eitaa logo
عقل‌نوشته‌های انقلابی
2هزار دنبال‌کننده
652 عکس
219 ویدیو
57 فایل
#علی_محمدی جُستِجُوگَرِ عَقلانِیَتِ اِنقِلابِ اِسلامِی؛ از بنیان تا عینیت ارتباط با بنده: @alimohammadi89 آدرس اینستاگرام: https://www.instagram.com/ali.mohammadi89/
مشاهده در ایتا
دانلود
💢عدالت اجتماعی، شرط و قانون تکامل توحیدی انسان💢 🔹شهید مطهری در کتاب وحی و نبوت، درباره رابطه با می‌فرماید:⬇️ 1️⃣ نمی‌توان ثنویت و دوگانگی را در اهداف انبیاء پذیرفت که این «شرک لایغفر» است. 2️⃣ این دو مورد یعنی شناخت خداوند و تقرب به او (توحید نظری و توحید عملی فردی) و همچنین برقراری عدل و قسط در جامعه (سعادت دنیوی)، به تصریح در قرآن كريم به عنوان اهداف انبیاء شمرده شده است. 3️⃣ هدف اصلى، شناختن خدا و نزديك شدن و رسيدن به اوست و توحيد اجتماعى، مقدّمه و وسيله وصول به اين هدف عالى است. وجه مقدمیت هم این است که انسان مدنی بالطبع است و بخشی از نیازها و استعدادهای آن، و با تأمین و متبلور می‌شود. 4️⃣ ارزش‌هاى اجتماعى و اخلاقى با اينكه مقدّمه و وسيله وصول به ارزش اصيل و يگانه انسان يعنى خداشناسى و خداپرستى هستند، فاقد ارزش ذاتى نيستند، چرا که رابطه این مقدمه و ذی المقدمه چنين نيست كه اگر انسان به معرفت كامل حق و پرستش حق رسيد، وجود و عدم راستى، درستى، عدل، كرم، احسان، خير خواهى، جود، عفو على‌السویه باشد، زيرا اخلاق عالى انسان نوعى خدا گونه بودن است (تخلّقوا باخلاق اللّه) و در حقيقت، درجه و مرتبه ‏اى از خداشناسى و خداپرستى است و لو به صورت ناآگاهانه. (ر.ک مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (وحى و نبوت)، ج‏2، ص: 169 تا 175) 🔹 هرچند شهید مطهری در جاهای متعددی از جمله در کتاب به تعریف «عدل» پرداخته است، ولی بهترین تعریف ایشان از را که مبتنی بر و است، می‌بایست در کتاب فلسفه تاریخ در ضمن بررسی سوسیالیسم جستجو کرد. ایشان در ذیل عنوان می‌گوید: 1️⃣ جامعه داراى يك شخصيت و يك عينيت است و جامعه در تمام جنبه‌هاى خودش يك حقيقت متحول و متكامل است. 2️⃣ جامعه يك حالت تعادل دارد مثل هر موجود زنده‏اى كه يك تركيب است. هر تركيبى اگر بخواهد باقى بماند يك حالت تعادل دارد و حالت‌هاى افراط و تفريط (انحراف) دارد كه تا يك حد معينى انحراف را از اين طرف و تا يك حد معينى انحراف را از آن طرف مى‌‏پذيرد و اگر از آن حد معين‏ها بيرون رفت مساوى است با مرگ آن تركيب. 4️⃣ يك اصطلاحى حكماى قديم ما دارند كه كلمه از اين اصطلاح پيدا شده. مى‌گويند اگر عناصر با يكديگر تركيب شوند و امتزاج پيدا كنند و روى يكديگر اثر بگذارند، يك پيدا مى‌شود كه «مزاج» ناميده مى‌شود. بعد مى‌گويند اين مزاج يك عرض عريض دارد، يعنى در ميان دو حد نوسان دارد. اگر مزاج از يك حد معين پايين‌تر بود موجود مرکب مى‏‌ميرد و اگر از حد معين ديگرى بالاتر بود باز هم موجود مرکب مى‌ميرد. 4️⃣ جامعه يك تركيبى است از افراد. اين ترکیب، يك دارد كه البته خود آن حالت تعادلش باز يك نوسانى دارد. براى اينكه جامعه باقى بماند بايد آن تعادل در جامعه به وجود بيايد. اگر تعادل جامعه چه در جهت افراط و چه در جهت تفريط بهم بخورد اين جامعه مى‌شود؛ مسئله عدالت در جامعه همين است. 5️⃣ كه می‌گوييم و مى‌گويند؛ يعنى جامعه تركيبى است از افراد، بايد در اين تركيبْ تعادلى برقرار بشود. البته اين تعادل جنبه‌هاى روحى و جنبه‏‌اى مادى دارد. مثلًا استثمار فرد فرد ديگر را، جامعه را از تعادل می‌اندازد. اين استثمارها اگر زياد بشود اصلًا جامعه را به نابودى مى‌کشاند. اينكه مى‌گويند كه ، جامعه را به فنا می‌کشاند: «الْمُلْكُ يَبْقى‏ مَعَ الْكُفْرِ وَ ». چرا لا يَبْقى مَعَ الظُّلْمِ؟ براى اينكه ظلم، تركيب جامعه را از اعتدال‏ خارج كردن است و اين خارج كردن از اعتدال اگر به يك حد معينى برسد منجر به انفجار جامعه می‌شود. 6️⃣ بر این اساس، عدالت اجتماعی، همان است که برخلاف سوسیالیسم که آن را منوط به مرحله‌ای از مراحل تکامل جامعه می‌داند، اصلی است که از بدو تشکیل جامعه تا نهایت تکامل جامعه، با آن است و اساساٌ می‌توان ادعا کرد که وحدت و عدالت، و قانون_تکامل_جامعه است؛ نه مرحله مشخصى از تاريخ جامعه. (ر.ک همان، ص742 تا 748) 🔹🔹🔹جمع بندی اینکه: ⬇️ عدالت اجتماعی، شرط و قانون وحدت یافتن و تشکیل جامعه است که با توجه به مدنی بالطبع بودن و لزوم در جامعه بودن انسان، در صورت عدم وجود آن، اساساً جامعه‌ای تشکیل نخواهد شد که انسان بتواند به ارزش‌های اخلاقی و کمالات معنوی نائل بیاید. و این است عدالت اجتماعی نسبت به توحید فردی. ❇️تاریخ نگارش:1399/2/13 https://eitaa.com/joinchat/3967942701C3d57d3b16b
از 💢اضلاع مأموریت تمدنی حوزه‌های علمیه💢 صحفه 2 از 2 ➖ ضلع سوم در ضلع سوم، حوزه‌های علمیه لازم است که سه شاخصه ، و را از حاکمیت و نهادهای تصمیم‌گیر مطالبه نماید. این مطالبه‌گری نیز ضرورتاً می‌بایست از پایگاه دو ضلع قبلی به صورت صورت گیرد. ▪️از پایگاه ضلع دوم یعنی نهاد علم، حوزه علمیه باید خود را بر تئوری‌های حاکم بر تصمیم‌گیری مسئولین در عرصه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، امنیتی، انتظامی، اجتماعی و ... اعمال کنند و دائم ، و تئوری‌های پشتیبان دستگاه‌های حاکمیتی را احراز نماید و در صورت سیطره تئوری‌های غلط مادی بر دستگاه محاسبه مدیران، به صورت علمی نسبت به آن نقادی و افشاگری کند. ▪️از پایگاه ضلع اول یعنی عموم مردم، حوزه علمیه می‌بایست فناوری اجتماعی مطالبه‌گری از حاکمیت و دستگاه های ، و را طراحی و نهادینه کند. نهادینه‌سازی فناوری اجتماعیِ مطالبه گری همانطور که گفته شد هم موجب احیاء ذائقه ارزشی و معنوی و روحیه عدالت‌طلبی عموم مردم می‌شود و هم فضای فرهنگی و مطالبه‌گری عموم مردم به مانند اتمسفری، نوع شعارها، سیاستگذاری‌ها و اقدامات مسئولین نهادهای حاکمیتی و در یک کلمه را جهت و سمت و سو می‌‌دهد. 🔹 باید توجه داشت که عدم طراحی و نهادینه کردن فناوری‌هایی اسلامی و انقلابی در عرصه‌ی مبارزه با و و دستگاه‌های حاکمیتی، موجب شده که انگیزه و انرژی بسیار فراوان جامعه انقلابی در عدالت‌طلبی و پرسش‌گری، تا حد زیادی سرخورده شود که این مسئله هم به ضرر عموم مردم تمام شده است و هم نهادهای حاکمیتی و تصمیم گیری؛ گو این‌که عدم طراحی این ، در انتقال نیازمندی اصیل و دارای اولویت عموم مردم به نهاد علم و پژوهش کشور، موجب گردیده که صورت مسئله‌های فکری و پژوهشی نهاد علم، به نیازهای فعال و اصیل جامعه نوپای انقلابی گره نخورد و تبعاً، در مقابل نیز، نهادهای علمی کشور در نگاه مردم، نهادهایی بی‌خاصیت و بی‌مصرف قلمداد گردند. ❇️تاریخ نگارش:1399/2/23 https://eitaa.com/alimohammadi1389 https://www.instagram.com/ali.mohammadi89/
💢 در دوگانه‌سازی ولایتی‌ها ـ عدالتی‌ها💢 🔹از عجایب این چندوقته جبهه فکری انقلاب اسلامی، دمیدن در دوگانه ولایت و عدالت است. این دوگانه سازی که در آستانه شهادت مولی الموحدین علی بن ابیطالب علیه السلام دوباره در آن دمیده شد، در خوش‌بینانه‌ترین حالت، بدترین نوع بدسلیقگی است. 🔹دست کشیدن از شعار عدالت، توسط جریان جریان حزب اللهی و انقلابی به همان قدر خطرناک است که برافراشتن شعار عدالت، بدون ولایت. بنده نیز مانند بسیاری از دوستان، معتقدم که برخی جریان‌های مدعی عدالت‌طلبی، دارای ضعف بنیان فکری و برخی معدود دیگر نیز دارای انحراف فکری‌اند، ولی این مسئله به هیچ‌وجه توجیه کننده‌ی دمیدن در دوگانه ولایت و عدالت و تشدید صف‌بندی ولایتی‌ها و عدالتی‌ها نیست. ◀️ این دو معنا از یکدیگر در اندیشه ناب دینی . 🔹مرحوم استادِ شهید ، پذیرش هم‌عرض بودن این دو شعار را برای حرکت انبیاء، برمی‌شمارد. ایشان را شرط بروز استعدادهای معنوی و ارزش‌های اخلاقی انسان می‌داند و معتقد است که اجتماعی، مساوق تکوّن جامعه است و جامعه با برخورداری از حداقل عدالت اجتماعی موجودیت می‌یابد و ارتقاء عدالت اجتماعی در آن، به معنای جامعه‌تر شدنِ آن جامعه است که بستر بروز استعدادهای معنوی و ارزش‌های اخلاقی بیشتری را فراهم می کند. (ر.ک مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (فلسفه تاريخ(1 - 4))، ج‏15،، ص742 تا 748) 🔹مرحوم استاد ، عدالت را تناسبات ولایت می دانست و معتقد بود که ، مهمترین وصف ساختارها و نظامات اجتماعی الهی است، همانطور که و محرومیت و به استضعاف کشیدن، وصف لاینفک ساختارهای اجتماعی استکباری و از شئون اجتناب‌ناپذیر ولایت اولیای باطل در جامعه است. ایشان عدالت را در سه سطح توسعه، کلان و خرد مورد بررسی قرار می‌داد:👇 ➖ عدالت در سطح توسعه؛ به معنای تکامل نیازمندی‌های اجتماعی، ➖عدالت در سطح کلان؛ به معنای توازن توانمندی‌های اجتماعی ➖و عدالت در سطح خرد، به معنای حداکثر بهره‌وری نظامات اجتماعی است. در ادامه ایشان ➖ حاصل عدالت در سطح توسعه را و کاهش آسیب‌پذیری آن در برابر خطرات جریان کفار و مشرکین، ➖ حاصل عدالت در سطح کلان را و ➖ و حاصل عدالت در سطح خرد را و می‌دانست. (ر.ک دوره پژوهشی استراتژی امنیت ملی، 1376، جلسه7) 🔹این جدایی‌ناپذیری میان عدالت و مفاهیم بنیادینی مانند توحید و ولایت، تقریرهای دیگری نیز در لسان بزرگانی از فارابی و خواجه نصیرالدین گرفته تا شیخ فضل الله و میرزای نائینی و مرحوم علامه طباطبایی و حضرت امام ره و حضرت آقا دامت برکاته دارد که به هیچ وجه با تشدید دوگانه و سازگار نیست. 🔹علاوه براین، سیره عملی مقام معظم رهبری را هم اگر در مواجهه با شعار اصولگرایی توسط یک جریان و شعار اصلاح طلبی توسط جریان دیگر و جعل اصطلاح «اصولگراییِ اصطلاح‌طلبانه» رصد کنیم، گواه بر غلط بودن پذیرش این دوگانه سازی‌هاست. 🔹همچنین نمونه بارز بیان حضرت آقا در مواجهه با این دوگانه‌سازی‌ها، فرمایشات ایشان در تاریخ ۱۳۹۰/۱۱/۱۴ به جریان در خصوص مواجهه با اصطلاحات دوگانه ای است که در برابر این جریان منطقه‌ای قرار می‌گیرد: 👇 "کلمات را و تعریف کنید. «دموکرات بودن» اگر به معنای مردمی بودن و انتخابات آزاد در چارچوب اصول انقلابهاست، همه دموکرات باشید؛ و اگر به معنای افتادن به دام لیبرال دموکراسی درجه‌ی دوم و تقلیدی باشد، هیچ یک دموکرات نباشید. «سلفی‌گری» اگر به معنای اصولگرائی در کتاب و سنت و وفاداری به ارزش‌های اصیل و مبارزه با خرافات و انحرافات و احیاء شریعت و نفی غربزدگی باشد، همگی سلفی باشید؛ و اگر به معنای تعصب و تحجر و خشونت میان ادیان یا مذاهب اسلامی ترجمه شود، با نوگرائی و سماحت و عقلانیت - که ارکان تفکر و تمدن اسلامی‌اند - سازگار نخواهد بود و خود باعث ترویج سکولاریزم و بی‌دینی خواهد شد. ❇️تاریخ نگارش:1399/2/29 https://eitaa.com/joinchat/3967942701C3d57d3b16b https://www.instagram.com/ali.mohammadi89/