eitaa logo
المرسلات
10.3هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
550 ویدیو
40 فایل
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد 📌تبیین دیدگاه های امام، رهبری، علامه طباطبایی، شهید مطهری 🔰آثار و دروس استاد علی فرحانی 📌آموزش دروس حوزوی 📞 ارتباط با ادمین: @admin_morsalat
مشاهده در ایتا
دانلود
| تنها طریق رسیدن انسان به کمال، به وسیله تربیت او از طریق علم و عمل است. 🔰أن القرآن قطع بأن الطريق الوحيد إلى إيصال الإنسان إلى هذه الغاية الشريفة تعريف نفس الإنسان لنفسه بتربيته في ناحيتي العلم و العمل: 📌أما في ناحية فبتعليمه الحقائق المربوطة به من المبدإ و المعاد و ما بينهما من حقائق العالم حتى يعرف نفسه بما ترتبطه به من الواقعيات معرفة حقيقية 📌و أما في ناحية فبتحميل قوانين‏ اجتماعية عليه بحيث تصلح شأن حيوته الاجتماعية، و لا تشغله عن التخلص إلى عالم العلم و العرفان، ثم بتحميل تكاليف عبادية يوجب العمل بها و المزاولة عليها توجه نفسه، و خلوص قلبه إلى المبدإ و المعاد، و إشرافه على عالم المعنى و الطهارة، و التجنب عن قذارة الماديات و ثقلها. 📚الميزان ج‏۳ ص۵۹ @almorsalaat
☀️ | مختصری در باب نظریه روح المعنی از منظر امام خمینی (ره) 🖊 سید محمد هاشمی 🔺 یکی از مباحث مهم امام در ادامه موضع مهم ایشان پیرامون اعتباری بودن وضع الفاظ، مساله است. این نظریه که توسط امام در نقاط مختلفی استفاده شده و ریشه در نگاه برخی اندیشمندان پیشین نیز داشته است قرابتی جدی با تصویر مرحوم در نحوه وضع الفاظ برای معانی در تفسیر دارد. ایشان توجه به این فرآیند در وضع الفاظ را، راه حل بسیاری از اشتباهات در اندیشه و فهم - خصوصا در معارف غیر مادی - می داند. برای مثال برخی در وصف پروردگار به رحیم و رحمان تصور کرده اند که چون در ذات این اوصاف نوعی از رقّت و تغیرِ حالت درونی نهفته و این نوع تحولات در ذات واجب محال است صدق این معانی بر واجب صرفا مجازی است. مرحوم امام در پاسخ معتقد است اساسا الفاظ برای غایات و حقایق عامه وضع شده اند و خصوصیات افراد تقییدی در آن معانی ایجاد نمی-کند: «و بعضى‏ها در مطلق اين نحو از اوصاف از قبيل خذ الغايات و اترك المبادى‏ قائل شده‏اند- كه اطلاق اين‏ها بر حق به لحاظ آثار و افعال است نه به لحاظ مبادى و اوصاف است. پس، معنى «رحيم» و «رحمن» در حق، يعنى كسى كه معامله رحمت مى‏كند با بندگان. بلكه معتزله‏ جميع اوصاف حق را چنين دانسته‏اند يا نزديك به اين. و بنابراين، اطلاق آنها بر حق نيز مجاز است. و در هر صورت، مجاز بودن بعيد است، خصوصا در «رحمن» كه بنابراين امر عجيبى بايد ملتزم شد. و آن اين است كه اين كلمه وضع‏ شده براى معنايى كه استعمال در آن جائز نيست و نمى‏شود، و در حقيقت اين مجاز بلا حقيقت است. تأمّل. و اهل تحقيق در جواب اين گونه اشكالات گفته‏اند الفاظ موضوع است از براى معانى عامّه و حقايق مطلقه. پس بنابراين، تقيّد به عطوفت و رقّت داخل در موضوع له لفظ «رحمت» نيست و از اذهان عاميّه اين تقيّد تراشيده شده، و الّا در اصل وضع‏ دخالت ندارد..» (آداب الصلاة، متن، ص: 249) 🔺 ایشان سپس در جواب به اشکال مقدر به این نظریه که آن را تنها در صورتی که اولیاء و انبیاء واضع باشند صحیح میدانند، تحلیلی در باب وضع الفاظ و اعتبار ارائه می کند که در کلیت شناخت اعتباریات نزد ایشان نیز سودمند است. 🔺به عقیده ایشان فرآیند وضع یک لفظ به این گونه است که برای هر واضعی در ابتدا نوعی توجه به جهت حقیقی موضوع له مطرح بوده است یعنی واضع در هنگام وضع لفظ «نور» برای آنچه از حقیقت خارجی نور می دیده، جهت روشنایی آن را مورد نظر قرار داده است و به جهات عدمی و ظلمانی آن بی توجه بوده است لذا لفظ «نور» هرگز مقید به نورِ مادی خارجی که مشوب به جهات عدمی است نمی شود و از این رو می توان آن را حقیقتا در انوار غیرمادی نیز استعمال کرد. لذا نظریه روح المعنی را می توان حتی در عمق تسامحات عرفی در فرآیند اعتبار نیز توضیح داد: «واضع لغات گرچه در حين وضع معانى مطلقه مجرّده را در نظر نگرفته است، ولى آنچه كه از الفاظ در ازاء آن وضع شده همان معانى مجرّده مطلقه است. مثلا، لفظ «نور» را كه مى‏خواسته وضع كند، آنچه در نظر واضع از انوار مى‏آمده اگر چه همين انوار حسّيّه عرضيّه بوده- به واسطه آن كه ماوراء اين انوار را نمى‏فهميده- ولى آنچه را كه لفظ نور در ازاء او واقع شده همان جهت نوريّت او بوده نه جهت اختلاط نور با ظلمت، كه اگر از او سؤال مى‏كردند كه اين انوار عرضيّه محدوده نور صرف نيستند بلكه نور مختلط به ظلمت و فتور است، آيا لفظ نور در ازاء همان جهت نوريّت او است يا در ازاء نوريّت و ظلمانيّت آن است؟ بالضروره جواب آن بود كه در مقابل همان جهت نوريّت است و جهت ظلمت به هيچ وجه دخيل در موضوع له نيست» (آداب الصلاة، متن، ص: 250) 🔺 بر این اساس نیازی نیست که واضع تمام مصادیق آن معنا را در زمان خود درک کرده یا حتی به آن معتقد باشد بلکه فرآیند وضع چنین وسعتی را در رابطه لفظ و معنا ایجاد می کند. نکته جالب آن که مرحوم امام بر اساس این تحلیل، صدق الفاظ عرفی وضع شده بر معانی ای که از جهت وجودی در مراتب بالاتری قرار دارند را نزدیکتر به حقیقت و غرض اولیه عرف می داند: «ليس الكلام من حيث ظهوره الملكى و خصوصا الّذى هو من مقولة اللّفظ و الصّوت صفة للحقّ من حيث هويّته الأحاطيّة حتّى يتفرّع عليه ما ذكر كما انّ قوله تعالى ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْ‏ءٍ لا يدلّ على مقصوده بوجه نعم الكلام الذّاتى الّذى هو التّجلّى باظهار ما فى الغيب على ذاته المقدّسة صفة من صفاته فى الحضرة الجمعيّة الكماليّة و الكلام الظّهورى الوجودى الّذى هو التّجلّى بالفيض المقدّس لأظهار ما فى الغيب على الحقائق التّفصيليّة صفة من صفاته الفعليّة و لهما الأحاطة و الشّمول و لهذا الكلام اللّفظى ايضا احاطة بمعنى آخر و هو وجه السّرّ الوجودى الّذى يعرفه المحقّقون و هو غير الأوضاع اللّفظيّة نعم لو كان الألفاظ موضوعة لأرواح المعانى او ارواح المعانى مرادة للحقّ من كلامه لكان تلك الأحاطة حقّا كما الأمر كذلك.» ( تعليقات على شرح «فصوص الحكم» و «مصباح الانس»، ص: 232) 🔺نتیجه این صورت بندی، راهگشایی بسیار اساسی در فهم معارف و معانی مجرد قرآنی و روایی ایجاد کرده و از سوی دیگر گشایشی جدی برای انتقال مرتبه بندی شده معارف الهی می آفریند. این نگاه شیوه ای مهم در القای معارف الهی را نیز به دنبال دارد. بر این اساس در تعلیم معارف تنها کافی است ذهن ها را نسبت به حیثیات عدمی مفاهیم پالایش نماییم، تا بتوانیم حقیقت ناب غیرمادی را در ذهن مخاطبان تصویر کنیم. 🔺 این نظریه در مساله روح المعنی، در مجموعه اندیشه امام در اعتباریات تاثیر مهمی دارد ایشان پس از این مساله «صحیح و اعم» و تصویر «مرکبات اعتباری» را نیز بر همین اساس تبیین می نمایند و معتقدند حتی در وضع الفاظ برای اختراعات عادی بشر، هرگز لفظ به قید ماده و شکل خاصی از آن اختراع – مثلا تفنگ یا هواپیما – محدود نمی شود بلکه از ابتدا خصوصیات ماده و صورت دخلی در وضع الفاظ ندارند: و لذا ترى: أنّ تكامل الصنعة كثيراً ما يوجب تغييراً في موادّها أو تبديلًا في شأن من شؤون هيئتها، و مع ذلك يطلق عليها اسمها كما في السابق، و ليس‏ ذلك إلّا لأخذ الهيئة و المادّة لا بشرط؛ أي عدم لحاظ مادّة و هيئة خاصّة فيها. (تهذيب الأصول، ج‏1، ص: 109) @almorsalaat
🌹میلاد با سعادت امام هادی (ع) مبارک باد. 🌀دو روایت قابل تامل از حضرت (ع): ♨️العُجبُ صارِفٌ عَن طَلَبِ العِلمِ، داعٍ إلَى الغَمْطِ و الجَهلِ (بحار الأنوار 72/199/27) ♨️وَ قَالَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: خَيْرٌ مِنَ اَلْخَيْرِ فَاعِلُهُ، وَ أَجْمَلُ مِنَ اَلْجَمِيلِ قَائِلُهُ، وَ أَرْجَحُ مِنَ اَلْعِلْمِ حَامِلُهُ، وَ شَرٌّ مِنَ اَلشَّرِّ جَالِبُهُ، وَ أَهْوَلُ مِنَ اَلْهَوْلِ رَاكِبُهُ (نزهة الناظر و تنبیه الخاطر  ,  ج۱ ص۱۴۲) @almorsalaat
🌀| زیارت جامعه، حاوی اسرار شیعه 🔸روايات خاصّى از امام هادى «سلام‌الله‌عليه» نقل شده در بسيارى از موارد، حاوى اسرار شيعه‌اند. از جمله، در زيارت جامعۀ كبيره بسيارى از اسرار شيعه بيان شده است و بيان چنين جملات ارزشمندى، از خصوصيات و ويژگيهاى امام هادى «سلام‌الله‌عليه» است. اين زيارت، از افتخارهاى شيعه و از معجزات علمى بزرگ امام هادى «سلام‌الله‌عليه» است. تمام اسرار، از نظر فلسفه و عرفان و قرآن و روايات، در اين زيارت نهفته است. افتخار شيعه به اسرار اوست و همۀ اين اسرار، در زيارت جامعۀ كبيره وجود دارد. 🔸اهميّت اين زيارت به قدرى است كه مرحوم علامۀ مجلسى اوّل «قدّس‌سرّه» ميفرمايد: در «سر من راى» وقتى خدمت امام زمان «ارواحنافداه» مشرّف شدم، در مضجع شريف امام هادى و امام عسكرى «سلام‌الله‌عليهما» مدّاح وار در حال خواندن زيارت جامعه بودم و ايشان گوش ميكردند و توجّه داشتند، سپس فرمودند: «نعمت الزيارة - اين زيارت، خوب زيارتى است». گفتم: آقا از جدّتان امام هادى «سلام‌الله‌عليه» است‌؟ ايشان به قبر منوّر امام هادى «سلام‌الله‌عليه» اشاره كردند و فرمودند: آرى. 🔸لذا علامه مجلسى دوّم «قدّس‌سرّه» ميفرمايد: اين زيارت جامعه، از نظر سند و دلالت، صحيح‌ترين روايات است. دلالت مثل اين زيارت نداريم و سندش هم صحيح است، زيرا آقا امام زمان «ارواحنافداه» اين زيارت را امضاء كرده‌اند و آن را دوست دارند. 🔸اگر كسى بتواند در صبح‌گاه، زيارت جامعه را بخواند، خيلى عالى است و در بركت آن روز، فوق‌العاده اثر دارد. مداومت بر اين زيارت، هم براى دنيا و هم براى آخرت و هم براى رابطه با امام زمان «ارواحنافداه» مفيد و مؤثّر است. از همگان مخصوصاً جوان‌ها تقاضا دارم كه زيارت جامعه را هر روز بخوانيد و يا لاأقل يك روز در هفته، يا در روز جمعه بخوانيد كه به تعبير امام زمان «ارواحنافداه» خوب زيارتى است. 📚آیت الله مظاهری، دروس اخلاق، ج۶ ص۷۹ @almorsalaat
📝| رسائل مرحوم شیخ متن تولید و تاسیس است. ❇️مروری مختصر بر کتاب القطع رسائل 📝 احسان چینی پرداز ◽️مرحوم شیخ در کتاب شریف رسائل تبویب کتاب خود را بر اساس حالات سه گانه مکلف قرار داده و با کتاب القطع شروع می کنند. ◽️نسبت به علت این تبویب باید گفت در علم کلام علاوه بر اثبات مبدأ و معاد، نبوت و ضرورت آن هم به اثبات رسید. لازمه نبوت بیان برنامه سعادت بشر توسط نبی است. اما علاوه بر این خاتمیت نبی اکرم هم به اثبات رسید در حالی که خاتمیت با بیان تک به تک جزئیات مسائل مورد نیاز بشر سازگاری ندارد مگر اینکه آن نبی خاتم ابدی باشد و تا یوم القیامه زنده باشد که البته ابدی بودن او امری غیر عقلائی است. ◽️از اینجا است که قاعده عقلائی به نام « علینا القاءالاصول و علیکم أن تفرعوا» به وجود می آید. یعنی نبی خاتم که مدت عمر مشخصی دارد، آنچه که بیان می کند به گونه ای است که مشتمل بر جمیع ما یحتاج بشر می باشد تا در اعصار آینده به وسیله « علیکم أن تفرعوا» مسائل مستحدثه استخراج شود.اما تمام مسیر رسیدن به آن برنامه سعادت که مد نظر نبی مکرم اسلام است باید بر طریق حجیت باشد. ◽️در علم کلام حجیت ادله اربعه یعنی کتاب و سنت و اجماع و عقل اثبات میشود که البته حجیت آن بالمعنی اللغوی یعنی ما یصح الاحتجاج به می باشد و بعد از آن است که وارد علم اصول میشویم تا به وسیله اثبات حجج ثانویه به آن ادله راه یابیم. ◽️لذا اگر کسی موضوع علم اصول را ادله اربعه بما هی هی بداند نباید به او اشکال کرد که اگر ادله بما هی هی باشد دیگر اربعه بودن آن معنا ندارد؛ زیرا اربعه بودن آن در علم کلام اثبات میشود و به خاطر فاصله ای که میان زمان نبی مکرم اسلام تا زمان حاضر رخ داده و جامعه کاملا متحول شده است برای کشف آن برنامه سعادت باید از طرق حجت و معتبره ای که در علم اصول اثبات میشود استفاده کرد. ◽️از اینجا است که با قاعده ای به نام « کل ما بالعرض لابد بأن ینتهی الی ما بالذات» مواجهه میشویم. ◽️در این قاعده که در باب مبادی اقیسه منطق نسبت به اعتقاد جازم جاری شد، مراد از « بالعرض» ، واسطه در عروض نیست یعنی مراد بالعرض و المجاز نیست بلکه مراد از بالعرض، بالتبع است یعنی اتصاف موضوع به محمول مجازی نیست. ◽️مرحوم شیخ می فرمایند که قاعده در باب حجج همان قاعده کل ما بالعرض است. یعنی آنچه که حجیت آن ذاتی است و لا ینفک از آن است، پای ثابت این خانه قرار گرفته و هر آنچه که بخواهد حجت شود باید بازگشت به این حجت ذاتی داشته باشد و اساسا تولید حجت جز از طریق بازگشت به آن ممکن نخواهد بود لذا است که شروع این کتاب شریف هم با کتاب القطع می باشد. ◽️اما سوالی که نسبت به تبویب مرحوم شیخ به وجود می آید این است که سرنوشت مباحث الالفاظ چه شد؟ ◽️در جواب باید گفت که این سوال ناشی از خلط نظامات اصولی است. این سوال در واقع مولود تفکر مرحوم آخوند است زیرا سائل مسلم می داند که باب الفاظ و یا باب ملازمات عقلیه داخل در علم اصول است حال سوال می کند که در کجای اصول باید از آن بحث کنیم و چه تعریف و چه موضوع و چه غایتی برای اصول بگوییم که شامل آنها هم بشود. با همین تفکر است که مرحوم مظفر به تعریف صاحب قوانین و صاحب فصول اشکال کرد که هر دو مباحث الالفاظ را خارج از علم اصول کرده اند. ◽️این در حالی است که شیخ هم مانند صاحب قوانین و صاحب فصول این مسلم را قبول ندارد بلکه این مساله از بعد از آخوند مسلم شده است. البته مراد این نیست که بحث از مباحث الفاظ در علم اصول نشود چه اینکه قوانین و معالم هم بحث از صیغه افعل و صیغه لا تفعل کرده اند بلکه نزاع در وجود بابی به نام « باب الالفاظ» به عنوان بابی مستقل و جدا آن هم قبل از حجج می باشد که البته مقبول نیست. ◽️در نظام اصولی شیخ، مساله حجیت مساله مهمی است و اساس علم اصول را همین شکل داده است. متاسفانه کثیری گمان کرده اند که شیخ حجیت را به معنای منطقی دیده است در حالی که این چنین نیست. توضیح: ◽️مخاطب شارع انسان بما هو انسان (بدون لحاظ عناوین خاص بشری)، می باشد به همین خاطر شارع باید با زبان مشترک بین همه انسان ها سخن بگوید، لذا شارع از لسان عوام الناس استفاده می کند تا برای همه قابل فهم باشد و حتی اگر قرار است با قاعده ای از قواعد عقلائی مخالفت شود این مخالفت هم باید بر اساس طریق عقلاء صورت گیرد و الا قابل فهم و هضم برای آنها نخواهد بود. ◽️حجیت امر عقلائی است و هر امر عقلائی در محیط خود، حجت می باشد. البته حجیت تنها یک معنا دارد و آن هم « ما یصح الاحتجاج به» می باشد که همان حجیت لغوی و عقلائی است. این حجیت می تواند در محیط های مختلف عقلاء مصادیق متعددی پیدا کند.توضیح: ◽️یک محیط خاص از عقلاء محیط علماء است. اگرچه این محیط هم به حسب هر علمی، بخشهای متعدد و متفاوتی دارد اما چون منطق خادم العلوم است درجمیع علوم، سیر فکری و زبان مشترک، قواعد منطق است. ◽️مشخص است که منطق هم باحدوسط کار می کند.لذا مصداق حجیت یعنی ما یصح الاحتجاج به در فضای علوم از جمله علم اصول، حدوسط است. با این توضیح حدوسط اساسا معنایی در عرض معنای لغوی حجیت نیست. ◽️حال شیخ می فرمایند که چون حجیت قطع ذاتی است حجیت آن نمی تواند به معنای حدوسط یعنی همان حجیت امارات باشد. به عبارت دیگر قطع اختصاص به محیط علماء از عقلاء ندارد بلکه در جمیع جوامع و جمیع محیط های عقلائی جریان دارد. به خاطر همین عام بودن و همین شمولی که دارد نمی تواند محکوم به حجیت به معنای حدوسط که مختص به محیط خاصی از عقلاء است، باشد. ◽️مرحوم شیخ بعد از تحقیق مساله قطع، برای دفع توهماتی که ممکن است به عنوان اشکال نسبت به حجیت ذاتی قطع مطرح شود مباحثی را ذیل « تنبیهات قطع» به عنوان مصادیق قطع بیان میکنند و در هر یک ضابطه حجیت ذاتی قطع را پیاده می کنند. ◽️اما متاسفانه کتب اصولی متاخر بالتبع کفایه، عنوان «تنبیه» را از این مباحث حذف کرده و هر یک از مباحث این باب را مستقلا مطرح کردند که البته منجر به توالی فاسد متعددی شده است. ♨️ یکی از ثمرات نامیمون این مساله برداشت اشتباه از تنبیه دوم قطع یعنی « القطع الحاصل من المقدمات العقلیه» است که بسیاری از اصولیین گمان کرده اند مراد این عبارت « العقل بمعنی القطع» است لذا عنوان بحث را « حجیه العقل» قرار دادند؛ مرحوم مظفر هم به همین اشتباه افتاده و تصریح می کند: قد یستشکل علی اسم الدلیل علی العقل فهو حجه بمعنی القطع. ◽️این در حالی است که جمله « فی القطع الحاصل من المقدمات العقلیه» به خوبی نشان می دهد که عقل مرادف با قطع نیست بلکه عقل دو حکم دارد یک حکم قطعی دارد و یک حکم ظنی و غیر قطعی. به عبارت دیگر قیود این عنوان احترازی بوده لذا عنوان « الظن الحاصل من المقدمات العقلیه» در باب انسداد مطرح میشود. ◽️جالب اینکه خود مرحوم شیخ بعد از بیان مختار خود در مساله حجیت قطع حاصل از مقدمات عقلیه، به کلام سید صدر در شرح وافیه می رسند و در جواب به کلام او بین مدرَکات قطعی عقل با مدرکات ظنی آن تفکیک کرده و قیاس را از صغریات ظنی عقل معرفی می کنند. ❇️مقصود این است که رسائل و کفایه متن تولید نظریه و تاسیس مدرسه اصولی هستند و اساس نظرات اصولی متاخر ریشه در این دو کتاب دارد، لذا مهم این است که تلاش متعلم صرف تحصیل دقیق مراد جدی شیخ و آخوند بشود و اندیشه دیگر اصولیین به ایشان تحمیل نشود تا سازمان اصولی آنها را آنچنان که هست دریافت کند. @almorsalaat
المرسلات
📣دوره آموزش شیعه شناسی تبیین گفتمان تشیع در عصر جمهوری اسلامی 🎙اساتید حضرات آیات و حجج اسلام: تحری
📣| دوره آموزش شیعه شناسی: تبیین گفتمان تشیع در عصر جمهوری اسلامی ✅موضوع: امتداد امامت 🎙استاد علی فرحانی ⏰6 مرداد ماه1400، ساعت 14:30 الی 18:30 📌شرکت حضوری: تهران مدرسه مروی 📌شرکت مجازی: ih-sc.ir @almorsalaat
♨️| که در روز غدیر برای امیرالمومنین جعل شد، به معنای حکومت و به قصد اجرای عدالت است. اما مقامات معنوی امیرالمومنین سبب شد که این منصب برای او جعل شود. 🔹مسئله غدیر، مسئله‌ای نیست که بنفسه برای حضرت امیر یک مسئله‌ای پیش بیاورد، حضرت امیر مسئله غدیر را ایجاد کرده است. آن وجود شریف که منبع همه جهات بوده است، موجب این شده است که غدیر پیش بیاید. غدیر برای ایشان ارزش ندارد؛ آن که ارزش دارد خود حضرت است که دنبال آن ارزش، غدیر آمده است. 🔹خدای تبارک و تعالی که ملاحظه فرموده است که در بشر بعد از رسول الله کسی نیست که بتواند عدالت را به آن طوری که باید انجام بدهد، آن طوری که دلخواه است انجام بدهد مامور می‌کند رسول الله را که این شخص را که قدرت این معنا را دارد که عدالت را به تمام معنا در جامعه ایجاد کند و یک حکومت الهی داشته باشد، این را نصب کن. نصب حضرت امیر به خلافت این طور نیست که از مقامات معنوی حضرت باشد؛ مقامات معنوی حضرت و مقامات جامع او این است که غدیر پیدا بشود. 🔹و اینکه در روایات ما و از آن زمان تا حالا این غدیر را آن قدر ازش تجلیل کرده‌اند، نه از باب اینکه حکومت یک مسئله‌ای است، حکومت آن است که حضرت امیر به ابن عباس می‌گوید که «به قدر این کفش بی‌قیمت هم پیش من نیست» آنکه هست اقامه عدل است. آن چیزی که حضرت امیر- سلام الله علیه- و اولاد او می‌توانستند در صورتی که فرصت بهشان بدهند، اقامه عدل را به آن طوری که خدای تبارک و تعالی رضا دارد انجام بدهند، اینها هستند، لکن فرصت نیافتند. زنده نگه داشتن این عید نه برای این است که چراغانی بشود و قصیده‌خوانی بشود و مداحی بشود، اینها خوب است، اما مساله این نیست. مساله این است که به ما یاد بدهند که چطور باید تبعیت کنیم، به ما یاد بدهند که غدیر منحصر به آن زمان نیست، غدیر در همه اعصار باید باشد و روشی که حضرت امیر در این حکومت پیش گرفته است باید روش ملتها و دست‌اندرکاران باشد. 🔹قضیه غدیر، قضیه جعل حکومت است، این است که قابل نصب است و الّا مقامات معنوی قابل نصب نیست یک چیزی نیست که با نصب آن‌ مقام پیدا بشود؛ لکن آن مقامات معنوی که بوده است و آن جامعیتی که برای آن بزرگوار بوده است، اسباب این شده است که او را به حکومت نصب کنند و لهذا، می‌بینیم که در عرض صوم و صلاه و امثال اینها می‌آورد و ولایت مجری اینهاست. ولایتی که در حدیث غدیر است به معنای حکومت است، نه به معنای مقام معنوی. و حضرت امیر را همان طوری که من راجع به قرآن عرض کردم که قرآن- در روایات است این- نازل شده است به منازل مختلف، کلیاتش سبع و الی سبعین و الی زیادتر، تا حالا رسیده است به دست ماها به صورت یک مکتوب، حضرت امیر هم این طور است، رسول خدا هم این طور است. مراحل طی شده است، تنزل پیدا کرده است. از وجود مطلق تنزل پیدا کرده است، از وجود جامع تنزل پیدا کرده است و آمده است پایین تا رسیده است به عالم طبیعت، در عالم طبیعت این وجود مقدس و آن وجود مقدس و اولیای بزرگ خدا. 🔹بنا بر این، اینکه حدیث غدیر را ما حساب کنیم که می‌خواهد یک معنویتی را برای حضرت امیر یا یک شانی برای حضرت امیر درست کند نیست. حضرت امیر است که غدیر را به وجود آورده است، مقام شامخ اوست که اسباب این شده است که خدای تبارک و تعالی او را حاکم قرار بدهد. 📌پ.ن: توضیحات امام در مسئله غدیر و نسبت آن با امیرالمومنین، بسیار قابل توجه است و متاسفانه کمتر از این منظر نگاه می شود. در توضیح حضرت امام، امیرالمومنین بسیار بسیار بزرگتر از غدیر است. @almorsalaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 : سلسله جلسات 👈قسمت اول 🔰استاد علی فرحانی 🔹این جلسات سال گذشته به مناسبت عید غدیر، توسط ستاد مردمی غدیر تهیه شده است. @almorsalaat
هدایت شده از المرسلات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 : سلسله جلسات 👈قسمت دوم 🔰استاد علی فرحانی 🔹این جلسات به مناسبت عید غدیر، توسط ستاد مردمی غدیر تهیه شده است. 📌مشاهده در اینستاگرام👇 instagram.com/tv/CDMZ3zsHs4O/?igshid=1jay0itc4f62n 📌مشاهده در آپارات aparat.com/v/EGrUJ @almorsalaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️| بعد از غدیر از خودتان بترسید نه از کفار! ⭕️ کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» @motahari_ir # اندیشه_مطهر @almorsalaat
🔹زیارت امین الله از اعمال شب عیدغدیر السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللهِ فِی أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ (السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ)، أَشْهَدُ أَنَّکَ جَاهَدْتَ فِی اللهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ عَمِلْتَ بِکِتَابِهِ وَ اتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِیِّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَتَّى دَعَاکَ اللهُ إِلَى جِوَارِهِ فَقَبَضَکَ إِلَیْهِ بِاخْتِیَارِهِ وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَکَ الْحُجَّةَ مَعَ مَا لَکَ مِنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَةِ عَلَى جَمِیعِ خَلْقِهِ اللهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِی مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِکَ رَاضِیَةً بِقَضَائِکَ مُولَعَةً بِذِکْرِکَ وَ دُعَائِکَ مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِیَائِکَ مَحْبُوبَةً فِی أَرْضِکَ وَ سَمَائِکَ صَابِرَةً عَلَى نُزُولِ بَلائِکَ [شَاکِرَةً لِفَوَاضِلِ نَعْمَائِکَ ذَاکِرَةً لِسَوَابِغِ آلائِکَ‏] مُشْتَاقَةً إِلَى فَرْحَةِ لِقَائِکَ مُتَزَوِّدَةً التَّقْوَى لِیَوْمِ جَزَائِکَ مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ أَوْلِیَائِکَ مُفَارِقَةً لِأَخْلاقِ أَعْدَائِکَ مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْیَا بِحَمْدِکَ وَ ثَنَائِکَ اللهُمَّ إِنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتِینَ إِلَیْکَ وَالِهَةٌ وَ سُبُلَ الرَّاغِبِینَ إِلَیْکَ شَارِعَةٌ وَ أَعْلامَ الْقَاصِدِینَ إِلَیْکَ وَاضِحَةٌ وَ أَفْئِدَةَ الْعَارِفِینَ مِنْکَ فَازِعَةٌ وَ أَصْوَاتَ الدَّاعِینَ إِلَیْکَ صَاعِدَةٌ وَ أَبْوَابَ الْإِجَابَةِ لَهُمْ مُفَتَّحَةٌ وَ دَعْوَةَ مَنْ نَاجَاکَ مُسْتَجَابَةٌ وَ تَوْبَةَ مَنْ أَنَابَ إِلَیْکَ مَقْبُولَةٌ وَ عَبْرَةَ مَنْ بَکَى مِنْ خَوْفِکَ مَرْحُومَةٌ وَ الْإِغَاثَةَ لِمَنِ اسْتَغَاثَ بِکَ مَوْجُودَةٌ [مَبْذُولَةٌ] وَ الْإِعَانَةَ لِمَنِ اسْتَعَانَ بِکَ مَبْذُولَةٌ [مَوْجُودَةٌ] وَ عِدَاتِکَ لِعِبَادِکَ مُنْجَزَةٌ وَ زَلَلَ مَنِ اسْتَقَالَکَ مُقَالَةٌ وَ أَعْمَالَ الْعَامِلِینَ لَدَیْکَ مَحْفُوظَةٌ وَ أَرْزَاقَکَ إِلَى الْخَلائِقِ مِنْ لَدُنْکَ نَازِلَةٌ وَ عَوَائِدَ الْمَزِیدِ إِلَیْهِمْ وَاصِلَةٌ وَ ذُنُوبَ الْمُسْتَغْفِرِینَ مَغْفُورَةٌ وَ حَوَائِجَ خَلْقِکَ عِنْدَکَ مَقْضِیَّةٌ وَ جَوَائِزَ السَّائِلِینَ عِنْدَکَ مُوَفَّرَةٌ وَ عَوَائِدَ الْمَزِیدِ مُتَوَاتِرَةٌ وَ مَوَائِدَ الْمُسْتَطْعِمِینَ مُعَدَّةٌ وَ مَنَاهِلَ الظِّمَاءِ [لَدَیْکَ‏] مُتْرَعَةٌ اللهُمَّ فَاسْتَجِبْ دُعَائِی وَ اقْبَلْ ثَنَائِی وَ اجْمَعْ بَیْنِی وَ بَیْنَ أَوْلِیَائِی بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ إِنَّکَ وَلِیُّ نَعْمَائِی وَ مُنْتَهَى مُنَایَ وَ غَایَةُ رَجَائِی فِی مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَایَ أَنْتَ إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلایَ اغْفِرْ لِأَوْلِیَائِنَا وَ کُفَّ عَنَّا أَعْدَاءَنَا وَ اشْغَلْهُمْ عَنْ أَذَانَا وَ أَظْهِرْ کَلِمَةَ الْحَقِّ وَ اجْعَلْهَا الْعُلْیَا وَ أَدْحِضْ کَلِمَةَ الْبَاطِلِ وَ اجْعَلْهَا السُّفْلَى إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ @almorsalaat
المرسلات
🔹زیارت امین الله از اعمال شب عیدغدیر السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللهِ فِی أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ
چقدر معانی بلندی در این دعا نهفته است. آنچه به ذهن قاصر بنده میرسد این است که شاید به جرئت بتوان گفت که میتوان ماحصل و عصاره رساله الولایه علامه طباطبایی را از فقره ای که میفرماید: "مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْیَا بِحَمْدِکَ وَ ثَنَائِکَ" استخراج کرد. رزقنا الله و ایاکم. محسن ابراهیمی @almorsalaat
المرسلات
🔹زیارت امین الله از اعمال شب عیدغدیر السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللهِ فِی أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ
نماز ۱۲رکعتی از اعمال شب عید غدیر از کتاب اقبال سید بن طاووس ذكر صفة هذه الصلاة في ليلة الغدير: و هي اثنتي عشرة ركعة، لا يسلّم إلّا في أخراهنّ و يجلس بين كلّ ركعتين، و يقرء في كلّ ركعة الحمد و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» عشر مرات، و آية الكرسي مرّة، فإذا أتيت الثانية عشر فاقرء فيها الحمد سبع مرات و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» سبع مرات، و اقنت و قل: لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ يُمِيتُ وَ يُحْيِي، وَ هُوَ حَيٌّ لا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ. و تركع و تسجد و تقول في سجودك عشر مرات: سُبْحانَ مَنْ أَحْصى كُلَّ شَيْ‌ءٍ عِلْمُهُ، سُبْحانَ مَنْ لا يَنْبَغِي التَّسْبِيحُ الّا لَهُ، سُبْحانَ ذِي الْمَنِّ وَ النِّعَمِ، سُبْحانَ ذِي الْفَضْلِ وَ الطَّوْلِ، سُبْحانَ ذِي‌ الْعِزَّةِ وَ الْكَرَمِ. اسْأَلُكَ بِمَعاقِدِ الْعِزِّ مِنْ عَرْشِكَ، وَ مُنْتَهىَ الرَّحْمَةِ مِنْ كِتابِكَ، وَ بِالاسْمِ الاعْظَمِ وَ كَلِماتِكَ التّامَّةِ انْ تُصَلِّيَ عَلى‌ مُحَمَّدٍ رَسُولِكَ وَ اهْلِ بَيْتِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ وَ انْ تَفْعَلَ بِي كَذا وَ كَذا، انَّكَ سَمِيعٌ مُجِيبٌ. @almorsalaat
🌀| معرفی مقاله: "الغدیر" و وحدت اسلامی 🔻رهبرانقلاب: مسأله غدیر میتواند مایه وحدت باشد؛ همچنان که مرحوم آیةاللَه شهید مطهری مقاله‌ای با عنوان «الغدیر و وحدت اسلامی» دارد. او کتاب الغدیر را - که درباره مسائل مربوط به غدیر است - یکی از محورهای اسلامی میداند که درست هم هست. ممکن است به نظر عجیب بیاید، اما واقعیت مطلب همین است. خودِ مسأله غدیر، غیر از جنبه‌ای که شیعه آن را به عنوان اعتقاد قبول کرده است - یعنی حکومت منصوب امیرالمؤمنین علیه‌الصلاةوالسلام از طرف پیامبر که در حدیث غدیر آشکار است - اصل مسأله ولایت هم مطرح شده است. این دیگر شیعه و سنی ندارد. اگر امروز جهان و ملتهای کشورهای اسلامی، شعار ولایت اسلامی سر دهند، بسیاری از راههای نرفته و گره‌های ناگشوده امت اسلامی باز خواهد شد و مشکلات کشورهای اسلامی به حل نزدیک خواهد گشت. ۷۹/۰۱/۰۶ 📖لینک مطالعه مقاله👇 http://mortezamotahari.com/fa/BookView.html?BookId=424&BookArticleID=130896&Change=Prev @almorsalaat
☀️ نگاهی کوتاه به حیث تکوینی مساله «امامت» در اندیشه علامه طباطبایی 🖊 سید محمد هاشمی 🔰 جایگاه مساله امامت 🔺 امامت در اندیشه علامه طباطبایی قرائت و جایگاه خاصی دارد و با هدایت تکوینی و امری انسان پیوند می¬خورد. به این معنا می¬توان امامت را به نوعی مهم¬ترین عنصر در هدایت انسان به سمت مقصد دانست زیرا امامت در بیان علامه طباطبایی با مساله «ولایت» عجین است. ایشان امام را رساننده عموم انسان¬ها به مرتبه «ولایت» - که کمال نهایی انسان است - می¬داند. البته امام می¬تواند محل جمع مسئولیت¬ها و مقام¬های دیگری مانند حاکمیت، مرجعیت در تبیین معارف دینی و تبلیغ شریعت هم باشد. علامه طباطبایی نیز به این شؤون برای امام اشاره کرده¬است: «بنابر جهاتى كه شمرده شد امامت و پيشوايى دينى در اسلام از سه جهت ممكن است مورد توجه قرار گيرد: از جهت حكومت اسلامى واز جهت بيان معارف و احكام اسلام واز جهت رهبرى و ارشاد حيات معنوى. ولی در اینجا بیشتر به جنبه ملکوتی و امری امامت که هدایت تکوینی است، می¬پردازیم که به عاملیتِ امری قرابت بیشتری دارد.» (شیعه در اسلام، ص 150) 🔰 حقیقت «امامت» و تفاوت آن با «نبوت» 🔺 علامه طباطبایی در ضمن تفسیر آیه 124 سوره بقره و داستان ابتلای حضرت ابراهیم (ع) به مساله امامت و جایگاه آن در هندسه معرفت دینی اشاره می¬کند. ایشان بیان این آیه و سایر آیاتِ قرآن را دالّ بر تفاوت ماهوی حقیقت «امامت» و «نبوت» می¬داند. به نظر ایشان «امامت» همواره در قرآن همراه با نوعی هدایتِ خاص آمده¬است. بر این اسای در قرآن، هدایتِ مربوط به امامت همواره در کنار «امر» الهی قرار دارد که از قبیل ایجادِ تکوینی و مجرد الهی و بدون فرآیندهای مادی است. به همین دلیل این نوع هدایت با آنچه رهاورد نبوت است و به قانون و تشریع و «باید» و «نباید» مربوط می¬شود و هدایت تشریعی نام گرفته متفاوت است. (الميزان في تفسير القرآن، ج‏1، ص: 271 و الميزان في تفسير القرآن، ج‏14، ص: 304) 🔺ایشان باطنِ رهاورد نبوت – یعنی دین - را ولایت و رسیدن انسان به بالاترین کمال می¬داند که قافله سالار آن امام است. یعنی همانگونه که سازمان هدایت تشریعی و قانونی الهی قائم به نبی است، سازمان هدایت باطنی و مساله ولایت نیز قائم به امام است و از آنجا که ولایت باطن دین و نبوت است، امامت نیز به نوعی باطن و حقیقت حرکت انبیاء است (رسالت تشيع در دنياى امروز، ص: 104 و بررسى هاى اسلامى، ج2 ص203) : «از بيان گذشته، روشن شد كه نبوّت يك واقعيّتى است كه احكام دينى و نواميس خدايى مربوط به زندگى را به‏دست آورده و به مردم مى‏رساند، ولايت واقعيّتى است كه در نتيجه عمل به فرآورده‏هاى نبوّت و نواميس خدايى در انسان به وجود مى‏آيد. به عبارت ديگر، نسبت ميان نبوّت و ولايت، نسبت ظاهر و باطن است و دين كه متاع نبوّت است، ظاهر ولايت، و ولايت باطن نبوّت مى‏باشد.» (شیعه، ص 158) بر این اساس علامه طباطبایی امام را این گونه معرفی می کند: «كسى كه حامل درجات قرب و امير قافله اهل ولايت بوده و رابطه‏ انسانيّت را با اين واقعيّت حفظ مى‏كند، در لسان قرآن،" امام" ناميده مى‏شود." امام" يعنى كسى كه از جانب حق سبحانه، براى پيشروى صراط ولايت، اختيار شده و زمام هدايت معنوى را در دست گرفته، و انوار ولايت كه به قلوب بندگان حق مى‏تابد، اشعّه و خطوط نورى هستند از كانون نورى كه پيش اوست، و موهبت‏هاى معنوى متفرّقه، جوى‏هايى هستند متّصل به درياى بى‏گرانى كه نزد وى مى‏باشد. معنى امامت در قرآن كريم همين است، و البتّه امامت غير از خلافت و وصايت و حكومت و رياست دين و دنيا است. » (شیعه، ص 159) 🔺 هر آنچه بیان شد در تفاوت حقیقتِ مقام امامت و مقام نبوت بود. اما این که این دو مقام در یک فرد جمع شوند هم ممکن است و هم به نص قرآن و سنت در مورد برخی انبیاء مانند حضرت ابراهیم (ع) و پیامبر اسلام (ص) و جمع دیگری از انبیاء رخ داده¬است. پس تفاوت مقام امامت و نبوت لزوما به معنای تباین مصداقی امام و نبی نیست. (الميزان في تفسير القرآن، ج‏14، ص: 304) 🔺 علامه طباطبایی معتقد است که اهل بیت علیهم السلام – که همه دارای مقام امامت هستند – مصداق «مطهرون» در آیه 79 سوره واقعه¬اند و به حقیقت قرآن که «ام الکتاب» و «کتاب مکنون» است دسترسی غیبی دارند. به همین دلیل حقیقت ملکوتی قرآن به دست اهل بیت می¬آید و اینگونه باطن هدایت تشریعی اسلام نزد امام حاضر است. و از همین جهت است که امام عالم به تاویل کتاب الهی است. ادامه 👇👇👇👇
ادامه پست قبل ☝️☝️☝️ 🔰 هدایت تکوینیِ امام 🔺 پیش از این بیان شد که هدایتِ امام از قبیل امر الهی و حقیقیتِ «کن فیکون» و «ملکوت سماوات» است که واحد است و فرآیند زمانی ندارد. بر اساس آنچه پیش از این نیز گفته شده، جنبه امری عالم در مقابل جنبه خلقی و مادی قرار دارد. از آنجا که در قرآن همواره حقیقت امامت در کنار هدایتِ امری قرار گرفته، علامه طباطبایی «امر» الهی را در واقعیت عالم همراه امام می¬داند و بر اساس آن نوعی ولایت و هدایت از جانب امام بر مردم تصویر می¬کند. این هدایت بر خلاف راهنماییِ تشریعی، طالب هدایت را تکوینا و واقعا به مطلوب می رساند و به عبارت دیگر این هدایت «ارائه الطریق» نیست – که شأن نبی است - بلکه «الایصال الی المطلوب» است: «و بالجملة فالإمام هاد يهدي بأمر ملكوتي يصاحبه، فالإمامة بحسب الباطن نحو ولاية للناس في أعمالهم، و هدايتها إيصالها إياهم إلى المطلوب بأمر الله دون مجرد إراءة الطريق الذي هو شأن النبي و الرسول و كل مؤمن يهدي إلى الله سبحانه بالنصح و الموعظة الحسنة» (الميزان في تفسير القرآن، ج‏1، ص: 272) 🔺 بر این اساس امام کسی است که انسان ها را منزل به منزل به سمت کمال نهایی یعنی «الله» رهبری کرده، حرکتِ تکوینی می¬دهد. او قافله سالار استکمالِ انسان است و چون انسان همواره نیاز به حرکت به سمت مقصود دارد و فطرت او بر این اساس قرار گرفته است، همواره باید امامی در هر زمانی در عالم وجود داشته باشد. (الميزان في تفسير القرآن، ج‏1، ص: 273 و ج‏14، ص: 304) 🔺 این نگاه «امام» را در مرکز مسیر معنوی تمام عالم قرار می¬دهد و همه مریدان اسرار عالم و علاقه¬مندان به معنویت را در پی او به صف می¬کند. به همین دلیل است که علامه طباطبایی منشا تمامی نگاه¬های معنوی عالم اسلام را جریان فکری شیعه و تئوری امامت می¬داند. نشانه این مطلب آن است که عموم فرق متصوفه – گرچه به جهت فقهی و کلامی شیعه نامیده¬نشوند – خود را به جهت معنوی متصل به امیرالمومنین (ع) می¬دانند. (شیعه، ص 71 و رسالت تشيع در دنياى امروز، ص: 94) 🔺 پس نتیجه این است که امام محور و مرکز حرکت معنوی عالم در هر عصری است و هر کس در شعاع هدایت او قرار گیرد به قدر تلاش و وسع، مراتبی از این درجات معنوی را حائز می¬شود: «معلوم مى‏شود كه كمال اين حيات معنوى و سعادت علمى، به نحو اصالت مقام امام و شخصيت معنوى پيشواى وقت مى‏باشد و به نحو وراثت و تبعيت غذاى معنوى شيعه و پيروان امام است كه در صراط ولايت افتاده و در مسير بندگى پاى به جاى پاى «امام» گذاشته طريقه وى را دنبال كنند.» (رسالت تشيع در دنياى امروز، ص: 109) 🔺 در اندیشه¬ی اسلامی هدایت الهی ابتدا نصیب امام می¬شود و سپس این هدایت از او به سایر انسان¬ها می-رسد. بنابراین او واسطه¬ی وصول فیض امریِ الهی به بشریت است. (الميزان في تفسير القرآن، ج‏14، ص: 304) 🔰 احاطه امام بر قلوب و اعمال انسان 🔺 بر اساس آنچه از حقیقت هدایتِ تکوینی امام گفته شد معلوم می¬شود که امام باید بر جنبه امری عالم که جنبه باطنیِ ظواهر عالم است احاطه داشته باشد. بر همین اساس به نظر علامه طباطبایی امام علاوه بر ظاهر، بر باطنِ حرکت کمالی انسان که حقیقت قلب و اعمال اوست کاملا احاطه دارد و اساسا حقیقتِ امام، باطنِ مساله هدایت است و چون قلب و عمل نیز مانند سایر حقایق عالم ماده ظاهر و باطن و ملکوتی دارند پس همواره در محضر امام حاضرند. اساسا امام از راه باطن به نفوس تمام انسان¬ها اشراف واتصال دارد. روایات متعدد بیان می¬کنند که اعمال انسان¬ها همواره بر امام عرضه می¬شود و او شاهد بر امت است. به همین دلیل در قیامت هر کسی به سوی امام خود خوانده می¬شود و اگر امام او حق باشد نامه اعمالش به دست راست رسیده و سعادتمند می¬گردد. البته امام حق بر تمام مردم و حتی بر ائمه باطل مُهَیمن و حاکم است و ملاک امتیاز سعادت و شقاوت در قیامت اوست. ( الميزان في تفسير القرآن، ج‏1، ص: 273 و ج 13 ص: 168 و شيعه در اسلام، ص: 198 و الرسائل التوحيدية، ص: 253 – 254) @ofoqemobin
💠کرامات عند ضریح امیرالمومنین 🔰 سید بن طاووس 🔅فيما نذكره من آيات رأيتها أنا عند ضريحه الشريف غير ما رويناه و سمعنا به، من آياته التي تحتاج إلى مجلدات و تصانيف: 🔅اعلم ان كلّ نذر يحمل إليه مذ ظهر مقدّس قبره بعد هلاك بني أميّة و إلى الآن، فانّ تصديق اللّه جلّ جلاله لأهل النذر، كالآية و المعجزة و البرهان على انّ قبره‌ الشريف بذلك المكان، و هذه النذور لا يحصيها أحد من أهل الدهور، 🔅و اما انّا فاشهد باللّه و في اللّه جلّ جلاله انّني كنت يوما قد ذكرت تاريخه في كتاب البشارات بين يدي ضريحه المقدس، و أقسمت عليه في شي‌ء و سألت جوابه باقي النهار و انفصلت، فما استقررت بمشهده في الدّار حتّى عرفت في الحال من رآه في المنام بجواب ما فهمته به من الكلام. 🔅أقول: و اعرف انّني كنت يوما وراء ظهر ضريحه الشريف، و أخي الرضي محمد بن محمد بن الآوي حاضر معي، و أنا أقسم على أمير المؤمنين عليه السلام في إذلال بعض من كان يتجرّأ على اللّه و على رسوله و علي مولانا أمير المؤمنين علي عليه السلام و علينا بالأقوال و الأعمال. فقلت للقاضي الآوي محمد بن محمد بن محمد: يا أخي قد وقع في خاطري ان قد حصل ما سألته، و انّ اليوم الثالث من هذا اليوم يصل قاصد من عند القوم المذكورين بالذلّ و السؤال لنا على أضعف سؤال السائلين، فلمّا كان اليوم الثالث من يوم قلت له وصل قاصد من عندهم على فرس عاجل بمثل ما ذكرناه من الذلّ الهائل. 🔅أقول: و اعرف انّني دخلت حضرته الشريفة كم مرّة في أمور هائلة لي و تارة لأولادي و تارة لأهل ودادي، فبعضها زالت و انا بحضرته، و بعضها زالت باقي نهار مخاطبته، و بعضها زالت بعد أيّام في جواب زيارته، و لو ذكرتها احتاجت إلى مجلّد كبير، 🔅و قد صنّف أبو عبد اللّه محمد بن علي بن الحسن بن عبد الرحمن الحسني مصنّفا في ذلك متضمّنا للاسانيد و الروايات، لو أردنا تصنيف مثله و أمثاله كان ذلك أسهل المرادات، و لكنّا وجدنا من الآيات الباهرات ما يغني عن الروايات. 📚الإقبال بالأعمال الحسنة (ط - الحديثة)، ج‌2، ص: 272‌ @almorsalaat
المرسلات
| تقریرات فلسفه امام خمینی ج۳ اخیرا به مناسبت نوشتن برخی مباحث انسان شناسی از منظر امام خمینی، توفیق الهی یار شد که جلد سوم از کتاب تقریرات فلسفه امام خمینی را با دقت بیشتری مطالعه کنم. این کتاب شامل تقریر دروس امام خمینی در شرح بخش هایی از مباحث نفس و معاد از جلد ۸ و ۹ اسفار است که به قلم مرحوم آیت الله سید عبدالغنی اردبیلی نگارش یافته. در این کتاب به موضوعات مهم انسان شناسی همچون: جسمانیه الحدوث بودن نفس انسان، ذومراتب بودن نفس، وحدت شخصیه نفس در عین کثرت مراتب و قوا، تناسخ، رجعت، معادجسمانی و روحانی پرداخته شده است. از آنجایی که این مباحث از موضوعات متاخر علم فلسفه می باشند و ریاضی بودن این علم ایجاب می کند که مباحث آتی بر دوش مباحث سابق تولید شود، حضرت امام به مناسبت استفاده از مباحث گذشته همچون: اصالت وجود، تشکیک، وجودربطی، جنس و فصل، ماده و صورت، حرکت جوهری، اینکه حقیقت شی به صورت است نه ماده، آنها را بر اساس مختار خود تبیین میکنند. از ویژگیهای کتاب، بیان بسیار شیوا و روان آن است. همچنین ایشان در برخی موارد با صدرا مخالفت میکنند و نظر خود را بیان می دارند و در مواردی نیز ابتکارات خود را ذکر میکنند. همچون برهان بر معاد جسمانی که ایشان علاوه بر تبیین برهان صدرا، خودشان نیز برهانی را بدون نیاز به مقدماتی که صدرا بیان کرده، اقامه میکنند. از دیگر ویژگیها میتوان به گریزهای اخلاقی، عرفانی و سلوکی اشاره کرد که بسیار مهم و اثربخش هستند. یکی دیگر از امتیازات این اثر پرداختن به برخی مسائل عرفان نظری است خلاصه اینکه این کتاب، بسیار ارزشمند و حاوی نکات مهمی از اندیشه فلسفی و عرفانی حضرت امام است که متاسفانه چندان مورد توجه نیست. استاد فرحانی در جلسات تبیین هماهنگی نظام انسان شناسی امام و علامه از این کتاب استفاده زیادی بردند و برخی مباحث آن را تبیین کردند. انشالله منتخباتی از این کتاب را در کانال قرار خواهیم داد. ✍محسن ابراهیمی @almorsalaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 🌸 برای عید غدیر، سه روز را عید قرار داده‌اند🌹🌹🌹 ✳️ حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🌺 روز عید غدیر، شاید اینجور باشد که سه روز را عید قرار داده‌اند. شاید در همانجا -در غدیر خم- هم سه روز توقف کرده بودند. این را دیگر به طور یقین یادم نیست. 🔹بالاخره یک [واقعه] عجیب غریبی [بود]، که خدا می‌داند؛ «وَ لَمْ أَرَ مِثْلَ ذَاكَ الْيَوْمِ يَوْماً / وَ لَمْ أَرَ مِثْلَهُ حَقّاً أُضِيعَا»[١](روزی را به بزرگی آن روز ندیدم، [همانطور که] حق ضایع شده‌ای را به بزرگی آن حق ندیدم). 🔹[مسأله‌ای] آنقدر مهم باشد [که درباره آن گفته شود] «اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَه»[٢](خدایا پذیرای ولایت او را دوست بدار و دشمن او را دشمن بدار، یاری‌گر او را یاری کن و واگذارنده او را خوار کن)، این احتمالات دیگر چیست؟ الی ما شاء الله طرق از خود عامه (اهل‌سنت) برای حدیث غدیر هست، الی ماشاء الله. 🔴لکن «وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ»[٣] (و هر که را خدا نور [علم و معرفت و ایمان] نبخشید هرگز [جان] روشنی نخواهد یافت). 🔻پی‌نوشت: ١. کنز الفوائد، ج١، ص٣٣٣؛ مناقب آل‌ابی‌طالب، ج٣، ص٢۶. ٢. تفسیر قمی، ج١، ص١٧۴؛ تفسیر فرات کوفی، ص١٣٠؛ امالی صدوق، ص٣۴٧ و ... . ٣. نور:۴۰. ☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت قدس‌سره ✅ @bahjat_ir
🔺 یکی از آثار کم نظیر در دفاع از امامت امیرالمومنین (ع) و عقاید شیعه کتاب «احقاق الحق و ازهاق الباطل» نوشته سید شهید، قاضی نورالله شوشتری عالم بزرگ قرن دهم و یازدهم است. ایشان که مدتها در هند زندگی می کرد جان خود را پای این کتاب گذشت و به دلیل نگارش همین اثر شهید شد. 🔺 این کتاب نقدی بر نوشته یکی از علمای شافعی در رد کتاب علامه حلی است. این کتاب با ملحقات مفصلی که مرحوم آیت الله مرعشی نجفی ببه آن افزوده در 33 جلد به چاپ رسیده است که 3 جلد مشتمل بر بیانات مرحوم قاضی نورالله است. 🔺 کتاب با جزییات و دقت بسیار بالایی تحریر شده است. 🔺 یکی از نکات جالب و بسیار قابل استفاده کتاب این است که مرحوم قاضی نورالله ابتدا عین کلمات علامه حلی را نقل می کند، سپس کلام فضل الله بن روزبهان عالم شافعی در نقد علامه حلی را عینا ذکر می کند و بعد از آن نظر نهایی خود را ابراز می کند. 🔺 از آنجا که بخش زیادی از مباحث پیرامون آیات قرآن و احادیث است علاوه بر مباحث کلامی جنبه های مختلف دیگر علمی در این کتاب موجود است و از این جهت بسیار قابل استفاده است. @ofoqemobin