ایشان مثل هر #پدری #نگران #آینده فرزندانش بود. ولی فقط به خودش و خانوادهاش فکر نمیکرد، نمیتوانست بنشیند تا #حرم #اهلبیت🌷 به خطر بیفتد، تروریستها مسلمانان را بکشند و بیتفاوت بنشیند و زندگیاش را بکند.
🍃🌷🍃
#همسرم برای #اولین بار روز #یکشنبه 28# آبان ماه #مصادف با #روز #شهادت امام رضا(ع)🌷 رفت و #دوشنبه #ششم #آذر #مصادف با #شهادت
#امام حسن عسگری(ع)🌷 به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
حدوداً دو سال پیش بود که از طرف #بسیج به ایشان اطلاع دادند که امکان #اعزام وجود دارد. خود #شهید هم #پیگیر رفتن بود. #تلاش کرد و #داوطلبانه #عازم شد.
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید مجید عسگری هم درتاریخ ۱۳۹۹/۹/۶# در در #سالروز #شهادت #امام حسن عسكری(ع)🌷 به آرزویش که همانا #شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
مزار#شهید :
گلزار #شهدای شهر قم.
🍃🌷🍃
به روایت از مادرشهید :
پسرم اصلا به من نمی گفت که می خواد به سوریه بره. 😔 دفعه ی اول فقط برادرش خبر داشت و ما از طریق دوستانش که می گفتند سید مهدی به کربلا رفته و بعد به تهران و... وقتی هم می اومد سوغاتی زیاد می آورد.
هر چی می گفتم کجا بودی حرف را عوض می کرد و مرا به کار دیگری مشغول می کرد تا یک بار من از طریق اتیتکت پارچه ها فهمیدم که به سوریه رفته. وقتی من گریه می کردم #سید مهدی خیلی ناراحت می شد و مرا دلداری می داد.😔
می گفت در سوریه #حرم حضرت زینب سلام الله⚘ رو محاصره کردند و دفاع از آن وظیفه ی همه ی مسلمانان است. ما چطور اسم خود را بسیجی بگذاریم و از ولی امر خود اطاعت نکنیم همین که گفتند رهبر و آقا دستور دادند من دیگر حرفی نزدم.😔
#سید مهدی دوبار به سوریه رفت. بار اول ۴۵ روز تا ۵۰ روزی حضور داشت و بار دوم که می خواست اعزام شود به اتفاق من و همسرش جهت بدرقه به فرودگاه رفتیم.
پس از خدا حافظی سریعا چمدان خود را برداشت و بدون اینکه به این طرف و آن طرف نگاه کند که شاید چشمش به ما بخورد و یا دو دل شود⚘🍃سریعا و شتابان به سوی سالن انتظار رفت.
به روایت از همسر #شهید :
من و #مجید بیشتر از آنکه همسر باشیم، #رفیق بودیم. خیلیها به رابطه عاطفی ما غبطه میخوردند. تمام مشکلاتمان را به کمک هم حل میکردیم. راز مخفی بینمان وجود نداشت.
🍃🌷🍃
حس میکردم در دنیا مشکلی نیست که او نتواند زود حل کند. برایم مثل یک #تکیهگاه محکم بود. با وجود #مجید خوشبختترین آدم روی زمین بودم و او هم چنین احساسی داشت.😭
🍃🌷🍃
اما برای #همسرم داشتن یک زندگی آرام و بدون دغدغه چیزی نبود که همه خواستههایش را تأمین کند. او #دغدغههای دیگری هم داشت. نمیخواست تنها #آرامش و #امنیت برای #خودش باشد،😭
🍃🌷🍃
میخواست از #خودش، از #جوانیاش، #استعدادها و ت#واناییهایش برای #رفع #مشکلات دیگران استفاده کند. برای همین #خدمت در #نیروی انتظامی را #انتخاب کرده بود.😭
🍃🌷🍃
دنیا در نظر #مجید بیارزشتر از آن بود که از چیزی ناراحت شود. #همسرم چندین ماه قبل از #شهادتش #فرمی پر کرده بود تا از طریق #محل کارش به #سوریه برود.
🍃🌷🍃
#آرزویش این بود که #مدافع #حرم
#حضرت زینب (س)🌷 باشد. به من نگفته بود فرم پر کرده است. یک روز به خانه آمد و پرسید: «راضی هستی من #سوریه بروم؟»😭
🍃🌷🍃
ایشان #دوازدهم #شهریورماه #اعزام شد که #دو ماه بعد در «اثریا» ی حلب به #شهادت رسید.😭😭
🍃🌷🍃
در#ماموریت #دوم، #تماس گرفت و گفت نمی تواند به #ایران بیاید، قرار شد ما برای دیدن ایشان به #سوریه برویم که قبل از رفتن ما به #شهادت رسید و ما در #شهرکرد با #پیکر ایشان #دیدار کردیم.😭😭
🍃🌷🍃
برای #بار #دوم که می خواست به #سوریه #اعزام شود، خواهرشون ازشون خواست که از رفتن منصرف شود، گفتند: «الان باید به کمک سوری ها برویم. بچه هایشان در خطر هستند. #حرم اهل بیت🌷 و بچه های سوری در خطر هستند و من نمی توانم آرام در خانه ام بنشینم.»
🍃🌷🍃
تعریف می کنند که در «اثریا» قسمتی بوده که دشمن نباید آن را تصرف می کرد.#آقای سلیمانی به همراه #پنج #مبارز #سوری به آنجا می رود که بعدا از #رفتن آنها، #شهید انصاری که بعد از #شهید سلیمانی به #شهادت رسید، #خودش را به #آنجا #می رساند.
🍃🌷🍃
#مبارزه #تنگاتنگی با داعشی ها پیش می آید و #آقای سلیمانی به# شهادت می رسد.😭 ابتدا #یک #تیر به #سینه و #تیر دیگری به #گلویشان #اصابت می کند.
😭😭
🍃🌷🍃
﷽
|خادم الرضا
حسین امیر عبداللهیان را که میبینم یاد آوینی میافتم...🌊
مشی بین المللی امیر عبداللهیان، از زبان بدن گرفته تا سخنرانی ها همان صلابت افتخار آمیزی که قلم و صدای آوینی داشت، دارد!
هر دو «جمهوری اسلامی» را خوب فهمیده بودند؛🌤
میدانستند اینجا فقط یک کشور نیست، #حرم است، حرمی که اگر ماند دیگر حرم ها هم میماند و امید پیروزی در قلب های آزادی خواهان جهان، جوانه میزند.
و وقتی خادم حرم باشی دیگر آنچه برایت مهم است عشق است...🕊🍃
مرز ها سهم زمین میشوند و تو اهل آسمان.
و آن زمان است که عراق، غزه، سوریه و ایران برایت فرقی نمیکند.
شبیه سردار میشوی و بچه های مدافع حرم!🥺
آن وقت است که میتوانی شب و روزت را به هم گره بزنی و از این کشور به آن کشور بدوی تا اشک از چشمان بچه های غزه پاک کنی...❤️🩹
تا دیگر هیچ صهیونیست خونآشامی جرئت نکند نگاه چپ به زن و بچه های فلسطین بکند.
برای همین ها بود که به او «وزیر خارجه مقاومت» میگفتند...
اصلا مگر برای غیر از این انقلاب کردیم؟!
مگر کشور امام رضا علیهالسلام، باید غیر از این باشد؟✨
این روزها میگویند قرار بود در ایام ولادت آقا لباس خادمی بپوشد اما انگار ماجرا جور دیگری بود... آقا خودش زودتر به استقبال او آمد تا به همه بگوید:
"حسینم سالهای سال است خادم من است!"
راستی
«حسین» چه نام زیبایی!
با نامت یاد ارباب ارواحنافداه افتادیم و با دیدن پیکری که خیلی به قد رشیدت نمیآمد یاد علمدار علیهالسلام...😭
قبول باشد؛ خوب برایمان روضه خواندی!
#آرمان_ما
#شهید_حسین_امیرعبداللهیان
به روایت از مادرشهید :
پسرم اصلا به من نمی گفت که می خواد به سوریه بره. 😔 دفعه ی اول فقط برادرش خبر داشت و ما از طریق دوستانش که می گفتند سید مهدی به کربلا رفته و بعد به تهران و... وقتی هم می اومد سوغاتی زیاد می آورد.
هر چی می گفتم کجا بودی حرف را عوض می کرد و مرا به کار دیگری مشغول می کرد تا یک بار من از طریق اتیتکت پارچه ها فهمیدم که به سوریه رفته. وقتی من گریه می کردم #سید مهدی خیلی ناراحت می شد و مرا دلداری می داد.😔
می گفت در سوریه #حرم حضرت زینب سلام الله⚘ رو محاصره کردند و دفاع از آن وظیفه ی همه ی مسلمانان است. ما چطور اسم خود را بسیجی بگذاریم و از ولی امر خود اطاعت نکنیم همین که گفتند رهبر و آقا دستور دادند من دیگر حرفی نزدم.😔
#سید مهدی دوبار به سوریه رفت. بار اول ۴۵ روز تا ۵۰ روزی حضور داشت و بار دوم که می خواست اعزام شود به اتفاق من و همسرش جهت بدرقه به فرودگاه رفتیم.
پس از خدا حافظی سریعا چمدان خود را برداشت و بدون اینکه به این طرف و آن طرف نگاه کند که شاید چشمش به ما بخورد و یا دو دل شود⚘🍃سریعا و شتابان به سوی سالن انتظار رفت.
🌹خاطره | برنامه امام در دهه اول #محرم چه بود؟
♦️امام همیشه تا هفتم محرم را در #نجف بودند و پس از آن به #کربلا مشرف می شدند. قبل از ظهر یا عصر روز هفتم، همیشه از نجف به کربلا می رفتند و #زیارت_عاشورا را در این روزها ترک نمی کردند.
♦️در همان چند روز دهه اول ماه که در نجف بودند، دو مرتبه به #حرم مشرف می شدند. روزها برای خواندن زیارت عاشورا به حرم می آمدند و شبها هم که جزء برنامه همیشگی شان بود. بعد به کربلا می رفتند و تا سیزدهم محرم نیز آنجا بودند و سپس به نجف باز می گشتند. این سیره مستمر ایشان در طول پانزده سال اقامتشان در نجف بود.
📚 کتاب برداشت هایی از سیره امام خمینی، جلد۳، به نقل از آیت الله #خاتم_یزدی
همان چند روزی که #عراق بود خیلی عربها با او دوست شده بودند. آن قدر که حاضر نبودند به مناطق خطرناک برود اما #جواد میگفت من آمده ام تا به هر شکلی که هست هر کاری که از دستم بر میآید انجام دهم و به #شهادت برسم.
#پسرم گاهی به #آسایشگاه جانبازان امام خمینی (ره) در پارک ملت نیز سر میزد. #جانبازان را حمام می برد و آنها را خیلی دوست داشت. بعضی از جانبازان با صندلی های چرخ دارشان از تهران برای شرکت در مراسمش آمده بودند.😔🍃⚘🍃
#ارادت خاصی به امام رضا (ع)♡ داشت. #خادم افتخاری حضرت بود در کنار صاحب اسمش هم به #شهادت رسید. #فلوجه نزدیک #حرم امام جواد (ع) است. #جواد در همان مکان پر کشید.😔
روی هیچ یک از قبور #شهدا نام « ثارالله » حک نشده است اما روی مزار #فرزندم نوشته اند : « مدافع حرم ثارالله » اولین کسی که از مشهد در عراق #شهید شد فرزند من بود.😔
سرانجام #شهید جواد کوهساری هم در تاریخ ٩۴/۴/٢۶ در فلوجه ی عراق به آرزویش که همانا #شهادت بود رسید.
مزار شهید⚘
مشهد مقدس ، بهشت حضرت رضا (ع)
🌹خاطره | برنامه امام در دهه اول #محرم چه بود؟
♦️امام همیشه تا هفتم محرم را در #نجف بودند و پس از آن به #کربلا مشرف می شدند. قبل از ظهر یا عصر روز هفتم، همیشه از نجف به کربلا می رفتند و #زیارت_عاشورا را در این روزها ترک نمی کردند.
♦️در همان چند روز دهه اول ماه که در نجف بودند، دو مرتبه به #حرم مشرف می شدند. روزها برای خواندن زیارت عاشورا به حرم می آمدند و شبها هم که جزء برنامه همیشگی شان بود. بعد به کربلا می رفتند و تا سیزدهم محرم نیز آنجا بودند و سپس به نجف باز می گشتند. این سیره مستمر ایشان در طول پانزده سال اقامتشان در نجف بود.
📚 کتاب برداشت هایی از سیره امام خمینی، جلد۳، به نقل از آیت الله #خاتم_یزدی
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
✍شهید حاج رضا فرزانه سال ۱۳۴۳ در #تهران دنیا آمد.
✍با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت و تا آخر جنگ با سمتهای مختلف به نبرد با دشمن بعثی پرداخت.
✍بارها مجروح شد ولی هر بار با بهبودی نسبی به جبهه برگشت. سال ۶۳ #ازدواج کرد و صاحب سه فرزند پسر شد.
✍شهید فرزانه در مدت هشت سال حضور در جبهه، بارها مجروح شد ولی هر بار با بهبودی نسبی به جبهه برگشت.
✍با حمله تکفیریها به#سوریه، خود را برای دفاع از#حرم آل الله آماده کرد👊
✍اگر چه مسئولان#سپاه رضایت به این سفر ندادند ولی شهید حاج رضا تصمیم خود را گرفته بود.
✍ ۱۲ دی ماه سال ۹۴ آغاز سفرش شد و چهل روز بعد، ٢٢ بهمن خبر شهادتش رسید🕊
✍پیکر مطهرش را دوستان زینبی اش، برای خنثی کردن توطئه تکفیریها مخفی کردند و بدین ترتیب پیکرش هم#مدافع_حرم شد♥️
🌸به مناسبت #بازگشت_پیکر
#شهید_حاج_رضا_فرزانه
تاریخ تولد : ۲۲ خرداد ۱۳۴۳
تاریخ شهادت : ۲۲ بهمن ۱۳۹۴
تاریخ تشییع پیکر : ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
تاریخ انتشار : ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
مزار شهید : بهشت زهرا
🌟شادی ارواح مطهر شـهدا صلوات
🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ