاری : ۰۹۳۵۸۳۱۹۵۰۶ پیامک تماس ایتا واتساپ ۰۹۱۲۰۸۴۸۷۱۳ تماس و پیامک شماره کارت خیریه جهت کمک و واریز هزینه ۶۰۳۷۹۹۷۹۵۰۲۶۹۰۵۱ خوب بودن 💵 زیادی نمیخواد، فقط یه ❤️ بزرگ میخواد..... شماره کارت حساب مرکز نیکوکاری را جهت کمک ب نیازمندان و ایتام و امور نیکوکاری ب دیگران معرفی نمایید. پروردگارا..... دعای خیر و مستجاب اهل بیت علیهم السلام و نیازمندان را بدرقه همه کسانی که در این طرح های خداپسندانه شرکت میکنند نصیب بفرما.....آمین ان شالله زیارت امام رضاع # مرکز سردار دلها # کمک به کار فرهنگی # ثواب # نیازمندان جنوب #
Hamed Zamani Ft Abdolreza Helali - Emam Reza2.mp3
5.17M
یکی که دلش شکسته گوشه صحنت نشسته 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @emame_mehraban 🕊🕊🕊🕊
حامد زمانی امام رضا.mp3
6.01M
کبوترم هوایی شدم حامد زمانی و عبدالرضا هلالی ──┤ ♩♬♫♪♭ ├─── 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @emame_mehraban 🕊🕊🕊🕊
🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچ دعائی بالاتر از این نیست که خدا ما را از خودش دور نکند خداوندا دریاب بنده‌ای را که در میان شادی و خنده‌اش گفتک خدایا شکرت و در اوج غم‌ها گفت خدا بزرگ است خدایا آرامش بده به دل‌هائی که چشم امیدشون فقط خودتی و بس شبتـ🌙ـون سرشار از آرامش🌟 🌙✨🌱 @hedye110
┄┅─✵💝✵─┅┄ بنام و با توکل به اسم اعظمت میگشاییم دفتر امروزمان را ان شاالله در پایان روز مُهر تایید بندگی زینت دفترمان باشد 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷   @hedye110
روزی در برگه تقویم خواهند نگاشت تعطیل رسمی – روز ظهور حضرت ولی‌عصر«ع» . . .    🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
🍀 💜 🌺 آنام آهی کشید و در جوابش گفت:-خوب نیست پشت سر مرده حرف بزنیم اون الان دستش از دنیا کوتاهه! -کوتاهه که کوتاهه،شاید تو اتفاقایی که براش افتاده تو هم مقصر باشی،برای همین عذاب وجدان گرفتی اما من به این دختر جز محبت کاری نکردم اون وقت بچه ی حرومزاده یه بی شرف رو انداخته توی دامن پسرم،تقاص آدم بی عفت همینه! -من چرا حوریه خاتون؟شما همیشه تشویقش میکردین بین منو اورهان قرار بگیره،یادتون رفته میخواستین دارو به خورد پسرتون بدین؟در ضمن نشنوم دیگه لیلا رو با همچین پسوندی صدا کنین، اگه خیلیای دیگه زنده ان و دارن راست راست راه میرن دلیل بر پاک دامنیشون نیست،شاید یکی این وسط حیا میکنه حرفی به زبون نمیاره،به هر حال الان همه ناراحتن بهتره نمک روی زخم همدیگه نباشیم! با این حرف ،ننه حوری ترسیده اخمی کرد و نگاه آخرش رو به جسد سهیلا انداخت و آه کشان رفت سمت اتاقش! با رفتنش آنام دستی به سرم کشید و مهربون گفت:-یالا دختر بیا بریم پیش خواهرت روز سختی گذرونده حتما حال و روز خوبی نداره،بیا بریم امشب مثل قدیم ندیما دوباره همه کنار هم میخوابیم! *** -کیش کیش یالا برین توی لونه هاتون! -چیکارشون داری به هر حال که امروز یا فردا از تشنگی هلاک میشن بذار از آخرای عمرشون لذت ببرن! نگاهی به آیاز که این حرف رو زده بود انداختم:-هه هه اصلا هم شوخی خوبی نبود! -شوخی نکردم مگه اوضاع آبادی رو نمیبینی اهالی ده بالا آب چشمه رو بستن! ابرویی بالا انداختمو پرسیدم:-چرا بستن؟ -نمیدونم احتمالا کار رعیت باشه خان آدم فرستاده ده بالا پرس و جو کنن،اگه آب باز نشه باید بریم از چشمه پایین آب بیاریم! -کدوم چشمه؟نکنه منظورت همونجاییه که میخواستی غرقم کنی؟ -اووووف چندبار دیگه به خاطر اون باید معذرت خواهی کنم؟همه این عمارت منو بخشیدن الا تو،عجب کینه ی شتری داریا! -چیکار کنم،بلاهایی که سرم آوردی یکی دوتا نیست،هر طرف رو نگاه میکنم یکیشون یادم میاد،حالا تلاشتو بکن شاید بخشیدمت! خنده ی دندون نمایی کرد و دست برد توی جیب پیرهنش و آبنباتی بیرون آورد:-با این کارت راه می افته؟ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
🍀 💜 🌺 با دیدن آبنبات چشمام برق زد پشت چشمی نازک کردمو از دستش گرفتمش:-فکرامو میکنم! کلافه سری تکون داد و گفت:-از دست تو... -یدونه هم برای لیلا آوردم میرم بهش بدمش فعلا با اجازه آبجی کوچیکه! لبخندی مهربون بهش زدمو با رفتنش پوست آبنبات رو باز کردمو درسته گذاشتمش گوشه لپم و همین که خواستم دوباره مشغول کارم بشم صدای آنام توی گوشم زنگ خورد:-عصمت چرا هنوز رخت و لباسای خان رو نشستی؟میدونی که چقدر روی لباساش حساسه! عصمت در حالیکه ترسیده بود و داشت با انگشتای دستش بازی میکرد نزدیک شد و گفت: -خانوم جان تقصیر از من نیست،آب نداریم،یکی دو تا دبه مونده گذاشتیمش برای خورد و خوراکمون! -یعنی چی که آب نداریم خب قاسم رو میفرستادی چشمه! اینبار به جای عصمت ننه حوری جواب داد:-نفست از جای گرم بلند میشه دختر؟کدوم چشمه؟آب چشمه بالا رو بستن تا چشمه پایین هم که یکساعتی با گاری راه هست،روزی یک مرتبه بیشتر نمیشه رفت،که اونم مردم سر لجبازی برداشتن! آنام نا امید سری تکون داد و گفت:-خیلی خب پس بیاین حداقل سفره رو حاضر کنین تا ببینیم چی پیش میاد! پس آیاز راست میگفت،حالا باید چیکار میکردیم؟بدون آب که نمیشه زندگی کرد! -دختر کجا رو نگاه میکنی یالا مرغ و خروسا رو بنداز تو لونشون تا حیاط رو به گند نکشیدن شنفتی که چی گفتم،آب برای شستن نداریم! تند تند سری تکون دادمو با چوب توی دستم یکی یکی مرغ و خروسا رو کردم توی لونشون و در قفس رو بستم و دستی به پیشونی عرق کرده ام کشیدم،چند روزی از مردن سهیلا خاتون و حسین میگذشت و اونطور که از آرات و عمو و بقیه شنیده بودم اوضاع ده حسابی بهم ریخته بود،هیچ کس حاضر نمیشد برای آقام کار کنه به جز تعداد کمی از کارگرا که حاضر بودن حتی جونشونم براش بدن،بقیه یه جورایی اعتصاب کرده بودن عمو میگفت چون آقام حاضر به کشتن سهیلا خاتون نشده بهش انگ بی غیرتی زدن و مردم نمیخوان همچین آدمی خانشون باشه،حتما بستن آب چشمه هم کار خودشون بود! با دیدن آقام که همراه عمو عصبی داخل میشد سربه زیر سلامی کردمو به سمت مهمونخونه دویدم،عصمت و ننه حوری سفره ناهار رو پهن کرده بودن و آنام تنها نشسته بود و به نقطه ای نامعلوم خیره بود:-آنا آقاجون اینا اومدن! هنوز حرفم تموم نشده بود که آقامو عمو یا الله گویان داخل شدن و کلافه همون ورودی در نشستن، آقام عصبی با دست صورتش رو پوشند،حتما مثل روزای قبل مجبور شده با رعیت سر و کله بزنه!💚💚💚 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
مولودی.mp3
12.74M
|⇦•هر کی که نوکرت شد... ویژهٔ دهۀ کرامت و ولادت حضرت امام رضا علیه السلام اجرا شده در سال۱۴۰۲ به نفس سید مهدی میرداماد •✾• 🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🕊❣🌸بیا تا قدر یکدیگر را بدانیم 🍃🕊❣🌸که تا ناگه زیکدیگر نمانیم 🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
به دعوت امام رضا عليه السّلام تشریف بیارید کانالش⤵️⤵️⤵️ http://eitaa.com/joinchat/3378184385Cded59ab28c امام رضائی باشی نیای تو این کانال🤔🤔🤔 بعیده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به دعوت امام رضا عليه السّلام تشریف بیارید کانالش⤵️⤵️⤵️ http://eitaa.com/joinchat/3378184385Cded59ab28c امام رضائی باشی نیای تو این کانال🤔🤔🤔 بعیده
🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
دو چیز انسان را نابود میکند مشغول بودن به گذشته مشغول شدن به دیگران هر کس درگذشته بماند آینده را از دست میدهد و هر کس نگهبان رفتار دیگران باشد، آسایش و راحتی خود را از دست میدهد 🌸🍃 🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠