eitaa logo
این عماریون
327 دنبال‌کننده
258.2هزار عکس
71.3هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
به روایت از یکی از دوستان : داری ۳ هستند ،درست یک مانده به ، مادر خانم ایشان فوت میکنند و ایشان اطرافیان را مجاب میکنند که به هیچ وجه حرفی به نزنند. 🍃🌷🍃 به اتفاق و خود، محسن بعنوان هوایی شده بودند. روز و داشت. های کندی صورت میگرفت درست سه ماه قبل از محرم برنامه قرار شد با 23 جلوی های متخاصم شود. نشست قبضه و و روحی کنارش بودند. 🍃🌷🍃 بطور یکنواخت 23 انجام میشد تا اینکه طی اعلان سیم مبنی بر رخنه گروهی از و رفتند. 🍃🌷🍃 کار به جایی رسید که نیروی مقابل به حدی شدکه کار به نشینی کشید  در این اوضاع قبضه نشست و گفت که باکمک حبیب ماشین رو حرکت بدهد. 🍃🌷🍃
به روایت از همرزم : باید کار محور را انجام می‌داد. هر شب باید مسیر چهار کیلومتری آب و باتلاق را برای شناسایی می‌رفت، وقتی برمی‌گشت، حتماً از با سیم‌های خاردار دشمن زخمی می‌شد. 🍃⚘🍃 شب بعد دوباره باید با این از داخل آب شور رد می‌شد😭. به همین دلیل درمان و پانسمان روی زخمش تأثیر نمی‌کرد، بلکه هر شب زخم دیشب، بازتر می‌شد.😭 🍃⚘🍃 مثل اینکه نمک رویشان می‌پاشیدی😭. قاسم خیلی رو دوست داشت  همیشه می گفت که « عالی واقعاً عالی است». واقعاً کارش عالی بود.😭 🍃⚘🍃 دید در شب را باید با خودمان می‌بردیم و تا سینه‌مان را می‌پوشید، شنا كردن لازم نبود. دوربین را روی سرمان می‌گذاشتیم و داخل می‌رفتیم. خط دشمن با ما سه كیلومتر آبی فاصله داشت. در این شب ما باید شب یک مسیر را برای و اطلاعات انتخاب و وضعیت دشمن را بررسی می‌كردیم كه كدام نقطه از خط عراق، از نظر ، و و آمد نفرات ضعیف‌تر و برای است.
به روایت از مادر : یك فرزند دل داره، و به همین دلیل من خیلی راضی نبودم كه به بره، اما فرزندم گفت؛ متعال و است. 🤍😭 🍃🌷🍃 خانواده بود و تو همه جا داشت😭 در تمام دوران زندگی بسیار و در عین حال بود، از بسیار داشت تا به كند و در نهایت هم به رسید  الهی بود كه تقدیم شد.😭😭 🍃🌷🍃 نسبت به و بسیار بود و هرگاه به خانه ما می آمد، و بوسید و در جواب برخی از اعضای خانواده كه می گفتند چرا این كارها را می كنی، می گفت شما نمی دانید این كار چه دارد.😭😭 🍃🌷🍃 نسبت به شب و روزه مطهر معصومه (س)🌷 بسیار بود و اگر یك مرتبه بنا به دلایلی نمی توانست این را انجام دهد، حتما آن را به جا می آورد.😭 🍃🌷🍃
تمام كارهايش توكل به خدا بود و سعي ميكرد تمام مشكلاتش را با عنايت به پروردگار متعال انجام دهد . در مناطق عملياتي جهادگراني كه با حاج حسن🥀 كار ميكردند اكثراً مجذوب ايشان ميشدند.» اكثر شبها در منطقه به نزديكترين محل در خط مقدم ميرفت و ظهر را در پايگاهي ديگر و عصر در پايگاه ديگر بسر میبرد و اكثر اوقات در محورها نزد بچه‌هاي رزمنده و جهادگر بود. مطلب قابل توجه اينكه هرگاه كسي ميخواست بداند حاج حسن🥀در پايگاه يا موقعيتي ميباشد يا نه ، وقتي ظهر بود از اذان گفتن حاجي🥀 متوجة حضور او ميشد در شرايطي چه در خط ، چه در موقعيت ، چه در محل پشتيباني ، وقتي ظهر ميشد مي‌ ايستاد و اذان ميگفت شهيد كسائي🥀 معتقد بود كه شب نماز جماعت با نيروهاي رزمنده در منطقه براي من بهتر است از يك سال نماز در شهر ! ميگفت : «انسان لذت ميبرد با آن انسانهاي معصوم زندگي كند با آن نيروهاي خالص و مخلص ، رانندگان لودر و بلدوزر...»
شهید دفاع مقدس علی احمدی 🍃🌷🍃 در سال  ۱۳۴۳# درروستای بُنِه گَز تنگستان، استان بوشهر در خانواده ای روستایی ومذهبی متولدشد. ۶ فرزند بودند،  ۵  خواهر داشت  و خانواده شان بود. بود،   ۱۹# ساله و مجرد. 🍃🌷🍃 و تصویر بالا مادر   هستند که روز ایشان  که در ورودی روستا نصب شده، غبار روبی می‌کند.💔 🍃🌷🍃
13.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
{ کوتاه مربوط👆  هم های هست، لطفا بفرمایید.} 🍃🌷🍃 ازمن می پرسند،چرا را روز تمیز می‌کنم، من هم میگم ( شهدا) ما را . را دادند و را کردند. 🍃🌷🍃 رو در 🤍 دادم و روز هم برای نکردم.🌷 🍃🌷🍃 سرانجام علی احمدی هم درتاریخ   ۱۳۶۲/۹/۲۷ منطقه به آرزویش که همانا در راه 🤍 بود رسید. 🍃🌷🍃 #شهید : روستای بُنِه گَز تنگستان، استان بوشهر. 🍃🌷🍃
روز را با ماشین به زاده ها🌷، ها و های دیدنی شهر می برد مگر زمانی که داشت و یا از شهر برایش می آمد. 🍃🌷🍃 ایشان ۴  درسال  ۹۴# به شدند،سرانجام در# منطقه و در «درعا» در اسرائیل در حین با به به رسیدند.😭😭😭 🍃🌷🍃 سرانجام حمید رضا انصاری هم  در تاریخ ۱۳۹۴/۱۱/۲۸#  در منطقه «درعا» در   به که همانا در راه 🤍 بود رسید. 🍃🌷💋
ولی بی‌صدا! اصلاً بی‌صدا می‌کرد. در هم می‌کرد😭 را نمی‌شنیدی، ولی وقتی به صورتش نگاه می‌کردی، از چشمانش و می‌آمد. من کسی را ندیدم که مثل داشته باشد.😭😭 🍃🌷🍃 يكی ديگر از می‌گفت: در طول مدتی كه با در حضور داشتم می‌ديدم كه هميشه از گرم می‌كرد تا برای گرفتن باشند. 🍃🌷🍃 و شب . او در بين كه برای به می‌كردند می‌زد و آنان را و . 🍃🌷🍃 اين بزرگوار به از اطهار🌷 و از مجيد می‌كردند و   اين رو می داد و همچنین روزه عاشورا. 🍃🌷🍃 همچنين «پدر صلواتی» را ذكر كرد و گفت: پس از اينكه از اين استفاده كرد در اين شد. 🍃🌷🍃
اصغر در داخل و بیرون از خانه و در  بچه بسیار بود. حتی در شب های مبارک رمضان شب موقع سحر کوچه به کوچه می‎رفت و همسایه ها و اهالی روستا را برای می‎کرد، و پیش او از بودند. 🍃🌷🍃 بود که بعد برگشتن از مدرسه خودش را سریع تر به زمین می‎رساند تا به من کند تا زودتر تمام شود. با دهان در و ، می‎کرد، بعد از رفتن تمام قوت و زورم رفت.😭😭😭 🍃🌷🍃 سرانجام علی اصغر کوچکی هم در سال ۱۳۶۰# به رسید. ایشان نداشت که داشته باشد.💔 🍃🌷🍃 شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای و علی الخصوص شهید سرفراز    💠 شهید جاویدالاثر علی اصغر کوچکی💠                            🌷  صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ یاعلی مدد
به روایت از مادر : یك فرزند دل داره، و به همین دلیل من خیلی راضی نبودم كه به بره، اما فرزندم گفت؛ متعال و است. 🤍😭 🍃🌷🍃 خانواده بود و تو همه جا داشت😭 در تمام دوران زندگی بسیار و در عین حال بود، از بسیار داشت تا به كند و در نهایت هم به رسید  الهی بود كه تقدیم شد.😭😭 🍃🌷🍃 نسبت به و بسیار بود و هرگاه به خانه ما می آمد، و بوسید و در جواب برخی از اعضای خانواده كه می گفتند چرا این كارها را می كنی، می گفت شما نمی دانید این كار چه دارد.😭😭 🍃🌷🍃 نسبت به شب و روزه مطهر معصومه (س)🌷 بسیار بود و اگر یك مرتبه بنا به دلایلی نمی توانست این را انجام دهد، حتما آن را به جا می آورد.😭 🍃🌷🍃
اصغر در داخل و بیرون از خانه و در  بچه بسیار بود. حتی در شب های مبارک رمضان شب موقع سحر کوچه به کوچه می‎رفت و همسایه ها و اهالی روستا را برای می‎کرد، و پیش او از بودند. 🍃🌷🍃 بود که بعد برگشتن از مدرسه خودش را سریع تر به زمین می‎رساند تا به من کند تا زودتر تمام شود. با دهان در و ، می‎کرد، بعد از رفتن تمام قوت و زورم رفت.😭😭😭 🍃🌷🍃 سرانجام علی اصغر کوچکی هم در سال ۱۳۶۰# به رسید. ایشان نداشت که داشته باشد.💔 🍃🌷🍃 شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای و علی الخصوص شهید سرفراز    💠 شهید جاویدالاثر علی اصغر کوچکی💠                            🌷  صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ یاعلی مدد
به روایت از همرزم : باید کار محور را انجام می‌داد. هر شب باید مسیر چهار کیلومتری آب و باتلاق را برای شناسایی می‌رفت، وقتی برمی‌گشت، حتماً از با سیم‌های خاردار دشمن زخمی می‌شد. 🍃⚘🍃 شب بعد دوباره باید با این از داخل آب شور رد می‌شد😭. به همین دلیل درمان و پانسمان روی زخمش تأثیر نمی‌کرد، بلکه هر شب زخم دیشب، بازتر می‌شد.😭 🍃⚘🍃 مثل اینکه نمک رویشان می‌پاشیدی😭. قاسم خیلی رو دوست داشت همیشه می گفت که « عالی واقعاً عالی است». واقعاً کارش عالی بود.😭 🍃⚘🍃 دید در شب را باید با خودمان می‌بردیم و تا سینه‌مان را می‌پوشید، شنا كردن لازم نبود. دوربین را روی سرمان می‌گذاشتیم و داخل می‌رفتیم. خط دشمن با ما سه كیلومتر آبی فاصله داشت. در این شب ما باید شب یک مسیر را برای و اطلاعات انتخاب و وضعیت دشمن را بررسی می‌كردیم كه كدام نقطه از خط عراق، از نظر ، و و آمد نفرات ضعیف‌تر و برای است.