eitaa logo
◉✿ازدواج آسان✿◉
995 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
44 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۴۲۱ #ازدواج_آسان #فرزندآوری #سبک_زندگی_اسلامی #قسمت_اول من و همسرم اواخر سال ۹۰ عقد ک
۴۲۱ دختر سومم الان ٢ ساله است و خواهراش حسابی باهاش حال میکنن. با به دنیا اومدن هر کدوم از بچه ها من یک سال و نیم مرخصی تحصیلی می‌گرفتم تا بدون دغدغه بتونم کنار بچه ها باشم. بعد از یک سال و نیم هم، هر روز همسرم لطف میکرد و چند ساعتی بچه ها رو نگه می‌داشت تا من برم سر کلاس و اگر این امکان برای همسرم فراهم نبود که از بچه ها نگهداری کنه قطعا درسم رو رها میکردم و ادامه نمیدادم، چون به هیچ عنوان حاضر نبودم بچه هام رو به مهد بسپرم و به درسم برسم و عقیده دارم که بچه تا قبل از هفت سالگی به محیط خونه و بودن کنار پدر و مادرش نیاز داره👨‍👩‍👧‍👧 یه مسئله ای که در زمینه درس خوندن برای خودم جالب بود اینه که من وقتی بچه دار شدم طبیعتاً فرصتم برای درس خوندن خیلی کمتر شد اما نمره هام خیلی بهتر شد و پیشرفت کردم🤩 به این نتیجه رسیدم که خدا علاوه بر رزق مادی، روزی های معنوی هم با متولد شدن هر بچه ای میدن😍 مثلاً ترمهای قبل که من دوتا بچه کوچیک داشتم و باردار هم بودم به شکل باور نکردنی همه ی نمره هام خوب شد😍 من با تماااام وجودم رزاقیت خدا رو توی قضیه فرزندآوری حس کردم😍 ما از اول ازدواج چون شهر دیگه ای زندگی میکردیم دااائم توی رفت و آمد بودیم و همه ی تعطیلات و آخر هفته ها رو میومدیم پیش خانواده هامون، منتها چون پراید داشتیم، خانواده همسرم به خاطر عدم ایمنی اش، بهمون اجازه نمیدادن باهاش بریم تو جاده، بنابراین با قطار و اتوبوس میرفتیم و برمیگشتیم. برامون سخت بود که با بچه ی کوچیک و همزمان بارداری دومم با وسایل نقلیه عمومی رفت و آمد کنیم. یکی دو سال بود که خیلی جدی تلاش میکردیم ماشین مناسب جاده بخریم ولی واقعا اصلااا پولمون نمیرسید. تا سر دختر دومم که من ۷ ماهه باردار بودم و به طرز باور نکردنی یه مقداری پول از جایی که اصلا حسابش رو نمی کردیم، برامون جور شد و تونستیم ماشین بخریم و از اون شرایط سخت بیرون بیایم😊. من یقین دارم که روزی بچه بود و به خاطر اون خدا به ما این لطف رو کرد و اگه با حساب کتابای خودمون بود، هنووووز هم نمیتونستیم ماشین بخریم. توی بارداری سومم که درس همسرم تموم شد، تصمیم گرفتیم برگردیم به تهران پیش پدر و مادرهامون😊😍 میخواستیم خونه ی پدر شوهرم که به ما لطف کرده بودن و این چند سال اجازه داده بودن اونجا بشینیم رو، توی شهرستان اجاره بدیم و با پولش تهران اجاره کنیم، اما هرچی قیمت گرفتیم و پرسیدیم، فهمیدیم که با اجاره دادن اون خونه توی شهرستان، یه خونه به اندازه نصف و یا حتی کوچک تر از نصف اون خونه میتونیم اجاره کنیم😔 واقعا فکرش هم برام سخت بود که حالا که داره بچه هام سه تا میشن بخواد خونه مون نصصصف بشه😔 یعنی حتی باید خیلی از وسایلممون رو هم میبردیم میذاشتیم خونه ی فامیلامون چون اصلا جا نمیشد توی اون خونه ها😔 اما واقعااااا یقین داشتم که وعده ی خدا حقه و من که به وظیفه ام عمل کردم خدا هم حتما به وعده اش عمل میکنه و یه جای خوب برامون جور میشه☺️🙏🏻 دو سه ماه مشغول جستجو برای خونه بودیم تا اینکه یکی از آشناهامون بدون اینکه اصلا ما ازشون درخواست کمک کنیم، خودشون اومدن کم و کسری پول ما رو بهمون دادن و گفتن برین یه خونه بزرگتر پیدا کنین😳 و ما تونستیم یه خونه با همون متراژ خونه قبلمون پیدا کنیم. یعنی ما باورمون نمی شد که انقدر عجیب خدا بخواد برامون جور کنه. با تمام وجودم به این نتیجه رسیدم که این ما نیستیم که خرج و مخارج خودمون و بچه رو میرسونیم بلکه خداست که به همه روزی میده و حتی ما پدر و مادر ها از برکت وجود بچه هاست که روزی میخوریم و از کنار روزی اون ها ما هم استفاده میکنیم😍😍 من از همون بچگی، با این شعار "فرزند کمتر زندگی بهتر" مشکل داشتم.😒😒 وقتی میدیدم روی انواع خوراکی ها این جمله نوشته شده کللللی ناراحت میشدم. 😔 توی دلم میگفتم مگه ما بچه ها چه گناهی کردیم که درباره مون اینطوری حرف میزنن که هرچی کمتر باشیم، بهتره!! 😭😔 مثلا می‌رفتیم پفک میخریدیم، میدیدم روی بسته اش این جمله نوشته شده، به بزرگتر هام میگفتم آخه چرا دیگه روی پفک این جمله رو نوشتن؟؟!! اگه بچه ها نباشن کی میخواد پفک بخره؟؟ اینجوری که خودشون ضرر میکنن😒😏 خدا رو شکر من دو تا خواهر و دو تا برادر دارم، همسرم هم دو تا برادر دارن. همیشه کلی خدا رو شکر میکنم که بچه هام خاله و دایی و عمو دارن و این عنوان ها براشون غریبه و ناآشنا نیست😊 حالا که دخترهام کمی بزرگ شدن خودشون همه اش میگن ما چرا عمه نداریم و دلشون عمه هم میخواد😄😊 خدا رو شکر وقتی با برادرها و خواهرهام دور هم جمع میشیم، بچه هام کلی همبازی دارن و دائم سرشون گرمه.😍 البته گاهی با هم دعوا هم میکنن ولی همون دعوا هم باعث رشدشون میشه و یاد میگیرن که وقتی بزرگ شدن چجوری از پس مشکلاتشون بر بیان.😉 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🔸گذشت زمان، ما را عاشق نکرد! در رَوَند ازدواج، از نکات مهمی که می‌بایست به آن توجه داشت این است که نباید به تمامی مسائل، به صورت خوش‌بینانه نگاه کرد؛ متاسفانه مواردی دیده شده که شخص، در حالی که هیچ شناختی از فرد مقابل خود ندارد، چشم و گوش بسته، حاضر به ازدواج با او شده و حتی بعد از دیدن رفتارهای غیر طبیعی نیز به راحتی می‌گوید: «این اتفاقات مهم نیست و ان‌شاءالله در مرور زمان، برطرف خواهد شد»؛ ❌ غافل از این که شاید همین مشکلات به ظاهر کوچک، روی هم انباشته شده و مشکلات عظیم‌تری را به وجود خواهد آورد! ❌بخشی از مشاوره های کارشناسان: چند سال پیش از طریق یکی از دوستان مشترک، من و همسرم به هم معرفی شدیم؛ اما تا قبل از عقد تنها یک بار، آن هم در آزمایشگاه یکدیگر را دیدیم و شرایط برای آشنائی بیشتر ما مهیّا نشد. بعد از عقد هم ارتباط ما تا پایان ماه اول خوب بود؛ ولی ناگهان رفتار همسرم تغییر کرد و انگار هیچ تمایلی به ادامه زندگی با من نداشت؛ گفتم شاید این ماجرا طبیعی است و به آن توجّه نکرده و تصمیم گرفتیم جشن عروسی را برپا کنیم؛ اما ماجرا بهتر که نشد هیچ، بدتر نیز شد؛ ماجرا به همین صورت ادامه پیدا کرد تا اینکه بچه‌دار نیز شدیم؛ ولی این فرزند خردسال نیز نتوانست بین ما عشق و محبت ایجاد کند؛ متاسفانه چند وقت هم است که همسرم، من و فرزندم را ترک کرده و رفته... 🆔 @asanezdevag
👼 🤱🏻 راههای افزایش بهره ی هوشی نوزاد: شش ماهه نخست تولد 🍃 در سنین ۴ تا ۷ ماهگی، ارتباطاتی در مغز کودک شما شکل می گیرد که در رفتار او منعکس می شود؛ مثل وابستگی به شما یا کسانی که مرتبا از او نگهدار میکنند، گریه کردن در زمانی که شما اتاق را ترک می کنید یا هنگام برخورد با افراد غریبه و.... در این زمان او به دنیای اطرافش بیشتر علاقه مند شده است و بهتر می تواند احساساتش را ابراز کند و در حال پیشرفت توانایی هایی مثل گرفتن، غلتیدن و نشستن نیز هست. سعی کنید فعالیت هایی که در پست های بعد بیان می شود را بدون تحریک بیش از حد کودک برای قدرت بخشیدن به ارتباطات در حال رشد مغز او انجام دهید. 📚 مراقبت از کودک از تولد تا ۵ سالگی، رامین ایرانپور و دیگران، ص ۱۶۳. 🆔 @asanezdevag
💜💛💜 💛💜💛 💜💛💜 ✔️نکته های فراموش شده در ازدواج 🕋اعتقادات و باورها ✔️دختری که تمام هم و غمش توجه به لباس و تـــ👘ـــــــــــــــجملات است تحمل مردی که تمام اوقات خود را به مـــــــــ📒ــــــــــطالعه می گذراند را ندارد. ✔️در زندگی هر فردی ارزش ها و ضد ارزش های فرهنگی نقش مهمی دارد. باید توجه داشت که کدام ارزش و عقیده خوب یا بد است . ✔️👈🏼این موضوع باید قبل از ازدواج مورد توجه قرار گیرد و فرد ،همسری را انتخاب کند که اعتقادات و باورهایش به اعتقادات و باورهای او نزدیــــــــــ💕ـــــک باشد . 📚برگرفته از کتاب سین جین های خواستگاری ✍🏼نویسنده استاد مسلم داودی نژاد 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخنان استاد دهنوی در مورد غیرت بخش دوم علت ویژگی غیرتمندی در مرد 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خیلی از مجردها بارها و بارها از طرف خانواده و دوست و آشنا و حتی گاهی غریبه‌ترها با همچین سوالات یا فشارهایی مواجه میشن. اما تجربه نشون داده نه تنها اصلا تاثیر مثبتی تو طرف مقابل نداره و بدتر آزاردهنده‌ست، بلکه از یه جایی به بعد دیگه اصلا اهمیتی هم نداره و حتی بهش فکر نمی‌کنن که بخوان اذیت شن. چه‌کاریه خب؟! اگه دلسوز و به فکر ازدواج جوون‌هایید، مطمئن باشید این راهش نیست! 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ بذر خرزهره، گل محمدی نمی‌ده! 🎧 گفتاری از مرحوم آقا مجتبی تهرانی (ره) درباره اثر وضعی حرام و ! 🆔 @asanezdevag
✍ نوشتار تربیتی "کودک و نوجوان" 💠 |قسمت دوم‌| ✅ حالات لجبازی 🔰نشانه‌های بچه‌های لجباز چیست؟ 1⃣ سرکشی است. (سرکشی می‌کنند)؛ 🔸والدین نمی‌توانند این‌گونه فرزندان را تحت چهارچوب تربیتی خود قرار بدهند. 2⃣ عصبانیت (عصبانی می‌شوند)؛ 🔸در مراحل اول، ارادی است ولی بعدها می‌بینیم که نهادینه می‌شود. 3⃣ دلیل تراشی؛ 🔹مثال: 🔸والدین به فرزند که شب می‌شود میگویند: تلویزیون را خاموش کن و بخواب. فرزند پاسخ می‌دهد: خوابم نمی‌آید! 🔸فرزند از صبح چیزی نخورده است و وقتی به او می‌گوییم: بیا و نهار بخور، او می‌گوید: نمی‌خورم، سیر هستم! 🔻و یا برای کارهایی که نمی‌خواهد انجام بدهد، دلیل می‌آورد. ✅ علت‌های لجبازی؛ 🔰چرا بچه‌ها لجبازی می‌کنند؟ 1⃣ به فرزند و نیازهای او؛ 📌محدودیت سنی هم ندارد و فقط ممکن است که نیازها، متفاوت باشد. ▫️گاهی اوقات ما به نیاز‌های فرزندانمان، بی‌توجهی می‌کنیم و او لجباز می‌شود. 🔹یک زمانی فرزندمان نیاز به هم‌بازی دارد. اهمیتی به هم‌بازی نمی‌دهیم و می‌بینیم که بچه بیکار در منزل، لجباز می‌شود. 🔹یک موقع نیاز فرزند این است که بیرون برود و تفریح کند. در خانه او را حبس می‌کنیم و بیرون نمی‌بریم و در نتیجه لجباز می‌شود. 🆔 @asanezdevag
💞 💃💃💃💃👌 ❇️ابراز محبت یک درمانگر قدرتمند است. 🔰«دکتر برنیز سیگل» در کتاب خود می نویسد: «اگر من به بیمارانم بگویم که سطح خون گلوبین های ایمنی خود را بالا ببرند، هیچ یک نمی دانند چگونه باید این کار را انجام دهند❗️ ☝️ اما اگر به آنها یاد بدهیم که خود و دیگران را دوست بدارند، در حقیقت بطور ناخودآگاه همین تغییرات در بدن آنها رخ خواهد داد.» 📢هنگامی که فرد ابراز محبت می کند، سیستم ایمنی بدن او این قدرت را پیدا می کند که در برابر بیماری ها بایستد. محبت، محل عبور مواد شیمیایی مغز را تغییر می دهد و این امر بر مقاومت بدن تأثیرگذار است.😊 👩 بانو! 🔴به خاطرِ کودکت,صدایت را در خانه بالا نَبَر, مردانگیِ همسرت پیشِ چشمانِ فرزند حفظ شود, در خلوت موضوع را حتما با او حل کن. فرزندت پرخاشگر نمی شود.✅ 🌀برای ِهمسرت که خسته از کار برگشته, نوشیدنی تهیه کن. وقتی آمد با تشکر و خسته نباشید استقبالی گرم داشته باش. فرزندت سپاسگزاری را یاد می گیرد.🍃 🌺برای بداخلاقی هایِ همسرت, مهربانی هدیه بخر. کودکت گذشت را می آموزد...🌟 💑دنیا را تا بوده,زنان گرم نگه داشته اند, جهانِ امروزِمان سرد است. بانو کمک کن...👉 💃💃💃
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۴۲۲ ✅ اگه بخوان، می تونن... #سزارین_زودهنگام #تاریخ_رُند 🆔 @asanezdevag
۴۲۳ اوایل سال تحصیلی ۸۸ بود و من دختری ۱۶ ساله، پر شور و شیطون بودم. یه روز پاییزی که از مدرسه برگشتم، دیدم مادرم تند تند داره ناهار آماده میکنه، منم شیطنتم گل کردو سر به سر مادرم گذاشتم😅 (وای مامان هنوز ناهار نذاشتی! حالا ما هیچی الان شوهرت میاد خونه میبینه هنوز ناهار نذاشتیا🤭ما بچتیم، شوهرت چی خسته و کوفته الان از مدرسه میاد ناهار نداری) مادر منم از کوره در رفت که همش تقصیر توعه دیگه، منو میگی شدم این شکلی😯 گفتم والا من از صبح رفتم الان دارم میام، دیدم با قیافه زیرکانه (که آره حالا نوبت منه اذیتت کنم گفت) یه خانومه زنگ زد یه ساعت حرف زد ناهارم دیر شد، راستش تا اون موقع هیچ کس حق نداشت جلو من حرف از خواستگار بزنه، چون یکی یکدونه بودم با دو برادر که یکی بزرگتر بود و یکی کوچیکتر، هر وقت هم بین فامیل حرف ازدواج دختر پیش می اومد پدرم میگفت من دخترم رو تا ۲۵ سالگی شوهر نمیدم. وقتی با دختر های فامیل جمع میشدیم بهم می گفتن بابات قراره ترشی بندازتت و شروع میکردند تعریف از خواستگارهای رنگ و وارنگ شون و من غصه میخوردم که حتی یه خواستگار هم ندارم. غافل از این که سرنوشت چیز دیگه ای بود و من از همشون زود تر رفتم خونه بخت😅 خلاصه از قصه دور نشیم، اون خانم چون از اقوام دور بودن هرچی مادرم گفته بود بابا این دختر داره درس می خونه، راه دور شوهرش نمیدیم، اون خانم قبول نکرده بود و بالاخره اومدن خواستگاری و من با شرط ادامه تحصیل در تیر ماه سال ۸۸ به خانه بخت، یعنی تهران اومدم، دوری از خانواده و حتی دوری از شهری که از بچگی توش بزرگ شده بودی واقعا سخت بود. شغل همسرم مدیریت و برنامه ریزی پروژه های عسلویه بود و باید مدتی بعد از ازدواج بر می گشت عسلویه و این فراق برای منی که در شهر غربت بودم و هنوز با پدر و مادر و خانواده ایشون احساس نزدیکی نمی کردم خیلی سخت بود، اما خودم رو با درس مشغول کرده بودم، کنکور دادم و در رشته تربیت معلم قبول شدم اما دیگه نتونستم دوری همسر رو تحمل کنم و همسر هم همین طور، درس و دانشگاه رو بوسیدم و کنار گذاشتم، یه اتاق ۱۲ متری با لوازم و وسایل ضروری اجاره کردو ما اونجا ساکن شدیم. زن صاحب خونه خیلی مهربون و با محبت بود. ان شاءالله خدا دامن اون رو هم سبز کنه، منو هر جا که میرفت میبرد دیگه با همه اقوامش آشنا بودم، بعد از یک سال یه خونه بزرگتر از طرف شرکت دادند و ما از اون اتاق ۱۲ متری به یه واحد تقریبا ۸۰ متری نقل مکان کردیم. یک سال هم اونجا ساکن بودیم، تو این دو سال که عسلویه بودم خیلی انتظار بچه رو می کشیدیم اما خبری نبود تا این که در شب ولادت امام حسین علیه السلام فهمیدم که باردارم😍 البته خیلی دکتر میرفتم و امید های زیادی به من می دادند و حالا نتیجه صبر و بردباری که اونها می‌ گفتند رو می دیدم. خیلی خوشحال بودم، اما نگران هم بودم چون خیلی کار های خطر ناک که موقع بارداری نباید انجام داد از جمله بلند کردن اجسام سنگین، مصرف قرص، هایلایت کردن موها رو انجام داده بودم. اما به خدا توکل کردم. بعد از یک ماه چون به دکتر های اون جا اطمینان نداشتم تو تهران به یک سونوگرافی مطمئن رفتم. وقتی خانم دکتر شروع به حرف زدن کرد واقعا شوکه شده بودم و نمیدونستم باید چه عکس العملی نشون بدم. دکتر گفت: جنین ها سالم سلامت هستند و قل اول پسره😶 👈ادامه دارد... 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👼 🤱🏻 راههای افزایش بهره ی هوشی نوزاد: شش ماهه نخست تولد 🍃 _ محیطی را فراهم کنید که در عین ایمن بودن، حس کنجکاوی کودک را تحریک کند تا در آن به گردش و پرسه زدن و اکتشاف بپردازد. 🍃 کودک را تشویق کنید تا اسباب بازی ها را بگیرد. عروسک های نرم را به دستش بدهید تا هماهنگی بین دست ها و چشمانش تقویت شود و مهارتهای حرکتی ظریف او تکامل پیدا کند. 🍃هر روز ساعاتی را روی زمین بنشینید و با کودک بازی کنید. 🍃مراکز مراقبت از کودک باید ایمن، آموزش دهنده و پاسخ گو باشد. پرستار کودک را مرتبا ملاقات کنید و در مورد مراقبت صحیح از کودک نظراتتان را به اشتراک بگذارید. ( به هیچ عنوان توصیه به سپردن کودک به مرکز و یا پرستار نمی کنیم و این نکته فقط جهت والدینی است که مجبور به این کار هستند. ) 📚 مراقبت از کودک از تولد تا ۵ سالگی، رامین ایرانپور و دیگران، ص ۱۶۳. 🆔 @asanezdevag
❓پرسش: با سلام من مدتي است دچار خود ارضايي شدم هر بار تصميم ميگيرم اين کارو ترک کنم ولي نميشه لطفا به من يه راه حل بگيد. 🌸☘☘☘☘☘🌸 ✅ پاسخ: با سلام و احترام خدمت شما پیش از بیان راهکارها ، ذکر چند نکته ضروری است: اول این که کلید حل قریب به اتفاق مشکلات روانشناختی، خواست و اراده خود فرد است و این نکته بدیهی است تا کسی نخواهد نمی توان او را درمان نمود؛ دوم این که در مشاوره کتبی و غیر حضوری این مسئله بسیار پررنگ تر است و بخشهای بیشتری از مسئولیت مشاور را نیز به دلیل عدم حضور، خود مراجعه کننده بایستی بعهده بگیرد؛ سوم این که به همین دلیل قبلی گام مهم مشاوره ، یعنی تشخیص مشکل به خاطر عدم حضور مراجع و مشاور نزد یکدیگر میتواند به شدت آسیب پذیر باشد، و ما در این موارد بنا را بر این میگذاریم که تشخیص شما (یا هر مراجع دیگر) درست است و پاسخ او را میدهیم؛ و چهارم این که مشکلات متفاوتند و برخی اختلالات (به ویژه زمانی که شدید باشند) لاجرم بایستی با مراجعه حضوری نزد متخصص و گذراندن جلسات متعدد درمانی حل شوند. اگر هنوز مجرد هستید بدانید بهترین و کاربردی ترین راه برای ترک گناه خودارضایی، اقدام به ازدواج است. اما اگر به هر دلیل امکان ازدواج فعلا برای کسی میسر نیست، توصيه ‏هاى اوليه به منظور كنترل نيروى شهوت و فرار از گناه خودارضايى عبارتند از: ۱- سعى كنيد به هنگام خواب شكم شما بيش از حد معمول پر نباشد. ۲- از پوشيدن لباس‏هاى تنگ و چسبان اجتناب كنيد. ۳- از نگاه كردن به مناظر، فيلم‏ها و تصاوير تحريك كننده جدا خوددارى كنيد و به محض مواجه شدن با اين امور چشم خود را بسته و يا به زمين و يا آسمان نگاه كنيد. ۴- از شنيدن و خواندن مباحث و مطالب جنسى و حتى شوخى‏ هاى جنسى و تحريك‏ كننده و فكر كردن در اين امور جدا پرهيز كنيد. ۵- از خوردن مواد غذايى كه محرك هستند مانند: خرما، پياز، فلفل، تخم ‏مرغ، گوشت قرمز، غذاهاى پرچرب، حتى‏ المقدور اجتناب و به ميزان ضرورت اكتفا كنيد. ۶- قبل از خواب حتما مثانه خود را تخليه نماييد. ۷- از نوشيدن افراط‏ گونه آب و مايعات پرهيز كنيد (به خصوص شب‏ها و قبل از خوابيدن). ۸- هيچ‏گاه بدن عريان خود را در آينه نگاه نكنيد. ۹- از دست‏‌ورزى اندام جنسى خود اجتناب كنيد و در هيچ شرايطى دست‏‌ورزى نكنيد. ۱۰- هرگز به رو نخوابيد. ۱۱- به منظور تخليه انرژى زايد بدن به طور منظم و زياد ورزش كنيد. ۱۲- هيچ‏گاه بيكار نباشيد، براى اوقات فراغت خود برنامه داشته باشيد و آن را با مطالعه، ورزش، زيادت عبادت و... پر كنيد. ۱۳- حتی المقدور، به ویژه زمانی که مورد هجوم افكار جنسى واقع شديد در مكان خلوت و تنها و دور از نظر ديگران نباشيد، بلكه در کنار دیگران باشید. ۱۴-هفته ‏اى يكى دو روز روزه مستحبى بگيريد و اگر توان آن را نداريد روزه اخلاقى بگيريد؛ يعنى، ميزان صرف غذا را كاهش و فاصله هر وعده غذا را افزايش و تعداد دفعات غذا را كاهش دهيد و به حداقل خوراك اكتفا كنيد. ۱۵- قرآن زياد بخوانيد و درباره معانى آيات آن فكر كنيد. موفق باشید. 🌺 ☘🌺 🌺☘🌺☘🌺☘ 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخنان استاد دهنوی در مورد فمینیسم بخش دوم تفاوت نگاه اسلام و فمینیسم به زن 🆔 @asanezdevag
باباشو برده دکتر از خستگی خواب رفته عشقی که در دست پدر پیداست...😍 📸سید رضا حسینی 🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۴۲۳ #ازدواج_در_وقت_نیاز #فرزندآوری #قسمت_اول اوایل سال تحصیلی ۸۸ بود و من دختری ۱۶ سال
۴۲۳ از خود مطب دکتر تا خونه رو گریه کردم، که خدایا سالم باشند، طوری که وقتی رسیدم خونه همسرم از چهره ام وحشت کرده بود. وقتی دوقلو بودن بچه ها رو فهمید، خیییلی خوشحال شد.😁 هفته ۲۰ فهمیدم قل دوم دختره، خیلی خوشحال بودم که هم دختر دار شده بودم هم پسر، این هم بگم که بعد از اولین سونو و خطرناک بودن وضعیتم باید کنار مادرم می موندم و حتی رفتن به مطب دکتر هم برام ضرر داشت. تا بلاخره غروب روزه ۲۸ دی ماه بچه ها دنیا اومدن. خدا رو شکر با این که زود دنیا اومده بودند به دستگاه احتیاج نداشتند. هر دو زردی داشتند، یکی بیشتر و یکی کمتر و هر دو احتیاج به دستگاه مهتابی 😔 اما هیچ بیمارستانی جا نداشت، آخر دستگاه رو به خونه آوردیم، خیلی روز های سختی بود، هر وقت نگاه من به بچه ها میافتاد از غصه دلم میخواست دق کنم، یه مشکل دیگه این بود که دوست داشتم فقط شیر خودم رو بخورند، اما انگار سیر نمی شدند و به خاطر همین زردی شون روز به روز بیشتر میشد، آخر با اصراره مادرم شروع به دادن شیر خشک کردم، عذاب وجدان داشتم با غصه بهشون شیر خشک میدادم. تا بالاخره زردی خوب شد و دوماه خونه مادرم گذشت. حالا باید به خونه خودمون که طبقه همکف خانواده همسر بود، می رفتیم. هم کار خونه، هم رسیدگی به بچه ها، بچه هایی که رفلکس داشتند و دارو و شربت دادن بهشون واقعا سخت بود، دلم نمی خواست کسی کمکم کنه، دوست داشتم فقط خودم باشم و دوتا بچه شیطون. سال ۹۰ خونه ثبت نام کردیم و سال ۹۴ ساکن خونه خودمون شدیم. دیگه صاحب خونه شده بودیم.🤩 سال ۹۵ بود و دوقلو های ما ۴ ساله بودند که کم کم دلم بچه خواست، اصلا بارداری و لذت های بارداری و تکون های یه بچه رو احساس نکرده بودم، دلم میخواست اون ها رو هم تجربه کنم. در آخرین روز های ماه مبارک فهمیدم باردارم، خیلی خوشحال شدم با این که اطرافیان خیلی خوشحال نشدند😆سختی های زیادی رو تحمل کردم از استرس برای چسبندگی رحم که اشتباه تشخیص داده بودند تا بعضی از تیکه ها و حرف ها که دل آدم رو بد می‌سوزند، حتی مادرم هم از این بارداری ناراحت بود اما مهم خودمون بودیم و بچه هامون. برکاتی که این بچه با خودش آورد از قبل از دنیا اومدن شروع شد☺ همسرم در مسابقات حفظ کل قرآن سوم شد، خیلی وقت بود که تصمیم داشتیم ماشین رو عوض کنیم اما نمی شد تا با قدم این بچه ماشین هم عوض شد😉 تا قبل از این هر کی میگفت بیا روضه بیا مسجد و کلاس های مختلف، می گفتم دوتا بچه دارم وقت نمیکنم اما همون موقع که زینب خانم ما نوزاد بود همراه من و خواهر و برادرش به کلاس کامپیوتر، خیاطی میومد😅 و هر کس می شنید تعجب میکرد که چطور با ۳ تا بچه این کلاس ها رو شرکت میکنی. منی که اصلا از خیاطی خوشم نمی اومد حالا پشیمونم که چرا وقتی عسلویه بودم و وقت باز تر بود این کار رو نکردم البته حتما از برکات وجود بچه هاست. حالا مادری هستم ، دارای سه فرزند و مشغول کلاس های کیک، نان و دسر آنلاین با دوقلو هایم. نه از ازدواج زود، نه از داشتن ۳ فرزند پشیمون نیستم، درسته که خیلی سخته اما خدا رو شاکر هستم که بچه هایی سالم و شاداب رو به من و همسرم عنایت کردند. 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم» 🆔 @asanezdevag
✅ حال ممکن است این سوال پیش بیایید; که احساس سطحی یا احساس عاقلانه باید پیش از ازدواج ایجاد شود؟ ❌برخی معتقدند، همین که طرف مقابل به دل انسان نشست، می‌توان به او پاسخ مثبت داد. این تفکر، برخاسته از عدم شناخت احساسات است. به هر احساسی نمی‌توان اعتماد کرد. 🔴برخی از احساس ها بسیار سطحی بوده و با دیدن یک چهره‌ی زیبا، شنیدن یک صدای جذاب یا مشاهده یک رفتار پسندیده ایجاد می‌شود. 🔴در حالی که این احساس‌ها به همین راحتی که آمد، به همین راحتی هم خواهد رفت. دلیل ناپایداری این احساس‌ها همین سطحی بودن آن است. 🔴 فرد، بدون این که با شخصیت حقیقی طرف مقابل آشنا شود، به او دل بسته، اما پس از ازدواج، با شخصیت حقیقی او آشنا می‌شود. 🔴احساس قابل اعتماد، آن است که پس از گفتگو و تحقیق و به عبارت دیگر پس از شناخت نسبتاً کاملی از طرف مقابل پدید می‌آید. این احساس عاقلانه، بسیار قابل اعتماد بوده و به این راحتی از بین نمی رود. ♨️احساس سطحی، داغ، ولی احساس عاقلانه پخته است. داغ، سرد می‌شود، اما پخته، خام نمی‌شود. شاید درجه‌ی حرارت احساس سطحی در ابتدا بسیار بالا باشد و حتی با احساس عاقلانه قابل مقایسه نباشد، اما بالا بودن درجه حرارت ابتدایی ملاک مطمئنی نیست. 🔴از آن جایی که ما در ازدواج می‌خواهیم شریک یک عمر زندگی را انتخاب کنیم، باید پایداری درجه حرارت، ملاک اصلی‌مان باشد نه فقط بالا بودن آن. 🆔 @asanezdevag
۶ ✴️مهارت رازداری افشای عیب همسرتون، فقط برای چندلحظه شما رو آرام میکنه. 👈اما اول از همه، اعتبار و شخصیت خودتونُ، بین دوستان و بستگان نابود می کنه! نکن اینکارا رو😅 🆔 @asanezdevag