eitaa logo
این عماریون
325 دنبال‌کننده
260.2هزار عکس
71.9هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
ساعت صبح روز پنجشنبه 11 سال 1982 صدای مهیبی در نظامی ارتش رژیم صهیونیستی واقع در به گوش رسید که آتش و دود غلیظی منطقه را فرا گرفت. 🍃🌷🍃 به روایت از یکی از شاهدان عینی : بین ساعت شش و نیم تا هفت صبح پژوی قصیر چندین بار طول خیابان را طی کرد و دوباره بازگشت، بعدها مشخص شد که آن همه تردد و و آمدهای در خیابان پیش از برای چه بوده 🍃🌷🍃 این رژیم در میان به مختلف در این خصوص پرداختند و در نهایت این به بزرگترین روز در اشغالی نامگذاری شد. 🍃🌷🍃 و منتظر بوده تا تعداد از آنها وارد ساختمان شوند. پس از این‌ که قصیر حاصل می‌کند که اکثر قریب به اتفاق صهیونیست‌ها برای فرار از باران به ساختمان پناه برده‌اند. در واقع در آن ساعت هر لحظه بر شدت باران افزوده می‌شده و همین موضوع صهیونیست‌هایی را که خارج از ساختمان بودند، وادار می‌کند برای در امان ماندن از باران به داخل آن ساختمان هشت طبقه محل استقرار خود بروند.
سرانجام احمد قیصر هم در روز 11 1982# (آبان ماه 1361)در اثر در فرماندهان ارتش رژیم واقع در به آرزویش که همانا در راه 🤍 بود رسید. 🍃🌷🍃 شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای و علی الخصوص شهید سرفراز    💠 شهید احمد قیصر💠                            🌷  صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ یاعلی مدد
احمد متوسليان را خود مي دانست، بارز و را قرار داد و از همان اولين روزهاي حضورش در، با نشان دادن خود را نشان داد. 🍃🌷🍃 بعدا از شد. با ۲۷ محمد رسول الله (ص)🌷 احمد، ایشان هم  از آن به بعد ۲۷ در هاي مختلف كرد. 🍃🌷🍃 ایشان از اواسط سال۱۳۶۰# تا اواخر ماه سال ۶۱#، حمزه (ع)🌷را در المبين و المقدس بر عهده داشت. 🍃🌷🍃 ایشان پس از احمد متوسليان در ۶۱ و ۲۷ توسط حاج همت، در و بن عقيل در ، به عنوان مقام لشكر كرد. 🍃🌷🍃
به روایت از همسر : روزها می گرفت و در طاقت فرسای با زبان به اشرار مسلح و سوداگران مرگ می رفت. 🍃🌷🍃 دقیقا روز قبل از شون، طبق روال همیشه چند کالا برای های سرپرست کردند و به دست آن عزیزان رساندند. 😭 🍃🌷🍃 بخردان در مورد افراد و احساس می کردند.😭 🍃🌷🍃 خیلی وقت ها از سرکار که برمی گشتن چند آب برمی داشت، یک شیشه می گرفت، به اتفاق هم به می رفتیم. همیشه می گفت این اینجا ...😭😭 🍃🌷🍃 آرزو داشت سفرش 🌷 باشه 😭😭 خوش به سعادتش... وقتی به رسید هنوز های روی اربعین روی بود...😭😭 🍃🌷🍃
روز را با ماشین به زاده ها🌷، ها و های دیدنی شهر می برد مگر زمانی که داشت و یا از شهر برایش می آمد. 🍃🌷🍃 ایشان ۴  درسال  ۹۴# به شدند،سرانجام در# منطقه و در «درعا» در اسرائیل در حین با به به رسیدند.😭😭😭 🍃🌷🍃 سرانجام حمید رضا انصاری هم  در تاریخ ۱۳۹۴/۱۱/۲۸#  در منطقه «درعا» در   به که همانا در راه 🤍 بود رسید. 🍃🌷💋
ایشان سال 62 كرد،و از به گرفت،و بعد 4 دوباره به و در 5 نصر واحد عمليات شد  و در 4 و كرد. 🍃🌷🍃 درسال 65 ایشان اكبر سمائی در خوين به رسیدند و به همين خاطر به مدت 9 به حيدريه منتقل و حيدريه را دار شد. 🍃🌷🍃 {یاد با ذکر یک شاخه گل 🌷} 🍃🌷🍃 ایشان از سال 64 سال 71# در 61 محرم در و در های گردان ، و و ستاد بود. 🍃🌷🍃 و ایشان با توجه در تا سال 77# در حيدريه ساكن بود و با در سال 77# همراه با امنی4 كشور. 🍃🌷🍃 توسط طالبان و مزدوران سازمان سيا ایشان لشكر 5نصر را به عهده گرفت. و را از 1 به 6 داد. 🍃🌷🍃
از  و به ما چیزی : «ما تا آخر نفهمیدیم چیست و هر وقت می­‌پرسیدیم می­‌گفت:«بنّا»! 🍃🌷🍃 حتی موقع در مدرسه به او سفارش کرد که به معلمت نگو من هستم و خانمش در شغل را «بنا» نوشته بود و بعد به درخواست من نوشت. 🍃🌷🍃 بعد از متوجه شدم که و ناحیه رابه داشت و در مناطق ، ­‌شرق، و گرگان، و بلوچستان،، ، می‌کرد. 🍃🌷🍃 😭 ساعت 1:10 آمدند خانه ما، گفتم: «ساعت چند است؟» گفت: «1:10 دقیقه نیمه شب!» گفتم:«اینجا چه می­کنی؟» گفت:«آمدم دیدن مادرم» گفتم:«روز کم است شب آمدی؟»، گفت: «روز آمدم نبودید😊» 🍃🌷🍃 بعد گفتم:«شنیدم عازم هستی» گفت:«بله». گفتم: «کجا؟» گفت: «ملک خدا». گفتم: «این ملک خدا کجاست؟» گفت: «هر جا خدا بخواهد».😭 🍃🌷🍃
شوشتری انسانی و اهل و بود. با آغاز تحمیلی، زیادی از به آمدند که بیشترین آنها را می‌کرد. 🍃🌷🍃 که این در آن بودند تصرف «ارتفاعات الله‌اکبر» در شمال شهر بود که این در آن بسیار درخشیدند و در زمان بنی‌صدر محسوب می‌شد. 🍃🌷🍃 که در آن مین را کردند و اول را و بودند و به همراه شوشتری در آن بسیار کردند. 🍃🌷🍃 شوشتری ، ، و بود.هیچ از نداشت و بیش از  ۷ هم شد و بعد از نیز آسوده نبود. 30 عمر پس از خود را ، و کردند. 🍃🌷🍃 بسیار ولی می‌کرد و حتی از می‌توانست کند که در اتفاقی می‌افتد. 🍃🌷🍃
تخریب شهدای تخریب به ایشان  حدوداً ۳۰ بودند اصلی آنها بود. حدود ۳ گروه آنجا مستقر بودند،انواع و را برای انجام می‌دادند. 🍃🌷🍃 گروه در به نام کنشت که  ایشان آنجا شد بود و پشتیبانی هم در باختران و مجموعه‌ای از آپارتمان‌هایی نزدیک طاق‌بستان و در اصل مقر ستاد تیپ ۶۶ بود. 🍃🌷🍃 ۶۵# وقتی عراق با موشک‌های جدید خود کرمانشاه را هدف قرار داده بود. برای خنثی کردن یک عمل نکرده داخل گودال رفت ،همه را از محل موشک کرد، می‌دانست لحظه آخر. 🍃🌷🍃 به روایت از همرزم : ، برای کربلای ۵ همه بچه‌ها را به فرستاده بود. جز خودش و ۳ دیگر که در نگاه داشت تا را تمام کنند. 🍃🌷🍃
خبر دارید... . هنوز که هنوز است از فاتحانه خیبر بر نگشته... . خبر دارید که آن دلیرمرد خطه مهمان نهنگ های خلیج فارس شد و برنگشت... ..از خبری دارید... . بعد از اینکه یارانش را از به عقب بازگرداند دیگر کسی او را ندید... از جوانانی که خوراک کوسه های شدند خبری دارید... . .هنوز از صدای بچه ها می آید... . .هنوز صدای مناجات از به گوش می رسد... . .هنوز وصیت نامه شهدا خشک نشده؛ .... .... هنوز که هنوز است می ترسند از اینکه رو تنها بگذاریم... . و هنوز که هنوز است شهدا بند پوتینهایشان را باز نکرده اند و منتظر منتقم علیه السلام هستند تا دوباره در رکابش شهید شوند.....
و نور، محمود توکلی 🍃🌷🍃 در سال   ۱۳۴۵#  در شهر فلاورجان ،استان اصفهان  در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد. تفحص لشکر 14 حسین علیه السلام بود.🌷ایشان تحمیلی و مقدس هم بود. 🍃🌷🍃 بعد از در مناطق و ماند تا تن این وطن را بیاورد😔 و مرهمی‌ شود بر دل مادران و پدران به راه.😔 🍃🌷🍃 ، و ، از بارز ایشان بود، اگر کسی وارد محل کارش می‌شد، نمی‌توانست تشخیص بدهد که آنجا چه کسی است. 🍃🌷🍃 درحسرت می سوخت.😔 در یکی از سخنرانی هایش گفت: «آهای مردم! چقدر رفتید با آشنا شدید؟ چقدر رفتید با رفیق شدید؟»😔 🍃🌷🍃 ایشان بود. بارها در منطقه اتفاق‌های عجیبی می افتاد،ولی در وجودش نبود، اتفاقی نبود که بتواند در کار ایشان ایجاد کند، به کاری که انجام می‌داد، بسیار بود. 🍃🌷🍃
خبر دارید... . هنوز که هنوز است از فاتحانه خیبر بر نگشته... . .. خبر دارید که آن دلیرمرد خطه مهمان نهنگ های خلیج فارس شد و برنگشت... . ..از خبری دارید... . .. بعد از اینکه یارانش را از به عقب بازگرداند دیگر کسی او را ندید... . از جوانانی که خوراک کوسه های شدند خبری دارید... . . .هنوز از صدای بچه ها می آید... . . .هنوز صدای مناجات از به گوش می رسد... . . .هنوز وصیت نامه شهدا خشک نشده؛ .... .... .. هنوز که هنوز است می ترسند از اینکه رو تنها بگذاریم... . .. و هنوز که هنوز است شهدا بند پوتینهایشان را باز نکرده اند و منتظر منتقم علیه السلام هستند تا دوباره در رکابش شهید شوند.....