eitaa logo
این عماریون
327 دنبال‌کننده
259.2هزار عکس
71.5هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 «محمد» ایمانمان در حال سقوط است 🔰 جمله ای به این مضمون از شهید سید محمد علی جهان آرا (فرمانده سپاه خرمشهر) نقل شده که : « بچه ها، اگر سقوط کرد آن را دوباره فتح خواهیم کرد؛ مواظب باشید که سقوط نکند » 🔹امروز باید به شهید جهان آرا بگوییم که شهر را پس گرفتیم اما امروز به دلیل نفوذ گفتمان های التقاطی در میان انقلابیون، ایمانمان دارد سقوط می کند و ظاهرگرا و عرفی زده شده ایم! 🔹حمله دشمن و وضعیت فضای مجازی یله و رها و وضعیت حجاب و عفاف را می بینیم و می کنیم؛ می آوریم؛ از کنار آن رد می شویم! 🔹به جای ترس از خدا، ترسی شیطانی به جان برخی از ما افتاده و از مشتی و شهوتران حساب می بریم! «محمد» ایمانمان در حال سقوط است ...
گفتم: من نمی توانم. ما چه قدر خدا خدا کردیم که بعد از خداوند به و خدا هم را ما کرد. از من چنین انتظاری نداشته باش. 😭😭 🍃🌷🍃 نحوه به روایت از همرزمش: از ساعت شدیم و حال وهوای با بقیه می کرد بهش گفتم بالا میزنی. 🍃🌷🍃 9:30 کردیم به طرف الزیطان برای این با ماشین مسیر را طی کردیم وبعد 5 را رفتیم تا رسیدیم به آب اونجا منتظر شدیم، 🍃🌷🍃 ساعت 3 با رمز زینب🌷 شد و به کردن گلوله کردیم و آنها متوجه ما شدند و با هایی که داشتند مان را کردن. 🍃🌷🍃 شان به انداختن کرد ، ها گیر شدند اما رسول (ص)🌷 خودشان را توی آب انداختند و به آن طرف و وارد شدند. 🍃🌷🍃 وارد شدند و رو کردن و با سراغ رو گرفت وگفت: ما از رد شدیم بعد به همراه از ها به دنبال رفت. 🍃🌷🍃
تا با خودشان او را به جایی که قرار گرفته اند بیاورند و به طرف ساختمان های شهر حرکت کردند ویکی یکی ساختمان هارو کردندو رسیدندبه آخر 🍃🌷🍃 یک داعشی که به خود بسته بود زخمی گوشه ای از ساختمان پنهان شده بود و کسی او را ندیده بود تیر ..و به وبعد به کرد.😭😭 🍃🌷🍃 و که در بوده از شد وبه چشم بچه ها به چرغندی صبح به رسیدند.😭😭 🍃🌷🍃 قاتل فتحی را سریع با 70 کشتند و آخر  و الزیطانی هم شد، را به بردند و بچه ها براش گرفتند و 😭یکی از دوستانش تو را و هنوز آن را . 😭😭 🍃🌷🍃 سرانجام احسان فتحی چم خانی  هم درتاریخ    ۱۳۹۴/۹/۱۶ شهر به آرزویش که همانا در راه 🤍 بود رسید. 🍃🌷🍃 #شهید فتحی گلزار شهر بهبهان در #بارونی فتحی 🍃🌷🍃
❇️ داشتن هفته دفاع مقدس چیست؟ 1️⃣ و به موجب در سال۱۸۱۳ میلادی در زمان فتحعلیشاه قاجار از ایران جدا شد .(حدود ٢٠۵ سال پیش) 2️⃣ منطقه و بموجب درسال ۱۸۲۸ میلادی درزمان فتحعلیشاه از ایران جدا شد(یعنی حدود ١٩٠ سال پیش). 3️⃣ و به موجب در سال ۱۸۵۷ میلادی در زمان محمدشاه قاجار از ایران جدا شد (یعنی حدود ١۶١ سال پیش ). 4️⃣ ، و بموجب قرار داد سال۱۸۸۳ میلادی در زمان ناصرالدین شاه قاجار از ایران جدا شد( یعنی حدود ١٣٧ سال پیش). 5️⃣ و بموجب « » در زمان حکومت قاجار در دو مرحله که آخرین آن در سال ۱۹۰۵ میلادی از ایران جداشد ( یعنی حدود ١١٣ سال پیش). 6️⃣ با ۳۳ جزیره ارزشمند در سال ۱۳۵۰ شمسی در زمان محمدرضا شاه پهلوی از ایران جدا شد( یعنی حدو۴٧سال پیش). 7️⃣ بندری وزیبای در شرق دریای ،قبل از انقلاب در زمان محمدرضا از ایران جدا شد و به واگذار گردید. ✅ اما میدانیم که در جنگ تحمیلی مدت ۸ سال با دنیا جنگیدیم،حدود ۱۸۸۰۱۵ نفر شهید دادیم ( در میدان جنگ و هم بمباران شهرها تا روز آتش بس ) که ۳۶ هزار نفر از آنان دانش آموز بودند. حال با افتخار اعلام میکنیم که: ۱- یک وجب از خاک میهن اسلامی را از دست ندادیم. ۲-باعث بیداری کشورهای اسلامی و مظلوم شدیم. ۳-قدرت اسلام و ایران را به ابرقدرت ها نشان دادیم تا دیگر جرأت حمله به ایران را نداشته باشند. بنابراین در حال و همه زمان ها (جهت قدردانی از شهدا و رزمندگان و آزادگان و نیز خانواده صبور آنان و برای الگوسازی وپرورش نسل جوان که نیاز به قهرمانان راستین دارند ) لازم است که در نکو داشت هفته دفاع مقدس و یاد شهدا و قدردانی از رزمندگان و آزادگان وخانواده معظم آنها بکوشیم. 🌹 گرامی باد.🌹 https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
گفتم: من نمی توانم. ما چه قدر خدا خدا کردیم که بعد از خداوند یه و خدا هم را ما کرد. از من چنین انتظاری نداشته باش. 😭😭 🍃🌷🍃 نحوه به روایت از همرزمش: از ساعت شدیم و حال وهوای با بقیه می کرد بهش گفتم بالا میزنی. 🍃🌷🍃 9:30 کردیم به طرف الزیطان برای این با ماشین مسیر را طی کردیم وبعد 5 را رفتیم تا رسیدیم به آب اونجا منتظر شدیم، 🍃🌷🍃 ساعت 3 با رمز زینب🌷 شد و به کردن گلوله کردیم و آنها متوجه ما شدند و با هایی که داشتند مان را کردن. 🍃🌷🍃 شان به انداختن کرد ، ها گیر شدند اما رسول (ص)🌷 خودشان را توی آب انداختند و به آن طرف و وارد شدند. 🍃🌷🍃 وارد شدند و رو کردن و با سراغ رو گرفت وگفت: ما از رد شدیم بعد به همراه از ها به دنبال رفت. 🍃🌷🍃
تا با خودشان او را به جایی که قرار گرفته اند بیاورند و به طرف ساختمان های شهر حرکت کردند ویکی یکی ساختمان هارو کردندو رسیدندبه آخر 🍃🌷🍃 یک داعشی که به خود بسته بود زخمی گوشه ای از ساختمان پنهان شده بود و کسی او را ندیده بود تیر ..و به وبعد به کرد.😭😭 🍃🌷🍃 و که در بوده از شد وبه چشم بچه ها به چرغندی صبح به رسیدند.😭😭 🍃🌷🍃 قاتل فتحی را سریع با 70 کشتند و آخر  و الزیطانی هم شد، را به بردند و بچه ها براش گرفتند و 😭یکی از دوستانش تو را و هنوز آن را . 😭😭 🍃🌷🍃 سرانجام احسان فتحی چم خانی  هم درتاریخ    ۱۳۹۴/۹/۱۶ شهر به آرزویش که همانا در راه 🤍 بود رسید. 🍃🌷🍃 #شهید فتحی گلزار شهر بهبهان در #بارونی فتحی 🍃🌷🍃
به روایت از همسر : تا سن 12 در فيض آباد را ادامه دادند و بعد از آن به همراه برادر بزرگشان به تهران مي روند و شبانه به تحصيلات ادامه می دهند. 🍃🌷🍃 و با شروع های انقلابی دارند و در زمان دفعه از می شوند و به گفته ی خودشان در 70 بودند كه از می كردند. 🍃🌷🍃 حدود9 از زمان شدند و بعد از هم هايشان داشت و به عنوان رئوف علي ابن موسی الرضا(ع)🌷 نيز بودند. 🍃🌷🍃 تا اينكه گفت كه می خواهند به بروند و ما هم گفتيم كه مانعی نداره و شما بايد بشويد و  نبايد در بستر بميريد.😭 🍃🌷🍃 هميشه مي گفتند: همه رفتند و ما مانديم و از همه عقب افتاديم .يك روز آمد و گفت ساكم را ببند كه می خواهم كارم را درست كنم و به بروم ولی هر روز كارها عقب می افته. 🍃🌷🍃 تا اينكه يك روز آمد و گفت كارها انجام شد . چون ظاهرا از مشهد موافقت نميی كردند و از تهران پيگيري كرده بود. 🍃🌷🍃
در اوج گيری انقلاب اسلامی ، وقتي امام خمينی به عزيمت کردند ، خود را به رساند. مدتی در كنار معظم له ماند و از نزديك در کرد. 🍃🌷🍃 هنگام بازگشت به به عنوان از امام ، با هواپيمای دوم به ميهن اسلامی وارد شد. 🍃🌷🍃 ایشان با استفاده از ، به پاسداران ، و هاي انقلاب اسلامي پرداخت ،مدتي هم پادگان " امام علی(ع)🌷 شد. 🍃🌷🍃 با شروع ، برای ضد انقلاب ، به رفت و در همان ایشان به عنوان يكی از شركت كرد. 🍃🌷🍃 در سازی بوكان ، انقلاب در و با هاي " خلق عرب " در خرمشهر و " حزب منحله خلق مسلمان " در تبريز ایشان  داشت. 🍃🌷🍃
🌏 قسمت نهم 🔻به راه افتادم، تشنه شده بودم و هم از عقب دورادور می‌آمد. سمت راست سبزه زاری دیدم که مقداری از راه دور بود. جهالت دوید و خود را به من رساند و گفت: در آن محل آ#ب موجود است اگر تشنه ای برویم آب بخوریم. خواستم گوش به حرفش ندهم ولی چون زیاد تشنه و بودم رفتیم. به نزدیک سبزه هایی رسیدیم که ابداً در آن آب وجود نداشت و زمین هم بود که راه رفتن در آن هم سخت بود و مارهای زیادی در آن سنگلاخ می‌لولیدند و آن از درخت‌های جنگلی بود که همه فصول سبز است. 🔻 رو به راه برگشتم و از خستگی و تشنگی و از فراق هادی ناله و گریه میکردم که کار خود را کرده بود، دور از من نشسته و به من لبخند میزد و می‌گفت: «آن تو چه از دستش بر می آید؟ بعد از این که تخم اذیت‌ها را در دنیا برای کمک به من کاشته‌ای و (إنَّ الدنيا مزرعة الآخرة). مگر تو نخوانده ای که «وَ مَن يَعمَل مِثقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه. 🔻مگر هادی برخلاف کاری از دستش بر می‌آید، مگر خودش نگفت که هر وقت کرده ای من از تو گریخته ام و چون توبه نمودی همنشین تو بوده ام». دیدم این جهالت ، عجب بلا و با اطلاع بوده است. 🔻 از کوله پشتی بیرون آوردم و خوردم، زخمهای دستم خوب شد قوتی گرفتم برخاستم و به راه افتادم به سر رسیدم راه دست راست به شهر آبادی می رفت و دیگری به ده خرابه ای می‌رسید. به سمت راست رفتم و داخل شدم اما جهالت به سمت چپ رفت و در خرابه‌ای ساکن شد... ♨️ ادامه دارد... 📚 کتاب سیاحت غرب
🌏 قسمت دهم 🔻داخل شدم در آنجا ساختمان های زیبا و رودهای جاری و سبزه های دلنشین و های میوه و خدمت گذاران مهربان بودند. من که در آن بیابان‌های نا امن از اذیت‌های آن به سختی افتاده بودم حالا این مکان امن برایم مانند بهشت بود که اگر جذبه محبت نبود از اینجا بیرون نمی‌رفتم. 🔻در اینجا چند نفر از دوستان را ملاقات کردم، را استراحت نموده و صبح قدم زنان در خارج این شهر که هوای او از نارنج معطر شده بود با هم بودیم و سرگذشت روز گذشته خود را برای هم تعریف می‌کردیم و از خلاصی از دست سیاهان بودیم. در تمام این مدت قلبمان پر از فرح و آرامش بود و از ها و لذائذ آنجا بهره مند شدیم. 🔻 حرکت زده شد و کوله پشتی‌ها به پشت بستیم و رفتیم تا رسیدیم به دو راهی که راه آن به این متصل میشد و سیاهان چون دود سیاه از دور نمایان شدند. از راهنمای آنجا پرسیدم ممکن است این با ما نباشند گفت: اینها صورت های نفوس حیوانی شما هستند که دارای دو قوه و هستند و ممکن نیست از شما جدا شوند ولی اینها رنگ های مختلفی دارند! که سیاه خالص، و سفید و سیاه و خالص. و اگر سفید و مطمئنه شدند برای شما بسیار مفید است و مقامات عالیه را درک می‌کنید، این در حقیقت نعمتی است که خداوند به شما داده ولی شما کفران نموده و با او را به صورت نقمت در آورده اید هر کاری که کرده اید در جهان کرده‌اید. سیاهان به ما رسیدند و هر کدام با سیاه خود به راه افتادیم... ♨️ ادامه دارد... 📚 کتاب سیاحت غرب
شوشتری با صحرایی، می­‌برد و سه روز در آنجا می­‌شدند و را درمان می‌­کردند؛ ما بعد از شون به پیرمردی برخوردیم که می­‌گفت: من به خاطر نداشتن خرج عمل، رو به موت بودم، اگر شوشتری مرا عمل نمی‌­کرد الان مرده بودم. 🍃🌷🍃 مادر یک پسر بچه با گریه می گفت: من خرج عمل بچه­‌ام را نداشتم، و با ­‌های صحرایی که ایجاد شد، توانستم فرزندم را عمل کنم. 🍃🌷🍃 انجام می‌­داد، مثلاً رفته بود زاهدان، در آن­جا ­‌های زندانی در یک اتاق با سه و یا چهار بچه در بدی در حال زندگی بودند، در را باز می‌­کند. و می­‌بیند، فقط یک دبه آب توی یخچال است و در کنار یخچال می­‌نشیند و زار گریه می­‌کند و می­‌گوید: ما اینجا باشیم و اینها با این شرایط زندگی کنند. 🍃🌷🍃 لحظه پول از خود می­‌کند تا آن­ها را کند و به ­ های دستور دادند تا فردا به ساکنان آن­جا و سامان داده شود. 🍃🌷🍃
سال   ۱۳۵۷#   کلاس اول بود که وارد علیه رژیم شاه شد. 🍃🌷🍃 ایشان لحظه‌ای آسایش نداشت، از و امام و مبارز گرفته تا و در ، مردم به و … بود. 🍃🌷🍃 آموزان کاشمر رژیم خون‌خوار پهلوی در ۵۷# توسط ایشان و دوستانش و شد. 🍃🌷🍃 اسلحه‌ مزدوران رژیم را به غنیمت گرفت و به نظامی پرداخت، در و ، عمده‌ای داشت و ایشان از مردمی این بود. 🍃🌷🍃 در تمام این اوقات، همیشه با خاصی، مراقب نفوذ افراد فرصت‌طلب و انقلابیون بعد از انقلاب، در نهادها بود و با افشاگری، مردم را به از انقلاب و طرد فرصت‌طلبان دعوت می‌کرد. 🍃🌷🍃 قبل از انقلاب،ایشان و دوستانش با موتور برای کردن (ره) در شهر تردد می‌کردند و به خاطر اینکه همیشه لباس مبدل می‌پوشیدند،مأموران نمی‌توانستند  شناساییش کنند. 🍃🌷🍃