eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.2هزار دنبال‌کننده
288 عکس
179 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمَقْتُولُ الشَّهِيدُ السّلام عَلیَ الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاَيَ یا مُوسَى بْنَ جَعْفَر زمین از ناله سرشار، آسمان از داغ نالان بود زمانِ بازگشت نی به آغوش نیستان بود میان گرگ ها زخمی‌تر و تنهاتر از یوسف عزیزی مانده در چاه فراموشیّ کنعان بود برایش فرصت راز و نیازی بود در زندان که آن فرصت هم از وی، آخر عمرش گریزان بود چه بی حد حسرت بوسیدن روی رضا را داشت دلش از دوری معصومه خاتونش پریشان بود شنیدم بین زخمی گشتن از کٌند و غل و زنجیر دعایش شامل حال همه، حتی نگهبان بود شنیدم روزه بود و روز و شب می دید تاریکی و زندان از قنوت نور افشانش فروزان بود شنیدم مثل مادر مرگ خود را از خدا می خواست شنیدم هم نوا با او در و دیوار زندان بود خلوص خلوتش را با خدا آوازه خوان تا دید به خاک افتاده و از اشتباهاتش پشیمان بود تمام عقده هایش را سر اسلام خالی کرد خدایا! کاش زندانبانِ بی ایمان، مسلمان بود دوباره می شود معصومی از دست جفا مسموم که این سم بر غم دوریّ و درد و رنج، پایان بود شنیدم تا رسیدن روی پل -در اوج بی رحمی- ز روی تخته آویزان سر آن جسم بی جان بود خدا را شکر بر نیزه، نه یک سر قد علم می کرد نه جسمش تا سه روز افتاده در صحرا و عریان بود نه در پیش دو چشم او جوانش اربا اربا شد نه در تشتی سرش بر دامن معصومه مهمان بود... أللهُم العَنْ اَولَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَق مُحَمدٍ وَ آلِ مُحَمدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلی ذلِک الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ‌‌ ✍ ................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. ای جلوه‎ی جلال مبین در جبینِ تو دست خدا برون زده از آستینِ تو ای هفتمین امام که هفت آسمان حق هفتاد بار گشته به گرد زمین تو تو خرمنِ جمال و جلالیّ و آفتاب با آن سَخاش، خُردترین خوشه‎چین تو وی شب گرفته آینه‎ها از ستارگان در پیش روی شعشعه‎ی راستین تو ای کاظمی که غیظ و غضب هر دری که زد پیدا نکرد راه به حصنِ حصین تو نشنیده از زبانِ تو نفرین و ناسزا هرچند بسته خصم، کمرها به کین تو ای مژده‎ی بهشت رسانده به شیعیان حق با حدیثِ «عاقبه المتقین» تو زندان، نمازگاهِ تو بود و سپرده گوش افلاکیان به صوتِ دعای حزین تو دیوارها به ذروه‎ی توحید می رسند از بانگِ نعبدوی تو و نستعینِ تو لرزاند سنگ سنگ ستون‎های عرش را ظلمی که بر تو رفت ز خصم لعین تو ای هفتمین امام همام! ای جهان و جان جمع آمده تمام به زیر نگین تو رنگین کمانِ شعرِ من اینک زده است پُل در پیشگاهِ کوکبه‎ی راستین تو .
. حدیث غربت اگر به دوش غلامان تن تورا بُردند به روی تخته ای از در،تو را چرا بُردند؟ به حیرتم که چه مانده است ازتنت باقی چگونه پیکر کاهیده ی تو را بُردند گُل وجود تو شد پرپر ازستم ، امّا شمیم ناب تو را جانب خدا بُردند حدیث غُربت و صبرتو را به منبرعرش به ذکر نام شریفت فرشته ها بُردند به پاس آن که بخواند نماز بر بدنت خبر برای جگرگوشه ات رضا بُردند خبر رسید که چندین کفن تو را دادند نگفته اند تو را بین بوریا بُردند چه حکمتی است که صحبت چوازکفن آمد گرفت شعله دل و نام کربلا بُردند سزاست خاک عزا برسر جهان ریزد که جان هردو جهان را ازاین سرا بُردند دل «وفایی افسرده را به بال شوق به کاظمین تو از مشهدالرضا بُردند سیدهاشم وفایی✍ .
. ۱۶۶ آسمان،از عمق دریا باز گوهر را گرفت دل از این غم بر لب آمد تا که دلبر را گرفت یا ابوطالب فراقت با دل حیدر چه کرد؟ رفتی و با رفتنت غم،قلب حیدر را گرفت حامی قرآن و یار مصطفی از دست رفت نه بگو امشب اجل جان پیمبر را گرفت عرشیان در ماتمت رخت سیه پوشیده اند او که تنها در دلش ایمان داور را گرفت بس که خود دلواپس حال پیمبر بوده ای چه کشیدی لحظه ای که فاطمه در را گرفت من نمی دانم اگر بودی چه حالی می شدی بی حیایی که به کوچه راه مادر را گرفت بین آن کوچه نبودی و ندیدی که چه شد مجتبی در کوچه ها چشمان خواهر را گرفت زن زدن در بین کوچه باب شد،ای وای من کربلا هم یک حرامی گوش دختر را گرفت یا ابوطالب سرت بر دامن احمد ولی بین گودی بی ادب از پشت سر، سر را گرفت .
. بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم یا وصی الله یا ابوطالب سلام الله علیک  خدا نوشت که اسلام تو فقط باشد  فدای عشق سرانجام تو  فقط باشد خدا نوشت که در عهدِ بت پرستیِ جهل قبول حضرتش اِحرام تو فقط باشد  یتیم مکه به چشمان تو بزرگ شود  که وقف او همه ایام تو فقط باشد خدا نوشت که بر روی سایه‌ی عالم  همیشه سایه‌ی پُر احترام تو فقط باشد  بزرگِ عرش و قریشی  قریش می‌بیند که گِرد گرد امین ردِّ گام تو فقط باشد خدا نوشت که  قدرت عیان شود پس گفت :  که بعد نام علی نام تو فقط باشد کفیلِ حضرت احمد سلام ابوطالب  پناهگاه محمد سلام  ابوطالب اگر چه قدر تو نشناخت روزگار آقا  خدا کند به تو و نامت افتخار آقا  سلام سنگ‌صبور و سلام سایه‌ی شِعب  سلام مرد عطش ،  تیغ آبدار  آقا  سلام ای سپر سینه‌ی رسول الله  سپر تویی که علی هست ذوالفقار آقا  پدر تویی که پسر می‌شود ادامه‌ی تو  همیشه حیدرِ کرارِ کارزار آقا  پدر تویی که پسر می‌شود ولی‌الله   که از تو می‌رود اینگونه انتظار آقا چکامه‌های تو نهج‌البلاغه شد  یعنی که داری از پسر خویش اعتبار آقا علی به نام تو نازد   تو هم به نام علی علی بگو که بمیرم به احترام علی سر من است و بقیع است و آستان شما  پرِ من است و دخیلی به آسمان شما  همیشه اَشهدُ اَنَ علی‌ولی‌الله  همیشه عطرِ خدا بود در اذان شما  تمام  ابن ابی طالب اند بعد از تو فقط علی نه ، امامان ما ، به جان شما  عموی فاطمه سوگند بر عروست که  همیشه هست بر این سفره آب و نان شما کفیل حضرت احمد کفیلیت ارث است رسیده ارث شما هم به دودمان شما علی کفیل شد و بعد مرتضی ، عباس.. و شاعر توشده باز روضه خوان شما  ولی کفیل حرم شرمگین زینب شد که سایه‌ی سرشان آستین زینب شد (حسن لطفی ۴۰۰/۱۲/۰۹)✍ .
🏴 سالروز وفات علیه السلام (۲۶ رجب) عروج، بال و پرش می‌شود ابوطالب کمال، برگ و برش می‌شود ابوطالب کسی که هست امیرِ تمامیِ عالم بدون شک پدرش می‌شود ابوطالب نگاه کردم و دیدم که از لحاظ نسب علی، بزرگترش می‌شود ابوطالب علیست صاحب بیت خدا و ازاین رو کلید دارِ درش می‌شود ابوطالب درخت دین نبی است و علی یقین دارم که علت ثمرش می‌شود ابوطالب قریش راه به جایی نمی‌برد وقتی رسول حق سپرش می‌شود ابوطالب زمان گذشت و تمام معاندان دیدند که شیعه تاج سرش می‌شود ابوطالب شاعر: .
🌷 برخیز شتربانا بربند کجاوه کز چرخ همی گشت عیان رایت کاوه در شاخ شجر برخاست آوای چکاوه وز طول سفر حسرت من گشت علاوه بگذر به شتاب اندر، از رود سماوه در دیده من بنگر دریاچه ساوه وز سینه‌ام آتشکدهٔ پارس نمودار از رود سماوه ز ره نجد و یمامه بشتاب و گذر کن سوی ارض تهامه بردار پس آن گه گهرافشان سر خامه این واقعه را زود نما نقش بنامه در ملک عجم بفرست با پرّ حمامه تا جمله ز سر گیرند دستار و عمامه جوشند چو بلبل به چمن کبک به کهسار با ابرهه گو خیر به تعجیل نیاید کاری که تو می‌خواهی از فیل نیاید رو تا به سرت جیش ابابیل نیاید بر فرق تو و قوم تو سجیل نیاید تا دشمن تو مهبط جبریل نیاید تأکید تو در مورد تضلیل نیاید تا صاحب خانه نرساند به تو آزار زنهار بترس از غضب صاحب خانه بسپار به زودی شتر سبط کنانه برگرد از این راه و مجو عذر و بهانه بنویس به نجاشی اوضاع شبانه آگاه کنش از بد اطوار زمانه وز طیر ابابیل یکی بر به نشانه کآنجا شودش صدق کلام تو پدیدار از شق سطیح این سخنان پرس زمانی تا بر تو بیان سازند اسرار نهانی گر خواب انوشروان تعبیر ندانی از کنگرهٔ کاخش تفسیر توانی بر عبد مسیح این سخنان گر برسانی آرد به مداین درت از شام نشانی بر آیت میلاد نبی سید مختار فخر دو جهان خواجهٔ فرخ رخ اسعد مولای زمان مهتر صاحبدل امجد آن سید مسعود و خداوند مؤید پیغمبر محمود ابوالقاسم احمد وصفش نتوان گفت به هفتاد مجلد این بس که خدا گوید ماکان محمد بر منزلت و قدرش یزدان کند اقرار اندر کف او باشد از غیب مفاتیح و اندر رخ او تابد از نور مصابیح خاک کف پایش بفلک دارد ترجیح نوش لب لعلش بروان سازد تفریح قدرش ملک العرش بما ساخته تصریح وین معجزه‌اش بس‌که همی خواند تسبیح سنگی که ببوسد کف آن دست گهربار تا کاخ صمد ساختی ایوان صنم را پرداختی از هر چه بجز دوست حرم را برداشتی از روی زمین رسم ستم را سهم تو دریده دل دیوان دژم را کرده تهی از اهرمنان کشور جم را تایید تو بنشانده شهنشاه عجم را بر تخت چو بر چرخ برین ماه ده و چار
. تو را عزیزْ پیمبر، ز دل سلام محمد! امیر قافله ی حق! اباالامام محمد! خدا چنان که تو هستی، تو را همیشه سرآمد! به غیر نامِ محمد دهد چه نام محمد؟! گل محمدی ام! من که مستم از گل رویت چه حاجت است که مِنّت کشم ز جام محمد! قسم به آیه شق القمر ز رؤیتت ای نور! قمر نوشت به قلبش :مه تمام، محمد» حدیث خُلق بلندت، کشد مرا به کمندت تو شهره ای به تبسم ز خاص و عام محمد بیان فضل تو عمر هزار نوح طلب داشت خلاصه شد همه مدحت به یک کلام: محمد امیرحسین کمالزارع✍ ‌‌.................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. در سینه غمی غریب و جانکاه افتاد غلطید ستاره بر رخ ماه افتاد آماده شوید گریه کن های حسین ارباب به سمت کربلا راه افتاد ✍ .
. گفته بودم، که به هر جا بروی می آیم گر چه آواره به صحرا بشوی می آیم گفته بودم، به سفر یا به حضر یار توام در غم و درد و بلا، مونس و غمخوار توام زینب آن نیست که تنها بگذارد بروی ترسم ای یوسفِ من، طعمه گرگان بشوی مادرم پیرهنی بافته بر قامت تو بر تنت کن، که عدو نشکند این حرمت تو آری امنیتِ مظلوم دگر رفته ز دست کار خونبار شده، پیکر و سر رفته ز دست دانم ای سرورِ من، وقت قیام است حسین نوبت ریختنِ خونِ امام است حسین کاش یک مو ز سرت کم نشود، سرورِ من کاش جای تنِ تو نیزه خورد پیکر من خواب دیدی که ترا خوانده شهادت، آری و مرا خوانده خدا بهرِ اسارت، آری تو که اَسرارِ دلِ خواهر خود میدانی مو پریشان شدنِ من به غمت اَرزانی وقت آن است که بار و بُنه را بربندیم چندتا معجرِ محکم، همه بر سر بندیم وقتِ آن است که بر امر تو معطوف شویم شاهدِ کعب نی و روضه ی مکشوف شویم دانم آخر ز غمت خونِ جگر میریزم دست و پا میزنی و خاک به سر میریزم وقت آن است که در نیمه شب اقدام کنی با همه اهل حرم یاریِ اسلام کنی باید از شهر مدینه بروی سوی قتال یا ز محراب و ز مسجد بروی تا گودال مقتلِ سرخِ تو پیداست، بیا تا برویم "کربلا منتظر ماست بیا تا برویم" من در این نهضتِ خون، بر تو کمک خواهم داد زیر خنجر بروی، تن به کتک خواهم داد چون روَد رَاسِ تو بر نیزه، قسم بر حسنم سرِ خود را به لبِ چوبه ی محمل بزنم زیر چکمه نروی، دین خدا میمیرد به اسیری نروم، کرب و بلا میمیرد همه اصحاب و بنی هاشم اگر کشته شوند کشته ها روی هم ای یار اگر پشته شوند ذره ای بعدِ تو از پای نخواهیم نشست تا نفَس داریم بر جای نخواهیم نشست ✍ .
. تازه میخواست دلم سرخوش مبعث گردد خبر آمد که حسین بن علی راهی شد كاش افتد به دلش خواهر خودرا نبرد يا اگربرد دگر دختر خود رانبرد چند روزيست خدايا كه پسر دارشده يارب اي كاش على اصغر خود رانبرد ؟ ______________________ حسین قافله ات نیّت سفر دارد تو میروی و خدا از دلت خبر دارد برای بدرقه امّ البنین هم آمده است به جای مادرتان دست بر کمر دارد مسیرتان زیاد است و دخترت کوچک برای دختر تو این سفر خطر دارد برای قاسم از اینجا زره ببرآقا برای پیکر او سنگها شرر دارد میان قافله ات جا که هست با زینب بگو که چادر و معجر اضافه بردارد بیا حسین عوض کن تو ساربانت را گمانم که به انگشترت نظر دارد بیا برای خودت هم کفن بخر آقا ثواب دارد عزیزم کجا ضرر دارد  ................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. ✍ در ماه شعبان آمدم، محزون و گریان آمدم زار و پشیمان آمدم، یا ربنا اغفرلنا من رو سیاهم یا اله، نامه تباهم یا اله پر اشتباهم یا اله، یا ربنا اغفرلنا من عبد بی ایمان شدم، دور از تو و قرآن شدم من بنده ی شیطان شدم، یا ربنا اغفرلنا شیطان هم آغوشم شده، ذکر دل و هوشم شده مردن فراموشم شده، یا ربنا اغفرلنا از نفس اماره ببین، خوردم خدا من بر زمین گویم به حالی دل غمین، یا ربنا اغفرلنا حاجیِّ احرام توأم، ممنونِ اکرام توام من تشنۀ نام توام، یا ربنا اغفرلنا هستی تو کاشف الکروب، هستی تو غفار الذنوب هستی تو ستار العیوب، یا ربنا اغفرلنا دیدی که در خلوت چه شد، آن لحظۀ لذت چه شد پس لطف و غفرانت چه شد، یا ربنا اغفرلنا من شیعه زاد حیدرم، من نوکر پیغمبرم مستِ حسینِ بی سرم، یا ربنا اغفرلنا یارب به حق مصطفی، حق علی مرتضی بگذر ز کوه جرم ما، یا ربنا اغفرلنا .