◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۴۸۴ #فرزندآوری #سالمندی دوران کودکی من به قبل از انقلاب بر میگرده، یادمه یکبار کتاب داس
#تجربه_من ۴۸۵
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#قسمت_اول
۱۷ سالم بود که خواهر بزرگترم ازدواج کرد و بلافاصله پدرشوهرم زنگ زدن و من رو واسه ی پسرشون خواستگاری کردن تا به قول معروف یه وقت من از دستشون نرم😅
ما هم چون از اقوام نزدیک بودن و همدیگه رو کاملا میشناختیم و رفت و آمدمون زیاد بود، جواب مثبت دادیم.
البته چون خانواده هامون خیلی مقید بودن من و همسرجان تا اون روز فقط در حد سلام با هم همکلام شده بودیم.
چون من اون سال کنکور داشتم گفتن بعدا رسما میان خواستگاری.
ولی بعد از چندماه فهمیدیم پدرشوهر گرامی بدون اطلاع پسرشون، من رو خواستگاری کرده بودن😳 و شوهر گرامی قبول نکردن و گفته بودن قصد ازدواج ندارن😂
خلاصه بعد از مدتها و فاصله هایی که به همین علت بین خانواده ها افتاد، همسرجان رفتن حج دانشجویی و بعد از برگشت متوجه اشتباهشون شدن و به مادرشون گفتن برین خواستگاری😌
منم که حسابی عصبانی بودم گفتم عمرا اگه جواب مثبت بدم😡 ولی نمیدونم چی شد که بعد از اولین صحبت رسمی با همسر عزیز جواب بله رو دادم😅😍
همسرم از لحاظ مالی هیچی نداشتن و هنوز دانشجو بودن ولی بسیار معتقد و با اخلاق👌
ما نامزد کردیم و قرار شد تابستون عقد کنیم که متاسفانه چند روز قبل از تاریخ عقدمون پدربزرگ عزیزم رو که قرار بود خطبه ی عقدمون رو بخونن، از دست دادم😭
خوشبختانه خانواده پدرم بسیار فهمیده بودن و گفتن لازم نیست خیلی صبر کنیم و بعد از چهلم مراسم رو برگزار میکنیم☺️ و در مرداد ماه ۸۶ در سن ۱۹سالگی من به عقد همسرم در اومدم😍
دوران عقد بسیار شیرینی داشتیم ولی به دلیل اتفاقاتی که افتاد و مرگ یکی از عزیزانمون و سربازی همسرم، ازدواجمون به تاخیر افتاد و بعد از سه سال و۷ماه در فروردین ۹۰ رفتیم زیر یک سقف😍☺️
من عاشق بچه بودم و چون دوران عقدمون طولانی شده بود بعد از چند ماه تصمیم به آوردن یه فرشته به خونه مون شدیم که متاسفانه چند ماهی طول کشید و بالاخره ۲۰ آذر، همزمان با تولد همسرعزیزم جواب آزمایشم رو گرفتم و متوجه شدم باردارم و جواب آزمایش رو به عنوان هدیه تولد به همسرم دادم😊😍
بارداری بسیار خوبی داشتم و در مرداد ۹۱ آقا سید محمدامین به دنیا اومد.
ولی متاسفانه زایمان بسیار بدی داشتم به طوری که تا ۲۰روز اصلا نمیتونستم بشینم و راه برم وحالم خیلی بد بود و افسردگی گرفته بودم.
ولی با حمایتهای ویژه همسر و خانواده هامون بعد از مدتی رو پا شدم و حالم خوب شد.
پسرم تا سه ماه اول کولیک شدید داشت به صورتی که بعد از هر وعده شیر خوردن همه رو بالا میاورد و دلدردهای شدید داشت. ولی بعد از چهار ماه خدارو شکر خوب شد و ما شیرینیش رو با تمام وجود حس میکردیم😍
بعد از دوسال تصمیم گرفتیم واسه گل پسرمون همبازی بیاریم. پسرم دوسال و نیمه بود که متوجه شدم باردارم. همون موقع داشتم پسرم رو هم از پوشک میگرفتم و متاسفانه پسرم اصلا همکاری نمیکرد و خیلی اذیت شدم و این پروژه ۵ ماه طول کشید تا پسرم برای اولین بار خودش اعلام کرد که جیش داره😫
خدا نخواست کوچولوم بمونه و با اینکه من خیلی صبر کردم ولی متاسفانه قلبش تشکیل نشد و مجبور شدم خودم با پای خودم برم بیمارستان برای سقط😭😭
به توصیه ی دکتر، بعد از مدتی دوباره اقدام به بارداری کردیم و خدا بهمون لطف کرد و مجدد فهمیدم باردارم.
ولی این بار دوران بارداری بسیییبار بدی داشتم. ویار شدید به طوری که رفتیم خونه مادرم و با اینکه من طبقه ی بالای خونه مادرم بودم ولی وقتی برام غذا میاوردن از بوش حالم بد میشد و حالت تهوع شدید داشتم. همچنین به دلیل پایین بودن جفت و خطر سقط دکتر استراحت مطلق داده بود.
ولی خداروشکر بعد از گذشت چهار ماه حالم بهتر شد و رفتم سر خونه زندگیم☺️
آقا سید محمدصالح کمی عجله داشت و درست در روز تولد داداشش در مرداد ۹۵ پا به عرصه وجود گذاشت😍
🆔 @asanezdevag
16.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 روایتی از سبک مواجهه اهل یک مسجد با تولد ششمین فرزند امام جماعتشان!
┈┄┅═✾ ✾═┅┄┈
🆔 @asanezdevag
4_5800701629325905820.mp3
2.85M
🎙 { رابـــــــطـــــه عاطــــــــفــــــی }
🔹️حجت الاسلام #محمد_برمایی
🆔 @asanezdevag
💎روزی شیطان همه جا اعلام کرد قصد دارد از کارش دست بکشد و وسایلش را با تخفیف ویژه به حراج بگذارد!
همه مردم جمع شدن و شیطان وسایلی از قبیل : غرور، خودبینی، مال اندوزی، خشم، حسادت، شهرت طلبی و دیگر شرارت ها را عرضه کرد...
در میان همه وسایل یکی از آنها بسیار کهنه و مستعمل بود و بهای گرانی داشت!
کسی پرسید : این عتیقه چیست !؟
شیطان گفت : این نا امیدی است...
شخص گفت : چرا اینقدر گران است !؟
شیطان با لحنی مرموز گفت :
این موثرترین وسیله من است !
شخص گفت : چرا اینگونه است !؟
شیطان گفت : هرگاه سایر ابزارم اثر نکند فقط با این میتوانم در قلب انسان رخنه کنم و وقتی اثر کند با او هر کاری بخواهم میکنم...
این وسیله را برای تمام انسانها بکار برده ام، برای همین اینقدر کهنه است
مراقب "اميدمان"باشيم
#داستان
#داودی_نژاد_مشاور
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۴۸۵ #ازدواج_در_وقت_نیاز #فرزندآوری #قسمت_اول ۱۷ سالم بود که خواهر بزرگترم ازدواج کرد و
#تجربه_من ۴۸۵
#فرزندآوری
#رزاقیت_خداوند
#قسمت_دوم
خوشبختانه سید محمدصالح کولیکهای داداشش رو نداشت و ما از وجودش لذت میبردیم که خدا با دادن یه هدیه ی دیگه غافلگیرمون کرد. پسرم یک سال و ۹ ماهش بود که فهمیدم مجدد باردارم
با اینکه من خودم همیشه میگفتم ۴تا بچه میخوام، اما اول ناراحت شدم چون هنوز پسرم داشت شیر می خورد و دوست نداشتم این چندماه باقی مونده از نعمت شیر مادر محروم بشه...
دوباره ویار های شدید اومد سراغم و از ماه ۶ بارداری هر شب دردهای شدید داشتم بارداری سخت و داشتن بچه ی کوچیک و یه پسر کلاس اولی که اصلا حوصله ی درس و مشق رو نداشت خیلی بهم فشار میاورد به طوری که به همسرم میگفتم اگه من دوباره خواستم باردار بشم دعوام کن😂
البته الان همش شده خاطره و داریم به فرشته ی چهارممون فکر میکنیم😅
خلاصه این کوچولو هم عجله داشت و وارد ماه ۸ که شدم دردهام خیلی شدیدتر شد و مجبور شدم دو روز در بخش زایمان بستری بشم تا جایی که ممکنه از اومدن این فرشته ی عجولمون جلوگیری کنیم.
خداروشکر دردها کم شد و مرخص شدم و بعد از دوهفته فاطمه سادات خانم ۲۵ روز زودتر از موعدش به دنیا اومد😍
خوشبختانه با اومدنش زندگیمون شیرین تر شد.
هرچند داداشش کمی حسودی میکرد به طوری که اصلا نمیذاشت خواهرش رو شیر بدم، ولی به مرور بهتر شد و الان خیلی با هم خوب بازی میکنن و خیلی خوشحالم که تفاوت سنیشون کم هست. البته دعواهای خواهر برادری رو دارن ولی شیرینی های وجودشون خیلی بیشتره.
من و همسرم وقتی وارد زندگی مشترک شدیم که همسرم تازه سربازیشون تموم شد درست دو روز بعد از پایان خدمتشون😄
ولی لطف خدا همیشه همراهمون بوده و با کمک بزرگترامون تا الان زندگی خیلی شیرینی داشتیم.
شاید از لحاظ مالی خیلی خوب نباشیم و هنوز موفق به خرید خونه و ماشین نشدیم و با سه تا بچه ها تو آپارتمان ۷۰ متری هستیم و با وجود کرونا بچه ها کمی اذیت میشدن که مدام تو خونه باشن.
ولی برکت معنوی بچه ها خیییلی زیاد بوده و محبت من و همسرم هر روز بیشتر میشه.
به برکت وجود فاطمه سادات خانم همسرم در آزمون وکالت قبول شدن و الان در حال گذروندن دوره کار آموزیشون در یه شهر دیگه هستن.
من هم فعالیتهای اجتماعیم رو بیشتر کردم و سعی کردم در کنار مادر و همسر نمونه بودن، فرد مفیدی هم برای جامعه ام باشه.
یکی از خوبیای کرونا هم برای من این بود که با فضای مجازی بیشتر آشنا شدم و تو اون مدت کلی کلاسهای مختلف آنلاین شرکت کردم و سطح معلومات واطلاعاتم رو بالا بردم💪
ان شاالله اگه خدا بخواد نیت داریم یه فرشته ی دیگه هم وارد زندگیمون کنیم تا ان شاالله با یاری خدا و ائمه، سربازی بشه برای امام زمانش.
از همه ی عزیزان میخوام برام دعا کنن تا ان شاالله بارداریهام، راحت تر سپری بشه و ان شاالله بتونم امر رهبرم رو اطاعت کنم🙏
🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥حجاب زن، غیرت مرد
#استاد_عالی
🆔 @asanezdevag
⭕️ مگه نمیگن قدیما وضعیت اقتصادی خیلی بهتر بود، خب چندنفرتون پدرش موقع ازدواج خونه ملکی داشته که الان و توی این وضعیت از پسرها خونه میخوایید؟!
🆔 @asanezdevag
#استاد_الهی_فرد
💖به همدیگر #محبت کنید. زن و شوهر به هم محبت کنند و هم دیگر را دوست بدارند. اهل بیت روی این قضیه خیلی حساسند.
✨ زن و شوهر با هم #نماز_شب بخوانند محبت میآورد، آقا بلند نمی شود شما بلند شو و برایش نماز شب بخوان و دعایش کن چند شب می گذرد و می بینی بلند می شود یا بالعکس.
✅ زنی به امام صادق علیه السلام عرض کرد که: شوهرم مرا دوست ندارد، چه کنم؟
حضرت فرمود: نماز شب بخوان.
آن زن بعد از مدتی دوباره خدمت امام علیه السلام رسید و عرض کرد: شوهرم هیچ کسی را به اندازه من دوست ندارد و از حضرت تشکر کرد.
#آداب_همسرداری
#سبک_زندگی_اسلامی
🆔 @asanezdevag