eitaa logo
المرسلات
10.3هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
549 ویدیو
40 فایل
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد 📌تبیین دیدگاه های امام، رهبری، علامه طباطبایی، شهید مطهری 🔰آثار و دروس استاد علی فرحانی 📌آموزش دروس حوزوی 📞 ارتباط با ادمین: @admin_morsalat
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙| را از زبان خود علامه طباطبایی بشنوید! 🌀 سوال مرحوم پرورش از علامه طباطبایی درباره فرازی از دعای (وَأَنْتَ دَلَلْتَنِي عَلَيْكَ، وَدَعَوْتَنِي إِلَيْكَ، وَلَوْ لاَ أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ). @almorsalaat
📚 آشنایی با کتاب قرآن در اسلام علامه طباطبایی 🔰 حجت الاسلام سید محمد هاشمی ✅سنت فارسی نویسی در حوزه ی های علمیه در زمان ما نگارش آثار مهم دینی به زبان فارسی امری متداول است ولی همواره این گونه نبوده است. از دیرباز، زبان رایج نگارش در حوزه های علمیه، عربی بوده است. این جریان حتی در مناطق فارسی زبان نیز به همین گونه بوده و راه ارتباط با منابع درجه اول و اصیل معارف الهی که در حوزه های علمیه تولید می شده آشنایی با زبان عربی بوده است. اما در این میان علمایی نیز بوده اند که برخی آثار خود را برای عموم مردم و حتی ناآشنایان به زبان عربی، به زبان مادری آنها یعنی فارسی نوشته اند. علامه مجلسی را می توان یکی از مهمترین علمایی دانست که در اوج مراتب علمی دست به چنین کاری زد. «حیات القلوب» و «حلیه المتقین» از جمله آثار ارزشمند مجلسی دوم به زبان فارسی است. علامه طباطبایی نیز در زمان خود علاوه بر آثار مهم فلسفی، تفسیری، فقهی و اصولی به زبان عربی، برخی آثار را به زبان فارسی نوشت و بخشی از مهمترین معارف الهی را با زبانی بسیار ساده تر از آنچه در حوزه مرسوم است در اختیار عموم مردم قرار داد. «شیعه در اسلام» و «قرآن در اسلام» از جمله ی این کتب اند. ✅انتقال قرائت اصیل از اسلام شیعی به غرب نکته جالب در مورد کتاب «قرآن در اسلام» این است که این اثر بر اساس درخواست پروفسور «کنث مورگان» استاد دانشگاه کولگیت آمریکا به رشته ی تحریر در آمده است. تا آن زمان آنچه غرب از تشیع می دانست، تفاسیر متشتت و گاه مغرضانه ای بود که مستشرقان یا سایر مذاهب اسلامی به آن بلاد ارائه کرده بودند. به همین دلیل علامه طباطبایی دعوت این استاد آمریکایی را اجابت کرد و دست به تالیف دو اثر ارزشمندِ «شیعه در اسلام» و «قرآن در اسلام» زد. این دو اثر بعدها توسط سید حسین نصر به انگلیسی ترجمه و تبدیل به متن درسی دپارتمان های شیعه شناسی در آمریکا شد. شرح دیدار پر شور «پروفسور مورگان» با علامه طباطبایی در مقدمه کتاب «شیعه در اسلام» به قلم نصر آمده است. ✅ساختار کتاب این کتاب با بیانی روان در بخش اول، قرآن را به عنوان روشی جامع برای زندگی انسان و سند نبوت پیامبر معرفی کرده است. نویسنده در بخش دوم (که می توان گفت مهمترین بخش کتاب است) با عمیق ترین بیان، ابعاد مختلف قرآن را بررسی می کند و پیرامون کمال، جاودانگی، استقلال در دلالت، ظاهر و باطن قرآن، محکم و متشابه آن و ... بحث می کند که حاوی نکات بسیار ارزشمندی در فهم قرآن است و به پاره ای از آن اشاره خواهیم کرد. ایشان در بخش سوم ماهیت وحی را بررسی کرده و بحث مهمی را با دین شناسان غربی پیرامون رمزگشایی از حقیقت مرموز وحی و شخصیت پیامبر اکرم مطرح می کند. این بخش نیز آثار فلسفی و کلامی متعدد دارد. علامه در بخش چهارم به رابطه علوم و قرآن می پردازد و از علوم قرآنی و علومی که قرآن عامل آنها و یا مشوق تعلم آنها بوده است سخن می گوید. بخش پایانی نیز به بحث مهم و مورد مناقشه نحوه جمع آوری قرآن اختصاص یافته است. هدف نهایی این بخش توضیح عدم امکان تحریف و عدم وقوع آن در قرآن است که مولف با بیانی بسیار دقیق، با توفیق آن را بحث کرده و روشن می نماید. ✅دریچه ای به المیزان این کتاب را می توان دریچه ای برای ورود به تفسیر شریف و گرانمایه المیزان دانست زیرا بسیاری از مطالبی که در این کتاب به ایجاز و سادگی و به زبان فارسی آمده است در المیزان به تفصیل و توضیح مندرج است. با این تفاوت که مولف در این کتاب، اجمالی از مطالب مهم قرآنی المیزان که در 20 جلد تالیف شده را در مجلدی 150 صفحه ای تهیه کرده است. به همین جهت مطالعه این کتاب پیش از آغاز مطالعه تفسیر المیزان، ذهن را با سازمان فکری علامه طباطبایی آشنا کرده و ارتباط با تفسیر المیزان را ساده تر می کند. این خود از آثار اهتمام مولف به آشنا کردن عموم مسلمانان با معارف عمیق الهی است. ✅تفسیر قرآن به قرآن علامه طباطبایی در این کتاب به مبنای مهم خودکفایی قرآن در دلالت بر خود نیز اشاره می کند. و مبنای تفسیر المیزان را با بیانی روشن ارائه می نماید: «قرآن مجيد كه از سنخ كلام است مانند ساير كلامهاى معمولى از معناى مراد خود كشف مى كند و هرگز در دلالت خود گنگ نيست و از خارج نيز دليلى وجود ندارد كه مراد تحت اللفظى قرآن جز آن است كه از لفظ عربيش فهميده مى شود.» ایشان در ادامه اختصاص فهم قرآن به پیامبر و اهل بیت علیهم السلام را رد می کند و این امر را منافی کشف حجیت قول معصومان علیهم السلام از قرآن و مستلزم دور می داند: «ولى اين سخن قابل قبول نيست، زيرا حجيت بيان پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و امامان اهلبيت عليهم السلام را تازه از قرآن بايد استخراج كرد و بنابر اين چگونه متصور است كه حجيت دلالت قرآن به بيان ايشان متوقف باشد بلكه در اثبات اصل رسالت و امامت بايد به دامن قرآن كه سند نبوت است چنگ زد.» ✅تبیین ضرورت ظاهر و باطن داشتن قرآن یکی از زیباترین بخش های کتاب، جایی است که مولف چیستی ظاهر و باطن قرآن را تبیین می کند. ایشان در این قسمت، ظاهر و باطن قرآن را مراد پروردگار می داند و با آوردن مثال هایی از آیات، نشان می دهد که معنای باطنی در طول معنای ظاهری قرار می گیرد و می توان با تفسیر قرآن به قرآن و تحلیل هایی که هر دسته از آیات نسبت به آیات دیگر ارائه می کنند این دو لایه از معانی قرآن را به دست آورد. ایشان در ادامه با بیانی بسیار زیبا که از ابتکارات ایشان است نشان می دهد که اساسا اعجاز قرآن و جاودانگی آن بدون وجود باطنی که در طول ظاهر قرآن باشد محقق نمی شود و نزول قرآن در 1400 سال پیش و انس اولیه ی ذهن انسان با مفاهیم محسوس و از طرفی لزوم ماندگاری قرآن تا پایان تاریخ و لزوم فهم معارف حقیقی غیر حسی، اقتضا کرده است که قرآن اینگونه نازل شود: «البته اين روش اين نتيجه را خواهد داد كه معارف عاليه معنويه با زبان ساده عمومى بيان شود و ظواهر الفاظ مطالب و وظايفى از سنخ حس و محسوس القا نمايد و معنويات در پشت پرده ظواهر قرار گرفته و از پشت اين پرده خود را فراخور حال افهام مختلفه به آنها نشان دهد و هر كس به حسب حال و اندازه درك خود از آنها بهره مند شود.» ✅تعمق دقیق در مطالب این بخش از کتاب و در کنار آن بررسی مبنای مهم ایشان در وضع الفاظ (روح المعانی) که در مقدمه المیزان بیان شده است گشایش بسیار عظیمی در فهم قرآن ایجاد می کند. باید گفت رابطه انسان و ظواهر قرآن قبل و بعد از فهم این دسته از مبانی علامه طباطبایی به شدت تفاوت می کند. ✅جهانی بودن قرآن دغدغه دیگر علامه طباطبایی در معرفی قرآن، تبیین وجه جهانی این کتاب کریم است. یکی از نسبت های ناروا به اسلام و قرآن، عربی یا صرفا شرقی بودن قرآن کریم است. این نسبت، قرآن را محدود به جزیره العرب یا نهایتا خاورمیانه می کند. علامه طباطبایی با توجه به مخاطبان این کتاب (جامعه دانشگاهی آمریکا و عموم مخاطبان مسلمان) به بیان دلیل جهانی بودن قرآن می پردازد. طبق بیان ایشان هم مدعای صریح قرآن و پیامبر و هم محتوای قرآن کریم نشان می دهد که این کتاب برای «انسان بما هو انسان» آمده است. و همانطور که ایشان شان نزول را مخصص مدلول آیات قرآنی نمی داند محل نزول قرآن را نیز مخصص مخاطبان قرآن نمی داند: «آرى در بدو طلوع اسلام كه دعوت از جزيرةالعرب به بيرون تجاوز نكرده بود طبعاً خطابات قرآنى به امت عرب القا مىشد ولى از سال شش هجرت كه دعوت به بيرون شبه جزيره راه يافت هيچ موجبى براى توهم اختصاص نبود. گذشته از اين آيات آيات ديگرى دلالت بر عموم دعوت مىكند مانند آيه كريمه: «وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ» » ✅نفی سمبولیک بودن آیات قرآن علامه طباطبایی در بخش چهارم کتاب، نظریاتی که وحی را از حقیقت آسمانی اش خالی می کند و اثر قرآن را تنها به نبوغ پیامبر مرتبط می داند، نقد می کند. و بر اساس آن سمبولیک بودن آیات قرآن پیرامون ملائک و شیطان را مردود می داند. نظریه سمبولیک بودن آیات قرآن، عموم آیاتی را که به عوالم ملکوت و جبروت می پردازد تنها تمثیلی از واقعیات محسوس می داند و این تمثیلات را ابتکاری از پیامبر برای هدایت مردم عنوان می کند. علامه طباطبایی با قوت این نظر را رد می کند و قرآن را کتابی می داند که قالب هدایت خود را همواره واقعیت قرار داده است: « ولى آنچه از قرآن مجيد استفاده مىشود خلاف اين است و قرآن ملائكه و شياطين را يك عده موجودات بيرون از حس و داراى وجود و شعور و اراده مستقل مى داند. اما ملائكه، آيات چندى در اين باره گذشت كه به موجب آنها ملائكه موجودات مستقل و داراى ايمان و كارهايى كه با شعور واراده تحقق مىپذيرد هستند و آيات بسيار ديگرى نيز در قرآن مجيد هست كه به همين مدعى گواهى مىدهد.» مولف در تفسیر المیزان ذیل آیات سوره اعراف نیز بحثی نسبتا مفصل پیرامون حقیقت ابلیس و سمبولیک نبودن ذکر او در قرآن مطرح می کند. ✅جمع بندی به طور کلی می توان این کتاب را از بهترین آثار نوشته شده پیرامون قرآن دانست که در عین اختصار به مهمترین مسائل دخیل در فهم و ارتباط با قرآن پرداخته است. این کتاب توانسته قرآن را از منظر مکتب اهل بیت علیهم السلام معرفی کند و به درک بهتر مخاطب غربی از مکتب تشیع نیز کمک کند. به نظر می رسد مطالعه این کتاب برای دانشگاهیان و حوزویان مفید و ضروری است. 🔺رحم الله مولفه 🔰سید محمد هاشمی 97/5/5 @almorsalaat
💠ما هو الطريق الی التحول و التکامل فی المجتمع الاسلامی؟ 🔰 علامه طباطبایی 🌀فإن العقائد و المعارف الإنسانية على نوعين: 🔹نوع يقبل التحول و التكامل و هو العلوم الصناعية التي تستخدم في طريق ترفيع قواعد الحياة المادية و تذليل الطبيعة العاصية للإنسان كالعلوم الرياضية و الطبيعية و غيرهما، و هذه العلوم و الصناعات و ما في عدادها كلما تحولت من النقص إلى الكمال أوجب ذلك تحول الحياة الاجتماعية لذلك. 🔹و نوع آخر لا يقبل التحول و إن كان يقبل التكامل بمعنى آخر و هو العلوم و المعارف العامة الإلهية التي تقضي في المبدإ و المعاد و السعادة و الشقاء و غير ذلك قضاء قاطعا واقفا غير متغير و لا متحول و إن قبلت الارتقاء و الكمال من حيث الدقة و التعمق و هذه العلوم و المعارف لا تؤثر في الاجتماعات و سنن الحياة إلا بنحو كلي 🔹فوقوف هذه المعارف و الآراء و ثبوتها على حال واحد لا يوجب وقوف الاجتماعات عن سيرها الارتقائي كما نشاهد أن عندنا آراء كثيرة كلية ثابتة على حال واحد من غير أن يقف اجتماعنا لذلك عن سيره كقولنا: إن الإنسان يجب أن ينبعث إلى العمل لحفظ حياته، و إن العمل يجب أن يكون لنفع عائد إلى الإنسان، و إن الإنسان يجب أن يعيش في حال الاجتماع، و قولنا: إن العالم موجود حقيقة لا وهما و إن الإنسان جزء من العالم، و إن الإنسان جزء من العالم الأرضي و إن الإنسان ذو أعضاء و أدوات و قوى إلى غير ذلك من الآراء و المعلومات الثابتة التي لا يوجب ثبوتها و وقوفها وقوف الاجتماعات و ركودها و 🔹من هذا القبيل القول بأن للعالم إلها واحدا شرع للناس شرعا جامعا لطرق السعادة من طريق النبوة و سيجمع الجميع إلى يوم يوفيهم فيه جزاء أعمالهم، و هذه هي الكلمة الوحيدة التي بني عليها الإسلام مجتمعة و تحفظ عليها كل التحفظ و من المعلوم أنه مما لا يوجب باصطكاك ثبوته و نفيه و إنتاج رأي آخر فيه إلا انحطاط المجتمع كما بين مرارا و هذا شأن جميع الحقائق الحقة المتعلقة بما وراء الطبيعة فإنكارها بأي وجه لا يفيد للمجتمع إلا انحطاطا و خسة. 🔹و الحاصل أن المجتمع البشري لا يحتاج في سيره الارتقائي إلا إلى التحول و التكامل يوما فيوما في طرق الاستفادة من مزايا الطبيعة، و هذا إنما يتحقق بالبحث الصناعي المداوم و تطبيق العمل على العلم دائما و الإسلام لا يمنع من ذلك شيئا. 🔹و أما تغير طريق إدارة المجتمعات و سنن الاجتماع الجارية كالاستبداد الملوكي و الديمقراطية و الكمونيزم و نحوها فليس بلازم إلا من جهة نقصها و قصورها عن إيفاء الكمال الإنساني الاجتماعي المطلوب لا من جهة سيرها من النقص إلى الكمال فالفرق بينها لو كان فإنما هو فرق الغلط و الصواب لا فرق الناقص و الكمال 🔹فإذا استقر أمر السنة الاجتماعية على ما يقصده الإنسان بفطرته و هو العدالة الاجتماعية و استظل الناس تحت التربية الجيدة بالعلم النافع و العمل الصالح ثم أخذوا يسيرون مرتاحين ناشطين نحو سعادتهم بالارتقاء في مدارج العلم و العمل و لا يزالون يتكاملون و يزيدون تمكنا و اتساعا في السعادة فما حاجتهم إلى تحول السنة الاجتماعية زائدا على ذلك؟ 🔹و مجرد وجوب التحول على الإنسان من كل جهة حتى فيما لا يحتاج فيه إلى التحول مما لا ينبغي أن يقضي به ذو نظر و بصيرة. 📚 الميزان في تفسير القرآن، ج4، ص: 119 @almorsalaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌صد سال دیگر باید به عظمت علامه طباطبایی پی برده شود / کتاب المیزان تفسیر در طول تاریخ اسلام است. 🎙شهید مرتضی مطهری(ره) 📚احیای تفکر اسلامی، ص ۲۶-۲۷ @almorsalaat
علامه طباطبایی.mp3
11.92M
🎙| گویا تمام عالم در یک نفر جمع شده است! 🎙استاد علی فرحانی 📚 نشست علمی. سال ۹۸ @almorsalaat
✳️ توفیق میان عقل و کشف و شرع در آثار صدرالمتألهين 🔰علامه طباطبايي 💢چنان كه از كلام صدرالمتألهين‌ برمى آيد، وى در اواخر دوره اول زندگى علمى خود اين معنا را دريافته است كه نبايد طريق وصول به حقايق علمى و مخصوصاً در فلسفه الهى را به تفكر خشك و خالى كه سبك سير علمى مشائيين است اختصاص داد، بلكه شعور و ادراك انسانى كه مايه و پايه افكار كلى فلسفى است، چنان كه محصولى به نام تفكر و انديشه از راه قياسات منطقى بار مى‌دهد، نمونه‌هاى ديگرى نيز به نام «كشف و شهود» و به نام «وجد» از خود بيرون مى‌دهد.  💢و چنان كه در ميان افكار قياسى چيزهايى پيدا مى‌شود كه هرگز انسان ترديد در اصابت و واقع‌نمايى آنها ندارد، هم‌چنان در موارد كشف و شهود و هم‌چنين در مورد وحى همان خاصيت پيدا مى‌شود.  💢و به عبارت ديگر، پس از آن‌كه به موجب برهان علمى، واقع‌بينى انسان مكشوف شده و به ثبوت رسيده كه ادراكات غيرقابل ترديد انسانى بيرون‌نما بوده و او از واقعيت خارج حكايت مى‌نمايد، ديگر فرقى ميان برهان يقينى و كشف قطعى نخواهد ماند و حقايقى كه از راه مشاهده كشفى قطعى به دست مى‌آيند همانند حقايقى هستند كه از راه تفكر قياسى نصيب انسان مى‌شوند.  💢و هم‌چنين پس از آن‌كه برهان قطعى صحت و واقعيت ثبوت و وحى را تأييد نمود، ديگر فرقى ميان مواد دينى حقيقى كه حقايق مبدأ و معاد را وصف مى‌نمايد و ميان مدلولات برهان و كشف، نمى‌ماند.  💢صدرالمتألهين در نتيجه اين تنبّه و انتقال ذهنى، پايه بحث‌هاى علمى و فلسفى خود را روى توفيق ميان عقل و كشف و شرع گذاشت و در راه كشف حقايق الهيات از  مقدمات برهانى و مطالب كشفى و مواد قطعى دينى استفاده نمود و اگرچه ريشه اين نظر در كلمات معلم ثانى ابى‌نصر فارابى و ابن‌سينا و شيخ اشراق و شمس‌الدين تركه و خواجه نصير طوسى نيز به چشم مى‌خورد، ولى اين صدرالمتألهين است كه توفيق كامل انجام دادن اين مقصد را پيدا كرد. 📚بررسي هاي اسلامي، ج‌2، ص: 16 @almorsalaat
📌فرار من الاشق الی الاسهل 🔰علامه طباطبایی 🔅فقد زعم البعض أنّ كيفيّة السير من هذا الطريق غير مبيّنة شرعا، حتّى ذكر بعض المصنّفين أنّ هذا الطريق في الإسلام كطريق الرهبانيّة التي ابتدعتها النصارى من غير نزول حكم إلهي به، فقبل اللّه سبحانه ذلك منهم.  فقال سبحانه:{وَ رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ فَما رَعَوْها حَقَّ رِعايَتِها} الآية. قال: فكذلك طريق معرفة النفس غير واردة في الشريعة، إلّا أنّها طريقة إلى الكمال مرضيّة، انتهى ملخّصا.  🔅و من هنا ربّما يوجب عند بعض أهل هذا الطريق وجوه من الرياضات و مسالك مخصوصة، لا تكاد توجد أو لا توجد في مطاوي الكتاب و السّنّة، و لم يشاهد في سيرة رسول اللّه صلّى اللّه عليه و اله و الأئمّة من أهل بيته عليهم السّلام.  🔅و ذلك كلّه بالبناء على ما مرّ ذكره، و أنّ المراد هو العبور و الوصل بأيّ نحو أمكن بعد حفظ الغاية. و كذلك الطرق المأثورة عن غير المسلمين من متألّهي الحكماء و أهل الرياضة، كما هو ظاهر لمن راجع كتبهم، أو الطرق المأثورة عنهم.  🔅لكنّ الحقّ الذي عليه أهل الحقّ، و هو الظاهر من الكتاب و السّنّة أنّ لا يجوّز التوجّه إلى غير اللّه سبحانه للسالك إليه تعالى بوجه من الوجوه، و لا بغيره سبحانه إلّا بطريق أمر بلزومه و أخذه.  🔅و إنّ شريعة الإسلام لم تهمل من السعادة و الشقاوة إلّا بيّنتها، و لا شيئا من لوازم السير إلى اللّه سبحانه يسيرا أو خطيرا إلّا أوضحتها، فلكلّ نفس ما كسبت و عليها ما اكتسبت.  ◽️قال سبحانه:وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ. ◽️و قال سبحانه:وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ‌.  ◽️و قال سبحانه:قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ‌.  ◽️و قال سبحانه:لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ.  ◽️إلى غير ذلك، و الأخبار في هذا المعنى من طريق أهل البيت مستفيضة، بل متواترة.  🔅و ممّا يظهر أنّ حظّ كلّ امرء من الكمال بمقدار ، و قد عرفت أنّ هذا الكمال أمر مشكّك ذو مراتب. 🔅و نعم ما قال بعض أهل الكمال أنّ الميل من متابعة الشرع إلى الرياضات الشاقّة، فرار من الأشقّ إلى الأسهل، فإنّ الشرع ، دائمي ما دامت موجودة، و الرياضة الشاقّة قتل دفعي، و هو أسهل إيثارا.  📚الإنسان والعقيدة (رساله الولایه) ص: 240 @almorsalaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| مناط ثواب و عقاب غیر از مناط اطاعت و عصیان است. 🎙استاد علی فرحانی 📚گزیده تدریس مکاسب. سال 93 @almorsalaat
📌عرض ذاتی و موضوع علم در نگاه علامه طباطبایی ◽️استاد معظم در جلسات تدریس سال 1396، به مناسبت بعض عبارات علامه طباطبایی، وارد در بحث عرض ذاتی و مساله ملاک تبویب و‌ تمایز علوم شده و به تبیین مفصل این مطلب میپردازند. ◽️ایشان ضمن اشاره به نگاه حکماء و منطقیین و اصولیین در مورد ملاک برهانی عرض ذاتی برای تمایز و تبویب علوم، با قرائت کلمات علامه در نگاه ایشان را نسبت به این ملاک برهانی تبیین میکنند. ◽️استاد معظم در ادامه، ضمن توضیح مفصل ، نشان میدهند که علامه مبتنی بر تحقیق موضوع فلسفه، عرض ذاتی را به نحوی که در سائر علوم است در خصوص فلسفه جاری نمی دانند کما اینکه علامه سنخ براهین فلسفه را غیر از براهین متعارف منطقی (برهان إن ‌‌و لم) می دانند. ◽️ایشان در انتهاء با تبیین معنای دقیق عرض ذاتی و تجمیع شواهد متعددی از عبارات علامه، توضیح میدهند که اساسا در نگاه علامه طباطبایی، ملازمه ای بین عرض ذاتی و تمایز-تبویب نیست بلکه با نگاه صحیح به مرکب علم، باید گفت که چینش مباحث علم و تمایز آن از سائر علوم و تغییر و تحول در آن، لزوما تابع برهان نمیباشد بلکه اساسا ملاک در تبویب و تمایز علوم، است نه عرض ذاتی. ❇️ برای استماع این جلسات تدریس استاد (عرض ذاتی در نگاه علامه) به لینک زیر مراجعه کنید و حتما .👇👇 http://www.ostadfarhani.ir/morsalat/vfm/?dir=uploads/Ostad/Falsafe/araz-zati-nehaye ✍️احسان چینی پرداز @almorsalaat
📌غزل کیش مهر، پر از معنویت است. 🔰رهبر معظم انقلاب ۷۰/۱۲/۵ 💠یکی از خواننده‌های خوب ما غزل علامه‌ی طباطبایی را خوانده است - «همی گویم و گفته‌ام بارها / بود کیش من مهر دلدارها» - این غزلی است که عارفی، فیلسوفی، اهل معنایی گفته و پُر از معنویت است.  @almorsalaat
♨️یکی از آرمان های ما، آماده سازی فضا برای تربیت شخصیت هایی امثال حاج میرزا علی‌آقای قاضی‌ها و علّامه‌ی طباطبائی‌ها است. 🔰رهبر معظم انقلاب ۹۷/۳/۷ 💠آماده‌سازی فضا برای رشد معنویّت و رهایی از بردگیِ شهوت و غضب در انسانهای مستعد؛ این هم یکی از آن برترین آرزوها است که غالباً به این توجّه نیست. 💠باید فضا جوری بشود که انسانهای مستعد بتوانند در آن فضا حرکت کنند، امثال حاج میرزا علی‌آقای قاضی‌ها و علّامه‌ی طباطبائی‌ها و شخصیّت‌های برجسته‌ی این‌جوری به وجود بیایند؛ انسانهای والا و برتر که از این فضای مادّی توانسته‌اند تعالی پیدا کنند و فراتر بروند؛ یعنی فضا بایستی برای این آماده بشود. 💠البتّه همه‌ی ما استعداد یک چنین چیزی را نداریم امّا در میان ما کسانی هستند که استعداد این حرکت را دارند، بخصوص در دوره‌ی جوانی. @almorsalaat
📌تعریف صحیح علم حصولی و حضوری در بیان علامه طباطبایی 🔰 استاد علی فرحانی 🔰مقرر: احسان چینی پرداز (@Ehsan1244) ◽️همانطور که علامه طباطبایی می فرمایند علم حضوری یعنی علم به متشخص خارجی(1) که قابلیت صدق بر کثیر نداشته(2) و در همه حالات (چه خواب چه بیداری چه غفلت چه التفات چه ملأ چه خلأ....) با انسان همراه است(3) موجود متشخص یعنی همان موجود ذو اثری که مصحح انطباق نیست زیرا تنها چیزی که تشخص دارد واقعیت است (اعم از اصاله الوجود و اصاله الماهیه) فلذا به هیچ نحو من الوجوه امکان صدق بر کثیر ندارد. ◽️موجود متشخص همان ماهیت محققه ( در فضای اصاله المهیه) یا همان وجود خارجی ( در فضای اصاله الوجود) است که معلومِ عالمی می باشد که نشان تشخص آن کلمه ای به نام «أنا» می باشد که البته «أنا» صرفا مشیر به آن است نه خود آن متشخص خارجی. ◽️به خلاف علم حصولی که کلیت و صدق بر کثیر دارد. حتی علم خیالی و علم حسی با قطع نظر از مصداق خارجی شان یعنی با قطع نظر از انطباق شان بر خارج، کلی هستند اما علم حضوری که علم به واقعیت و موجود ذو اثر و ذو تشخص خارجی است به هیچ وجه صدق بر کثیر بر نمی دارد. ◽️پس معلوم میشود که علم حضوری به خلاف علم حصولی، با ماهیات و مفاهیم کار نمی کند زیرا ماهیات و مفاهیم مصحح کلیت و صدق بر کثیر اند اما علم حضوری اجنبی از کلیت و صدق بر کثیر است و قابلیت صدق بر کثیر ندارد. ◽️لذا همانطور که آیت الله جوادی بالتبع علامه توصیح میدهند، اینکه ایت الله مصباح مصر اند که بهترین تعریف برای علم حصولی و علم حضوری همان تعریف علم به بی واسطه و با واسطه است، صحیح نمی باشد. زیرا: 1⃣اولا واسطه و بی واسطه اگر هم صحیح باشد از لوازم و خواص علم حضوری و حصولی است نه ذاتیات آنها 2⃣ثانیا تعبیر به واسطه هم صحیح نیست زیرا واسطه اگر کوچکترین نحوی از اثر داشته باشد دیگر مصحح انطباق نیست و علم حصولی شکل نمیگیرد این یعنی مساله عنصر بی اثر محض و ما شارحه که یگانه طریق برای توجیه انطباق و علم حصولی است در فلسفه آیت الله مصباح حل نشده است. 3⃣ثالثا از آنجایی که تقسیم علم به حصولی و حضوری در علم منطق صرفا از این جهت است که نشان داده شود که موطن خطا و محل بحث منطقی علم حصولی است، شناخت دقیق علم حضوری و تفکیک آن از علم حصولی در منطق شکل نمیگیرد بلکه در فلسفه جای دارد لذا منطقیین همچون بوعلی در منطق، در صدد توضیح حقیقت علم حضوری نبوده اند. 4⃣رابعا شاهد این مطلب این است که تقسیم علم به حصولی و حضوری تقسیمی نظری است اما اینکه ما ادراک با واسطه و بی واسطه داریم امری بدیهی است پس این دو را باید از هم تفکیک کرد. 💢💢💢💢💢 🔰علامه طباطبایی ◽️و من العلم علم الواحد منا بذاته- التي يشير إليها بأنا- فإنه لا يغفل عن نفسه في حال من الأحوال- سواء في ذلك الخلاء و الملاء- و النوم و اليقظة و أية حال أخرى-. ◽️و ليس ذلك بحضور ماهية ذاتنا- عندنا حضورا مفهوميا و علما حصوليا- لأن المفهوم الحاضر في الذهن- كيفما فرض لا يأبى الصدق على كثيرين- و إنما يتشخص بالوجود الخارجي- ◽️و هذا الذي نشاهده من أنفسنا و نعبر عنه بأنا- أمر شخصي لذاته لا يقبل الشركة- و التشخص شأن الوجود- فعلمنا بذواتنا إنما هو بحضورها لنا بوجودها الخارجي- الذي هو- ملاك الشخصية و ترتب الآثار- و هذا قسم آخر من العلم- و يسمى العلم الحضوري-. ◽️و هذان قسمان ينقسم إليهما العلم قسمة حاصرة- فإن حصول المعلوم للعالم- إما بماهيته أو بوجوده- و الأول هو العلم الحصولي- و الثاني هو العلم الحضوري-. 📚بدایه الحکمه، ص 139 💢💢💢💢💢 🔰حضرت آیت الله جوادی 🌀تقسیم علم به حصولی و حضوری گاهی از رهگذر انقسام علم به بی واسطه و با واسطه صورت می پذیرد که معلوم بدون واسطه را معلوم حضوری دانسته و معلوم با واسطه را معلوم حصولی می دانند. 🌀این تقسیم گرچه فی الجمله درست است ولی بالجمله نادرست است؛ 🌀زیرا اشیاء خارجی که از رهگذر حس به منطقه ذهن بار می یابند صورت های ذهنی آنها حاکی از اعیان خارجی است و خود آن صورت ها معلوم حضوری است؛ چون بدون واسطه ادراک میشود ولی پدیده های خارجی معلوم حصولی اند چون با واسطه ادراک میشوند. 🌀در همان فضا باز ذهن بعضی از مفاهیم تصوری توسط برخی از معانی تصوری دیگر فهمیده میشود و نیز برخی از قضایای تصدیقی را توسط برخی دیگر ادراک میکنیم در حالی که همه آنها در صحنه ذهن مشهود نفس بوده 🌀و وساطت، مایه حصولی بودن و عدم وساطت سبب حضوری شدن نخواهد بود مگر آنکه رنج نسبی بودن آن را بر ذهن تحمیل کنیم. 📚معرفت شناسی در قرآن، ص 45 @almorsalaat
📌حقیقت امامت/ هدایت باطنی امام معصوم/ تفاوت امامت و نبوت 🔰علامه طباطبایی (ره) 💢و الذي نجده في كلامه تعالى: أنه كلما تعرض لمعنى الإمامة تعرض معها للهداية تعرض التفسير، قال تعالى في قصص إبراهيم (ع): «وَ وَهَبْنا لَهُ‌ إِسْحاقَ‌ وَ يَعْقُوبَ‌ نافِلَةً‌ وَ كُلاًّ جَعَلْنا صالِحِينَ‌ وَ جَعَلْناهُمْ‌ أَئِمَّةً‌ يَهْدُونَ‌ بِأَمْرِنا» : الأنبياء-٧٣، و قال سبحانه: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ‌ أَئِمَّةً‌ يَهْدُونَ‌ بِأَمْرِنا لَمّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ‌» : السجدة - ٢٤، 💢فوصفها بالهداية وصف تعريف، ثم قيدها بالأمر، فبين أن الإمامة ليست مطلق الهداية، بل هي الهداية التي تقع بأمر الله، و هذا الأمر هو الذي بين حقيقته في قوله: «إِنَّما أَمْرُهُ‌ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ‌ يَقُولَ‌ لَهُ‌ كُنْ‌ فَيَكُونُ‌، فَسُبْحانَ‌ الَّذِي بِيَدِهِ‌ مَلَكُوتُ‌ كُلِّ‌ شَيْ‌ءٍ» : يس-٨٣، و قوله: «وَ ما أَمْرُنا إِلاّ واحِدَةٌ‌ كَلَمْحٍ‌ بِالْبَصَرِ» : القمر-٥٠، 💢و سنبين في الآيتين أن و هو الذي تسميه الآية المذكورة بالملكوت وجه آخر للخلق، يواجهون به الله سبحانه، طاهر مطهر من قيود الزمان و المكان خال من التغير و التبدل و هو المراد بكلمة كُنْ‌ الذي ليس إلا وجود الشيء العيني، و هو قبال الذي هو وجه آخر من وجهي الأشياء، فيه التغير و التدريج و الانطباق على قوانين الحركة و الزمان، و ليكن هذا عندك على إجماله حتى يأتيك تفصيله إن شاء الله العزيز. 💢و بالجملة يصاحبه، فالإمامة نحو ولاية للناس في أعمالهم، و هدايتها إيصالها إياهم إلى المطلوب بأمر الله دون مجرد إراءة الطريق الذي هو شأن النبي و الرسول و كل مؤمن يهدي إلى الله سبحانه بالنصح و الموعظة الحسنة، 💢قال تعالى: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ‌ رَسُولٍ‌ إِلاّ بِلِسانِ‌ قَوْمِهِ‌ لِيُبَيِّنَ‌ لَهُمْ‌ فَيُضِلُّ‌ اللّهُ‌ مَنْ‌ يَشاءُ» وَ يَهْدِي مَنْ‌ يَشاءُ» : إبراهيم-٤، و قال تعالى: في مؤمن آل فرعون، «وَ قالَ‌ الَّذِي آمَنَ‌ يا قَوْمِ‌ اتَّبِعُونِ‌ أَهْدِكُمْ‌ سَبِيلَ‌ الرَّشادِ» : مؤمن-٣٨، و قال تعالى: «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ‌ كُلِّ‌ فِرْقَةٍ‌ مِنْهُمْ‌ طائِفَةٌ‌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ‌ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ‌ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ‌ لَعَلَّهُمْ‌ يَحْذَرُونَ‌» : التوبة-١٢٢، و سيتضح لك هذا المعنى مزيد اتضاح. 📚المیزان. ج ۱ . ص 272 @almorsalaat
ملاک علم در بیان علامه طباطبایی.MP3
9.83M
🎙| بوعلی ملاک علم را تجرد و شیخ اشراق، احاطه و علیت میداند/ ملاک علم در نگاه فلسفی علامه، مقابل ماده است/ علامه مسأله «احاطه» را هم به ملاک علم اضافه میکند و‌ صرف تجرد، علم ساز نیست/ لذا همه مجردات به هم علم ندارند/ مشکل عالم ماده در باب علم، مشکل است/ لذا حتی بدن انسان چون مادی است از نفس او غایب است/ لهذا اگر «صورت» هم مادی باشد معلوم واقع نمیشود و در این صورت حرکت توسطیه هم‌ نمی تواند مشکل علم را حل کند 🎙استاد علی فرحانی 📚فیضیه. 2/11/1401 🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
📌پیشروان حقیقی روشنفکری در حوزه علمیه 📌توصیف فضای حوزه علمیه در ۲۰سال قبل از انقلاب 🔰رهبر معظم انقلاب ۶۴/۹/۲۶ 🔅بنده از وقتی رفتم قم ... سال سی‌وهفت، من تازه از مشهد رفته بودم ... آن روزها هنوز مبارزه‌ی سیاسی قوی و عمیقی در حوزه نبود. و انقلاب و نهضت روحانیت هنوز شروع نشده بود، اما مبارزه‌ی برای گسترش فکر اسلامی و مبارزه برای پیدا کردن مفاهیم جدید در اسلام وجود داشت. 🔅مبارزه بود، این هم یک مبارزه بود. چون یک عده‌ای با همین هم مخالفت می‌کردند، چه در داخل حوزه‌ها و چه در بیرون از حوزه‌ها، واقعاً یکی از دشوارترین مبارزه‌ها همین بود که اسلام‌شناسان، آگاهان به معارف الهی و قرآنی گفتگو کنند تا آفاق جدید زندگی را، تا جهاد را، تا سیاست را، تا جامعه را، تا نظام اجتماعی را، تا انسان را و زندگی انسان را در قرآن و در اسلام پیدا کنند. و این چیزی بود که آن روز متخصصین فرهنگ دین و معرفت دینی به آن اهتمام زیادی نداشتند. 🔅یک عده‌ای تلاش می‌کردند و این افکار جدیدی را که در دنیای اسلام مطرح شده بود، آنها را یاد بگیرند و در قرآن جستجو کنند. و روایح زندگی‌بخش قرآنی را درک کنند. یک عده‌ای با این مخالفت می‌کردند، هم در بیرون از حوزه‌ها، آن درسهایی که با بیداری روحانیت و بیداری پرچمداران دین و فقه مخالف بودند، هم در داخل حوزه‌ها، آن کسانی که دیدگاههای وسیعی آنچنانکه شایسته‌ی معرفت اسلامی بود نداشتند. 🔅پیشروان این حرکت، همین عده‌ی معدودی بودند که اسم آنها در صدر سلسله‌ی شهدای انقلاب ما هم به صورت افتخارآمیزی ثبت و ضبط است. البته علمای بزرگ اسلام و آگاهان از معارف عمیق اسلامی هیچ وقت غافل از معارف انسان‌ساز و جامعه‌ساز و جهان‌ساز اسلام نبودند. یعنی همان وقت ما در میان چهره‌های بزرگ، روشنفکرترین روحانیون را مشاهده می‌کنیم. هم مرحوم آیت‌الله بروجردی یک روحانی روشنفکر و آگاه بود، هم در میان مؤلفین و محققین مرحوم علامه‌ی طباطبائی یک چهره‌ی آشنا به مسائل جدید اسلامی بود و آگاه از مفاهیم نو اسلامی بود. و شاید از همه‌ی اینها روشن‌بین‌تر و کیس‌تر در مفاهیم و معارف اسلامی و آمیخته‌تر از لحاظ روحی و فکری با روح و محتوای انقلابی اسلام امام عزیزمان بود، که از دوران جوانی با نهضت اسلامی، با نهضت اجتماعی بر مبنای اسلامی خو گرفته بود، در این باره کتاب نوشته بود، برای این هدف والا تلاش کرده بود، برای تحقیق نظام حوزه با این هدف زحمت کشیده بود، و حتی ترکیب تمرکز ریاست حوزه به وسیله‌ی مرحوم آیت‌الله بروجردی را با دوستانشان داده بودند. اینها بود اما حقیقت این‌که جو و فضای عمومی حوزه اینجوری نبود.  🔅حوزه‌ها علی‌رغم وجود یک چنین مشعلداران روشنگری‌ها و روشنفکریهای اسلامی، در آن سطحی و حدی که مناسب زمان بود در زمینه‌های روشنفکری واقعاً نبودند. 🔅یک عده‌ای بودند افراد فاضل، مؤمن، روشن‌بین، آگاه، جوان، فعال، نترس، با محرومیتهای خاص حوزه بساز و از خیلی چیزها پرهیزنکن که خیلی‌ها پرهیز می‌کردند. و اینها در حقیقت پیشروان حقیقی حرکت فکری جدید حوزه‌اند. 🔅این شهدای عزیزی که ما از اوّل انقلاب تا حالا داریم جزو اینهایند. مرحوم شهید مطهری از این جمله است، مرحوم شهید بهشتی، مرحوم شهید مفتح، مرحوم شهید باهنر، و شگفتا که پیشروترین عناصر روشنفکری انقلابی حوزه‌ها اولین شهدای هنگام به ثمر رسیدن این انقلاب را هم تشکیل دادند و این نشانه‌ی صداقت این دلها و زبانها و حقانیت این راه است. @almorsalaat
♨️مقدمه مهم کتاب الانسان بعد الدنیا در مورد تفسیر آیه به آیه 🔰علامه طباطبایی (ره) 🌀هذه رسالة في المعاد نشرح فيها بعون اللّه سبحانه، حال الإنسان بعد حياته الدنيا على ما يقوم عليه البرهان، و يستخرج من الكتاب، و يكشف عنه السنة. غير أنّا آثرنا فيها الاختصار و الاقتصار على كلّيات المعاني، فإنّ المسلك الذي نستعمله من تفسير الآية بالآية، و الرواية بالرواية، بعيد الغور، منيع الحريم، وسيع المنطقة، لا يتيسّر استيفاء الحظّ منه في رسالة واحدة، يقاس فيها النظير بالنظير، و الشبيه بالشبيه، و الأطراف بالنسب، و يؤخذ بها الجار بالجار، و ستقف إن شاء اللّه العزيز على صحّة قولنا هذا. 🌀و من الإنصاف أن نعترف أنّ سلفنا من المفسّرين و شرّاح الأخبار أهملوا هذا المسلك في استنباط المعاني و استخراج المقاصد، فلم يورثونا فيه و لا يسيرا من خطير، فالهاجم إلى هذه الأهداف و الغايات على صعوبة منالها و دقّة مسلكها، كساع إلى الهيجاء بغير سلاح، و اللّه المستعان. 🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| تنها مشکل انسان در وصول الی الله، حجاب علم حصولی و حجاب اعتباریات است. 🎙استاد علی فرحانی 📚گزیده تدریس کفایه الاصول @almorsalaat
♨️ امام خمینی و علامه طباطبایی غرض اصلی از خلقت و بعثت را با حفظ و اجرای دیگر مراتب احکام اسلامی با جرات اظهار کردند. 🔰 آیت الله سعادت پرور 💠 از مجموع آيات و احاديث و دعاها استفاده مى شود كه غرض اصلى از خلقت و بعثت انبياء عليهم السلام غير از آن چيزى است كه عموم مردم تصوّر كرده و مى‌كنند و اعتقاد خود را بر آن استوار نموده‌اند و هر يك ديگرى را آماج تهمت‌هاى خود قرار داده و مى گويد: وى خلاف حق را فهميده؛ لذا بزرگان اهل كمال و كسانى كه اين گونه مطالب را دريافته‌اند از بيم تازيانۀ تكفير و يا عدم پذيرش كوته فكران، جرأت اظهار نداشته و بعضاً آن را در لفّافۀ شعر و يا كلام پيچيده اى بيان كرده‌اند. 💠 به هر حال از طايفۀ جليلۀ علماء در عصر حاضر دو شخصيّت بزرگوار توانسته‌اند اين مقصد را(با حفظ‍‌ و اجراى ديگر مراتب احكام اسلامى) با جرأت اظهار كنند و در گفتار و نوشتار خود به شرح آن پرداخته و زمينه را براى ديگران در بازگو كردن حقايق فراهم نمايند: ✅ يكى استاد بزرگ و مرجع عظيم الشأن شيعه و رهبر مسلمانان جهان آية اللّه العظمى جامع معقول و منقول صاحب كمالات نفسانى عارف باللّه روح اللّه الموسوى الخمينى(أدامَ‌ اللّهُ‌ شَوْكَتَهُ‌) مى‌باشد زبان نويسنده از بيان عظمت نفس و جامعيّت ايشان قاصر مى باشد و چنانكه شخصيت اين عزيز عالم اسلام تاكنون در بين شخصيّت‌هاى اسلامى و علما بى‌نظير بوده است بعيد به نظر مى رسد كه جامعه اسلامى در آينده نيز همانند ايشان را به خود ببيند، اَدٰامَ‌ اللّٰهُ‌ ظِلَّهُ‌ الشَّريفَ‌ عَلىٰ‌ رُؤُوسِ‌ المُسْلِمينَ‌. آمينَ‌، رَبَّ‌ العالَمينَ‌!. ✅ و ديگرى استاد بزرگ علمى و عملى در معارف اسلامى،و مفسّر و فيلسوف عظيم الشأن حضرت علاّمه سيّد محمّد حسين طباطبائى مى باشد كه الحق حقّ‌ بزرگى به گردن فرزندان حوزه‌هاى علميّه بالأخصّ‌ حوزۀ علميۀ قم بلكه شيعه بلكه عالَم اسلام دارد؛ زيرا معارف اسلامى را از طريق كتاب و سنّت و علم و عمل در گفتار و رفتار و تأليفاتش آموخت؛ به گونه اى كه مى توان گفت بعد از وى علمايى كه مى‌خواهند اسلام را بشناسند از وى مستغنى نيستند. رَحْمَةُ‌ اللّهِ‌ وَ رِضْوانُ‌ اللّهِ‌ تَعالى عَلَيْهِ‌.. 💠 اگر دنياى امروز به وحشت افتاده و نمى تواند چنين شخصيّت‌هايى را در جهان اسلام ببيند، از بركت وجود چنين اسلامى است كه ايشان بيان نموده‌اند، و به فرمودۀ قائد بزرگ،امام خمينى، اسلام خشك و بى‌محتوى براى آنان ضررى ندارد، بلكه اثرات اين معارف حقّه و معانى بلند توحيدى در تمام امور است كه منافع آنان را به خطر انداخته است و لذا در كشورهاى عربى اين گونه كتابها برچيده مى شود و در كشور اسلامى ما نيز حسّ‌ بدبينى به اين امور را توسّط‍‌ خود ما دامن مى زنند. 📌 اكنون براى پند و نصيحت به اين گونه افراد قسمتى از كلام استاد بزرگوار،امام خمينى(أدامَ‌ اللّٰهُ‌ ظِلَّهُ‌)را ذكر مى كنيم. 🔅 مى‌فرمايند:«از امور مهمّه اى كه تنبّه به آن لازم است و اخوان مؤمنين و خصوصاً اهل علم(كَثَّرَ اللّٰهُ‌ أمْثالَهُمْ‌) بايد در نظر داشته باشند، آن است كه اگر كلامى از بعضى علماء نفس و اهل معرفت ديدند يا شنيدند، به مجرّد آنكه به گوش آنها آشنا نيست يا مبنى بر اصطلاحى است كه آنها را از آن حظّى نيست، بدون جهت شرعيّه، رمى به فساد و بطلان نكنند، و از اهل آن توهين و تحقير ننمايند، و گمان نكنند هركس اسم از مراتب نفس و مقامات اولياء و عرفاء و تجلّيات حق و عشق و محبّت و امثال اينها كه در اصطلاحات اهل معرفت رايج است بَرَد، صوفى است يا مروّج دعاوى صوفيّه است، يا بافندۀ از پيش خود است و بر طبق آن برهانى عقلى و يا حجّتى شرعى ندارد. به جان دوست قسم،كلمات نوع آنها، شرح بيانات قرآن و حديث است(سر الصلاه صفحه 64 و 65) 📚 جمال آفتاب و آفتاب هر نظر، مقدمه 🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
💢 چرا کسی که «از خدا اعراض کند» دچار «معیشت ضنک» می شود؟ 🔰 پاسخ از علامه طباطبایی در ذیل تفسیر آیه ۱۲۴ سوره طه 💠أن من نسي ربه و انقطع عن ذكره لم يبق له إلا أن يتعلق بالدنيا و يجعلها مطلوبه الوحيد الذي يسعى له و يهتم بإصلاح معيشته و التوسع فيها و التمتع منها، و المعيشة التي أوتيها لا تسعه سواء كانت قليلة أو كثيرة لأنه كلما حصل منها و اقتناها لم يرض نفسه بها و انتزعت إلى تحصيل ما هو أزيد و أوسع من غير أن يقف منها على حد فهو دائما في ضيق صدر و حنق مما وجد متعلق القلب بما وراءه مع ما يهجم عليه من الهم و الغم و الحزن و القلق و الاضطراب و الخوف بنزول النوازل و عروض العوارض من موت و مرض و عاهة و حسد حاسد و كيد كائد و خيبة سعي و فراق حبيب. 💠و لو أنه عرف مقام ربه ذاكرا غير ناس أيقن أن له حياة عند ربه لا يخالطها موت و ملكا لا يعتريه زوال و عزة لا يشوبها ذلة و فرحا و سرورا و رفعة و كرامة لا تقدر بقدر و لا تنتهي إلى أمد و أن الدنيا دار مجاز و ما حياتها في الآخرة إلا متاع فلو عرف ذلك قنعت نفسه بما قدر له من الدنيا و وسعه ما أوتيه من المعيشة من غير ضيق و ضنك. 🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
💢ما ذا يقول القرآن؟ 🔰علامه طباطبایی 🔅و اختيار المذاهب الخاصة و اتخاذ المسالك و الآراء المخصوصة و إن كان معلولا لاختلاف الأنظار العلمية أو لشي‌ء آخر كالتقاليد و العصبيات القومية، و ليس هاهنا محل الاشتغال بذلك، إلا أن هذا الطريق من البحث أحرى به أن يسمى تطبيقا لا تفسيرا.  🔅ففرق بين أن يقول الباحث عن معنى آية من الآيات: ما ذا يقول القرآن؟ أو يقول: ما ذا يجب أن نحمل عليه الآية؟ فإن القول الأول يوجب أن ينسى كل أمر نظري عند البحث، و أن يتكي على ما ليس بنظري، و الثاني يوجب وضع النظريات في المسألة و تسليمها و بناء البحث عليها، و من المعلوم أن هذا النحو من البحث في الكلام ليس بحثا عن معناه في نفسه.  🔅...و أنت بالتأمل في جميع هذه المسالك المنقولة في التفسير تجد: أن الجميع مشتركة في نقص و بئس النقص، و هو تحميل ما أنتجه الأبحاث العلمية أو الفلسفية من خارج على مداليل الآيات، فتبدل به التفسير تطبيقا و سمي به التطبيق تفسيرا، و صارت بذلك حقائق من القرآن مجازات، و تنزيل عدة من الآيات تأويلات.  و لازم ذلك (كما أومأنا إليه في أوائل الكلام) أن يكون القرآن الذي يعرف‌ نفسه (بأنه هدى للعالمين و نور مبين و تبيان لكل شي‌ء) مهديا إليه بغيره و مستنيرا بغيره و مبينا بغيره، فما هذا الغير! و ما شأنه! و بما ذا يهدي إليه! و ما هو المرجع و الملجأ إذا اختلف فيه! و قد اختلف و اشتد الخلاف.  🔅و كيف كان فهذا الاختلاف لم يولده اختلاف النظر في مفهوم (مفهوم اللفظ المفرد أو الجملة بحسب اللغة و العرف العربي) الكلمات أو الآيات، فإنما هو كلام عربي مبين لا يتوقف في فهمه عربي و لا غيره ممن هو عارف باللغة و أساليب الكلام العربي.  🔅و ليس بين آيات القرآن (و هي بضع آلاف آية) آية واحدة ذات إغلاق و تعقيد في مفهومها بحيث يتحير الذهن في فهم معناها، و كيف! و هو أفصح الكلام و من شرط الفصاحة خلو الكلام عن الإغلاق و التعقيد، حتى أن الآيات المعدودة من متشابه القرآن كالآيات المنسوخة و غيرها، في غاية الوضوح من جهة المفهوم، و إنما التشابه في المراد منها و هو ظاهر. و إنما الاختلاف كل الاختلاف في المصداق الذي ينطبق عليه المفاهيم اللفظية من مفردها و مركبها، و في المدلول التصوري و التصديقي.  🔅و سنضع ما تيسر لنا بعون الله سبحانه من الكلام على هذه الطريقة في البحث عن الآيات الشريفة في ضمن بيانات، قد اجتنبنا فيها عن أن نركن إلى حجة نظرية فلسفية أو إلى فرضية علمية، أو إلى مكاشفة عرفانية.  🔅و احترزنا فيها عن أن نضع الأنكتة أدبية يحتاج إليها فهم الأسلوب العربي أو مقدمة بديهية أو عملية لا يختلف فيها الأفهام.  🔅و أما آيات الأحكام، فقد اجتنبنا تفصيل البيان فيها لرجوع ذلك إلى الفقه.  🔅و قد أفاد هذه الطريقة من البحث ارتفاع التأويل بمعنى الحمل على المعنى المخالف للظاهر من بين الآيات، و أما التأويل بالمعنى الذي يثبته القرآن في مواضع من الآيات، فسترى أنه ليس من قبيل المعاني.  🔅ثم وضعنا في ذيل البيانات متفرقات من أبحاث روائية نورد ما تيسر لنا إيراده من الروايات المنقولة عن النبي ص و أئمة أهل البيت سلام الله عليهم أجمعين من طرق العامة و الخاصة، و أما الروايات الواردة عن مفسري الصحابة و التابعين. فإنها على ما فيها من الخط و التناقض لا حجة فيها على مسلم.  🔅و سيطلع الباحث المتدبر في الروايات المنقولة عنهم (ع)، أن هذه الطريقة الحديثة التي بنيت عليها بيانات هذا الكتاب، أقدم الطرق المأثورة في التفسير التي سلكها معلموه سلام الله عليهم.  🔅ثم وضعنا أبحاثا مختلفة، فلسفية و علمية و تاريخية و اجتماعية و أخلاقية، حسب ما تيسر لنا من البحث، و قد آثرنا في كل بحث قصر الكلام على المقدمات المسانخة له، من غير تعد عن طور البحث.  📚 الميزان في تفسير القرآن، ج‌1، ص: 9 @almorsalaat
♨️حقیقت در قرآن از نگاه علامه طباطبایی بر اساس تفسیر المیزان 🔰استاد علی فرحانی این جلسه، بیانات استاد علی فرحانی در روز عید غدیر ۱۳۹۸ در جمع عده ای از طلاب و دانشجویان در قم است. استاد بر اساس بیانات علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، حقیقت ولایت در قرآن را تبیین می کنند. ⬇️لینک دانلود صوت👇👇 http://ostadfarhani.ir/morsalat/audio/ahlebeit/velayat-dar-qoran.mp3 @almorsalaat
♨️ما يشاهده الإنسان يوم القيامة موجود حاضر الآن 🎙علامه طباطبایی ✅و لعمري لو لم يكن في كتاب الله تعالى إلا قوله: «لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ» لكان فيه كفاية إذ الغفلة لا تكون إلا عن معلوم حاضر، و كشف الغطاء لا يستقيم إلا عن مغطى موجود فلو لم يكن ما يشاهده الإنسان يوم القيامة موجودا حاضرا من قبل لما كان يصح أن يقال للإنسان إن هذه أمور كانت مغفولة لك، مستورة عنك فهي اليوم مكشوف عنها الغطاء، مزالة منها الغفلة. 📚المیزان ج۱ ص۹۳ 🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
📌اعتقاد به توحید و معاد ضامن اجراء اخلاق در متن جامعه است / اسلام، اخلاق فاضله را بر پایه توحید تاسیس کرده است 🎙علامه طباطبایی ❇️و أما ثانيا: فلأن الأخلاق الفاضلة أيضا تحتاج في ثباتها و استقرارها إلى يضمن حفظها و كلاءتها و ليس إلا أعني القول بأن للعالم إلها واحدا ذا أسماء حسنى خلق الخلق لغاية تكميلهم و سعادتهم و هو يحب الخير و الصلاح، و يبغض الشر و الفساد و سيجمع الجميع لفصل القضاء و توفية الجزاء فيجازي المحسن بإحسانه و المسيء بإساءته، ❇️و من الواضح أن لو لا الاعتقاد لم يكن هناك سبب أصيل رادع عن اتباع الهوى و الكف عن حظوظ‍‌ النفس الطبيعية فإنما الطبيعة الإنسانية تريد و تشتهي مشتهيات نفسها لا ما ينتفع به غيرها كطبيعة الفرد الآخر إلا إذا رجع بنحو إلى مشتهى نفسها (أحسن التأمل فيه). ❇️ ...و لذلك وضع الإسلام الأخلاق الكريمة التي جعلها جزءا من طريقته الجارية على الذي من شئونه القول بالمعاد، و لازمه أن يلتزم الإنسان بالإحسان و يجتنب الإساءة أينما كان و متى ما كان سواء علم به أو لم يعلم، و سواء حمده حامد أو لم يحمد، و سواء كان معه من يحمله عليه أو يردعه عنه أو لم يكن ❇️ العليم الحفيظ‍‌ القائم على كل نفس بما كسبت و وراءه يوم تجد كل نفس ما عملت من خير محضرا و ما عملت من سوء، و فيه تجزى كل نفس بما كسبت. 📚المیزان. جلد 4 . ص 111 و 112 🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
🌀| فهو من أبده البديهيات 🔹«وَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ‌» و الآية من غرر الآيات القرآنية تفسّر معنى معرفة الله فإن قوله: «وَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ‌» يُنبئ أنه تعالى هو الحق لا سترة عليه بوجه من الوجوه و لا على تقدير من التقادير فهو من أبده البديهيات التي لا يتعلق بها جهل لكن البديهي ربما يغفل عنه 🔹فالعلم به تعالى هو ارتفاع الغفلة عنه الذي ربما يعبر عنه بالعلم، و هذا هو الذي يبدو لهم يوم القيامة فيعلمون أن الله هو الحق المبين.  🔹و إلى مثله يشير قوله تعالى: «لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ» (ق: 22)  📚علامه طباطبایی، تفسیر المیزان ج۱۵ ص۹۵ 🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b