#سادات_تخریبچی
سادات توی گردان تخریب خیلی مورد توجه و احترام بودند
یکی از ویژگی های تخریب لشگر10 وجود فرمانده شهید ما شهید حاج سید محمد زینال حسینی بود که بالای سر گردان بود و بچه ها رو فرماندهی میکرد..... درسته مکه رفته و حاجی شده بود اما بچه ها #آقا_سید خطابش میکردند و وقتی هم به شهادت رسید پیراهن سبز سیادتش رو زیر لباس رزم پوشیده بود و این #جامه_سبز کفنش شد.
@alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تصاویر_هنگام_دفن_شهید_زینال_حسینی
گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها
قطعه سرداران.... تابستان سال 1366
یاد باد آن روزگاران یاد باد.
@alvaresinchannel
همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت، مزار عاشقان و عارفان و دل سوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود.
(امام خمینی ره)
خدایی #گلزار_شهدای_بهشت_زهرا سلام الله علیها دارالشفاست
حس وحال گلزار شهدای تهران عصرهای پنجشنبه وشب های جمعه قابل وصف نیست
باید توی این سرزمین قرار بگیری تا حالش رو ببری
#سی_هزار_شهید در یک جا آرمیده و محل نزول رحمت الهی است
حال و هوای جبهه رو اونجا میتونی استشمام کنی
همه هستند
مگر نه اینکه شهیدان زنده هستند .. یعنی اینکه ما پیش زنده ها میریم.
از لحظه ای که وارد حریم شهدا میشی انگار آغوش باز میکنند و تو رو در آغوش میکشند.
اصلا طول زمان تا وقتی که میونشون هستی معنی نداره
مخلص کلام اینکه #اقیانوس_رحمت_خدای تعالی در چند دقیقه ای ماست و یه عده دارند از تشنگی تلف میشند.
اوج لذت شبهای جمعه گلزار شهدای تهران موقع نماز مغرب و عشاست.چون همه از گوشه و کنار جمع میشوند و در یک صف به نماز می ایستند.
و بعد از نماز و تا پاسی از شب ، شب های دوکوهه قابل تکرار است.
هر #شب_جمعه قطعه ی شهدا
جای #جامانده_های جنگ شده
دل دنیاگرفته ی ماهم
بهردیدار یار تنگ شده
🌹
🌹🌹
🌹🌹🌹@alvaresinchannel
#عید_غدیر_مبارک
#دو_سید_در_یک_قاب
دو تا پسر عمو و هر دو هم #شهید
یکی #شهید_دفاع_مقدس و دیگری #شهید_مدافع_حرم
#شهید_سید_جمال_قریشی شهادت تیرماه 1365 مهران
مسوول تبلیغات گردان علی اکبر(ع) لشگر10
#شهید_حاج_سید_احمد_قریشی شهادت مرداد 1400
فرمانده ستاد لشگر فاطمیون
@alvaresinchannel
#به_بهانه_ی_عید_سعید_غدیر
#صیغه_عقد_اخوت
یکی از سنت هایی که در جبهه مورد توجه بود سنت #صیغه_عهد_اخوت و یا برادری بود.روایت زیر عقد اخوت و برادری رزمندگان با هم در حرم امام هشتم(ع) به روایت حاج جعفر طهماسبی است..
🟢 روزی که با مصطفی دداش شدم
✅زمستان سال 63 بود و فقط 20 روز به شهادتش مونده بود توی حرم #امام_هشتم علی ابن موسی الرضا علیه السلام و پائین پای حضرت توی خودم بودم و داشتم زیارت #جامعه_کبیره میخوندم که بوی #عطر_تیروز تندی به مشامم رسید و دست گرمی دستهام رو گرفت . دیدم مصطفی است و اون هم یک مفاتیح دستشه. خیال کردم اون هم اومده با همدیگه زیارت بخونیم .اما دیدم نه التماس دعا داره...
گفتم مصطفی خلوت ما رو با امام رضا(ع) به هم نزن
گفت : بیا اینجا توی حرم امام رضا(ع) #با_هم_دادش بشیم .
اول یه خورده جا خوردم و نه و نو کردم اما #شهید_حسن_مهوش_محمدی هم از راه رسید و سه تایی با هم دست ها رو به هم دادیم و #شهید_مصطفی_مبینی با نفس پاکش از روی مفاتیح شروع کرد به خوندن..
وَآخَيْتُكَ فِى اللهِ، وَصافَيْتُكَ فِى اللهِ، وَصافَحْتُكَ فِى اللهِ، وَعاهَدْتُ اللهَ وَمَلائِكَتَهُ وَكُتُبَهُ وَرُسُلَهُ وَاَنْبِيآءَهُ وَالاَْئِمَّةَ الْمَعْصُومينَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ عَلى اَنّى اِنْ كُنْتُ مِنْ اَهْلِ الْجَنَّةِ وَ الشَّفاعَةِ وَ اُذِنَ لى بِاَنْ اَدْخُلَ الْجَنَّةَ لا اَدْخُلُها اِلاّ وَ اَنْتَ مَعى .
با تو در راه خدا برادر می شوم; با تو در راه خدا راه صفا و صمیمیت در پیش می گیرم; با تو در راه خدا دست می دهم و با خدا، ملایکه، کتابها، فرستادگان و پیامبرانش و ائمه معصومین(ع) عهد می بندم که اگر از اهل بهشت و شفاعت شده، اجازه ورود به بهشت یافتم، داخل آن نشوم مگر آنکه تو با من همراه شوی.
و بعد گفت #بگو_قبلت و من هم گفتم و باز خوند:
اَسْقَطْتُ عَنْكَ جَميعَ حُقُوقِ الاُخُوَّةِ ما خَلاَ الشَّفاعَةَ وَالدُّعآءَ وَالزِّيارَةَ همه حقوق برادری را ساقط کردم جز شفاعت و دعا و زیارت،
شهدا به قولشون عمل میکنند..
مصطفی عهد کرد که اگر از اهل بهشت و شفاعت شد و اجازه ورود به بهشت پیدا کرد داخل نشه مگر آنکه ما هم همراهش باشیم انشاءالله
✅ #شهید_مصطفی_مبینی در عملیات بدر و در شرق دجله در تاریخ 26 اسفند 1363 به جمع بهشتیان پیوست.
@alvaresinchannel
#شب_عروسی_شهید_محمود_بهرامی دیماه 1362
محمود بهرامی دو ماه بعد در #عملیات_خیبر خلعت شهادت پوشید
محمود بهرامی شب عروسی اش همسنگرانش رو با لباس جبهه دعوت کرده بود.
از راست به چپ
#شهید_علی_مرآتی
#شهید_محمود_بهرامی
#شهید_مصطفی_مبینی
@alvaresinchannel
#عید_غدیر_مبارک
سی و ششمین سالگرد شهادت
سلاله السادات زریه الزهراء(س)
سردار شهید تخریبچی
#شهید_حاج_سید_محمد_زینال_حسینی
فرمانده گردان تخریب لشگر10 سیدالشهداء(ع)
عید غدیر 1402 گلزار شهدای تهران
@alvaresinchannel
#مرحله_پنجم_کربلای_1
#لشگر_ده_ سیدالشهداء_علیه_السلام
از آنجا که ارتفاعات مرزی# قلاویزان به ویژه #قله_223 در تثبیت #عملیات_کربلای 1 و مناطق آزاد شده نقش حساس و استراتژیکی داشت لذا فرماندهان بر آن شدند تا با تصرف کامل ارتفاعات قلاویزان و قله 223 بر منطقه عملیاتی کربلای 1 (منطقه عمومی مهران) و #دشت_زرباطیه و #بدره عراق اشراف کامل یافته و تثبیت عملیات نمایند. لذا این مرحله در سحرگاه 16/4/65 با حمله هماهنگ لشکرهای 10 #سید_الشهداء(ع) و 27 #حضرت_رسول آغاز شد. گردان #حضرت_علی_اکبر (ع) از لشکر 10 سید الشهداء با سرعت عمل و عبور از استحکامات و موانع دشمن و دو یال چپ ارتفاع 223 آخرین ارتفاعات قلاویزان را به تصرف در آوردند. گردانهای#قمر_بنی_هاشم(ع) و #زهیر از لشکر 10 سید الشهداء (ع) باقیمانده یالهای 223 در غرب این قله را تصرف کردند. در جریان این عملیات قرارگاه تاکتیکی تیپ 24 مکانیزه لشکر 10 دشمن منهدم و تعدادی از عناصر آن از جمله #فرمانده_تیپ به اسارت در آمد.
🌿🌹
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
🌹✨
#روزگار_وصل_یاران_یاد_باد
#تخریبچی_شهید
#مهدی_کاشی نفر سوم از سمت چپ
شهادت عملیات کربلای1
17 تیرماه 65 #قلاویزان
#شهید_مهدی_کاشی درسال 1346 درتهران متولد شد .
قبل ازتولد مادرش درخواب می بیند که صاحب فرزند شده و ملائک نوزاد را ازدست او گرفته و می برند.
مادرش می گوید : گفتم کجا می برید
گفتند : می بریم برای او اسم انتخاب کنیم .
گفتم خودم برای او اسم انتخاب کرده ام ، اسم او وحید است .
ولی آنها گفتند که نام او #مهدی است .
بعد او را می برند و در وان شیری می شویند و درداخل پارچه ی سفیدی می پیچند .
چند روزبعد به دنیا می آید و مادرش نیزنامش را مهدی می گذارد .
#سلام_بر_روزی_که_به_دنیا_آمدی
و
#سلام_بر_روزی_که_تو_را_به_معراج_بردند.
🌹✨ @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹
#ماجرای_رسول_و_قبرهای_مقر_الوارثین_در_فکه
#شهید_مدافع_حرم_رسول_خلیلی
#مقر_گردان_تخریب_لشگر_10
#موقعیت_الوارثین
✍️✍️✍️✍️ راوی: #حاج_رمضان_خلیلی
من مدام در زمان جنگ در منطقه بودم و پس از #صدور_قطعنامه جنگ تمام شد آن موقع #راهیان_نور مرسوم نبود و ما هرسال با گردان خودمان میرفتیم بازدید جبهه .
یک مقری داریم بنام #الوارثین در فکه،
اولین سالی که #رسول را منطقه بردم، سال اول راهنمایی بود.
به رسول قبرهایی را نشان دادم و گفتم که #بچههای_تخریب شب ها میآمدند در این قبرها راز و نیاز میکردند و نماز شب میخواندند و برای هر شهیدی هم که شهید میشد ما یک قبر سمبلیک درست میکردیم،
خلاصه رسول را توجیه کردم. من و مادرش برای #نماز_ظهر_و_عصر به طرف خرابه های #حسینیه_الوارثین رفتیم و رسول هم با بچه های هم سنش مشغول گشت و گزار در اطراف مقر الوارثین شد....
نماز که تموم شد اکثر بچه های هم سن وسالش اطراف حسینیه بودند و از رسول خبری نبود ...
من و مادرش نگران شدیم و با هم دور تا دور #مقر_الوارثین رو وارسی کردیم تا اینکه منظره ای من رو در جا میخکوب کرد... دیدم نوجوانی به حال سجده داخل یکی از قبرها چفیه روی سر کشیده ومشغول مناجاته...
#دیدم_خودشه...
#رسول_داخل_قبر به حال سجده افتاده و چفیه به سر کشیده ...
من و مادرش حالش رو به هم نزدیم فقط من در اون حال یک عکس از رسول گرفتم ...
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🍃🌹🌹
🍃🌹
#شرمنده_شهدا_نباشیم
#ناله_فرمانده
#شهید_زینال_حسینی
✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی
روزهای اول سال 65 بود
یکماهی بود که از شهادت شهید #حاج_عبدالله فرمانده تخریب لشگر10 میگذشت.
بچه ها هنوز باورشون نشده بود که دیگه حاج عبدالله بین ما نیست.
یه روز شهردار چادر بودم و بایستی از صبح تا غروب ظرف ها رو میشستم وغذا را توزیع میکردم.
شام رو خوردیم و ظرف ها رو جمع کردم و رفتم سمت منبع آب که پشت #حسینیه_الوارثین بود و اون ها رو شستم و به سمت چادرمون که روبروی حسینیه بود حرکت کردم.
مقابل درب حسینیه که رسیدم صدای ناله ای شنیدم که میخکوبم کرد .
صدای ناله از داخل حسینیه بود .
از لای در نگاه کردم دیدم یکی زیر نور ضعیف داخل حسینیه روبروی #عکس_شهدا نشسته و زانوهاش رو بغل کرده و داره گریه میکنه. از صدای هق هق گریه اش فهمیدم شهید #حاج_سید_محمد_زینال_حسینی است.
کنجکاو شدم که سر از کارش دربیارم. دویدم سمت چادر و ظرف ها رو گذاشتم و برگشتم به سمت حسینیه.
پشت درب حسینیه یه گوشه ای که کسی من رو نبینه نشستم و دزدکی نجوای فرمانده مون شهید سید محمد رو با شهدا گوش دادم.
فقط همین مقدار یادم مونده که با گریه به عکس شهید #حاج_عبدالله خیره شده بود و میگفت : حاج عبدالله عزیز من رو تنها گذاشتی دعا کن بتونم از عهده این مسوولیتی که به عهده من گذاشتن بر بیام و روز قیامت شرمنده شما نباشم.
#هیچی_از_شرمندگی_از_شهدا روز قیامت برای ما سخت ترنیست
آنشاءالله شرمنده شهدا نباشیم
🍃🌹
🍃🌹🌹
🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#قلاویزان_آزاد_شد و
#تخریبچی_شهید_ابوالفضل_رمضانی آسمانی_شد
37 سال از عروج آسمانی شهدای تخریبچی لشگر10 از فراز قله های قلاویران میگذرد تخریبچی شهید ابوالفضل رمضانی با گردان قمربنی هاشم علیه السلام وارد عملیات شد و روز 18 تیرماه 1365 در میدان مین در حین معبر زدن به شهادت رسید
#شهید_ابوالفضل_رمضانی پای راستش آسیب دیده بود و نشسته نماز میخوند.
اما این آسیب دیدگی مانعی برای حضورش در عملیات نشد و هر طوری بود خودش رو به قافله ی شهدا رساند و از #قلاویزان پرکشید.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#معبر_خونین_قلاویزان
#شهید_ابوالفضل_رمضانی
شهادت 18 تیرماه 1365
محل شهادت : #مهران_قلاویزان
✍️✍️✍️: روای: #امیر_خنده_جام
تمام سر وصورتم رو خون گرفته بود .
ابتدا فکر کردم مجروح شدم، خون ها رو از صورتم پاک کردم و یه تکونی خوردم.
چیری نشده بود سینه رو از خاک بلند کردم و یه نگاه به اطراف انداختم
.. دیدم ابوالفضل رمضانی پاش به پوست آویزونه و #وسط_معبر افتاده.
اومدم بالاسرش ، دیدم زنده است .
خودم رو به برادر لطیفی که چند متر جلوتر بود رسوندم و با هم مشورتی کردیم.قرار شد برادر لطیفی معبر رو ادامه بده و من هم ابوالفضل رو از معبر بیرون ببرم. طناب معبر رو توی میدون محکم کردم وابوالفضل رمضانی هم خودش کمک کرد و در حالیکه خون زیادی از محل زخم هاش میومد به اول میدون اومدیم و بچه های امدادگر رو خبر کردم و مشغول بستن زخم ابوالفضل شدند و من برگشتم توی میدون مین.
مسیر معبر و طناب معبر سفید زنگ با خون هایی که از ابوالفضل رفته بود کاملا قرمز شده بود ، دو نفری معبر رو تموم کردیم و سیم خاردارهای توپی آخر میدون مین رو هم قطع کردیم ، هنوز دشمن متوجه نشده بود. معبر کامل باز شده بود یکی دوبار عرض معبر رو رفتیم و اومدیم و وارسی کردیم که مین جانمونده باشه.
فرمانده گردان رو هم آوردیم توی معبر و ایشون هم تا انتهای معبر رفت و خاطرش جمع شد که معبر باز است.
اومدیم اول میدون وسروقت #شهید_ابوالفضل_رمضانی.
خونریزی زیاد خیلی بیحالش کرده بود. ابوالفضل قد بلندی داشت وخیلی هم هیکلی بود. اما این زخم کاری همه توانش رو برده بود اما اون لبخند همبشگی روی لبانش بود. با برادر لطیفی کا رها رو تقسیم کردیم. من اول میدون نشستم ولطیفی هم رفت آخر میدون و بچه های گردان قمر بنی هاشم علیه السلام برای شکستن خط دشمن وشروع عملیات وارد معبر شدند.
درگیری شروع شد دشمن مقاومت میکرد و آتش سنگینی رو منطقه اجرا میکرد .
سمت چپ ما چند تا تیربار سنگین کار میکرد . نارنجک برداشتم و برای آخرین بار نگاهم به ابالفضل افتاد که دیگه رمقی به تن نداشت با او خدا حافظی کردم ورفتم سروقت سنگر دوشکا... با دشمن درگیر شدیم و خودم هم مجروح شدم و وقت عقب اومدن سراغ ابوالفضل رو گرفتم او رو عقب برده بودند. توی بیمارستان بودم که خبر دادند ابوالفضل رمضانی شهید شده.
✅ هنوز یاد اون معبر که طناب معبرش با خون ابوالفضل رنگین شد زنده است ..اون هایی که از #مرز_مهران به #کربلا مشرف میشوند یادشون نره که معبر عبورشون با خون شهید ابوالفضل رمضانی سرخ شده و اگر زیارت با عزتی است به یمن از پا افتادن ابوالفضل هاست.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
❇️ آیا شهدا پشت سرشون رو نگاه میکنند
.. چرا که نه...
اسیر نگاهتونیم.
#شهید_ابوالفضل_رمضانی...
#شهید_حسن_مقدم
#شهید_سید_حسین_نوراللهی هم داره نگاه میکنه
خدا کنه همین اینور و هم اونور هوای ما رو داشته باشن
@alvaresinchannel