eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.6هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
4.5هزار ویدیو
135 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با زحمت زیاد پلک هایش را از هم گشود. سرش به شدت درد می کرد. سکوت محض بود. به اطرافش نگاه کرد. برای لحظه ای متعجب شد. تا بالاخره به یاد آورد کجاست. نگاهی به ساعت روی دیوار انداخت. "اِی وای چقدر دیر شده" فوری از جا بلند شد که دردِ سرش بیشتر شد. دستانش را روی پیشانیش گذاشت و با تمام توانش فشار داد. چاره ای نبود باید می رفت. مخصوصا اینکه، به محسن اطمینان داده بود که پیش مادرش بماند و او به کارها رسیدگی می کند. با زحمت خودش را به دستشویی رساند. مشتی به آب به صورتش زد. در آینه روبرو نگاهی به چهره زرد و بی حالش انداخت. "این چه حال و روزی است. اصلا من اینجا چه می کنم؟ باید می رفتم خونه. جواب مامان را چی بدم.؟ حتما دیشب تا حالا کلی نگران شده و تماس گرفته." از چهره در آینه بیزار بود. از زنده بودن و زندگی کردن متنفر بود. سرش را زیر شیر آب سرد گرفت. چشمانش را بست تا سلول های مغزش را متمرکز کند و به یاد بیاورد؛ که چه باید کند و کجا برود؟ بعد از دقایقی شیر آب را بست و حوله را دور سرش پیچید و بیرون رفت. مستقیم وارد آشپزخانه شد. همه چیز به هم ریخته بود و ظرف های نشسته وبطری های خالی روی سینک انباشته بود. در یخچال را باز کرد؛ به دنبال دارویی برای سردردش گشت. اما چیزی نیافت. به یادِ ماجرای چند روز پیش و خوردن مسکن با معده خالی افتاد. به فکر خوردن صبحانه افتاد تا در مسیرش به دفتر؛ مسکنی هم تهیه کند. هنوز از کالباس و گوجه فرنگی دیشب مقداری مانده بود. برداشت و روی صدلی نشست. بطری آب را سر کشید و برای خودش لقمه درست کرد. خیره به روبرو شد و آرام لقمه اش را جوید.امروز هم مثل هر روز، بیهوده و بی ثمر. کاش این روزهای نحس زودتر تمام می شد. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
از اولین داروخانه سر راه؛ مسکن تهیه کرد و یک عدد را در دهانش گذاشت و بطری آب را سر کشید. خوب می دانست که اثر ندارد؛ ولی شاید خودش را بفریبد. با اولین تاکسی خودش را به دفتر استاد تهرانی رساند. نزدیک ظهر بود وکلی از کار عقب مانده بود. به اتاق رفت و کتش را در آورد. یاد گوشی همراهش افتاد که از شب قبل خاموشش کرده بود. بیرون آوردش و روشنش کرد. بلافاصله سیلی از پیام ها سرازیر شد. نزدیک پنجاه تماس بی پاسخ و پیامک از مادرش. و یک پیام از محسن. پیام محسن را باز کرد."سلام مهندس صبح بخیر. ممنونم قبول زحمت کردی. سعی می کنم خودم را زودتر برسونم. در پناه حق. یا علی." ودوباره زیر لب گفت:"یا علی" کمی آرام شد و روی صندلی نشست. پیام مادرش را باز کرد"امید جان کجایی مادر نصفه جون شدم.. تورو خدا جواب بده" دستش روی صفحه کلید لغزید و با تردید پاسخ داد:" خوبم نگران نباش" اگر این نگرانی های مادرانه نبود، خیلی زودتر از این ها حسابش را با پدر صاف می کرد. اصلا چه نیازی به پدر و خانه پدری داشت، می رفت و برای خود آزادانه زندگی می کرد. ولی حیف که نمی توانست، مادرش را بی خیال شود. مادری که تنها امیدش فرزندش بود. فرزند یکی یک دانه ای که همیشه مهر و حمایت های مادرانه اش را به پایش ریخته بود. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام وعرض ادب هدف من ازمشاوره دردرجه اول شنیدن صدای آرامش بخش خانم فرجام پوربودوهمچنین بیان مشکل دختر۷ساله ام که خداروشکرراهنمایی وتوصیه های ایشان مثل دفعات قبل راهگشابود. ازخداوندمتعال سلامتی وتوفیقات روزافزون برایتان آرزومندم.🌺🌺🌺 منشی نوبت دهی برای مشاوره تلفنی👇 @asheqemola http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسرار درون
┄┅─✵💝✵─┅┄ خدایا آغازی که تو صاحبش نباشی چه امیدیست به پایانش؟ پس با نام تو آغاز می کنم روزم را الهی به امید تو💚 سلام‌امام زمانم🌺 سلام صبحتون پر نور🌺 ‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها فرمودند: به خدا سوگند، اگر حقّ یعنى خلافت و امامت را به اهلش سپرده بودند؛ و از عترت و اهل بیت پیامبر (ص) پیروى ومتابعت كرده بودند حتّى دو نفر هم با یكدیگر درباره خدا و دین اختلاف نمى كردند. و مقام خلافت و امامت توسط افراد شایسته یكى پس از دیگرى منتقل مى گردید و در نهایت تحویل قائم آل محمّد (عج)، و صلوات اللّه علیهم اجمعین مى گردید كه او نهمین فرزند از حسین (ع) مى باشد.✨ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 ┄┅─✵💝✵─┅┄
💪 زمان کوتاه است و لحظات برگشت ناپذیر زندگی، حبابی بیش نیست ساده تر ببینیم ساده تر بگرییم ساده تر بخندیم زندگی را سخت نگیر، می گذره خیلی زود می گذره👌 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام علیکم وقت بخیر دیگه جه کنیم😊⁉️ مهلت ثبت نام تا پایان دیشب بود ولی چون هنوز کلاس را شروع نکردیم اشکال نداره✅ می تونید در دو قسط پرداخت کنید و وارد کلاس بشید توکل به خدا