eitaa logo
◉✿ازدواج آسان✿◉
988 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
44 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۳۰۱ #فرزندآوری #بارداری_بریچ #زایمان_طبیعی_بعد_از_سزارین #معرفی_پزشک معصومه خانوم فرزن
۳۰۲ ما ازدواج آسانی داشتیم توی گرفتن مراسم و خرید جهیزیه نه به همسرم و نه به مامانم سخت نگرفتم. سه سال اول زندگی مشترکمون بچه دار نشدیم که وضعیت مالیمون بهتر شه ولی هر سال ضعیف تر از سال قبل شدیم با کلی بدهی... کم کم از هم فاصله عاطفی گرفتیم بیشتر از زن و شوهر شبیه هم خونه و هم اتاقی بودیم. همسرم صبح تا شب سرکار بودن و من تنها توی خونه، خیلی بداخلاق شدم ، کلی اخلاقای زشت پیدا کردم😥 رابطمون رو به نابودی رفت ولی من هنوز خواب بودم، خداروشکر تفکر همسرم عوض شد و متوجه شدن که اگه بچه دار بشیم، زندگیمون دوباره گرم میشه اما حالا ما میخوایم خدا نمیخواد 😔 خلاصه بعد از کلی این در اون در زدن خدا مارو هم مورد رحمتش قرار داد و جوابمونو داد و یه فرشته😍 برامون فرستاد. ولی با چه ویاری😷😷😷 خیلی خیلی بد(الان که منتظر ی تو راهی دیگه ام به اون موقع هام میخندم میگم کاش خدا دوباره باهمون ویار وحشتناک بازم بهمون بچه بده . (انتظار خیلی جالب نیس اصلا جالب نیست. دعا کنید برامون😇) طی پروسه ۱۷ ۱۸ ساعته بلاخره علی آقامون قدم رنجه فرمودنو تشریف فرما شدن🎉🎉🎉 زندگیمون کنار همه مشکلاتی که هر خانواده ای داره کنار همه غم ها و شکست ها، خیلی بهتر شده بود قبل از این که خانوادمون سه نفری بشه گاهی پول تهیه خوراک هم نداشتیم. علی جانم که اومد یکم شرایط بهتر شد. همسرم توی کارشون معروف تر شدن و ... برای بارداری دومم حواسم بود که اشتباه چند سال پیشو نکنم و عقب نندازمش خداروشکر این بار خدا خیلی زود راضی شد فرشتشو به ما بسپاره، ویارم کما فی سابق ولی این بار با تجربه تر بودم و کمتر اذیت شدم و اما وقت زایمان هرچقد تو زایمان علی سخت و طولانی بود، زهرا جانم زود و راحت تشریف فرما شدن. انقد خووووب بود که بدنیا اومد، باورم نمیشد تموم شده😂😇😍 برا همه خانوما از این مدل زایمانا آرزو میکنم. توی دوران بارداری زهرا جانم من لباسشویی نداشتمو، لباسای علی اقا و ...با دست میشتم توی سرما و گرما ولی به لطف وجود مبارک زهرا خانوم هم ماشین لباس شویی خریدیم😍 هم ماشین سواری😍 وضعیت درامد همسرم زمین تا آسمون فرق کرد ولی همچنان مستاجر بودیم تا این که زهرا جان دو سالش شد و خدا بهمون یه عزیز کرده ی دیگه داد (ی استادی میگفت خانومای باردار توی بارداری برای هر حمل و مشقتهاش از خدا یه چیزی بخوان ان شاءالله خدا نگهدارش باشه ) خونه دار شدن برای ما با توجه به قیمت خونه و زمین و درآمد همسرم محال بود محااااااااال این بار بخدا گفتم تو این بارداری بهمون خونه بده هرچند کوچیک ولی مال خودمون که استرس صاحبخونه و جابجایی رو دیگه نکشیم ، یه مدت بعد از این که علیرضامو از دست دادم (ماه آخر بارداری بخاطر اشتباه پزشک، تازه بعد دوتا زایمان طبیعی سزارینم کردن☹) در حالی که خیلی وضعیت روحیم بهم ریخته بود خدا بهمون خونه داد، با چه قیمتی و با چه شرایطی همه چی دست به دست هم داد که ما هم صاحب خونه شدیم 💫 کار خوبه خدا درست کنه💫 خدا که بخواد به اشارتی همه چی رو به راهه(ان شاءالله ک همتون صاحب خونه بشید) و اما 👈👇 اگه دقت کنیم میبینیم تو زندگی های همون دقیقا سرِ بزنگا خدا یه نشونه یه تلنگر یه چراغ راه بهمون میده و ازش ممنونم که هیچ وقت تنهام نذاشت، حتی تو خطاکار ترین حالتم، توی سخت ترین لحظاتم. شناخت وظیفه و امر امام خامنه ای عزیزم و خوندن تجربه ی خانوما باعث شد من اول خودمو و بعد همسرمو قانع کنم و قرار بذاریم تا جسممون باهامون همکاری کنه نسلی شیعی ولایت مدار و محب اهل بیت اضافه و تربیت کنیم ان شاءالله خیلی وقتا به همسرم میگم به برکت وجود این بچه هاس که منو شما داریم از نعمتهای خدا استفاده میکنیم. و باز هم التماس دعا دارم برا ههههههمه کسایی که بچه میخوان 🆔 @asanezdevag
❌ زن خوب پیدا میشه اما⁉️ 💢یه بنده خدایی میگفت کسی را پیدا نمی کنم برای ازدواج ! _گفتم: چی شد که به این نتیجه رسیدی؟ +گفت: تا الان با چند تا دختر آشنا شدم اما بعد از یه مدتی فهمیدم هیچ کدومشون به درد ازدواج نمی خورند؟ _گفتم: چی شد که فهمیدی به درد ازدواج نمی خوردند؟ +گفت: یا به فکر خوشگذرونی بودند یا دلشون به جز من با یکی دو تا دیگه هم بود یا...! _گفتم: برای همین می گی دختر خوب پیدا نمی شه؟ +گفت: بله! _گفتم: اشتباهت همینه دیگه! +گفت: اشتباهم چیه؟ 💢 گفتم: خانمی که خوب است و یا با معیارهای حضرت زهرا نزدیک است که پیدا نیست. بلکه باید بگردی و پیداش کنی! نه با رابطه ی حرام اون هم تو فضای مجازی و یا فضاهای دیگر 💢گفتم خودت پاک باش تا خدا پاکی را سر راهت قرار دهد با همسر و فرزندان پاک +گفت: منظورتون چیه؟ _گفتم: ببین یه سنگ معمولی توی هر جایی پیداست ولی طلا و الماس رو باید بری بگردی پیداش کنی. +گفت: می شه بیشتر توضیح بدید ؟ 💢_گفتم: یه دختر خوب و یا یه خانم خوب متکی به داشته های باطنیشه نه داشته های ظاهریش،برای همین خیلی کم به چشم میاد و اصلأ با نامحرم ارتباط نمیگیرد و فقط خدا را مد نظرش میگیرد +گفت: یعنی چی؟ _💯گفتم: یعنی اینکه یه خانم خوب اونقدر به درجه ای از کمال و فهم و شعور رسیده که برای به دست آوردن دل هیچ پسری یا مردی، دست به جلوه گری و تظاهر نمی زنه و ارتباط حرام و بیش از حد با نامحرم ایجاد نمی کنه که فتنه و آسیب و حق الناس بر گردنش بماند 💢پس تو باید خیلی بیشتر دقت کنی که یه خانمی که با معیارهای ائمه و حضرت زهرا سنخیت داشته باشد را پیدا کنی که خوشبخت و عاقبت بخیر ، دنیا و آخرتت بشی.👌 🆔 @asanezdevag
خواستگاری،فرایند مهمی برای شکل گیری ازدواجه...😮 پس دقت به این نکات،اهمیت زیادی دارن😀 دختر پسر ها! حواستون به سوال و جوابای تو جلسه خواستگاری باشه!😉 ‌🆔 @asanezdevag
❤️ ۵۱ تا جـــایی که ممکنه برای اهل خونه تون؛ دست و دلبازی کنید.🍇 🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۳۰۲ #ازدواج_آسان #فرزندآوری #رزاقیت_خداوند #فواید_و_برکات_فرزندآوری ما ازدواج آسانی د
۳۰۳ من تک دختر بودم و سه تا داداش داشتم که آخری ۱۲ سال از من کوچکتر بود. ما دور از فامیل تو تهران زندگی میکردیم و اقواممون مشهد بودن. تنها دختر خونه و یار مادر و مادر برادرم بودم به طوری که همه می گفتن تو مامان داداش حسینتی. همیشه به خاطر نداشتن خواهر احساس تنهایی میکردم و تو مدرسه هم با هیچ کی اونقدرا صمیمی نمیشدم. سر خودمو به کاری بند میکردم تا زیاد از تنهایی اذیت نشم. گاهی اوقات با پدرم بسکتبال بازی میکردم، خیلی خوش می گذشت ولی کم بود. ۱۴ یا ۱۵ ساله که بودم با پدرم کلاسهای تکنولوژی فکر رو میرفتم که کلی باعث ارتباط بهترم با خالقم و با اطرافم شده بود. هر موقع مسجدالحرام رو تلویزیون نشون میداد از خدا میخواستم که اول ازدواجم برم مکه، نمیدونم چطوری ولی خواسته بودم. خلاصه تو همین دوران وانفسای نوجوانی به جوانی بودم که مادر شوهرم زنگ زدن با مادرم راجع به پسرشون و من صحبت کردن. جالبه بدونین که تقریبا ۷ یا ۸ سال پیشش موقعی همسرم سرباز بودن، پدرم ایشون و خونوادشون رو می‌شناختن و به مامانم گفته بودن انشاءالله یه روزی این آقا پسر بیاد خواستگاری دخترمون☺️ خانواده همسرم خیلی مذهبی بودن و خصوصا همه اخلاق و رفتار و منش همسرم رو تایید میکردن. اینطور شد که پدرم اجازه خواستگاری دادن و خانواده همسرم از مشهد اومدن تهران خواستگاری من. پدرم میخواست مهریه مون ۱۱۴ سکه باشه ولی با کلی خواهش و التماس من و لطف ائمه، پدرم به ۱۴ سکه راضی شدن. چون شنیده بودم از پیامبر روایت داریم عروسی که مهریه اش کمه برای همسرش بابرکته، اینطوری میخواستم ولی واقعا نمیدونستم برکت یعنی چی🤔. ما یک سال نامزد بودیم، بعد به طور غیر منتظره ای همسرم استخدام شدن و بالاخره پدرم اجازه عقد رو دادن. و بعد هم با کلی اصرار و التماس و خواهش از پدرم ایشون راضی شدن که ما بعد از کمتر از ۱۰ ماه بریم سر خونه زندگی خودمون. همسرم پشتکار فراوانی داشتن و در عین حال بسیار دوستدار ائمه خصوصا خانوم فاطمه زهرا (س) بودن. همون اول عقد با همسرم دو تا قرار گذاشته بودیم اولیش اینکه هر شب دو رکعت نماز شب بخونیم و دومیش هم اینکه هر شب سوره نبا رو تلاوت کنیم تا انشاءالله بعد یک سال بریم مکه. قرارمون رو پیگیری میکردیم و طبق وعده روایی که داده شده بود در کمتر از یک سال عازم حج عمره شدیم و بعد هم رفتیم خونه خودمون. خیلی خیلی دوران زیبایی بود در عین سختی. همیشه تو عقد که بودیم به خاطر دوری راه با تلفن ارتباط داشتیم و به هم توصیه صبر میکردیم. میگفتیم میوه صبر شیرینه، واقعا هم شیرین بود. سال اول ازدواج من پیش دانشگاهی رو در دبیرستان بزرگسالان خوندم و تونستم مادر شوهرم رو هم تشویق کنم بیان مدرسه و دیپلم بگیرن. با هم می رفتیم مدرسه خیلی جالب بود همه فکر میکردن مادر شوهرم مامانمه، بس که با هم صمیمی بودیم. من دانشگاه قبول شدم البته فقط بخاطر ثابت کردن به پدرم که من میتونم هم خونه شوهر باشم و هم درس بخونم. از اول ازدواج قرارمون بود که دو جین بچه بیاریم🤭😊 همه بهمون میخندیدند البته بعضی هم تشویق میکردن. خودمونم باورمون نمیشد😂 سال دوم دانشگاه دخترم به دنیا اومد و من دو ترم مرخصی گرفتم. دخترم که ۶ ماهه شد دوباره کلاس میرفتم با مادر شوهرم برنامه ریزی کرده بودم روزهایی که ایشون خونه بودن کلاس بر می داشتم تا بتونم دخترم و بذارم پیششون، خدا خیرشون بده خیلی کمکم کردن. تو همون دوران تونستیم یه پیکان بخریم الحمدلله. دخترم دوسالش بود که پسرم رو باردار شدم و هر طوری بود دانشگاه رو در حد کاردانی تموم کردم و چسبیدم به بچه داری و خونه داری. همون موقع رفتیم خونه ای که خریده بودیم الحمدلله 👈 ادامه دارد... 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ زن باید برای همسرش عطر بزند... 🆔 @asanezdevag
💎ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﺷﻨﯿﺪﯾﻦ ﯾﺎ ﻧﻪ! ﻣﯿﮕﻦ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺳﺐ ﺑﺨﻮﺍﺩ ﺍﺯ ﺭﻭﺩﺧﻮﻧﻪ ﺭﺩ ﺑﺸﻪ، ﺍﻭﻝ ﺁﺏ ﺭﻭ ﮔﻞ ﺁﻟﻮﺩ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺑﻌﺪ ﺭﺩ ﻣﯿﺸﻪ!! ﻣﯿﺪﻭﻧﯿﻦ ﭼﺮﺍ؟ ﭼﻮﻥ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﺗﻮ ﺁﺏ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﻭ ﺗﺤﺖ ﻫﯿﭻ ﺷﺮﺍﯾﻄﯽ ﭘﺎﺷﻮ ﺭﻭ ﺍﻭﻥ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﻩ! ﭼﻮﻥ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﮐﻪ ﻫﻢ ﻧﻮﻋﻪ ﺧﻮﺩﺷﻪ ﺗﻮ ﺁﺏ... ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﯾﻪ ﻋﮑﺲ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻧﯿﺴﺖ... ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﻣﺎ ﺁﺩﻣﺎ: ﺭﻭ ﺩﻝ ﻫﺎﯼ ﻫﻤﺪﯾﮕﻪ، ﺭﻭ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻫﻤﺪﯾﮕﻪ، ﺭﻭ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﻫﻤﺪﯾﮕﻪ، ﻭ ﺭﻭﯼ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﻤﻮﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺷﺎﯾﺪ ﺩﻭﺳﺘﺸﻮﻥ ﺩﺍﺭﯾﻢ، ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﭘﺎ ﻣﯿﺬﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺭﺩ ﻣﯿﺸﯿﻢ..!! 🆔 @asanezdevag
✅ پرسش: باسلام.بنده يه ساله که ازدواج‌کردم اولاش همسرمو دوس داشتم ولي طي اين يک سالي که گذشته احساس علاقه اي نسبت به همسرم ندارم‌ هرروز باهم دعواميکنيم وهر روز فکر طلاق ميکنم خواهشا اگه چاره يا راه حلي داريد که بتونيم عشقو علاقه رو تو خودمون بپرورونيم دارين بگين ؟ اخلاقامونن باهم به هيچ وجه نميخوره ديگ خسته شدم راه حلي برا افزايش محبت وجود داره ؟ 🌸☘☘☘☘☘🌸 🌺پاسخ: يكي از مهمترين اركان مشاوره مخصوصاً در زمينه راهنمايي كه باعث مي گردد نتيجه مطلوبي از آن حاصل گردد ميزان اطلاعاتي است كه شما بايد در اختيار مشاور قرار دهيد. اطلاعات مطرح شده در سؤال شما کلي بود و ما نمي دانيم که چه اختلافات شما از چه نوع تعارضي بوده و چرا رخ داده است؟ آيا هيچ نقطه مثبتي بين شما وجود ندارد و هميشه همين حالت را داريد؟ تاکنون چه اقداماتي براي رفع اين تعارضات انجام داده ايد؟ پاسخ اين سؤالات در مکاتبات بعدي تان، ما را در پاسخگويي بهتر ياري مي رساند هر اطلاعي را نيز كه گمان مي كنيد مي تواند راهگشا باشد نيز اضافه كنيد. جهت افزايش محبت همسرتان و رفع مشکلات توصيه مي کنيم: - مواقعي که ارتباط عاطفي داريد، از اين فرصت استفاده کنيد با او صحبت کنيد. از احساس تان بگوييد. به او بگوييد که تا چه حد او را دوست داريد و به محبتش نيازمنديد. - از او بخواهيد که تمريني انجام دهد. هر کدام برگه اي برداريد و انتظارات تان از همسر را يادداشت کنيد و درجه اهميتي که هر خواسته برايتان دارد يا با عددي از 1 تا 100 نمره دهيد و اين برگه ها را به هم بدهيد. او بايد از انتظارات شما آگاه شود. - به شوهرتان توجه كنيد؛ به سينة فراخ و مردانه‌اش، به چهرة زيبايش، به چشمان خوش حالتش، به دستان بزرگ و مردانه‌اش و... به هر چيزي كه از او يك مرد مي‌سازد توجه كنيد. به شوهرتان بگوييد كه چه مرد پر شور و حرارتي است و شما از رابطة زناشويي با او خيلي احساس رضايت مي‌كنيد. - پيش از ورود شوهر، خود را بياراييد، لباس‌هاي زيبا و اغوا كننده بپوشيد، عطر يا ادكلن خوش بو استعمال كنيد، و به او نشان دهيد كه همة اين كارها را براي او انجام داده‌ايد. - به اين نكتة مهم توجه داشته باشيد كه، براي مردان نشان دادن عشق خود از طريق معاشقه و آميزش بسيار راحت‌تر از بيان لفظي آن است. بنابراين، تمايل شوهرتان را به معاشقه و آميزش، نوعي ابراز عشق و علاقه به حساب آوريد. - شما مي توانيد کتاب هايي در اين زمينه تهيه کنيد و به او هديه دهيد و لکن بهترين کار اين است که او را ترغيب کنيد تا براي بهبود زندگي مشترک تان با هم در جلسات مشاوره شرکت کنيد. در هر صورت شما و همسرتان با مهارت هاي ارتباطي و همسرداري آشنا نيست و بايد آنها را از طريق مطالعه کتب افزايش دهد. از جمله اين کتاب ها کتب ذيل هستند: - اميني، ابراهيم، همسرداري، قم: بوستان کتاب قم، 1392. - افروز، غلامعلي، روان شناسي خانواده: همسران برتر، تهران: انجمن اولياء و مربيان، 1389. - بهار، علي‌رضا، مهارتهاي زندگي در قرن 21: روابط همسران (حقوق متقابل زن و مرد)، اصفهان: نقش نگين، 1388. موفق باشيد. 🌺 ☘🌺 🌺☘🌺☘🌺☘ 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨خواستم بگم که زندگی همینه! بالا پایین زیاد داره غصه نخور حتما با هر سختی، آسونی هم هست… 🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۳۰۳ #ازدواج_در_وقت_نیاز #فرزندآوری #رزاقیت_خداوند #قسمت_اول من تک دختر بودم و سه تا دا
۳۰۳ پسرم یک سالش شده بود من از راکد بودن خسته بودم انقدر گشتم تا کلاس حفظ قرآن پیدا کردم تو مسجد نزدیک خونمون. میرفتم کلاس حفظ فک کنم ۹ جزء حفظ کرده بودم که دختر سومم به دنیا اومد و ما یه خونه بزرگتر خریدیم الحمدلله من با سه تا بچه کوچک ده جور فعالیت فرهنگی میکردم تو خونمون جلسات مذهبی میگرفتیم، تو خیابون خیمه شادی و عزای ائمه رو برپا میکردیم. در کنارش قرآن هم حفظ میکردم الحمدلله این بار فاصله بچه ها بیشتر شد، دخترم سه سالش بود که دختر چهارمم به دنیا اومد الحمدلله و من هم هنوز مثل لاک پشت در کنار تمام وظایف خونه و بچه ها قرآنم رو حفظ میکردم. همه همکلاسی هام از من جلو زدن خیلی ها حفظشون تموم شد ولی من ناامید نشدم و ادامه دادم میگفتم عیب نداره دیر و زود داره سوخت و سوز نداره، همسرم هم در این مسیر بسیار کمکم بودن به طوری که اگر هدایت و پشتیبانی ایشون نبود هیچ وقت اینجایی که هستم نبودم. خلاصه بعد یک سال و هشت ماه از آخرین فرزندم دوباره باردار شدم. اما همون اوایل کرونا بود که بعد از ۳ ماه و ۱۰ روز جنینم سقط شد و چقدر دوران سختی بود خصوصا برای همسرم. دختر بزرگم که الان ۱۱ سالشه برام کاچی درست میکرد و بهم رسیدگی میکرد. نمیدونین چقدر تو همون بارداری بهم می رسید ماشاءالله خانوم شده همه کار بلده. غذا درست کردن ، بچه داری کردن، خونه تمیز کردن، به مامان باردار یا زائو رسیدگی کردن، قرآن خوندن و حفظ کردن، بچه ها رو مدیریت کردن، خلاصه با این تعداد بچه، خودش بزرگ شده و خواهرا و برادرش هم همینطور. جونم براتون بگه که بعد دو ماه از سقط به فرمان رهبرم دوباره باردارم😍 الحمدلله که زندگی مون عین وعده ای که خدا داده شیرین و دوست داشتنیه. و روز بروز برکت مادی و معنوی زندگی مون بیشتر میشه و ما راهمون رو با قدرت تر از قبل پیگیری میکنیم. به امید خدا 🆔 @asanezdevag