eitaa logo
المرسلات
10.3هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
549 ویدیو
40 فایل
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد 📌تبیین دیدگاه های امام، رهبری، علامه طباطبایی، شهید مطهری 🔰آثار و دروس استاد علی فرحانی 📌آموزش دروس حوزوی 📞 ارتباط با ادمین: @admin_morsalat
مشاهده در ایتا
دانلود
♨️ چرا انسان؟ 🔰حجت الاسلام سجاد انتظار ✨ استاد شهید مرتضی مطهری در مجموعه «مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی» در صدد ارائه عقائد اسلامی به صورت منسجم هستند؛ اما آن چه در این مجموعه آثار جلوه خاصی دارد تاکید ایشان بر مساله است. ✨ ما از دوران کودکی عقائد دینی خود بر مبنای و دین یاد گرفته ایم و در ارتکاز ما اصول دین و مذهب عبارتند از: توحید، معاد، نبوت، امامت، عدل؛ این در حالی است که استاد مطهری در این اثر خود، همه عناوین فوق را با پدیده ای به نام انسان گره زده است. پس این سوال به صورت کاملا طبیعی به ذهن انسان خطور می کند که چرا انسان؟! ✨برای پاسخ به این سوال باید به دنبال این سبک بحث از عقائد دینی رفت و مزیت آن را بر شیوه سنتی بر شمرد؛ ما در این جا به چهار عنوان از این مزایا به ترتیب اهمیت اشاره می کنیم اما پیش از آن متذکر می شویم که ماجرا و آن، ریشه در نگاه دیگری دارد که در جای خود باید تشریح شود؛ ✅ پس در این فرصت تنها به بیان چند نمونه از مزایای این رویکرد می پردازیم. 1️⃣ حل ریشه ای اختلاف درون دینی: اختلاف بین تشیع و تسنن در زمینه امامت و خلافت، کهن ترین اختلاف موجود میان مسلمانان است و دانشمندان این دو مذهب در دوره های مختلف تاریخی در این زمینه با یکدیگر گفت و گو استدلال کرده اند؛ ضمن اقرار به ارجمندی زحمات این دانشمندان باید گفت که دو مشخصه اصلی در مباحثات آن ها بوده است که می توان آن دو را دو نقطه ضعف بر شمرد؛ نخست آن که اختلاف نظر را ولایت امام علی(علیه السلام) فرض گرفته و سپس در صدد اثبات آن بر آمده اند و دیگر آن که شیوه استدلال آن ها در غالب موارد نقلی و حول ریزمسائل و روبناها بوده است. یکی از آثار و فوائد بحث از حقیقت انسان، شئون و کمالات او این است که نشان می دهد محل بحث میان این دو مذهب در اصل نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) به عنوان است و خلافت امام علی(علیه السلام) پرده ی دیگری از شناخت حقیقت رسول ختمی(صلی الله علیه و آله) است. اساسا اشکال عمده و زیربنایی مباحث اهل سنت، ضعف آن ها در شناخت جایگاه انسان کامل است و تفسیر بسیاری از ادله ی نقلی و غرر روایات شیعی منوط به داشتن چنین نگاه عمیق است. 2️⃣مواجهه با جهان غرب: امروزه تردیدی وجود ندارد که جهان نسبت به جهان شرق و به خصوص مسلمین وجهه ای دارد و این در حالی است که در روزگار نه چندان دور، دوران طلایی تمدن مسلمین مقارن با عصر تاریک زندگی انسان غربی بود. این خاصیت است که انسان را قدرتمند می سازد و او را بر سایر ملل سیطره می بخشد و اگر انسان دانشمند عاری از باشد معادلاتی نظیر آن چه امروز بر بشریت حاکم است را به وجود خواهد آورد. آن چه روشن است این است که تسلط غرب بر شرق نه تنها حاصل مجهز بودن آن بر نیست بلکه آن چه راه را برای حرکت در مسیر تکنولوژی به شیوه غیر انسانی برای آن ها باز کرده است تجدید نظر آن ها در نوع به و بوده است و همین مساله منجر به تولد و رشد غیر دینی در جهان غرب شده است. اکنون آن چه به عنوان دست برتر غرب در مواجهه با ما قرار دارد گستره وسیع مسائل مربوط به انسان در قالب علوم انسانی است که حکومت بی رقیب آن ها بر مناسبات مدنی مسلمین، ما را به نوعی دچار فلج و زمین گیری کرده است. علوم انسانی غربی در سه کلان "مبادی تصدیقی و تصوری مسائل مربوط به انسان"، "متد و روش بررسی مسائل علوم انسانی" و "غایت و هدف حاکم بر حقیقت انسان و افعال او" دچار نقص و کجروی هستند و تنها راه برای مقابله و اتخاذ موضع در این زمینه انسان شناسی اسلامی است. 3️⃣تبیین رابطه انسان با خود: انسان در درون خود با و ابهاماتی مواجه است که باید برای آن ها راه حلی بیابد. این پرسش حاصل زندگی اجتماعی او و تعامل او با سایرین نیست بلکه اگر محیطی ایزوله برای زندگانی او در نظر گرفته شود باز این گونه سوالات از درون او برخواهد ساخت و او را دچار خواهد کرد. مسائلی از قبیل اینکه من به وجود آمده ام؟! کسی مرا به وجود آورده است؟! پایان دشواری ها یا خوشی های زندگی خواهد بود؟! نوع انسان محکوم به فنا است ؟! و... تنها که انسان ها در مواجهه با این پرسش ها دارند مقدار آن ها از این پرسش ها است. برخی در طول مدت ها اندکی به این مسائل می اندیشند و برخی شبانه روز خود را با اندیشه پیرامون این پرسش ها می گذرانند و در این میان هستند کسانی که به پاسخ دست نمی یابند و در نهایت به زندگی خود خاتمه می دهند حال یا به صورت فیزیکی و یا به صورت عاطفی-فکری! تامل پیرامون انسان و حقیقت او تنها راه برای پاسخ به این پرسش ها است و در حقیقت می توان چنین گفت که هدف تمام پیامبران و اولیاء الهی توجه دادن انسان به پاسخ این پرسش ها است. 4️⃣ وصول به حقیقت معرفت: یکی از اساسی که بر قوانین و احکام اسلامی حاکم است قشر بودن آن ها برای حقیقت است. روح عبادات و دستورات شرعی بر اساس ادبیات حاکم بر آن ها و ادله فراوان و خارج از شمارشی که بر این احکام احاطه دارند این مطلب را می رسانند که هدف دین اسلام از عمل به دستورات شرعی، صرف عمل جوارحی یا جوانحی نیست بلکه همه این امور مقدمه ای برای وصول به کمالی از جنس معرفت است. این حقیقت که در لسان ادله دینی در قالب "من عرف نفسه عرف ربه" بیان شده است تنها از مسیر حاصل می شود. البته که این مطلب از مقامی عالی برخوردار است که تشریح آن تنها از عهده حکما و اولیاء بر می آید و قلم فرسایی در این عرصه بر جماعت خُرد جایز نیست اما به این مقدار می توان نوشت که رهگذر وصول به حقایق، همان علم حصولی و خرق حجاب آن است. ✅موارد فوق اجمالی بود از آن چه در ذهن من میگذرد برای تبیین حکمت عملکرد استاد شهید مطهری که از کلمات اساتید خود استفاده کرده ام؛ طبیعی است که موارد فوق، انحصاری نیستند و می توان موارد دیگری را نیز افزود. 🔰بسیار مشتاقم در این رابطه نظرات شما خوبان را بدانم؛ آماده دریافت آراء شما هستم؛👈@entezarsajjad👉 📚منبع: کانال طائف| سجاد انتظار ( @taef110 ) @taef110 @fater290
المرسلات
♨️ از خاک تا خدا 👈مروری بر برخی از نظریات علامه طباطبایی در موضوع "نفس" @fater290 👇👇👇👇
💠اثبات عالم عقل و عالم مثال از نگاه فلسفه، وحی و مکاشفه 🔰شهید آیت الله مطهری 🔺 یکی از مباحث مهم فلسفی، اثبات عالم عقل و عالم مثال است. شهید مطهری ره در این عبارت که مربوط به حاشیه مقاله۱۴ اصول فلسفه می باشد، توضیحی را در مورد براهین و طرق اثبات این عوالم بیان می کنند و می فرمایند که در این مسئله میدان برای فلسفه چندان باز نیست و باید به وحی و مکاشفه پناه برد. 🔰🔰🔰🔰🔰 🔸آنچه براي ما بالحس و العيان ثابت است است. حکما در اصطلاحات خود آنگاه که اين عالم را در مقابل ساير عوالم هستي نام مي‌‌‌‌‌برند کلمه «ناسوت» را به کار مي‌‌‌‌‌برند. 🔸عالم ديگر که به حکم دليل و برهان بر ما ثابت است است؛ يعني ذات مقدس واجب الوجود که مستجمع جميع صفات کماليه است. البته در آن مرتبه از وجود آنچه هست يک وجود اطلاقي است و بس. ذات پروردگار به تنهايي خود عالمي است و عظيم‌‌‌‌‌ترين عوالم است، زيرا ذات حق محيط است بر همه عوالم مادون و ذره‌‌‌‌‌اي از وجود از احاطه قيومي او خارج نمي‌‌‌‌‌باشد و به قول بو علي در الهيات‌‌‌‌‌ شفا: «العالم الربوبي عظيم جدّا». اين عالم اصطلاحا عالم «لاهوت» ناميده مي‌‌‌‌‌شود. 🔸آنچه براي ما قطعي و ثابت است همين دو عالم است، ولي در اينجا از نظر فلسفه دو پرسش باقي است: 1⃣آيا ميان عالم الوهيت و عالم طبيعت عوالم ديگري وجود دارد يا وجود ندارد؟ يعني آيا آن عالمي که بلاواسطه بر عالم طبيعت احاطه دارد و مباشرتا موجد و مدبّر و محيط بر اين عالم است عالم الوهيت است؟ و يا عالم و يا عوالمي متوسط ميان اين دو عالم هست؟ و البته چنين عالم يا عوالمي- به فرض وجود- محاط عالم بالاتر از خود، يعني عالم الوهيت، خواهد بود همچنانکه محيط عالم پايين‌‌‌‌‌تر از خود، يعني عالم طبيعت، خواهد بود. 2⃣آيا عالمي پايين‌‌‌‌‌تر از عالم طبيعت وجود دارد يا وجود ندارد؟ يعني آيا مرتبه‌‌‌‌‌اي از موجودات وجود دارد که عالم طبيعت محيط و موجد و مدبّر آن عالم باشد يا وجود ندارد؟ 🔸بديهي است که فرض عالمي بالاتر از عالم الوهيت معني ندارد زيرا عالم الوهيت عالم اطلاق و لاحدّي و وجوب ذاتي است، براي ذات واجب الوجود مثل متصور نيست تا چه رسد به مافوق و محيط. پس پرسشها يکي درباره اين است که آيا عوالمي متوسط ميان عالم الوهيت و عالم طبيعت وجود دارد يا ندارد؟ ديگر درباره اينکه آيا عالمي پايين‌‌‌‌‌تر از طبيعت وجود دارد يا ندارد؟ 🔸جوابي که فلاسفه به پرسش دوم مي‌‌‌‌‌دهند ساده و قاطع است، مي‌‌‌‌‌گويند عالمي پايين‌‌‌‌‌تر از طبيعت نمي‌‌‌‌‌تواند وجود داشته باشد، زيرا اولًا وجود عالمي پايين‌‌‌‌‌تر از طبيعت مستلزم اين است که ماده طبيعي قادر بر ايجاد يک شئ از کتم عدم باشد، و به دلائلي ثابت مي‌‌‌‌‌کنند که تأثير جسم و طبيعت از نوع تحريک است نه از نوع ايجاد؛ و ثانيا عالم طبيعت عالم قوّه و فعل و مادّه و صورت و حرکت و زمان و مکان است، موجودي ضعيف‌‌‌‌‌الوجودتر از قوه و ماده و زمان و مکان که وجود و عدم در آن به هم آميخته است قابل تصور نيست. 🔸اما جواب به پرسش اول قدري دشوار است. حکما جوابهايي به پرسش اول ‌‌‌‌‌داده‌‌‌‌‌اند. در اکثر اين جوابها از ذات واجب الوجود و بساطت او و اينکه چه نوع موجودي مي‌‌‌‌‌تواند صادر بلاواسطه باشد استدلال کرده‌‌‌‌‌اند؛ مدعي شده‌‌‌‌‌اند که صادر اول بايد کامل‌‌‌‌‌ترين و بسيط ترين ممکنات باشد و چنين موجودي جز اينکه مجرد از ماده و زمان و مکان باشد نمي‌‌‌‌‌تواند باشد، چنين موجودي طبعا داراي ماهيت هست، زيرا ماهيت داشتن لازمه معلوليت است. اينچنين موجودي را به حسب اصطلاح «عقل» مي‌‌‌‌‌نامند. در بعضي استدلالهاي ديگر از قاعده‌‌‌‌‌اي به نام قاعده «امکان اشرف» استفاده شده است که مجال سخن در آن بسيار است. 🔸در بعضي استدلالهاي ديگر وجود به عنوان نمونه از کل عالم وجود مورد استفاده قرار گرفته است. در اين مقاله همين راه که ساده‌‌‌‌‌ترين راههاست طي شده است. عالم عقل يا عقول به حسب اصطلاح «جبروت» ناميده مي‌‌‌‌‌شود. 🔸اگر استدلال حکما را بر وجود عقل بپذيريم تازه با سؤال ديگري روبرو مي‌‌‌‌‌شويم و آن اينکه آيا موجود مجردي که به نام «عقل» ناميده مي‌‌‌‌‌شود فقط يکي است و يا موجودات بسياري که همه عقولند وجود دارد؟ و بنابر اينکه عقول مجرده‌‌‌‌‌اي وجود دارند آيا اين عقول در طول يکديگرند و در حقيقت هر کدام عالمي را تشکيل مي‌‌‌‌‌دهند و يا در عرض يکديگرند؟ و يا بعضي از عقول عقول طوليه‌‌‌‌‌اند و بعضي از آنها عقول عرضيه‌‌‌‌‌اند؟ حکما براي اثبات عقول طوليه و يا عرضيه راههايي که هرگز مورد اتفاق نبوده و نيست طي کرده‌‌‌‌‌اند. 🔸مبنا قرار گرفتن هيئت قديم سبب شد که حکما يک سلسله عقول طوليه که عددشان به ده تا مي‌‌‌‌‌رسد قائل شوند. فرضيه معروف «عقول عشره» که مورد قبول‌‌‌‌‌ اکثريت مشّائين قرار گرفت و برخي از مشّائين مانند خواجه نصير الدين طوسي و قاطبه اشراقيين آن را انکار کردند و امروز اصل مبنا، يعني فلکيات قديم، موهوم شناخته مي‌‌‌‌‌شود مبتني بر همين اصول و نظريات است. 🔸اشراقيون طرفدار عقول عرضيه‌‌‌‌‌اند، هر نوعي از انواع عالم طبيعت را تحت تأثير و تدبير يکي از آن موجودات مجرده مي‌‌‌‌‌دانند. فرضيه معروف «ارباب انواع» و يا «مثل افلاطوني» در شکل اسلامي و اشراقي آن، در همين زمينه است. 🔸حقيقت اين است که در زمينه عوالم متوسط ميان عالم الوهيت و عالم طبيعت ميدان براي چندان باز نيست، مخصوصاً براي فلسفه مشّاء. بحث در اين عوالم را فلاسفه اشراق بهتر از فلاسفه مشّاء، و بهتر از هر دو دسته انجام داده‌‌‌‌‌اند. و باز حقيقت اين است که در اين زمينه بايد ميدان را منحصرا در اختيار و و و گذاشت. 🔸از نظر وحي اسلامي، قدر مسلّم اين است که موجوداتي به نام «ملائکه و فرشتگان» وجود دارند که آنها اقرب به ذات پروردگارند از موجودات عالم طبيعت و قاهر و مسيطر بر عالم طبيعت‌‌‌‌‌اند. البته سخن در اين نيست که ذات واجب الوجود به آنها از ساير موجودات اقرب است زيرا او به همه چيز احاطه ذاتي و قيومي دارد (و هو معکم اينما کنتم)، سخن در قرب و بعد ساير موجودات به ذات حق است. از نظر اسلامي، ايمان به وجود ملائکه واجب و لازم است؛ ملائکه هم واسطه وحي‌‌‌‌‌اند، و هم واسطه علم، و هم واسطه رزق، و هم واسطه خلق، و هم واسطه احياء، و هم واسطه اماته. 🔸از نظر حکماي اشراق و هم از نظر عرفا- که مورد تأييد نصوص اسلامي نيز هست- عالم ديگري غير از عالم عقول مجرده که متوسط ميان عالم عقول و عالم طبيعت است وجود دارد که مقداري است. اين عالم اصطلاحا «عالم‌‌‌‌‌ملکوت» ناميده مي‌‌‌‌‌شود. اين عالم، متوسط است ميان عالم عقول مجرده و عالم طبيعت. اين عالم از قوه و حرکت و زمان و مکان مجرد است اما از ابعاد مجرد نيست. اين عالم، جسماني هست ولي مادي نيست. 🔸استدلالي که در اين مقاله بر وجود عالم عقل و عالم مثال آورده شده است از ناحيه وجود انسان است؛ يعني به دليل اينکه مرتبه‌‌‌‌‌اي از انسان طبيعت است و مرتبه‌‌‌‌‌اي از او مثال است و مرتبه‌‌‌‌‌اي از او عقل، و از طرف ديگر طبيعت قادر نيست که موجد مرتبه‌‌‌‌‌اي عالي‌‌‌‌‌تر از خود يعني مثال و عقل بوده باشد پس هر مرتبه‌‌‌‌‌اي از وجود انسان وابسته به عالمي از سنخ خود اوست. اين است مفاد استدلال متن. 🔸همان طور که گفتيم بهتر است در شناسايي اين عوالم به آنچه از ناحيه وحي و نبوّت رسيده است استناد گردد و يا همچون مردان راه از ضمير و باطن و مکاشفه شهودي استمداد شود. @fater290
هدایت شده از مکتب امام
📝روح توحید، نفی عبودیت غیر خدا ▫️این مقاله برای اولین بار در سال 1356 به قلم رهبر معظم انقلاب، نگاشته و در کتاب دیدگاه توحیدی به همراه چند مقاله دیگر منتشر شد. ♨️در این مقاله آمده است که: « راهی تازه در برابر است که اگرچه به تحلیلی ذهنی و نظری تکیه دارد، ولی مقصود از طرح آن، ارائه ای دیگر است برای عمل کردن و » ▫️در ، با محوریت این مقاله به تبیین و امتداد این اندیشه، در نظام فکری رهبر انقلاب، با بهره گیری سایر آثار رهبری و استفاده از اساتید برجسته حوزوی خواهیم پرداخت. 🔰با گفتمان توحید همراه شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/3998351448C73bf29b9e1
📌باطن برزخی ما به چه صورتی است؟! ❇️علامه حسن زاده املی 🌀اگر آدمى می خورد و می خوابد و شهوت به كار می برد "بهيمه" است. 🌀و اگر علاوه بر اين سه امر، ضرر و آسيب و آزار به خلق خدا دارد "سبع" است. 🌀و اگر می خورد و می خوابد و شهوت به كار می برد و حيله و مكر و تزوير و خلاف و دروغ و از اين گونه امور با بندگان خدا دارد "شيطان" است. 🌀و اگر می ‏خورد و می خوابد و شهوت به كار می ‏برد ولى صفات سبعى و شيطانى ندارد يعنى مردم و خلق خدا از او آسوده ‏اند "ملك" است. 🌀و اگر علاوه بر مقام ملكى بسوى معارف و ادراك حقايق عوالم وجود و سير در آنها و سير الى اللّه و في اللّه گرايش دارد است. 📚ممدالهمم در شرح فصوص الحکم @almorsalaat
المرسلات
♨️ #مجموعه_جلسات_اخلاقی ♨️#تدریس_کتاب_منیة_المرید ♨️#علم_و‌_تزکیه 🔰 استاد علی فرحانی 📌لینک دانلود
. ❇️با سلام ❇️پیشنهاد میکنیم حتما یک دور کامل این جلسات را استماع کنید ❇️به تجربه اثبات شده که این سلسله جلسات دغدغه ها و سوالات اساسی یک دغدغه مند راه شریعت و‌ معنویت را پاسخ میدهد و ابهامات اساسی که خصوصا برای طلبه ها در این مسیر به وجود می آید را مرتفع میکند ❇️ 🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b