eitaa logo
این عماریون
327 دنبال‌کننده
258.5هزار عکس
71.4هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
به روایت از برادر : والفجر۸ بود که بر اثر شيميايي دشمن تعدادي از زير آوار ماندند اما بدون توجه به گازهاي شيميايي سريع به طرف بچه‌ها رفت. 🍃⚘🍃 من هم به دنبالش رفتم به سختي بسيجي‌ها را بيرون آورديم و به همین دلیل وقتي از محوطه خارج شديم حالت تهوع و سرگيجه شديدی به ما دست داد. 🍃⚘🍃 و چون صورت سوخته بود برای همین ما را به بيمارستان بوعلي تهران فرستادند. از چشم بيشتر از ديگر بدنش بود اما باز .😭 🍃⚘🍃 و در حاليکه نگرانش بودم و به او در برابر الهي مي‌خوردم با مشاهده ناراحتي من مرا به دعوت می کرد و می گفت: «اينها الهي هستند، از اين کنيد.😔 🍃⚘🍃 پزشک معالج براش ماه استراحت تجويز کرد ولي که توان ماندن در شهر را نداشت ماه بعد عازم شد. 🍃⚘🍃 به تمام اعضاي خانواده گفته بود که در رزمندگان را مي‌زنم و آنها که اين مطلب را باور کرده بودند از اينهمه او براي بازگشت و انجام اين کار مي‌کردند. 🍃⚘🍃
از کودکي دوست داشت بشه، برای همین يک روز بهش گفتم: « بسه، تو که مي‌گفتي مي‌خواهي پزشک يا دندانپزشک بشی، ‌ پس درست را بخوان، مي‌داني مردم مي‌گويند شما براي فرار از درس به مي‌رويد» گفت:« به ما نياز دارد، ‌ و ما در هجوم دشمن قرار گرفته وقت آن نيست که من فقط درس بخوانم انشا‌الله که تمام شد با خيال راحت درس مي‌خوانم. 🍃⚘🍃 وقتي سال چهارم رشته تجربي ثبت نام کرد خيلي خوشحال شدیم فکر کردیم ديگه به نمي‌رود اما دوباره به رفت و چندماه بعد درست در نيمه فروردين ماه به خانه بازگشت و پس از امتحانات نهايي خرداد و آزمون دانشگاه آماده نبرد شد. 🍃⚘🍃 وقتي کارنامه سازمان سنجش به دستمان رسيد دیدیم که تمام نمراتش بدون استثناء است و او با اين کار نشان داد که يک مي‌تواند در دو مبارزه کند. 🍃⚘🍃 در والفجر۸ به سختي مجروح شد دکتر گفت: «اگر با اين وضع به بازگردي مرگت حتميه» اما پاسخ داد: «من در اين نمي شوم من در عمليات ديگري به مي رسم.😭😭 🍃⚘🍃
به روایت از همرزم : باید کار محور را انجام می‌داد. هر شب باید مسیر چهار کیلومتری آب و باتلاق را برای شناسایی می‌رفت، وقتی برمی‌گشت، حتماً از با سیم‌های خاردار دشمن زخمی می‌شد. 🍃⚘🍃 شب بعد دوباره باید با این از داخل آب شور رد می‌شد😭. به همین دلیل درمان و پانسمان روی زخمش تأثیر نمی‌کرد، بلکه هر شب زخم دیشب، بازتر می‌شد.😭 🍃⚘🍃 مثل اینکه نمک رویشان می‌پاشیدی😭. قاسم خیلی رو دوست داشت همیشه می گفت که « عالی واقعاً عالی است». واقعاً کارش عالی بود.😭 🍃⚘🍃 دید در شب را باید با خودمان می‌بردیم و تا سینه‌مان را می‌پوشید، شنا كردن لازم نبود. دوربین را روی سرمان می‌گذاشتیم و داخل می‌رفتیم. خط دشمن با ما سه كیلومتر آبی فاصله داشت. در این شب ما باید شب یک مسیر را برای و اطلاعات انتخاب و وضعیت دشمن را بررسی می‌كردیم كه كدام نقطه از خط عراق، از نظر ، و و آمد نفرات ضعیف‌تر و برای است.
صبح همان روز هم باید اطلاعات جمع‌آوری شده را به سلیمانی گزارش می‌كرد. شب‌ها را این‌گونه می‌گذراندیم و روز را هم باید به نوبت دیده‌بانی می‌دادیم 🍃⚘🍃 با توجه به همین گزارشات، سلیمانی نقطه و ساعت آغاز را تعیین می کرد ، عملیات و نقطه رهایی مشخص شد، بچه‌های اطلاعات جلو و حدود 400 نفر غواص هم پشت سرشان حركت كردند و رفتند. 🍃⚘🍃 چند عدد چراغ گردان كه به آن‌ها چراغ آمبولانسی هم می‌گفتند داخل یک گونی به گردنم آویخته بودم و با خودم می‌بردم و قرار بود هر جا كه موانع برداشته و معبری باز می‌شد من یكی از آن‌ها را كه داخل پلاستیک پرس شده بود را آن‌جا روشن كنم تا قایق‌های بعدی كه نیروهای جدید را می‌آورند، مسیرشان را بر این اساس مشخص كنند. دشمن حدود 100 متر جلوتر از نیروهایش را با خاردار، موانع سختی درست كرده بود. پشت این هم حد فاصل هر 300 یا 400 متر ساخته و روی آن را چهارلول نصب كرده بودند تا بتوانند روی آب را كاملاً پوشش بدهند و امنیت روی آب را برای خودشان برقرار كنند.
حدود 150 متری با این و خاردارها فاصله داشتیم كه سمت چپ ما محور عاشورا لو رفت. چهار لولی كه روی سكوی روبروی ما بود تمام توجهش به عاشورا جلب شد و چرخید و مرتب به همان سمت می‌كرد. ما هم از فرصت به دست آمده استفاده كردیم و خودمان را كشیدیم به سمت راست تا به خاردار برسانیم. هنوز 30 متری فاصله داشتیم كه عراقی‌ها متوجه حضور ما شدند، آتش را به سمت ما گرفتند. همه هیجان زده داخل آب می‌دویدیم تا به برسیم و عبور كنیم. هنوز بچه‌های فرصت كردن را پیدا نكرده بودند كه خودش را روی انداخت و فریاد می‌زد از روی من شوید😭 🍃⚘🍃 مگر كسی می‌توانست به خودش این اجازه را بدهد و نفری باشد كه از روی رد شود. 😭 را همه دوستش داشتند و خیلی برایمان عزیز بود.😭 🍃⚘🍃
اما همچنان فریاد می‌زد: «زود باشید! عجله كنید! رد شید! معطل نشید! از روی كمرم بپرید! بپرید و خودتان را به خشكی برسانید وگرنه همه تلف می‌شویم." 🍃⚘🍃 گردان، صدایش را بلند كرد و گفت:‌ «! خجالت بكش! كی می‌تونه پا روی تو بذاره و بگذره. مگه كار راحتی است.»😭 🍃⚘🍃 ولی همچنان می‌كرد كه معطل نشوید. صبح روز بعد، بی جان را در حالی كه خاردار را در داشت و دشمن نازنینش را شكافته بود، در همان پیدا كردیم و به برگرداندیم.😭 🍃⚘🍃 سرانجام حسینعلی عالی هم در سال در کربلای پنج به آرزویش که همانا در راه♡ بود رسید. 🍃⚘🍃 #شهید ایشان روستای جهانگیر، شهر زابل 🍃⚘🍃
به بخشی از مردم، وفا که در ، کردند # ای معلمانی که ۱۱ سال پیگیر بندی خود بودید، *حسن روحانی کرد # ای پرستارانی که ۱۲ سال برای تعرفه حقوق و مزایای خود میخوردید و *حسن روحانی به شما. *بی اعتنایی کرد # ای کارگرانی که* حسن روحانی کرد و درحال *نابود *شدن بودید. و *شهید # رئیسی آمد شما را کرد # ای مردمی که دهها سال آب خوردن و *پروژه های ده ها بودید ‌... رئیسی امد و به شما خدمت کرد .. # همه اتان دیدید برای مردم خدمت کرد همه اتان با های روحانی را دیدید، کردید و بی *وفایی کردید باز به حسن روحانی(*پزشکیان) که به شما ظلم کرده بود رای دادیدیا*اصلا# رای ندادید ... #۳۶میلیون واجدشرایطی که *رای ندادیدو*فقط نگاه *کردید*رومیگم # مگر مردم کوفه در حق علیه السلام و بن اینگونه* عمل نکردند ؟ طرف ماندند؟! همان است:#یا *یزیدی🔥 #کجامی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!
🏴نامگذاری روزهای دهه اول 🌷روز اول ماه محرم: بنام حضرت ابن عقیل 🌴⚫....... 🌷روز دوم محرم: بنام امام (علیه السلام) ..........🌴⚫ 🌷روز سوم محرم: بنام حضرت (سلام الله علیها) 🌴⚫...... 🌷روز چهارم محرم: بنام جناب و بچه های حضرت .......🌴⚫️ 🌷روز پنجم محرم: به نام جناب و ابن الحسن 🌴⚫..... 🌷روز ششم محرم: بنام جناب ابن الحسن(علیه السلام) ......🌴⚫ 🌷روز هفتم ماه محرم: بنام حضرت (علیه السلام) 🌴⚫...... 🌷روز هشتم ماه محرم: بنام حضرت (علیه السلام) .......🌴⚫ 🌷روز نهم محرم: حضرت (علیه السلام) ⚫️🌴....... 🌷روز دهم محرم: جناب امام (علیه السلام) ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅
یاربِّ،خَلِّصْنِي‌قَلْبِي‌ مِن‌ْغَیر‌ِأَبَاعَبْدِالله خدایاقلبمورهایی‌بده‌ ازهمه‌به‌جز""♥️ _꧂🌸🌱჻ 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸_____ 🌱჻🌸🍃
خبر دارید... . هنوز که هنوز است از فاتحانه خیبر بر نگشته... . .. خبر دارید که آن دلیرمرد خطه مهمان نهنگ های خلیج فارس شد و برنگشت... . ..از خبری دارید... . .. بعد از اینکه یارانش را از به عقب بازگرداند دیگر کسی او را ندید... . از جوانانی که خوراک کوسه های شدند خبری دارید... . . .هنوز از صدای بچه ها می آید... . . .هنوز صدای مناجات از به گوش می رسد... . . .هنوز وصیت نامه شهدا خشک نشده؛ .... .... .. هنوز که هنوز است می ترسند از اینکه رو تنها بگذاریم... . .. و هنوز که هنوز است شهدا بند پوتینهایشان را باز نکرده اند و منتظر منتقم علیه السلام هستند تا دوباره در رکابش شهید شوند.....
🏴امشب شب شهادت مادر ادب بی بی ام البنین هست ،این شعر را تقدیم می کنیم به شما عزیزان ، ما رو هم دعا کنین ▪️بدون قدم می زنم سحرها را گرفته اند از این آسمان ها را ▪️چقدر سرش ریخته است، معلوم است رسانده است به خانم کسی خبرها را ▪️نگاه کن سر پیری چه بی عصا مانده گرفته اند از این پسرها را ▪️چه مشکل است که از چهار تا پسرهایش بیاورند برایش فقط سپرها را ▪️نشسته است سر راه و می خواند که در بیاورد آه رهگذرها را ▪️ندیده است اگر چه ولی خبر دارد سر عمود عوض کرده شکل سرها را ▪️کنار دو تا دست بر روی یک دست رسانده است به ما خانم این خبرها را ▪️بشیر آمد و گفتی که از حسین بگو ز دم زد و گفتی که از بگو ▪️ستاره بودی و یکدفعه آفتاب شدی برای خانه مولا که انتخاب شدی ▪️به خانه ولی الله اعظم آمدی و دلیل عزت قوم شدی ▪️به جای اینکه شَوی مُدعیه همسری اش کنیز حلقه به گوش شدی ▪️تنور خانه دوباره گرم شد و برای چرخش دستار انتخاب شدی ▪️چهار تا پسر آوردی برای که جای ام البنین شدی ▪️دلت همیشه چنین شوهری دعا می کرد تو مثل مستجاب شدی ▪️اگر چه ضرب غلافی به بازویت نگرفت میان به زانویت نگرفت ▪️تو را به قصد جسارت کسی اسیر نکرد به عربیه تو گیر نکرد ▪️تو را که فرق عــلی دیده ای و خون حسن به غیر کرب و بلا هیچ چیز پیر نکرد ▪️به احترام همان تکه بوریا دیگر زمین خانه تو نیت حصیر نکرد ▪️از آن زمان که شنیدی خزان گلها را هوای کوی تو باغ دلپذیر نکرد ▪️چه خوب شد که نبودی بینی که دست دشمن دون رحم بر صغیر نکرد ▪️به نعل تازه گرفتند تا بدنها را به ضرب دست لگد میزدند زن ها را
♻️از پدرم پرسیدم برای چی انقلاب کردید؟ گفت: 1. انقلاب کردیم اول برای . برای اینکه پهلوی به هویت شیعی ما حمله‌ور شده بود، اول با زور و چکمه بعد با تبلیغات و رسانه به جان دین مان افتاده بودند. از حجاب تا روضه و معارف غدیر و عاشورا. در عصری بودیم که بردن نام (ع) و خصوصا مرام او در این کشور قدغن بود. می‌خواستیم به عصری برسیم که میلیون‌ها نفر در به زیارت سمبل دین و آزادگی بروند. می‌خواستیم به مقام آدمیت و تعالی روح و جان برسیم. 2. انقلاب کردیم برای . برای استقلال ایران. کشورمان زیر لگد انگلیسی‌ها و امریکایی‌ها له شده بود. 50 هزار مستشار امریکایی از ما کاپیتولاسیون و حق توحش می‌گرفتند و شاه مملکت بدون اجازه آنها آب نمی‌خورد! 3. انقلاب کردیم برای ایران. برای خاک ایران. شاه، سرزمین و 32 جزیره زیبای آن را به انگلیسی‌ها و وهابی‌ها بخشید و گفتند دخترمان بود شوهرش دادیم. انقلاب کردیم تا بقیه خاک وطن را شوهر ندهند. 4. انقلاب کردیم برای عزت و حیثیت‌مان. در عصری که بر سر در باشگاه‌های انگلیس در ایران در وطن خودمان می‌نوشتند: ورود سگ و ایرانی ممنوع. 5. انقلاب کردیم برای نجات و فکرمان. در عصری که تعداد کاباره‌ها و قمارخانه‌ها و فاحشه‌خانه‌ها از تعداد کتابخانه‌ها و دانشگاه‌ها بیشتر بود، انقلاب کردیم تا فکر و فرهنگ ایرانی لگدمال نشود. حقیری داشتیم که صریحا می‌گفت: شما هرگز میکل‌آنژ یا باخ نداشتید. شما حتی یک آشپز بزرگ نداشته اید.. شما هیچ چیز بزرگ و فوق‌العاده عرضه نکرده‌اید. هیچ چیز." 6. انقلاب کردیم برای حفظ دختران و پسران‌مان. از چنگ حکومتی که دستاوردش برای زنان ایران «شهر نو» بود و چند ده هزار رسمی. از شر حکومتی که از خود شاه تا برادران و خواهرش اشرف، مافیای بین‌المللی مواد مخدر بودند و درخت نحس اعتیاد را در ایران کاشتند. 7. انقلاب کردیم برای نجات از عقب ماندگی . از کشوری که 57 سال تحت سلطنت پهلوی بود و 68 درصد مردمش بیسواد نگه داشته بودند، در حالی‌که آمریکا ناسا داشت، هند ماهواره به فضا فرستاده بود، ترکیه متروی 50 ساله داشت ولی ما هیچ نداشتیم. تا برسیم به کشوری که طی 40 سال 93 درصد مردمش باسواد شوند. و رتبه علمی 16 ام جهان باشیم و البته در بسیاری از رشته های علمی و فناوری جزء ده کشور اول یا بلکه چند کشور نخست باشیم(مثل نانو و سلولهای بنیادین یا چرخه هسته ای و لیزر و صنایع نظامی و موشکی و رادیو داروها و...) 8. انقلاب کردیم برای . از عصری که نیمی از جمعیت ایران سوءتغذیه داشتند و بجای خانه، در یک "اتاق" زندگی می‌کردند. (فیلم‌فارسی‌ها شاهد است)، از عصری که نیازهای اولیه زندگی (آب و برق و گاز و یخچال و کولر) یک آرزو بود. تنها 45 شهر ایران آب لوله کشی داشت، 96 درصد روستاها برق نداشت، تنها 9 شهر گاز لوله‌کشی داشت. از عصری که 46 درصد مردم ایران زیر خط فقر زندگی می‌کردند، مترو و سیستم فاضلاب و موشک و زیردریایی و.. رویا بود! تا برسیم به عصری که همه 1100 شهر ایران و 34 هزار روستا آب دارند، همه شهرها و تمام روستاهای بالای 40 خانوار برق دارند. 95 درصد جمعیت ایران گاز دارند و برای رفع فقر، از کمیته امداد تا بهزیستی و صدها خیریه ساختیم. 9. انقلاب کردیم برای حتی و بهداشت‌‌مان. از عصری که مردم ما درگیر شپش بودند، و برایمان از هند و بنگلادش و پاکستان پزشک و پرستار می‌آوردند. از عصری که سن امید به زندگی‌مان فقط 54 سال بود! تا برسیم به عصری که سن امید به زندگی‌مان به بالای 75 سال رسیده. و جزء 10 کشور دارای بهترین سیستم پزشکی هستیم. 10. انقلاب کردیم برای . تا از شر چنگال آهنین نجات یابیم. یک سازمان مخوف و تروریستی وحشی که به اذعان شخص شاه 3000 زندانی سیاسی داشت. از حکومت وحشت شاهنشاهی که فالاچی، خبرنگار آمریکایی متعجبانه به شاه می‌گوید: «مردم ایران با شنیدن اسم شاه در خیابان‌ها می‌کنند. می‌ترسند کلمه‌ای بر زبان آورند.» 11. انقلاب کردیم برای اینکه باشیم، نه رعیت. برای نجات از 2500 سال شاهنشاهی که مردم در آمد و شد این شاه و آن شاه، هیچ کاره بودند تا حکومت در دست ما مردم باشد. برای اینکه شاه مان با کودتا و دستور اجنبی نیاید. برای اینکه از رئیس جمهور تا خبرگان از مجلس تا شورای شهر و شورای مدرسه کودکانمان را خودمان انتخاب کنیم. 12. انقلاب کردیم برای تشکیل حکومتی که ثمره 1400 سال صبر و خون دل خوردن و مسلمانان راستین است. تا به جرم مسلمان بودن و شیعه بودن کشته نشویم. انقلاب کردیم تا نام خدا و پیامبر و امیرمومنان را بر ماذنه‌ها بشنویم. تا طعم حکومت عدل و مرحمت را بچشیم. تا با ظالم در هر جای جهان بجنگیم و پناه مظلومان باشیم. تا کانون انسانیت و مهربانی و مبارزه با شیاطین بزرگ و کوچک باشیم.