🔴 «محمد» ایمانمان در حال سقوط است
🔰 جمله ای به این مضمون از شهید سید محمد علی جهان آرا (فرمانده سپاه خرمشهر) نقل شده که :
« بچه ها، اگر #شهر سقوط کرد آن را دوباره فتح خواهیم کرد؛ مواظب باشید که #ایمانتان سقوط نکند »
🔹امروز باید به شهید جهان آرا بگوییم که شهر را پس گرفتیم اما امروز به دلیل نفوذ گفتمان های التقاطی در میان انقلابیون، ایمانمان دارد سقوط می کند و ظاهرگرا و عرفی زده شده ایم!
🔹حمله دشمن و وضعیت فضای مجازی یله و رها و وضعیت حجاب و عفاف را می بینیم و #سکوت می کنیم؛ #توجیه می آوریم؛ #بی_تفاوت از کنار آن رد می شویم!
🔹به جای ترس از خدا، ترسی شیطانی به جان برخی از ما افتاده و از مشتی #بی_بند_و_بار و شهوتران حساب می بریم!
«محمد» ایمانمان در حال سقوط است ...
گفتم: #احسان من نمی توانم. ما چه قدر خدا خدا کردیم که بعد از #بارونی خداوند به #برادربده و خدا هم #تو را #نصیب ما کرد. از من چنین انتظاری نداشته باش.
😭😭
🍃🌷🍃
نحوه #شهادت #شهید به روایت از همرزمش:
از ساعت #9شب #آماده #عملیات شدیم و حال وهوای #احسان با بقیه #فرق می کرد بهش گفتم #نور بالا میزنی.
🍃🌷🍃
9:30#حرکت کردیم به طرف #شهر الزیطان برای #فتح این #شهر با ماشین مسیر را طی کردیم وبعد 5#کیلومتر را #پیاده رفتیم تا رسیدیم به #کانال آب اونجا منتظر #شروع #عملیات شدیم،
🍃🌷🍃
ساعت 3#شب #عملیات با رمز #یا زینب🌷 #شروع شد و #شروع به #پرتاب کردن گلوله کردیم و آنها متوجه #حمله ما شدند و با #دوربین هایی که داشتند #منطقه مان را #شناسایی کردن.
🍃🌷🍃
#تیربارچی شان #شروع به #تیر انداختن کرد ،
#تمامی #گردان ها #زمین گیر شدند اما #گردان
#حضرت رسول (ص)🌷 خودشان را توی #کانال آب انداختند و به آن طرف #کانال #رساندند و وارد #شهر شدند.
🍃🌷🍃
وارد #شهر شدند و #تیربارچی رو #خنثی کردن و #فرمانده #عملیات با #بیسیم سراغ #گردان رو گرفت وگفت: ما از #کانال رد شدیم بعد #احسان به همراه #یکی از #بچه ها به دنبال #فرمانده رفت.
🍃🌷🍃
تا با خودشان او را به جایی که قرار گرفته اند بیاورند و به طرف ساختمان های شهر حرکت کردند ویکی یکی ساختمان هارو #فتح کردندو رسیدندبه #ساختمان آخر
🍃🌷🍃
یک داعشی که #نارنجک به خود بسته بود زخمی گوشه ای از ساختمان پنهان شده بود و کسی او را ندیده بود #یکدفعه #صدای تیر ..و #تیر به #قلب وبعد به #شانه #احسان #اصابت کرد.😭😭
🍃🌷🍃
و#قرآنی که در #جیبش بوده از #وسط #سوراخ شد وبه #جلوی چشم بچه ها به #همراه #شهید چرغندی #هنگام #اذان صبح به #شهادت رسیدند.😭😭
🍃🌷🍃
قاتل #شهید فتحی را سریع با 70#تیر کشتند و#ساختمان آخر و#شهر الزیطانی هم #فتح شد،#احسان را به #عقب بردند و بچه ها براش #مراسم گرفتند و #وداع 😭یکی از دوستانش #قرآن تو #جیب #شهید را #برداشت و هنوز آن را #دارد.
😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید احسان فتحی چم خانی هم درتاریخ ۱۳۹۴/۹/۱۶#در شهر #حلب #سوریه به آرزویش که همانا #شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید #احسان فتحی
گلزار #شهدای شهر بهبهان
در#جوار #مزار #برادر #شهیدش#بارونی فتحی
🍃🌷🍃
❇️ #علت_گرامی داشتن هفته دفاع مقدس چیست؟
1️⃣ #آذربایجان و #گرجستان به موجب #قرارداد_ننگین_گلستان در سال۱۸۱۳ میلادی در زمان فتحعلیشاه قاجار از ایران جدا شد .(حدود ٢٠۵ سال پیش)
2️⃣ منطقه #نخجوان و #ارمنستان بموجب #قرارداد_ننگین_ترکمنچای درسال ۱۸۲۸ میلادی درزمان فتحعلیشاه از ایران جدا شد(یعنی حدود ١٩٠ سال پیش).
3️⃣ #افغانستان و #هرات به موجب #معاهده_پاریس در سال ۱۸۵۷ میلادی در زمان محمدشاه قاجار از ایران جدا شد (یعنی حدود ١۶١ سال پیش ).
4️⃣ #ترکمنستان،#ازبکستان و #قرقیزستان بموجب قرار داد سال۱۸۸۳ میلادی در زمان ناصرالدین شاه قاجار از ایران جدا شد( یعنی حدود ١٣٧ سال پیش).
5️⃣ #پاکستان و #سیستان بموجب #قرارداد_ننگین_حکمیت « #ژنرال_اسمیت » در زمان حکومت قاجار در دو مرحله که آخرین آن در سال ۱۹۰۵ میلادی از ایران جداشد ( یعنی حدود ١١٣ سال پیش).
6️⃣ #مجمع_الجزایر_بحرین با ۳۳ جزیره ارزشمند در سال ۱۳۵۰ شمسی در زمان محمدرضا شاه پهلوی از ایران جدا شد( یعنی حدو۴٧سال پیش).
7️⃣ #شهر بندری وزیبای #فیروزه در شرق دریای #مازندران،قبل از انقلاب در زمان محمدرضا #پهلوی از ایران جدا شد و به #شوروی واگذار گردید.
✅ اما میدانیم که در جنگ تحمیلی مدت ۸ سال با دنیا جنگیدیم،حدود ۱۸۸۰۱۵ نفر شهید دادیم ( در میدان جنگ و هم بمباران شهرها تا روز آتش بس ) که ۳۶ هزار نفر از آنان دانش آموز بودند.
حال با افتخار اعلام میکنیم که:
۱- یک وجب از خاک میهن اسلامی را از دست ندادیم.
۲-باعث بیداری کشورهای اسلامی و مظلوم شدیم.
۳-قدرت اسلام و ایران را به ابرقدرت ها نشان دادیم تا دیگر جرأت حمله به ایران را نداشته باشند.
بنابراین در حال و همه زمان ها (جهت قدردانی از شهدا و رزمندگان و آزادگان و نیز خانواده صبور آنان و برای الگوسازی وپرورش نسل جوان که نیاز به قهرمانان راستین دارند ) لازم است که در نکو داشت هفته دفاع مقدس و یاد شهدا و قدردانی از رزمندگان و آزادگان وخانواده معظم آنها بکوشیم.
🌹#هفته_دفاع_مقدس گرامی باد.🌹
https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
گفتم: #احسان من نمی توانم. ما چه قدر خدا خدا کردیم که بعد از #بارونی خداوند یه #برادربده و خدا هم #تو را #نصیب ما کرد. از من چنین انتظاری نداشته باش.
😭😭
🍃🌷🍃
نحوه #شهادت #شهید به روایت از همرزمش:
از ساعت #9شب #آماده #عملیات شدیم و حال وهوای #احسان با بقیه #فرق می کرد بهش گفتم #نور بالا میزنی.
🍃🌷🍃
9:30#حرکت کردیم به طرف #شهر الزیطان برای #فتح این #شهر با ماشین مسیر را طی کردیم وبعد 5#کیلومتر را #پیاده رفتیم تا رسیدیم به #کانال آب اونجا منتظر #شروع #عملیات شدیم،
🍃🌷🍃
ساعت 3#شب #عملیات با رمز #یا زینب🌷 #شروع شد و #شروع به #پرتاب کردن گلوله کردیم و آنها متوجه #حمله ما شدند و با #دوربین هایی که داشتند #منطقه مان را #شناسایی کردن.
🍃🌷🍃
#تیربارچی شان #شروع به #تیر انداختن کرد ،
#تمامی #گردان ها #زمین گیر شدند اما #گردان
#حضرت رسول (ص)🌷 خودشان را توی #کانال آب انداختند و به آن طرف #کانال #رساندند و وارد #شهر شدند.
🍃🌷🍃
وارد #شهر شدند و #تیربارچی رو #خنثی کردن و #فرمانده #عملیات با #بیسیم سراغ #گردان رو گرفت وگفت: ما از #کانال رد شدیم بعد #احسان به همراه #یکی از #بچه ها به دنبال #فرمانده رفت.
🍃🌷🍃
تا با خودشان او را به جایی که قرار گرفته اند بیاورند و به طرف ساختمان های شهر حرکت کردند ویکی یکی ساختمان هارو #فتح کردندو رسیدندبه #ساختمان آخر
🍃🌷🍃
یک داعشی که #نارنجک به خود بسته بود زخمی گوشه ای از ساختمان پنهان شده بود و کسی او را ندیده بود #یکدفعه #صدای تیر ..و #تیر به #قلب وبعد به #شانه #احسان #اصابت کرد.😭😭
🍃🌷🍃
و#قرآنی که در #جیبش بوده از #وسط #سوراخ شد وبه #جلوی چشم بچه ها به #همراه #شهید چرغندی #هنگام #اذان صبح به #شهادت رسیدند.😭😭
🍃🌷🍃
قاتل #شهید فتحی را سریع با 70#تیر کشتند و#ساختمان آخر و#شهر الزیطانی هم #فتح شد،#احسان را به #عقب بردند و بچه ها براش #مراسم گرفتند و #وداع 😭یکی از دوستانش #قرآن تو #جیب #شهید را #برداشت و هنوز آن را #دارد.
😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید احسان فتحی چم خانی هم درتاریخ ۱۳۹۴/۹/۱۶#در شهر #حلب #سوریه به آرزویش که همانا #شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید #احسان فتحی
گلزار #شهدای شهر بهبهان
در#جوار #مزار #برادر #شهیدش#بارونی فتحی
🍃🌷🍃
به روایت از همسر #شهید :
#همسرم تا سن 12#سالگی در فيض آباد #تحصيلات را ادامه دادند و بعد از آن به همراه برادر بزرگشان به تهران مي روند و شبانه به تحصيلات ادامه می دهند.
🍃🌷🍃
و با شروع #انقلاب #فعاليت های انقلابی دارند و در زمان #جنگ #اولين دفعه از #تهران #عازم #خرمشهر می شوند و به گفته ی خودشان در #خرمشهر 70#نفر بودند كه از #شهر #دفاع می كردند.
🍃🌷🍃
#شهيد حدود9#سال از زمان #رسمی #ديرتر #بازنشسته شدند و بعد از #بازنشستگی هم #فعاليت هايشان #ادامه داشت و به عنوان #خادم #امام رئوف #حضرت علي ابن موسی الرضا(ع)🌷 نيز #مشغول #خدمت بودند.
🍃🌷🍃
تا اينكه #ايشان گفت كه می خواهند به #سوريه بروند و ما هم گفتيم كه مانعی نداره و #شهادت #حق #شماست شما بايد #شهيد بشويد و نبايد در بستر بميريد.😭
🍃🌷🍃
هميشه مي گفتند: همه رفتند و ما مانديم و از همه عقب افتاديم .يك روز آمد و گفت ساكم را ببند كه می خواهم كارم را درست كنم و به #سوريه بروم ولی هر روز كارها عقب می افته.
🍃🌷🍃
تا اينكه يك روز آمد و گفت كارها انجام شد . چون ظاهرا از مشهد موافقت نميی كردند و از تهران پيگيري كرده بود.
🍃🌷🍃
در اوج گيری انقلاب اسلامی ، وقتي #حضرت امام خمينی به #پاريس عزيمت کردند ، #مشتاقانه خود را به #پاريس رساند. مدتی در كنار معظم له ماند و از نزديك در #مبارزات #انقلابی #شركت کرد.
🍃🌷🍃
هنگام بازگشت #امام به #ايران به عنوان #مسئول #حفاظت از #هواپيمای #حضرت امام ، با هواپيمای دوم به ميهن اسلامی وارد شد.
🍃🌷🍃
ایشان با استفاده از #تجربياتش، به #آموزش #سپاه پاسداران ، و #كميته هاي انقلاب اسلامي پرداخت ،مدتي هم #مسئول #آموزش پادگان
" امام علی(ع)🌷 شد.
🍃🌷🍃
#همزمان با شروع #غائله #كردستان ، برای #سركوبی ضد انقلاب ، به #كردستان رفت و در همان #نخست ایشان به عنوان يكی از #مسئولان #عمليات شركت كرد.
🍃🌷🍃
در #آزاد سازی #شهر بوكان ، #سركوب #ضد انقلاب در #گنبد و #همچنين #مقابله با #توطئه هاي " خلق عرب " در خرمشهر و " حزب منحله خلق مسلمان " در تبريز ایشان #نقش #موثری داشت.
🍃🌷🍃
🌏 #آن_سوی_مرگ قسمت نهم
🔻به راه افتادم، تشنه شده بودم و #جهالت هم از عقب دورادور میآمد. سمت راست سبزه زاری دیدم که مقداری از راه دور بود. جهالت دوید و خود را به من رساند و گفت: در آن محل آ#ب موجود است اگر تشنه ای برویم آب بخوریم. خواستم گوش به حرفش ندهم ولی چون زیاد تشنه و #خسته بودم رفتیم. به نزدیک سبزه هایی رسیدیم که ابداً در آن آب وجود نداشت و زمین هم #سنگلاخی بود که راه رفتن در آن هم سخت بود و مارهای زیادی در آن سنگلاخ میلولیدند و آن #سبزهها از درختهای جنگلی بود که همه فصول سبز است.
🔻#مأیوسانه رو به راه برگشتم و از خستگی و تشنگی و از فراق هادی ناله و گریه میکردم #جهالت که کار خود را کرده بود، دور از من نشسته و به من لبخند میزد و میگفت: «آن #هادی تو چه از دستش بر می آید؟ بعد از این که تخم اذیتها را در دنیا برای کمک به من کاشتهای و (إنَّ الدنيا مزرعة الآخرة). مگر تو #قرآن نخوانده ای که «وَ مَن يَعمَل مِثقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه.
🔻مگر هادی برخلاف #آیات کاری از دستش بر میآید، مگر خودش نگفت که هر وقت #معصیت کرده ای من از تو گریخته ام و چون توبه نمودی همنشین تو بوده ام». دیدم این جهالت #ملعون، عجب بلا و با اطلاع بوده است.
🔻#سیبی از کوله پشتی بیرون آوردم و خوردم، زخمهای دستم خوب شد قوتی گرفتم برخاستم و به راه افتادم به سر #دوراهی رسیدم راه دست راست به شهر آبادی می رفت و دیگری به ده خرابه ای میرسید. به سمت راست رفتم و داخل #شهر شدم اما جهالت به سمت چپ رفت و در خرابهای ساکن شد...
♨️ ادامه دارد...
📚 کتاب سیاحت غرب
🌏 #آن_سوی_مرگ قسمت دهم
🔻داخل #شهر شدم در آنجا ساختمان های زیبا و رودهای جاری و سبزه های دلنشین و #درخت های میوه و خدمت گذاران مهربان بودند. من که در آن بیابانهای نا امن از اذیتهای آن #سیاهک به سختی افتاده بودم حالا این مکان امن برایم مانند بهشت بود که اگر جذبه محبت #هادی نبود از اینجا بیرون نمیرفتم.
🔻در اینجا چند نفر از دوستان را ملاقات کردم، #شب را استراحت نموده و صبح قدم زنان در خارج این شهر که هوای او از #شکوفه نارنج معطر شده بود با هم بودیم و سرگذشت روز گذشته خود را برای هم تعریف میکردیم و از خلاصی از دست سیاهان #شکرگزار بودیم. در تمام این مدت قلبمان پر از فرح و آرامش بود و از #نعمت ها و لذائذ آنجا بهره مند شدیم.
🔻#زنگ حرکت زده شد و کوله پشتیها به پشت بستیم و رفتیم تا رسیدیم به دو راهی که راه آن #خرابه به این متصل میشد و سیاهان چون دود سیاه از دور نمایان شدند. از راهنمای آنجا پرسیدم ممکن است این #سیاهان با ما نباشند گفت: اینها صورت های نفوس حیوانی شما هستند که دارای دو قوه #شهوت و #غضب هستند و ممکن نیست از شما جدا شوند ولی اینها رنگ های مختلفی دارند! که سیاه خالص، و سفید و سیاه و #سفید خالص. و اگر سفید و مطمئنه شدند برای شما بسیار مفید است و مقامات عالیه را درک میکنید، این در حقیقت نعمتی است که خداوند به شما داده ولی شما کفران نموده و با #معصیت او را به صورت نقمت در آورده اید هر کاری که کرده اید در جهان #مادی کردهاید.
سیاهان به ما رسیدند و هر کدام با سیاه خود به راه افتادیم...
♨️ ادامه دارد...
📚 کتاب سیاحت غرب
#شهید شوشتری با #احداث #بیمارستان صحرایی، #پزشک میبرد و #دو سه روز در آنجا #مستقر میشدند و #مردم را درمان میکردند؛ ما بعد از #شهادت شون به پیرمردی برخوردیم که میگفت: من به خاطر نداشتن خرج عمل، رو به موت بودم، اگر #آقای شوشتری مرا عمل نمیکرد الان مرده بودم.
🍃🌷🍃
مادر یک پسر بچه با گریه می گفت: من خرج عمل بچهام را نداشتم، و با #بیمارستانهای صحرایی که ایجاد شد، توانستم فرزندم را عمل کنم.
🍃🌷🍃
#سردار #کارهای #عجیبی انجام میداد، مثلاً #شب رفته بود #حاشیه #شهر زاهدان، در آنجا #خانوادههای زندانی در یک اتاق با سه و یا چهار بچه در #وضعیت بدی در حال زندگی بودند، #سردار در #یخچال را باز میکند.
و میبیند، فقط یک دبه آب توی یخچال است و در کنار یخچال مینشیند و #زار زار گریه میکند و میگوید: ما اینجا باشیم و اینها با این شرایط زندگی کنند.
🍃🌷🍃
#همان لحظه #یک #مقدار پول از #همراهان خود #جمع میکند تا آنها را #خوشحال کند و به #بچه های #سپاه دستور دادند تا فردا به #اوضاع ساکنان آنجا #سر و سامان داده شود.
🍃🌷🍃
سال ۱۳۵۷# کلاس اول #دبیرستان بود که وارد #مبارزات علیه رژیم شاه شد.
🍃🌷🍃
ایشان لحظهای آسایش نداشت، از #پخش و #توزیع #اعلامیههای #حضرت امام و #روحانیت مبارز گرفته تا #شعارنویسی و #شرکت در #تظاهرات، #تحریک مردم به #اعتصاب و … #فعال بود.
🍃🌷🍃
#اولین #راهپیمایی #دانش آموزان کاشمر #علیه رژیم خونخوار پهلوی در #مهرماه ۵۷# توسط ایشان و دوستانش #سازماندهی و #رهبری شد.
🍃🌷🍃
اسلحه مزدوران رژیم را به غنیمت گرفت و به #فراگیری #فنون نظامی پرداخت، در #سازماندهی و #آموزش #مردم #کاشمر، #نقش عمدهای داشت و ایشان از #پایهگذاران #کمیتههای مردمی این #شهر بود.
🍃🌷🍃
در تمام این اوقات، همیشه با #هوشیاری خاصی، مراقب نفوذ افراد فرصتطلب و انقلابیون بعد از انقلاب، در نهادها بود و با افشاگری، مردم را به #دفاع از #آرمانهای انقلاب و طرد فرصتطلبان دعوت میکرد.
🍃🌷🍃
قبل از انقلاب،ایشان و دوستانش با موتور برای #پخش کردن #اعلامیههای #امام(ره) در شهر تردد میکردند و به خاطر اینکه همیشه لباس مبدل میپوشیدند،مأموران نمیتوانستند شناساییش کنند.
🍃🌷🍃