eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.2هزار دنبال‌کننده
297 عکس
180 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. واقعا سخت است بی‌محرم سفر کردن حسین بر رخ محرم به نوک نی نظر کردن حسین واقعا سخت است بعد از شش برادر داشتن از صف نامحرمان تنها گذر کردن حسین واقعا سخت است ماندن پشت یک دروازه و شهر را بهر تماشايت خبر كردن حسين واقعا سخت است با راسی کنار محملت از نگاه دشمنان دون حذر کردن حسین واقعا سخت است رفتن رو ی پشت بامها دامن خود را پر از سنگ و حجر کردن حسین واقعا سخت است در تشت زری با خیزران لعل لب‌های کسی زیر و زبر کردن حسین .
. هم اسیر توام و هم ز اسارت سیرم دیده بگشا که گرفتار غل و زنجیرم دلم از ماتم تو معدن اندوه بود بی تو ای عشق قسم،از همگان دلگیرم نکشد جور فلک گر من خونین دل را آخر از داغ جگر سوز تو من می میرم این همه ظلم روا نیست به اولاد علی تو بگو چیست عزیز دل من تقصیرم؟ باید از دیده چکد خون دل و خون جگر تا که از حال اسیران تو شد تصویرم دوری از تو به خدا سخت بود بر زینب باورم نیست که هجران تو شد تقدیرم ✍ .
. مرثیه دلم در کوفه چون موی سرت سوخت تو بر نیزه، به محمل خواهرت سوخت حرارت بود و آتش بود و گرما ولی از هرم طعنه دخترت سوخت نگو نیزه بگو مسمار وحشی که اینگونه تمام حنجرت سوخت ز پنجه صورت طفلان سیاه و... به نیزه غیرت آب آورتر سوخت رباب است و به هر لالای تلخش دوباره حلق خشک اصغرت سوخت سکینه خون جگر با کام عطشان به یاد آب آب آخرت سوخت تمام عمر چون قلب خیامت به روضه زخم قلب نوکرت سوخت ✍ .
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
جلسه بیست و دوم صوت سوم 🌺 سفیران امام حسین ع 🌺 ما هم می توانیم سفیر امام حسین ع در زمان خودمان برای امام حسین ع باشیم. 🌺 شهادت قیس بن مسهر سفیر امام حسین ع مذبوح فرات ص 181 🌺 گذر ابراهیم از کربلاء و داستان سنگ قرمز پایین پای امام حسین ع 🌺 اسرار عاشقی در در کربلاء و ذلدادگی در کربلاء 🌺 چرا امام حسین ع پیروزی ظاهری را نپذیرفت؟ السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل است ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh
. صبرم به هر مصیبت و محنت سپر شده دانی چگونه روز و شبم بی تو سر شده از اینهمه بلا و مصیبت که دیده ام سهم دلم شراره و خون جگر شده آب از سرم گذشته و تنها و بیکسم یارم در این زمانه، دو چشمی که تر شده از بسکه تازیانه شده سهم دخترت تابی به تن ندارد و بی بال و پر شده اوج غریبی ام بِنِگر ای فلک کنون تنها انیس غربتم اشک بصر شده عباس کو تا که ببیند سنان و شمر با خواهر شکسته دلش همسفر شده ✍ .
. کنجِ تنورم، خواهرم زینب کجایی؟ قطعا تو هم بر رنج و سختی مبتلایی دیدی دوتایی بوی خاکستر گرفتیم دیدی دوتایی سوختیم از این جدایی کرده رخت را ارغوانی، تازیانه کرده رخم را رنگ خون، ضرب عصایی دیدم زمان غارت افتادی به زحمت از کربلا دیدی چه کربی چه بلایی الحق که زین العابدین را حفظ کردی خواهر نشان دادی که دخت مرتضایی در وجه مادر بودی اما با قد خم... بیش از گذشته جلوه ی خیرالنسایی خیرش دهد حق همسر خولی رسیده تا که سرم را بخشد از گرما رهایی خواهر ندیدی مادر آمد، با حضورش پر شد کنارم عطر یاسِ جان فزایی روضه به پا کرده برایم کنج حجره اشکش شده بر زخم لب هایم دوایی مریم، خدیجه، آسیه جمعند این جا خالی است جایت بین این محفل، کجایی؟! غصه نخور جسمم اگر که بی کفن ماند شاید مهیا شد برایم بوریایی دلتنگ صوتم هستی و از روی نیزه می خوانم از قرآن برایت آیه هایی باید بسوزیم و بسازیم از غم هجر تا اربعینی که به دیدارم می آیی ✍ .
. در -------- شد ماه زهرا میهمان دیر راهب گردد فروغ بی نشان دیر راهب خورشید گلگون می رود تا که بتابد امشب کنار ارغوان دیر راهب آید فرود آهسته امشب مهر هستی در دست های مهربان دیر راهب گل می کند وقتی سرِ گلگون خورشید گردد جنان باغ خزان دیر راهب جاری شود امشب زلال خون مهتاب از چشم های خون فشان دیر راهب راهب بشوید با گلاب ناب گل را گل می کند گل بوستان دیر راهب رأس مطهر می شود مهمان دریا دریا دو چشم بی کران دیر راهب راهب مسلمان می شود ، این سر گواه است این سر که شد هم آشیان دیر راهب تا قبل ازین تابان به روی نیزه ها بود حالا شده تابان میان دیر راهب از مرد نصرانی توان دریافت غم را مردی که شد قامت کمان دیر راهب گویا کسی می گرید از اندوه این سر کز غم ببارد آسمان دیر راهب جایی که راهب می شود مجذوب "یاسر" دل می شود دامن کشان دیر راهب ** حاج محمود تاری «یاسر»✍ .
. اسرایِ قافله‌یِ کربلا و زندانِ کوفه امان از دستِ نامردانِ کوفه امان از زیـنب و زندانِ کوفه شکفته غنچه‌هایِ زردِ زهرا در این تاریکی و طوفانِ کوفه پَر و بالِ ملائک می‌شود فرش که شب را سَر کند مهمانِ کوفه اگرچه ضعف می‌زد در حرم موج کرم راحت گذشت از نانِ کوفه تصدُّق از که بَر که؟! وای بر من هـزاران اُف بر این ایمانِ کوفه زبانِ کـوفیان زخمِ زبان است کـنایه تحـفه‌یِ سوزانِ کوفه میانِ موجهایِ غصّه خوانده دعـایِ العـجل بارانِ کوفه ✍ ‌.
. أحبّ الله مَن أحبّ حسیناً الهی من شدم مجنون یارم ز عشق او همیشه بی قرارم محبش را تو گفتی دوست داری خدایا من حسین را دوست دارم ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. به نام خدا آمده لاله گون پیام قرآن اَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة خوانده تو را خدای حَیِّ سبحان اَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة ای که تویی ترجمه ی حقایق رحمت حق بهر همه خلایق روی تو لاله گون تر شقایق آینه دار تو همه شهیدان اَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة نهضت تو نهضت احیای دین رشته ی گیسوی تو حَبْلُ الْمَتیِن آیه ی قرآن ز لبت در طنین گرچه بُوَد لعل لبت خون فشان اَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة مِهر تو آئينه ی قلب همه عشق کند نام تو را زمزمه بوسه به لب های تو زد فاطمه این تویی از احمد و حیدر نشان اَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة ای ز تو خشنود خداوند تو راضیه مرضیه ز پیوند تو عاشقی و نیست همانند تو عشق تو بر حضرت حق بی کران اَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة مرد خدا کشته ی راه حبیب پرچم تو ، پرچم فَتْحٌ قَریِب جلوه ای از روی تو شَیْبُ الْخَضیِب روی تو همرنگ رخ ارغوان اَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة هیچ کسی مثل تو مظلوم نیست کُشتنِ مظلوم که مرسوم نیست جز غم تو در دل مغموم نیست می چکد اشک از غم تو بی امان اَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة ای گل زهرا ، گل خَیْرُالْبَشَر ای ز عطش بوده دلت در شرر ای که تو بودی ز همه تشنه تر ای جگرت تشنه تر از آسمان اَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة غصب حقوق تو همه غصب هاست کار عدو بردن این کَسْب هاست پیکر تو زیر سُم اسب هاست ای تو شهیدی که شدی جاودان اَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة پیرُهنت رفت به غارت حسین عترت پاکت به اسارت حسین دشمن تو کرده شرارت حسین ای شده گلزار شریفت خزان اَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة ** حاج محمود تاری «یاسر»✍ .
. السلام علیکِ یا مولاتی یا زینب لحظه لحظه کنم تمنایت قبله ام شد دو چشم زیبایت جان سپارم دمی که از محمل بر سر نی کنم تماشایت ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ بشنو از نی حکایت زینب کعب نی رمز محنت زینب دوریِ سر ز پیکرت ای وای غصه ی بی نهایت زینب ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ تیر ظلمت به کوکبت خورده سنگی از کینه بر لبت خورده ضربه ی سنگ دشمنان اول بر دل و جان زینبت خورده ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ آسمان از غم تو باران شد ابرِ چشمان من بهاران شد قاتل کودکان دلبندت طعن و لبخند نیزه داران شد ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ داغ تو شعله ای زده بر دل غصه ات می شود مرا قاتل زائر رأس خونی ات هستم با سر غرق خونم از محمل ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ یا حسین ای برادر زینب روی نیزه برابر زینب جان خواهر بمیرم از غصه گر بپرسی ز معجر زینب ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ هم پیام تو را رساندم من هم به عشق تو خطبه خواندم من رأس تو روی نیزه ها بود و نیمه جان در پی ات کشاندم من ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ طعنه هایی ز ساربان دیدم خنده هایی که از سنان دیدم همه را دیده ام ولی ای وای بر لبت چوب خیزران دیدم ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ سوی ما دیده های اغیار است محرم تو به دید انظار است غیرت الَله دو چشم تو روشن زینبت در میان بازار است ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ غصه ای بیکرانه می خوردم طعنه ها از زمانه می خوردم تو جلو روی نیزه می رفتی من پی ات تازیانه می خوردم ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ دیده ام بر برادرم افتاد ضرب دشمن به پیکرم افتاد چشم خود را به روی نی بستی تا که چشمی به معجرم افتاد ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ قلب من غصه دار طفلان شد چشم تو بی قرار آنان شد دخترت تا کمی عقب افتاده گیسویت روی نی پریشان شد ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ دخترت پشت قافله  اِی وای بین ما گشته فاصله اِی وای کعب نی را تحملش کردم خنده ی زجر و حرمله اِی وای ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ از تماشای تو چه مدهوشم رأس تو می بَرد دل و هوشم نیزه ات خم شد و به یک باره من گرفتم سرت در آغوشم ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ یارِ بر نی نشسته ی زینب آهِ قلب شکسته ی زینب گشته اشکت به نیزه جاری از دیدن دستِ بسته ی زینب ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ چهارشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۳ ✍ شب نوزدهم محرم ۱۴۴۶ .