.
#امام_علی
#مدح_امیرالمؤمنین
تمام عالم امکان به دست قدرت توست
شکوه دین خدا از شکوه صولت توست
تو حیدری و توئی عالی و توئی والا
توئی که عالمیان مات حشمت توست
کتاب فضل تو پایان نمیشود هرگز
ز بسکه وسعت عالم پر از فضیلت توست
دوام عالم هستی بود ز یمن علی
چه گویم از تو که عالم به زیر منت توست
برای وصف تو آقا،. زبان ما لال توست
قسم به حق،که خداهم عیان زشوکت توست
فقط نه مدح تو از عاشقان رسد،بلکه
تمام جن و انس و ملک،گرم مدحت توست
اگر ز من تو شفاعت کنی به روز جزا
کرم نموده ای و این هم از کرامت توست
به پشت خانه ی دار الکرامتت آقا
گدا نشسته و چشم انتظار رافت توست
توئی که خانه نشین گشتی از جهالت خلق
دلیل فتنه و بیداد دهر بود و غربت توست
#اسلام_مولایی ✍
.
.
#مدح_امام_حسن
صبا که عطر به نام بهار میبخشد
صفا به آینهی روزگار میبخشد
بهار میرسد و نشئهی هوای خوشی
به جان خستهی باغ خمار میبخشد
به دانهدانهی بیآب، آب میریزد
به شاخهشاخهی بیبار، بار میبخشد
عبای خون به تن دشت لاله پوشانده
قبای سبز به قد چنار میبخشد
طرواتی به لب غنچهها میافشاند
حلاوتی به صدای هَزار میبخشد
به خشکسالی لبها شکوفهی لبخند
به بیقراری دلها قرار میبخشد
اگرچه باد صبا هر بهار را به زمین
هزار صورت و نقش و نگار میبخشد
ولی بهار و صبایش فدای مردی که
تمام زندگیاش را سهبار میبخشد
همان که با ادب و باوقار میبخشد
فقط به خاطر پرودگار میبخشد
کریم فکر حسابوکتاب بخشش نیست
به رسم اهل کرم بیشمار میبخشد
به اسم و رسم توجه نمیکند هرگز
به آشنا و غریب دیار میبخشد
برای اینکه شود حفظ آبروی گدا
بدون منت و بیننگ و عار میبخشد
مقابل بدی و طعنه پاسخش خنده است
سکوت کرده و آیینهوار میبخشد
برای گفتن یکبیت ساده یک ممدوح
کجا به دشمن خود سیهزار می.بخشد؟
به این دلیل غلام حسن خودش آقاست
که گل همیشه به خار اعتبار میبخشد
ازآن که عادتش احسان، سجیّهاش کرم است
عجیب نیست که بیاختیار میبخشد
چرا که او پسر ارشد همان مردیست
که در مدینه به سائل انار میبخشد
چرا که او پسر ارشد همان مردیست
که بین معرکهی کارزار میبخشد
که بین معرکهی کارزار از سر لطف
به دشمن سر خود ذوالفقار میبخشد
بجز علی که به هنگام جنگ بخشیدهست
کدام شیر به وقت شکار میبخشد؟
همیشه موقع بخشش که میشود این مرد
به رسم فاطمه اول به "جار" میبخشد
برادرش هم از او ارث برده بخشش را
اگر به راه خدا شیرخوار میبخشد
نمیدهم به دوعالم غلامی او را
گرفتم اینکه به من اختیار میبخشد
#مجتبی_خرسندی ✍
.
.
#مدح_امام_حسن
می خواست ذکر ما بکند یا «کریم» را
بخشید هرچه داشت فقیر و یتیم را
مظلوم و خاکی است و به نام حسن خدا
شاید که آفریده چنین «یا کریم» را
یکبار نه، دومرتبه از مال خود گذشت
در سایه اش گرفت غریب و مقیم را
اهل کرامتند همه، منتها حسن
شد شهره سفره داری باب النعیم را
یاور نداشت با خود و تسلیم صلح شد
آن نعمت عطا شده ذبح عظیم را
شد عقده های جنگ جمل تیر و می زدند
بر پیکرش تلافی زخم قدیم را
بی خادم است گرد بقیع و خدا گذاشت
جارو کش مزار شریفش نسیم را
#محمدجواد_منوچهری ✍
#یاامامحسنمجتبیعلیهالسلام
.
.
#مناجات_با_خدا
گفتم از این گنهکار بدتر کسی ندیده
گفتی بیا از این غم بگذر کسی ندیده
با پرده پوشی خود کردی مرا خرابت
بنده نوازیت را کمتر کسی ندیده
یا ذالکرم بنازم خان کرامتت را
مهمان پذیر تر از این در کسی ندیده
دلبستگی به دنیا بال مرا شکسته
در وقت کوچ مرغی بی پر کسی ندیده
خیر و صلاح طفل بی دست و پای خود را
از ابتدا به غیر مادر کسی ندیده
چاره گشا تر از آن دست گره گشایش
وقت دعای خیرش آخر کسی ندیده
دستان مرتضی را نامیده حق یدالله
بالاتر از دو دست حیدر کسی ندیده
گوهر ولایت اوست مابین ظرف سینه
جز حب او وگرنه گوهر کسی ندیده
باب نجات امت در گریه بر حسین است
باب نجات از او بهتر کسی ندیده
زین العباد یک عمر با گریه زیر لب خواند
جز من تن پدر را دیگر کسی ندیده
وای از مصیبت شام دشمنام پشت دشنام
آن صحنه ها که دیدم دیگر کسی ندیده
جز من که در تقلا با دست بسته بودم
ناموس خویشتن را مضطر کسی ندیده
........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#مدح_امام_حسن
ابام #میلاد_امام_حسن
یا علی و یاعظیم و یا غفور و یاکریم
می بَرم نام کریم و می پرم چون یاکریم
سخت محتاج کرامت آمدم من تا کریم
زخم سائل را که مرحم مینهد الا کریم؟
نیمه ماه خدا ، ماه خدا پیدا شده
فاطمه مادر شده است و مرتضی بابا شده
با کلافی نخ بیا رو سوی این بازار کن
دل بر این دریا بزن بر عاشقی اقرار کن
بر در این میکده بنشین و هی اصرار کن
روزه را یک بارهم با می بیا افطار کن
سفره ی ما با کراماتش پر از نان میشود
با حسن کار گدا هم جود و احسان میشود
باد از هوی حسن احساس مستی میکند
موج در موی حسن احساس مستی میکند
عابرِ کوی حسن احساس مستی میکند
آدم از بوی حسن احساس مستی میکند
مستی از بالا ترینِ رتبه های بندگی ست
با حسن بودن تمامِ مُنْتَهای بندگی ست
حُسنِ هستی، حسِ زیبایی، کریم اهل بیت
شور شیرینیِ شیدایی، کریم اهل بیت
پور زهرا، پور مولایی، کریم اهل بیت
بی نظیری، شاهِ یکتایی، کریم اهل بیت
ما همه یکتا پرستانِ سرِ کویِ توایم
می نخورده جزوِ مستانِ سرِ کوی توایم
هم،چو زهرا و رسولی هم شبیه حیدری
هم شجاعی هم دلیری هم یل و نام آوری
مِثلِ تو دنیا ندارد دلسِتان دیگری
عشق قاسم هستی و تواز عسل شیرین تری
افتخار من به در گاه تو خادم بودن است
از مقاماتت همین بابای قاسم بودن ست
قاسمت فرمود: شیرین است شورِ کربلا
درسها داده مرا مردِ غیرورِ کربلا
من غرورم را گرفتم از غرورِ کربلا
قول دادم من به آن قلب صبورِ کربلا
انتقام از قاتلانِ نوکرانِ خواهرت
من بگیرم از سعودی ها به اذن مادرت
از تو می گیرم همه امّید را، تدبیر را
از غلاف آرم برون مولا اگر شمشیر را
صد جمل سازم، کنم خم قامت تزویر را
یا علی گویان زنم من گردن تکفیر را
انتقام حملهٔ داعش بگیرم « با علی »
حک کنم بر سر در شهر مدینه « یا علی»
من سعودی و سپاهش را به آتش می کشم
حامیان رو سیاهش را به آتش می کشم
داعش و پشت و پناهش را به آتش میکشم
آن درخت و این گیاهش را به آتش میکشم «1»
ما ریاض و جده را با خاک یکسان میکنیم
کلِّ دنیا را برای تو شبستان میکنیم
تو جوانان بهشتی را بهشتی ، سروری
تو حبیبِ (عُشریه- طهماسبی-دانشگری)۲
تو امامم را امامی رهبرم را رهبری
تو معزالمؤمنینی از همه بالاتری
صلح تو روح بقای عزت اسلام شد
صلح تو آخر کجا مانند این برجام شد؟
صلح تو امید بود و صلح تو تدبیر بود
صلح تو بنیان کَن زور و زر و تزویر بود
صلح تو برّان به سان تیغه ی شمشیر بود
مایه ی عزت به ما و ذلّت تکفیر بود
عشق تو فتح المبینِ قلب هر کس میشود
صلح تو برجام نه، بیت المقدس میشود
گفت خرمشهر در پیش است.من آماده ام
من اسیر جذبه ی این رهبر آزاده ام
تا ابد دلدادهی دلدادهی دلداده ام
چهره اش را دیده ام یاد علی افتاده ام
من غلام حیدر و آل علیم تا ابد
نام حیدر میبرم زهرا دعایم میکند
شاعر: #حامدشریف
____
1» در بخشی از پیام حج رهبر انقلاب در توصیف آلسعود، از اصطلاح «شجرهی ملعونه» استفاده شده است. این اصطلاح برگرفته از متن قرآن کریم آیهی۶۰ سورهی اسرا است
۲-شهدای مدافع حرم : ابراهیم عشریه-مهدی طهماسبی -عباس دانشگر
.
.
#چهاردهم_رمضان
#مدح_امام_صادق علیه السلام
ایکه صدق و راستی طفل دبستانت بود
علم و دانش غنچه ای در باغ و بستانت بود
صادق آل ابایی و ابایی نیست هرگز
گر که گویم دین حق مدیون ایمانت بود
آسمان در سایه سار لطف تو گم میشود
ماه عالمتاب چون شمع شبستانت بود
تو همان آ ئینه حقی که حقا در خور است
قدرت بی حد و حصر حق به دستانت بود
تو سخاوت زاده ای جود و عطا در بند توست
روح احسان و کرامت ریزه خوارانت بود
قبله دل بسته بر آن سجاده نورانیت
کعبه مات از جذبه قبر پریشانت بود
دانشت الهام از علم نبی و مرتضاست
قطره ای از مکتب تو ابن حیانت بود
هر دهانی که برای وصف تو لب باز کرد
فاش گویم صفحه ای از شرح دیوانت بود
پیکر اسلام از شرح علومت جان گرفت
شاهد ایثار تو رنج فراوانت بود
حجره تدریس تو دانشگه اسلام بود
گفته هایت جلوه آیات قرآنت بود
مالکی و شافعی و حنبلی و حنفی
در مصاف علم با حلم تو حیرانت بود
با تمام محنتی که در ره دین داشتی
از جفای خصم، بر روی لبت جانت بود
بیکسی ارثی است ازحیدرکه شدسهم دلت
یاور تنهایی تو چشم گریانت بود
زهر،آتش بر تنت افروخت کز بیداد آن
شعله ور آه تو از آن جسم سوزانت بود
تو غریبی و نشان غربتت پیداست از
آن مزار خاکی در خاک پنهانت بود
#اسلام_مولایی
.
.
#مدح_امام_حسن
کرم همیشه کنارت کشیده است خجالت
غلام حلقه به گوش تواند حق و عدالت
تمام رحمت خود را خدا از اول خلقت
به سفرهٔ دار ترین مرد خلق داده وکالت
همه زمین و زمان و قضا و قسمت و تقدیر
مگر که اند به میل حسن کنند دخالت
تمام عمر به صلحت اگر که فکر نماییم
نرفته ذره ای از عمر ما به سمت بطالت
هزار شکر که دارم به سینه دست ارادت
به خانوادهات آقا، ولیکن آه عیالت...
#حسن_معارف_وند✍
.
.
#پندیات
(( غزل پندی ))
مخور غصه که دنیا را بقا نیست
نصیبش عاقبت غیر از فنا نیست
وفاداران عالم را بگوئيد
که این دنیای فانی را وفا نیست
مبند زلف دلت بر زلف دنیا
که دنیا را ولا غیر از جفا نیست
عزیزان قدر یکدیگر بدانید
که بی مهری در این عالم روا نیست
به زیر خاک تیره تا که خفتی
دگر از تو نوائی و صدا نیست
ببین بی مهری این چرخ گردون
که بر درد طبیبان هم دوا نیست
صفا خواهی بیا در بندگی جو
که اینجا را نشانی از صفا نیست
اساس خلقت خلق دو عالم
به جز طاعت به درگاه خدا نیست
عیار بندگی و شرط طاعت
به جز حب علی مرتضا نیست
#اسلام_مولایی ✍
.
.
#مدح_امام_حسن
مربع ترکیب بند ولادت #امام_حسن علیه السلام
بسم رب النور ، من هستم مسلمان حسن
بوده از روز ازل دستم به دامان حسن
آمدم اصلا در این دنیا به فرمان حسن
عالمی دارم در اینجا با گدایان حسن
شکر حق که مثل اربابم دلم با مجتباست
تا قیامت بر لبم ، یا مجتبی یا مجتباست
ای خوشا آن دم که ذکر لب حسن جان می شود
پیش چشمم جنت الاعلی نمایان می شود
در دل ویرانه قلبم گلستان می شود
درد های گفته و نا گفته درمان می شود
هر که با این اسم زیبا عشق بازی می کند
روز محشر پیش مردم ، سرفرازی می کند
دل حسن ، دلبر حسن ، عالی حسن ، اعلا حسن
قبله عباس و عشق زینب کبری حسن
تا ابد بانی کل مهربانی ها حسن
《لافتی الا علی و لا کریم الا حسن》
هیچ هم گیرد ز سائل بی نهایت می دهد
مهربانی را ببین ناگفته حاجت می دهد
ای تمامی وجود حضرت خیرالنسا
زینت دوش نبی و زینت عرش خدا
چهره تو مصطفی در مصطفی در مصطفی
بند می آیند هنگام عبورت کوچه ها
در جمالت جمع گشته ، کل زیبایی حسن
یوسفی ، ماهی ، نه بالاتر از اینهایی حسن
تو همان هستی که بی منت سخاوت می کنی
آسمانی ، آسمانی هم عنایت می کنی
دم به دم بر عالم و آدم محبت می کنی
فاطمه هو می کشد وقتی کرامت می کنی
دم به دم لطف فراوانت به خوب و بد رسید
مهربانی تو را خوب و بد عالم چشید
ای که آقازاده و آقا و آقا پروری
مانده ام که مصطفی یا فاطمه یا حیدری
تا قیامت از زمین و از زمان دل می بری
با وفایی ، مهربانی ، بی نظیری ، محشری
یا معز المومنین دست الهی یار توست
نایب حیدر شدن تنها در عالم کار توست
ای خدای هیبت و خشم و جلال و اقتدار
حاصل عمرِ جنابِ حیدر ِدُلدُل سوار
کینه توزان جمل را قدرت تو کرده خار
یا علی گفتی و شد لشکر تماما تار و مار
شیر حیدر ، ای حماسه آفرین عالمین
کیستی تو که علمدار سپاهت شد حسین
سیدی کن گوشه چشمی ، من گدای قاسمم
هر چه هم بد باشم آقا ، خاک پای قاسمم
نوکر حلقه به گوشم ، بی نوای قاسمم
من به زیر منت ِ کوه وفای قاسمم
آی ابر با کرامت ، رحم کن بر این کویر
عشق آقازاده ات را از دلم هرگز نگیر
ای که از مظلومیت ماهی دریا گریه کرد
بر مزار خاکی تو چشم زهرا گریه کرد
پیر شد از بس حسینت بر تو آقا گریه کرد
یاد داغ کودکیَت عرش اعلا گریه کرد
کوچه تنگ مدینه موسفیدت کرده است
آه در خانه زنت ؛ آقا شهیدت کرده است
محمد حسین رحیمیان✍
..
.
#مناجات
نیمه شب شد سوی میخانه شتابان آمدم
با خجالت مثل یک طفل گریزان آمدم
ترس دارم چون به جانم گرگ نفس افتاده است
ریختم بر هم که تا اینجا هراسان آمدم
آن سر و وضعی بدی که داشتم دارم هنوز
بین آغوش تو با حال پریشان آمدم
چشم هایم را بگیر و گریه ام را پس بده
بعد عمری سرکشی آلوده دامان آمدم
باز کار بنده ات به آبروریزی کشید
آبرویم را خریدی و پشیمان آمدم
جرم بسیارم ز ریگ رحمت تو کمتر است
گرچه سنگین است بارم، بهر جبران آمدم
مستحق آتشم اما گرفتارم نکن
چون به اینجا با دم یا فاطمه جان آمدم
آخرش با آن همه ولگردی و بیچارگی
در پناه امن سلطان خراسان آمدم
آب غسل توبه ام از ناودان حیدر است
یاعلی گفتم سحر از زیر باران آمدم
روزی من شد بگویم موقع توبه حسین
او گره از مشکلم وا کرد و آسان آمدم
مادرش لطمه زنان بالاسر او داد زد :
از مدینه تا به گودال تو گریان آمدم
سنگ خوردی سنگ خوردم! تشنه ماندی تشنه ام!
تا ترا در خاک و خون دیدم به میدان آمدم
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین
#رضا_دین_پرور ✍
.
اگر مقصدت تاخدا رفتن است
ز میخانه ایوان طلا رفتن است
سحر تا ضریح رضا رفتن است
نجف رفتن و کربلا رفتن است
در خانهء مرتضی را بزن
پس از ربنایت بگو یاحسن
از این خاکبوسی به بالا برس
به سبحان ربی الاعلا برس
به قنبر، به سلمان، به مولا برس
به افطار شبهای زهرا برس
فقط بوسه بر روی مصحف بزن
نوه دار شد مصطفی، کف بزن
بیا عیدی ات را ز طاها بگیر
نخی از عبای حسن را بگیر
سرت را در این خانه بالا بگیر
از امروز، خرجی فردا بگیر
جز اینجا به جایی دگر سر نزن
که شد دیگر امشب علی، بوالحسن
در این خانه امشب گرفتار باش
اگر ناز دارد، خریدار باش
گدا باش، اصلاً بدهکار باش
بکش دردها را و بیمار باش
اگر از جزامی جزامی تری
به مولا کنارش گرامی تری
علی را ببین، خیبرش را ببین
حسن را ببین، محشرش را ببین
جمل را ببین، لشکرش را ببین
رجزهای یاحیدرش را ببین
خدا را ببین در جدال حسن
بگو شیر مادر حلال حسن
کریمی که بهر خدا کار کرد
پس از مرتضی عزم پیکار کرد
زن فتنه را صبر او خوار کرد
به حلمش معاویه اقرار کرد
امامت اگر پُر بها شد از اوست
اگر کربلا کربلا شد از اوست
بزودی به زخمم دوا می خورد
نگاهم به ایوان طلا می خورد
ضریحش به دست گدا می خورد
بقیعش به کرببلا می خورد
اسیری ما را خدا خواسته
دلم کربلا رفته ناخواسته
منم آنکه از ساغرش غم گرفت
از افطار با چای او دم گرفت
ز دست حسن، باز پرچم گرفت
از او گریه های محرم گرفت
اگر خوانده ام با حسن از حسین
شنیدم فقط یاحسن از حسین
به این فکر کردی که جرمش چه هست
حسن که روی خاک کوچه نشست
خودش دیده با سیلی مرد پست
دو تا گوشواره همانجا شکست
حسن سوخت اما نگفت آخرش
به دیوار خورده سر مادرش...
#امام_حسن_مدح
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#ترکیببند
#مناجات_نیمهی_ماه_رمضان
مدحومرثیه #امام_حسن مجتبی علیهالسلام
گناهکارترین بندهی توام یارب
بهجان فاطمه شرمندهی توام یارب
ببین بهپا شده بتخانه در دلم، اما
هنوز معتقدم بندهی توام یارب
تمام عمر مرا سربلند کردی و من
تمام عمر سرافکندهی توام یارب
گناه، خیمهی غم در دلم زده اما
هنوز منتظر خندهی توام یارب
به روسیاهی من بیشتر اضافه شده
که بین خلق نمایندهی توام یارب
اگر نظر کنی از لطف، رام خواهم شد
منی که عبد گریزندهی توام یارب
گناهکارترین بندهام، ولی دلخوش
بهدست رحمت بخشندهی توام یارب
در این سیاهی دنیا امید ما حسن است
که دست رحمت بخشندهی خدا حسن است
کبوتریم و پی دانهی امامحسن
رسیدهایم درِ خانهی امامحسن
تمام مردم این شهر، شهرت ما را
شناختند به دیوانهی امامحسن
عجیب نیست اگر میشوند دشمن و دوست
اسیر لطف کریمانهی امام حسن
اگر تمام جهان میهمان او باشند
هنوز جا دارد خانهی امام حسن
نمیرویم سراغ کسی به غیر از او
که رزق ماست به پیمانهی امام حسن
دل شکستهی ما آنقدر طوافش کرد
لقب گرفت به پروانهی امام حسن
فقیر بوده ولی پادشاه میگردد
گرفته هرکس عیدانهی امامحسن
هزارشکر که نام تو بر زبان من است
"حسن" قشنگترین واژهی جهان من است
تمام شهر سر سفرهی ضیافت اوست
که روزی همهی خلق از کرامت اوست
اگر چه خم نشده پیش هیچکس، اما
همیشه گردن ما زیر بار منّت اوست
کریم قابل تعریف نیست، پس چه عجب!
اگر که دشمن او شامل شفاعت اوست
عجیب نیست که لبخند و مهربانی و عشق
جواب آنهمه بیحرمتی به ساحت اوست
"سکوت" حکم خدا و رسول بود، ولی
جمل نمونهای از قدرت و شجاعت اوست
فقط نه این که کرم کرد و رزق ما را داد
نفس کشیدن ما نیز با عنایت اوست
مرا به حج چهنیازیست تا حسن دارم
اگر به کعبه بیایم هدف زیارت اوست
وجود عالم امکان به خاطر حسن است
خوشابهحال هر آنکس که شاعر حسن است
همان که با ادب و باوقار میبخشد
فقط به خاطر پرودگار میبخشد
به این دلیل غلام حسن خودش آقاست
که گل همیشه به خار اعتبار میبخشد
تمام زندگی من فدای مردی که
تمام زندگیاش را سهبار میبخشد
چرا که او پسر ارشد همان مردیست
که بین معرکهی کارزار میبخشد
بجز علی که به هنگام جنگ بخشیدهست
کدام شیر به وقت شکار میبخشد؟
همیشه موقع بخشش که میشود این مرد
به رسم فاطمه اول به "جار" میبخشد
نمیدهم به دوعالم غلامی او را
گرفتم اینکه به من اختیار میبخشد
همیشه گفتهام از تو ولی کم است حسن
غلام کوی تو آقای عالم است حسن
کریم اوست که در اوج بیمرامیها
نشسته است سر سفرهی جزامیها
که نیکنامترین است و خوردهاند قسم
به نیکنامی او کل نیکنامیها
کج است گردنشان پیش او، چرا که شدند
به احترام حسن محترم گرامیها
غلام آل علی باش چون که میارزد
به پادشاهی عالم همین غلامیها
در این مقام که شهرت در اوج گمنامیست
همیشه در پی گمنامیاند نامیها
به یک نگاه کریم تو میشود شیرین
برای دشمن تو اوج تلخکامیها
همیشه گرم بماند به حق حضرت عشق
به شوق دم زدن از او دم "کلامی" ها
" چه مِدحتی بنویسیم در مقام حسن
که هم غلام حسینیم و هم غلام حسن"
تو را که دیده غم از شوق ریشهکن شده است
همه اویس شدند و جهان قرن شده است
برای هرکه تو را دیده نیست جای گله
که همردیف ترانی همیشه لن شده است
زبان شعر کم آورده است هرجایی
که از فضائل بسیار تو سخن شده است
به رمز و راز مسیحایی تو پی بردم
از آن کویر که تا رد شدی چمن شده است
حرام باشد اگر دست بیوضو بزنم
به هر نگین که مزین به یاحسن شده است
مگر به خواب ببیند شترسوار جمل
کسی حریف تو در جنگ تنبهتن شده است!
تمام شهر برای حسین سینه زدند
ولی حسین برای تو سینهزن شده است...
امید ما کرم توست یا امامحسن
زیارت حرم توست یا امامحسن
#مجتبی_خرسندی✍
#امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
.