eitaa logo
المرسلات
10.1هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
578 ویدیو
41 فایل
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد 📌تبیین دیدگاه های امام، رهبری، علامه طباطبایی، شهید مطهری 🔰آثار و دروس استاد علی فرحانی 📌آموزش دروس حوزوی 📞 ارتباط با ادمین: @admin_morsalat
مشاهده در ایتا
دانلود
♨️غنی سازی روایات در دستگاه اجتهاد 🔰استاد: شیخ علی فرحانی 🔰مقرر: احسان چینی پرداز ❇️فرع فی مساله التیمم 📌صورت مساله : آیا ضرورتا باید تیمم آخر وقت صورت بگیرد؟ 1️⃣شهید اول 💠شهید اول می فرمایند که روایات مطلق و محکمی وجود دارد مبنی بر اینکه باید تا آخر وقت صبر کرد و در ان موقع تیمم کرد. اما از طرفی چند روایت اندک هم دال بر امکان تیمم در همان ابتدا؛ وجود دارد. 🔹اما جمع بین این روایات به این صورت است: 💠به علت قوت روایات مطلق در باب وجوب توقف تا آخر وقت ، در صورتی که مکلف علم داشته باشد و یا حتی احتمال بعیدی بدهد که در ادامه به او آب برسد باید تا آخر وقت صبر کند. لذا فهمیده میشود که اندک روایاتی هم که در باب جواز شروع در همان ابتدا آمده است مربوط به زمانی است که یقین داشته باشد – حتی احتمال بعیدی هم در مقابلش نباشد – که اصلا تا آخر وقت آب به دستش نمی رسد در این صورت جائز است که در همان ابتدا تیمم کرده ونماز را بخواند. 💠اما باز هم از باب قوت و اطلاق آن روایات محکم که همه حالات اعم از اینکه یقین داشته باشد که آب به دست می آورد یا یقین نداشته باشد ؛ در درجه ای از استحکام و قوت است که کأن چند روایت اخیره نمی تواند نقش مخصص را برای آن ها بازی کند؛ لذا باید گفت: 💠مستحب است درحالتی که یقین هم دارد تا آخر وقت آبی به دست نمی آورد صبر کرده و در آخر وقت نماز را بخواند. 2️⃣شهید اول در ذکری و شهید ثانی شهید ثانی می فرمایند همانطور که شهید در ذکری و نیز سید مرتضی علم الهدی و شیخ طوسی ادعاء اجماع کرده اند ما قول دیگری داشته و قول مذکور از شهید اول را قبول نداریم. بلکه به همان روایات محکم مطلق فتوا می دهیم: « و الیکن التیمم فی آخر الوقت». 💠علت این مساله هم این است: روایات اندکی که شهید اول به خاطر آنها فتوا به استحباب در صورت علم به عدم وصول ماء دادند، نمی توانند مخصص روایات مطلق باشند به علت اینکه لسان آن روایات به گونه ای است که کأن شرائط خاصی بین امام و راوی وجود دارد ولو اینکه ما هم دقیقا ندانیم که این شرائط چه شرائطی بوده است و تنها خود امام و راوی از آن خبر داشته باشند؛ به این دلیل مخصص بودن این ادله برای ما اثبات نشده و به آنها فتوا نمی دهم. 3️⃣قول به جواز بدار مطلقا 💠یعنی چه یقین به وصول ماء باشد چه یقین به عدم وصول ماء باشد و چه هر حالت دیگری ، همین که در آن لحظه فاقد الماء شدیم می توانیم تیمم کنیم و نماز بخوانیم. این قول که نظر شیخ صدوق است قولی متروک بوده و هیچ قائل دیگری ندارد. 🔺اما در صورتی که آخر وقت شد و ما هم فاقد الماء بودیم در اینصورت تیمم کردیم اما در حین صلاه صدای آب آمد و متوجه شدیم که ماءحاصل شده است حکم تیمم و نماز چیست؟ 🔹مقدمه: 💠مساله زمان که ما آن را قید وجوب می دانیم در مساله مقدمات مفوته در اصول فقه می آید که البته بحثی دقیق است و نیاز به بررسی دقیق دارد لذا می توان تدقیق آن را در آنجا دنبال کرد. 💠اما مراد از اینکه زمان قید وجوب است: یعنی تا وقتی که زمان نرسد، واجب نمی شود. مثلا تا زمانی که زوال خورشید نرسد نماز ظهر واجب نمی شود. 💠از این مقدمه به خوبی معلوم می شود که اگر احد شروط عامه تکلیفیه قبل از رسیدن زمان واجب از دست برود ، مثلا قبل از اینکه زوال خورشید رخ دهد شخص فوت کند ، در اینصورت آن واجبی که در آینده زمانش می رسد بر او واجب نبوده و قضاءای هم بر گردن ورثه ندارد. 💠اما در صورتی که فرد وقت کافی برای نماز داشته است یعنی زمان واجب فرا رسیده و واجب به گردن مکلف آمده و بر او واجب شده است ، در اینصورت با وجود وقت کافی برای واجب آن را به تاخیر انداخته تا نهایتا احد شروط عامه تکلیفیه رافاقد شده است؛ در این صورت به خلاف مورد بالا ، قضاء داشته و در صورتی که فوت کند ورثه باید قضاء کنند. 🔹اما حالت سوم: 💠در صورتی که همین که صدای اذان را شنید در ابتدای وقت – نماز اول وقت – شروع به نماز کند اما در حین صلاه از دنیا برود – چه ابتدای نماز باشد چه انتهاء آن- با توجه به اینکه واجب یا موقت است یا موسع و در شریعت حالت سومی مصداق ندارد؛ حکمش از این قرار است: 💠تمام فقهاء اذعان دارند : اینکه می گوییم حینی که وقت نماز داخل شد نماز بر گردن مکلف می آید ، یک است. – ظاهری اصطلاح فقهی است – به معنای اینکه یک واجب معلق است. 💠تعلیق آن هم بر این است که ببنیم در صورتی که مکلف تا آخر انجام فعل صاحب شروط عامه تکلیفیه بود در آن صورت معلوم میشود که حقیقتا – در مقابل ظاهری – مکلف به انجام نماز بوده و الا در صورتی که مثلا در ابتدای وقت شروع کرده و در حین صلاه از دنیا رفته؛ اگر چه بر خود مکلف واجب بوده است که طبق ظاهری که از خود می دیده و علمی که به آینده خود نداشته به سوی انجام واجب برود ؛ اما در حین صلاه از دنیا برود در اینصورت منکشف میشود که وقتی را که در لوح محفوظ خداوند برای او در نظر گرفته کمتر از مقداری بوده تا بتواند نماز مذکور را بخواند پس تشریع چنین حکمی همان مصداق واجب موقت سوم است که البته استحاله داشته و شارع چنین تکلیفی نمی کند. 💠اما از این مقدمه به دست می آید: درتیمم هم بنابر هر مبنایی – چه قائل به جواز بدار باشیم چه نباشیم چه صبر کردن تا آخر وقت را مستحب بدانیم چه ندانیم -زمانی منکشف می شود که تیمم بر ما واجب بوده است که تا آخر وقت فاقد الماء باقی بمانیم. 💠لذا شهید ثانی که قائل است به عدم جواز بدار، پس وجوب تیمم را تنها و تنها در حالت فاقد الماء آن هم در آخر وقت می داند نه زمان دیگر. 💠بر این اساس ممکن است منکشف بشود تیمم واجب نشده بوده است و بنابر اینکه حکمی که به وجوب تیمم شده بود ظاهری بوده ، حال معلوم شد که تیمم باطل بوده و نماز هم باطل است. 🔹اما شهید می فرمایند: 💠اگر در حین صلاه صدای آب بیاید و ماء حاصل شود از باب قاعده اصولی که اقسام واجب موقت گفته شد: 💠در صورتی که بعد از نماز با تیمم، بتوانیم وضو بگیریم و نماز با وضو بخوانیم معلوم میشود که وجوب تیمم که یک حکم ظاهری بود زعمی بیش نبوده و حال منکشف شد که تیمم بر ما واجب نبوده و تیمم و نمازی که با آن خوانده شد باطل است. 💠اما در صورتی که بعد از نماز با تیمم نتوانیم وضو بگیریم و نماز بخوانیم به نحوی که وقت نماز اجازه چنین کاری ندهد اعم از اینکه اصلا وقت وضو گرفتن نباشد یا اینکه وقت خود وضو گرفتن باشد اما نتوانیم که با وضو نماز بخوانیم در این صورت منکشف می شود که حکم ظاهری وجوب تیمم باطنی هم بوده و تیمم و نماز با آن صحیح است. ❇️امکان ؛ امری مسلم 💠از همین توضیحات و فروعات معلوم شد که مساله تیمم یکی ازمسائل پیچیده فقه است که علاوه بر این فروع که در لمعه مطرح شده است فروعات بسیار بیشتری وجود دارد که در « تذکره» مرحوم علامه حلی به آنها پرداخته اند. 💠حال جالب این است که همه این مسائل که مطرح شد با تمام پیچیدگی ها تنها یک دلیل دارد آن هم آیه « فتیمموا صعیدا طیبا»! 💠دقیقتا به همان صورت که کل که یک کتاب مستقل فقهی است در حالی که 13 روایت دارد تنها 8 روایت آن قابل فتوا است؛ یعنی تنها با 8 روایت این کتاب فقهی شکل گرفته است. 🔹از این دست مطالب در فقه زیاد است باز هم : 💠مساله ای چون قاعده لا تنقض الیقین بالشک که یک جمله بیش نیست؛ از اصل تاملات فقهاء از این قاعده 400 صفحه مطلب به دست آمده است. 🔹و مثال های دیگر ...... 💠از تمام این موارد به خوبی می توان فهمید که اگر حتی بر روی یک یا دو روایت در باب تعلیم و تربیت – یا هر باب دیگری از علوم انسانی باشد – به صورت صحیح و درست تامل شود می تواند مانند این کتب فقهی در تولید علم کار را برای ما حل کند. 📛به طور مثال: آیا واقعا از روایت امیر المومنین علیه السلام : ؛ مطلب تولید نمی شود⁉️ ✅وظیفه امروز ما تولید علم است. یعنی امروز ما وظیفه داریم که حرف جدید بزنیم. البته از رد شدن نظراتمان هم نباید حراسی داشته باشیم زیرا این خاصیت نظرات جدید است که معمولا مقداری از آن در سیر تطور رد و اصلاح میشود! @almorsalaat
✅ احیای کتاب بحارالانوار و تولید علوم انسانی 🔰 حجت الاسلام محسن ابراهیمی ┄┅┅═❅❅❄❅❅═┅┅┄ 🔸معروف است که در شروع دوران غیبت، علمای شیعه با چهارصد اصل روایی که معروف به هستند، مواجه بودند. این اصول کتب روایی ای بود که توسط روات و اصحاب اهل بیت گردآوری شده بودند. 🔸پس از عصر حضور ائمه تا قرن پنجم، توسط سه تن از علما و فقهای شیعه (کلینی، شیخ صدوق، شیخ طوسی رضوان الله علیهم) از بین آن چهارصد اصل، چهار کتاب روایی (کافی، من لایحضر، تهذیب، استبصار) با تبویبی جدید - که البته این کتب از جهت روایات، نسبت به یکدیگر من وجه هستند- تولید شد. 🔸 تقریبا پس از قرن پنجم، به دلایل مختلفی، فضای حوزه های علمیه به گونه ای شد که انگار از بین آن چهارصد اصل فقط همین روایاتی که در وجود دارد، اعتبار فتوایی و حجیت دارند و سایر کتب و اصول روایی از اعتبار چندانی برخوردار نیستند. 🔸اما باید توجه داشت که همه کتب روایی ما خصوصا بر اساس یک نیاز و یک موضوع و نگرش خاص تبویب و تولید شده اند و بالتبع محدوده ای خاص از روایات را در بر میگیرند و نبود یک روایت در به معنای بی اعتباری آن نیست. 🔸اهمیت و اعتبار علاوه بر کم فروغ کردن سایر اصول و کتب روایی، به این دلیل که عمده ابواب این کتب، مباحث (از طهارت تا دیات) می باشد، سبب شد که ذهنیت فقهای شیعه در اعصار مختلف بیشتر بر همین ابواب متمرکز بشود و حول همین مسائل بحث کنند و سایر ابواب و موضوعات مورد ابتلای جامعه شیعه، مورد دقت های خاص اجتهادی قرار نگیرد. 🔸از دیگر عواملی که به این مسئله کمک کرد، کتاب شریف الشیعه است که در قرن یازدهم توسط شیخ حر عاملی نگاشته شد. این کتاب که در واقع تجمیع روایات فقهی است و حتی روایات معارفی اصول کافی از آن حذف شده است، به گونه ای در حوزه های علمیه اعتبار یافت، که گویی روایات شیعه و ابواب علمی و فکری شیعه منحصر در همین کتاب است. (هر چند که حتی برخی از ابواب همین کتاب نیز امروزه مورد توجه نیست). 🔸این مسئله، دایره روایات و دایره ابواب اجتهادی شیعه را بسیار کوچک کرد. به گونه ای که روایات و مباحث اخلاقی و مباحث معارفی حتی سایر ابواب فقهی مورد نیاز جامعه از دایره مباحث اجتهادی شیعه حذف شد و یا فراموش شد و یا دچار عوام زدگی شد. همین امر یکی از عوامل انکار امکان تولید توسط برخی و یا استفاده از طرقی غیر از منابع روایی توسط برخی دیگر است. 🔸با توجه به همین فضا و همین دغدغه بود که مرحوم در قرن یازدهم به گفته خود ایشان در مقدمه کتاب شریف ، با هدف احیای تراث روایی شیعه، دست به جمع آوری کتب و روایاتی زد که در مجموعه وجود ندارد. 🔸ایشان در این کتاب سعی کرد که از روایات اهل بیت را گردآوری کند و از فراموشی آن جلوگیری کند. هر چند که ایشان نیز همه روایات کتبی را که در مقدمه به عنوان مصادر بحارالانوار ذکر کرده اند، در متن کتاب بحار نیاورده اند و لذا قصد داشته اند که پس از اتمام کار این کتاب را بنگارند. 🔸نگاهی مختصر به ابواب و روایات این نشان می دهد که چه دریای وسیع و عمیقی از معارف دین را دربردارد و می تواند در اندیشمندان اسلامی را یاری کند. یکی از وجوه اهمیت این کتاب، توجه زیاد در تدریس این کتاب و تحشیه بر آن است. 🔸به امید آنکه بتوان با احیای این کتاب ارزشمند و استفاده از روایات و معارف گرانقدر مخزون در آن، انحصار روایات و ابواب فقهی در و را شکست و گامی در به روزرسانی اسلام برداشت. ┄┅┅═❅❅❄❅❅═┅┅┄ 🌐 المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد @almorsalaat