eitaa logo
عقل‌نوشته‌های انقلابی
2هزار دنبال‌کننده
617 عکس
209 ویدیو
55 فایل
#علی_محمدی جُستِجُوگَرِ عَقلانِیَتِ اِنقِلابِ اِسلامِی؛ از بنیان تا عینیت ارتباط با بنده: @alimohammadi89 آدرس اینستاگرام: https://www.instagram.com/ali.mohammadi89/
مشاهده در ایتا
دانلود
از «در میانه انفعال و تحجر» 2 از 2 ⬆️ 🔹اما این تحلیل که نباید سنت اندیشه‌ای خود را در برابر پرسش‌هایی قرار دهیم که دغدغه پاسخ به آنها را نداشته است، دارای ضعف مهمی از ناحیه دیگر است. آن ضعف، به تعین عقلانیت دوران انعزال و انزوای شیعه، در دوران «استقرار جامعه شیعه در مسند حکومت دینی» است. این تحلیل با اصالت دادن به وضعیت و تعین فعلی فلسفه، کلام و فقه، عملا گشایش ساحتی که با انقلاب اسلامی برای تشیع و دینداری فراهم آمده، نادیده می گیرد. بنده هم معتقدم که هر طرح جدیدی در افق انقلاب اسلامی باید در نسبت با عقلانیت مستقر تشیع در دوران گذشته باشد، تا دچار اعوجاج و گسست تاریخی نشویم، ولی این در نسبت بودن، به معنای پذیرفتن وضعیت فعلی آنها نیست. نتیجه اصالت دادن به اندیشه در مسیر تحولات تاریخی، چیزی جز «تحجر» نخواهد بود که در کنار «انفعال»، سالهاست عملاً انقلاب اسلامی را به زیر می کشند... 🔹 انقلاب اسلامی و حرکت تمدنی آن، گشایشی در مقابل حیات اجتماعی و تاریخی تشیع ایجاد کرده است که انصراف آن به صورت مسئله های عقلانیت مدرن، همانقدر غلط است، که تقلیل آن به صورت مسئله های عقلانیت مستقر تشیع در شرایط انعزال از منصب حکومت دینی. 🔹ما نه می توانیم از غرب بریده باشیم، به خاطر اینکه به آنها هستیم نه می توانیم از گذشته بریده باشیم، به خاطر این که هویت و خویشتن ماست. در عین حال نه می بایست از غرب منفعل شویم و نه می بایست در گذشته متوقف شویم. 🔹فلسفه و کلام و فقه، باید خود را در مصاف مسئله های انقلاب اسلامی محک بزنند و با آن مواجه شوند. این مواجهه هم فلسفه و کلام و فقه را زنده می کند و از رکود خارج می کند و هم انقلاب اسلامی را مستظهر به عقلانیتی ـ دینی ـ کاربردی خواهد کرد. 🔹این مسئله ها بیش از هرچیز در بیان رهبران انقلاب اسلامی و یا دقت در عمق استراتژیک و تمدنی انقلاب اسلامی و تمدن غرب و یا با رجوع دوباره به سنن و قواعد درگیری اولیای حق و باطل در طول تاریخ قابل اصطیاد است. این مسئله ها هستند که وقتی مبانی نظری و بنیانهای اندیشه با آن مواجهه می شوند، را چه در -حکومتی، و چه را رقم خواهند زند. ـ 1399/1/30 https://eitaa.com/joinchat/3967942701C3d57d3b16b https://www.instagram.com/ali.mohammadi89/
از «فلسفه تاریخ، تحولات جوامع و منطق تاریخ» 2 از 2 👆 4️⃣ یکی از مدعیات مهم ایشان این است که اگر کسی می‌خواهد از و گفتگو کند، باید را به رسمیت شناخته باشد. ⬇️ "ما حالا در اين دوره به اين ترتيب كه وارد شديم يعنى اول وارد بحث جامعه‌‌ شديم خيلى بهتر مى‌‌توانيم مسائل را حل كنيم. تا مسئله جامعه حل نشود بحث درباره فلسفه‌‌ تاريخ‌‌ است. اگر جامعه شخصيت و طبيعت داشته باشد و اراده داشته باشد و شعور داشته باشد و حيات داشته باشد و سرنوشت مشترك داشته باشد آن وقت است كه تاريخ اقوام مى‌‌تواند فلسفه داشته باشد و الّا اگر جامعه يك امر اعتبارى باشد هيچ شخصيت و طبيعتى ندارد و هيچ قانون و سنتى ندارد و هيچ حياتى ندارد، هرچه هست مجموع افراد هستند، آن وقت فقط فرد مى‌‌تواند مايه عبرت فرد باشد. قوم، ديگر از خودش حكمى ندارد، هرچه هست است." (همان (فلسفه تاريخ(1 - 4))، ج‌‌15، ص: 785) 5️⃣ مرحوم شهید مطهری در اواخر عمر و در ذیل مباحث خود، در کنار بحثی را طرح می‌کنند تحت عنوان و خود را چنین بر می‌شمارند. ایشان اهم این را در ذیل بررسی سیره معصومین علیهم السلام دنبال می‌کردند. مع الاسف با شهادت ایشان این پروژه بسیار مهم ایشان ماند، هرچند برخی از آن در سیره‌شناسی و یادداشت‌های ایشان قابل اصطیاد است. ⬇ "1ـ فلاسفه، حكمت را به نظرى و عملى تقسيم كرده‌‌اند ولى منطق را چنين تقسيم نكرده‌‌اند. ولى به عقيده ما همچنان كه دو نوع فلسفه داريم، داريم . 2ـ همچنان كه در منطق نظرى همه مردم اهل منطق نيستند، مادون منطق قرار دارند، هيچ معيار و ميزانى بر انديشه‌‌شان حكمفرما نيست، در منطق عملى نيز بعضى از مردم اساساً اهل منطق و معيار نيستند، سبك و روش و اسلوب ندارند. اين است كه ما مى‌‌گوييم همه مردم سير دارند ولى همه سيره ندارند، زيرا سيره منطق است و متد و اسلوب. و اين است كه باز ما مدعى هستيم كه سيره ابن اسحاق و ابن هشام و سيره حلبيه همه سير رسول اكرم است نه سيره آن حضرت، تاريخ زندگى آن حضرت است نه منطق زندگى آن حضرت . 3ـ همان طورى كه در انديشه‌‌هاى نظرى، غير از است، در زندگى عملى نيز يك فرد يا يك جامعه غير از آنهاست. عليهذا فلسفه تاريخ زندگى پيغمبر يك مطلب است و منطق زندگى رسول اكرم چيز ديگر است. عليهذا ما مى‌‌خواهيم باشيم به نام ، در مقابل . (يادداشتهاى استاد مطهرى، ج‌‌9، ص: 26) ❇️تاریخ نگارش:1399/2/15 https://eitaa.com/joinchat/3967942701C3d57d3b16b https://www.instagram.com/ali.mohammadi89/
از 💢اضلاع مأموریت تمدنی حوزه‌های علمیه💢 صحفه 2 از 2 ➖ ضلع سوم در ضلع سوم، حوزه‌های علمیه لازم است که سه شاخصه ، و را از حاکمیت و نهادهای تصمیم‌گیر مطالبه نماید. این مطالبه‌گری نیز ضرورتاً می‌بایست از پایگاه دو ضلع قبلی به صورت صورت گیرد. ▪️از پایگاه ضلع دوم یعنی نهاد علم، حوزه علمیه باید خود را بر تئوری‌های حاکم بر تصمیم‌گیری مسئولین در عرصه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، امنیتی، انتظامی، اجتماعی و ... اعمال کنند و دائم ، و تئوری‌های پشتیبان دستگاه‌های حاکمیتی را احراز نماید و در صورت سیطره تئوری‌های غلط مادی بر دستگاه محاسبه مدیران، به صورت علمی نسبت به آن نقادی و افشاگری کند. ▪️از پایگاه ضلع اول یعنی عموم مردم، حوزه علمیه می‌بایست فناوری اجتماعی مطالبه‌گری از حاکمیت و دستگاه های ، و را طراحی و نهادینه کند. نهادینه‌سازی فناوری اجتماعیِ مطالبه گری همانطور که گفته شد هم موجب احیاء ذائقه ارزشی و معنوی و روحیه عدالت‌طلبی عموم مردم می‌شود و هم فضای فرهنگی و مطالبه‌گری عموم مردم به مانند اتمسفری، نوع شعارها، سیاستگذاری‌ها و اقدامات مسئولین نهادهای حاکمیتی و در یک کلمه را جهت و سمت و سو می‌‌دهد. 🔹 باید توجه داشت که عدم طراحی و نهادینه کردن فناوری‌هایی اسلامی و انقلابی در عرصه‌ی مبارزه با و و دستگاه‌های حاکمیتی، موجب شده که انگیزه و انرژی بسیار فراوان جامعه انقلابی در عدالت‌طلبی و پرسش‌گری، تا حد زیادی سرخورده شود که این مسئله هم به ضرر عموم مردم تمام شده است و هم نهادهای حاکمیتی و تصمیم گیری؛ گو این‌که عدم طراحی این ، در انتقال نیازمندی اصیل و دارای اولویت عموم مردم به نهاد علم و پژوهش کشور، موجب گردیده که صورت مسئله‌های فکری و پژوهشی نهاد علم، به نیازهای فعال و اصیل جامعه نوپای انقلابی گره نخورد و تبعاً، در مقابل نیز، نهادهای علمی کشور در نگاه مردم، نهادهایی بی‌خاصیت و بی‌مصرف قلمداد گردند. ❇️تاریخ نگارش:1399/2/23 https://eitaa.com/alimohammadi1389 https://www.instagram.com/ali.mohammadi89/
از ملاحظاتی بر نقد ص ۲ از ۲👆 3ـ در خصوص امروز نیز به نظر حقیر از اشتباهاتی که ما مرتکب شده ایم این است که توانسته اند بسیاری از خباثتهای خود و در حقیقت پی جوییِ منافع سیاسی و اقتصادی خود را به اسم ملتهای مسیحی و یهودی و .... جلوه دهند و ما نیز ناخواسته با نشانه رفتن اصل نظامات اجتماعی آنها، برای آنها منافع مشترک فراهم کرده و خود را در مقابل همه امتها قرار داده ایم. یادم هست در قضیه کاریکاتورهای موهن ده پانزده سال پیش که در دانمارک چاپ شده بود و ما نیز به نشانه اعتراض پرچم دانمارک را به آتش می کشیدیم، حضرت آقا تذکر دادند که نقش پرچم دانمارک، صلیب است و آتش کشیدن آن تداعی کننده جنگهای صلیبی. ایشان بارها تذکر داده اند که دشمن می خواهد جنگ را به بدنه عمومی بکشاند و جنگهای صلیبی را که جنگ ملتها با یکدیگر بود، تدارک کند. حال در قبال این حربه، نشانه رفتن همه انگشتهای اتهام به شخصیتهای حقوقی و تهدید منافع عمومی که هدم آنها به منزله هدم کل نظام اجتماعی جامعه‌ی مقابل است، به نظرتان صحیح است؟ آیا این به معنای پرهزینه کردن درگیری نیست؟ آیا این به معنای آب به آسیاب دشمن ریختن و منسجم تر ساختن آنها نمی شود؟ بله در آیات قران هرگاه حمله طرف مقابل جمعی صورت می گیرد، ما نیز باید با تمامی آنها به مقابله و مقاتله برخیزیم؛ «وَ قاتِلُوا الْمُشْرِكينَ كَافَّةً كَما يُقاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقينَ» (توبه/36) ولی از طرفی وَ إِنْ نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا في‏ دينِكُمْ فَقاتِلُوا إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ (توبه/12) هم داریم، نسبت بین این دو حکم به نظرم محل نظر است و عرض بنده این است که راهی جز ساماندهی این احکام در ذیل سنن تاریخی و اجتماعی نداریم و یا لااقل یکی از مهمترین طرق این طریق است. 4ـ در خصوص این که آیا شخصیت حقوقی و یا شخصیت غیرحقوقی باید نشانه رود؟ باید عرض کنم ظاهرا بهترین حالت نشانه رفتن منافع شخصی در زمان تصدی گری شخصیت حقوقی است. این حالت در مقابل این است که بگوییم منافع حقوقی ریاست جمهوری و یا بگوییم منافع شخصی در دوران عزل و بازنشستگی. ملاک این تعیین نیز اثر بیشتری است که این حالت در تضاد پیدا کردن منافع سردمداران کفر در ضربه زدن به اسلام پیدا خواهند کرد. 5ـ البته این مسئله در خصوص طرح گردیده است و منافاتی با این که کل نظام کفر و استکبار باید از بین برود که راه آن، در سیاست خارجه، جهاد کبیر و کفر به طاغوت و در سیاست داخله مردم سالاری دینی و بسط عدالت اجتماعی و قوی تر شدن درون است، ندارد..... ببخشید از اینکه به درازا کشید.