هدایت شده از ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
6.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ کلاس مقتل شناسی آنلاین امشب با موضوع :
#عباس_قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام
ساعت ۲۳:۳۰ در گروه متضمن البکاء برگزار می شود
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
اشعار حسینی و آموزش مداحی
. #حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها #شب_سوم_محرم این صحنهها را پیش از این یکبار دیدم من هر چه میبی
.
.
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
قبل از این بر تن تو برگ و بری بود پدر
قبل از این بر تن من بال و پری بود پدر
خواب بودم که تو رفتی، جگرم سوخت ولی
همه ی غصه ی من بی خبری بود پدر
بعد تو رفت به غارت همه ی حاصل من
بعد تو قسمت من خونجگری بود پدر
سایه ات بر سر نی سایه ی روی سر من
سر تو بر نوک نیزه چه سری بود پدر
من که از شام فقط خاطره ی بد دارم
سفر شام عجب بد سفری بود پدر
سر بازار، سر کوچه، سر هر گذری
بعد تو قسمت ما در به دری بود پدر
کوچه در کوچه، بیابان به بیابان تا شام
قصه ی آبله و پای پَری بود پدر
من اگر زنده ام از معجزه ی زینب توست
همه جا بر تن زارم سپری بود پدر
به سر ما سرِ سرنیزه ی دشمن می خورد
اگر از داغ تو چشمان تری بود پدر
ماجرایی شده پیدا شدن این لب تو
نیمه شب، کاش که نورِ بصری بود پدر
#شب_سوم_محرم
#وحید_محمدی ✍
#اسارت
#راس_الحسین_علیه_السلام
.___________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
.
مناجات با #امام_حسین_علیه_السلام
گریز به حضرت رقیه سلام الله علیها
این زندگی بی روضهها لطفی ندارد
دنیای ما بی کربلا لطفی ندارد
تا کربلایت هست بین سینه زنها
طوف حرم، سعیِ صفا لطفی ندارد
دردم تویی، درمان تویی، آقای عالم
بی تربتت حتی شفا لطفی ندارد
باید برای نوکری خالص شد ارباب
این نوکری با ادعا لطفی ندارد
من مدعی عشق بودم تا که بودم
این ادعا بی ابتلا لطفی ندارد
تا یک قدم سوی تو نزدیکم نیارد
میدانم اصلا اشک ما لطفی ندارد
وقتی میان روضه ها حرف سه ساله است
این گریه های بی صدا لطفی ندارد
بابا رسید از طشت و دختر ناله می زد:
دیر آمدی ای با وفا ... لطفی ندارد
حالا که چشمانم نمی بیند رسیدی
ای با وفا حالا چرا؟ ... لطفی ندارد
دیر آمدی این آمدن بابای خوبم
حالا که افتادم ز پا لطفی ندارد
وحید محمدی ✍
#مناجات_با_امام_حسین
....................
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
از غم هجر پدر ناله کشیدن سخت است
طعنه از حرمله و شمر شنیدن سخت است
چقدر بر تن تو زخم بیابان مانده
من بمیرم، به روی خار دویدن سخت است
چقدر جسم شما آب شده بی بی جان
غل و زنجیر به دنبال کشیدن سخت است
چشم تار تو شده علت افتادن ها
نیمه شب باشد و تاریک، ندیدن سخت است
تو که از عمر کمت خیر ندیدی بی بی
مثل زهرا، چقدر زود خمیدن سخت است
چقدر پشت سر قافله ها جا ماندی
این همه درد کشیدن، نرسیدن سخت است
به نوک نیزه نظر می کنی و می گویی:
دل از این ماه دل آرام بریدن سخت است
وحید محمدی✍
#شب_سوم
#راس_الحسین_علیه_السلام
.___________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
.
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
پدرم جنگ چیز خوبی نیست
نیزه و سنگ چیز خوبی نیست
زخم روی لبت مرا دق داد
لب خون رنگ چیز خوبی نیست
زخم پیشانی ات به من فهماند
تیزی سنگ چیزی خوبی نیست
ازدحام و شلوغی معبر
کوچه ی تنگ چیز خوبی نیست
دست هاشان به صورتم می خورد
سوزش چنگ چیز خوبی نیست
پیش غم دیده ها پدر جانم
دف و آهنگ چیز خوبی نیست
پا که از التهاب آبله ها
بشود لنگ چیز خوبی نیست
#وحید_محمدی
وامی از شعر آقای اللهیاری
#شب_سوم_محرم
#راس_الحسین_علیه_السلام
.___________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
.
#اصحاب_شهداء_کربلاء
#شب_چهارم_محرم
#جون
#آیتی_بیرجندی
خامۀ مُشکین گرفت از مشک، لون
تا نویسد قصّۀ دلجوی «جون»
جُون هم بود از غلامان سیاه
با سیاهی، روشن و رخشان چو ماه
در سرش، شوق شهادت اوفتاد
آمد و در نزد سلطان ایستاد
خواست رخصت، شاه فرمود: ای غلام!
من تو را کردم بِهِل، بیرون خرام
گشتهای بر آستان ما مقیم
بگْذرانی روزگارت در نعیم
نیست از شرط مروّت در ولا
در بلای ما تو گردی مبتلا
جون گفت: ای شاه خوبان! بیش از این
خود مرا مپْسند زار و شرمگین
خود همی دانم بُوَد رویم سیاه
بوی من بد باشد و حالم تباه
هم نژادم پست و خونم کمبهاست
لیک لطف و مرحمت، خوی شماست
بودهام یک عمر با نعمت، انیس
بر در دولتسرایت، کاسهلیس
کی روا باشد؟ چو آمد روز سخت
من کشم زین آستان پاک، رَخت
من نه آن باشم، روا دارم جفا
روز محنت بشْکنم عهد وفا
بر ندارم دست، ای نیکوسرشت!
تا بَری همره مرا سوی بهشت
مُشکسان خوشبوی گردد، بوی من
روشن و رخشنده آید روی من
بر ندارم دستم از دامان تو
تا نمایم خویش را قربان تو
در رکابت خونم آید ریخته
با دماء پاکتان آمیخته
جان من بسْرشته با صدق و صفا
همچو بوذر در هوای مصطفی
یافت رخصت، جانب میدان شتافت
حمله کرد و جمله کُشت و صف شکافت
در رجز میگفت و صفها میدرید:
ضرب دست این سیه را بنْگرید
میزنم شمشیر و با دست و زبان
میکنم از شاه، دفع دشمنان
من امیدم، فیض و لطف بیحد است
شافع من در قیامت، احمد است
میزنم تیغ و نمایم از وفا
دفع شر از خاندان مصطفی
چون فتادش تیغ برّان از یمین
اوفتاد آن شیر اسود بر زمین
آمد از خرگاه، سلطان عباد
بر سر جسم غلامش ایستاد
دستها برداشت کای ربّ حمید!
کن چو صبح روشنی، رویش سفید
نُکهت فردوس گردان، بوی او
چون گلاب و عطر، خوشبو، خوی او
گفته آمد در حدیثی دلفروز
کز پی ده روز از قتلش هنوز
پیکرش دیدند رخشان و طری
بوی او چون عود و مشک اذفری
روی او، روشن چو صبح دلنواز
از دعای حضرت شاه حجاز
باد، رضوان خدا بر خون او!
حوریان خلد، پیرامون او!
#اصحاب
#شب_چهارم محرم
.___________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
#اصحاب_شهداء_کربلاء
#شب_چهارم_محرم
#جون
#فدایی_مازندرانی✍
از لشگر امام، غلامی سیاهرنگ
خالِ سوادِ کشور هند و دیار زنگ
آمد به پیش آن شه و گردن نمود کج
درخواست کرد از شه لبتشنه، اذن جنگ
گفتش شه شهید، مکن رو به کارزار
کآن جا به کار نیست به جز ناوک خدنگ
کس زین سپاه، کار ندارد به تو، چرا
خواهیکُنیبهخویش در اینلحظه کار،تنگ؟
گفتا شوَم فداتْ به خیل فداییان!
داری مگر ز بودنِ همچون منی تو ننگ؟
روی مرا سیاه مکن بیش از این، شها!
خواهم که تا ز لطف تو گردم سفیدرنگ
میدانمت سیاهی لشگر ضرور نیست
لیکن مزن به شیشۀ امّید من، تو سنگ
از خون، رخ سیاه کنون سرخ میکنم
بالاتر از سیاه که گفته است نیست رنگ؟
دادش اجازت آن شه و آمد به رزمگاه
جمعی ز زین فکنْد و نگون شد ز پشت خنگ
بر خاک و خون تپید و صدا زد حسین را
سویش شتافت خسرو لبتشنه، بیدرنگ
از اسب شد پیاده، همان معدن کَرَم
در برکشید پیکر او را ز لطف، تنگ
رخ بر رخش نهاد و بگفتا: «مُهَیمِنا»!
بویش نما چو مُشک و رُخش کن سفیدرنگ!
دیدند بوی مُشک از آن جسم ساطع است
سهلاستبویمُشک کهبودش ز مُشک،ننگ
خواهی که روسفید شوی مثل آن سیاه
جان کن نثارِ خاکِ رهِ شاهِ کمسپاه
#شب_چهارم محرم
.___________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
#اصحاب_شهداء_کربلاء
#شب_چهارم_محرم
#جون
#سید_رضا_مؤید ✍
بار دیگر بندبندم، نی شده
خونم اندر شیشۀ دل، می شده
نی، نوای نینوایی میزند
سینه، ساز کربلایی میزند
نینوا و نالههای نای او
کربلا و شور عاشورای او
روز عاشورا، هزاران راز داشت
رازها در پردۀ اعجاز داشت
بود هر رازی، نهان در سینهای
چون که در ویرانهای، گنجینهای
عشق را فصل نوینی دیگر است
نالههای آتشینی دیگر است
چون جهاد روز عاشورا رسید
فرصت یاران سر آمد تا رسید،
وقت عشق و جانفشانیّ غلام
«جون»، نام او که بر جانش، سلام!
آن ره اندر کوی دلبر یافته
تربیتها از ابوذر یافته
قنبر درگاه مولانا حسین
او بلال امّا اذانش، یا حسین
از فضیلت، اهل دل را قبلهگاه
کعبۀ عرفان و روپوشش، سیاه
رنگ رویش، خال روی کربلا
خون سرخش، آبروی کربلا
معنی «واللّیل» و همگام سحر
«کعبۀ عشق حسینی را حَجَر»
دیدۀ مردان حق را مردمک
مانده از ایثار او حیران، مَلَک
شیوههای بندگی در کار او
شرمساری، گرمی بازار او
کای امام عشقبازان! یا حسین!
وی مرا آرامش جان! یا حسین!
اذن میدانم بده، جانم ببخش
رخصت دیدار جانانم ببخش
من که از غمها فتادم از نََفَس
تا به کی پرپر زنم در این قفس؟
گفت مولا: ای به ما خدمتگزار!
وی تو را در وادی همّت، گذار!
من تو را بر خویش وابگْذاشتم
بیعتم از گردنت برداشتم
عافیت بگْزین و زین جا درگذر
سوی سامان شو ز صحرا درگذر
جون گفت: ای برخیات جان و تنم!
منّت آقاییات بر گردنم!
این سخن در کام جان، شیرین نبود
مزد عمری خدمت من، این نبود
سر نسایم بر سرای دیگری
غیر اینجا نیست، جای دیگری
بندهام من، بندۀ این بارگاه
نیستم هرگز رفیق نیمهراه
ای مرا عشقت به دار آویخته!
رحمتی کاینجا شود آمیخته،
خون بیقدرم، به خونهای شما
اسم ناچیزم، به اسمای شما
چون حبیب و حر، سعیدم کن، حسین!
روسیاهم، روسفیدم کن، حسین!
لابه کرد و فیض رحمانی گرفت
در منایش، اذن قربانی گرفت
آمد و جنگید و آخر کشته شد
پیکرش در خاک و خون، آغشته شد
خواست تا خوانَد امامش را به بر
کآید و گیرد غلامش را به بر
گفت: وای من! جسارت تا کجا؟
من کجا و زادۀ زهرا کجا؟
در وداع آخرینش با حسین
زیر لب آهسته گفتا: یا حسین!
ناگهان حس کرد، روی صورتش
گرمی لبهای خشک حضرتش
کاین دعا میخوانْد: ای حیّ مجید!
بوی او نیکو کن و رویش سفید
آن دعا کز حجّت معبود بود
در منای عاشقان، مشهود بود
صورت او، چون قمر، تابیده شد
عطر وی در آن فضا پیچیده شد
دلنوازی بین که ننْهاد آن امام
امتیازی بین فرزند و غلام
جون را تودیع با لبخند کرد
کرد کاری را که با فرزند کرد
جزو هفتاد و دو تن شد در مقام
آن کش از هفتاد و دو ملّت، سلام!
#شب_چهارم محرم
.___________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
#اصحاب_شهداء_کربلاء
#شب_چهارم_محرم
#جون
#سروش_اصفهانی ✍
آمد یکی غلامِ سیهچهرِ دلسپید
دل در برش ز شوق شهادت همی تپید
آزاد کرده بودش اندر ره خدا
چرخ سپید، چشم سیاهی چو او ندید
با روی او چو داشت شب قدر نسبتی
حق بر هزار ماهش از آن روی برگزید
با شاه گفت: ای که ولای تو کرده فرض
ایزد به هر سیاه و سپیدی که آفرید!
فرمای تا به راه تو، جان را کنم فدا
ای در کف تو جنّت فردوس را کلید!
صد چشمه از محبّت تو، در دلم گشود
چون آب زندگی که ز ظلْمات شد پدید
فرمود شاه دین که سر خویش، پاس دار
بر شب ستاره ریخت چو از شاه این شنید
گفتا چه میشود؟ که منِ تیرهروی را
با خود بری به خلد و گشایی درِ امید
منْگر سیاهیام که به سوی خلیل حق
ذبح فدا، سیاه ز سوی خدا رسید
پَذْرفت شاه و گفت که رویت سپید باد!
جان را کنون به نعمت فردوس، ده نوید
آمد به سوی معرکه با تیغ هندوی
در دشت، زنگیانه یکی نعره برکشید
تیغ برهنه در کف زنگیغلام تافت
ز ابر سیاه، برق، تو گفتی همی جهید
خونش به راه شاه شهیدان بریختند
جنّت،درمخریده به یک مشت خون خرید
همرنگ زاغ بود و به یُمن قبول شاه
طاووس خلد گشت و به خلد برین چمید
#شب_چهارم محرم
.___________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
#اصحاب_شهداء_کربلاء
#شب_چهارم_محرم
#جون
#سید_رضا_مؤید ✍
سلام باد به جون! آن که روح والا داشت
نشان عشق و ارادت ز پنج مولا داشت
شد از نگاه ابوذر، مس وجودش زر
فروغ صدق و سعادت، در او تجلّی داشت
ز فیض خدمت و درک حضور چار امام
کمال داشت،ادب داشت،جان دانا داشت
پس از امام حسن با حسین پیمان بست
ز بس یقین و وفا بر حسین زهرا داشت
به کاروان شهیدان کربلا پیوست
که این لیاقت و شایستگی ز تقوا داشت
به قتلگاه ز بعد شهادتش دیدند
که روی چون قمر و عطر و بوی گلها داشت
چوریخت هستیخود را بهخاکپای حسین
سفیدرو شد و خوشبو شد از دعای حسین
#شب_چهارم محرم
.___________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم
اصلا رقیه جنس غمش فرق می کند
حتی کـتیبه و علـمـش فرق می کند
دردانه ای که روی ضریحش عروسک است
با اهل بیت هم حرمش فرق می کند
در بارگاه او که زند طعنه بر بهشت
دربان و خادم و خدمش فرق می کند
دریای اهل بیت پر از دُرّ و گوهر است
اما حسین دُرِّ یمش فرق می کند
باب الحوائجیست که اندر مقام او
فرموده اند او کـرمش فرق میکند
با فاطمه مقایسه شد بین روضه ها
اما سه ساله قد خمش فرق می کند
زهـراست کوه صبر ولیکن رقیـه اش
کم طاقت است، سن کمش فرق می کند
دقت بکن به گونه ی خود وقت روضه اش
حس میکنی که اشک نمش فرق می کند
شد پاره گوش او و عدو گفت حرمله
این گوشواره هر گرمش فرق می کند
روی سه ساله، دست عدو، آه بگذریم
اصلا رقیه جنس غمش فرق می کند
#شاعر جواد کریم زاده✍
.
#شب_سوم محرم
#راس_الحسین_علیه_السلام
.___________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
.
#اصحاب_شهداء_کربلاء
#شب_چهارم_محرم
#حضرت_عابس
✅جناب عابس بن ابی شبیب شاکری علیه الرحمه
"ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد"
سفیدرویی ِ عالم نصیب عابس شد
شجاع و پردل و جرأت، بلندبالا بود
همان که شیر سیاه سپاه مولا بود
دو شیر سرخ و سیاهند از که میخوانند
در آستانهی میدان رجز که میخوانند
نوشت نام خودش را که در سپاه حسین
دخیل بست دلش را به بارگاه حسین
قسم به حضرت خورشید راه را بلدم
چراغ روی حسین است و راه، راه حسین
قسم به او که جان من از اوست خواهم مرد
به یک اشارهی ابرو، به یک نگاه حسین
"حضور مجلس انس است و دوستان جمع اند"
به جان جون رسولان آسمان جمعاند
بهشت جا شده در لابلای انگشتش
چقدر دلنگرانم برای انگشتش
به چشم کوه که خود را چنین به خواب زده
غروب آمده یا اینکه آفتاب زده
حدیث معرفت و شرح عشق مشکل نیست
دلی که عاشق مولا نمیشود، دل نیست
به شوق اوست اگر من به صحنه آمدهام
به میهمانی آتش برهنه آمدهام
بگو به هرچه که سنگ است عابس آماده است
زمان بارش تیر است، مجلس آماده است
تمام لشکر از آیین من خبر دارند
بگو به طبل بکوبند و نیزه بردارند
ببین که با تن زخمی چه باشکوه شدیم
شبیه سرو و صنوبر، شبیه کوه شدیم
ببین که مرگ چگونه اسیرمان شده است
بگو که زود بجنبند، دیرمان شده است
ببین که بیسپر و بیکلاه و بیزرهام
به دست تیر و کمان باز میشود گرهام
چگونه پر زدنم را بگو که سیر کنند
به تیر و نیزه مرا عاقبتبخیر کنند
#عابس علیه الرحمه
#اصحاب
#احمد_علوی ✍
#شب_چهارم محرم
.___________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
#اصحاب_شهداء_کربلاء
#شب_چهارم_محرم
#حضرت_زهیر
✅جناب زهیر بن قین علیه الرحمه
یکباره از تعلق دنیا رها شدی
خاک تو پاک بود و چنین کیمیا شدی
در تو طلوع کرده یقین دوبارهای
از جنس نور بودی و محو خدا شدی
از بس که غرق چشمهٔ مهتاب شد دلت
دیدم تو را که قبلهٔ آئینهها شدی
حق را چه عاشقانه اجابت نمودهای
تو سربلند عرصهٔ قالوا بلی شدی
در چشمهات شوق شهادت چه دیدنیست
آئینهدار حضرت خون خدا شدی
یک مرتبه برای تو کم بود یا زهیر
هر چند با تمام وجودت فدا شدی
هرگز نخواستی بدن تو کفن شود
وقتی شهید بیکفن نینوا شدی
حتی سر تو از سر مولا جدا نشد
تا شام و کوفه همسفر نیزهها شدی
#زهیر_بن_قین علیه الرحمه
#اصحاب
#یوسف_رحیمی ✍
#شب_چهارم محرم
.___________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af