50.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ #حتما_ببینید
🎥 #فیلم بیانات استاد #فرحانی درباره دوره حکمت اسلامی #طوبی
✅ فلسفه چه کارایی هایی دارد؟
✅ روش آموزش فلسفه
✅ توضیحاتی درباره کتاب #بدایة_الحکمة و #نهایة_الحکمة
⬇️لینک ثبت نام👇👇
soda96.ir/touba-hekmat/
soda96.ir/touba-hekmat/
📞ارتباط ما: @admin_doreh
#پای_درس_استاد
#مدرسه_حکمت_طوبی
🌐مدرسه مجازی المرسلات 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1705705472C63999eac19
المرسلات
♨️ #تدریس #فلسفه: کتاب نهایه الحکمه 🔰استاد علی فرحانی استاد علی فرحانی در سال تحصیلی ۹۷-۹۶ تدریس ن
📝#نهایه_الحکمه| عرض ذاتی در نگاه علامه طباطبایی (مبتنی بر مدخل نهایه الحکمه)
📌تقریر تدریس نهایه الحکمه استاد علی فرحانی
🌀حکماء و اصولیین در باب نظام پیکربندی علوم و عرض ذاتی مباحث بسیار زیادی را مطرح کرده اند و اگرچه برخی اشکالاتی گرفته اند اما حکماء از قدیم الایام قائل اند اولا ملاک برهانی در تمایز و تبویب علوم وجود دارد و ثانیا قابل کشف هم هست و ثالثا این ملاک، عرض ذاتی است.
🌀تفسیری که ایت الله فاضل در ایضاح الکفایه از عرض ذاتی دارند مبنی بر اینکه عرض همان عرض کلیات خمس باشد، صحیح نیست بلکه همانطور که منطقیین میگویند عرض از باب عروض و به معنای #حمل است، ذاتی هم از باب علیت است یعنی محمولی که معلول موضوع خود باشد.
🌀همانطور که در باب برهان مطرح است، برهان یا إن است یا لم است. برهان لم دو قسم است یا حدوسط علت ثبوت الاکبر است و یا علت ثبوت اکبر برای اصغر است. برهان إن هم دو قسم است یا اینکه حدوسط معلول حداکبر است یا هر دو معلولین لعله ثالثه هستند.
🌀مصب این دو برهان، اتحاد خارجی دو پدیده است یعنی علیت به عنوان یک رابطه حقیقی و یک اضافه مقولی بین آن دو پدیده برقرار است.
🌀به عبارت دیگر یکی از شروط باب برهان منطق، ذاتی بودن محمول برای موضوع است ذاتی بودن یعنی وجود #علیت_ماهوی و علیت مقولی(علیت صورت نوعیه برای اثر و عرض خود) بین موضوع و محمول که در نتیجه آن، موضوع و محمول در خارج به وسیله وجود ربطی با هم متحد شده اند مانند گزاره «انسان ضاحک»!
🌀بر همین اساس است که تفکیک علوم حقیقی از اعتباری معلوم میشود زیرا این علوم اعتباری هستند که این ضابط برهانی در آنها جاری نشود.(حاشیه اسفار. ج اول. ص 30)
🌀ولی همانطور که علامه در حاشیه اسفار(جلد اول ص 24) تبیین میکنند این نظام برهانی، اجنبی از فلسفه است بلکه تبویب و تمایز فلسفه با نظام مختص به خود صورت میگیرد.
🌀راز این مطلب در نگاه خاص علامه به فلسفه است:
❇️ اولا علامه مصر اند فلسفه به عنوان اعم العلوم، با اولین ادراکات بشر (علوم حسی) شروع شده و مبتنی بر یک #سیر_ریاضی آن هم بدون کوچکترین اصل موضوعی، طی مسیر میکند.
❇️ ثانیا علامه مبتنی بر تدقیق موضوع فلسفه (بدون اینکه وارد اصالت الوجود شوند) قائل اند:
🌀بوعلی در الهیات بالمعنی الاخص شفا (مبحث توحید صفاتی) تصریح میکند که براهین منطقی، مشکل خداشناسی را حل نمی کند. چه اینکه در فضای خداشناسی، #وحدت حاکم است نه اتحاد زیرا هیچ شائبه کثرت و دوئیتی نیست.
🌀به عبارت دیگر بر اساس اینکه واجب تعالی «علمٌ کله و حیاةٌ کله و قدرةٌ کله بوجود واحد بسیط بحت جمعی» ذاتی در باب خداشناسی با ذاتی در باب برهان منطق، مشترک لفظی اند، یکی در فضای وحدت(نفی دوئیت) و یکی در فضای اتحاد بین دو موجود است.
🌀حال مرحوم علامه در #مدخل_نهایه_الحکمه تصریح می کند همین مطلب فوق الذکر که بوعلی در خداشناسی بیان کرده است در #تمام_فلسفه جاری میشود زیرا موضوع گزاره های فلسفی عین محمول خودش است و چیزی خارج از آن نیست.
🌀به عبارت دیگر موضوع فلسفه عین همه واقعیات است زیرا موضوع آن #واقعیت است نه #امر_واقعیت_دار. هیچ مفهومی در علم فلسفه که دوئیت با موجود داشته باشد نداریم. بلکه همه محمولات مساوی و مساوق با موضوعات خود اند.
🌀لذا حاکم بر گزاره های فلسفی، وحدت و تساوق است نه اتحاد به همین خاطر تمام براهین فلسفی مانند براهین خداشناسی، نه برهان إن اند نه برهان لم! بلکه از سنخ #ملازمات_عامه اند که در فضای تساوق جاری میباشند.
🌀 البته آیت الله مصباح (امر ثالث تعلیقه 8 بر نهایه) اشکال می کنند مراد فلاسفه از «علیت» اعم از علیت در فضای اعتبارات عقلی (تقرر ماهیت) و علیت در وجود خارجی است. پس جائی که دو مفهوم هم با هم تساوق خارجی دارند اما بین انها در مرحله عقل زایش علی باشد، برهان لم برقرار است. لذا در خداشناسی و فلسفه هم برهان لم جاری است.
🌀اما این اشکال وارد نیست زیرا اولا وجود علیت در ذهن بدون وجود علیت در خارج مستلزم سفسطه در ادراکات است. ثانیا مقام تقرر ماهوی، ذهن و علم حصولی نیست بلکه یک رتبه از نفس الامر است. ثالثا نفس الامر، رتبه ای از عالم واقع است. لذا قدماء فلسفه اساسا چیزی به نام علیت مفهومی و علیت بین مفاهیم ندارند.
🌀من هنا یظهر:
1⃣ مبتنی بر آنچه گفته شد، ماهیت در هلیات بسیطه، ماهیت و حد نیستند بلکه عین محمول خود هستند لذا جمیع هلیات بسیطه، فلسفی و داخل فلسفه اند اما چون عمر و توان ما کفاف بحث از جمیع آنها را نمیدهد بحث از آنها را کنار میگذاریم
2⃣ آنچه علامه نسبت به نفی براهین منطقی در فلسفه گفتند صرفا ناظر به هلیات بسیطه نیست بلکه علامه در امر تاسع از اصاله الوجود، تصریح میکنند حتی با نظر به هلیات مرکبه ای که در فلسفه هست، لا مجری للبرهان اللم فی الفلسفه الالهیه.
3⃣ موضوع فلسفه اعم از سائر علوم است اما این اعمیت یک #اعمیت_ثبوتی است نه اثباتی.
ثبوت جمیع علوم متوقف بر فلسفه است اگرچه اثبات آنها متوقف بر آن نباشد، زیرا علوم از #ماهیات_محققه(ماحقیقیه) بحث می کنند در حالی که این ماهیات، واقعیت خود را از موضوع فلسفه گرفته اند لذا به خلاف آنچه آیت الله جوادی در رحیق مختوم( ج اول ص 216) میفرمایند، علامه قائل اند فلسفه #احاطه_قیومی بر جمیع علوم دارد و با هر علمی حاضر است نه اینکه مرز ان تمام شده و مرز علم بعد شروع شود.
4⃣ به خلاف آنچه آیت الله فیاضی در تفسیر عبارت علامه فرموده اند، در نگاه علامه اعمیت فلسفه را نباید بنابر تقسیمات حکمت توضیح داد زیرا مرحوم علامه اساسا #تقسیمات_حکمت را #غلط و #غیر_مفید میداند و به همین خاطر نه در بدایه الحکمه و نه نهایه الحکمه اسمی از آن نمی آورد.(اشکالات متعدد علامه به تقسیمات حکمت، محتاج متن مستقلی است)
5⃣خامسا مبتنی بر اینکه غایت، موجودی است که در اثر علم برهانی و مبتنی بر برهان اثبات میشود، هیچ غایتی و هیچ موجودی «خارج از فلسفه» وجود ندارد تا فلسفه آن را اثبات کند زیرا موضوع فلسفه عین همه موجودات است لذا اساسا علم فلسفه #غایت_ندارد.
❇️ آنچه گفته شد مبتنی بر مدخل نهایه الحکمه و مساله عرض ذاتی به معنای ملاک برهانی اکتشاف جدید و نیل به معلوم جدید بر اساس نظام واقع است اما این مبحث به طور کلی فارغ از #پیکربندی (تمایز و تبویب) علم فلسفه است. زیرا در نگاه علامه، علم ما بین الدفتین که مسمی به علم فلسفه است مرکبی اعتباری است و پیکربندی آن بر اساس ملاک #غرض_تدوین است.
✍️احسان چینی پرداز (@Chinipardaze)
#پای_درس_استاد #فلسفه #نهایه_الحکمه
#در_محضر_علامه
@almorsalaat
37.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥#نهایه_الحکمه| الجزئی «بما أنه متغیر زائل» داخل در فلسفه نیست/ معنای قاعده الجزئی لا یکون کاسبا و لا مکتسبا
🎙استاد علی فرحانی
📚گزیده تدریس نهایه الحکمه
📌تقریر کامل توضیحات استاد، حتما مطالعه کنید👇👇👇
@almorsalaat
📝#نهایه_الحکمه| علامه معتقدند «الجزئی بما انه متغیر زائل» داخل در فلسفه نیست!
📌تقریر تدریس نهایه الحکمه استاد شیخ علی فرحانی(1396).
🔰مقرر: احسان چینی پرداز (@Chinipardaze)
💢مرحوم علامه طباطبایی در مقدمه نهایه الحکمه می فرمایند که فلسفه از «جزئی بما أنه متغیر زائل» بحث نمی کند.
💢آیت الله مصباح به این عبارت اشکال می کنند:
1⃣اولا حرف علامه مبتنی بر الجزئی لا یکون کاسبا و لا مکتسبا است اما آیت الله مصباح در برهان شفا و بالتبع آیت الله فیاضی قبول می کنند که برهان در جزئی جاری است لذا قاعده «الجزئی لا یکون کاسبا و لا مکتسبا» صحیح نیست.
💢شاهدش این است که برخی قیاس ها در عین اینکه مقدمه اولشان جزئی است اما قیاس، یک قیاس صحیح و منتج است:
◽️صغری: ارسطو انسان است
◽️کبری: انسان ضاحک است
◽️نتیجه: ارسطو ضاحک است
2⃣ثانیا سلمنا که این قاعده صحیح باشد اشکال بعدی این است که علامه خواستند این قاعده را منشا قرار بدهند که فلسفه بحث از کلیات میکند در حالی که همه علوم بحث از کلیات می کنند و این قاعده الجزئی لا یکون کاسبا و لا مکتسبا اختصاص به فلسفه ندارد و این قاعده از منطق که خادم العلوم است گرفته شده است لذا باید در جمیع علوم جاری باشد.
3⃣ثالثا کلیت فلسفی یک کلیت اختصاصی است یعنی معقولات ثانیه فلسفیه؛ اما کلیت در علوم دیگر کلیت معقولات اولی و محصورات اربعه است کما اینکه ریاضی در مورد عدد و فیزیک در مورد حرکت سخن میگوید و اینها کلی ماهوی اند اما در فلسفه کاری به معقولات اولی نداریم
📌الجواب:
💢در ابتدا نسبت به اشکال سوم باید گفت:
1⃣اولا این کلام نقض مبنای خود مستشکل است زیرا خود مستشکل قائل است که اثبات موضوعات علوم به دست فلسفه است در حالی که موضوعات علوم، هل بسیطه و ماهیات اند، پس در نگاه خود مستشکل فلسفه باید در مورد ماهیات و معقولات اولی هم بحث کند.
2⃣ثانیا علامه دنبال کلیت به معنای معقول ثانی فلسفیه نیست. چه اینکه علامه قائل است که هل بسیطه هم از احوال موجودیت اشیاء است و تمام هل بسیطه ها حتی هل بسیطه های علوم تجربی، فلسفی اند
💢زیرا حتی در نظام مشاء «ماهیت وقتی در هل بسیطه می آید اسم اش معقول اولی نیست بلکه از عوارض خاصه موجود بما هو موجود است» لذا فلسفه می تواند آن را اثبات کند یعنی در گزاره «الانسان موجود» موجودیت عین انسان است و انسان، ماهیت و حد نیست به خلاف ماهیت در هل مرکبه که به علیت مقولی بازگشت میکند.
💢 یعنی در هل بسیطه تفاوت بین معقول اولی و ثانی منطقی و ثانی فلسفی نداریم. تفاوتی که بین معقول ثانی فلسفی با سائر مفاهیم در فلسفه هست این است که فلسفه هل مرکبه معقولات ثانیه فلسفیه را هم متکفل است اما هل مرکبه هیچ یک از مفاهیم دیگر را متکفل نیست.
💢اما از طرفی امکان ندارد که بخشی از این هل بسیطه ها را بحث کنیم و بخشی را کنار بگذاریم و از طرفی امکان ندارد که همه هل بسیطه را بحث کنیم زیرا هم عمر کفاف نمی دهد و هم احاطه و علم به جمیع موجودات نداریم به همین خاطر بحث از هل بسیطه ها را کنار می گذاریم.
💢لذا علامه تصریح می کند «فإذا بحثنا هذا النوع من البحث- أمكننا أن نستنتج به- أن كذا موجود و كذا ليس بموجود- و لكن البحث عن الجزئيات #خارج_من_وسعنا»
📌اما نسبت به اشکال اول و دوم باید گفت:
1⃣اولا عبارت علامه جزئی بما هو جزئی نیست بلکه تصریح به جزئی «بما هو متغیر زائل» کرده اند در حالی که موضوع قاعده الجزئی لا یکون کاسبا و لا مکتسبا، جزئی بما هو جزئی است.
💢به عبارت دیگر مستشکل بین جزئی و کلی باب برهان با جزئی و کلی صورت قیاس اشتباه کرده است. زیرا قاعده الجزئی لا یکون کاسبا و لا مکتسبا جزء قواعد عامه اقترانی است و از قواعد باب صورت است نه قواعد باب ماده. اما جزئی و کلی در شروط مقدمات برهان به معنای کلیت در صدق است نه کلیت در اندراج.
💢لذا اینکه ایشان میفرماید جزئی در برهان استفاده میشود صحیح است اما ربطی به قاعده الجزئی لا یکون کاسبا و لا مکتسبا ندارد.
💢توضیح اینکه همانطور که علامه در جلد اول حاشیه اسفار (ص 30) تبیین میکنند:
💢الجزئی لایکون کاسبا و لا مکتسبا از قواعد عامه اقترانی است و ربطی به گزاره ندارد بلکه مرتبط با قالب قیاس است. بنابر اینکه تمام قواعد عامه اقترانی به یک قاعده یعنی «لزوم تکرار حدوسط» باز می گردند، الجزئی لا یکون کاسبا و لا مکتسبا شأن حدوسط است یعنی حدوسط نمی تواند جزئی (مانند زید) باشد و الا اندراج صغری تحت کبری شکل نمیگیرد و اتصال حداصغر و حداکبر برقرار نمیشود.
💢به عبارت دیگر زید و عمرو خصوصیت مشترکه و مختصه دارند و «جزئی» یعنی لحاظ خصوصیت مختصه. پس اگر از خصوصیت مشترکه زید (مانند انسانیت) به خصوصیت مشترکه عمرو سیر کنیم که حدوسط جزئی نیست اما خصوصیت مختصه هر یک با خصوصیت مختصه دیگری متباین اند و از یکی به دیگری سیر نمیشود. لذا نه با جزئی می شود برهان اقامه کرد نه میشود بر آن برهان اقامه کرد.
💢اما در مثالی که مستشکل بیان کرد، این اشکال وجود ندارد زیرا حدوسط آن قیاس، انسان است که البته کلی است نه جزئی. پس قاعده الجزئی لا یکون کاسبا و لا مکتسبا قاعده صحیحی است و محال است که در آن خدشه شود و خود مستشکل هم نمی تواند در آن تشکیک کند.
💢از این رو جزئیت در قاعده «الجزئی لا یکون کاسبا و لا مکتسبا» ربطی به قضیه شخصیه ندارد کما اینکه در باب برهان همه منطقیین قبول دارند که قضیه شخصیه هم می تواند مقدمه و هم می تواند نتیجه برهان واقع شود زیرا کلیت در شروط مقدمات برهان به معنای کلیت در صدق است که منافاتی با قضیه شخصیه ندارد.
💢مضاف به اینکه این مطلب مربوط به منطق مادی است و جزئی به معنای قضیه شخصیه مربوط به باب برهان است در حالی که قاعده الجزئی لا یکون کاسبا و لا مکتسبا مختص به منطق صوری بوده و اجنبی از آن است. به عبارت دیگر جزئیت و کلیت در منطق صورت صفت مفاهیم و تصورات است در حالی که باب برهان بحث از قضایا و تصدیقات است لذا معنا ندارد که الجزئی لا یکون کاسبا و لا مکتسبا را در فضای باب برهان بیاوریم.
💢ملاک در اینکه قضیه ای بتواند در مقدمات برهان اخذ شود کلیت در صدق و دوام در صدق و ضرورت در صدق است زیرا برهان باید مفید یقین بالمعنی الاخص باشد که یقین بالمعنی الاخص تابع علم علت موجبه بوده و علم به علت موجبه همیشه همراه معلول اش هست لذا هم کلیت در صدق دارد(1) و هم دوام در صدق دارد(2) و هم ضرورت در صدق دارد(3)
💢البته که قضیه شخصیه (مثلا زید ضاحک است) هر سه شرط را دارد.
💢زیرا کلیت در صدق یعنی زید تا زید است ضاحک است یعنی در هر حالتی و هر شرائطی و هر جائی زید ضاحک است و این مطلب دوام هم دارد یعنی از جهت زمانی، دائمی است. ضرورت هم که تابع علیت است باز موجود است زیرا ضحک (عرض خاص) معلول جوهر انسانیت (صورت نوعیه) است و زید هم انسان است.
💢پس کلیت در باب برهان یعنی کلیت در صدق اما کلیت در فضای حدوسط و صورت قیاس، کلی (ما یصدق علی کثیرین) در مقابل جزئی است (یعنی الجزئی لا یکون کاسبا و لا مکتسبا)
💢اما اینکه علامه قید زده است «الجزئی بما هو متغیر زائل» یعنی دوام در صدق ندارد به همین خاطر است که برهانی نبوده و وارد در فلسفه نمی باشد.
💢از این رو هیچ یک از اشکالات مستشکل وارد نبوده و عبارت علامه در نهایت صحت و دقت است
💢مضافا به خلاف اینکه آیت الله جوادی در رحیق به طور کلی جزئیات مادی را برهان پذیر نمی دانند باید گفت اگر قید «بما هو متغیر زائل» نباشد جزئیات مادی هم برهان پذیرند یعنی عالم ماده که عین الحرکه است، اگر از منظر حرکت توسطیه، ایست پیدا کند برهان پذیر است.
💢به همین خاطر به جزم می توانیم بگوییم که «ارسطو در قرن 4 قبل از میلاد مسیح علیه السلام می زیست» این جمله صحیح و برهانی است زیرا «بما هو متغیر زائل» نیست.
💢لذا در نگاه علامه هم جزئی از حیث ثبات اش (زید موجود) و هم ماهیت (الانسان موجود) و هم معقول ثانی فلسفه (العلة موجودة) و حتی گزاره «الکلی العقلی موجود» که معقول ثانی منطقی است، گزاره های فلسفی اند.
💢از این رو علامه تعبیر به «بما هو متغیر زائل» می کند که به خاطر اینکه شرط دوام در صدق را ندارد برهانی نیست و این کلام هم کاملا صحیح و بدون اشکال است.
#پای_درس_استاد
@almorsalaat
14.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥#نهایه_الحکمه| اصاله الوجود یعنی انکار حد و ماهیت از دار هستی/ تحفظ بر جمیع لوازم اصاله الوجود از حسنات و متفردات علامه طباطبایی است
🎙استاد معظم شیخ علی فرحانی
📚گزیده تدریس نهایه الحکمه
#فلسفه #نهایه_الحکمه
@almorsalaat
المرسلات
📌#معرفی_کتاب 🔰کتاب آغاز و انجام ◽️یکی از رسائل فلسفی و پرمحتوای خواجه طوسی، رساله آغاز و انجام اس
11.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥#نهایه_الحکمه| اگر میخواهید خواجه طوسی را بشناسید، مقدمه کتاب آغاز و انجام را بخوانید.
🎙حضرت استاد شیخ علی فرحانی
📚گزیده تدریس نهایه الحکمه؛ سال 1396
#فلسفه #پای_درس_استاد
@almorsalaat
📌عرض ذاتی و موضوع علم در نگاه علامه طباطبایی
◽️استاد معظم در جلسات تدریس #نهایه_الحکمه سال 1396، به مناسبت بعض عبارات علامه طباطبایی، وارد در بحث عرض ذاتی و مساله ملاک تبویب و تمایز علوم شده و به تبیین مفصل این مطلب میپردازند.
◽️ایشان ضمن اشاره به نگاه حکماء و منطقیین و اصولیین در مورد ملاک برهانی عرض ذاتی برای تمایز و تبویب علوم، با قرائت کلمات علامه در #حاشیه_اسفار نگاه ایشان را نسبت به این ملاک برهانی تبیین میکنند.
◽️استاد معظم در ادامه، ضمن توضیح مفصل #موضوع_علم_فلسفه، نشان میدهند که علامه مبتنی بر تحقیق موضوع فلسفه، عرض ذاتی را به نحوی که در سائر علوم است در خصوص فلسفه جاری نمی دانند کما اینکه علامه سنخ براهین فلسفه را غیر از براهین متعارف منطقی (برهان إن و لم) می دانند.
◽️ایشان در انتهاء با تبیین معنای دقیق عرض ذاتی و تجمیع شواهد متعددی از عبارات علامه، توضیح میدهند که اساسا در نگاه علامه طباطبایی، ملازمه ای بین عرض ذاتی و تمایز-تبویب نیست بلکه با نگاه صحیح به مرکب علم، باید گفت که چینش مباحث علم و تمایز آن از سائر علوم و تغییر و تحول در آن، لزوما تابع برهان نمیباشد بلکه اساسا ملاک در تبویب و تمایز علوم، #غرض_تدوین است نه عرض ذاتی.
❇️ برای استماع این جلسات تدریس استاد (عرض ذاتی در نگاه علامه) به لینک زیر مراجعه کنید و حتما #استماع_کنید.👇👇
http://www.ostadfarhani.ir/morsalat/vfm/?dir=uploads/Ostad/Falsafe/araz-zati-nehaye
✍️احسان چینی پرداز
#فلسفه #در_محضر_علامه
#المرسلات #استاد_علی_فرحانی
@almorsalaat
16.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥#نهایه_الحکمه| عرفان، عبور انسان از حجاب نفس است/ حکمت متعالیه، مبادی سلوک معنوی سالک را تامین میکند
🎙استاد علی فرحانی
📚گزیده تدریس نهایه الحکمه
#فلسفه #نهایه_الحکمه
@almorsalaat
رابطه حکمت متعالیه و مشاء..mp3
565.2K
🔊#فلسفه| حکمت متعالیه و اصالت وجود، نظام فلسفی مشاء را در تبیین عالم، ابطال نمی کند بلکه آن را سالبه به انتفاء موضوع میکند
🎙استاد علی فرحانی
📚تدریس نهایه الحکمه. فیضیه. سال 96
#فلسفه
#نهایه_الحکمه
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد
https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
اصالت الوجود در بیان علامه و آیت الله مصباح.mp3
3.52M
🔊#فلسفه| بر اساس اصالت الوجود، ماهیت یعنی «ما یقال فی جواب ما هو» که #حد است هیچ اثری ندارد/ در این فضا تمام آثار و حقائق به شرط وجود میشوند یعنی از جهت واقع شناسی، قضیه ضرورت ذاتیه که در قوه حینیه است به مشروطه عامه بازگشت میکند/ البته این مطلب بعد از دفع سفسطه و اثبات حکایت گری مفاهیم از خارج است و ضرری به آن نمیزند/ در واقع «اصالت الوجود» در بیان برخی از بزرگان با «اصالت الوجود» در بیان علامه طباطبایی، #مشترک_لفظی است
🎙استاد علی فرحانی
📚تدریس نهایه الحکمه. فیضیه. سال 96
#فلسفه
#نهایه_الحکمه
#المرسلات #استاد_علی_فرحانی
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد
https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
نگاه علامه به اصاله الوجود و ماهیت__.mp3
3.21M
🔊#فلسفه| «امکان» لازمه ماهیت است/ مراد از «لزوم» در اینجا «لزوم مصطلح» است/ در باب ملاک احتیاج شیئ به علت، تعبیر صحیح «علت احتیاج شیئ به علت» است نه «مناط احتیاج شیئ به علت»/ رابطه حکمت متعالیه و مشاء/ در نظام مشاء، تفاوت معقولات اولی و معقولات ثانی از جهت کیفیت حصول مفاهیم است/ معقولات اولی و معقولات ثانیه فلسفی در اصل حکایت از خارج، مشترک اند/ ماهیت به معنای «ما یقال فی جواب ماهو» #حد است و با اصالت الوجود جمع نمیشود
🎙استاد علی فرحانی
📚تدریس نهایه الحکمه. فیضیه. سال 96
#فلسفه #نهایه_الحکمه
#المرسلات #استاد_علی_فرحانی
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد
https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
📌عرض ذاتی و موضوع علم در نگاه علامه طباطبایی
◽️استاد معظم در جلسات تدریس #نهایه_الحکمه سال 1396، به مناسبت بعض عبارات علامه طباطبایی، وارد در بحث عرض ذاتی و مساله ملاک تبویب و تمایز علوم شده و به تبیین مفصل این مطلب میپردازند.
◽️ایشان ضمن اشاره به نگاه حکماء و منطقیین و اصولیین در مورد ملاک برهانی عرض ذاتی برای تمایز و تبویب علوم، با قرائت کلمات علامه در #حاشیه_اسفار نگاه ایشان را نسبت به این ملاک برهانی تبیین میکنند.
◽️استاد معظم در ادامه، ضمن توضیح مفصل #موضوع_علم_فلسفه، نشان میدهند که علامه مبتنی بر تحقیق موضوع فلسفه، عرض ذاتی را به نحوی که در سائر علوم است در خصوص فلسفه جاری نمی دانند کما اینکه علامه سنخ براهین فلسفه را غیر از براهین متعارف منطقی (برهان إن و لم) می دانند.
◽️ایشان در انتهاء با تبیین معنای دقیق عرض ذاتی و تجمیع شواهد متعددی از عبارات علامه، توضیح میدهند که اساسا در نگاه علامه طباطبایی، ملازمه ای بین عرض ذاتی و تمایز-تبویب نیست بلکه با نگاه صحیح به مرکب علم، باید گفت که چینش مباحث علم و تمایز آن از سائر علوم و تغییر و تحول در آن، لزوما تابع برهان نمیباشد بلکه اساسا ملاک در تبویب و تمایز علوم، #غرض_تدوین است نه عرض ذاتی.
❇️ برای استماع این جلسات تدریس استاد (عرض ذاتی در نگاه علامه) به لینک زیر مراجعه کنید. حتما #استماع_کنید.👇👇
http://www.ostadfarhani.ir/morsalat/vfm/?dir=uploads/Ostad/Falsafe/araz-zati-nehaye
✍️احسان چینی پرداز (@Ehsan1244)
#المرسلات #استاد_علی_فرحانی
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد
https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b